كتاب برگزيده:
جستجو در کتابخانه مهدوی:
بازدیده ترینها
کتاب ها شگفتی ها و عجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام) (نمایش ها: ۹۷,۵۶۲) کتاب ها داستانهایی از امام زمان (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۹۶,۸۷۲) کتاب ها نشانه هایی از دولت موعود (نمایش ها: ۷۴,۶۶۴) کتاب ها میر مهر - جلوه های محبت امام زمان (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۶۰,۱۹۶) کتاب ها یکصد پرسش وپاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام) (نمایش ها: ۵۴,۸۱۵) کتاب ها سیمای مهدی موعود (عجل الله فرجه) در آیینه شعر فارسی (نمایش ها: ۵۴,۲۴۸) کتاب ها زمينه سازان انقلاب جهانى حضرت مهدى (نمایش ها: ۴۵,۵۴۵) کتاب ها تأملی در نشانه های حتمی ظهور (نمایش ها: ۴۴,۶۸۱) کتاب ها موعود شناسی و پاسخ به شبهات (نمایش ها: ۴۱,۲۱۳) کتاب ها مهدی منتظر (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۳۸,۸۰۶)
 صفحه اصلى » كتابخانه مهدوى » اولین نگاه به امام زمانم (عجل الله فرجه)
كتابخانه مهدوى

کتاب ها اولین نگاه به امام زمانم (عجل الله فرجه)

بخش بخش: كتابخانه مهدوى الشخص نویسنده: شیخ محمد مهدی محقق فرید تاريخ تاريخ: ۲۷ / ۲ / ۱۴۰۰ هـ.ش نمایش ها نمایش ها: ۲۳۰۴ نظرات نظرات: ۰

اولین نگاه به امام زمانم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نویسنده: شیخ محمد مهدی محقق فرید
ناشر: مشهد - استوار، ۱۳۹۱

فهرست کتاب

عالم ارواح:
سرگردانی در عالم ارواح
وصال یار و اوّلین نگاه در عالم ارواح
معرّفی امام عصر (علیه السلام) از زبان خودشان در عالم ارواح
توضیحی از آن حضرت در مورد عالم ارواح و امتحانات آن
امتحان خداوند از چهارده معصوم (علیهم السلام) در عالم ارواح
امتحان خداوند از ابوبکر و عمر در عالم ارواح
عالم ذرّ:
توضیحی از امام عصر (علیه السلام) در مورد عالم ذرّ و امتحانات آن
باز بودن دائمی مسیر هدایت
ایمان و کفر عاریه ای
حبّ و بغض عاریه ای
عالم ارواح و ذرّ:
نسیان و فراموشی
امتحانات ملائکه
امتحانات اجنّه
امتحانات حیوانات
امتحانات آسمان ها و زمین ها
امتحانات اشجار، اثمار، آب ها، کوه ها و
کسب فضائل و نعمت ها؛ نقائص و رذائل
وقت لازم برای جبران نقائص و کسب کمالات بیشتر
بحثی دقیق پیرامون بلاها و ارتباط آن با عالم ارواح و ذرّ
دنیا:
تقابل عالم ارواح و عالم ذرّ با دنیا، و سختی و دشواری دنیا نسبت به آن دو
سخت ترین دوران در میان عوالم سه گانه
معنای غیبت امام زمان (علیه السلام)
وظیفه ی ما در دوران غیبت
مقام و منزلت منتظران و ثابت قدمان در زمان غیبت
دعا و خواص آن و ارتباط آن با امام عصر (علیه السلام)
علائم ظهور؛ حتمی و غیر حتمی
آن چه به عنوان یک منتظِر باید بدانیم
اشعار
فهرست متن عربی روایات
فهرست آیات
فهرست منابع

عالم ارواح

سرگردانی در عالم ارواح
بسم الله الرحمن الرحیم

نور تابان وجود چون خورشیدش بالأخره بر من هم تابید و من، من شدم.
آتش عشقی پایدار، هیزم های دلم را سخت بر می افروخت، که شراره های آن سر به هجرانی سرد و طولانی داشت.
نسیمی با شمیم خوشبوی وصال در صحرای وجودم، وزیدن گرفت.
کوچه های تاریک قلبم یکی پس از دیگری به نوری آشنا روشن می شدند.
تنها نبودم، دیگرانی را هم که همچون من بودند و گرمی خورشید وجودش به آن ها نیز تابیده بود، حضور داشتند و من با آن ها اُنس و اُلفتی عمیق داشتم.
ناگهان آبشار صدایی مَهیب و پُر تلاطُم بر سرمان فرو ریخت و همگی با گوش های جانمان شنیدیم:
﴿أَلَسْتُ بِرَبِّکُم﴾ (الأعراف: ۱۷۲)(۱)، آیا من پروردگار شما نیستم؟
همگی در جواب فریاد زدیم که: ﴿قَالُوا بَلَی﴾ (الأعراف: ۱۷۲).
امّا گویا عدّه ای تنها به زبان، جوابِ این منادی را داده و صدا از عمق جانشان بر نمی آمد!
حسّ غریبی داشتم!
اینجا کجاست؟
من چه کسی هستم؟
اینان چه کسانی هستند؟
این چه سؤالی بود؟
منادی که بود؟
و چرا همگان از عمق جان به منادی پاسخ ندادند؟
در این میان دوباره صدای آن منادی بلند شد:
﴿أَلَیْسَ مُحَمَّدٌ بِنَبِیِّکُم﴾(۲)؟ آیا محمّد پیامبر شما نیست؟
با شنیدن این اسم، غوغایی عجیب در نهان دلم پیدا شد، گویا از خود بی خود شدم و باز هم همراه همگان از عمق جانم پاسخ دادم که:
﴿قَالُوا بَلَی﴾
و باز متوجّه شدم که عدّه ای دیگر با من فرق می کنند! و گویا از شنیدن این اسم، دریای خروشانی که آغشته به کینه ی دیرینه ای بود در نهادشان موج می زند.
سایه ی خوفناک لحظات، می گذرند و من همچنان متحیّرم.
آرام آرام، ابر ترس، وجودم را فرا گرفت.
خواستم فریاد بکشم و با صدای بلند بپرسم:
اینجا کجاست؟
من چه کسی هستم؟
و...
که ناگهان صدای آن منادی باز هم مرا متوجّه خود ساخت و آن صدا در وجودم طنین افکند و شنیدم که گفت:
﴿أَلَیْسَ عَلیٌّ بِأَمیرِالمُؤمِنینَ وَ أَولادُهُ الأئمَّهِ المَعصُومِینَ﴾(۳).
با شنیدن نام علی (علیه السلام) گویا از درون متحوّل شدم و بند بند وجودم به این نام گره خورد و احساس کردم که من از اویم و با او پیوند خواهم خورد.
کامِ وجودم به محبّتی وصف ناپذیر شیرین شد و بند دلم به پنجره ی نام دلربایش گره خورد و به سرعتِ هرچه تمام پاسخ منادی را دادم و در این پاسخ تنها نبودم و شنیدم که همگان پاسخ مثبت داده و ﴿قَالُوا بَلَی﴾ گفتند.
ولی باز هم مانند دفعه ها ی قبل عدّه ی زیادی گرچه به ظاهر ﴿قَالُوا بَلَی﴾ را گفتند، ولی صداهایشان برخاسته از عمق جانشان نبود.
گویا در این جا نیز طنین پر خروش این اسم، تنفّر و کینه ای عمیق را از دل عدّه ای بر ملا ساخته وآن را عیان می نمود!
گذر لحظات سرد و طاقت فرسا بسیار سخت بود و من همچنان در دریای تحیّر غوطه وَر بودم و گرداب سؤالاتِ «چرا»، «چطور»، «چگونه»، «برای چه» و... مرا در بر گرفته و رهایم نمی کرد و مرا به طور مرگ باری در خود می فشرد.
چه کنم؟
چگونه خود را از این زندان برهانم؟
آیا کسی هست که به سؤالاتم پاسخ دهد؟
آیا ساقی وجود دارد که بر لبهای تشنهﯼ روحم آب حیاتی بریزد؟
آیا پنجرهﯼ اضطراب دلم به گلزار قرار باز خواهد شد؟
آیا...
وصال یار و اولین نگاه در عالم أرواح:
در این افکار بودم که ناگهان احساس کردم دستی پُر از یاس های آرامش در سبد قلبم قرار گرفت و بوی عطرِ اطمینان مشام دلم را پُر نمود.
طوفانِ درونم فرو نشست و احساس کردم به زودی همچون رودخانه ای خروشان به دریای حقایق فرو خواهم ریخت و بر قلّه ی اسرارِ خلقت صعود خواهم کرد.
غنچهﯼ وجودم شکفت و آماده ی وصال شدم.
نوازشم کرد.
امّا نه با دستش، بلکه با نوری که سراسرِ وجودش را فرا گرفته بود.
از خود بی خود شدم.
یک پارچه نور بود.
خودش را که معرّفی کرد، فهمیدم هرچه دارم از اوست و هرگز نباید از او جدا شوم.
اوّلین نگاه بود(۴):
عشقی ناب دلِ عاشقم را به دلش پیوند می داد.
محو جمال نورانیش بودم و لذّتی را تجربه می نمودم که قابل وصف نبود.
نگاه بود و نگاه!
و باز هم نگاه و البتّه سکوتی پر از معنا!
ناگهان شیشه ی سکوت شکست و پرنده ی صدایِ زیبا و دلنشینش در آشیانه ی دلم مأوا گرفت:
معرفی امام عصر از زبان خودشان در عالم أرواح:
*«من امامِ زمان تو و حجّت خدا بر همه ی مخلوقاتم»(۵).
آری!
من آن خورشیدی هستم که در کنار سیزده خورشید دیگر اوّل کسانی بودیم که لباسِ زیبای وجود را بر تن نموده و پا به عرصه ی وجود نهادیم.
من آن کسی هستم که خداوند همه چیز را به خاطر او(۶)، و برای او خلق نمود(۷).
و مرا شاهد بر خلقِ آن ها قرار داد(۸).
من اساسی ترین نقش را در عالم هستی دارم، و خداوند مرا همه کاره و جانشین خود قرار داده است(۹).
من آن رابط و سبب میان خلق و خالق یکتا و مصدر و مخرج همهﯼ فیوضاتم که خداوند از طریق من(۱۰)، و به خاطر من نعمت ها، خیرات برکات، ارزاق و عنایاتِ خود را بر خلق افاضه می کند(۱۱).
من سرچشمه و منبع همهﯼ ارزش ها و نعمت هایم(۱۲).
و به خاطر من تمامی نقمت ها، بلاها، غم و غصّه ها، بیماری ها، وساوس شیطانی و نابسامانی های روزگار، از تو دفع می شوند(۱۳).
من مدیر و مجری ارادهﯼ حق تعالی در عالم هستی می باشم(۱۴).
من مَظهر صفات حق تعالی و جامع جمیع صفات الهی هستم(۱۵).
شناخت من، شناخت خداست و هر کس مرا بیشتر و بهتر بشناسد، خدا را بیشتر و بهتر شناخته است(۱۶).
من هدفِ غاییِ خلقت هستم(۱۷) که سعادتمندی، جز در سایهﯼ عمل به دستورات و اطاعتش به دست نمی آید(۱۸).
من آن مخلوقی هستم که قُرب و نزدیکی به خدا، در اطاعتِ بی چون و چرا از اوامر و دستوراتش می باشد(۱۹).
من همان کسی هستم که هدف از خلقتِ خلق، شناخت و معرفت به من است(۲۰).
من اوّلین بنده ی خدا هستم که او را به معنای حقیقی عبادت کرده است و خواهد کرد(۲۱).
من آن کسی هستم که به برکت و یُمن وجود او به خلائق روزی داده می شود(۲۲).
من همانم که آسمان و زمین به وجود پر رمز و رازش استوار می گردد(۲۳).
من یگانه ای هستم که عجائب و غرائب دریای بی کران وجودش، بی نظیر و تمام ناشدنی است(۲۴).
من همان دستِ خدایم که دستی فوقِ آن نیست و امورِ همه ی خلق به او واگذار شده است(۲۵).
من بر انجام آنچه بخواهم توانا و قادرم(۲۶).
من صاحب و مجری معجزات همه ی انبیا و اوصیائم(۲۷).
من حقیقت دین، اصل دین، باطن دین هستم(۲۸).
من آن کسی هستم که آراسته به لباس زیبای عصمت مطلقه است(۲۹).
من منبع و خزینه دار علم الهی(۳۰) و عالِم بر ماسِوَی الله هستم(۳۱).
من مَظهر علم خدا(۳۲) و مطّلع و محیط بر جمیع کائناتم(۳۳).
من چشم بینای خداوند عزوجل می باشم که همیشه و در همهﯼ أحوال تو را می بیند(۳۴).
و بر جمیع اسرار و رازهای درونی تو و تمامی اعمال و رفتار، افکار و خُطورات ذهنیّه، حالات مختلف روحی و جسمی، نیازهای ظاهر و باطن تو مطلّع است(۳۵).
من عالم به اسرار و حقائق آن قرآنی هستم که بر جدّم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل خواهد شد(۳۶).
منم آن کسی که عصر ظهورش، عصر شکافته شدن علوم و دانش هاست(۳۷).
من آن امامی هستم که ملائکه بی اذن او قدم از قدم برنداشته و نیم نفسی نمی کشند(۳۸).
منم آن که جبرائیلِ امین با آن قداستش، خادمِ شیعیان اوست(۳۹).
و عزرائیل بدون اذنِ او احدی را قبض روح نمی کند(۴۰).
من همانم که پیامبرانِ اُولو العزم (صاحبان تصمیم) با عزمِ بر قبول ولایت او از سایرِ پیامبران، پیشی گرفته و اُولو العزم شدند(۴۱).
منم آن که از اعمال بندگان باخبرم و به آن ها می نگرم(۴۲).
و به سبب محبّت و ولایت من، و بیزاری از دشمنانم اعمال ایشان پذیرفته می شود(۴۳).
و علاوه بر این هفته ای دو مرتبه ملائکهﯼ الهی، اعمال ایشان را نزد من می آورند، و من برای گناهانشان استغفار می کنم و از اعمال خوبشان مسرور گشته و شکر الهی را بجای می آورم(۴۴).
منم آن که ملائکه و روح القُدُس در شب قدر بر وی نازل می شوند(۴۵) و تقدیراتِ یک سالهﯼ تو، باید به امضای من برسد(۴۶)؛ چرا که غیر از من کسی که قدرتِ تصرّف در مقدّرات و تغییر و تبدیل آن ها را داشته باشد وجود ندارد(۴۷).
من آن هدایتگری هستم که هدایت همهﯼ اشیاء به او واگذار شده است(۴۸).
من سبب اصلی بخشایش گناهانِ خلقم و بدون استغفار من کسی بخشیده نخواهد شد(۴۹) و زمانی توبه پذیرفته است که - پس از پشیمانی، استغفار و جبران گذشته - مورد شفاعت من واقع شود(۵۰).
من حَبل متینِ تو در مقابل تَله های شیطان و هواهای نفسانیم(۵۱).
منم آن کشتی نجات که در امواج حادثات جز او را پناهی نیست(۵۲).
محبّت و ولایت و معرفت به من موجب سنگینی اعمال(۵۳) و جواز عبور از پُل صراط و داخل شدن به بهشت است(۵۴).
بهشت مهریهﯼ مادرم زهرا (علیها السلام)(۵۵) و خلق شده از نور جدّم حسین (علیه السلام) است(۵۶).
تیر دعای خلق، به دعا و نیایش من به هدف اجابت اصابت می کند(۵۷).
وارث بی چون و چرای همه ی انبیا، اوصیا و ادیان الهی هستم(۵۸).
من تنها امامی هستم که عقول در زمان ظهورش کامل می شوند(۵۹).
منم آرزوی هر آرزومند(۶۰).
مدافع، یاور، پناه و تنها تکیه گاه دردمندانم(۶۱).
آری! مهربان تر از مادر، صمیمی تر از پدر و دل سوز تر از تو به خودت، من هستم(۶۲).
من همان «ذکر الله» هستم که خانهﻯ قلب ها تنها با یاد آن آرامش می یابند و مزّهﻯ شیرین زندگی تنها در سایهﻯ آن چشیدنی است(۶۳).
من صاحب الزّمانم، یعنی: صاحبِ بر زمانم.
محبوب قلب ها و امید مستضعفانم.
من آشنای غریبم.
هم وحیدم، هم فریدم.
غم با من آشنا و من با آن قرینم.
آری!
من اوّلین و آخرینم.
منتقم خون خدا و یکسر حزینم.
نبودم کربلا، لیکن... صبح و شام، اندر عزایش، نالان و غمینم.
کباب است قلبم کباب.
در دل سوزان و یکسر اشک ریزم(۶۴).
دیگر تابِ تحمّل نگاه به صورت نورانیّش، حزنِ چهره اش، و سوزِ دلش را نداشتم.
هیزم های پر از نَم احساسم آتش گرفتند.
همچون پروانه سوختم و مثال شمعی آب شدم.
گلبرگ های گل باغِ کوچک جانم، از سوز قلبش پرپر شد.
و در سکوتی تلخ و نفس گیر
دوباره نگاه عاشقانه ام را به نگاه معشوقانه اش دوختم.
و باز هم نگاه بود و نگاه!
در حالی که بغضی سرد گلویم را می فشرد گفتم:
سیّدی و مولای!
جانم به قربانت!
هستیم فدایت!
من کیستم؟
امروز چه روزی است.
و این جا کجاست؟
توضیحی از آن حضرت در مورد عالم ارواح و امتحانات آن:
لحظاتی سکوت نموده و با لحنی آرام فرمود:
امروز جمعه و اینجا عالم ارواح است و تو روحِ یکی از محبیّنِ من هستی که به کمک و یاریِ من، به وحدانیّت خدای تعالی، نبوّت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، و ولایت و امامت امیر المؤمنین علیّ (علیه السلام)، و سایر امامان بعد از ایشان و من که مهدی و خاتم أوصیائم، اقرارِ زبانی و قلبی نمودی.
اینجا هم دارِ امتحان و اوّلین آزمایش گاه خدا از مخلوقاتِ خویش است.
آری! خداوندِ بلند مرتبه پس از این که ارواح خلایق را - به دست ما اهل بیت که ید الله هستیم - خلق نمود(۶۵)، آنان را در سه چیز مورد امتحان قرار داد: «توحید، نبوّت و امامت»
توحید:
خدای متعال اوّل خود را معرّفی نموده و بر خلائق شناسانید و صفات عالیه ی خود را برای آنان ذکر نمود، عدهّ ای همچون تو، هم به دل اقرار نمودند و هم به زبان؛ و عدهّ ای دیگر فقط به زبان اقرار نموده و در دل انکارش کردند.
در اینجا بود که کفر و ایمان؛ کافر و مؤمن، از یکدیگر مشخّص گردیده و از هم جدا شدند.
نبوّت:
سپس پیامبرِ خود، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) را که به علم و حکمت بی پایان خویش برگزیده بود، بر خلق معرّفی کرده و از خلائق برای وی طلب اقرار به نبوّتش را نمود؛ پس عدهّ ای همچون تو، هم به زبان و هم به قلب پذیرفته و عدهّ ای دیگر تنها به زبان اقرار نمودند، و در این مرحله اسلام از سائر فرقه ها، و مسلمان از غیر مسلمان جدا گردید.
امامت:
سپس بر امامت و ولایت امیر المؤمنین علی (علیه السلام)، امام حسن مجتبی (علیه السلام) تا امامت و ولایتِ من اقرار گرفت.
در این جا نیز عدهّ ای همچون تو پذیرفته، و هم به زبان و هم به دل اقرار نمودند، و عدهّ ای دیگر تنها به زبان اقرار کردند. و در این مرحله تشیّع از تسنّن و شیعه از سنّی، جدا شد و حبّ و بغض و محبّ و مبغض، شکل گرفت.
اکنون بدان که همه ی شما دوست داران و اقرار کنندگان به ولایت ما، به زودی هم مرا و هم امامان قبل از مرا و هم یکدیگر را در اینجا ملاقات خواهید نمود و با هم تکلّم خواهید کرد و نه تنها به هم اُنس می گیرید و یکدیگر را می شناسید، بلکه بعضی از شما با بعضی دیگر چنان اُنس و اُلفت گرفته و آشنا می شوید که گویا سال ها با هم آشنا بوده اید و زمانی که در دنیا به هم برخورد کنید، احساس می کنید که گویا همدیگر را از قدیم می شناسید و حال این که هرگز یکدیگر را ندیده اید(۶۶).
امتحان خداوند از چهارده معصوم (علیه السلام) در عاللم أرواح:
و نیز بدان که اوّل کسانی که در هر سه مرحله از همه زودتر پاسخ مثبت دادند خودِ ما اهل بیت بودیم(۶۷).
و قضیّه از این قرار است که خداوند از ازل به علم و حکمتِ بی پایان خویش ما را برگزیده و انتخاب نموده بود و می دانست که در صورت امتحان، ما اوّل کسانی هستیم که اقرار به وحدانیّت و یگانگی او می نماییم؛ فلذا از ابتدا ما را برای مقام نبوّت و امامت برگزید و البتّه ما را هم در امتحانات شرکت داد تا بعد از امتحان بر همگان معلوم شود که انتخاب خداوند عظیم الشأن بجا و درست بوده است و کسی سخن به اعتراض نگشاید(۶۸).
بعد از ما نیز انبیاء اُولو العزم: حضرت نوح و ابراهیم، موسی و عیسی و سائر انبیا (علیهم السلام) به حسب درجاتشان، به توحید، نبوّت و امامت ما اقرار نمودند(۶۹).
امتحان خداوند از ابوبکر و عمر در عالم أرواح:
و امّا اوّل کسانی که کفر و بغض خویش را به دل آشکار نمودند، همان دو ملعونی هستند که اساس ظلم و جور را بر ما اهل بیت در دنیا بنا خواهند نمود و حقّ خلافت ظاهری ما بر مردم را غصب خواهند کرد و مادرِمان حضرت زهرا (علیها السلام) را مظلومانه به شهادت خواهند رسانید و منشأ همه ی بدی ها و نابسامانی ها در دنیا خواهند بود و بعد از آن دو ملعون، پیروان سرسخت ایشان هستند که منکر ولایت ما گردیده اند(۷۰).
توضیح حضرت را که شنیدم گل از چهره ام شکفت و بسیار مسرور شدم و خدا را شکر نمودم که مرا در این امتحانات سربلند نموده است.
به زبان و قلب از محبوب دلم، هستی ام، عشقم، جانم، امام زمانم سپاسگزاری نمودم و گفتم:
آقای من!
ای معدن علم و دانش!
ای خزینه دار حقایق!
ای آگاه از اسرار و غیوب!
پس از این قرار است چه اتّفاقاتی بیافتد؟
من نسبت به آینده بیمناک هستم.
مولای من!
به خودت قسم نگرانم!
رهایم نکن
همیشه در کنارم باش
تنهایم مگذار
یاری ام کن و با من بمان.
قول می دهم هرچه بگوئید گوش کرده و بدان چه امر کنید
عمل نمایم.
و از تو و مهربانی هایت
از تو و عنایاتت
از تو و غمخواری هایت
از تو و توجّهاتت
از تو و محبّت هایت
از تو و خوبی هایت غافل نشوم.
نرگس لب های با طراوتش شکفت و با لحنی نرم و دل نشین فرمود:
آرام باش، می گویم.
عالم ذر:
توضیحی از امام عصر در مورد عالم ذر و امتحانات آن:
بدان که مدّت دو هزار سال به همین صورت (یعنی روح) خواهی بود و پس از این عالم و گذشتن از امتحانات آن، ارواح شما به اجسام ریزی به نام ذرّه که از صلب اوّلین انسان به نام آدم (علیه السلام) بیرون می آیند، رفته و در عالمی به نام عالم ذرّ برای مدّت کوتاهی خواهید بود.
و در این مدّت کوتاه همچون عالم ارواح بر سه چیز از شما امتحان گرفته خواهد شد:
«توحید، نبوّت و امامت».
و باز عدهّ ای تنها به زبان مُقرّ خواهند بود و عدهّ ای دیگر، هم به زبان و هم به قلب(۷۱).
و البتّه توفیق کسانی که در این عالم (عالم ارواح) سربلند بوده اند و بر دیگران در جواب و قبولِ توحید، نبوّت و امامت پیشی گرفته اند، بیشتر است.
و البتّه کسانی که موفّق به قبولِ قلبی در این عالم نشده اند و یا با تأخیر پذیرفته اند در عالم ذرّ برای جبران گذشته و کوتاهی خود فرصت دارند، همچنان که توفیق یافتگانِ قلبی در این عالم نیز نباید کار را تمام شده ببینند؛ چرا که عالم ذرّ نیز مرحله ی مهمّی است و امکان لغزیدن وجود دارد.
در هر حال هر کسی باید تا آخرین مرحله ی امتحان نا اُمید نباشد و برای ارتقاء و قرب و رسیدن به کمال بیشتر تلاش کند.
پرنده ی آرامش بر آشیانه ی قلبم نشست و کوه اضطراب و نگرانی به کاهی تبدیل شد و سفیر درونم بر انگیخته شد برای سؤالات بیشتر و باز پرسیدم که:
مولا جان!
آیا در آن عالم نیز همچون این عالم، شما حضور دارید و مرا یاری می کنید؟
آیا همچون اینجا سربلند خواهم بود و به درجات بالاتری خواهم رسید و بنده ی مقرّب پروردگار خواهم شد؟
آری!
در آنجا نیز همه ی ما اهل بیت حضور داریم و دوستانمان را یاری می کنیم، و به دادشان می رسیم، بلکه به اذن الهی عهد گیرنده و همه کاره، خودمان هستیم(۷۲).
و تو یکی از محبّین ما هستی که در عصر امامت من به دنیا خواهی آمد و من امام زمان تو هستم و امر هدایت تو و سائر امور دیگر مربوط به تو همگی به من واگذار گردیده است(۷۳).
من ملجأ و پناه
مایهﯼ امید و آرامش
روشن کننده و گرما بخشِ زندگی
تو و دوستان تو هستم.
چه در عالم ذرّ که در پیش است و چه در عالم بعد از آن که «دنیا» است، و إن شاء الله سربلند خواهی بود، البتّه خودت نیز باید تلاش بیشتری کنی و قدم هایت را محکم تر برداری و توجّه و توسّلت را به ما بیشتر نمائی.
شکوفه های بهاری سخنان حضرت یکی پس از دیگری در گل زار روحم می شکفتند و من لحظه به لحظه مسرورتر می شدم.
خدا را شکر که مولایی چنین رئوف و دلسوز به من عطا فرمود.
آقا جان!
باز هم از شما تشکّر می کنم و قول می دهم تلاشم را، توسّلم را، توجّهم را و روحیّه ی اطاعتم را به شما امام عزیز تر از جان بیشتر و بیشتر نمایم.
مولا جان!
سؤالی دیگر؛ و آن این که آیا از شما نیز امتحان گرفته می شود؟
آری!
همان طور که قبلاً نیز اشاره کردم گرچه خداوند به علم بی پایان خویش عمل کرده و ما را از ابتدای خلقت، امام و حجّت خود بر خلق قرار داده است و می داند که ما در امتحانات سربلند بیرون می آییم، ولیکن ما را نیز همچون دیگران در امتحانات شرکت داده و مورد آزمایش قرار می دهد تا حجّتی بر دیگران در افضلیّت ما بر آن ها و مقام رفیع ما نزد خداوند باقی نماند(۷۴).
ما اوّل کسانی هستیم که ﴿قَالُوا بَلَی﴾ (الأعراف: ۱۷۲) را به دل و زبان جاری نموده و می نمایند؛ یعنی هم در این عالم (عالم ارواح) و هم در عالم ذرّ که در پیش است(۷۵).
باز بودن دائمی مسیر هدایت:
سرورم!
سؤال دیگری که مرا به خود مشغول نموده این است که:
ارواحی که در اینجا اقرار قلبی به توحید یا نبوّت و یا ولایت ننموده اند، آیا در عالمِ بعدی راه بر ایشان بسته است، و دیگر موّفق به جبران گذشته ی خویش و اقرار به ولایت شما نمی شوند؟
نه چنین نیست، راه و مسیر هدایت نه تنها در عالم ذرّ بلکه در عالم دنیا نیز تا فرا رسیدن مرگ، باز است و هرکس می تواند گذشته ی خویش را جبران نموده و به اختیار خویش راه هدایت را برگزیند، ولی معمولاً کسانی که در این عالم و عالم بعد هدایت نگشته و اقرار قلبی نمی نمایند و کفرشان ثابت است، در دنیا نیز موفّق به پذیرش حق و ولایت ما نمی گردند.
آری!
ایمان و کفر عاریه ای:
ایمان و کفر یا ثابتند یا عاریه ای(۷۶).
چه بسا افرادی که در ظاهر به نظر می رسد که دارای ایمان ثابت هستند ولیکن ایمانشان عاریه ای است و به زودی آن را با مرتکب شدن گناهانی چند، و دوری از ما اهل بیت و عدم پذیرش کلام ما، از دست داده و گمراه می گردند، همچون شخصی به نام زُبَیر که در دنیا بر همگان معلوم خواهد شد که ایمانش عاریه ای بوده و از او سَلب می گردد.
دنیا محلّ روشن شدن این واقعیّت است و چون هیچ کس نمی داند که ایمان یا کفرش ثابت است یا عاریه ای، فلذا همگان باید به ما توسّل نموده و مراقب اعمال خویش باشند.
حب و بغض عاریه ای:
حبّ و بغض و ولایت ما اهل بیت نیز همچون ایمان و کفر، یا ثابتند و یا عاریه ای(۷۷)، اگر ثابت باشد، که هیچ چیز آن را تکان نداده و گناهی آن را از بین نمی برد(۷۸).
و اگر چنانچه عاریه ای باشد، ارتکاب گناهان، بدون توبه، باعث از بین رفتن آن شده و در نهایت ولایت را از او سلب می نماید(۷۹).
و البتّه چون هیچکس نمی داند حبّ و بغضش از چه نوع است باید تمام تلاش خویش را برای انجام کارهای خوب نموده و از انجام کارهای زشت دوری نماید و بر ایمان خویش گرچه ثابت هم باشد بیفزاید و درجه ی ایمان خویش را ارتقاء دهد.
پس دانستی که هیچ موجودی در این عالم از این دو حال خارج نیست:
یا مؤمن است یا کافر.
یا محبّ است یا مبغض.
هر که با ایمان است، محبّ ماست و هر که کافر است مبغض ماست.
حال اگر برای خود او یا دیگران روشن نیست، ولی حقیقت چنین است که هر مؤمنی محبّ است و هر کافری مبغض(۸۰).
فلذا اگر شخصی تا آخر عمر بر کفر خود باقی باشد، نشانه ی آن است که جزء مبغضین ما اهل بیت می باشد. و اگر تا آخر عمر مؤمن به خدا و موّحد بوده باشد، نشانه ی آن است که جزء محبّین ما است.
و آن عدهّ ای که به علّت کمبود یا فقدان عقل یا عدم فراهم شدن زمینه ی هدایت و شرایط لازم برای تشخیص حقّ از باطل، از دنیا رفته و وضعیّتشان نامعلوم است - و به آن ها مستضعف دینی گفته می شود - در روز قیامت در مرحله ای برای ایشان امتحانی به وجود می آید و در آنجا حق از باطل برایشان روشن شده و مورد آزمایش و امتحان واقع می شوند و محبّ و مبغض بودنشان بر خود و دیگران معلوم می شود؛ تا حجّتی بر خداوند نداشته باشند و همگان بدانند که وضعیّت ایشان چگونه است(۸۱).
و امّا نکته ای که در اینجا لازم است بدانی آن است که:
حکمت خدای متعال بر این تعلّق گرفته است که با پا نهادن به هر عالَمی نسیان و فراموشی بر شما غلبه کند و چیزی از اتّفاقات عالَم قبل به یادتان نباشد، تا از تلاش دست برنداشته و نومیدی سراغتان نیاید؛ چرا که اگر کسی بداند سعید است یا شقی، دیگر تلاش لازم برای تعالی و رسیدن به کمال را نمی نماید.
عالم ارواح و ذر:
نسیان و فراموشی:
فلذا تو نیز پس از رفتن به عالم ذرّ همه چیز را فراموش نموده و چیزی از این امتحانات در خاطرت نمی ماند(۸۲).
مولای من!
امیدوارم با سؤالاتم اذیتتان ننموده، باشم.
نه فرزندم چنین نیست.
بدان که علم و دانش خزینه هائی هستند که سؤال کلید آن هاست(۸۳).
آقا جان!
بفرمایید آیا غیر از انسان ها موجودات دیگری هم مورد امتحان و آزمایش قرار می گیرند؟
آری!
همه ی خلایق اعمّ از ملائکه، اجنّه، حیوانات، نباتات، جمادات و هر موجودی که آفریده و مخلوق پروردگار است مورد امتحان و آزمایش واقع شده و می شود.
مولاجان!
می شود بیشتر برایم توضیح دهید و مرا از اسرار خلقت آگاه نمایید؟
می گویم به شرط آنکه با دقّت گوش کنی و این مطالب را برای غیر اهلش نقل ننمایی؛ چرا که هر کس صلاحیّت دانستن این علوم و معارف را ندارد و البتّه از اهلش که دوست داران ما هستند نیز کتمان نکن و آن را به ایشان برسان(۸۴).
چشم آقا جان! سمعاً و طاعهً.
امتحانات ملائکه:
ملائکه که تعدادشان از هر چیزی در عالم بیشتر است(۸۵) همگی مأموران و خادمان گوش به فرمان ما هستند(۸۶) و بی اذن و ارادهﻯ ما قدم از قدم بر نداشته و کاری نمی کنند(۸۷). و ما بر همه ی امور و احوالات ایشان احاطه داشته و آگاهیم(۸۸).
اوّلین ملکی که به ولایت ما در این عالم (ارواح)، ایمان آورده و در عالم ذرّ نیز از همه سریع تر اقرار می نماید حجر الاَسود است که خداوند پس از اتمام امتحانات در عالم ذرّ و اَخذ میثاق از افراد، عهدها و پیمان ها را نزد وی به امانت می سپارد و او در دنیا به صورت سنگ سفیدی در گوشه ای از خانه ی خدا به دست ما نصب می شود.
و همگان مأمورند که وقتی به حجّ و زیارت خانه ی خدا رفتند در کنار حجر الاَسود تجدید میثاق نمایند، البتّه حجر الاَسود پس از مدّتی به علّت دست کشیدن افراد ناصالح و دشمنان ما اهل بیت سیاه گشته و تا اتمام غیبت من در دنیا سیاه خواهد ماند(۸۹).
بعد از حجر الاَسود که مقرّب ترین ملک الهی است سایر ملائکه ی مقرّب همچون عزرائیل، اسرافیل، میکائیل و جبرائیل، روحانیّین، کرّوبیّین و سائر ملائکه، به خدا و رسول و ولیّش امیر المؤمنین و ما اهل بیت ایمان آورده و البتّه همگی بدون استثناء علاوه بر زبان به قلب نیز اقرار نموده و می نمایند، و به تعبیری همه جزء محبّین و موالیان ما اهل بیت هستند(۹۰) اگر چه بعضی ها مثل فُطرس ابتدائاً از قبول ولایت سر باز زده و آن را نمی پذیرند، ولی در نهایت پس از گرفتاری و سوختن بال هایش و توسلّ به جدّم سیّد الشهداء آن را پذیرفته و نجات می یابد(۹۱).
امتحانات اجنّه:
اجنّه نیز همچون انسان ها دو گروهند: مؤمن و کافر (محبّ و مبغض)، یعنی گرچه همگی مانند شما اقرار زبانی نمودند و می نمایند ولی عدّه ای در قلب آن را نپذیرفته و کافر، غیر مسلمان وسنّی گردیدند(۹۲).
و اوّل کسی که در میان اجنّه از قبول توحید، نبوّت و ولایت ما اهل بیت سرباز زد ابلیس لعین بود که شقاوت و عاقبت به شرّی
برایش رقم خورد(۹۳).
و نیز بدان که عدّه ای از اجنّه خدمت گزار ما اهل بیت در دنیا هستند و ما را یاری می کنند(۹۴) و علومشان را از ما اخذ می نمایند(۹۵) و به دست ما مسلمان می گردند(۹۶) و عدهّ ای دیگر نیز جزء مخالفین ما بوده و سرکشی کرده و بر علیه ما اقدام می نمایند و عدهّ ای از ایشان به دست ما کشته می شوند(۹۷) و در عین حال همگی از چشمان شما مخفی بوده و آن ها را نمی بینید(۹۸) تا زمان ظهور من که مجسّم خواهند شد و در کنار شما زندگی خواهند کرد(۹۹).
امتحانات حیوانات:
حیوانات نیز به دو دسته تقسیم می شوند: مؤمن و کافر (محبّ و مبغض)(۱۰۰).
و همچون سایر موجودات در معرض امتحان هستند و آن ها نیز یا جزء محبّین ما هستند و ولایت ما را پذیرفته اند و یا سر باز زده و در زمره ی مخالفین ما می باشند(۱۰۱) و ما به زبان، خصوصیّات و همه ی امور آنان علم و احاطه ی تام داریم(۱۰۲).
آنان در زمان ظهور من همگی اهلی شده و در کنار هم بدون آن که به کسی ضرری برسانند زندگی می کنند(۱۰۳) و در قیامت نیز محشور می شوند و به بهشت یا جهنّم می روند(۱۰۴)، البتّه نه به صورت حیوان بلکه روح آن ها داخل در جسم انسان های خبیث شده و به بهشت می روند و جسم آن ها همراه روح انسان های پلید وارد جهنّم می شود.
در رابطه با این موضوع مطلب بسیار است ولی همین مقدار که دانستی تو را کافی است.
امتحانات آسمان ها و زمین ها:
خداوند ولایت و مودّت ما اهل بیت را بر آسمان ها و زمین ها نیز عرضه نمود و آن ها نیز بر دو گروه تقسیم شدند: کافر و مؤمن (محبّ و مبغض)(۱۰۵).
و اوّلین کسی که اجابت نمود و بدان اقرار کرد آسمان هفتم بود که خداوند او را به عرش و کرسی مزیّن ساخت.
سپس آسمان چهارم اقرار نمود، پس خداوند او را به بیت المعمور (که خانه ای همچون کعبه و در امتداد آن می باشد و ملائکه دور آن طواف می کنند) مزیّن نمود.
و بعد از آن، آسمان دنیا اقرار کرد و خداوند او را به ستارگان زینت نمود.
و بعد از آن زمین ها اقرار کردند که زمین مکّه اوّلین آن ها بود که خداوند او را به خانه ی خودش مزیّن ساخت؛ سپس زمین شام اقرار نمود که به بیت المقدّس زینت داده شد، و بعد از آن زمین مدینه اقرار کرد که به قبر رسول خدا مزیّن گردید، و بعد از آن نیز سرزمین نجف اقرار کرد که خداوند او را به قبر امیر المؤمنین مزیّن نمود، و بعد از آن نیز سایر زمین ها چنین کردند(۱۰۶).
و البتّه عدّه ای از زمین ها نیز ولایت ما را نپذیرفتند و بدین سبب برهوت، خشک و بی آب و علف و شوره زار گردیدند و یا آب های جاریِ در آن ها شور و تلخ گردید(۱۰۷).
امتحانات اشجار، اثمار، آب ها، کوه ها و ...:
در اینجا نیز همین قدر بدان که هر درختی، هر میوه ای، هر آبی و هر کوهی که ولایت ما را در این عالم (ارواح) پذیرفته و در عالم بعد (ذرّ) نیز بپذیرد، خداوند او را شیرین، گوارا، میوه دار و قابل استفاده قرار می دهد و اگر نپذیرد تلخ و لم یزرع و بی استفاده خواهد شد(۱۰۸).
مولا جان!
شما را به خدا باز هم ادامه بدهید و کویر تشنه ی جان مرا از باران علوم و معارف عالیه ی خودتان سیراب نمایید.
کسب فضائل و نعمت ها؛ نقائص و رذائل:
بدان که هر کس هر فضیلتی در دنیا دارد که باعث برتری او بر دیگران در آخرت می باشد، مانند:
عافیت کامل همراه توفیق الهی برای عبادت و خدمت
پدر و مادر خوب
شجاعت و قدرت
صبر و استقامت
کرم و سخاوت
علاقه ی قلبی به خوبی ها و دنباله روی از آن ها
تولّد در خانواده ی شیعه و مذهبی
برخورداری از فرزندان صالح و همسر ایده آل و صالحه
داشتن رفیق های خوب
و خلاصه هر نعمتی که مسیر آخرت را برای طیّ نمودن آن هموار می سازد، همگی را به اختیار خود در این عالم (ارواح) و عالم بعدی (ذرّ) به حسب کمّیّت و کیفیّتِ اقرارش به توحید، نبوّت و ولایت کسب می کند.
البتّه این همه ی قضیّه نیست و این اختیار در استفاده ی صحیح از آن چه که کسب نموده است در دنیا نیز برای وی تا آخر عمر ادامه دارد و چه بسا به جهاتی (همچون پیروی از شیطان و هوای نفس و دنباله روی آرزوهای دنیوی و محبّت به دنیا و دوری از ما اهل بیت و عمل ننمودن به اوامر و دستورات ما) از آنچه که در این دو عالم (ارواح و ذرّ) کسب نموده استفاده نکرده و چه بسا در مسیر مخالف نیز استفاده نماید که در نتیجه سرمایه را از کف داده و عاقبت به شرّ می گردد.
و نیز هر کس هر نقصی در جهت سرعت بیشتر برای طیّ طریق آخرت و قرب به ما اهل بیت دارد همچون:
معلولیّت جسمی
نداشتن پدر و مادر خوب
رفقای ناباب
به دنیا آمدن در خانواده و فامیل لاابالی و بی قید و بند
ضعف روحی
کم صبری
حسود بودن
خسیس بودن
و علاقه به انجام امور پست و نالایق، و ...
همگی ناشی از دیر جنبیدن و کوتاهی در پذیرشِ به موقع ولایت.
ما اهل بیت است که البتّه با توجّه به وجود اختیار در دنیا و فرصت لازم و تلاش بیشتر و استعانت جستن از ما اهل بیت قابل جبران است.
وقت لازم برای جبران نقائص و کسب کمالات بیشتر:
و چه بسا کسانی هستند که در دنیا جبران کامل گذشته ی خویش را نموده و از دیگرانی که در این عالم (ارواح) و عالم بعدی (ذرّ) از او جلوتر بوده اند پیشی بگیرند مانند جناب حُرّ که داستانش در دنیا زبانزد همگان خواهد شد.
در نتیجه همه مأمور به تلاش هستند و باید در این مسیر نا اُمید نشده و با توسّل به ما اهل بیت راه کمال و قرب به خداوند را بپیمایند.
بحثی دقیق پیرامون بلاها و ارتباط آن با عالم ارواح و ذرّ:
و امّا مسأله ای که در اینجا لازم است بدانی
آن است که بلاها به طور کلّی بر چهار دسته تقسیم می شوند:
دسته ی اوّل: آن هایی که از هنگام تولّد در دنیا با شما هستند و شما قدرت جدا نمودن آن ها را از خود ندارید و اختیار و تلاش شما تأثیری در تغییر آن ها ندارد همچون معلولیّت جسمی.
دسته ی دوّم: بلاهایی هستند که در طول عمرِ افراد بر آن ها نازل شده و گرفتار آن می شوند و قابل تغییر نیستند مثل نقص عضو.
دسته ی سوّم: بلاهایی هستند که گرچه از هنگام تولّد با شما همراهند ولی با اختیار و تلاش شما و توسّل به ما اهل بیت می توانید آن ها را تغییر داده و یا از شدّت آن ها بکاهید، مثل روحیه ی خساست و حسادت، ترسو بودن و مانند آن.
دسته ی چهارم: بلاهایی هستند که در طول عمرِ افراد، بدان ها نازل شده و گرفتار آن می شوند و قابل تغییرند و یا خودشان به مرور زمان رفع می شوند، مثل گرفتاری مالی یا خانوادگی و یا ابتلا به بعضی از امراض.
امّا آن بلاهایی که از اختیار افراد خارجند و قابل تغییر نیستند (دسته ی اوّل و دوّم) قطعاً به سبب کوتاهی در این عالم (ارواح) و عالم بعد (ذرّ) به وجود آمده اند.
ولی سایر بلاها (دسته ی سوّم و چهارم) که به اختیار فرد قابل تغییر هستند ممکن است:
۱- به خاطر کوتاهی در این عالم و عالم بعد به سراغ افراد آمده باشند(۱۰۹).
۲- به خاطر کوتاهی و معصیت افراد در دنیا بدان دچار گردیده باشند(۱۱۰).
۳- برای رسیدن به مقامات و کمالات معنوی و اَخذ جایگاه خاصّی در بهشت بدان ها مبتلا شده باشند(۱۱۱).
۴- برای دل نبستن به دنیا و جلوگیری از انحراف از مسیر حق بر افراد نازل شده باشند(۱۱۲).
۵- به خاطر روشن شدن موقعیّت و جایگاه عالی و یا دانی، نزد خود و یا دیگران باشد که بدون ابتلا به بلا و مصیبت قدر خود را نشناخته و دیگران نیز او را آن طور که هست نمی شناسند.
مثلاً فکر می کند جزء اصحاب من است و مدّعی است که در هر شرایطی حاضر به نصرت من می باشد و حال این که چنین نیست و در ابتلا به یک بلا معلوم می شود که چکاره است و خود را باز می شناسد(۱۱۳).
۶- به خاطر داشتن ایمان زیاد و مقام عالی نزد خداوند است(۱۱۴).
هرکه در این بزم مقرّب تر است جام بلا بیشترش می دهند
در نتیجه نمی توان هر بلایی را ناشی از کوتاهی در عوالم گذشته دانست.
به هر حال هر بلایی از هر نوعی که باشد به خواست و اراده ی ما اهل بیت قابل تغییر است(۱۱۵).
و بسیاری از بلاها قبل از این که به شما برسند و به آن ها گرفتار شوید به خاطر ما از شما دور می شوند(۱۱۶).
وظیفه ی شما نیز در گرفتاری ها و بلاها این است که به ما توسّل نموده و به ما پناهنده شوید(۱۱۷) و از ما کمک و استعانت بجویید(۱۱۸).
البتّه از دعا و تضرّع نیز غافل نشوید که در رفع بلاها بسیار نافع و سودمند است(۱۱۹).(۱۲۰)
مولای من!
کدام یک از مراحل سه گانه ی امتحان (ارواح، ذرّ و دنیا) سخت تر و دشوارتر است؟
دنیا!
تقابل عالم ارواح و عالم ذرّ با دنیا ، و شختی و دشواری دنیا نسبت به آن دو:
دنیا و محبّتش(۱۲۱)!
دنیا و آرزوهایش(۱۲۲)!
و آن بدین علّت است که در دنیا علاوه بر نفس امّاره - که در این عالم (ارواح) و عالم بعدی (ذرّ) همراه شماست و شما را به تصمیم های غلط و خواسته های نامشروع دعوت می کند - ابلیس و شیاطین نیز هستند و شما را اغوا نموده و از پیمودن مسیر حق باز می دارند، و دنیا و آرزوهای آن را که کوچک و بی اهمیّت اند برای شما بزرگ و با اهمیّت جلوه می دهند، و از انجام امور عبادی و توجّه به ما اهل بیت باز می دارند.
سخت ترین دوران در میان عوالم سه گانه:
آقای من!
سخت ترین دوران در دنیا چه زمانی است؟
سخت ترین دوران در دنیا دوران طولانی غیبت من است که تا ظهور من ادامه می یابد(۱۲۳) و هر چه به انتهای آن - که به آن آخر الزمان گفته می شود - نزدیک تر شوید تحیّر و سرگردانی و شکّ و شبهه بیشتر می شود.
و مشکل ترین کار در این دوران، نگه داشتن دین است که از نگه داشتن آتش در کف دست و کشیدن دست بر روی خارها سخت تر است(۱۲۴).
آن دوران، دوران وانفسا است و شُرور، فتنه ها و بدعت ها در آن دوران غوغا می کنند(۱۲۵).
مدّعیان امامت، نبوّت، بلکه خدایی نیز بسیار زیاد می شوند!!!
بدعت ها، ظلم و جورها، دنیا زدگی ها، فسق و فجور، فحشا و زنا، کذب و ریا و مواردی از این قبیل به حدّ نهایی خود می رسند(۱۲۶) تا زمانی که خداوند به من اذن داده و ظاهر شوم، در آن هنگام است که بساط ظلم و جور به دست من برچیده شده و سایه ی عدل و داد بر سراسر جهان افکنده می شود(۱۲۷).
معنای غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
مولا جان!
فداک أبی وأمّی!
معنای غیبت شما چیست؟
آیا دیگر میان ما حضور ندارید و ارتباط میان ما و شما قطع می گردد؟
نه چنین نیست.
معنای غیبت این نیست که من در مکانی دور زندگی کرده و مخفی می گردم؛ و یا اینکه از میان مردم به جای دیگری سفر می کنم تا کسی به من دسترسی نداشته باشد، بلکه در میان شما و همراهتان می باشم(۱۲۸)، در بازارهایتان رفت و آمد کرده و بر فرش هایتان می نشینم، و شما مرا می بینید و صدایم را می شنوید؛ ولی مرا نمی شناسید(۱۲۹).
و اینکه در دعای ندبه خواهید خواند: «مَتَی تَرَانَا وَنَرَاکَ»، یعنی: «کی باشد که تو ما را ببینی و ما تو را ببینیم» منظور این نیست که در زمان غیبت، من شما را نمی بینم و شما نیز مرا نمی بینید؛ بلکه مراد، دیدنِ همراهِ شناخت است که من شما را ببینم و شما مرا؛ بدین معنا که شما می خواهید که مرا در حالی ببینید که می شناسید و اگر نه من همهﯼ شما را می بینم و بهتر از خودتان، شما را می شناسم(۱۳۰).
پس آنچه عدّه ای گمان خواهند نمود - که چون من از چشم های ایشان مخفی هستم و آنان از من بی خبرند، در مقابل، من نیز از چشم آنان مخفی بوده و از حال ایشان بی خبر هستم - خیال باطلی بیش نیست و واقعیّتی ندارد.
و البتّه منشأ این گمان، عواملی همچون قیاس به خویشتن، و اطّلاعات غلط و مسموم معاندین و کج فهمانِ از خدا بی خبر و مدّعیان علم و دانش است که چنین اِلقا خواهند نمود که من نیز بشری هستم مانند آنان، پس همان طور که آنان از من بی خبرند من نیز از ایشان بی خبرم!
و چون آنان نادان و جاهل هستند من نیز جاهل و بی اطّلاع هستم!
و چون آنان تنها به فکر خویش هستند من نیز تنها به فکر خویش هستم!
و سایر چیزهائی که پس از قیاس و یا با استشهاد به آیهﯼ: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ﴾ (کهف: ۱۱۰) آن را از من که امام و پیشوای آنان هستم نفی می کنند و یا حَدّاقل در مورد من بعید می شمارند!
و حال این که قیاسِ به خویشتن، مانع رسیدن به حقیقت و عامل فرو رفتن در باتلاق جهل و نادانی است(۱۳۱)، و نباید مرا با اَحَدی قیاس نموده و با کسی سنجید(۱۳۲).
و نیز دقّت نما که از قید «یُوحَی إِلَیَّ» در آیهﯼ شریفهﯼ: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَی إِلَیَّ﴾ (کهف: ۱۱۰) فراموش ننمائی، که همهﯼ تفاوت در همان قید است(۱۳۳) و معلوم است که وحی از جایگاه بسیار مهمّی برخوردار است که نمی شود به سادگی از کنار آن گذشت آن هم وحی به جدّمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن خصوصیّات!
در نتیجه من با اینکه از دیده ها غایبم ولی بر دیده ها ناظرم(۱۳۴).
سیّدی و مولای!
آیا من نیز آن زمان را درک می کنم؟
آری تو جزء مردم آخر الزّمانی.
وظیفه ی ما در دوران غیبت:
سرورم!
با این اوصاف و اوضاع بی دینی و کثرت بلاها در آن زمان وظیفه ی من چیست و باید چه کنم؟
از جمله وظایف تو در آن زمان زیاد خواندن دعای:
«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبیَّکَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»(۱۳۵).
یعنی: خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر چنین نکنی پیامبر تو را نیز نخواهم شناخت، خدایا! پیامبر خود را به من بشناسان که اگر چنین نکنی حجّت تو را نیز نخواهم شناخت، خدایا! حجّت خود را به من بشناسان که اگر چنین نکنی از دینم گمراه می شوم.
و دعای:
«یَا اللهُ! یَا رَحْمَانُ! یَا رَحِیمُ! یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ! ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِک»(۱۳۶).
و یادگیری فضائل و مناقب من و ذکر و نشر آن ها برای دیگران.
و مداومت بر دعا برای سلامتی و ظهورم.
و شناخت صفات و ویژگی ها و خصوصیّاتم.
و شناخت علائم ظهور و قیامم.
و رعایت ادب و برخاستن هنگام شنیدن لقب مخصوصم «قائم».
و محبوب نمودنم نزد مردم، و مشتاق نمودن ایشان به ملاقات با من.
و صبر نمودن و سفارش به صبر در زمان غیبتم.
و هدیه نمودن ثواب اعمال خیر برای من.
و اقامهﯼ مجالسِ ذکر فضائل و مناقبم و شرکت کردن در آن ها.
و صدقه دادن جهت سلامتیم.
و استغاثه و کمک خواستن از من در همهﯼ اُمور.
و تکذیب مدّعیان ارتباط با من در زمان غیبت کبری.
و پرورش روح اُمید و انتظار در خود و دیگران.
و محزون و گریان بودن در فراقم.
و انجام اعمال مستحبّی به نیابت از من.
و رفتن به مکان های مُنتسَب به من مانند مسجد سهله و جمکران.
و ...(۱۳۷)
مقام و منزلت منتظران و ثابت قدمان در زمان غیبت
مولای من!
مقام و منزلت منتظران و ثابت قدمان در غیبت شما چگونه است؟
مقام ایشان بسیار مقام شامخ و عالی است و همگان غبطه بر این مقام و منزلت می خورند.
به روایاتی که از رسول خدا واجداد طاهرینم - که در دنیا نیز برایتان خواهند گفت - نقل می کنم خوب توجّه کن تا مقام مؤمنین و شیعیان واقعی ما را در دوره ی آخر الزّمان بدانی.
۱- رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهند فرمود:
کسانی که در زمان غیبت او عجل الله تعالی فرجه در اعتقاد به وجود او ثابت قدم بمانند، از طلای سرخ کمیاب تر هستند(۱۳۸).
۲- امام زین العابدین (علیه السلام) خواهند فرمود:
همانا مردمان زمان غیبت او عجل الله تعالی فرجه که به امامتش معتقد بوده و منتظر ظهور او می باشند، بهترین مردمان خواهند بود؛ زیرا خداوند به اندازه ای به آنان عقل و فهم عطا می نماید که غیبت در نظر آنان به منزلهﯼ مشاهده است، و مردمِ آن زمان مانند کسانی که در مقابل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به جهاد پرداخته باشند محسوب خواهند شد، آن ها حقیقتاً بندگان خالص و شیعیان راستگو هستند و مردم را در نهان وآشکار به دین خداوند دعوت می کنند(۱۳۹).
۳- امام صادق (علیه السلام) خواهند فرمود:
هر آنکه انتظار دوازدهمین آنان (اهل بیت (علیهم السلام)) را بکشد هم چون کسی می باشد که پیش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شمشیر کشیده و از آن حضرت دفاع کرده است(۱۴۰).
۴- امام صادق (علیه السلام) خواهند فرمود:
خوشا به حال شیعیان قائم ما، آن کسانی که در غیبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نیز فرمان بردار اویند، آنان اولیای خدا هستند که نه خوفی بر آن هاست و نه اندوهگین می شوند(۱۴۱).
مولا جان!
فرمودید یکی از وظایف مهمّ من در زمان غیبت دعا کردن است، اکنون در مورد دعا بیشتر برایم بگویید.
دعا و خواص آن و ارتباط آن با امام عصر (علیه السلام):
دعا - که نوعی بندگی و ابراز نیاز، به خالق بی نیاز است - امری است بسیار مهم، و اسلحهﯼ مؤمن در دنیا می باشد(۱۴۲).
و دعای خیری نیست که مستجاب نگردد؛ البتّه یا همان دعا مستجاب شده و همان حاجت برآورده می گردد، و یا اینکه به جای آن چیز دیگری در دنیا و آخرت به دعا کننده عطا می شود(۱۴۳).
در اینجا تو و دوستانت را سفارش زیادی به دعا - که بهترین روش و شیوهﯼ گدایی درِ خانهﯼ خدای تعالی می باشد - می کنم(۱۴۴).
بعضی ها فکر خواهند نمود که چون خدای متعال و من که حجّت او هستم از حاجات و خواسته های وی با خبریم و نیازهایش را بهتر از او می دانیم، دیگر نیازی به دعا نمودن و جاری نمودن آن بر زبان نیست، و حال اینکه این موضوع، تنها تصوّری است که نشأت خواهد گرفت از القائات ابلیس که از تضرّع و گدائی بندگان خدا درِ خانه اش بیم ناک و هراسان است؛ زیرا گرچه خدا و من از حاجات شما با خبریم؛ ولیکن از شما می خواهیم که آن را به زبان آورده و با تضرّع و عرض نیاز، آن را از خداوند متعال بخواهید؛ چرا که جاری نمودن دعا بر زبان و تضرّع کردن، خود عبادتی است با ارزش و نشانه ای است آشکار بر بنده بودن شخص دعا کننده(۱۴۵).
آیا شما از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت گرامی اش بالاترید؟!
آن ها مجری ارادهﯼ حق تعالی و اوامر و دستورات او هستند یا شما؟!
آن ها از اعمال مَرضیّ رضای الهی آگاهند یا شما؟!
آن ها راه بندگی و عبودیّت را بهتر می دانند یا شما؟!
شما هم که ادّعای شیعه بودن ما را دارید؛ یعنی پیروی بی چون و چرا از دستورات ما، پس باید به این مسأله هم چون ما توجّه نموده و عمل نمائید.
به ما اهل بیت بنگرید که چگونه و با چه حالاتی ابراز نیاز و حاجت درِ خانهﯼ خدا نموده و دعا می کنیم، صحیفهﯼ سجّادیه ی جدّم را ورق بزنید تا ببینید چگونه ایشان در غالبِ دعا، بندگی حق تعالی را می نمایند و خود را در درگاه الهی بنده ای نیازمند می بینند و با همهﯼ وجود از خداوند عزوجل حوائج خویش را طلب می کنند.
اکنون که مقداری به اهمّیّت دعا پی بردی، می گویم:
استجابتِ دعاهای شما - که گفتم همهﯼ دعاها مستجاب می شوند - به خاطر وجود من می باشد.
آری! استجابتِ دعاهای شما به خاطر وجود من و آمین های من است(۱۴۶).
در هر عصری، آمین امام عصرِ آن زمان، علّت استجابتِ دعاهای مردم آن زمان است، و در عصر من به خاطر آمین های من، استجابتِ دعاهای شما قطعی می گردد.
و بدانید که پس از استجابت نیز خواسته ها و حوائجِ شما، از بابِ من(۱۴۷) و با اجازهﯼ من، توسّط ملائکهﯼ الهی از جانب خداوند متعال به شما می رسند(۱۴۸).
آری! دعای شما نیز همچون سائر اعمال عبادی از ابتدا تا مرحلهﯼ استجابت و رسیدن به خواسته هایتان کاملاً با من در ارتباط می باشد و بجاست که شما نیز از دعا برای سلامتی و فرج من، که فوائد فراوان آن شامل حال خودتان می شود فراموش نکرده و حدّاقل روزی یک مرتبه در مقابل هزار دعای من در طول شبانه روز در حقّ شما(۱۴۹) به دعا برای من بپردازید(۱۵۰).
وای بر تو! اگر روز را به شب رسانیده و هیچ دعائی برای امامِ زمانت نکنی! با این که دعای تو بدون آمین من ارزشی نداشته و همان طور که گفتم فوائد دعا شامل حال خودت می شود.
و چقدر جای شرم ساری است برای عدّه ای که به وظیفه ای به این آسانی - که برای انجام آن نه نیازی به مال و ثروت، و نه فکر و اندیشه، و نه اهل و عیال، و نه آبرو و موقعیّت می باشد - عمل نکرده و فوائد دعا برای ظهور و سلامتی من را نادیده گرفته و اگر دعایی هم بنمایند جای آن آخر همهﯼ دعاهاست!!! با این که وظیفهﯼ ایشان مقدّم نمودن من در همهﯼ اُمور است(۱۵۱).
آیا دعائی مهم تر از دعا برای سلامتی و ظهور مولایت سراغ داری؟ خصوصاً در آن دورهﯼ وانفسا که نگاه داشتن دین، از کشیدن دست بر خار، و نگاه داشتن آتش در کفِ دست، مشکل تر است!(۱۵۲)
و به راستی اگر دعا برای من فقط همین فائده را می داشت که پس از دعای تو برای من متقابلاً من نیز برای تو دعا می کنم(۱۵۳) - و شکّی نیست در اینکه دعای من مستجاب است -(۱۵۴) تو را کافی بود که تمام همّت خویش را به کار گرفته تا مسألهﯼ دعا برای من را اِحیا کنی و آن را به درون زندگی خویش بکشانی.
و اگر کمی دقّت کنی می یابی که در حالِ دعا برای ظهور و سلامتی من - خواهی نخواهی - باید به من توجّه کنی؛ بنابراین یکی از بهترین راه ها و شیوه های ارتباط و توجّه مستقیم و اُنس با من، دعا کردن برای سلامتی و ظهور من است.
علاوه بر اینکه دعا خود عبادتی است با ارزش، که چکیدهﯼ همهﯼ عبادت هاست(۱۵۵).
امیدوارم که توفیق الهی شامل حال تو و دوستانت گشته(۱۵۶) و بتوانید حدّاقل بعد از هر نماز؛
بعد از هر سجدهﯼ شکر؛
در مَشاهد مشرّفه و حرم ائمّه (علیهم السلام)؛
شب و روز جمعه؛
ماه مبارک رمضان؛
ماه محرّم و هر روزی که در آن ظلم و ستم به ما
اهل بیت (علیهم السلام) می شود؛
بعد از ذکر مصیبت جدّم حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام)؛
هنگام غم و اندوه؛
هنگام سرور و خوشحالی و ...؛
قبل از دعا برای خود و اهل و عیالتان؛
برای من که مولای غریبتان هستم دعا نمائید(۱۵۷).
آقای من!
علائم ظهور شما چه علاماتی است؟
علائم ظهور؛ حتمی و غیر حتمی:
علامات ظهور من بر دو دسته اند:
دسته ی اوّل: علامات حتمی و دسته ی دوّم: علامات غیر حتمی.
علامات حتمی که حتماً واقع می شوند عبارتند از:
۱- ظهور سفیانی.
۲- خَسْف (فرو رفتن) لشکر سفیانی در سرزمین بیداء(۱۵۸).
۳- ندای آسمانی جبرائیل در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان.
۴- ظهور خورشید از مغرب.
۵- قتل نفس زکیّه بنام محمّد بن الحسن بین رکن و مقام.
۶- رؤیت صورت امیر المؤمنین (علیه السلام) در خورشید(۱۵۹).
و امّا علامات غیر حتمی که ممکن است واقع شوند و ممکن است واقع نشوند نیز بسیار زیادند که إن شاء الله تعالی در دنیا خواهی دانست(۱۶۰).
با این وجود بدان که باید هر صبح و شام منتظر ظهور من باشی و توجّه و نگاهت فقط به من باشد و بس؛ چرا که ظهور من وابسته به تحقّق علائم و شرائط نیست و هر لحظه ممکن است که هم چون شهابی در شبِ تاریک ظاهر شده و قیام نمایم.
پس همیشه آماده ی ظهورم باش و منتظرم بمان که انتظار، خود عبادتی است بزرگ(۱۶۱).
و آنچه به عنوان یک منتظِر باید بدانی آن است که:
۱- همیشه تسلیم محض ارادهﯼ حق تعالی بوده و اگر او قصد تأخیر فرج مرا داشت و آن را به تأخیر انداخت، چون و چرا نکنی و در عین حالی که برای فرج و ظهورم دعا می کنی راضی به رضای الهی بوده و حرفی در مقابل خداوند بر زبان جاری ننمائی(۱۶۲).
۲- طولانی شدن زمان غیبت، نباید موجب دست کشیدن از انتظار، دعا، توجّه، ایمان، و صلوات بر من شود؛ بلکه باید روز به روز بر ایمان و یقین تو افزوده شده و آمادگیت برای آمدنم بیشتر شود(۱۶۳).
۳- همهﯼ همّت خویش را به کار بگیر تا علاوه بر دعاهای هر روزه برای سلامتی و فرجم(۱۶۴) چهل روز صبح نیز به طور منظّم دعای عهد را بخوانی، که اگر چنین کنی، علاوه بر ثواب آن - که به هر کلمه هزار حسنه در نامهﯼ اعمالت نوشته شده و هزار سیّئه از آن محو می گردد - جزء انصار و یاوران من در زمان قیام خواهی بود، و اگر عمرت هم کفاف نداد تا مرا درک کنی، به واسطهﯼ این عمل خداوند تو را از قبر بیرون آورده و در رکاب من قرار می دهد(۱۶۵).
۴- و نیز همهﯼ همّت و تلاش خود را برای نزدیک شدن به من، و جلب توجّه، رضایت مندی و خوشنودیم بنما و به وظایفی که برایت گفتم عمل کن.
از لحن سخنان حضرت احساس کردم می خواهند از من جدا شده و تنهایم بگذارند، ولی بر خلاف ابتدای ملاقات، شبنم آرامش عجیبی بر شقایق دلم نشسته بود و هیچ گونه اضطراب و نگرانی در دل احساس نمی کردم و غمی جز غم هجران یار نداشتم.
در این اندیشه بودم که حضرت فرمودند:
اکنون وقت آن فرا رسیده که از تو جدا شوم.
بدان که ما هرگز تو را فراموش نمی کنیم و به یادت هستیم(۱۶۶).
تو نیز همیشه به یاد ما باش.
و هر زمان که خواستی، با ما حرف بزن و درد دل کن.
ما همیشه با تو و در کنار توئیم.
سفارشاتم را فراموش نکن و دوستانت را نیز از آن ها مطّلع نما.
به امید دیدار! خداوند تو را حفظ نماید.

اشعار
به جرم آنکه عاشقم زمن کناره می کند * * * دچار درد عشق را به درد چاره می کند
به عرصه ای که یکّه تاز حُسنِ او قدم زند * * * هزار رخنه در دلِ دو صد سواره می کند
فروغ روی او چنان زَنَد رَهِ خیال را * * * که عقل پیر ، پرده ی خیال پاره می کند
فدای ماه پاره ای شوم که تیر غمزه اش * * * دو نیمه مهر و ماه را به یک اشاره می کند
چو لاله، داغم از غمش ولیک خوشدلم که او * * * چو شمع ایستاده و مرا نظاره می کند
هر آنچه می کند به من، نگار ماه روی من * * * نه چرخ کج روش، نه طالع و ستاره می کند
شب است روز تار من ز درد بیشمار من * * * مگر بلای عشق را کسی شماره می کند؟!
ز سوز آه (مُفتَقِر) چرا حذر نمی کنی * * * مگر نه سوز او اثر به سنگ خاره می کند
شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کُمپانی) * * * جان را مپر س با غم هجران چه می کند؟
با تیغ تیز، پیکر عُریان چه می کند؟ * * * مستانه ی  غمت مِی جنّت نمی خورد
سر گشته ی  تو با سر و سامان چه می کند؟ * * * بودیم خا ک و با نگهت کیمیا شدیم
بنگر به ذرّه، مهر در خشان چه می کند! * * * از ابر لطف توست که سر سبز مانده ایم
ورنه، در این کویر تَف زده، باران چه می کند؟ * * * پرسیده ای که دوست زد شمن چه می کشد؟
هیچ آ گهی فر اق تو با جا ن چه می کند؟ * * * ای منتظَر بیا و نظر کن که داغ هجر
با لاله های سوخته دامان چه می کند! * * * در حسرت تو دربدری شد نصیب خضر
ورنه به سیر کوه و بیابان چه می کند! * * * دست نیاز، سوی تو دارد وگر نه نوح
با زُوْرَق شکسته به طوفان چه می کند! * * * از لوح دل نشُویَد اگر گَرد معصیت
این حلقه های اشک به دامان چه می کند! * * * جعفر رسول زاده (آشفته)
متن عربیِ روایات درج شده در پاورقی ها
بسم الله الرحمن الرحیم

متن عربیِ روایات درج شده در پاورقی ها را برای روشن شدن صحّت ترجمه و استدلال به آن ها جهت دوستان علاقه مند و اَهل علم در این جا بر اساس شمارهﯼ پاورقی می آوریم.
(۷) ۱- المزار للمشهدی ۵۸۷: زِیَارَتُه عجل الله تعالی فرجه: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ الله عَلَی مَنْ فِی الأَرْضِ والسَّمَاء، أَشْهَدُ أَنَّکَ الْحُجَّهُ عَلَی مَنْ مَضَی وَمَنْ بَقِیَ.
۲- من لا یحضره الفقیه ۲/۶۰۹: فِی الزِّیَارَهِ الْجَامِعَهِ: السَّلاَمُ عَلَی حُجَجِ الله عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا وَالآخِرَهِ وَالأوْلَی، وَأَشْهَدُ أَنَّکُمْ حُجَجاً عَلَی بَرِیَّتِهِ.
(۸) ۱- مشارق أنوار الیقین ۲۳۶: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): قَالَ الله تعالی: خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَالآخِرَهَ لأَجْلِهِمْ.
۲- بحار الأنوار ۲۶/۳۴۹ ح۲۳: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): لَوْلانَا لَمْ یَخْلُقِ الله الْجَنَّهَ وَلا النَّارَ وَلا الأَنْبِیَاءَ وَلاَ الْمَلائِکَهَ.
۳- عیون المعجزات ۶۹: قَالَ الْباقِرُ (علیه السلام): لَوْ لا نَحْنُ لَمْ یَخْلُقِ الله تعالی سَمَاءً وَلا أَرْضاً ولاَ جَنَّهً وَلا نَاراً وَلا شَمْساً وَلا قَمَراً وَلا جِنّاً وَلا إِنْساً.
(۹) الکافی ۱/۴۰۸ ح۲: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): الدُّنْیَا وَمَا فِیهَا للهِ تبارک و تعالیوَلِرَسُولِهِ وَلَنَا.
(۱۰) ۱- بصائر الدرجات ۸۳ ح۱۱: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ شُهَدَاءُ الله عَلَی خَلْقِه.
۲- جمال الأسبوع ۳۰۷: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ: عَیْنِکَ النَّاظِرَهِ عَلَی بَرِیَّتِکَ وَشَاهِدِکَ عَلَی عِبَادِک.
(۱۱) تأویل الآیات ۱/۳۹۷ ح۲۷: عَنِ الْکَاظِم (علیه السلام) قَالَ: أَقَامَهُم مَقَامَ نَفْسِهِ؛ لأَنَّهُ لا یُرَی وَلا یُدْرَکُ وَلا تُعْرَفُ کَیْفِیَّتُهُ وَلا إِنِّیَّتُهُ فَهَؤُلاءِ النَّاطِقُونَ الْمُبَلِّغُونَ عَنْهُ الْمُتَصَرِّفُونَ فِی أَمْرِهِ وَنَهْیِهِ فَبِهِمْ تَظْهَرُ قُدْرَتُه.
(۱۲) الغیبه للطوسی ۳۸۷ ح۳۵۱: قَالَ أَبُو عَبْدِ الله (علیه السلام): إذا أرادَ الله أَمْراً عَرَضَهُ عَلی رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، ثُمَّ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) وَسائِرِ الأئمّهِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ إلَی أنْ یَنْتَهِیَ إلَی صَاحِبِ الزَّمَانِ (علیه السلام) ثُمَّ یَخْرُجُ إلَی الدُنْیا، وَإذا أرادَ الْمَلائکهُ أن یَرْفَعُوا إلَی الله عزوجل عَمَلاً عَرَضَ علَی صَاحِبِ الزَّمَان (علیه السلام)، ثُمَّ یَخْرُجُ علی واحدٍ بَعْدَ واحدٍ إلَی أَنْ یَعْرِضَ علَی رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، ثُمَّ یَعْرِضُ عَلَی الله عزوجل، فَمَا نَزَلَ مِنَ الله فَعَلَی أَیْدِیْهِمْ، وما عَرَجَ إلَی الله فَعَلَی أَیْدِیْهِمْ.
(۱۳) ۱- کمال الدین وتمام النعمه ۲۶۰ ح۵: عَنِ الْباقِرِ (علیهما السلام): بِهِمْ یَرْزُقُ الله عِبَادَهُ، وَبِهِمْ یَعْمَرُ بِلادَهُ، وَبِهِمْ یُنْزِلُ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ، وَبِهِمْ تُخْرَجُ بَرَکَاتُ الأَرْضَ.
۲- الکافی ۱/۱۴۴ ح۵: قَالَ أَبُو عَبْدِ الله (علیه السلام): بِنَا أَثْمَرَتِ الأَشْجَارُ، وَأَیْنَعَتِ الثِّمَارُ، وَجَرَتِ الأَنْهَارُ وَبِنَا یَنْزِلُ غَیْثُ السَّمَاءِ، وَیَنْبُتُ عُشْبُ الأَرْضِ.
(۱۴) ۱- مشارق أنوار الیقین ۵۸: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): نَحْنُ یَنَابیعُ النِّعْمَه.
۲- مشارق أنوار الیقین ۶۷: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: کُلُّمَا خَرَجَ إِلَی أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ فَمِنَّا وَعَنَّا.
(۱۵) ۱- کمال الدین ۴۴۱ ح۱۲: عَنْ صاحِبِ الزَّمان (علیه السلام) قَالَ: بِی یَدْفَعُ الله عزوجل الْبَلاءَ عَنْ أَهْلِی وَشِیعَتِی.
۲- الإمامه والتبصره ۱۰۳ ح۹۲: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ الله تعالی: أُولَئِکَ أَوْلِیَائِی حَقّاً بِهِمْ أَدْفَعُ کُلَّ فِتْنَهٍ عَمْیَاءَ حِنْدِسٍ وَبِهِمْ أَکْشِفُ الزَّلازِلَ وَأَدْفَعُ الآصَارَ وَالأَغْلالَ.
۳- من لا یحضره الفقیه ۲/۶۰۹: فِی الزِّیارَه الْجَامِعَه: بِکُمْ أَخْرَجَنَا الله مِنَ الذُّلِّ، وَفَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْکُرُوبِ، وَأَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَکَاتِ وَمِنَ النَّار.
(۱۶) ۱- المزار للمشهدی ۳۰۴: زِیارَهٌ أُخْرَی لَه (علیه السلام): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَافِظَ سِرِّ اللهِ، وَمُمْضِیَ حُکْمِ اللهِ، وَمُجَلِّیَ إِرَادَهِ اللهِ، وَمَوْضِعَ مَشِیَّهِ الله.
۲- المحتضر ۲۲۷ ح۲۹۶: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ الإِمَامَ وَکْرٌ لإِرَادَهِ الله عزوجل، لا یَشَاءُ إِلاَّ مَنْ شَاءَ الله.
۳- الهدایه الکبری ۲۲۶: عَنِ الْبَاقِرِ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ نَفْعَلُ بِإِذْنِهِ مَا نَشَاءُ، وَنَحْنُ لاَ نَشَاءُ إِلاَّ مَا شَاءَ اللهُ، وَإِذَا أَرَدْنَا أَرَادَ الله.
(۱۷) ۱- مشارق أنوار الیقین ۱۷۷: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: الإِمَامُ مَلَکِیُّ الذَّاتِ، إِلَهِیُّ الصِّفَات، وأَنَّهُم صِفَاتُ الله وَصَفْوَتُه.
۲- عیون أخبار الرّضا (علیه السلام) ۲/۹ ح۱۳: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لِعَلِیّ صلوات الله علیه: أَنْتَ الْمَثَلُ الأَعْلَی.
۳- تأویل الآیات ۱/۳۹۷ ح۲۷: عَنِ الْکَاظِمِ (علیه السلام) قَالَ: أَقَامَهُم مَقَامَ نَفْسِهِ؛ لأَنَّهُ لا یُرَی وَلا یُدْرَکُ وَلا تُعْرَفُ کَیْفِیَّتُهُ وَلا إِنِّیَّتُهُ.
(۱۸) ۱- الکافی ۴/۵۷۸ ح۲: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ: مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللهَ، وَمَنْ جَهِلَهُمْ فَقَدْ جَهِلَ اللهَ.
۲- تأویل الآیات ۱/۳۹۷ ح۲۷: عَنِ الْکَاظِمِ (علیه السلام) قَالَ: لَوْلاهُمْ مَا عُرِفَ الله وَلا یُدْرَی کَیْفَ یُعْبَدُ الرَّحْمَنُ.
۳- بصائر الدرجات ۵۱۶ ح۶: عَنْ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ الأَعْرَافُ الَّذِینَ لا یُعْرَفُ الله إِلاَّ بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا.
(۱۹) ۱- بحار الأنوار ۹۹/۲۰۳: (الزِّیَارَهُ الثَّانِیَهَ عَشَرَهَ) : السَّلاَمُ عَلَی غَایَهِ الْمَوْجُودَاتِ.
۲- بحار الأنوار ۲۶/۲۵۹ ح۳۶: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ عِلَّهُ الْوُجُودِ.
(۲۰) الاحتجاج ۲/۳۱۷: فِی زیارَهِ آلِ یَاسِینِ (علیهم السلام): یَا مَوْلایَ! شَقِیَ مَنْ خَالَفَکُمْ وَسَعِدَ مَنْ أَطَاعَکُمْ.
 (۲۱) ۱- نهج البلاغه ۱/۱۸۹: مِنْ خُطْبَه له (علیه السلام): انْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ، وَاتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ، فَلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ هُدًی وَلَنْ یُعِیدُوکُمْ فِی رَدًی، فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَإِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا، وَلا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا، وَلا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکُوا.
۲- من لا یحضره الفقیه ۲/۶۰۹: فِی الزِّیَارَهِ الْجَامِعَهِ: مَنْ أَرَادَ الله بَدَأَ بِکُمْ وَمَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ، مَوَالِیَّ لا أُحْصِی ثَنَاءَکُمْ وَلا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ کُنْهَکُمْ وَمِنَ الْوَصْفِ قَدْرَکُم.
(۲۲) علل الشرائع ۱/۹ ح۱: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: خَرَجَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ (علیهما السلام) عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ! إِنَّ الله جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِیَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَهِ مَا سِوَاهُ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: یَابْنَ رَسُولِ اللهِ! بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی فَمَا مَعْرِفَهُ اللهِ؟ قَالَ: مَعْرِفَهُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ.
(۲۳) بحار الأنوار ۲۵/۱۷ ح۳۱: عَنِ الْبَاقِرِ (علیه السلام) قَالَ: أَوَّلُ مَا ابْتَدَأَ مِنْ خَلْقٍ خَلَقَهُ أَنْ خَلَقَ مُحَمَّداً وَخَلَقَنَا أَهْلَ الْبَیْت ...، نُسَبِّحُ الله تعالی وَنُقَدِّسُهُ وَنَحْمَدُهُ وَنَعْبُدُهُ حَقَّ عِبَادَتِه.
(۲۴) ۱- کمال الدین وتمام النعمه ۲۶۰ ح۵: عَنِ الْباقِرِ (علیهما السلام): بِهِمْ یَرْزُقُ الله عِبَادَهُ، وَبِهِمْ یَعْمَرُ بِلاَدَهُ، وَبِهِمْ یُنْزِلُ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ، وَبِهِمْ تُخْرَجُ بَرَکَاتُ الأَرْضَ.
۲- مدینه المعاجز ۶/۴۷ ح۲۶۶: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: لَوْلاَنَا مَا اطَّرَدَتِ الأَنْهَارُ وَلاَ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَلاَ اخْضَرَّتِ الأَشْجَارُ.
(۲۵) الاختصاص ۲۲۳: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): بِهِمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ.
(۲۶) قرب الإسناد ۳۳۶ ح ۱۲۳۸: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام): إِنَّ الإِمَامَ بِمَنْزِلَهِ الْبَحْرِ، لاَ یَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ، وَعَجَائِبُهُ أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ.
(۲۷) ۱- المزار للمشهدی ۲۴۸ : قد وَرَدَ فی زیاره:... استَرْعاکُمُ الأنامَ وفَوَّضَ إلیکُمُ الأُمُورَ، الخبر.
۲- الصحیفه السجادیّه ۲۶: الْحَمْدُ للهِ الَّذِی جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَهَ بِالْمَلَکَهِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَهٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَصَائِرَهٌ إِلَی طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ.
(۲۸) ۱- بصائر الدرجات ۳۹۵ ح۵: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ الله أَقْدَرَنَا عَلَی مَا نُرِیدُ.
۲- بحار الأنوار ۹۷/۳۴۹: زِیَارَهٌ أُخْرَی لَهُ (علیه السلام): أَنْتَ المُحِیطُ بِکُلّ شَیء.
(۲۹) ۱- إثبات الهداه ۷/۳۵۷ ح ۱۳۷: عَنْ کِتَابِ إِثْبَاتِ الرَّجْعَه، لِلْفَضْلِ بْنِ شَاذَان رحمه الله أَنَّهُ رَوَی بِإسْنَادٍ صَحِیحٍ، عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام)، أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْ مُعْجِزَهٍ مِنْ مُعْجِزَاتِ الأَنْبِیَاءِ وَالأَوْصِیَاءِ إِلاَّ وَیُظْهِرُ الله عزوجل مِثْلَهَا فِی یَدِ قَائِمِنَا لإِتْمَامِ الحُجَّه عَلَی الأَعْدَاء.
۲- مکیال المکارم ۱/۱۶۴: عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ: یَأْتِی إِلَی القَائِمِ (علیه السلام) حِینَ یَظْهَرُ رَجُلٌ مِنْ إِصْفَهَانِ وَیَطْلُبُ مِنْهُ مُعْجِزَهَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ الرَّحْمَنِ، فَیَأمُرُ (علیه السلام) أَنْ تُوقَدَ نَارٌ عَظِیمَهٌ وَیَقْرَأُ قَوْلَه تعالی: ﴿فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ﴾ ثُمَّ یَدْخُلُ فِی النَّارِ ثُمَّ یَخْرُجُ مِنْهَا سَالِماً، فَیُنْکِرُ الرَّجُلُ لَعْنَهُ الله تعالی عَلَیْهِ وَیَقُولُ: هَذَا سِحْرٌ، فَیَأْمُرُ القَائِمُ (علیه السلام) النَّارَ فَتَأْخُذُهُ وَتَحْرُقُهُ فَیَحْتَرِقُ، وَیَقُولُ: هَذَا جَزَاءُ مَنْ أَنْکَرَ صَاحِبَ الزَّمَانِ وَحُجَّهَ الرَّحْمَنِ.
(۳۰) ۱- بصائر الدرجات ۸۲ ح۱۰: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ أُصُولُ الدِّیْن ِ.
۲- نهج البلاغه ۱/۳۰: عَنْ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: هُمْ أَسَاسُ الدِّین.
۳- تأویل الآیات ۱/۱۹ ح۲: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله صلوات الله علیه قَالَ: نَحْنُ الصَّلاهُ فِی کِتَابِ الله عزوجل، وَنَحْنُ الزَّکَاهُ، وَنَحْنُ الصِّیَامُ، وَنَحْنُ الْحَجُّ، وَنَحْنُ الشَّهْرُ الْحَرَامُ، وَنَحْنُ الْبَلَدُ الْحَرَامُ، وَنَحْنُ کَعْبَهُ اللهِ، وَنَحْنُ قِبْلَهُ الله.
(۳۱) من لا یحضره الفقیه ۲/۶۰۹: فِی الزِّیَارَهِ الْجَامِعَهِ: عَصَمَکُمُ الله مِنَ الزَّلَلِ وَآمَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَطَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَأَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَطَهَّرَکُمْ تَطْهِیراً.
(۳۲) ۱- بصائر الدرجات ۸۱ ح۳: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ خَزَنَهُ عِلْمِ الله.
۲- کفایه الأثر ۱۶۳: عَنِ الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: خَطَبَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یوماً، فقَالَ: عَلِیٌّ مَعْدِنُ عِلْمِ الله.
(۳۳) ۱- مشارق أنوار الیقین ۲۰۵: عَنْ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ یَرَی مَا بَیْنَ الشَّرْقِ وَالْغَرْب، فَلا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیءٌ مِنْ عَالَمِ المُلْکِ وَالْمَلَکُوتِ.
۲- بصائر الدرجات ۱۴۸ ح۶: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: إِنِّی لأَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا فِی الْجَنَّهِ وَأَعْلَمُ مَا فِی النَّارِ وَأَعْلَمُ مَا کَانَ وَمَا یَکُونُ قَالَ ثُمَّ مَکَثَ هُنَیْئَهً فَرَأَی أَنَّ ذَلِکَ کَبُرَ عَلَی مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ: عَلِمْتُ ذَلِکَ مِنْ کِتَابِ الله عزوجل إِنَّ الله عزوجل یَقُولُ: ﴿فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْء﴾.
(۳۴) مشارق أنوار الیقین ۱۷۷: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: الإِمَامُ مَلَکِیُّ الذَّاتِ، إِلَهِیُّ الصِّفَات، وأَنَّهُم صِفَاتُ الله وَصَفْوَتُه.
(۳۵) ۱- الاحتجاج ۱/۸۰: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: أَلاَ إِنَّهُ (امام العصر (علیه السلام)) وَارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالْمُحِیطُ بِه.
۲- مشارق أنوار الیقین ۲۶۴: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام): لَقَدْ عَلِمْتُ مَا فَوقَ الفِرْدَوسِ الأعْلَی وَمَا تَحْتَ السَّابِعَهِ السُّفْلَی وَمَا فِی السَّمَاوَاتِ العُلَی وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَی، کُلُّ ذَلِکَ عِلْمُ إِحَاطَهٍ لاَ عِلْمُ إخْبَارٍ.
(۳۶) ۱- مصباح المتهجّد ۴۰۹: إنَّ الرِّضَا (علیه السلام) کَانَ یَأْمُرُ بالدُّعاء لِصاحِبِ الأمْر بِهَذَا: اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّک ...، وَعَیْنِکَ النَّاظِرَهِ بِإِذْنِک، وَشَاهِدِکَ عَلَی عِبَادِکَ.
۲- بصائر الدرجات ۴۶۳ ح۸: عَنْ أَبِی الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: إِنَّمَا مَنْزِلَهُ الإِمَامِ فِی الأَرْضِ بِمَنْزِلَهِ الْقَمَرِ فِی السَّمَاءِ وَفِی مَوْضِعِهِ هُوَ مُطَّلِعٌ عَلَی جَمِیعِ الأَشْیَاءِ کُلِّهَا.
(۳۷) ۱- إلزام الناصب ۲/۲۱۸: فِی خُطْبَهِ التُّطُنْجِیَّهِ: عَلِمْنَا مَا کَانَ وَمَا یَکُونُ وَمَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرَضَینَ بِعِلْمِ رَبِّنَا، نَحْنُ الْمُدَبِّرُونَ فَنَحْنُ بِذَلِکَ اخْتِصَاصاً، نَحْنُ مَخْصُوصُونَ وَنَحْنُ عَالِمُونَ.
۲- بحار الأنوار ۲۶/۵: فِی خُطْبَهِ النُّورَانِیَّهِ: وَعَلِمَ بِمَا کَانَ وَمَا یَکُونُ وَعَلِمَ مَا فِی الضَّمَائِرِ وَالقُلُوبِ وَعِلْمِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ.
(۳۸) ۱- بصائر الدرجات ۲۳۲ح۲: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ وَاللهِ عِنْدَنَا.
۲- بصائر الدرجات ۲۱۷ ح۲: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: قَدْ وَلَدَنِی رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) وَأَنَا أَعْلَمُ کِتَابَ الله وَفِیهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَمَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَفِیهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَخَبَرُ الأَرْضِ وَخَبَرُ الْجَنَّهِ وَخَبَرُ النَّارِ وَخَبَرُ مَا کَانَ وَخَبَرُ مَا هُوَ کَائِنٌ أَعْلَمُ ذَلِکَ کَمَا أَنْظُرُ إِلَی کَفِّی إِنَّ الله یَقُولُ: ﴿فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْء﴾.
(۳۹) ۱- بصائر الدرجات ۳۲۸ ح۴: عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: کَانَ فِی ذُؤَابَهِ سَیْفِ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) صَحِیفَهٌ صَغِیرَهٌ فَقُلْتُ لأَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام): أَیُّ شَیْ ءٍ کَانَ فِی تِلْکَ الصَّحِیفَهِ؟ قَالَ: هِیَ الأَحْرُفُ الَّتِی یَفْتَحُ کُلُّ حَرْفٍ مِنْهَا أَلْفَ حَرْفٍ، قَالَ أَبُو بَصِیرٍ: قَالَ أَبُو عَبْدِ الله (علیه السلام): فَمَا خَرَجَ مِنْهَا إِلاَّ حَرْفَانِ حَتَّی السَّاعَه.
۲- تحف العقول ۱۷۱: وَصِیَّهُ عَلِیّ (علیه السلام) لکُمَیْلِ بْنِ زِیاد: یَا کُمَیْلُ! مَا مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَأَنَا أَفْتَحُهُ وَمَا مِنْ سِرٍّ إِلاَّ وَالْقَائِمُ (علیه السلام) یَخْتِمُه.
۳- مختصر بصائر الدرجات ۱۱۷: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: الْعِلْمُ سَبْعَهٌ وَعِشْرُونَ حَرْفاً، فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ، فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّی الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ، فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَهَ وَالْعِشْرِینَ حَرْفاً، فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ وَضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّی یَبُثَّهَا سَبْعَهً وَعِشْرِینَ حَرْفاً.
(۴۰) ۱- بصائر الدرجات ۱۱۵ ح۲۲: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَر (علیهما السلام): مَا مِنْ مَلَکٍ یُهْبِطُهُ الله فِی أَمْرٍ إِلاَّ بَدَأَ بِالإِمَامِ فَعَرَضَ ذَلِکَ عَلَیْهِ، وَإِنَّ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَهِ مِنْ عِنْدِ الله تعالی إِلَی صَاحِبِ هَذَا الأَمْرِ.
۲- مشارق أنوار الیقین ۳۴۳: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّهُ الله عَلَی خَلْقِهِ مِنْ أَهْلِ سَمَاوَاتِهِ وَأَرْضِهِ، وَمَا فِی السَّمَاء مِنْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إِلاَّ بِإِذْنِی.
۳- بحار الأنوار ۲۷/۳۶: قَالَ أَمِیرُ المُؤمِنِینَ (علیه السلام): وَالَّذِی رَفَعَ السَّمَاءَ بِغَیْرِ عَمَدٍ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ رَامَ أَنْ یَزُولَ مِنْ مَکَانِهِ بِقَدْرِ نَفَسٍ وَاحِدٍ لَمَا زَالَ حَتَّی آذَنَ لَهُ، وَکَذَلِکَ یَصِیرُ حَالُ وَلَدِیَ الْحَسَنِ وَبَعْدَهُ الْحُسَیْنُ وَتِسْعَهٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُم.
(۴۱) علل الشرائع ۱/ ۵ ح۱: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): إِنَّ الْمَلائِکَهَ لَخُدَّامُنَا وَخُدَّامُ مُحِبِّینَا.
(۴۲) الخرائج والجرائح ۱/۲۹۵ ح۲: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): یَا مَلَکَ الْمَوْتِ! قَالَ: لَبَّیْکَ أَیُّهَا الإِمَامُ! قَالَ: أَلَسْتَ أُمِرْتَ بِالسَّمْعِ والطَّاعَهِ لَنَا؟ قَالَ: بَلَی.
(۴۳) بصائر الدرجات ۹۰ ح۱: عَنْ أبی جعفر (علیه السلام): إنَّما سُمِّیَ أولوا العزم؛ لأنّه عَهِدَ إلیهم فی مُحمّد والأوصیاء من بعده والمهدیّ وسیرته، فأَجْمَعَ عَزْمَهم علی أنّ ذلک کذلک والإقرار به.
(۴۴) ۱- المزار للمفید ۷: عَنْ صَاحِبِ الزَّمَانِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّا یُحِیطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِکُمْ وَلا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْ ءٌ مِنْ أَخْبَارِکُم.
۲- الهدایه الکبری ۱۷۰: عَنْ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ یَرَی الأَرْضَ وَمَنْ عَلَیْهَا، وَلاَ یَخْفَی عَلَیْهِ مِنْ أعْمَالِهِمْ شَیْءٌ.
(۴۵) ۱- مناقب آل أبی طالب ۳/۲۷۴: أبُو حازِم فی خَبَرٍ قال رَجُلٌ لزین العابدین :... ما سَبَبُ قبولها؟ قال : ولایتُنا والبراءهُ مِنه ی  أعدائنا، الخبر.
۲- المزار للمشهدی ۵۸۶: زِیَارَتُه عجل الله تعالی فرجه: أَشْهَدُ أَنَّ بِوَلایَتِکَ تُقْبَلُ الأَعْمَالُ وَتُزَکَّی الأَفْعَالُ وَتُضَاعَفُ الْحَسَنَاتُ وَتُمْحَی السَّیِّئَاتُ، فَمَنْ جَاءَ بِوَلایَتِکَ وَاعْتَرَفَ بِإِمَامَتِکَ قُبِلَتْ أَعْمَالُهُ وَصُدِّقَتْ أَقْوَالُهُ وَتَضَاعَفَتْ حَسَنَاتُهُ وَمُحِیَتْ سَیِّئَاتُهُ، وَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلایَتِکَ وَجَهِلَ مَعْرِفَتَکَ وَاسْتَبْدَلَ بِکَ غَیْرَکَ کَبَّهُ الله عَلَی مِنْخَرِهِ فِی النَّارِ وَلَمْ یَقْبَلِ الله لَهُ عَمَلاً وَلَمْ یُقِمْ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَزْناً.
۳- من لا یحضره الفقیه ۲/۶۱۶: فِی الزِّیَارَهِ الْجَامِعَهِ: بِمُوَالاتِکُمْ عَلَّمَنَا الله مَعَالِمَ دِینِنَا ...، بِمُوَالاتِکُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَهُ الْمُفْتَرَضَه.
(۴۶) ۱- بصائر الدرجات ۴۴۶ ح۱۶: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: تُعْرَضُ الأَعْمَالُ یَوْمَ الْخَمِیسِ عَلَی رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) وَعَلَی الأَئِمَّه (علیهم السلام).
۲- بصائر الدرجات ۴۶۴ ح۵: قَالَ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): إِنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیَّ کُلَّ إِثْنَیْنِ وَخَمِیسٍ، فَمَا کَانَ مِنْ حَسَنٍ حَمِدْتُ الله عَلَیْهِ وَمَا کَانَ مِنْ سَیِّئٍ اسْتَغْفَرْتُ لَکُم.
(۴۷) ۱- الکافی ۱/۲۴۷ ح۲: عَنْ عَلیِّ بْن أَبِی طَالِبِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ لَیْلَهَ الْقَدْرِ فِی کُلِّ سَنَهٍ وَإِنَّهُ یَنْزِلُ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهِ أَمْرُ السَّنَهِ وَإِنَّ لِذَلِکَ الأَمْرِ وُلاهً بَعْدَ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقُلْتَ: مَنْ هُمْ؟ فَقَالَ: أَنَا وَأَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِی أَئِمَّهٌ مُحَدَّثُون.
۲- تفسیر القمّی ۲/۲۹۰: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ صلوات الله علیه قَالَ: لا تَخْفَی عَلَیْنَا لَیْلَهُ الْقِدْرِ إِنَّ الْمَلائِکَهَ یُطِیفُونَ بِنَا فِیهَا.
(۴۸) الکافی ۱/۲۵۲ ح۸: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّمَا تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ بِالْحُکْمِ الَّذِی یَحْکُمُ بِهِ بَیْنَ الْعِبَادِ، قَالَ السَّائِلُ: وَمَا کَانُوا عَلِمُوا ذَلِکَ الْحُکْمَ؟! قَالَ: بَلَی قَدْ عَلِمُوهُ وَلَکِنَّهُمْ لا یَسْتَطِیعُونَ إِمْضَاءَ شَیْ ءٍ مِنْهُ حَتَّی یُؤْمَرُوا فِی لَیَالِی الْقَدْرِ کَیْفَ یَصْنَعُونَ إِلَی السَّنَهِ الْمُقْبِلَه.
(۴۹) ۱- بصائر الدرجات ۳۹۵ ح۵: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ الله أَقْدَرَنَا عَلَی مَا نُرِیدُ.
۲- مشارق أنوار الیقین ۱۷۹: عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ: هُمْ قُدْرَهُ الرَّبِّ وَمَشِیئَتُه.
(۵۰) ۱- تأویل الآیات ۲/۸۵۲ ح۸: قَالَ أَبُو عَبْدِ الله (علیه السلام): نَحْنُ الَّذِینَ أَنْقَذَ الله النَّاسَ بِنَا مِنَ الضَّلالَهِ.
۲- بحار الأنوار ۹۹/۱۸۷: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ: السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الدَّالُّونَ عَلَی الْهُدَی.
۳- بصائر الدرجات ۲۲۰ ح۲: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: لا یَهْتَدِی هَادٍ مِنْ ضَلالَهٍ إِلاَّ بِهِمْ.
(۵۱) تفسیر فرات الکوفی ۳۴۸ ح۴۷۴: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: بِنَا یُقِیلُ الله عَثْرَتَکُمْ وَبِنَا یَغْفِرُ الله ذُنُوبَکُم.
(۵۲) الأمالی للصدوق ۷۰۹ ح۹: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ: مَنْ کُنَّا شُفَعَاءَهُ نَجَا وَلَوْ کَانَ عَلَیْهِ مِثْلُ وِزْرِ الثَّقَلَیْنِ الْجِنِّ وَالإِنْس.
(۵۳) ۱- الفضائل لابن شاذان ۸۳: عَنْ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): أَنَا حَبْلُ الله الْمَتِینُ الَّذِی أَمَرَ الله تعالی خَلْقَهُ أَنْ یَعْصِمُوا بِهِ فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله جَمِیعاً﴾.
۲- تفسیر فرات الکوفی ۲۵۸ ح۱۰: عَنْ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): نَحْنُ حَبْلُ الله الْمَتِینُ الَّذِی مَنِ اعْتَصَمَ بِهِ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم.
(۵۴) تفسیر فرات الکوفی ۳۴۸ ح۲: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ سَفِینَتُکُمْ کَسَفِینَهِ نُوحٍ.
(۵۵) ۱- تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام) ۵۸۲ : قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام): قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): بِمَحَبَّتِهِ (عَلِیّ (علیه السلام)) تَثْقُلُ مَوَازِینُ الْمُؤْمِنِینَ وَبِمُخَالَفَتِهِ تَخِفُّ مَوَازِینُ النَّاصِبِین.
۲- المزار للمشهدی ۵۸۶: زِیَارَتُه عجل الله تعالی فرجه: أَشْهَدُ أَنَّ بِوَلایَتِکَ تُقْبَلُ الأَعْمَالُ وَتُزَکَّی الأَفْعَالُ وَتُضَاعَفُ الْحَسَنَاتُ وَتُمْحَی السَّیِّئَاتُ.
۳- الکافی ۱/۴۳۰ ح۸۴: عن أبی عبد الله (علیه السلام): ... بِولایَتهم ومَعرفتِهم إیّانا یُضاعِفُ الله لَهُم أعمالَهم، الخبر.
(۵۶) ۱- الیقین ۳۱۹ : عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام): جَعَلَهُم أَدِلاّءَ لِلأُمَّهِ عَلَی الصِّرَاط.
۲- بصائر الدرجات ۵۱۷ ح۸: جَاءَ ابْنُ الْکَوَّاءِ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! ﴿وَعَلَی الأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ﴾ فَقَالَ: نَحْنُ عَلَی الأَعْرَافِ نَعْرِفُ أَنْصَارَنَا بِسِیمَاهُمْ وَنَحْنُ الأَعْرَافُ الَّذِی لا یُعْرَفُ الله عزوجل إِلاَّ بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا وَنَحْنُ الأَعْرَافُ یُعَرِّفُنَا الله عزوجل یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَی الصِّرَاطِ، فَلا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَنَا وَعَرَفْنَاهُ وَلا یَدْخُلُ النَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْکَرَنَا وَأَنْکَرْنَاهُ، إِنَّ الله تبارک و تعالیلَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَهُ وَلَکِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَصِرَاطَهُ وَسَبِیلَهُ وَالْوَجْهَ الَّذِی یُؤْتَی مِنْهُ، فَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلایَتِنَا أَوْ فَضَّلَ عَلَیْنَا غَیْرَنَا، فَإِنَّهُمْ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاکِبُون.
(۵۷) الأمالی للطوسی ۶۶۸ ح۶: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ الله تعالی أَمْهَرَ فَاطِمَهَ (علیها السلام) رُبُعَ الدُّنْیَا فَرُبُعُهَا لَهَا وَأَمْهَرَهَا الْجَنَّهَ وَالنَّارَ تُدْخِلُ أَعْدَاءَهَا النَّارَ وَتُدْخِلُ أَوْلِیَاءَهَا الْجَنَّهَ وَهِیَ الصِّدِّیقَهُ الْکُبْرَی وَعَلَی مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الأُوْلَی.
(۵۸) بحار الأنوار ۲۵/۱۶ ح۳۰: عَنْ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): خَلَقَنَا الله نَحْنُ حَیْثُ لا سَمَاءَ مَبْنِیَّهَ وَلا أَرْضَ مَدْحِیَّهَ وَلا عَرْشَ وَلا جَنَّهَ وَلا نَارَ، کُنَّا نُسَبِّحُهُ حِینَ لا تَسْبِیحَ وَنُقَدِّسُهُ حِینَ لا تَقْدِیس، لَمَّا أَرَادَ الله بَدْءَ الصَّنْعَهِ فَتَقَ نُورِی فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ فَنُورُ الْعَرْشِ مِنْ نُورِی وَنُورِی مِنْ نُورِ الله وَأَنَا أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ. ثُمَّ فَتَقَ نُورَ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ فَخَلَقَ مِنْهُ الْمَلائِکَهَ فَنُورُ الْمَلائِکَهِ مِنْ نُورِ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ وَنُورُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ مِنْ نُورِ الله وَنُورُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ أَفْضَلُ مِنَ الْمَلائِکَهِ. وَفَتَقَ نُورَ ابْنَتِی فَاطِمَهَ مِنْهُ فَخَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فَنُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ نُورِ ابْنَتِی فَاطِمَهَ وَنُورُ فَاطِمَهَ مِنْ نُورِ الله وَفَاطِمَهُ أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ. ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحَسَنِ فَخَلَقَ مِنْهُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ فَنُورُ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ مِنْ نُورِ الْحَسَنِ وَنُورُ الْحَسَنِ مِنْ نُورِ الله وَالْحَسَنُ أَفْضَلُ مِنَ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ. ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحُسَیْنِ فَخَلَقَ مِنْهُ الْجَنَّهَ وَالْحُورَ الْعِینَ فَنُورُ الْجَنَّهِ وَالْحُورِ الْعِینِ مِنْ نُورِ الْحُسَیْنِ وَنُورُ الْحُسَیْنِ مِنْ نُورِ الله وَالْحُسَیْنُ أَفْضَلُ مِنَ الْجَنَّهِ وَالْحُورِ الْعِین.
(۵۹) ۱- بصائر الدرجات ۲۷۹ ح۱: عَنْ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: لَیْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ یَدْعُو إِلاَّ أَمَّنَّا لِدُعَائِهِ، وَلا یَسْکُتُ إِلاَّ دَعَوْنَا لَه.
۲- بصائر الدرجات ۲۸۰ ح۲: عَنْ عُمَرِ بْنِ إِسْحَاقِ، قَالَ: قَالَ عَلِیّ (علیه السلام): إنَّا نَدْعُو لَکُمْ فَتَدعُونَ فَنُؤَمِّنُ قَالَ عُمَر: قَدْ عَرَفْتُ مَا قُلْتَ وَلَکِنْ کَیْفَ نَدْعُو فَتُؤَمِّنُ؟ فَقَالَ: إِنَّا سَوَاءٌ عَلَیْنَا الْبَادِی وَالْحَاضِر.
(۶۰) المزار للمشهدی ۲۹۳: عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ: وَوَرَثَهُ الأَنْبِیَاء.
(۶۱) کمال الدین ۶۷۵ ح۳۰: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَکَمَلَتْ بِهَا أَحْلامُهُم.
(۶۲) بحار الأنوار ۹۱/۳۶ ح۲۳: فِی زِیارَهِ آلِ یَاسِینِ: السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الإِمَامُ الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُول.
(۶۳) ۱- من لا یحضره الفقیه ۲/۶۰۹: فِی الزِّیَارَهِ الْجَامِعَهِ: السَّلامُ عَلَی الذَّادَهِ الْحُمَاه.
۲- الیقین ۳۱۸: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَهُوَ یَقُول: أَمْنٌ لِمَنِ الْتَجَأَ إِلَیْهِمْ، وَأَمَانٌ لِمَنْ تَمَسَّکَ بِهِم.
(۶۴) ۱- الکافی ۱/۴۰۷ ح۸: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): الإمَامُ کَالْوَالِدِ الرَّحِیم.
۲- بصائر الدرجات ۲۸۵ ح۱۵: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: وَاللهِ لإنَّا أَرْحَمُ بِکُمْ مِنْکُمْ بِأَنْفُسِکُم.
۳- الکافی ۱/۲۰۰ ح۱: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإِمَامُ الأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَالْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَالأَخُ الشَّقِیقُ وَالأُمُّ الْبَرَّهُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیر.
۴- الخصال ۵۲۷ ح۱: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإِمَامُ، أَشْفَقَ عَلَیْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَأُمَّهَاتِهِم.
(۶۵) ۱- تفسیر القمّی ۱/۳۶۵: قَولُه: ﴿الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللهِ﴾ قَالَ (علیه السلام): الَّذِینَ آمَنُوا: الشِّیعَهُ، وَذِکْرُ اللهِ: أَمِیرُ الْمُؤمِنینَ وَالأَئِمَّه (علیهم السلام).
۲- تفسیر العیّاشی ۲/۲۱۱ ح۴۴: عَنْ جَعْفَر بْنِ مُحَمَّد (علیهما السلام) فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿أَلا بِذِکْرِ الله تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ قَالَ: بِمُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ وَهُوَ ذِکْرُ الله وَحِجَابُه.
(۶۶) المزار للمشهدی ۴۸۵: زیارَهُ مَولایَ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام)، زیارَه الشُّهَدَاء: فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِی الدُّهُورُ وَعَاقَنِی عَنْ نَصْرِکَ الْمَقْدُورُ وَلَمْ أَکُنْ لِمَنْ حَارَبَکَ مُحَارِباً وَلِمَنْ نَصَبَ لَکَ الْعَدَاوَهَ مُنَاصِباً، فَلأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَمَسَاءً ولأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً؛ حَسْرَهً عَلَیْکَ وَتَأَسُّفاً عَلَی مَا دَهَاکَ وَتَلَهُّفاً حَتَّی أَمُوتَ بِلَوْعَهِ الْمُصَابِ وَغُصَّهِ الاکْتِیَاب.
(۶۸) ۱- مختصر بصائر الدرجات ۱۶۵: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): إِنَّ أُمَّتِی عُرِضَتْ عَلَیَّ عِنْدَ الْمِیثَاقِ فَکَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِی وَصَدَّقَنِی عَلِیٌّ وَکَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِی وَصَدَّقَنِی حِیثُ بُعِثْتُ فَهُوَ الصِّدِّیقُ الأَکْبَر.
۲- الأمالی للمفید ۱۱۳ ح۶: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): إِنَّ الله عزوجل خَلَقَ الأَرْوَاحَ قَبْلَ الأَجْسَامِ بِأَلْفَیْ عَامٍ وَعَلَّقَهَا بِالْعَرْشِ وَأَمَرَهَا بِالتَّسْلِیمِ عَلَیَّ وَالطَّاعَهِ لِی، وَکَانَ أَوَّلُ مَنْ سَلَّمَ عَلَیَّ وَأَطَاعَنِی مِنَ الرِّجَالِ رُوحَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب (علیه السلام).
۳- بصائر الدرجات ۱۰۸ ح۷: عَنْ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ الله خَلَقَ الأَرْوَاحَ قَبْلَ الأَجْسَادِ بِأَلْفَیْ عَامٍ فَأَسْکَنَهَا الْهَوَاءَ، فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا هُنَالِکَ ائْتَلَفَ فِی الدُّنْیَا وَمَا تَنَاکَرَ مِنْهَا هُنَاکَ اخْتَلَفَ فِی الدُّنْیَا.
۴- معانی الأخبار ۱۰۸ ح۱: قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ الله (علیه السلام): إِنَّ الله تبارک و تعالیخَلَقَ الأَرْوَاحَ قَبْلَ الأَجْسَادِ بِأَلْفَیْ عَامٍ، فَجَعَلَ أَعْلاهَا وَأَشْرَفَهَا أَرْوَاحَ مُحَمَّد وَعَلِیٍّ وَفَاطِمَهَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَالأَئِمَّهِ بَعْدَهُمْ قدس سره، فَعَرَضَهَا عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ، فَغَشِیَهَا نُورُهُم ...، فَأَیُّکُمْ یَحْمِلُهَا بِأَثْقَالَهَا وَیَدَّعِیهَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَیْرَاتِی، فَأَبَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ وَالْجِبَالُ أَنْ یَحْمِلْنَهَا.
(۷۳) ۱- بصائر الدرجات ۹۱ ح۸: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: أَخْرَجَ الله مِنْ ظَهْرِ آدَمَ ذُرِّیَّتَهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ، فَخَرَجُوا کَالذَّرِّ فَعَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ وَلَوْ لا ذَلِکَ لَمْ یَعْرِفْ أَحَدٌ رَبَّهُ، ثُمَّ قَالَ عزوجل: ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالَوا بَلَی﴾ وَإِنَّ هَذَا مُحَمَّد رَسُولِی وَعَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤمِنینَ خَلِیفَتِی وَأَمِینِی.
۲- مشارق أنوار الیقین ۲۶۰: عَنْ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: أَنَا آخِذُ العَهْدِ عَلَی الأَرْوَاح فِی الأَزَل، أَنَا المُنَادِی لَهُم أَلَسْتُ بِرَبِّکُم بِأَمْرِ قَیُّومِ لَمْ یَزَلْ، أَنَا کَلِمَهُ الله النَّاطِقَه فِی خَلْقِهِ، أَنَا آخِذُ العَهْدِ عَلَی جَمِیعِ الخَلاَئِق فِی الصَّلَوَات.
۳- الکافی ۱/۴۳۶ ح۱: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) یَقُولُ: إِنَّ الله أَخَذَ مِیثَاقَ شِیعَتِنَا بِالْوَلایَهِ وَهُمْ ذَرٌّ یَوْمَ أَخَذَ الْمِیثَاقَ عَلَی الذَّرِّ وَالإِقْرَارَ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّهِ وَلِمُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) بِالنُّبُوَّه.
(۷۵) ۱- المزار للمشهدی ۲۴۸ : قد وَرَدَ فی زیاره:... استَرْعاکُمُ الأنامَ وفَوَّضَ إلیکُمُ الأُمُورَ، الخبر.
۲- الصحیفه السجادیّه ۲۶: الْحَمْدُ للهِ الَّذِی جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَهَ بِالْمَلَکَهِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَهٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَصَائِرَهٌ إِلَی طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ.
(۸۱) بشاره المصطفی ۱۵۳ ح۱۱۱: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): یا علیّ! إنّ حبّک حسنه لا یضرّ معها سیّئه، وبغضک سیّئه لا ینفع معها طاعه.
(۸۲) الکافی ۲/۲۷۹ ح۹: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): قَالَ أَمیرُ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام): مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَعَلَیْهِ أَرْبَعُونَ جُنَّهً حَتَّی یَعْمَلَ أَرْبَعِینَ کَبِیرَهً، فَإِذَا عَمِلَ أَرْبَعِینَ کَبِیرَهً انْکَشَفَتْ عَنْهُ الْجُنَنُ، فَیُوحِی الله إِلَیْهِمْ أَنِ اسْتُرُوا عَبْدِی بِأَجْنِحَتِکُمْ، فَتَسْتُرُهُ الْمَلائِکَهُ بِأَجْنِحَتِهَا.
قَالَ: فَمَا یَدَعُ شَیْئاً مِنَ الْقَبِیحِ إِلاَّ قَارَفَهُ حَتَّی یَمْتَدِحَ إِلَی النَّاسِ بِفِعْلِهِ الْقَبِیحِ، فَیَقُولُ الْمَلائِکَهُ: یَا رَبِّ! هَذَا عَبْدُکَ مَا یَدَعُ شَیْئاً إِلاَّ رَکِبَهُ وَإِنَّا لَنَسْتَحْیِی مِمَّا یَصْنَعُ، فَیُوحِی الله عزوجل إِلَیْهِمْ أَنِ ارْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ، فَإِذَا فُعِلَ ذَلِکَ أَخَذَ فِی بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ، فَعِنْدَ ذَلِکَ یَنْهَتِکُ سِتْرُهُ فِی السَّمَاءِ وَسِتْرُهُ فِی الأَرْضِ، فَیَقُولُ الْمَلائِکَهُ: یَا رَبِّ! هَذَا عَبْدُکَ قَدْ بَقِیَ مَهْتُوکَ السِّتْرِ فَیُوحِی الله عزوجل إِلَیْهِمْ لَوْ کَانَتْ للهِ فِیهِ حَاجَهٌ مَا أَمَرَکُمْ أَنْ تَرْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْه.
(۸۳) تفسیر فرات الکوفی: ۲۶۰ ح۳۵۵: یا أبا الوَرْد ویا جابر! إنّکما لم تُفَتِّشا مُؤمِناً إلی أنْ تَقُومَ الساعهَ عَنْ ذاتِ نفسِهِ إلاّ عَنْ حُبِّ عَلِیّ بْنِ أبی طالب (علیه السلام) وإنّکما لمْ تُفَتِّشا کافراً إلی أنْ تَقُومَ الساعَه عَنْ ذاتِ نفسِهِ إلاّ وَجَدْتُماه یُبْغِضُ علیّاً وذلک أنَّ الله تعالی قَضَی عَلی لسانِ محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) لعَلیّ بن أبی طالب أنّه لا یُبْغِضُک مِؤمن ولا یُحِبُّک کافرٌ أو منافقٌ.
(۸۶) الخصال ۲۴۴ ح۱۰۱: عَنْ جَعفر بن محمّد، عَنْ أبیه (علیهما السلام) قال: العلمُ خزائنٌ والمفاتیحُ السؤال، فَاسأَلُوا یَرْحَمُکم الله، فإنّه یُؤجَرُ فی العلم أربعهٌ: السائلُ، والمُتکلّمُ، والمُستَمِعُ، والمُحِبُّ لهم.
(۸۷) تحف العقول ۱۷۴ : یا کمیل! إذاعهُ سرّ آل محمّد قدس سره لا یُقْبَلُ منها ولا یُحْتَمَلُ أحدٌ علیها وما قالُوه، فلا تُعْلِمْ إلاّ مُؤمناً مُوقناً.
(۸۸) ۱- ثواب الأعمال ۹۶: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله صلوات الله علیه قَالَ: مَا خَلَقَ الله خَلْقاً أَکْثَرَ مِنَ الْمَلائِکَهِ.
۲- بصائر الدرجات ۸۷ ح۴: عَنْ أَبی جَعْفَر (علیه السلام) قَالَ: وَاللهِ إِنَّ فِی السَّمَاءِ لَسَبْعِینَ صِنْفاً مِنَ الْمَلائِکَهِ لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْهِمْ أَهْلُ الأَرْضِ کُلُّهُمْ یُحْصُونَ عَدَدَ صِنْفٍ مِنْهُمْ مَا أَحْصَوْهُمْ وَإِنَّهُمْ لَیَدِینُونَ بِوَلایَتِنَا.
۳- بصائر الدرجات ۸۸ ح۹: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَمَلائِکَهُ الله فِی السَّمَاوَاتِ أَکْثَرُ مِنْ عَدَدِ التُّرَابِ فِی الأَرْضِ، وَمَا فِی السَّمَاءِ مَوْضِعُ قَدَمٍ إِلاَّ وَفِیهَا مَلَکٌ یُقَدِّسُ لَهُ وَیُسَبِّحُ، وَلاَ فِی الأَرْضِ شَجَرَهٌ وَلا مِثْلُ غَرْزَهٍ إِلاَّ وَفِیهَا مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بِهَا یَأْتِی کُلَّ یَوْمٍ بِعِلْمِهَا وَاللهُ أَعْلَمُ بِهَا، وَمَا مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلاَّ وَیَتَقَرَّبُ إِلَی الله فی کُلِّ یَوْمٍ بِوَلایَتِنَا أَهْلِ الْبَیْتِ وَیَسْتَغْفِرُ لِمُحِبِّینَا وَیَلْعَنُ أَعْدَاءَنَا وَیَسْأَلُ الله أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْعَذَابِ إِرْسَالاً.
(۸۹) ۱- علل الشرائع ۱/ ۵ ح۱: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): إِنَّ الْمَلائِکَهَ لَخُدَّامُنَا وَخُدَّامُ مُحِبِّینَا.
۲- الخرائج والجرائح ۱/۲۹۵ ح۲: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): یَا مَلَکَ الْمَوْتِ! قَالَ: لَبَّیْکَ أَیُّهَاالإِمَامُ! قَالَ: أَلَسْتَ أُمِرْتَ بِالسَّمْعِ والطَّاعَهِ لَنَا؟ قَالَ: بَلَی.
(۹۰) ۱- مشارق أنوار الیقین ۳۴۳: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّهُ الله عَلَی خَلْقِهِ مِنْ أَهْلِ سَمَاوَاتِهِ وَأَرْضِهِ، وَمَا فِی السَّمَاء مِنْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إِلاَّ بِإِذْنِی.
۲- بحار الأنوار ۲۷/۳۶: قَالَ أَمِیرُ المُؤمِنِینَ (علیه السلام): وَالَّذِی رَفَعَ السَّمَاءَ بِغَیْرِ عَمَدٍ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ رَامَ أَنْ یَزُولَ مِنْ مَکَانِهِ بِقَدْرِ نَفَسٍ وَاحِدٍ لَمَا زَالَ حَتَّی آذَنَ لَهُ، وَکَذَلِکَ یَصِیرُ حَالُ وَلَدِیَ الْحَسَنِ وَبَعْدَهُ الْحُسَیْنُ وَتِسْعَهٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُم.
(۱۱۲) مناقب آل أبی طالب ۳/۲۸۱: إنّ الله تعالی لم یَبْعَثْ نبیّاً من آدم إلی أنْ صارَ جدّک محمّد إلاّ وقد عَرَضَ علیه ولایتکم أهل البیت، فمن قَبِلَها من الأنبیاء سَلِمَ وتَخَلَّصَ، ومن تَوَقَّفَ عنها وتَتَعْتَعَ فی حملها لَقِیَ ما لَقِیَ آدم من المعصیه، وما لَقِیَ نوح من الغَرق، وما لَقِیَ إبراهیم من النار، وما لَقِیَ یوسف من الجُبّ، وما لَقِیَ أیّوب من البلاء، وما لَقِیَ داود من الخطیئه.
(۱۱۳) ۱- علل الشرائع ۱/۲۹۷ ح۱: ٍعَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ الله (علیه السلام) یَا مُفَضَّلُ إِیَّاکَ والذُّنُوبَ وَحَذِّرْهَا شِیعَتَنَا فَواللهِ مَا هِیَ إِلَی أَحَدٍ أَسْرَعَ مِنْهَا إِلَیْکُمْ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَتُصِیبُهُ الْمَعَرَّهُ مِنَ السُّلْطَانِ ومَا ذَاکَ إِلَّا بِذُنُوبِهِ وإِنَّهُ لَیُصِیبُهُ السُّقْمُ ومَا ذَاکَ إِلَّا بِذُنُوبِهِ وإِنَّهُ لَیُحْبَسُ عَنْهُ الرِّزْقُ ومَا هُوَ إِلَّا بِذُنُوبِهِ وإِنَّهُ لَیُشَدَّدُ عَلَیْهِ عِنْدَ الْمَوْتِ ومَا هُوَ إِلَّا بِذُنُوبِهِ حَتَّی یَقُولَ مَنْ حَضَرَهُ لَقَدْ غُمَّ بِالْمَوْتِ فَلَمَّا رَأَی مَا قَدْ دَخَلَنِی، قَالَ: أَ تَدْرِی لِمَ ذَاکَ یَا مُفَضَّلُ! قَالَ: قُلْتُ: لَا أَدْرِی جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَالَ: ذَاکَ واللهِ إِنَّکُمْ لَا تُؤَاخَذُونَ بِهَا فِی الْآخِرَهِ وعُجِّلَتْ لَکُمْ فِی الدُّنْیَا.
۲- تحف العقول ۴۸: قَالَ رَسُولُ الله ص عَجَباً لِلْمُؤْمِنِ لَا یَقْضِی الله عَلَیْهِ قَضَاءً إِلَّا کَانَ خَیْراً لَهُ سَرَّهُ أَوْ سَاءَهُ إِنِ ابْتَلَاهُ کَانَ کَفَّارَهً لِذَنْبِهِ وَإِنْ أَعْطَاهُ وأَکْرَمَهُ کَانَ قَدْ حَبَاهُ.
۳- الأمالی الطوسی ۶۳۰ ح۱۱: َ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (علیهما السلام) یَقُولُ: الْمُؤْمِنُ أَکْرَمُ عَلَی الله مِنْ أَنْ یَمُرَّ بِهِ أَرْبَعُونَ یَوْماً لَا یُمَحِّصُهُ الله فِیهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وإِنَّ الْخَدْشَ والْعَثْرَهَ وانْقِطَاعَ الشَّسْعِ واخْتِلَاجَ الْعَیْنِ وأَشْبَاهَ ذَلِکَ لَیُمَحَّصُ بِهِ وَلِیُّنَا وأَنْ یَغْتَمَّ لَا یَدْرِی مَا وَجْهُهُ فَأَمَّا الْحُمَّی فَإِنَّ أَبِی حَدَّثَنِی عَنْ آبَائِهِ عَنْ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قَالَ: حُمَّی لَیْلَهٍ کَفَّارَهُ سَنَهٍ.
۴- علل الشرائع ۲/۵۲۲ ح۷: عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ الشَّامِیِّ مَوْلًی لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَی (علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا (علیه السلام) یَقُولُ کُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْمَلُونَ أَحْدَثَ الله لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْرِفُونَ.
۵-کتاب التمحیص ۳۱ ح۷: عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد (علیهما السلام) یَقُولُ:... إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَکْرَمُ عَلَی الله تعالی مِنْ أَنْ یَمُرَّ عَلَیْهِ أَرْبَعُونَ لَا یُمَحِّصُ فِیهَا ذُنُوبَهُ وَلَوْ بِغَمٍّ یُصِیبُهُ لَا یَدْرِی مَا وَجْهُهُ وَاللهِ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَضَعُ الدِّرْهَمَ بَیْنَ یَدَیْهِ فَیَزِنُهَا فَیَجِدُهَا نَاقِصَهً فَیَغْتَمُّ بِذَلِکَ َیَجِدُهَا سَوَاءً فَیَکُونُ ذَلِکَ حَطّاً لِبَعْضِ ذُنُوبِهِ.
۶- الأمالی للصدوق ۵۸۹ ح۱۲: ٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ الله (علیه السلام) إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُهَوَّلُ عَلَیْهِ فِی نَوْمِهِ فَیُغْفَرُ لَهُ ذُنُوبُهُ وَإِنَّهُ لَیُمْتَهَنُ فِی بَدَنِهِ فَیُغْفَرُ لَهُ ذُنُوبُهُ.
۷- التوحید ۹۶ ح۳: َ جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! إِنِّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلَاهَ بِاللَّیْلِ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): أَنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُکَ.
۸- کتاب التمحیص ۳۸ ح۳۴: ِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَالَ مَا مِنْ شِیعَتِنَا أَحَدٌ یُقَارِفُ أَمْراً نَهَیْنَاهُ عَنْهُ فَیَمُوتُ حَتَّی یَبْتَلِیَهُ الله بِبَلِیَّهٍ تُمَحَّصُ بِهَا ذُنُوبُهُ إِمَّا فِی مَالِهِ أَوْ وُلْدِهِ وَإِمَّا فِی نَفْسِهِ حَتَّی یَلْقَی الله مُحِبُّنَا وَمَا لَهُ ذَنْبٌ وَإِنَّهُ لَیَبْقَی عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مِنْ ذُنُوبِهِ فَیُشَدَّدُ عَلَیْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ فَتُمَحَّصُ ذُنُوبُهُ.
۹- بحار الأنوار ۶۴/۲۴۴ ح۸۳: َ قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): السُّقْمُ یَمْحُو الذُّنُوبَ وَقَالَ (صلی الله علیه و آله و سلم): سَاعَاتُ الْوَجَعِ یُذْهِبْنَ سَاعَاتِ الْخَطَایَا.
(۱۱۴) عدّه الداعی ۲۴۰: َ عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) أَنَّ فِی الْجَنَّهِ مَنَازِلَ لَا یَنَالُهَا الْعِبَادُ بِأَعْمَالِهِمْ لَیْسَ لَهَا عِلَاقَهٌ مِنْ فَوْقِهَا وَلَا عِمَادٌ مِنْ تَحْتِهَا، قِیلَ: یَا رَسُولَ اللهِ! مَنْ أَهْلُهَا فَقَالَ (صلی الله علیه و آله و سلم): أَهْلُ الْبَلَایَا وَالْهُمُومِ.
(۱۱۵) کتاب التمحیص ۴۹ ح۸۱: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): یَقُولُ الله عَزَّوَجَلَّ یَا دُنْیَا! تَمَرَّرِی عَلَی عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ بِأَنْوَاعِ الْبَلَاءِ وَضَیِّقِی عَلَیْهِ فِی الْمَعِیشَهِ وَلَا تَحْلَوْلِی فَیَرْکَنَ إِلَیْکِ.
(۱۱۶) المناقب آل أبی طالب ۳/۳۶۲: عَنْ مَأْمُونٍ الرَّقِّی، قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ سَیِّدِی الصَّادِقِ (علیه السلام) إِذْ دَخَلَ سَهْلُ بْنُ الْحَسَنِ الْخُرَاسَانِیُّ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ ثُمَّ جَلَسَ فَقَالَ لَهُ: یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ! لَکُمُ الرَّأْفَهُ وَالرَّحْمَهُ وَأَنْتُمْ أَهْلُ بَیْتِ الإمامَه، مَا الَّذِی یَمْنَعُکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ حَقٌّ تَقْعُدُ عَنْهُ وَأَنْتَ تَجِدُ مِنْ شِیعَتِکَ مِائَهَ أَلْفٍ یَضْرِبُونَ بَیْنَ یَدَیْکَ بِالسَّیْفِ؟ فَقَالَ (علیه السلام) لَهُ: اجْلِسْ یَا خُرَاسَانِیُّ! رَعَی الله حَقَّکَ، ثُمَّ قَالَ: یَا حَنِیفَهُ! اسْجُرِی التَّنُّورَ فَسَجَرَتْهُ حَتَّی صَارَ کَالْجَمْرَهِ وَابْیَضَّ عُلُوُّهُ، ثُمَّ قَالَ: یَا خُرَاسَانِیُّ! قُمْ فَاجْلِسْ فِی التَّنُّورِ، فَقَالَ الْخُرَاسَانِیُّ: یَا سَیِّدِی! یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ! لا تُعَذِّبْنِی بِالنَّارِ أَقِلْنِی أَقَالَکَ الله قَالَ قَدْ أَقَلْتُکَ، فَبَیْنَمَا نَحْنُ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَ هَارُونُ الْمَکِّی وَنَعْلُهُ فِی سَبَّابَتِهِ، فَقَالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ! فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ (علیه السلام): أَلْقِ النَّعْلَ مِنْ یَدِکَ وَاجْلِسْ فِی التَّنُّورِ، قَالَ: فَأَلْقَی النَّعْلَ مِنْ سَبَّابَتِهِ ثُمَّ جَلَسَ فِی التَّنُّورِ وَأَقْبَلَ الإِمَامُ (علیه السلام) یُحَدِّثُ الْخُرَاسَانِیَّ حَدِیثَ خُرَاسَانَ حَتَّی کَأَنَّهُ شَاهِدٌ لَهَا. ثُمَّ قَالَ: قُمْ یَا خُرَاسَانِیُّ! وَانْظُرْ مَا فِی التَّنُّورِ؟ قَالَ: فَقُمْتُ إِلَیْهِ فَرَأَیْتُهُ مُتَرَبِّعاً فَخَرَجَ إِلَیْنَا وَسَلَّمَ عَلَیْنَا، فَقَالَ لَهُ الإِمَامُ (علیه السلام): کَمْ تَجِدُ بِخُرَاسَانَ مِثْلَ هَذَا؟ فَقَالَ: وَاللهِ وَلا وَاحِداً، فَقَالَ (علیه السلام): لا وَاللهِ وَلا وَاحِداً، فَقَالَ: أَمَا إِنَّا لا نَخْرُجُ فِی زَمَانٍ لا نَجِدُ فِیهِ خَمْسَهً مُعَاضِدِینَ، لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْت.
(۱۱۷) ۱- علل الشرائع ۱/۴۴ ح۱: عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ (علیه السلام) أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبِیُّونَ ثُمَّ الْوَصِیُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ، وإِنَّمَا یُبْتَلَی الْمُؤْمِنُ عَلَی قَدْرِ أَعْمَالِهِ الْحَسَنَهِ فَمَنْ صَحَّ دِینُهُ وحَسُنَ عَمَلُهُ اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وذَلِکَ أَنَّ الله عَزَّوجَلَّ لَمْ یَجْعَلِ الدُّنْیَا ثَوَاباً لِمُؤْمِنٍ ولَا عُقُوبَهً لِکَافِرٍ ومَنْ سَخُفَ دِینُهُ وضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ.
۲- علل الشرائع ۱/۴۴ ح۱: عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: أَنَّ الْبَلَاءَ أَسْرَعُ إِلَی الْمُؤْمِنِ التَّقِیِّ مِنَ الْمَطَرِ إِلَی قَرَارِ الْأَرْضِ.
۳-کتاب التمحیص ۴۵ ح۵۸: عَنْ مُفَضَّلٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ الله (علیه السلام) کُلَّمَا ازْدَادَ الْعَبْدُ إِیمَاناً ازْدَادَ ضِیقاً فِی مَعِیشَتِهِ.
(۱۱۸) ۱- بصائر الدرجات ۳۹۵ ح۵: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ الله أَقْدَرَنَا عَلَی مَا نُرِیدُ.
۲- مشارق أنوار الیقین ۱۷۹: عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ: هُمْ قُدْرَهُ الرَّبِّ وَمَشِیئَتُه.
(۱۱۹) ۱- کمال الدین ۴۴۱ ح۱۲: عَنْ صاحِبِ الزَّمان (علیه السلام) قَالَ: بِی یَدْفَعُ الله عزوجل الْبَلاءَ عَنْ أَهْلِی وَشِیعَتِی.
۲- الإمامه والتبصره ۱۰۳ ح۹۲: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ الله تعالی: أُولَئِکَ أَوْلِیَائِی حَقّاً بِهِمْ أَدْفَعُ کُلَّ فِتْنَهٍ عَمْیَاءَ حِنْدِسٍ وَبِهِمْ أَکْشِفُ الزَّلازِلَ وَأَدْفَعُ الآصَارَ وَالأَغْلالَ.
۳- من لا یحضره الفقیه ۲/۶۰۹: فِی الزِّیارَه الْجَامِعَه: بِکُمْ أَخْرَجَنَا الله مِنَ الذُّلِّ، وَفَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْکُرُوبِ، وَأَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَکَاتِ وَمِنَ النَّار.
(۱۲۰) ۱- من لا یحضره الفقیه ۲/۶۰۹: فِی الزِّیَارَهِ الْجَامِعَهِ: لائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِکُمْ مُسْتَشْفِعٌ إِلَی الله عزوجل بِکُم.
۲- الیقین ۳۱۸: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَهُوَ یَقُول: أَمْنٌ لِمَنِ الْتَجَأَ إِلَیْهِمْ، وَأَمَانٌ لِمَنْ تَمَسَّکَ بِهِم.
۳- مشکاه الأنوار ۱۲۶: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): إِنْ لَجَأَ إِلَیْهِمْ ذُو حَاجَهٍ مِنْهُمْ رَحِمُوهُ.
(۱۲۱) الإختصاص ۲۵۲: قَالَ الرِّضَا صلوات الله علیه: إِذَا نَزَلَتْ بِکُمْ شَدِیدهٌ، فَاسْتَعِینُوا بِنَا عَلَی الله عزوجل، وَهُوَ قَوْلُهُ تعالی: ﴿وَللهِ الأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا﴾.
(۱۲۴) ۱- الجواهر السنیّه ۷۵: رَوَی ابنُ فهد أیضاً فی کتاب التحصین وصفات العارفین:...، وأَوْحی الله إلی مُوسی (علیه السلام): لا ترکننَّ إلی حُبِّ الدنیا، فلَنْ تَأتینی بِکَبیره هِیَ أشدُّ منها.
۲- تحف العقول ۲۱۵: قالَ علیٌّ (علیه السلام): أیّها الناس! ُ إِیَّاکُمْ وَحُبَّ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهٍ وَبَابُ کُلِّ بَلِیَّهٍ وَقِرَانُ کُلِّ فِتْنَهٍ وَدَاعِی کُلِّ رَزِیَّهٍ.
۳- قصص الأنبیاء للراوندی ۱۶۵ ح۱۸۴: عن أبی یعقوب، عن أبی عبد الله صلوات الله علیه، قال: کان فیما ناجی الله تعالی به موسی:...، واعلم أنّ کلّ فتنه بذرها حبّ الدنیا، الخبر.
(۱۲۵) ۱- الأمالی للمفید ۳۴۵ ح۱: عن أبی الطفیل عامر بن واثله الکنانی رحمه الله قال: سمعت أمیر المؤمنین (علیه السلام) یقول: َ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمْ خَلَّتَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَی وَطُولُ الْأَمَلِ؛ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَأَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَهَ، أَلَا إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ تَرَحَّلَتْ مُدْبِرَهً وإِنَّ الْآخِرَهَ قَدْ تَرَحَّلَتْ مُقْبِلَهً ولِکُلِّ وَاحِدَهٍ بَنُونَ فَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَهِ وَلَا تَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا فَإِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَلَا حِسَابَ وَإِنَّ غَداً حِسَابٌ وَلَا عَمَل.
۲- تحف العقول ۲۰۲: قال علیّ (علیه السلام): أَنْتُمْ فِی مَهَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ ومَعَکُمْ أَمَلٌ یَعْتَرِضُ دُونَ الْعَمَلِ، فَاغْتَنِمُوا الْمَهَلَ وبَادِرُوا الْأَجَلَ وکَذِّبُوا الْأَمَلَ وتَزَوَّدُوا مِنَ الْعَمَلِ هَلْ مِنْ خَلَاصٍ أَوْ مَنَاصٍ أَوْ فِرَارٍ أَوْ مَجَازٍ أَوْ مَعَاذٍ أَوْ مَلَاذٍ أَوْ لَا فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ.
۳- الکافی ۲/۳۱۸ ح۱۱: عن مهاجر الأسدی عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ مَرَّ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ عَلَی قَرْیَهٍ قَدْ مَاتَ أَهْلُهَا وطَیْرُهَا ودَوَابُّهَا فَقَالَ أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ یَمُوتُوا إِلَّا بِسَخْطَهٍ ولَوْ مَاتُوا مُتَفَرِّقِینَ لَتَدَافَنُوا فَقَالَ الْحَوَارِیُّونَ: یَا رُوحَ الله وکَلِمَتَهُ! ادْعُ الله أَنْ یُحْیِیَهُمْ لَنَا فَیُخْبِرُونَا مَا کَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فَنَجْتَنِبَهَا فَدَعَا عِیسَی رَبَّهُ فَنُودِیَ مِنَ الْجَوِّ أَنْ نَادِهِمْ فَقَامَ عِیسَی: بِاللَّیْلِ عَلَی شَرَفٍ مِنَ الْأَرْضِ فَقَالَ: یَا أَهْلَ هَذِهِ الْقَرْیَهِ فَأَجَابَهُ مِنْهُمْ مُجِیبٌ لَبَّیْکَ یَا رُوحَ الله وکَلِمَتَهُ فَقَالَ: وَیْحَکُمْ مَا کَانَتْ أَعْمَالُکُمْ قَالَ: عِبَادَهُ الطَّاغُوتِ وحُبُّ الدُّنْیَا مَعَ خَوْفٍ قَلِیلٍ وأَمَلٍ بَعِیدٍ وغَفْلَهٍ فِی لَهْوٍ ولَعِبٍ، فَقَالَ: کَیْفَ کَانَ حُبُّکُمْ لِلدُّنْیَا قَالَ: کَحُبِّ الصَّبِیِّ لِأُمِّهِ إِذَا أَقْبَلَتْ عَلَیْنَا فَرِحْنَا وسُرِرْنَا وإِذَا أَدْبَرَتْ عَنَّا بَکَیْنَا وحَزِنَّا قَالَ: کَیْفَ کَانَتْ عِبَادَتُکُمْ لِلطَّاغُوتِ قَالَ: الطَّاعَهُ لِأَهْلِ الْمَعَاصِی قَالَ: کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ أَمْرِکُمْ قَالَ: بِتْنَا لَیْلَهً فِی عَافِیَهٍ وأَصْبَحْنَا فِی الْهَاوِیَهِ فَقَالَ: ومَا الْهَاوِیَهُ؟ فَقَالَ سِجِّینٌ قَالَ: ومَا سِجِّینٌ؟ قَالَ جِبَالٌ مِنْ جَمْرٍ تُوقَدُ عَلَیْنَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ قَالَ: فَمَا قُلْتُمْ ومَا قِیلَ لَکُمْ؟ قَالَ: قُلْنَا رُدَّنَا إِلَی الدُّنْیَا فَنَزْهَدَ فِیهَا قِیلَ لَنَا کَذَبْتُمْ قَالَ: وَیْحَکَ کَیْفَ لَمْ یُکَلِّمْنِی غَیْرُکَ مِنْ بَیْنِهِمْ قَالَ: یَا رُوحَ اللهِ! إِنَّهُمْ مُلْجَمُونَ بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ بِأَیْدِی مَلَائِکَهٍ غِلَاظٍ شِدَادٍ وإِنِّی کُنْتُ فِیهِمْ ولَمْ أَکُنْ مِنْهُمْ فَلَمَّا نَزَلَ الْعَذَابُ عَمَّنِی مَعَهُمْ فَأَنَا مُعَلَّقٌ بِشَعْرَهٍ عَلَی شَفِیرِ جَهَنَّمَ لَا أَدْرِی أُکَبْکَبُ فِیهَا أَمْ أَنْجُو مِنْهَا فَالْتَفَتَ عِیسَی إِلَی الْحَوَارِیِّینَ فَقَالَ: یَا أَوْلِیَاءَ اللهِ! أَکْلُ الْخُبْزِ الْیَابِسِ بِالْمِلْحِ الْجَرِیشِ والنَّوْمُ عَلَی الْمَزَابِلِ خَیْرٌ کَثِیرٌ مَعَ عَافِیَهِ الدُّنْیَا والْآخِرَهِ.
(۱۲۶) کمال الدین ۳۲۳ ح۸: عَنْ عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ (علیهما السلام) قَالَ: إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَتَیْنِ: إِحْدَاهُمَا أَطْوَلُ مِنَ الأُخْرَی.
(۱۲۷) ۱- بصائر الدرجات ۱۰۴ح۴: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ذَاتَ یَوْمٍ وَعِنْدَهُ جَمَاعَهٌ مِنْ أَصْحَابِهِ: اللَّهُمَّ لَقِّنِی إِخْوَانِی - مَرَّتَیْنِ - فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ: أَمَا نَحْنُ إِخْوَانُکَ یَا رَسُولَ اللهِ؟! فَقَالَ: لا، إِنَّکُمْ أَصْحَابِی وَإِخْوَانِی قَوْمٌ مِن آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا بی وَلَمْ یَرَوْنِی لَقَدْ عَرَّفَنِیهِمُ الله بِأَسْمَائِهِمْ وَأَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُخْرِجَهُمْ مِنْ أَصْلابِ آبَائِهِمْ وَأَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ لأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّهً عَلَی دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَهِ الظَّلْمَاءِ أَوْ کَالْقَابِضِ عَلَی جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی یُنْجِیهِمُ الله مِنْ کُلِّ فِتْنَهٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَه.
۲- الإمامه والتبصره ۱۲۶ح۱۲۷: قَالَ أَبِو عَبْدِ الله (علیه السلام): إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الأَمْرِ غَیْبَهً الْمُتَمَسِّکُ فِیهَا بِدِینِهِ کَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ ثُمَّ قَالَ: - هَکَذَا بِیَدِهِ - ثُمَّ قَالَ: إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الأَمْرِ غَیْبَهً فَلْیَتَّقِ الله عَبْدٌ وَلْیَتَمَسَّکْ بِدِینِه.
۳- الخرائج والجرائح ۳/۱۱۴۹ ح۵۷: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): سَیَأْتِی قَوْمٌ مِنْ بَعْدِکُمْ الرَّجُلُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنْکُمْ، قَالَوا: یَا رَسُولَ اللهِ! نَحْنُ کُنَّا مَعَکَ بِبَدْرٍ وَأُحُدٍ وَحُنَیْنٍ وَنَزَلَ فِینَا الْقُرْآنُ، فَقَالَ (صلی الله علیه و آله و سلم): إِنَّکُمْ لَوْ تَحَمَّلُوا مَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُم.
(۱۲۸) الأمالی الطوسی ۵۱۸ ح۴۳: قَالَ رَسُولُ الله ص یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ یَذُوبُ فِیهِ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ فِی جَوْفِهِ کَمَا یَذُوبُ الْآنُکُ فِی النَّارِ یَعْنِی الرَّصَاصَ ومَا ذَاکَ إِلَّا لِمَا یَرَی مِنَ الْبَلَاءِ والْأَحْدَاثِ فِی دِینِهِمْ ولَا یَسْتَطِیعُونَ لَهُ غَیْراً.
(۱۳۰) الغیبه للنعمانی ۲۹۶ ح۱: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَتَی النَّاسَ وَکُلُّهُمْ یَتَأَوَّلُ عَلَیْهِ کِتَابَ الله وَیَحْتَجُّ عَلَیْهِ بِهِ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَاللهِ لَیَدْخُلَنَّ عَلَیْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُیُوتِهِمْ کَمَا یَدْخُلُ الْحَرُّ وَالْقَرُّ.
(۱۳۱) ۱- المزار للمشهدی ۵۸۱: فی دُعَاءِ النُّدْبَه: بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا.
۲- مشارق أنوار الیقین ۲۵۵: عَنْ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: غَائبُنا إِذَا غَابَ لَم یَغِبْ.
(۱۳۲) کمال الدین ۱۴۴ ح۱۱: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: مَا تُنْکِرُ هَذِهِ الأُمَّهُ أَنْ یَکُونَ الله یَفْعَلُ بِحُجَّتِهِ مَا فَعَلَ بِیُوسُفَ أَنْ یَکُونَ یَسِیرُ فِیمَا بَیْنَهُم وَیَمْشی فِی أَسْوَاقِهِمْ وَیَطَأُ بُسُطَهُمْ وَهُمْ لا یَعْرِفُونَه حَتَّی یَأْذَنَ الله عزوجل لَهُ أَنْ یُعَرِّفَهُمْ نَفْسَهُ کَمَا أَذِنَ لِیُوسُفَ.
(۱۳۳) ۱- مصباح المتهجّد ۴۰۹: إنَّ الرِّضَا (علیه السلام) کَانَ یَأْمُرُ بالدُّعاء لِصاحِبِ الأمْر بِهَذَا: اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّک ...، وَعَیْنِکَ النَّاظِرَهِ بِإِذْنِک، وَشَاهِدِکَ عَلَی عِبَادِکَ.
۲- مشارق أنوار الیقین ۱۷۴: عَنْ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: المُطِّلع عَلَی الغُیُوب ... ، السَمَوَاتُ وَالأَرْضُ عِنْدَ الإِمَامِ مِنْهُمِ، کَیَدِهِ مِنْ رَاحَتِه یَعْلَمُ ظَاهِرَهَا مِن بَاطِنِهَا وَیَعْلَمُ بِرَّهَا مِن فَاجِرِهَا وَرَطْبَهَا مِنْ یَابِسَهَا.
۳- الهدایه الکبری ۱۷۰: عَنْ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ یَرَی الأَرْضَ وَمَنْ عَلَیْهَا، وَلاَ یَخْفَی عَلَیْهِ مِنْ أعْمَالِهِمْ شَیْءٌ.
۴- بصائر الدرجات ۴۶۳ ح۸: عَنْ أَبِی الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: إِنَّمَا مَنْزِلَهُ الإِمَامِ فِی الأَرْضِ بِمَنْزِلَهِ الْقَمَرِ فِی السَّمَاءِ وَفِی مَوْضِعِهِ هُوَ مُطَّلِعٌ عَلَی جَمِیعِ الأَشْیَاءِ کُلِّهَا.
(۱۳۵) کمال الدین ۳۲۴ ح۹: قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْن (علیهما السلام): مَنْ کَانَ یَعْمَلُ بِالقِیَاسِ وَالرَّأیِ هَلَکَ.
(۱۳۶) الدرّ النظیم ۷۷۰: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): نَحْنُ أَهْلُ البَیْتِ، لا نُقَاسُ بِأَحَدٍ، وَلاَ یُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ.
(۱۳۸) الاحتجاج ۱/۲۹: عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْکَرِی (علیهما السلام): ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ﴾ یَعْنِی: قُلْ لَهُمْ: أَنَا فِی الْبَشَرِیَّهِ مِثْلُکُمْ ولَکِنْ رَبِّی خَصَّنِی بِالنُّبُوَّهِ دُونَکُم.
(۱۴۷) ۱- الکافی ۲/۴۶۸ ح۳: قَالَ النَّبِی (صلی الله علیه و آله و سلم) لأَصْحَابِهِ: أَلا أَدُلُّکُمْ عَلَی سِلاحٍ یُنْجِیکُمْ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَیُدِرُّ أَرْزَاقَکُمْ؟ قَالَوا: بَلَی، قَالَ: تَدْعُونَ رَبَّکُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، فَإِنَّ سِلاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاء.
۲- الکافی ۲/۴۶۸ ح۵: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ: عَلَیْکُمْ بِسِلاحِ الأَنْبِیَاءِ، فَقِیلَ: وَمَا سِلاحُ الأَنْبِیَاءِ؟ قَالَ: الدُّعَاءُ.
(۱۴۸) ۱- تحف العقول ۲۸۰: قَالَ الْباقِرُ (علیه السلام): الْمُؤْمِنُ مِنْ دُعَائِهِ عَلَی ثَلاثٍ: إِمَّا أَنْ یُدَّخَرَ لَهُ، وَإِمَّا أَنْ یُعَجَّلَ لَهُ، وَإِمَّا أَنْ یُدْفَعَ عَنْهُ بَلاءٌ یُرِیدُ أَنْ یُصِیبَه.
۲- عدّه الداعی ۳۴ ح۸: عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَهِ، وَمَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَدْعُو الله إِلاَّ اسْتَجَابَ لَهُ؛ إِمَّا أَنْ یُعَجِّلَ لَهُ فِی الدُّنْیَا، أَوْ یُؤَجِّلَ لَهُ فِی الآخِرَهِ، وَإِمَّا أَنْ یُکَفِّرَ عَنْهُ مِنْ ذُنُوبِهِ بِقَدْرِ مَا دَعَا مَا لَمْ یَدْعُ بِمَأْثَمٍ.
(۱۴۹) ۱- مکارم الأخلاق ۲۷۰: عَنْ أَبِی الْحَسَن مُوسَی (علیه السلام) قَالَ: عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ، فَإِنَّ الدُّعَاءَ وَالطَّلَبَ إِلَی الله یَرُدُّ الْبَلاءَ وَقَدْ قُدِّرَ وَقُضِیَ فَلَمْ یَبْقَ إِلاَّ إِمْضَاؤُهُ، فَإِنَّه إِذَا دُعِیَ الله وَسُئِلَ صُرِفَ الْبَلاءُ صَرْفَهً.
۲- مکارم الأخلاق ۲۷۱: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): عَلَیْکَ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاء.
(۱۵۰) ۱- تحف العقول ۲۸۲: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): مَا مِنْ شَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَی الله مِنْ أَنْ یُسْأَل.
۲- مکارم الأخلاق ۲۷۰: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ الله تعالی یَعْلَمُ مَا یُرِیدُ الْعَبْدُ إِذَا دَعَا وَلَکِنَّ یُحِبُّ أَنْ یُبَثَّ إِلَیْهِ الْحَوَائِجُ.
۳- عدّه الدّاعی ۳۵: عَنِ النَّبِیّ (صلی الله علیه و آله و سلم): وَأَمَّا أَعْجَزُ النَّاسِ فَمَنْ عَجَزَ عَنِ الْدُّعَاء.
(۱۵۱) ۱- بصائر الدرجات ۲۷۹ ح۱: عَنْ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: لَیْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ یَدْعُو إِلاَّ أَمَّنَّا لِدُعَائِهِ، وَلا یَسْکُتُ إِلاَّ دَعَوْنَا لَه.
۲- بصائر الدرجات ۲۸۰ ح۲: عَنْ عُمَرِ بْنِ إِسْحَاقِ، قَالَ: قَالَ عَلِیّ (علیه السلام): إنَّا نَدْعُو لَکُمْ فَتَدعُونَ فَنُؤَمِّنُ قَالَ عُمَر: قَدْ عَرَفْتُ مَا قُلْتَ وَلَکِنْ کَیْفَ نَدْعُو فَتُؤَمِّنُ؟ فَقَالَ: إِنَّا سَوَاءٌ عَلَیْنَا الْبَادِی وَالْحَاضِر.
(۱۵۲) المزار للمشهدی ۵۷۳: فِی دُعَاءِ النُّدْبَه: أَیْنَ بَابُ الله الَّذِی مِنْهُ یُؤْتَی، أَیْنَ وَجْهُ الله الَّذِی إِلَیْهِ تَتَوَجَّهُ الأوّلیَاءُ، أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الأَرْضِ وَالسَّمَاء.
(۱۵۳) ۱- بصائر الدرجات ۱۱۵ ح۲۲: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَر (علیهما السلام): مَا مِنْ مَلَکٍ یُهْبِطُهُ الله فِی أَمْرٍ إِلاَّ بَدَأَ بِالإِمَامِ فَعَرَضَ ذَلِکَ عَلَیْهِ.
۲- مشارق أنوار الیقین ۳۴۳: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّهُ الله عَلَی خَلْقِهِ مِنْ أَهْلِ سَمَاوَاتِهِ وَأَرْضِهِ، وَمَا فِی السَّمَاء مِنْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إِلاَّ بِإِذْنِی.
(۱۵۴) الکافی ۱/۴۷۲ ح۱: قَالَ أَبُو عَبْدِ الله (علیه السلام): إِنِّی لأَدْعُو الله لِمُذْنِبِی شِیعَتِنَا فِی الْیَوْمِ وَاللَّیْلَهِ أَلْفَ مَرَّه.
(۱۵۶) ۱- من لایحضره الفقیه ۲/۶۰۹: فِی الزِّیَارَهِ الْجَامِعَهِ: وَمُقَدِّمُکُمْ أَمَامَ طَلِبَتِی وَحَوَائِجِی وَإِرَادَتِی فِی کُلِّ أَحْوَالِی وَأُمُورِی.
۲- فلاح السائل ۴۴: أَقُولُ: إِذَا کَانَ هَذَا کُلَّهَ فَضْلُ الدُّعَاءِ لإخْوَانِکَ، فَکَیْفَ فَضْلُ الدُّعَاءِ لِسُلْطانِکَ الَّذی کَانَ سَبَبُ إمْکَانِکَ وَأَنْتَ تَعْتَقِدُ أَنْ لَوْلاَهُ مَا خَلَقَ الله نَفْسَکَ وَلاَ أَحَداً مِنَ الْمُکَّلَفِیْنَ فِی زَمَانِهِ وِزَمَانِکَ، وَأَنَّ اللُّطْفَ بِوُجُودِهِ صَلَوَاتُ الله عَلَیْهِ سَبَبٌ لِکُلِّ مَا أَنْتَ وَغَیْرَکَ فِیهِ وَسَبَبٌ لِکُلّ خَیْرٍ تَبْلُغُونَ إِلَیْهِ، فَإیَّاکَ! ثُمَّ إِیَّاکَ! أَنْ تَقَدَّمَ نَفْسَکَ أَوْ أَحَداً مِنَ الْخَلاَئِقِ فِی الْوَلاَءِ وَالدُّعَاءِ لَهُ بأَبْلَغِ الإِمْکَانِ وَاحْضُرْ قَلْبَکَ وَلِسَانَکَ فِی الدُّعَاءِ لِذَلِکَ الْمَوْلَی الْعَظِیمِ الشَّأنِ.
وَإیَّاکَ! أَنْ تَعْتَقِدَ أَنَّنِی قُلْتُ هَذَا؛ لأَنَّهُ مُحْتَاجٌ إِلَی دُعَائِکَ، هَیْهَاتَ! هَیْهَاتَ! أَنِ اعْتَقَدْتَ هَذَا فَأَنْتَ مَرِیضٌ فِی اعْتِقَادِکَ وَوَلاَئِکَ، بَلْ إنَّمَا قُلْتُ هَذَا لِمَا عَرَّفْتُکَ مِنْ حَقِّهِ الْعَظِیمِ عَلَیْکَ وَإِحْسَانِهِ الْجَسِیمِ إِلَیْکَ، وَلأَنَّکَ إِذَا دَعَوْتَ لَهُ قَبْلَ الدُّعَاءِ لِنَفْسِکَ وَلِمَنْ یَعُزُّ عَلَیْکَ کَانَ أَقْرَبُ إِلَی أَنْ یَفْتَحَ الله جَلَّ جَلالُهُ أَبْوَابَ الإِجَابَهِ بَیْنَ یَدَیْکَ لأَنَّ أَبْوَابَ قَبُولِ الدَّعَوَاتِ قَدْ غَلَّقْتَهَا أَیُّهَا العَبْدَ بِإغْلاَقِ الْجَنَایَاتِ، فَإِذَا دَعَوْتَ لِهَذَا الْمَوْلَی الْخَاصِّ عِنْدَ مَالِکِ الأَحْیَاءِ وَالأَمْوَاتِ یُوشَکُ أَنْ یَفْتَحَ أَبْوَابَ الإِجَابَهِ لأَجْلِهِ فَتَدْخُلَ أَنْتَ فِی الدُّعَاءِ لِنَفْسِکَ وَلِمَنْ تَدْعُو لَهُ فِی زُمْرَهِ فَضْلِهِ وَتَتَّسِعَ رَحْمَهُ الله جَلَّ جَلالُهُ لَکَ وَکَرَمُهُ وَعِنَایَتُهُ بِکَ لِتُعَلِّقَکَ فِی الدُّعَاءِ بِحَبْلِهِ.
وَلا تَقُلْ فَمَا رَأَیْتُ فُلاناً وَفُلاناً مِنَ الَّذِینَ تَقْتَدِی بِهِمْ مِنْ شُیُوخِکَ بِمَا أَقُولُ یَعْمَلُونَ وَمَا وَجَدْتَهُمْ إِلاَّ وَهُمْ عَنْ مَوْلَینَا الَّذِی أَشَرْتُ إِلَیْهِ صلوات الله علیه غَافِلُونَ وَلَهُ مُهْمَلُونَ، فَأَقُولُ لَکَ اعْمَلْ بِمَا قُلْتُ لَکَ فَهُوَ الْحَقُّ الْوَاضِحُ، وَمَنْ أَهْمَلَ مَوْلانَا وَغَفَلَ عَمَّا ذَکَرْتُ عَنْهُ فَهُو وَاللهِ الْغَلَطُ الْفَاضِحِ.
(۱۵۷) راجع الهامش (۱۲۷).
(۱۵۹) ۱- بصائر الدرجات ۴۸۶ ح۸: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله صلوات الله علیه قَالَ: نَحْنُ الَّذِینَ قَالَ الله عزوجل: ﴿اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم﴾.
۲- تفسیر العیّاشی ۱/۱۸۴ ح۸۵: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: لا یُحْجَبُ دُعَاؤُنَا عَنِ الله.
(۱۶۰) ۱- الکافی ۲/۴۶۷ ح۸: عَنْ أَبی عَبْدِ الله (علیه السلام) قَالَ: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام) قَالَ: أَحَبُّ الأَعْمَالِ إِلَی الله عزوجل فِی الأَرْضِ الدُّعَاءُ.
۲- الکافی ۲/۴۶۸ ح۱: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمِنینَ (علیه السلام): الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَمَتَی تُکْثِرْ قَرْعَ الْبَابِ یُفْتَحْ لَکَ.
۳- عدّه الدّاعی ۲۴: عَنِ النَّبِیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) أَنَّهُ قَالَ: الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَه.
(۱۶۱) ۱- کمال الدین ۳۸۴ ح۱: عَنِ الْعَسْکَریّ (علیه السلام) قَالَ: وَاللهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَهً لا یَنْجُو فِیهَا مِنَ الْهَلَکَهِ إِلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ الله عزوجل عَلَی الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَوَفَّقَهُ فِیهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِه ِ.
۲- المزار للمشهدی ۶۵۵: زِیَارَهِ العَسْکَرِیَّیْنِ (علیهما السلام): یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ! قَطَعْتُ فِی وُصْلَتِکَ الْخُلاَّنَ وَهَجَرْتُ لِزِیَارَتِکَ الأَوْطَانَ وَأَخْفَیْتُ أَمْرِی عَنْ أَهْلِ الْبُلْدَانِ لِتَکُونَ شَفِیعاً لِی عِنْدَ رَبِّکَ وَرَبِّی وَإِلَی آبَائِکَ وَمَوَالِیَّ فِی حُسْنِ التَّوْفِیقِ لِی وَإِسْبَاغِ النِّعْمَهِ عَلَیَّ وَسَوْقِ الإِحْسَانِ إِلَیَّ.
(۱۶۶) ۱- کمال الدین ۲۸۷ ح۶: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): أَفْضَلُ الْعِبَادَهِ انْتِظَارُ الْفَرَج.
۲- کمال الدین ۳۷۷ ح۱: عَنِ الْبَاقِرِ (علیه السلام) قَالَ: أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِیعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَج.
(۱۶۷) کمال الدین ۵۱۲ ح۴۳: الدُّعاءُ فی غَیْبَه القَائم (علیه السلام): وَعَافِنِی مِمَّا امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَکَ وَثَبِّتْنِی عَلَی طَاعَهِ وَلِیِّ أَمْرِکَ الَّذِی سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِک وَبِإِذْنِکَ غَابَ عَنْ بَرِیَّتِکَ وَأَمْرَکَ یَنْتَظِرُ، وَأَنْتَ الْعَالِمُ غَیْرُ الْمُعَلَّمِ بِالْوَقْتِ الَّذِی فِیهِ صَلاحُ أَمْرِ وَلِیِّکَ فِی الإِذْنِ لَهُ بِإِظْهَارِ أَمْرِهِ وَکَشْفِ سِرِّهِ، فَصَبِّرْنِی عَلَی ذَلِکَ حَتَّی لا أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ وَلا تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ وَلا کَشْفَ مَا سَتَرْتَ وَلا الْبَحْثَ عَمَّا کَتَمْتَ، وَلا أُنَازِعَکَ فِی تَدْبِیرِکَ وَلا أَقُولَ لِمَ وَکَیْفَ وَلا مَا بَالُ وَلِیِّ الأَمْرِ لا یَظْهَرُ وَقَدِ امْتَلأَتِ الأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ وَأُفَوِّضُ أُمُورِی کُلَّهَا إِلَیْک.
(۱۶۸) ۱- کمال الدین ۵۱۲ ح۴۳: الدُّعَاءُ فِی غَیْبَهِ الْقَائِم (علیه السلام): اللَّهُمَّ وَلا تَسْلُبْنَا الْیَقِینَ لِطُولِ الأَمَدِ فِی غَیْبَتِهِ وَانْقِطَاعِ خَبَرِهِ عَنَّا وَلا تُنْسِنَا ذِکْرَهُ وَانْتِظَارَهُ وَالإِیمَانَ بِهِ وَقُوَّهَ الْیَقِینِ فِی ظُهُورِهِ وَالدُّعَاءَ لَهُ وَالصَّلاهَ عَلَیْهِ حَتَّی لا تُقَنِّطَنَا غَیْبَتُهُ مِنْ قِیَامِهِ وَیَکُونَ یَقِینُنَا فِی ذَلِکَ کَیَقِینِنَا فِی قِیَامِ رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَآلِه.
۲- المزار للمشهدی ۵۸۶: زِیَارَهٌ أُخْرَی لَهُ عجل الله تعالی فرجه: لَوْ تَطَاوَلَتِ الدُّهُورُ وَتَمَادَتِ الأَعْمَارُ لَمْ أَزْدَدْ فِیکَ إِلاَّ یَقِیناً وَلَکَ إِلاَّ حُبّاً وَعَلَیْکَ إِلاَّ مُتَّکَلاً وَمُعْتَمَداً وَلِظُهُورِکَ إِلاَّ مُتَوَقَّعاً وَمُنْتَظَراً وَلِجِهَادِی بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَرَقَّبا.
(۱۶۹) ۱- کمال الدین ۴۸۵ ح۳: فی التَّوقیعِ بِخَطّ مَوْلانا صَاحِبِ الزَّمَان (علیه السلام): وَأَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم.
۲- بحار الأنوار ۹۲/۳۳۶ ح۶: بِإِسْنَادِنَا إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْجُعْفِیِّ الْمَعْرُوفِ بِالصَّابُونِیِّ فِی جُمْلَهِ حَدِیثِ بِإِسْنَادِهِ وَذَکَرَ فِیهِ غَیْبَهَ الْمَهْدِیِّ صلوات الله علیه قُلْتُ: کَیْفَ تَصْنَعُ شِیعَتُکَ؟ قَالَ: عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ وَانْتِظَارِ الْفَرَج.
(۱۷۰) المزار للمشهدی ۶۶۳: عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ دَعَا إِلَی الله أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ کَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا، وَإِنْ مَاتَ أَخْرَجَهُ الله إِلَیْهِ مِنْ قَبْرِهِ وَأَعْطَاهُ الله بِکُلِّ کَلِمَهٍ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَمَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَهٍ وَهُوَ هَذَا الْعَهْدُ اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیم، الخبر.

فهرست آیات

سورهﯼ الأعراف، الآیه ۱۷۲: ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّکُم قَالُوا بَلَی﴾ ... ۷ و۴۰
سورهﯼ کهف، آیه: ۱۱۰: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ﴾ ... ۶۸

فهرست منابع

۱.الصحیفه السجّادیّه الکامله، الإمام زین العابدین (علیه السلام)، المستشهد: ۹۴ (ه.ق)، نشر: مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، الطبعه الحجریه ۱۴۰۴ (ه.ق).
۲.إثبات الهداه، الحرّ العاملی، المتوفّی: ۱۱۰۴ (ه.ق)، قمّ المطبعه العلمیّه.
۳.الاحتجاج، الشیخ الطبرسی، المتوفّی: ۵۴۸ (ه.ق)، تحقیق، تعلیق وملاحظات: السیّد محمّد باقر الخرسان، نشر: دار النعمان للطباعه والنشر، النجف الأشرف، ۱۳۸۶ (ه.ق).
۴.الاختصاص، الشیخ المفید، المتوفّی: ۴۱۳ (ه.ق)، تحقیق: علی أکبر الغفّاری، السیّد محمود الزرندی، نشر: دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت، ۱۴۱۴ (ه.ق)، الطبعه الثانیه.
۵.إقبال الأعمال، السیّد ابن طاووس، المتوفّی: ۶۶۴ (ه.ق)، تحقیق: جواد القیّومی الإصفهانی، نشر: مکتب الإعلام الإسلامی، ۱۴۱۵ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۶.إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، الشیخ علی الیزدی الحائری، المتوفّی: ۱۳۳۳ (ه.ق)، تحقیق: السیّد علی عاشور.
۷.الأمالی، الشیخ الصدوق، المتوفّی: ۳۸۱ (ه.ق)، تحقیق: قسم الدراسات الإسلامیّه، مؤسّسه البعثه، قم، نشر: مرکز الطباعه والنشر فی مؤسّسه البعثه، ۱۴۱۷، الطبعه الأولی.
۸.الأمالی، الشیخ الطوسی، المتوفّی: ۴۶۰ (ه.ق)، تحقیق: قسم الدراسات الإسلامیّه - مؤسّسه البعثه -، نشر: دار الثقافه للطباعه والنشر والتوزیع، قم، ۱۴۱۴ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۹.الأمالی، الشیخ المفید، المتوفّی: ۴۱۳ (ه.ق)، تحقیق: حسین الأستاد ولی، علی أکبر الغفّاری، نشر: دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت، ۱۴۱۴ (ه.ق)، الطبعه الثانیه.
۱۰.الإمامه والتبصره، ابن بابویه القمّی، المتوفّی: ۳۲۹ (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسه الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، ۱۴۰۴ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۱۱.بحار الأنوار، العلاّمه المجلسی، المتوفّی: ۱۱۱۱ (ه.ق)، الطبعه الثانیه المصححه، نشر: مؤسّسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳ (ه.ق).
۱۲.بشاره المصطفی، محمّد بن علی الطبری، المتوفّی: ۵۲۵ (ه.ق)، تحقیق: جواد القیّومی الإصفهانی، نشر: مؤسّسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرّسین بقم المشرّفه، ۱۴۲۰ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۱۳.بصائر الدرجات، محمّد بن الحسن الصفّار، المتوفّی: ۲۹۰ (ه.ق)، تحقیق: الحاج میرزا حسن کوچه باغی، نشر: منشورات الأعلمی، طهران، ۱۴۰۴ (ه.ق).
۱۴.تأویل الآیات، شرف الدین الحسینی، المتوفّی: ۹۶۵ (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسه الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، ۱۴۰۷ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۱۵.تحف العقول، ابن شعبه الحرّانی، المتوفّی: ۴ (ه.ق)، تحقیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسّسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرّسین بقم المشرّفه، ۱۴۰۴ (ه.ق)، الطبعه الثانیه.
۱۶.تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام)، المنسوب إلی الإمام العسکری (علیه السلام)، المتوفّی: ۲۶۰ (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسه الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، ۱۴۰۹ (ه.ق)، الطبعه الأولی محقّقه.
۱۷.تفسیر العیّاشی، محمّد بن مسعود العیّاشی، المتوفّی: ۳۲۰ (ه.ق)، تحقیق: الحاج السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی، نشر: المکتبه العلمیه الإسلامیّه، طهران.
۱۸.تفسیر القمّی، علی بن إبراهیم القمّی، المتوفّی: ۳۲۹ (ه.ق)، تحقیق، تصحیح، تعلیق وتقدیم: السیّد طیب الموسوی الجزائری، نشر: مؤسّسه دار الکتاب للطباعه والنشر، قم، ۱۴۰۴ (ه.ق)، الطبعه الثالثه.
۱۹.تفسیر فرات الکوفی، فرات بن إبراهیم الکوفی، المتوفّی: ۳۵۲ (ه.ق)، تحقیق: محمّد الکاظم، نشر: مؤسّسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والإرشاد الإسلامی، طهران، ۱۴۱۰ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۲۰.تفضیل الأئمّه، الشیخ أبی محمّد الحسن بن سلیمان الحلّی العاملی، کان حیّاً سنه ۸۰۲ (ه.ق)، تحقیق: مشتاق صالح المظفّر، نشر: مکتبه العلاّمه المجلسی، ۱۴۳۰ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۲۱.التمحیص، محمّد بن همّام الإسکافی، المتوفّی: ۳۳۶ (ه.ق)، تحقیق: مدرسه الإمام المهدی (علیه السلام)، قم.
۲۲.التوحید، الشیخ الصدوق، المتوفّی: ۳۸۱ (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: السیّد هاشم الحسینی الطهرانی، نشر: منشورات جماعه المدرّسین فی الحوزه العلمیّه فی قم المقدّسه.
۲۳.تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی، المتوفّی: ۴۶۰ (ه.ق)، تحقیق وتعلیق: السیّد حسن الموسوی الخرسان، نشر: دار الکتب الإسلامیّه، طهران، ۱۳۶۴ (ه. ش)، الطبعه الثالثه.
۲۴.الثاقب فی المناقب، ابن حمزه الطوسی، المتوفّی: ۵۶۰ (ه.ق)، تحقیق: نبیل رضا علوان، نشر: مؤسّسه أنصاریان للطباعه والنشر، قم، ۱۴۱۲ (ه.ق)، الطبعه الثانیه.
۲۵.ثواب الأعمال، الشیخ الصدوق، المتوفّی: ۳۸۱ (ه.ق)، تحقیق وتقدیم: السیّد محمّد مهدی الخرسان، نشر: منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۳۶۸ (ه. ش)، الطبعه الثانیه.
۲۶.جمال الأسبوع، السیّد ابن طاووس، المتوفّی: ۶۶۴ (ه.ق)، تحقیق: جواد القیّومی الإصفهانی، نشر: مؤسّسه الآفاق، ۱۳۷۱ (ه.ش)، الطبعه الأولی.
۲۷.الجواهر السنیّه، الحرّ العاملی، المتوفّی: ۱۱۰۴ (ه.ق)، الطبعه ۱۳۸۴ (ه.ق).
۲۸.الخرائج والجرائح، قطب الدین الراوندی، المتوفّی: ۵۷۳ (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسّسه الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، ۱۴۰۹ (ه.ق)، الطبعه الأولی، کامله محقّقه.
۲۹.الخصال، الشیخ الصدوق، المتوفّی: ۳۸۱ (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: منشورات جماعه المدرّسین فی الحوزه العلمیه فی قم المقدّسه، ۱۴۰۳.
۳۰.الدرّ النظیم، ابن حاتم العاملی، المتوفّی: ۶۶۴ (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسّسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرّسین بقم المشرّفه.
۳۱.الدعوات، قطب الدین الراوندی، المتوفّی: ۵۷۳ (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسه الإمام المهدی (علیه السلام)، الطبعه الأولی ۱۴۰۷ (ه.ق).
۳۲.دلائل الإمامه، محمّد بن جریر الطبری (الشیعی)، المتوفّی: ۴ (ه.ق)، تحقیق ونشر: قسم الدراسات الإسلامیّه - مؤسّسه البعثه - قم، ۱۴۱۳ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۳۳.شرح إحقاق الحقّ، السیّد المرعشی، المتوفّی: ۱۴۱۱ (ه.ق)، تعلیق: السیّد شهاب الدین المرعشی النجفی، تصحیح: السیّد إبراهیم المیانجی، کتابه: محمود الحسینی المرعشی ومیرزا علی أکبر الإیرانی.
۳۴.شرح الأخبار، القاضی النعمان المغربی، المتوفّی: ۳۶۳ (ه.ق)، تحقیق: السیّد محمّد الحسینی الجلالی، نشر: مؤسّسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرّسین بقم المشرّفه.
۳۵.صحیفه الأبرار، المیرزا محمّد تقیّ المامقانی، المتوفّی: ۱۳۱۲ (ه.ق)، تصحیح: المیرزا عبد الرسول الاحقاقی، نشر: الشفق، تبریز، ۱۳۸۸ (ه.ق)، الطبعه الثانیه.
۳۶.صحیفه الرضا (علیه السلام)، تحقیق ونشر: مؤسّسه الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، ۱۴۰۸ (ه.ق).
۳۷.طوالع الانوار، السیّد مهدی ابن السیّد محمّد جعفر الموسوی، المتوفّی: من أعلام النصف من القرن الثالث عشر (ه.ق)، نشر: المطبعه الرشدیه، تهران.
۳۸.علل الشرائع، الشیخ الصدوق، المتوفّی: ۳۸۱ (ه.ق)، تحقیق: السیّد محمّد صادق بحر العلوم، نشر: منشورات المکتبه الحیدریّه ومطبعتها، النجف الأشرف، ۱۳۸۵ (ه.ق).
۳۹.عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، الشیخ الصدوق، المتوفّی: ۳۸۱ (ه.ق)، تصحیح وتذییل: السیّد مهدی الحسینی اللاجوردی، نشر: رضا المشهدی، قمّ، ۱۳۶۳ (ه. ش) الطبعه الثانی.
۴۰.عیون المعجزات، حسین بن عبد الوهّاب، المتوفّی: ۵ (ه.ق)، تحقیق ونشر: محمّد کاظم الشیخ صادق الکتبی، ۱۳۶۹ (ه.ق).
۴۱.الغارات، إبراهیم بن محمّد الثقفی، المتوفّی: ۲۸۳ (ه.ق)، تحقیق: السیّد جلال الدین الحسینی الأرموی المحدّث.
۴۲.الغیبه، الشیخ الطوسی، المتوفّی: ۴۶۰ (ه.ق)، تحقیق: الشیخ عباد الله الطهرانی، الشیخ علی أحمد ناصح، نشر: مؤسّسه المعارف الإسلامیّه، قم، ۱۴۱۱ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۴۳.الغیبه، محمّد بن إبراهیم النعمانی، المتوفّی: ۳۸۰ (ه.ق)، تحقیق: فارس حسون کریم، نشر: أنوار الهدی، ۱۴۲۲ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۴۴.فضائل الشیعه، الشیخ الصدوق، المتوفّی: ۳۸۱ (ه.ق)، تحقیق ونشر: کانون إنتشارات عابدی، تهران.
۴۵.الفضائل، شاذان بن جبرئیل القمّی، المتوفّی: ۶۶۰ (ه.ق)، تحقیق ونشر: منشورات المطبعه الحیدریّه ومکتبتها، النجف الأشرف، ۱۳۸۱ (ه.ق).
۴۶.فلاح السائل، السیّد ابن طاووس، المتوفّی: ۶۶۴ (ه.ق)، مرکز التبلیغات الاسلامیه الحوزه العلمیّه فی قم المقدّسه.
۴۷.قرب الإسناد، الحمیری القمّی، المتوفّی: ۳۰۰ (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسّسه آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم، ۱۴۱۳ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۴۸.قصص الأنبیاء، الراوندی، المتوفّی: ۵۷۳ (ه.ق)، تحقیق: المیرزا غلام رضا عرفانیان الیزدی الخراسانی، نشر: الهادی، ۱۴۱۸ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۴۹.الکافی، الشیخ الکلینی، المتوفّی: ۳۲۹ (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: دار الکتب الإسلامیّه، طهران، ۱۳۶۳ (ه.ش)، الطبعه الخامسه.
۵۰.کامل الزیارات، جعفر بن محمّد بن قولویه، المتوفّی: ۳۶۷ (ه.ق)، تحقیق: الشیخ جواد القیّومی لَجنه التحقیق، نشر: مؤسّسه نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۵۱.کفایه الأثر، الخزّاز القمّی، المتوفّی: ۴۰۰ (ه.ق)، تحقیق: السیّد عبد اللطیف الحسینی الکوهکمری الخوئی، نشر: إنتشارات بیدار، قم، ۱۴۰۱ (ه.ق).
۵۲.کمال الدین وتمام النعمه، الشیخ الصدوق، المتوفّی: ۳۸۱ (ه.ق)، تحقیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسّسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرّسین بقم المشرّفه، ۱۴۰۵ (ه.ق).
۵۳.مائه منقبه، محمّد بن أحمد القمّی، المتوفّی: ۴۱۲ (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسه الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، ۱۴۰۷ (ه.ق)، الطبعه الأولی المحقّقه المسنده.
۵۴.المحاسن، أحمد بن محمّد بن خالد البرقی، المتوفّی: ۲۷۴ (ه.ق)، تحقیق: السیّد جلال الدین الحسینی (المحدّث)، نشر: دار الکتب الإسلامیه، طهران، ۱۳۷۰ (ه.ق).
۵۵.المحتضر، الشیخ حسن بن سلیمان الحلّی، المتوفّی: ۸ (ه.ق)، تحقیق: سیّد علی أشرف، نشر: إنتشارات المکتبه الحیدریّه، ۱۴۲۴ (ه.ق).
۵۶.مختصر بصائر الدرجات، الشیخ حسن بن سلیمان الحلّی، المتوفّی: ۸ (ه.ق)، تحقیق ونشر: منشورات المطبعه الحیدریّه، النجف الأشرف، ۱۳۷۰ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۵۷.مدینه المعاجز، السیّد هاشم البحرانی، المتوفّی: ۱۱۰۷ (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسّسه المعارف الإسلامیّه، ۱۴۱۳ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۵۸.المزار، الشیخ المفید، المتوفّی: ۴۱۳ (ه.ق)، تحقیق: السیّد محمّد باقر الأبطحی، نشر: دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت، ۱۴۱۴ (ه.ق)، الطبعه الثانیه.
۵۹.المزار، محمّد بن المشهدی، المتوفّی: ۶۱۰ (ه.ق)، تحقیق: جواد القیّومی الإصفهانی، نشر: نشر القیّوم، قم، ۱۴۱۹ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۶۰.مستطرفات السرائر، ابن إدریس الحلّی، المتوفّی: ۵۹۸ (ه.ق)، نشر: مؤسّسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرّسین بقم المشرّفه، ۱۴۱۱ (ه.ق)، الطبعه الثانیه.
۶۱.مشارق أنوار الیقین، الحافظ رجب البرسی، المتوفّی: ۸۱۳ (ه.ق)، تحقیق: السیّد علی عاشور، نشر: مؤسّسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۹ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۶۲.مشکاه الأنوار، علی الطبرسی، المتوفّی: ۷ (ه.ق)، تحقیق: مهدی هوشمند، نشر: دار الحدیث، قم، ۱۴۱۸ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۶۳.مصباح المتهجّد، الشیخ الطوسی، المتوفّی: ۴۶۰ (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسّسه فقه الشیعه، بیروت، ۱۴۱۱ (ه.ق) الطبعه الأولی.
۶۴.معانی الأخبار، الشیخ الصدوق، المتوفّی: ۳۸۱ (ه.ق)، تحقیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسّسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرّسین بقم المشرّفه، ۱۳۷۹ (ه.ق).
۶۵.مکیال المکارم، میرزا محمّد تقی الأصفهانی، المتوفّی: ۱۳۴۸ (ه.ق)، تحقیق: السید علی عاشور، نشر: مؤسّسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۲۱ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۶۶.من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، المتوفّی: ۳۸۱ (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسّسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرّسین بقم المشرّفه، الطبعه الثانیه.
۶۷.المناقب (کتاب العتیق)، السیّد محمّد بن علیّ بن الحسین العلوی، المتوفّی: ۵ (ه.ق)، تحقیق: السیّد الحسین الموسوی، نشر: دلیل ما، قمّ، ۱۴۲۸ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۶۸.مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، المتوفّی: ۵۸۸ (ه.ق)، تحقیق: لَجنه من أساتذه النجف الأشرف، نشر: المکتبه الحیدریّه، النجف الأشرف، ۱۳۷۶ (ه.ق).
۶۹.نهج البلاغه، السیّد الشریف الرضی، المتوفّی: ۴۰۶ (ه.ق)، تحقیق: الشیخ محمّد عبده، نشر: دار الذخائر، قم، ۱۴۱۲ (ه.ق)، الطبعه الأولی.
۷۰.الهدایه الکبری، الحسین بن حمدان الخصیبی، المتوفّی: ۳۳۴ (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسّسه البلاغ للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت، ۱۴۱۱ (ه.ق)، الطبعه الرابعه.
۷۱.الیقین، السیّد ابن طاووس، المتوفّی: ۶۶۴ (ه.ق)، تحقیق: الأنصاری، نشر: مؤسّسه دار الکتاب (الجزائری)، ۱۴۱۳ (ه.ق)، الطبعه الأولی.

پاورقی:

-----------------

(۱) الأمالی للطوسی: ۲۳۲ ح۴؛ إثبات الهداه: ۲/۲۴۸ ح۸۵۹ (از کتاب علل الأشیاء).
(۲) الأمالی للطوسی: ۲۳۲ ح۴؛ إثبات الهداه: ۲/۲۴۸ ح۸۵۹ (از کتاب علل الأشیاء).
(۳) الأمالی للطوسی: ۲۳۲ ح۴؛ إثبات الهداه: ۲/۲۴۸ ح۸۵۹ (از کتاب الأشیاء).
(۴) آندم که روح، ز گِل سرشته شد عشق، ز خال صورتت گرفته شد من عاشق شدم و دل به تو دادم چون عشق تو در وجودم نهاده شد.
(۵) حدیث۱: در زیارت امام عصر( می خوانیم: سلام بر تو ای حجّت خدا بر زمینیان و آسمانیان، شهادت می دهم که حقیقتاً تو حجّت خدا بر گذشتگان و آیندگان هستی. (المزار للمشهدی: ۵۸۷) حدیث۲: در زیارت جامعهﯼ کبیره می خوانیم: سلام بر حجّت های خدا بر اهل دنیا و آخرت، شهادت می دهم که شما حقیقتاً حجّت های خداوند بر مخلوقاتش می باشید. (من لا یحضره الفقیه: ۲/۶۰۹)
(۶) حدیث۱: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند متعال فرموده است: من دنیا و آخرت را به خاطر ائمّهﯼ معصومین خلق نمودم. (مشارق أنوار الیقین: ۲۳۶) حدیث۲: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اگر ما نبودیم خداوند بهشت و جهنّم و انبیا و ملائکه را خلق نمی نمود. (بحار الأنوار: ۲۶/۳۴۹ ح ۲۳) حدیث۳: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اگر ما نبودیم خداوند آسمان و زمین و بهشت و جهنّم و خورشید و ماه و جنّ و انس را خلق نمی کرد. (عیون المعجزات: ۶۹)
(۷) حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: دنیا و آن چه در آن است از آنِ خدای( و رسول او و ما اهل بیت می باشد. (الکافی: ۱/۴۰۸ ح ۲)
(۸) حدیث۱: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ما شاهدان خدا بر خلقش می باشیم. (بصائر الدرجات: ۸۳ ح ۱۱) حدیث۲: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: او (امام زمان (علیه السلام)) چشمِ بینای تو (خدا) بر خلق و شاهد تو بر بندگانت می باشد. (جمال الأسبوع: ۳۰۷)
(۹) حدیث: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: خداوند اهل بیت (علیهم السلام) را جانشین خویش قرار داده است؛ چرا که او از چشم ها پنهان بوده و درک نمی شود و کمّیّت و کیفیّت او قابل شناخت نیست، امّا اهل بیت (علیهم السلام) چنین نبوده و سخن گویان پروردگار می باشند و ایشان تصرّف کنندگان در امر و نهی الهی هستند، پس خداوند به وسیلهﯼ ایشان قدرت خویش را بر مردم ظاهر می سازد. (تأویل الآیات: ۱/۳۹۷ ح ۲۷)
(۱۰) حدیث: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: زمانی که خداوند( ارادهﯼ تحقّق و اجرای امری را داشته باشد ابتدا آن را بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سپس به امیر المؤمنین و سائر ائمّه (علیهم السلام)، یکی پس از دیگری تا امام زمان (علیه السلام) عرضه می نماید، و پس از آن (توسّط ملائکهﯼ الهی) به اهل دنیا عطا می شود، و نیز زمانی که ملائکه قصد بالا بردن عملی را به سوی پروردگار داشته باشند آن را به امام زمان (علیه السلام) عرضه داشته و آن حضرت نیز آن را به امامِ قبل از خود - همین طور تا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) - عرضه می دارند، و آن حضرت نیز واسطهﯼ مستقیم به پروردگار است، پس آن چه که از جانب خدای متعال به سوی خلق پائین می آید و از سوی خلق به سمت او بالا می رود به دستان اهل بیت جاری شده و ایشان واسطه در آنند. (الغیبه للطوسی: ۳۸۷ ح ۳۵۱)
(۱۱) حدیث۱: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند به خاطر اهل بیت به بندگانش روزی می دهد و به خاطر ایشان سرزمین ها را آباد می کند، و به خاطر ایشان برکات را از زمین خارج می کند. (کمال الدین: ۲۶۰ ح ۵) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند به سبب ما درختان را میوه دار، و میوه ها را رسیده و قابل استفاده می نماید، و به خاطر ما باران را نازل و زمین ها را سبز می گرداند. (الکافی: ۱/۱۴۴ ح ۵)
(۱۲) حدیث۱: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ما چشمه های نعمت پروردگار هستیم. (مشارق أنوار الیقین: ۵۸) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هرآنچه که به سوی اهل آسمان ها و زمین خارج می شود از دریای رحمت ما اهل بیت سرچشمه گرفته و به واسطهﯼ ما به ایشان عطا می گردد. (مشارق أنوار الیقین: ۶۷)
(۱۳) حدیث۱: امام زمان (علیه السلام) فرمودند: به خاطر من خداوند بلاها را از اهلم و شیعیانم دفع می کند. (کمال الدین: ۴۴۱ ح ۱۲) حدیث۲: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند می فرماید: آن ها (ائمّه (علیهم السلام)) حقیقتاً اولیای من هستند، به خاطر ایشان هر فتنهﯼ کور ظلمانی را دفع می کنم و به خاطر ایشان زلزله ها را برطرف می سازم، و به خاطر ایشان گناهان و غلّ و غشّ ها را می زُدایم. (الإمامه والتبصره: ۱۰۳ ح ۹۲) حدیث۳: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: به خاطر شما (اهل بیت (علیهم السلام)) خداوند ذلّت و خواری را از ما دور نمود، و چرک های غم و اندوه را از صورت هایمان پاک کرد، و ما را از قرار گرفتن در پرتگاه های هلاکت و آتش عذاب نجات داد. (من لا یحضره الفقیه: ۲/۶۰۹)
(۱۴) حدیث۱: در زیارتی می خوانیم: سلام بر تو ای حافظ سرّ پروردگار، و اجرا کنندهﯼ حکم او، و آشکار کنندهﯼ اراده اش، و جایگاه مشیّت و خواست او. (المزار للمشهدی: ۳۰۴) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که امام آشیانهﯼ ارادهﯼ خداوند است و نمی خواهد مگر آن چه را که او بخواهد. (المحتضر: ۲۲۷ ح ۲۹۶) حدیث۳: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت به اذن خداوند آن چه را که بخواهیم انجام می دهیم، و غیر از آن چه که خداوند بخواهد نمی خواهیم، و زمانی که ما اراده کنیم خدای متعال نیز اراده می کند. (الهدایه الکبری: ۲۲۶)
(۱۵) حدیث۱: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ذات امام ملکوتی و صفات او الهی است، و ائمّه (علیهم السلام) مَظهر صفات خداوند و برگزیدگان او می باشند. (مشارق أنوار الیقین: ۱۷۷) حدیث۲: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام) فرمودند: تو نمونهﯼ کامل صفات و کمالات پروردگار هستی. (عیون أخبار الرضا (علیه السلام): ۱/۹ ح ۱۳) حدیث۳: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: خداوند اهل بیت (علیهم السلام) را جانشین خویش قرار داده است؛ چرا که او از چشم ها پنهان بوده و درک نمی شود و کمّیّت و کیفیّت او قابل شناخت نیست پس هر کس ایشان را بشناسد خدا را شناخته است. (تأویل الآیات: ۱/۳۹۷ ح ۲۷)
(۱۶) حدیث۱: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر کس اهل بیت را بشناسد خدا را شناخته است، و هر کس جاهل به ایشان باشد خدا را نشناخته است. (الکافی: ۴/۵۷۸ ح ۲) حدیث۲: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: اگر اهل بیت نمی بودند خداوند شناخته نشده، و کسی نمی دانست که چگونه او را عبادت کند. (تأویل الآیات: ۱/۳۹۷ ح ۲۷) حدیث۳: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ما آن وسیله های شناخت پروردگار هستیم که بدون آن، شناخت و معرفت او امکان پذیر نیست. (بصائر الدرجات: ۵۱۶ ح ۶)
(۱۷) حدیث۱: در یکی از زیارات ائمّهﯼ معصومین (علیهم السلام) می خوانیم: سلام بر علّت غائی خلق موجودات. (بحار الأنوار: ۹۹/۲۰۳) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت، علّت به وجود آمدن همهﯼ مخلوقات هستیم. (بحار الأنوار: ۲۶/۲۵۹ ح ۳۶)
(۱۸) حدیث: در زیارت آل یاسین خطاب به امام زمان( می گوئیم: ای مولای من! هر کس با شما مخالفت کند شقی و بدبخت، و هر کس از شما اطاعت کند سعید و خوشبخت می باشد. (الاحتجاج: ۲/۳۱۷)
(۱۹) حدیث۱: حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: به خاندان پیامبرتان بنگرید، و بدان سو که می روند بروید، و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و به هلاکت تان نخواهند کشانید. اگر ایستادند بایستید، و اگر برخاستند، برخیزید. بر آن ها پیشی مگیرید که گمراه می شوید، و از آنان عقب نمانید که تباه می گردید. (نهج البلاغه: ۱/۱۸۹) حدیث۲: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: هر کس ارادهﯼ شناخت و نزدیک شدن به خداوند متعال را دارد باید از شما اهل بیت آغاز نماید، و هر کس یگانگی او را می جوید باید از شما بپذیرد، و هر کس خدا را قصد نموده باید به شما روی نماید، ای والیان و سرپرستان من! من توانائی حمد و ثنای شما را ندارم، و مدحِ من به منتهای حقیقت شما نرسیده و تمجید و توصیف من به قلّهﯼ رفیع شما نمی رسد. (من لا یحضره الفقیه: ۲/۶۰۹)
(۲۰) حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: حضرت حسین بن علی (علیهما السلام) از جمع یارانشان بیرون آمده و خطاب به آن ها فرمودند: ای مردم! بدرستی که خدای متعال بندگانش را نیافریده مگر برای آن که او را بشناسند، و آن گاه که او را شناختند عبادتش کنند، و زمانی که او را عبادت کردند از پرستش غیر او بی نیاز گردند. مردی در بین یاران عرضه داشت: ای پسر رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد، معرفت و شناخت خدا چیست؟ حضرت فرمودند: آن است که اهل هر عصر و زمانی امامی را که اطاعتش بر آن ها واجب است بشناسند. (علل الشرائع: ۱/۹ ح ۱)
(۲۱) حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اوّلین مخلوقی که خداوند متعال آن را خلق نمود وجود مقدّس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ما اهل بیت بود، و ما خدای متعال را تسبیح و تقدیس و تحمید، و عبادتی در خور شأن و منزلت او می نمودیم. (بحار الأنوار: ۲۵/۱۷ ح ۳۱)
(۲۲) حدیث۱: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند به خاطر اهل بیت (علیهم السلام) به بندگانش روزی می دهد، و به خاطر ایشان سرزمین ها را آباد می کند، و به خاطر ایشان باران را نازل می کند، و به خاطر ایشان برکات زمین از آن خارج می شود. (کمال الدین: ۲۶۰ ح ۵) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اگر ما نبودیم رودخانه ها جاری نمی گشتند و درختان میوه نداده و سبز نمی گشتند. (مدینه المعاجز: ۶/۴۷ ح ۲۶۶)
(۲۳) حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خداوند به سبب اهل بیت (علیهم السلام) آسمان را بر زمین برافراشته و نگاه داشته است. (الاختصاص:۲۲۳)
(۲۴) حدیث: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که امام همانند دریاست و آن چه نزد اوست تمام نمی شود، و عجائب و غرائب او از دریا بیشتر است. (قُرب الإسناد: ۳۳۶ ح ۱۲۳۸)
(۲۵) حدیث۱: در یکی از زیارات می خوانیم: خداوند شما اهل بیت را سرپرست و مدیر بر خلائق قرار داد و امور آن ها را به شما واگذار نمود. (المزار للمشهدی: ۲۴۸) حدیث۲: امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: سپاس خدائی را که ما را بر سائر خلق به سلطنت و ولایت بر آنان برتری داد، پس همهﯼ مخلوقات به قدرت الهی تحت فرمان و ارادهﯼ ما هستند و به عزّت او به سوی طاعت ما روی می نهند. (الصحیفه السجّادیّه: ۲۶)
(۲۶) حدیث۱: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که خداوند ما اهل بیت را بر آن چه بخواهیم توانا نموده است. (بصائر الدرجات: ۳۹۵ ح ۵) حدیث۲: در یکی از زیارات امیر المؤمنین (علیه السلام) می خوانیم: تو بر هر چیزی احاطه و تسلّط داری. (بحار الأنوار: ۹۷/۳۴۹)
(۲۷) حدیث۱: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هیچ معجزه ای از معجزات انبیا و اوصیا نیست مگر این که خداوند شبیه آن را برای اتمام حجّت بر دشمنان به دست قائم ما ظاهر می کند. (إثبات الهداه: ۷/۳۵۷ ح ۱۳۷) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: در زمان ظهور امام زمان (علیه السلام) شخصی از اصفهان پیش آن حضرت آمده و از او می خواهد که معجزهﯼ حضرت ابراهیم (علیه السلام) را برای او بیاورد، پس آن حضرت دستور می دهند که آتش بزرگی برافروخته شود و این آیه را تلاوت می کنند: «پس پاک و منزّه است آن خدائی که در دست او ملکوت هر چیزی است و به سوی او بر می گردید» سپس آن حضرت داخل آتش شده و در صحّت و سلامت کامل از آن بیرون می آیند امّا آن شخص - که لعنت خدا بر او باد - این معجزه را انکار کرده و آن را سحر و جادو می شمارد. پس آن حضرت به آتش امر کرده که او را در خود فرو برده و بسوزاند، آتش نیز چنین کرده و آن شخص را می سوزاند، آن گاه حضرت می فرمایند: این جزای کسی است که صاحبِ زمان و حجّت خدا را انکار نماید. (مکیال المکارم: ۱/۱۶۴)
(۲۸) حدیث۱: امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت ریشه های دین هستیم. (بصائر الدرجات: ۸۲ ح ۱۰) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ایشان (اهل بیت (علیهم السلام)) اصل، اساس و پایهﯼ دین می باشند. (نهج البلاغه: ۱/۳۰) حدیث۳: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: مائیم نماز در کتاب خدا، و مائیم زکات، و مائیم روزه، و مائیم حج، و مائیم ماه حرام، و مائیم سرزمین حرام، و مائیم کعبهﯼ الهی، و قبلهﯼ پروردگار. (تأویل الآیات: ۱/۱۹ ح ۲)
(۲۹) حدیث: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: خداوند شما اهل بیت را از لغزش ها مصون داشته و از فتنه ها حفظ نموده و از ناپاکی ها پاک نموده است و رجس و پلیدی را از شما دور کرده و شما را پاکیزه و مطهّر نموده است. (من لا یحضره الفقیه: ۲/۶۰۹)
(۳۰) حدیث۱: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: ما خزینه دارانِ علم خداوند هستیم. (بصائر الدرجات: ۸۱ ح ۳) حدیث۲: امام حسن (علیه السلام) فرمودند: روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطبه خواندند و فرمودند: علی معدن علم خداوند است. (کفایه الأثر: ۱۶۳)
(۳۱) حدیث۱: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: امام آن چه را که بین شرق و غرب عالم است می بیند، پس هیچ چیزی از عالم مُلک و ملکوت بر او پوشیده نیست. (مشارق أنوار الیقین: ۲۰۵) حدیث۲: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که من از آن چه که در آسمان ها و زمین است آگاهم و از آن چه که در بهشت و جهنّم است مطّلع ام و گذشته و آینده را می دانم، سپس کمی مکث کرده و چون دیدند این مطالب بر شنوندگان سنگین آمد فرمودند: آن چه را می دانم از کتاب خدا است؛ چرا که خداوند می فرماید: «در قرآن بیان هر چیزی موجود است». (بصائر الدرجات: ۱۴۸ ح ۶)
(۳۲) حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ذات امام ملکوتی و صفات او الهی است، و ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) مَظهر صفات خداوند و برگزیدگان او می باشند. (مشارق أنوار الیقین: ۱۷۷)
(۳۳) حدیث۱: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: آگاه باشید بدرستی که او (امام زمان (علیه السلام)) وارث هر علم و محیط بر آن است. (الاحتجاج: ۱/۸۰) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: به تحقیق از آن چه که بالای بهشت بَرین و زیر زمین هفتم و آن چه که در آسمان های سر به فلک کشیده، و آن چه که بین آسمان ها و زمین، و آن چه که زیر زمین است مطّلع و آگاهم، و این علم و آگاهی فقط از طریق شنیدن نیست، بلکه آن چه را می دانم بر آن احاطه داشته و آن را مشاهده می نمایم. (مشارق أنوار الیقین: ۲۶۴)
(۳۴) حدیث۱: امام رضا (علیه السلام) همیشه جهت دعا برای امام زمان (علیه السلام) چنین دستور می دادند: خدایا! شرّ مخلوقاتت را از ولیّت، و چشمِ بینایت که به اذن تو می بیند، و شاهد تو بر بندگانت است دور نما. (مصباح المتهجّد: ۴۰۹ ح ۱۴۵) حدیث۲: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که جایگاه امام در زمین همانند جایگاه ماه در آسمان است، پس امام هم چون ماه در محلّ خود بر آن چه که بر روی زمین قرار دارد احاطه داشته و از آن آگاه است. (بصائر الدرجات: ۴۶۳ ح ۸)
(۳۵) حدیث۱: امیر المؤمنین (علیه السلام) در خطبهﯼ تُطُنْجِیَّه فرمودند: ما از گذشته و آینده و آن چه که در آسمان ها و زمین است آگاهیم و این آگاهی از جانب پروردگار ماست، ما تدبیر کنندگان این عالمیم، و خداوند ما را مخصوص به این امر نموده است، پس ما از جانب او انتخاب شده و بر همه چیز آگاهیم. (إلزام الناصب: ۲/۲۱۸) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) در خطبهﯼ معروف نورانیّت فرمودند: امام از گذشته و آینده و آن چه که در باطن ها، قلب ها و آن چه که در آسمان ها و زمین می باشد مطّلع است. (بحار الأنوار: ۲۶/۵)
(۳۶) حدیث۱: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم، تمام علم قرآن در نزد ماست. (بصائر الدرجات: ۲۳۲ح ۲) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: من فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستم و از کتاب خدا آگاهم، در این کتاب آن چه از ابتدای خلقت تا روز قیامت می باشد آمده است، و در آن اخبار آسمان ها و زمین و بهشت و جهنّم و گذشته و آینده آمده است، و من بر تمامی این علوم به گونه ای آگاه و مطّلع هستم که گویا به کف دست خویش می نگرم، آری! بدرستی که خداوند متعال می فرماید: «در قرآن بیان هر چیزی آمده است». (بصائر الدرجات: ۲۱۷ ح ۲)
(۳۷) حدیث۱: ابو بصیر گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: در گوشهﯼ دستهﯼ شمشیر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفترچه ﯼ کوچکی بود، به حضرت عرض کردم: در آن دفترچه، چه نوشته شده بود؟ فرمودند: حروفی بود که هر حرف آن کلید هزار حرف بود، سپس ابو بصیر گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: تا اکنون دو حرف از آن ها بیشتر خارج نشده و برای مردم ظاهر نگشته است. (بصائر الدرجات: ۳۲۸ ح ۴) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) در وصیّت خود به کمیل فرمودند: ای کمیل! هیچ علمی نیست جز آن که من آن را می گشایم، و هیچ سرّی نیست مگر آن که قائم (علیه السلام) آن را خاتمه می دهد. (تُحَف العقول: ۱۷۱) حدیث۳: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: علم بیست و هفت حرف دارد و همهﯼ آن چه پیامبران آورده اند دو حرف است و مردم تا به امروز غیر از دو حرف را نشناخته اند، وقتی قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف را بیرون می آورد و در بین مردم منتشر می سازد و آن دو حرف را به آن ها پیوند می دهد تا هر بیست و هفت حرف را انتشار دهد. (مختصر بصائر الدرجات: ۱۷۷)
(۳۸) حدیث۱: امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: هیچ مَلَکی نیست که خداوند او را برای اجرای فرمانی به زمین ارسال نماید مگر این که ابتدا نزد امام رفته و آن امر را به ایشان عرضه می دارد، و بدرستی که محلّ رفت و آمد ملائکهﯼ الهی به سوی صاحب این امر است. (بصائر الدرجات: ۱۱۵ ح ۲۲) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من حجّت خدا بر اهل آسمان ها و زمین هستم، و هیچ مَلَکی در آسمان بدون اذن من قدمی از قدم بر نمی دارد. (مشارق أنوار الیقین: ۳۴۳) حدیث۳: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: قسم به آن خدائی که آسمان را بدون پایه و ستون بالا برده است، اگر مَلَکی از ملائکه، قصد جا بجائی - به اندازهﯼ نَفَسی - از مکانی به مکان دیگر را داشته باشد هرگز بدون اذن من نمی تواند چنین کند، و این امر برای فرزندم حسن و حسین و فرزندانِ از نسل او که نهمین ایشان قیام کننده آن ها است نیز می باشد. (بحار الأنوار: ۲۷/۳۶)
(۳۹) حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بدرستی که ملائکهﯼ الهی خادمان ما و خادمان دوستان ما هستند. (علل الشرائع: ۱/۵ ح ۱)
(۴۰) حدیث: امام صادق (علیه السلام) عزرائیل را صدا نمودند، و او در جواب آن حضرت گفت: آماده ام ای امام! سپس ایشان فرمودند: آیا تو به حرف شنوی و اطاعت از ما امر نشده ای؟ گفت: بله امر شده ام. (الخرائج و الجرائح: ۱/۲۹۵ ح ۲)
(۴۱) حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: پیامبران اولوا العزم تنها به این جهت به این اسم نامیده شدند که خداوند از آن ها برای پیامبر و اوصیائش و مهدی و سیره ی او از آنان عهد و پیمان گرفت و آنان نیز اقرار نموده و عزم و تصمیم گرفتند بر قبول. (بصائر الدرجات: ۱۷۰ ح ۱)
(۴۲) حدیث۱: امام زمان (علیه السلام) در توقیعی فرمودند: ما بر اخبار و احوال شما احاطه داشته و از آن ها مطّلع هستیم و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. (المزار للمفید: ۷) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: امام، زمین و مخلوقاتی که بر روی آن هستند را می بیند، و چیزی از اعمال آن ها بر او مخفی نیست. (الهدایه الکبری: ۱۷۰)
(۴۳) حدیث۱: شخصی از امام سجّاد (علیه السلام) سؤال کرد: سبب و علّت قبولی نماز چیست؟ حضرت فرمودند: ولایت ما اهل بیت و بیزاری جستن از دشمنانمان. (مناقب آل أبی طالب: ۳/۲۷۴) حدیث۲: در زیارت امام زمان( می خوانیم: شهادت می دهم که به ولایت تو اعمال پذیرفته می شوند و افعال پاکیزه می گردند و حسنات دو چندان می شوند و سیّئات محو می گردند، پس هر کس ولایت تو را بپذیرد و به امامت تو اعتراف نماید اعمالش پذیرفته، گفتارش تصدیق، حسناتش مضاعف و سیّئاتش محو می شوند. و هر کس ولایت تو را نپذیرد و تو را نشناسد و دیگری را به جای تو برگزیند خداوند او را به صورت در آتش افکنده و هیچ عملی را از او نمی پذیرد و در روز قیامت بدون برقراری میزان اعمال و حساب رسی، او را به آتش می اندازد. (المزار للمشهدی: ۵۸۶) حدیث۳: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: خداوند به واسطهﯼ موالات و دوستی شما، اُمور دین را به ما می آموزد، و اعمال واجب شده بر ما را می پذیرد. (من لا یحضره الفقیه: ۲/۶۱۶)
(۴۴) حدیث۱: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اعمال در هر پنجشنبه بر رسول خدا و ائمّه (علیهم السلام) عرضه می شود. (بصائر الدرجات: ۴۴۶ ح ۱۶) حدیث۲: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: همانا اعمال شما در هر دوشنبه و پنجشنبه بر من عرضه می شود، پس من بر اعمال خوب شما شکر الهی نموده و بر اعمال بَدتان از خداوند طلب بخشش می نمایم. (بصائر الدرجات: ۴۶۴ ح ۵)
(۴۵) حدیث۱: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: همانا در شب قدر اُمور یک سال، معیّن می شود و برای اجرای این مسأله مُجریانی بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشند، پس شخصی سؤال نمود: آنان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: من و یازده نفر از فرزندانم که از صُلب من می باشند و آنان امامانی هستند که ملائکه با ایشان سخن می گویند. (الکافی: ۱/۲۴۷ ح ۲) حدیث۲: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: شب قدر بر ما اهل بیت مخفی نیست؛ چرا که در آن شب، ملائکه به دور ما طواف می کنند. (تفسیر القمّی: ۲/۲۹۰)
(۴۶) حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ملائکهﯼ الهی و روح القدس در شب قدر احکام و اُموری را که قرار است در طول سال رُخ دهد برای امام بازگو می کنند، پس شخصی سؤال کرد: مگر امام از آن احکام و اُمور بی خبر است؟ حضرت فرمودند: خیر، بلکه از آن ها مطّلع است، ولی در شب های قدر از طرف خدا به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اوصیای او نسبت به آن چه می دانند دستور می آید که آن چه را می دانند اجرا و عمل نمایند. (الکافی: ۱/۲۵۲ ح ۸)
(۴۷) حدیث۱: امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که خداوند ما اهل بیت را بر آن چه بخواهیم توانا نموده است. (بصائر الدرجات: ۳۹۵ ح ۵) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اهل بیت (علیهم السلام) جایگاه قدرت و مشیّت خدای( می باشند. (مشارق أنوار الیقین: ۱۷۹)
(۴۸) حدیث۱: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت آن کسانی هستیم که خداوند مردم را به خاطر ما از گمراهی نجات می دهد. (تأویل الآیات: ۲/۸۵۲ ح ۸) حدیث۲: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: سلام بر شما ای راهنمایان هدایت. (بحار الأنوار: ۹۹/۱۸۷) حدیث۳: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هیچ هدایت شونده ای از ضلالت و گمراهی نجات نیافته است مگر به سبب ایشان (اهل بیت (علیهم السلام)). (بصائر الدرجات: ۲۲۰ ح ۲)
(۴۹) حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: به خاطر ما خداوند لغزش های شما را نادیده می گیرد و گناهانتان را می آمرزد. (تفسیر فُرات الکوفی: ۳۴۸ ح ۴۷۴)
(۵۰) حدیث: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر کس ما اهل بیت شفیع او باشیم نجات می یابد گرچه گناهان او به اندازهﯼ گناهان جنّ و اِنس باشد. (الأمالی للصدوق: ۷۰۹ ح ۹)
(۵۱) حدیث۱: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: من آن ریسمان محکمی هستم که خداوند مخلوقات را به چنگ زدن به آن امر نموده است هم چنان که فرموده است: «همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید». (الفضائل لابن شاذان: ۸۳) حدیث۲: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ما ریسمان محکم الهی هستیم که هر کس به ما چنگ بزند به راه راست هدایت می شود. (تفسیر فُرات الکوفی: ۲۵۸ ح ۱۰)
(۵۲) حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ما کشتی نجات شمائیم هم چنان که کشتی برای قوم نوح بود. (تفسیر فُرات الکوفی: ۳۴۸ ح ۲)
(۵۳) حدیث۱: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: به سبب محبّت او (علی (علیه السلام)) میزان اعمال مؤمنین سنگین شده، و به سبب مخالفت او میزان اعمال دشمنان سبک می گردد. (تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام): ۵۸۲) حدیث۲: در زیارت امام زمان( می خوانیم: شهادت می دهم که به ولایت تو اعمال پذیرفته می شوند و افعال پاکیزه می گردند و حسنات دو چندان می شوند. (المزار للمشهدی: ۵۸۶) حدیث۳: امام صادق (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: به ولایت و معرفت به آن ها (اهل بیت (علیهم السلام)) اعمال دو برابر می شوند. (الکافی: ۱/۴۳۰ ح ۸۴)
(۵۴) حدیث۱: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند ایشان (اهل بیت (علیهم السلام)) را راهنمایان اُمّت بر پُل صراط قرار داده است. (الیقین: ۳۱۹) حدیث۲: اَصبغ بن نُباتَه گفت: خدمت امیر المؤمنین (علیه السلام) نشسته بودم که ابن کَوّاء وارد شد و عرض کرد: یا امیر المؤمنین! معنای این آیه چیست: {وَعَلَی الأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ}؟ حضرت فرمودند: ما اَعراف هستیم و یاران خود را از چهرهﯼ آن ها می شناسیم. ما اعراف هستیم که عرفانِ و شناخت به خدا حاصل نمی شود مگر از راه معرفت ما، و ما اعراف هستیم بین بهشت و جهنّم که داخل بهشت نمی شود مگر کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم، و داخل جهنّم نمی شود مگر کسی که او منکر ما و ما منکر او باشیم. و جریان چنین است که اگر خدا بخواهد می تواند خود را به مردم معرّفی کند تا او را بشناسند و به درِ خانه اش بیایند ولی چنین اراده ننموده و ما را ابواب و راه و گذرگاه به درِ خانهﯼ خود قرار داده است که مردم باید از آن درب و گذرگاه بیایند. هر کس از ولایت ما اعراض کند و دیگری را بر ما مقدّم دارد از مسیر خود دور افتاده است. (بصائر الدرجات: ۵۱۷ ح ۸)
(۵۵) حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا خداوند( مهریّهﯼ فاطمه (علیها السلام) را رُبع دنیا قرار داد، پس یک چهارم دنیا به آن حضرت تعلّق دارد، و مهریهﯼ او را بهشت و جهنّم قرار داد، بنابراین دشمنان او داخل آتش جهنّم می شوند و دوستانش داخل بهشت، و او صدّیقهﯼ کبری است و بر محور معرفت او سنگ روزگار امّت های گذشته می چرخید. (الأمالی للطوسی: ۶۶۸ ح ۶)
(۵۶) حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: زمانی که خداوند ما را آفرید نه آسمان افراشته و نه زمین گسترده و نه عرش و نه بهشت و نه جهنّم بود، ما او را آن هنگامی که تسبیح و تقدیسی وجود نداشت تسبیح و تقدیس می کردیم، وقتی خداوند ابتدای آفرینش را اراده نمود نور مرا شکافت و از آن عرش را آفرید، پس نور عرش از نور من است و نور من از نور خدا است. سپس نور علی بن ابی طالب را شکافت و از آن ملائکه را آفرید، پس نور ملائکه از نور علی بن ابی طالب است و نور پسر ابی طالب از نور خدا است. بعد از آن نور دخترم فاطمه را شکافت و آسمان ها و زمین را آفرید، پس نور آسمان ها و زمین از نور دخترم فاطمه است و نور فاطمه از نور خدا است و فاطمه بهتر از آسمان ها و زمین است. سپس نور حسن را شکافت و از آن خورشید و ماه را آفرید پس نور خورشید و ماه از نور حسن است و نور حسن از نور خدا است و حسن از خورشید و ماه بهتر است. آن گاه نور حسین را شکافت و از آن بهشت و حور العین را آفرید پس نور بهشت و حور العین از نور حسین است و نور حسین از نور خدا است و حسین از بهشت و حور العین بهتر است. (بحار الأنوار: ۲۵/۱۶ ح ۳۰)
(۵۷) حدیث۱: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هیچ مؤمنی دعا نمی کند مگر این که ما برای او آمین می گوئیم، و ساکت نمی شود مگر این که برای او دعا می کنیم. (بصائر الدرجات: ۲۷۹ ح ۱) حدیث۲: عُمَر بن اسحاق می گوید: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که ما برای شما دعا می کنیم و زمانی که شما دعا می کنید ما آمین می گوئیم، پس عُمَر بن اسحاق گفت: این که شما برای ما دعا می کنید را فهمیدم امّا چگونه زمانی که ما دعا می کنیم شما آمین می گوئید (با این که بین ما و شما فاصله است)؟! حضرت در جواب فرمودند: همانا شهر و روستا (یعنی دور و نزدیک) برای ما یکسان است. (بصائر الدرجات: ۲۸۰ ح ۲)
(۵۸) حدیث: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: آن ها (اهل بیت (علیهم السلام)) وارثان پیامبران می باشند. (المزار للمشهدی: ۲۹۳)
(۵۹) حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: چون قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان نهد و از برکت آن دست، عقل و خِرَد آن ها کمال یابد. (کمال الدین: ۶۷۵ ح ۳۰)
(۶۰) حدیث: در زیارت آل یاسین می خوانیم: سلام بر تو ای امامی که در همهﯼ اُمور مقدّمی و آرزوی تو برده می شود. (بحار الأنوار: ۹۱/۳۶ ح ۲۳)
(۶۱) حدیث۱: در زیارت جامعهﯼ کبیره می خوانیم: سلام بر حامیان مدافع. (من لا یحضره الفقیه: ۲/۶۰۹) حدیث۲: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اهل بیت (علیهم السلام) محلّی اَمن برای پناهنده شدن و تکیه کردن هستند، و هر کس به ایشان متمسّک شود در اَمان خواهد بود. (الیقین: ۳۱۸)
(۶۲) حدیث۱: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: امام همچون پدری مهربان می باشد. (الکافی: ۱/۴۰۷ ح ۸) حدیث۲: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم ما اهل بیت از خود شما به شما مهربان تر هستیم. (بصائر الدرجات: ۲۸۵ ح ۱۵) حدیث۳: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: امام مونسی رفیق، پدری دل سوز، و برادری تَنی، و همچون مادری نیکوکار به فرزند کوچک خویش می باشد. (الکافی: ۱/۲۰۰ ح ۱) حدیث۴: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: همانا امام نسبت به شیعیان خویش از پدران و مادران دل سوزتر است. (الخصال: ۵۲۷ ح ۱)
(۶۳) حدیث۱: امام جعفر صادق (علیه السلام) در مورد این آیه: «آن کسانی که ایمان آورده اند و قلب هایشان به یاد خدا مطمئن گردید» فرمودند: منظور از ایمان آورندگان: شیعیان، و منظور از ذکر خدا: امیر المؤمنین و ائمّه (علیهم السلام) می باشند. (تفسیر القمّی: ۱/۳۶۵) حدیث۲: امام جعفر صادق (علیه السلام) در مورد گفتار خدای(: «آگاه باشید که با یاد خدا قلب ها آرام می شود» فرمودند: یعنی به محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) قلب ها آرامش می یابد؛ چرا که او ذکر خدا و واسطهﯼ بین پروردگار و خلق می باشد. (تفسیر العیّاشی: ۲/۲۱۱ ح ۴۴)
(۶۴) حدیث: در زیارتِ ناحیهﯼ امام زمان (علیه السلام) خطاب به امام حسین (علیه السلام) آمده است: اگر زمانه مرا به تأخیر انداخت و نتوانستم تو را یاری نمایم و با دشمنانت دشمنی و جنگ نمایم، پس در ازای آن هر صبح و شام با صدای بلند گریه می کنم و گاهی به جای اشک خون می گریم! و این، همه به خاطر حسرت بر تو و تأسّف و اندوه بر آن مصیبتی است که بر سر تو آمده، و این گریه و افغان تا زمانی که از سوز و شدّت مصیبت و غصّهﯼ فراوان بمیرم ادامه دارد. (المزار للمشهدی: ۴۸۵)
(۶۵) دلائل الإمامه: ۱۹۹ ح۵؛ صحیفه الأبرار: ۲/۸۱ ح۷۴ (از کتاب عیون المعجزات)؛ الهدایه الکبری: ۴۴۴؛ الاحتجاج: ۱/۳۷۵؛ إلزام الناصب: ۲/۲۱۳؛ طوالع الأنوار: ۲۳۹.
(۶۶) حدیث۱: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: همانا اُمّتِ مرا در روز أخذ میثاق بر من عرضه کردند، پس اوّل کسی که به من ایمان آورد و مرا تصدیق نمود و نیز اوّل کسی که پس از بعثت مرا تصدیق نموده و به من ایمان آورد علی بن ابی طالب بود، پس او صدّیق اکبر است. (مختصر بصائر الدرجات: ۱۶۵) حدیث۲: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خدای( ارواح را دو هزار سال پیش از اجساد آفرید، و آن ها را به عرش آویخت، و به آنان فرمان داد تا بر من سلام و درود فرستاده و از من فرمان برند، پس نخستین کسی که از مردان بر من سلام کرد و از من اطاعت نمود روح علی بن ابی طالب بود. (الأمالی للمفید: ۱۱۳ ح ۶) حدیث۳: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: همانا خداوند ارواح را دو هزار سال قبل از اجساد آفریده و آن ها را در هوا جا داده است، پس هر کدام در آن جا با هم آشنا شدند در دنیا نیز به هم اُلفت گیرند، و هر کدام آن جا ناشناس شدند در دنیا نیز از یکدیگر جدا شوند. (بصائر الدرجات: ۱۰۸ ح ۷) حدیث۴: مُفضّل بن عُمَر گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: پروردگار هستی آفرین، ارواح را دو هزار سال قبل از اجساد خلق کرد، و عالی ترین و شریف ترین آن ها را، روح محمّد، و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان بعد از ایشان - که درود خدا بر ایشان باد - قرار داد، آن گاه ارواح آنان را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه نمود، و نور آنان همه چیز را فرا گرفت، پس خداوند( به آسمان ها و زمین و کوه ها فرمود: اینان دوستان و اولیا، و حجّت های من بر آفریدگانم می باشند و پیشوایان مخلوقات من هستند، پس کدام یک از شما می تواند بار این امانت را با سنگینی های آن به دوش کشیده و ادّعا کند که چنین مرتبه و مقامی از آنِ اوست نه از آنِ برگزیدگان من؟! پس همهﯼ آسمان ها و زمین و کوه ها از حمل آن سَر باز زدند. (معانی الأخبار: ۸۰ ح ۱)
(۶۷) بحار الأنوار: ۹۰/۸۷ (از رسالهﯼ نعمانی)؛ بحار الأنوار: ۲۵/۲۰ (از کتاب ریاض الجنان)؛ إقبال الأعمال: ۳/۱۲۶؛ الکافی: ۱/۴۴۱ ح۶ و۱۳۱ ح۷؛ تفسیر العیّاشی: ۲/۳۹ ح۱۰۷؛ تأویل الآیات: ۲/۷۷۳ ح۴ (از کتاب معراج شیخ صدوق).
(۶۸) تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام): ۴۷۶؛ فضائل الشیعه: ۱۹.
(۶۹) بصائر الدرجات: ۹۰ ح۱؛ شرح الأخبار: ۳/۷ ح۹۲۴؛ شرح إحقاق الحقّ: ۹/۱۹۰ ح۱۳.
(۷۰) المحاسن: ۱/۱۳۵ ح۱۷؛ کمال الدین: ۲۶۷؛ تأویل الآیات: ۲/۸۱۴ ح۴ (از کتاب ابن ماهیار)؛ إثبات الهداه: ۲/۲۴۸ ح۸۵۹ (از کتاب علل الأشیاء)؛ صحیفه الأبرار: ۲/۳۶۸ (از کتاب خصیبی).
(۷۱) حدیث۱: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند ذرّیّهﯼ آدم را تا روز قیامت از صلب او خارج نمود، پس به صورت ذرّات ریزی خارج شدند و خداوند خود را به آن ها معرّفی نمود، و اگر این معرّفی نمی بود هیچ کس خدایش را نمی شناخت! سپس فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: چرا، گفت: پس این محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز بنده و رسول من، و علی - که امیر بر مؤمنین است - خلیفه و امین من می باشد. (بصائر الدرجات: ۹۱ ح ۸) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من عهد گیرنده از ارواح در گذشتهﯼ دور می باشم، من فریاد: «آیا من پروردگار شما نیستم» را از جانب خدای پایدار اَزلی سَر دادم، من کلمهﯼ سخن گوی خدا در میان خلقش می باشم، من عهد گیرنده از همهﯼ مخلوقات می باشم. (مشارق أنوار الیقین: ۲۶۰) حدیث۳: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند متعال در حالی از شیعیان ما پیمان بر ولایت گرفت، که مانند ذرّات بسیار ریزی بودند، همان روزی که از ذرّه ها پیمان گرفت، و نیز به ربوبیّت خود و نبوّت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) اقرار گرفت. (الکافی: ۱/۴۳۶ ح ۱)
(۷۲) تفضیل الأئمّه: ۱۷۹ ح۱۲ و ۲۵۹ ح۱۱۳؛ مشارق أنوار الیقین: ۳۰۹.
(۷۳) حدیث۱: در یکی از زیارات می خوانیم: خداوند شما اهل بیت را سرپرست و مدیر بر خلائق قرار داد و امور آن ها را به شما واگذار نمود. (المزار للمشهدی: ۲۴۸) حدیث۲: امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: سپاس خدائی را که ما را بر سائر خلق به سلطنت و ولایت بر آنان برتری داد، پس همهﯼ مخلوقات به قدرت الهی تحت فرمان و ارادهﯼ ما هستند و به عزّت او به سوی طاعت ما روی می نهند. (الصحیفه السجّادیه: ۲۶)
(۷۴) تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام): ۴۷۶؛ فضائل الشیعه: ۱۹.
(۷۵) بحار الأنوار: ۹۰/۸۷ (از رسالهﯼ نعمانی)؛ بحار الأنوار: ۲۵/۲۰ (از کتاب ریاض الجنان)؛ إقبال الأعمال: ۳/۱۲۶؛ الکافی: ۱/۴۴۱ ح۶ و۱۳۱ ح۷؛ تفسیر العیّاشی: ۲/۳۹ ح۱۰۷؛ تأویل الآیات: ۲/۷۷۳ ح۴ (از کتاب معراج شیخ صدوق).
(۷۶) قرب الإسناد: ۳۴۷ ح۱۲۵۵ و۳۸۲ ح۱۳۴۵، الکافی: ۲/۴۱۸ ح۴.
(۷۷) تحف العقول: ۱۷۴؛ تهذیب الأحکام: ۳/۱۴۷.
(۷۸) حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: یا علی! همانا محبّت به تو حسنه ای است که هیچ گناهی به آن صدمه نمی زند و دشمنی به تو گناهی است که هیچ عملی در کنار آن نافع نیست. (بشاره المصطفی: ۱۵۳ ح۱۱۱)
(۷۹) حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هیچ بنده ای نیست جز آن که چهل پرده بر او کشیده شده است تا آن که چهل گناه کبیره انجام دهد، و هرگاه چهل گناه کبیره انجام دهد همهﯼ پرده ها از او برداشته شوند و خدا به آنان (یعنی فرشته ها) وحی کند که با بال های خود بندهﯼ مرا بپوشانید (و آبروی او را حفظ کنید) پس فرشته ها با بال های خود از او پرده پوشی کنند، سپس حضرت فرمودند: تا آن که آن بنده هیچ کار زشتی را واننهد مگر در آن فرو رود و بدان آلوده گردد تا کارش بدان جا کشد که از مردم در برابر کارِ زشت مدح و ثنا جوید. پس فرشته ها گویند: پروردگارا! این بنده، هیچ چیز به جا نگذاشت و مرتکب همهﯼ بدی ها شد و ما از آن چه او می کند خجالت می کشیم و حیا می کنیم، پس خدای( به آن ها وحی کند که شما هم بال های خود را از روی کردار زشتش بردارید و چون چنین کند و کارش بدین جا کشد آغاز دشمنی با ما خاندان کند، در این جا است که پردهﯼ او در آسمان دریده شود و پردهﯼ او در زمین پاره گردد. پس فرشته ها می گویند: پروردگارا! این بنده ات پرده دریده و بی آبرو مانده است؟ خدای( به آن ها وحی کند: اگر من را به او نیازی بود، به شما فرمان نمی دادم که بال های خود را از او برگیرید. (الکافی: ۲/۲۷۹ ح ۹)
(۸۰) حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ای ابا وَرْد و ای جابر! هیچ مؤمنی را تفتیش و بررسی نمی کنید مگر این که در ذات و باطن او محبّت امیر المؤمنین (علیه السلام) را می یابید و هیچ کافری را تفتیش و بررسی نمی کنید مگر آن که در ذات و باطن او بغض و دشمنی امیر المؤمنین (علیه السلام) را می یابید و دلیل بر این مطلب آن است که خداوند متعال در بارهﯼ امیر المؤمنین (علیه السلام) چنین تقدیر کرده و آن را بر زبان پیامبرش جاری نموده است که هیچ مؤمنی تو را دشمن نمی دارد و هیچ کافری تو را دوست نمی دارد. (تفسیر فرات الکوفی: ۲۶۰ ح۳۵۵)
(۸۱) الکافی: ۳/۲۴۸ ح۱ و۶ و۷.
(۸۲) الکافی: ۶/۱۶ ح۶ و۷؛ و ۷/۳۷۸ ح۱ و۲.
(۸۳) حدیث: امام صادق (علیه السلام) از پدرشان نقل نمودند که ایشان فرمودند: علم و دانش خزینه هائی است که کلیدهای آن سؤال پرسیدن است پس سؤال کنید خداوند شما را مورد رحمت خود قرار دهد و بدانید که در علم چهار نفر اجر و ثواب می برند: سؤال کننده، گوینده، مستمع و دوست داران این سه نفر. (الخصال: ۲۴۴ ح۱۰۱)
(۸۴) حدیث: امیر المؤمنین (علیه السلام) به کمیل فرمودند: ای کمیل! پخش نمودن سرّ آل محمّد مورد قبول نیست و هر کسی آن را نمی پذیرد و بدان قائل نمی شود، پس جز کسی که بدان ایمان و یقین دارد شخص دیگری را مطّلع نکن. (تحف العقول: ۱۷۴)
(۸۵) حدیث۱: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند هیچ خلقی را بیشتر از ملائکه نیافریده است. (ثواب الأعمال: ۹۶) حدیث۲: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم در آسمان، هفتاد صنف از ملائکه هستند که اگر تمام اهل زمین جمع شده و بخواهند یک صنف از آن ها را شمارش نمایند نمی توانند، و همهﯼ این ملائکه به وسیلهﯼ ولایت ما اهل بیت به خدای متعال تقرّب می جویند. (بصائر الدرجات: ۸۷ ح ۴) حدیث۳: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: به خدائی که جانم در دست اوست ملائکهﯼ خدا در آسمان ها بیشتر از تعداد خاک زمین ها هستند، و در آسمان محلّ قدمی نیست مگر این که مَلَکی تسبیح و تقدیس پروردگار را می کند، و در زمین درخت و گل و لایی نیست مگر این که در آن جا فرشته ای مأموریّت دارد که هر روز گزارش خود را به خدا برساند با این که خداوند از او داناتر است، و تمام آن ها هر روز تقرّب می جویند به سوی خدا به ولایت ما اهل بیت، و استغفار برای محبّین ما می کنند و دشمنان ما را لعن می نمایند و از خدا درخواست می کنند که بر آن ها عذابی دردناک نازل کند. (بصائر الدرجات: ۸۸ ح ۹)
(۸۶) حدیث۱: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بدرستی که ملائکهﯼ الهی خادمان ما و خادمان دوستان ما هستند. (علل الشرائع: ۱/۵ ح ۱) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) عزرائیل را صدا نمودند، و او در جواب آن حضرت گفت: آماده ام ای امام! سپس ایشان فرمودند: آیا تو به حرف شنوی و اطاعت از ما امر نشده ای؟ گفت: بله امر شده ام. (الخرائج والجرائح: ۱/۲۹۵ ح ۲)
(۸۷) حدیث۱: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من حجّت خدا بر اهل آسمان ها و زمین هستم، و هیچ مَلَکی در آسمان بدون اذن من قدمی از قدم بر نمی دارد. (مشارق أنوار الیقین: ۳۴۳) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: قسم به آن خدائی که آسمان را بدون پایه و ستون بالا برده است، اگر مَلَکی از ملائکه، قصد جا بجائی - به اندازهﯼ نَفَسی - از مکانی به مکان دیگر را داشته باشد هرگز بدون اذن من نمی تواند چنین کند، و این امر برای فرزندم حسن و حسین و فرزندانِ از نسل او که نهمین ایشان قیام کننده آن ها است نیز می باشد. (بحار الأنوار: ۲۷/۳۶)
(۸۸) الکافی: ۱/۴۴۱ ح۷؛ کامل الزیارات: ۵۴۲؛ دلائل الإمامه: ۱۰۴ ح ۳۵؛ المناقب (کتاب عتیق): ۶۲؛ تأویل الآیات: ۲/۴۸۸ ح۴ (از کتاب مصباح الأنوار شیخ طوسی).
(۸۹) الکافی: ۴/۱۸۴ ح۳؛ علل الشرائع: ۲/۴۲۹.
(۹۰) بصائر الدرجات: ۲۲۰ ح۳؛ علل الشرائع: ۲/۳۱۳.
(۹۱) بصائر الدرجات: ۸۸ ح۷؛ بحار الأنوار: ۲۵/۱۷ (از کتاب ریاض الجنان).
(۹۲) تفسیر فرات الکوفی: ۵۰۹ ح۶۶۶؛ الاختصاص:۱۲۹.
(۹۳) بحار الأنوار: ۲۵/۱۸ (از کتاب ریاض الجنان).
(۹۴) بصائر الدرجات: ۱۱۶ ح۲ و۱۲۲ ح۱۴؛ دلائل الإمامه: ۲۳۱ ح۲۳؛ الخرائج والجرائح: ۱/۲۸۹ ح۲۲.
(۹۵) طوالع الأنوار: ۲۲۷.
(۹۶) مشارق أنوار الیقین: ۴۲۴؛ مدینه المعاجز: ۲/۴۴۷.
(۹۷) مشارق أنوار الیقین: ۴۲۴.
(۹۸) بصائر الدرجات: ۱۱۵ ح۱.
(۹۹) صحیفه الأبرار: ۲/۳۶۴ (از کتاب خصیبی).
(۱۰۰) مشارق أنوار الیقین: ۱۶۵؛ الکافی: ۶/۵۴۷ ح۱۳؛ کامل الزیارات: ۵۳۷ ح۱.
(۱۰۱) علل الشرائع: ۲/۴۶۳ ح۱۰؛ الهدایه الکبری: ۳۳۵؛ مناقب آل أبی طالب: ۲/۱۴۱ و۱۴۲؛ إقبال الأعمال ۲/۲۶۰؛ صحیفه الأبرار: ۲/۱۰۱ (از کتاب راحه الأرواح).
(۱۰۲) الکافی: ۱/۲۸۵ ح۷؛ صحیفه الرضا (علیه السلام): ۱۵۶ ح۱۰۱؛ مشارق أنوار الیقین: ۲۵۶؛ مختصر البصائر: ۲۲۲؛ الثاقب فی المناقب: ۴۶۲ ح۹؛ صحیفه الأبرار: ۱/۱۵۷ (از کتاب لوامع أنوار التمجید شیخ بُرسی).
(۱۰۳) الإمامه والتبصره: ۱۳۱ ح۱۳۸؛ الاحتجاج: ۲/۱۱؛ مختصر بصائر الدرجات: ۲۰۱؛ المجموع الرائق: ۱/۴۵۴؛ إلزام الناصب: ۲/۱۸۱؛ صحیفه الأبرار: ۲/۳۶۴ (از کتاب خُصیبی).
(۱۰۴) سورهﯼ تکویر، آیهﯼ ۵: ﴿وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ﴾.
(۱۰۵) معانی الأخبار: ۱۰۸؛ الاختصاص:۱۲۹؛ مستطرفات السرائر: ۵۷۵.
(۱۰۶) الغارات: ۲/۸۴۴؛ مائه منقبه: ۲۵ ح۷؛ إقبال الأعمال: ۲/۲۶۰.
(۱۰۷) مناقب آل أبی طالب: ۲/۱۴۲.
(۱۰۸) الکافی: ۶/۳۸۹ ح۳؛ علل الشرائع: ۲/۴۶۳ ح۱۰؛ الاختصاص:۲۴۹؛ بشاره المصطفی: ۲۶۴ ح۷۵؛ الدعوات: ۱۴۹ ح۳۹۵؛ إقبال الأعمال: ۲/۲۶۰.
(۱۰۹) حدیث: امام معصوم (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که خدای متعال هیچ پیامبری را از آدم تا خاتم مبعوث نکرده است مگر این که ولایت شما اهل بیت را به ایشان عرضه نموده است، پس هر پیامبری که به سرعت آن را پذیرفت سلامت مانده و از بلاها رهایی یافت و هر پیغمبری که توقف نموده و در پذیرش آن تعلّل کرد به آن چه که آدم (بیرون شدن از بهشت) نوح (گرفتاری در کشتی)، ابراهیم (پرتاب شدن در آتش)؛ یوسف (گرفتاری در آتش)، ایّوب (بلاهای مختلف) و داود (افتادن در خطا و اشتباه) دچار شدند گرفتار شد. (مناقب آل أبی طالب: ۳/۲۸۱)
(۱۱۰) حدیث۱: مفضّل بن عمر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ای مفضّل از گناهان بپرهیز و شیعیان ما را نیز از آن بر حذر بدار، به خدا سوگند گناه به احدی نزدیک تر از شما نمی باشد. اگر ایذاء و آزاری از سلطان به یکی از شما رسید محقّقاً به خاطر گناه و معصیتی است که مرتکب شده, و اگر بیماری به یکی از شما عارض گردد حتماً به جهت گناهی است که انجام داده, چنان چه اگر رزق و روزی از او حبس شد صرفاً به خاطر گناهی است که از او صادر گردیده, و همچنین اگر هنگام مرگ امر جان دادن بر او سخت و مشکل گردد فقط به خاطر صدور گناه از او است ولی حاضرین می گویند: به واسطه ی فرا رسیدن مرگ متألّم و بد حال گردیده. از فرمایشات امام (علیه السلام) حزن و اندوه مرا فرا گرفت و وقتی امام (علیه السلام) حال مرا دیدند فرمودند: ای مفضّل! می دانی برای چه این چنین است؟ عرضه داشتم: فدایت شوم نمی دانم. حضرت فرمودند: به خدا سوگند شما به خاطر گناهان در آخرت عقوبت نخواهید شد بلکه ابتلائات و شدائد در دنیا که به آن ها گرفتار می شوید کفّاره ی گناهانتان می باشد. (علل الشرائع: ۱/۲۹۷ ح۱) حدیث۲: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کار مؤمن عجیب است، هیچ تقدیری خدا بر او نکند جز این که به نفعش باشد خوشش آید یا بدش آید، اگر گرفتارش کند کفّاره ی گناهش باشد، اگر عطایش بخشد و گرامیش دارد انعامی باشد که به وی داده. (تحف العقول: ۴۸) حدیث۳: یونس بن یعقوب می گوید: شنیدم که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: مؤمن گرامی تر از آن است که بر او چهل روز بگذرد و خدا او را از گناه پاک نکند هر چند به خَراشی که به زمین افتد یا پاره شدن بند کفش یا به وارد شدن چیزی در چشم باشد و مانند این ها که گفته شد، و به این ها دوست ما از گناهش پاک می شود یا این که غمگین می شود و سبب اندوهش را نمی داند. و امّا تب همانا پدرم مرا حدیث کرد از پدرانش از رسول خدا که فرمودند: تب یک شب، کفّاره ی یک سال گناه است. (الأمالی للطوسی: ۶۳۰ ح۱۱) حدیث۴: از عبّاس بن علی غلام حضرت ابی الحسن موسی (علیه السلام) نقل کرده اند که وی گفت: از حضرت رضا (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: هرگاه بندگان مرتکب گناهان شناخته نشده ای شوند حق تعالی آن ها را به بلاهای غیر شناخته شده ای مبتلا می کند. (علل الشرائع: ۲/۵۲۲ ح۷) حدیث۵: یونس می گوید که از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: همانا مؤمن بزرگوارتر است نزد خدا از این که که چهل روز بر او بگذرد و او را به خاطر گناهانش گرفتار نکند، اگرچه به اندوهی که علّت آن را نمی داند باشد. به خدا قسم یکی از شما پول های خود را می شمارد و می بیند کم است، پس غمگین می گردد سپس آن را دوباره شمرده و می بیند کامل است، و این نیست مگر به خاطر کفّاره ی بعضی از گناهانش. (کتاب التمحیص:۳۱ ح۷) حدیث۶: ابان بن تغلب گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: مؤمن خواب هول ناک ببیند و گناهش بریزد، و تنش خواری کشد و گناهانش آمرزیده شود. (الأمالی للصدوق: ۵۸۹ ح۱۲) حدیث۷: مردی به خدمت امیر المؤمنین (علیه السلام) آمد و عرض کرد: یا امیر المؤمنین (علیه السلام) من در شب از نماز محروم شده ام امیر المؤمنین (علیه السلام) به او فرمودند: تو مردی هستی که گناهانت تو را در بند ساخته. (التوحید: ۹۶ ح۳) حدیث۸: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هیچ کدام از شیعیان ما مرتکب حرامی که از آن نهی نموده ایم نمی شوند مگر این که به بلایی دچار می گردند که گناهانشان در آن پاک شود، واین بلا یا در مال است یا فرزند و یا در بدن تا این که خداوند را در حالی ملاقات کند که گناهی بر وی نباشد و چه بسا مقداری از گناهان باقی بمانند که در هنگام مرگ با سختی جان دادن پاک می شوند. (کتاب التمحیص:۳۸ ح۳۴) حدیث۹: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بیماری گناهان را پاک می کند، لحظه هائی که آدمی درد می کشد گناه و معصیت ها را محو می سازد. (بحار الأنوار: ۶۴/۲۴۴ ح۸۳)
(۱۱۱) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده که فرمودند: در بهشت منازلی است که بندگان با انجام اعمال به آن منازل نمی رسند و این منازل از بالا به جائی وصل نبوده و ستونی از پایین ندارند. پرسیدند: ای رسول خدا! اهل این منازل کیانند؟ حضرت پاسخ دادند: اهل بلا و رنج ها و غم و غصّه ها. (عدّه الداعی: ۲۴۰)
(۱۱۲) جابر از امام باقر (علیه السلام) روایت می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خداوند می فرماید: ای دنیا! به بنده ی مؤمن من انواع گرفتاری ها را برسان و زندگی را بر او تنگ بگیر، و زندگی را برای او شیرین نکن تا به تو دل بستگی پیدا کند. (کتاب التمحیص:۴۹ ح۸۱)
(۱۱۳) حدیث: مأمون رِقِّی می گوید: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) بودم که سهل بن حسن خراسانی وارد شده سلام کرده و نشست و عرض کرد: ای پسر رسول خدا! چقدر شما رؤوف و مهربان هستید، شما امام بر ما می باشید؛ چرا دفاع از حقّ خود نمی کنید با این که بیش از صد هزار شیعهﯼ شمشیر زن دارید؟ آن حضرت فرمودند: ای خراسانی! بنشین، خداوند به تو رحم نموده و مراعات حال تو را بنماید. سپس به کنیزی بنام حَنیفه فرمودند: تنور را روشن کن، تنور پس از مدّتی افروخته شد به طوری که یک پارچه آتش گردید و قسمت بالای آن سفید شد. بعد رو به مرد خراسانی نموده و فرمودند: برو بنشین داخل تنور، مرد خراسانی شروع به التماس نموده و گفت: ای پسر رسول خدا! مرا به آتش مسوزان، از جُرم من درگذر، خدا از تو بگذرد. حضرت فرمودند: تو را بخشیدم. در همین موقع هارون مکّی وارد شد و در حالی که یک کفش خود را به انگشت گرفته بود عرض کرد: سلام بر تو ای پسر رسول خدا! امام فرمودند: کفش هایت را از دست بیانداز و برو داخل تنور بنشین، پس او کفش ها را انداخته و داخل تنور نشست. امام (علیه السلام) شروع کردند با مَرد خراسانی صحبت کردن در مورد جریان های خراسان به طوری که گویا سابقاً در خراسان بوده اند، بعد فرمودند: ای خراسانی! برو ببین در تنور چه خبر است! پس او به جانب تنور رفت و دید که او چهار زانو در تنور نشسته، پس از تنور خارج شده و به ما سلام کرد، امام (علیه السلام) به خراسانی فرمودند: از این ها در خراسان چند نفر پیدا می شود؟! عرض کرد: به خدا قسم یک نفر هم پیدا نمی شود، نه به خدا یک نفر پیدا نمی شود. حضرت فرمودند: ما تا زمانی که پنج نفر یاور نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما خودمان موقعیّت مناسب را بهتر می دانیم. (مناقب آل ابی طالب: ۳/۳۶۲)
(۱۱۴) حدیث۱: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: در کتاب امیر المؤمنین (علیه السلام) آمده است: سخت ترین مردم از نظر بلا و گرفتاری انبیا و سپس اوصیا و بعد اشخاص شریف و بعد از آن افراد شریف تر از دیگران می باشند. و اساساً مؤمن به مقدار اعمال نیکی که انجام داده مبتلا می شود بنابراین کسی که دین و کردارش صحیح است ابتلائش شدید و سخت است؛ زیرا حقّ عزوجل دنیا را اجر و پاداش برای مؤمن و عقوبت برای کافر قرار نداده است و کسی که دینش سخیف و عملش ضعیف باشد ابتلائش کمتر است. (علل الشرائع: ۱/۴۴ ح۱) حدیث۲: سماعه بن مهران، از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: بلا و گرفتاری نسبت به مؤمن از ریزش باران به سطح زمین سریع تر می باشد. (علل الشرائع: ۱/۴۴ ح۱) حدیث۳: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر اندازه ایمان بنده زیاد شود، تنگی معیشتش افزایش می یابد. (کتاب التمحیص:۴۵ ح۵۸)
(۱۱۵) حدیث۱: امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که خداوند ما اهل بیت را بر آن چه بخواهیم توانا نموده است. (بصائر الدرجات: ۳۹۵ ح ۵) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اهل بیت (علیهم السلام) جایگاه قدرت و مشیّت خدای( می باشند. (مشارق أنوار الیقین: ۱۷۹)
(۱۱۶) حدیث۱: امام زمان (علیه السلام) فرمودند: به خاطر من خداوند بلاها را از اهلم و شیعیانم دفع می کند. (کمال الدین: ۴۴۱ ح ۱۲) حدیث۲: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند می فرماید: آن ها (ائمّه (علیهم السلام)) حقیقتاً اولیای من هستند، به خاطر ایشان هر فتنهﯼ کور ظلمانی را دفع می کنم و به خاطر ایشان زلزله ها را برطرف می سازم، و به خاطر ایشان گناهان و غلّ و غشّ ها را می زُدایم. (الإمامه والتبصره: ۱۰۳ ح ۹۲) حدیث۳: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: به خاطر شما (اهل بیت (علیهم السلام)) خداوند ذلّت و خواری را از ما دور نمود، و چرک های غم و اندوه را از صورت هایمان پاک کرد، و ما را از قرار گرفتن در پرتگاه های هلاکت و آتش عذاب نجات داد. (من لا یحضره الفقیه: ۲/۶۰۹)
(۱۱۷) حدیث۱: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: من پناهنده و پناه برنده به قبرهای شما اهل بیت هستم و از خداوند به واسطهﯼ شما طلب شفاعت می نمایم. (من لا یحضره الفقیه: ۲/۶۰۹) حدیث۲: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اهل بیت (علیهم السلام) محلّ اَمنی برای پناهنده شدن هستند، و هر کس به ایشان متمسّک شود در اَمان خواهد بود. (الیقین: ۳۱۸) حدیث۳: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اگر حاجت مندی به ایشان پناهنده شود او را مورد مرحمت قرار می دهند. (مشکاه الأنوار: ۱۲۶)
(۱۱۸) حدیث: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر زمان مشکل، گرفتاری و مصیبتی ناگوار برای شما پیش آمد، از ما اهل بیت نزد خدای متعال یاری بجوئید، و این همان گفتار خدای متعال است که فرمود: «برای خدا اسم های نیکوئی است، پس او را به آن اسم ها بخوانید». (الاختصاص:۲۵۲)
(۱۱۹) کمی جلوتر پیرامون دعا بحث مفصّلی خواهد آمد.
(۱۲۰) جز صبر از هجوم بلا نیست چاره ای غیر از رضا بسرّ قضا نیست چاره ای خواهی اگر نجات ز امواج حادثات جز اِلتجاء به مهدی آل عبا نیست چاره ای
(۱۲۱) حدیث۱: خداوند به موسی وحی فرمود: که حبّ دنیا را در قلبت جا مده، چون در نزد من گناهی بزرگ تر از حبّ دنیا نیست. (الجواهر السنیّه: ۷۵) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: مردم! از محبّت دنیا حذر کنید که سر رشته ی هر گناه است، و درب هر گرفتاری، و افسار هر فتنه و باعث هر مصیبت است. (تحف العقول: ۲۱۵) حدیث۳: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: در مناجات میان خدای( و موسی؛ خدای متعال خطاب به موسی فرمودند: بدان که بذر هر فتنه ای حبّ دنیا است. (قصص الأنبیاء للراوندی: ۱۶۵ ح۱۸۴)
(۱۲۲) حدیث۱: ابو طفیل عامر بن واثله کنانی رحمه الله گوید: از امیر المؤمنین (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: بیمناک ترین چیزی که از آن بر شما می ترسم آرزوی دراز و پیروی از خواستهﻯ دل است، امّا آرزوی دراز آخرت را به فراموشی می سپارد، و پیروی از خواستهﻯ دل، آدمی را از راه حق باز می دارد. آگاه باشید که دنیا پشت کرده و می رود، و آخرت رو کرده و می آید. و هر یک را فرزندانی خواهد بود، پس از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید، که امروز روز عمل است و حساب نیست، و فردا روز حساب است و عمل نیست. (الأمالی للمفید: ۳۴۵ ح۱) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: شما در دوران مهلتی به سر می برید که به دنبالش مرگ است، همراهتان آرمان هائی است که سدّ راه اعمال است، این مهلت و فرصت را غنیمت شمرید، بر مرگ سبقت گیرید (تا مرگ نیامده کاری کنید)، آرزو را دروغ پندارید، از عمل توشه گیرید، آیا راه نجاتی، گریزگاهی، راه فراری هست؟ گذرگاهی، سنگری، پناه گاهی می شناسید؟ به کجا می روید؟ (تحف العقول: ۲۰۲) حدیث۳: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: عیسی بن مریم به یک آبادی گذر کرد که اهل آن با هرچه پرنده و جاندار داشته یک جا مرده بودند، پس گفت: آگاه باشید! به راستی این ها نمرده اند جز به خشم و عذاب، و اگر به تدریج مرده بودند، یکدیگر را به خاک سپرده بودند، حواریون گفتند: ای روح اللَّه و کلمه اللَّه! به درگاه خدا دعا کن آن ها را برای ما زنده کند و به ما گزارش دهند که کردار آنان چه بوده است (که بدین کیفر رسیده اند) تا ما از آن دوری کنیم، عیسی آن را از پروردگار خود درخواست کرد و از بالا به او ندا شد که: آنان را فریاد کن، عیسی در شب بر یک تپه ای از زمین برآمد و گفت: ای مردم آبادی! یک تن از میان آن ها به او پاسخ گفت: پرستش طاغوت و دوستی دنیا به همراه ترس اندک (از خدا) و آرزوی دور و دراز و غفلت در سرگرمی و بازی ما را به این روز انداخته است. پس عیسی (علیه السلام) فرمود: دوستی شما با دنیا چگونه بود و چه اندازه دنیا طلب بودید؟ در پاسخ گفت: به اندازه ی دوستی کودک به مادرش، هرگاه به ما رو می آورد شاد و خرسند می شدیم و چون به ما پشت می کرد می گریستیم و غم ناک می شدیم. عیسی رو به حواریون کرد و گفت: ای دوستان خدا! خوردن نان خشک با نمکِ زبر و خوابیدن بر زباله دان ها با تأمین عافیت دنیا و آخرت خیر بسیاری است. (الکافی: ۲/۳۱۸ ح۱۱)
(۱۲۳) حدیث: امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که برای قیام کنندهﯼ از ما دو غیبت است که یکی از آن دو، طولانی تر از دیگری است. (کمال الدین: ۳۲۳ ح ۸)
(۱۲۴) حدیث۱: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در یکی از روزها در جمع اصحاب خویش نشسته بودند پس دو مرتبه فرمودند: خدایا! برادران مرا به من نشان بده، پس بعضی از اصحاب (منظور: ابوبکر و عمر و...) گفتند: مگر ما برادران شما نیستیم؟! حضرت فرمودند: خیر، شما اصحاب من هستید و برادران من قومی هستند از مردم آخر الزمان که به من ایمان آورده و حال این که مرا ندیده اند، و خداوند ایشان را با نام و نشان خود و پدرانشان قبل از این که از صُلب پدران و رَحم مادرانشان خارج شوند به من شناسانیده است. هر آینه یکی از ایشان در دینش استوارتر و پایدارتر است از کسی که دست خود را در شب تاریک بر روی خارهای تنیده روی شاخه ای بکشد و یا پاره ای از آتش را در کف دست خویش نگاه دارد، آن ها چراغ های روشنائی دهنده در تاریکی هستند و خداوند آن ها را از هر فتنهﯼ تاریکِ غبار آلود رهائی می بخشد. (بصائر الدرجات: ۱۰۴ ح ۴) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که برای صاحب این امر غیبتی است که پایداری و مقاومت در دین از کشیدن دست، در شب تاریک بر روی خارهای تنیده بر روی شاخه ای سخت تر است، سپس فرمودند: همانا برای صاحب این امر غیبتی است، پس عبد و بندهﻯ خدا کسی است که تقوای الهی پیشه کرده و بر دین خود استوار باشد. (الإمامه والتبصره: ۱۲۶ ح ۱۲۷) حدیث۳: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: به زودی بعد از شما قومی خواهند آمد که اجرِ عمل آن ها برابر با اجر و پاداش پنجاه نفر از شما خواهد بود، اصحاب گفتند: ای رسول خدا! ما با تو در جنگ بَدْر، اُحُد و حُنَیْن همراه بودیم و قرآن در میان ما نازل گردید پس چگونه چنین چیزی ممکن است؟! حضرت فرمودند: همانا اگر آن چه بر سر ایشان خواهد آمد، بر سر شما نیز می آمد آن گاه می دانستید که هرگز تحمّل آن را نداشته و مانند آنان صبر نمی نمودید. (الخرائج و الجرائح: ۳/۱۱۴۹ ح ۵۷)
(۱۲۵) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: زمانی بر مردم می آید که قلب مؤمن در دلش آب می شود همان طور که سُرب در آتش آب می شود، و نیست سبب آن مگر این که فتنه ها و بدعت هائی را که در دین آن ها ظاهر گشته مشاهده می کند و توانائی تغییر و بر طرف ساختن آن ها را ندارد. (الأمالی الطوسی: ۵۱۸ ح۴۳)
(۱۲۶) الإمامه والتبصره: ۱۲۹ ح۱۳۲؛ کمال الدین: ۳۳۰ ح۱۶؛ الغیبه للنعمانی: ۲۷۸ ح۴۳.
(۱۲۷) حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بدانید به خدا سوگند که موج عدالت و دادگستری او بدان گونه که گرما و سرما به خانه نفوذ می کند تا درون خانه های آنان راه خواهد یافت. (الغیبه للنعمانی: ۲۹۶ ح ۱)
(۱۲۸) حدیث۱: در دعای ندبه می خوانیم: جانم به فدایت که با وجود این که غایب هستی، همراه ما و در میان مائی. (المزار للمشهدی: ۵۸۱) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: زمانی که یکی از ما از دیده ها پنهان شده و غایب شود در واقع، فقط از دیده ها پنهان است؛ زیرا غایب و حاضر ما یکی است. (مشارق أنوار الیقین: ۲۵۵)
(۱۲۹) حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: چرا این امّت منکر هستند که خدای( با حجّت خود همان کند که با یوسف کرد، امام غایب، میان مردم گردش می کند و در بازارهای آن ها راه می رود و پا روی فرش آن ها می نهد و آن ها او را نمی شناسند! تا آن که خدای( به او اجازه دهد که خود را به آن ها معرّفی نماید همچنان که به یوسف اجازه داد. (کمال الدین: ۱۴۴ ح ۱۱)
(۱۳۰) حدیث۱: امام رضا (علیه السلام) همیشه جهت دعا برای امام زمان (علیه السلام) چنین دستور می دادند: خدایا! شرّ مخلوقاتت را از ولیّت، و چشمِ بینایت که به اذن تو می بیند، و شاهد تو بر بندگانت است دور نما. (مصباح المتهجّد: ۴۰۹ ح ۱۴۵) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: امام بر همهﯼ غیب ها مطّلع است، و آسمان ها و زمین نزد او همچون کف دستی می باشد که ظاهر آن را از باطن، و نیک آن را از بَد، و تَر آن را از خشک باز می شناسد. (مشارق أنوار الیقین: ۱۷۴) حدیث۳: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: امام، زمین و مخلوقاتی که بر روی آن هستند را می بیند، و چیزی از اعمال آن ها بر او مخفی نیست. (الهدایه الکبری: ۱۷۰) حدیث۴: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که جایگاه امام در زمین همانند جایگاه ماه در آسمان است، پس امام همچون ماه در محلّ خود بر آن چه که بر روی زمین قرار دارد احاطه داشته و از آن آگاه است. (بصائر الدرجات: ۴۶۳ ح ۸)
(۱۳۱) حدیث: امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: هر کس از روی قیاس و رأی خود عمل کند هلاک می شود. (کمال الدین: ۳۲۴ ح ۹)
(۱۳۲) حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ما اهل بیتی هستیم که به هیچ کس قیاس نمی شویم، و کسی نیز با ما قابل قیاس نیست. (الدرّ النظیم: ۷۷۰)
(۱۳۳) حدیث: امام حسن عسکری (علیه السلام) در مورد این آیه: «بگو همانا من انسانی همانند شما هستم» فرمودند: یعنی برای آن ها بگو: من از لحاظ شکل و شمایل و هیکل بشری مانند شما می باشم ولی خداوند مرا به نبوّت مخصوص نموده است. (الاحتجاج: ۱/۲۹)
(۱۳۴) غیبت نکرده ای که شَوَم طالب حضور پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را تو در میان جمعی و من در تفکّر م کاندر کجا بر آیم و پیدا کنم تو را
(۱۳۵) کمال الدین: ۳۴۲ ح۲۴.
(۱۳۶) کمال الدین: ۳۵۱ ح۴۹.
(۱۳۷) مکیال المکارم: ۱/۲۹۱ و۴۰۲ و ۲/۹۵.
(۱۳۸) کمال الدین: ۲۸۷ ح۷.
(۱۳۹) کمال الدین: ۳۲۰ ح۲.
(۱۴۰) کمال الدین: ۳۳۴.
(۱۴۱) کمال الدین: ۳۵۷.
(۱۴۲) حدیث۱: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحاب خویش فرمودند: آیا مایلید به شما سلاحی را نشان دهم که شما را از دست دشمنان نجات داده و روزیتان را زیاد کند؟ اصحاب در جواب گفتند: بله مایل هستیم، پس حضرت فرمودند: پروردگار خویش را در روز و شب بخوانید؛ چرا که دعا اسلحهﯼ مؤمن است. (الکافی: ۲/۴۶۸ ح ۳) حدیث۲: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: بر شما باد به اسلحهﯼ پیامبران، گفته شد: اسلحهﯼ پیامبران چیست؟ حضرت فرمودند: دعا. (الکافی: ۲/۴۶۸ ح ۵)
(۱۴۳) حدیث۱: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: مؤمن در ازای دعائی که می کند یکی از این سه چیز نصیبش می گردد: اوّل: یا این که آن چه از خدا خواسته در آخرت به وی عطا می گردد، دوّم: یا این که دعایش مستجاب شده و سریعاً در دنیا به وی عطا می شود، و سوّم: یا این که در اِزای استجابتِ دعا، بلا و گرفتاری از وی دفع می گردد. (تُحَف العقول: ۲۸۰) حدیث۲: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بدرستی که دعا مغز و چکیدهﯼ عبادت ها است و هیچ مؤمنی نیست که دعا کند مگر این که یا آن چه خواسته در دنیا به وی عطا می گردد و یا برای آخرتش ذخیره می شود و یا این که در اِزای استجابت دعا، گناهان وی نادیده گرفته می شود، البتّه این در صورتی است که خواستهﯼ او غیر شرعی و حرام نباشد. (عُدّه الدّاعی: ۳۴ ح ۸)
(۱۴۴) حدیث۱: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: بر شما باد به دعا کردن؛ چرا که دعا و درخواست از خدای متعال بلائی را که قضا و قدر الهی بر آن تعلّق گرفته و فقط مرحلهﻯ امضای آن باقی مانده است دفع می کند. (مکارم الأخلاق: ۲۷۰) حدیث۲: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: بر تو باد به دعا کردن؛ چرا که در آن شفا از هر دردی است. (مکارم الأخلاق: ۲۷۱)
(۱۴۵) حدیث۱: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از گدائی و درخواست کردن از او نیست. (تُحَف العقول: ۲۸۲) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا خداوند متعال می داند که بندهﯼ او در زمان دعا و ابراز حاجت از او چه می خواهد ولی در عین حال بسیار دوست دارد که بندگانش درِ خانهﯼ او ابراز نیاز نموده و حاجت های خویش را درخواست نمایند. (مکارم الأخلاق: ۲۷۰) حدیث۳: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: عاجزترین انسان ها کسی است که از دعا کردن عاجز باشد. (عُدّه الدّاعی: ۳۵)
(۱۴۶) حدیث۱: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هیچ مؤمنی دعا نمی کند مگر این که ما برای او آمین می گوئیم، و ساکت نمی شود مگر این که برای او دعا می کنیم. (بصائر الدرجات: ۲۷۹ ح ۱) حدیث۲: عُمَر بن اسحاق می گوید: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: بدرستی که ما برای شما دعا می کنیم و زمانی که شما دعا می کنید ما آمین می گوئیم، پس عُمَر بن اسحاق گفت: این که شما برای ما دعا می کنید را فهمیدم امّا چگونه زمانی که ما دعا می کنیم شما آمین می گوئید (با این که بین ما و شما فاصله است)؟! حضرت در جواب فرمودند: همانا شهر و روستا (یعنی دور و نزدیک) برای ما یکسان است. (بصائر الدرجات: ۲۸۰ ح ۲)
(۱۴۷) حدیث: در دعای ندبه می خوانیم: کجاست آن درب خدائی که همهﯼ خیرات و خوبی ها و فضائل از آن صادر می شود؟ و کجاست آن صورت خدائی که دوستان به او نظر نمایند؟ و کجاست آن سبب متّصل کنندهﯼ بین آسمان و زمین؟ (المزار للمشهدی: ۵۷۳)
(۱۴۸) حدیث۱: امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: هیچ مَلَکی نیست که خداوند او را برای اجرای فرمانی به زمین ارسال نماید مگر این که ابتدا نزد امام رفته و آن امر را به ایشان عرضه می دارد. (بصائر الدرجات: ۱۱۵ ح ۲۲) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من حجّت خدا بر اهل آسمان ها و زمین هستم، و هیچ مَلَکی در آسمان بدون اذن من قدمی از قدم بر نمی دارد. (مشارق أنوار الیقین: ۳۴۳)
(۱۴۹) حدیث: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا من در هر شبانه روز، هزار مرتبه برای گناه کاران از شیعیانم دعا می کنم. (الکافی: ۱/۴۷۲ ح ۱)
(۱۵۰) مکیال المکارم: ۱/۲۸۰: بعضی از فوائد دعا برای امام عصر (علیه السلام): ۱- فرج و گشایش در اُمور. ۲- زیاد شدن نعمت ها. ۳ - اظهار محبّت قلبی. ۴ - بالا رفتن روحیهﻯ انتظار. ۵ - زنده شدن امر ائمّهﻯ اطهار (علیهم السلام). ۶ - ناراحت گردیدن ابلیس و شیاطین. ۷ - نجات یافتن از فتنه های آخر الزمان. ۸ - اَدای قسمتی از حقوق آن حضرت. ۹ - تعظیم خداوند و دین او. ۱۰ - دعای صاحبِ زمان (علیه السلام) در حقّ دعا کننده. ۱۱ - شفاعت آن حضرت در قیامت. ۱۲ - شفاعت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در قیامت. ۱۳ - تسریع در فَرَج. ۱۴- استجابت سائر دعاها. ۱۵- اَدای اجر رسالت. ۱۶- دفع بلا. ۱۷- وُسعت روزی. ۱۸- آمرزش گناهان. ۱۹- تشرّف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب. ۲۰- رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت. ۲۱- ازدیاد نور امام (علیه السلام) در دل. ۲۲- طولانی شدن عُمْر. ۲۳- هدایت به نور قرآن مجید. ۲۴- اَمان از عقوبت های اُخروی. ۲۵- برخورد نرم به هنگام مرگ. ۲۶- در اَمان بودن از تشنگی روز قیامت. ۲۷- جاودان بودن در بهشت. ۲۸- رسیدن به بالاترین درجات شهدا در روز قیامت. ۲۹- کامل شدن ایمان. ۳۰- دور شدن غم و غصّه ها. ۳۱- ثواب کسی که با پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شهید شده. ۳۲- ثواب کسی که زیر پرچم حضرت قائم (علیه السلام) شهید شده. ۳۳- ثواب احسان به حضرت صاحب الزمان(. ۳۴- بالا رفتن درجات در بهشت. ۳۵- اَمان از بدی حساب در روز قیامت. ۳۶- دعا کردن فرشتگان در حقّ دعا کننده. ۳۷- قرار گرفتن در درجهﻯ امیر المؤمنین (علیه السلام). ۳۸- محبوبیّت نزد خداوند متعال. ۳۹- عزیز و گرامی شدن نزد پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم). ۴۰- بهشتی شدن. ۴۱- مشمول دعای پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردیدن. ۴۲- تبدیل کردارهای بد به کردارهای نیک. ۴۳- نصرت و یاری خداوند متعال در غالب این دعا. ۴۴- دور شدن عقوبت از اهل زمین. ۴۵- ثواب کمک به مظلوم. ۴۶- ثواب احترام به بزرگ تر. ۴۷- پاداش خون خواهی حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام). ۴۸- شایستگی تحمّل دریافت احادیث ائمّهﻯ اطهار (علیهم السلام). ۴۹- درخشان شدن نور او در روز قیامت. ۵۰- شفاعت کردن هفتاد هزار نفر از گناه کاران. ۵۱- بی حساب داخل بهشت شدن. ۵۲- طلب آمرزش فرشتگان برای او. ۵۳- آسان شدن حساب. ۵۴- مایهﻯ خرسندی خداوند عزوجل. ۵۵- مایهﻯ خشنودی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم). ۵۶- قرار گرفتن در سایهﻯ رحمت الهی.
(۱۵۱) حدیث: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: من شما اهل بیت را در همهﯼ حالات و اُمور، بر خواسته ها و حاجت ها و تصمیم های خویش مقدّم می دارم. (من لا یحضره الفقیه: ۲/۶۰۹) سیّد جلیل علی بن طاوس رحمه الله بعد از ترغیب نمودن دعا برای برادران دینی خطاب به فرزندش می گوید: هرگاه این همه فضل دعاست برای برادران تو! پس چگونه خواهد بود فضل دعا کردن برای سلطان تو که سبب وجود توست و تو اعتقاد داری که اگر نبود آن جناب نمی آفرید خداوند تو را و نه اَحَدی از مکلّفین را در زمان او و زمان تو، و این که لطف وجود او صلوات الله علیه سبب است از برای هرچه که تو و غیر تو درآنند، و سبب است از برای هر خیر که می رسد به آن. پس حَذَر کن آن گاه حَذَر کن از این که مقدّم بداری نفس خود را یا اَحَدی از خلایق را در وِلا و دعای از برای آن جناب (علیه السلام) به غایت آن چه ممکن شود، و حاضر کن قلب خود را و زبان خود را در دعای از برای این سلطان عظیم الشأن. و حذر کن از این که اعتقاد کنی که من این کلام را گفتم برای این که آن جناب محتاج است به دعای تو، هیهات! که اگر این را معتقد شوی پس مریضی در اعتقاد و دوستی خود؛ بلکه این را گفتم برای آن چیزی که تو را شناساندم از حقّ عظیم آن جناب برای تو و احسان بزرگ او به سوی تو، و به جهت این که هرگاه دعا کردی برای او پیش از دعا کردن برای نفس خود، نزدیک تر خواهد بود آن که باز نماید خداوند جلّ جلاله ابواب اجابت را در پیش روی تو؛ زیرا که ابواب قبول دعا را ای بنده بستی به سبب گناهان. پس هرگاه دعا کردی برای این مولای خاصّ در نزد مالک اَحیا و اَموات، امید است به جهت آن وجود مقدّس خداوند ابواب اجابت را باز نماید، پس داخل شو تو در دعا کردن برای نفس خود، زیرا که چنگ زدی در دعا کردن به حبل او. و نگوئی که من ندیدم فلان و فلان را از کسانی که پیروی می کنی ایشان را از مشایخ خود که عمل بکنند به آن چه من می گویم و نیافتم ایشان را مگر غافل از مولای ما که اشاره کردم به سوی جنابش صلوات الله علیه. پس می گویم به تو که عمل کن به آن چه که می گویم به تو، که اوست حقِّ واضح، و کسی که واگذارد مولای ما را و غافل شود چنان که ذکر نمودی پس آن غلطی است زشت و واضح. (فلاح السائل: ۴۴)
(۱۵۲) همان طور که به روایاتی در این زمینه در صفحه ۶۴ و ۶۵ اشاره نمودیم.
(۱۵۳) مکیال المکارم: ۱/۳۳۳.
(۱۵۴) حدیث۱: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت آن کسانی هستیم که خداوند در مورد ما فرموده است: «بخوانید مرا تا استجابت کنم شما را». (بصائر الدرجات: ۴۸۶ ح ۸) حدیث۲: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بین دعای ما و خداوند حجابی نیست. (تفسیر العیّاشی: ۱/۱۸۴ ح ۸۵)
(۱۵۵) حدیث۱: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: محبوب ترین اعمال نزد خداوند دعا کردن است. (الکافی: ۲/۴۶۷ ح ۸) حدیث۲: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: دعا سِپَر مؤمن است، و زمانی که دَری زیاد دَقُّ الباب شود باز می گردد. (الکافی: ۲/۴۶۸ ح ۱) حدیث۳: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: دعا مغز و چکیدهﯼ عبادت ها است. (عُدّه الدّاعی: ۲۴)
(۱۵۶) حدیث۱: امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم او (امام عصر (علیه السلام)) هر آینه غیبتی خواهد نمود که از هلاکت رهائی نمی یابد مگر کسی که خداوند او را بر اعتقاد به امامتش ثابت نموده و توفیق دعا برای تعجیل در فرجش را عنایت فرماید. (کمال الدین: ۳۸۴ ح ۱) حدیث۲: در زیارت امام هادی و عسکری (علیهما السلام) می خوانیم: ای صاحبِ زمان! در رسیدن به تو از اهل و عیال بُریدم و از وطن دور شدم و به کسی چیزی نگفتم تا این که نزد پروردگار و پدرانت و دوستانم در رسیدن توفیقی نیکو و نعمتی فراوان و احسانی کامل شفیع من باشی. (المزار للمشهدی: ۶۵۵)
(۱۵۷) مکیال المکارم: ۲/۲ تا ۵۴.
(۱۵۸) بیداء مکانی است میان مکّه و مدینه.
(۱۵۹) الإمامه والتبصره: ۱۲۸ح۱۳۱ و۱۳۳؛ الغیبه للنعمانی: ۲۷۲ح۲۶؛ الغیبه للطوسی: ۴۳۵ ح۴۲۵.
(۱۶۰) الإمامه والتبصره: ۱۲۹ ح۱۳۲؛ کمال الدین: ۳۳۰ ح۱۶؛ الغیبه للنعمانی: ۲۷۸ ح۴۳.
(۱۶۱) حدیث۱: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: انتظارِ فرج، برترین عبادت است. (کمال الدین: ۲۸۷ ح ۶) حدیث۲: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: برترین و با فضیلت ترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است. (کمال الدین: ۳۷۷ ح ۱)
(۱۶۲) حدیث: در دعای زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) می خوانیم: و مرا از آن چه که خلق را بدان امتحان می کنی سلامت بدار، و مرا در اطاعت ولیّ امرت استوار گردان، همان ولیّ امری که او را از چشمان خلایق مستور ساختی و به اذن تو از مردمان غایب گردید، و تنها امر تو را انتظار می برد، و تو آن زمانی را که صلاحِ امر ولیّت در آن است بی تعلّم می دانی و به ظهور او فرمان می دهی و او را آشکار می سازی، پس مرا بر آن شکیبا ساز که تعجیلِ آن چه را که به تأخیر انداخته ای نخواهم و تأخیر آن چه را که معجّل ساخته ای نطلبم؛ و از مستورت پرده برداری، و از مکتومت تفحّص، و در تدبیرت منازعه ننمایم و چون و چرا نکنم، و نگویم چرا ولیّ امرت ظهور نمی کند در حالی که زمین از ظلم و جور آکنده است. و همهﯼ اُمورم را به تو واگذار می کنم. (کمال الدین: ۵۱۲ ح ۴۳)
(۱۶۳) حدیث۱: در دعای زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) می خوانیم: بارالها! به واسطهﯼ غیبت طولانیش و بی خبری ما از او، یقین ما را سلب مکن و یاد، انتظار، ایمان، و قوّتِ یقین ما را در ظهورش، و دعا و درود ما را بر او از خاطرمان مبر، تا آن که طول غیبت ما را نا اُمید نسازد، و یقینِ ما در این باب مانند یقینِ ما در مورد قیام رسولت - که درود و رحمتت بر او باد - قرار بده. (کمال الدین: ۵۱۲ ح ۴۳) حدیث۲: در یکی از زیارات امام زمان( می گوئیم: اگر روزگار به درازا بکشد و عُمرها طولانی شود، جز این نیست که یقین و محبّت من به تو زیاد می گردد، و توکّل و اعتماد من فقط به توست، و ظهورت را متوقّع و منتظرم و برای جهاد در پیشاپیش تو لحظه شماری می کنم. (المزار للمشهدی: ۵۸۶)
(۱۶۴) حدیث۱: در توقیعی از امام زمان (علیه السلام) آمده است: برای تعجیل در فرج من زیاد دعا کنید؛ چرا که در آن فرج و گشایش اُمور شما نیز هست. (کمال الدین: ۴۸۵ ح ۳) حدیث۲: در حدیثی آمده است: شخصی پس از رؤیت امام زمان (علیه السلام) در زمان غیبت صغری از آن حضرت پرسید: شیعیان شما در زمان غیبت چه کنند؟ حضرت فرمودند: بر شما باد به دعا و انتظار فرج. (بحار الأنوار: ۹۲/۳۳۶ ح ۶)
(۱۶۵) حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر کس چهل روز صبح این دعای عهد را بخواند، از یاوران قائم (علیه السلام) خواهد بود، و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد خداوند هنگام ظهور، او را از قبر بیرون می آورد؛ و با هر کلمهﯼ این دعا؛ هزار ثواب به او عطا فرماید و هزار گناه از نامهﯼ عمل او محو گرداند. (المزار للمشهدی: ۶۶۳)
(۱۶۶) «إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِیْنَ لِمُراعَاتِکُمْ وَلا نَاسِیْنَ لِذِکْرِکُمْ» یعنی: «ما از مراعات حال شما غفلت نکرده و یاد و توجّه به شما را فراموش نمی کنیم». (الاحتجاج: ۲/۳۲۲)

رتبه رتبه:
  ۰ / ۰.۰
نظرات
بدون نظرات

نام: *
كشور:
ايميل:
متن: *
بررسی کاربر: *
إعادة التحميل
 
شبكة المحسن عليه السلام لخدمات التصميم