كتاب برگزيده:
جستجو در کتابخانه مهدوی:
بازدیده ترینها
کتاب ها شگفتی ها و عجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام) (نمایش ها: ۹۷,۴۰۳) کتاب ها داستانهایی از امام زمان (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۹۶,۸۱۹) کتاب ها نشانه هایی از دولت موعود (نمایش ها: ۷۴,۴۵۱) کتاب ها میر مهر - جلوه های محبت امام زمان (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۶۰,۱۴۴) کتاب ها یکصد پرسش وپاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام) (نمایش ها: ۵۴,۷۸۷) کتاب ها سیمای مهدی موعود (عجل الله فرجه) در آیینه شعر فارسی (نمایش ها: ۵۴,۱۶۰) کتاب ها زمينه سازان انقلاب جهانى حضرت مهدى (نمایش ها: ۴۵,۴۹۸) کتاب ها تأملی در نشانه های حتمی ظهور (نمایش ها: ۴۴,۶۴۳) کتاب ها موعود شناسی و پاسخ به شبهات (نمایش ها: ۴۱,۱۹۱) کتاب ها مهدی منتظر (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۳۸,۷۵۲)
 صفحه اصلى » كتابخانه مهدوى » ویژگی های حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) - نگاهی گذرا به کتاب (الخصائص المهدیه - محمد باقر فقیه ایمانی)
كتابخانه مهدوى

کتاب ها ویژگی های حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) - نگاهی گذرا به کتاب (الخصائص المهدیه - محمد باقر فقیه ایمانی)

بخش بخش: كتابخانه مهدوى الشخص نویسنده: شریف سائل تاريخ تاريخ: ۱۲ / ۴ / ۱۳۹۳ هـ.ش نمایش ها نمایش ها: ۶۴۸۸ نظرات نظرات: ۰

ویژگی های حضرت مهدی (عليه السلام)

نگاهی به کتاب (الخصائص المهدیة) آیت الله میرزا محمد باقر فقیه ایمانی

نويسنده: شریف سائل
ناشر: عطر عترت
سال نشر: ۱۳۹۰

فهرست مطالب

پیش سخن
ستاره درخشنده عالم نور
ستاره ای از دل خورشید وماه
شاهزاده ای بر بال پرنده
القاب مختصه
نشان پنهان
هم نام وهم كنیه پیامبر
میلادی پر بركت، مولودی سعادت بخش
بیت الحمد، چراغ فروزان
علامتی بر پشت
آخرینِ اوصیاء وختم وصایت
همدم با نیكویان كامل
در قلمرو فرمان هیچ كس نیست
جواني بعد از سال هاي طولانى
سلطنت بر پهناي گيتى
حكم داودى
زرهی یادگار بر قامتی استوار
ملاقات زندگان ومردگان، صحنه اي تماشايى
زاد وتوشه راهیان وآذوقه هم راهیان
زينت شمشيرهاي آسمانى
رایت با مهابت رسول الله
سفر بر پشت ابر
فرياد آسمانى
ابلیس در كام مرگ
پیدایش گنج های پنهان
یاران ملكوتی وبیعت سید آسمانیان
بركات زمین، قطرات آسمان
دوران امن وامان
دست نازنین بر سر مؤمنین
گسترش وتوسعه علم
قوت گوش ها، قدرت چشمان
عمرهای طویل
آفتاب سایه نشین
فرود عیسی برای پرواز
ابر سفید
كشتن دجال، خاموشی آتش فتنه
كم شدن سیر چرخ، افتادن افلاك از سرعت
دینی جدید وآئینی نو پدید
رجعت، روزگار بازگشت ائمة
نشانه های نور
سلطنت سلطان عصر، شهر ودیار او

پیش سخن

الحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمین وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّد وآلِهِ الطّاهِرینَ سِیَّما بَقِیَّةَ اللهَ فِی الاْرَضینْ، واللَّعْنُ عَلی أعْدائِهِمْ إلی یَوْمِ الدِّینِ.
از پشت پنجره این نوشتار، شمیم انتظار وعطر یاد وارث ذوالفقار بر مشام جان می رسد. در سایه بلندای واژه های در هم پیچیده اش گفتگوی غریبی سفر كرده است. آن آرزوی روزگاران وصبح امید چشم انتظاران. صدای آبشار سرد وگوارای معانیش، تداعی نوای غربت غیبت دارد.
آری این جا سخن از ویژگی های یار در محبس ویادی از گُل نرجس است.
آن چه در پیش روی دارید، شعاعی از چشمه بی انتهای خورشید وپرتوی تابناك از «نور السموات والأرض» است.
در گذشته ای نه چندان دور، عاشقی پر سوخته از آتش هجران وبلبلی در وصف یار، نغمه خوان بر فراز شاخسار روایات اهل بیت (علیهم السلام) به گلچینی از شكوفه های ویژگی های حضرت بقیّة الله عجّل الله تعالی فرجه پرداخته واز طبع روان خویش قصری از اشعار ساخته كه هر قطعه از این ساختمان شعررا یك خصیصه وویژگی از عزیز زهرا (علیهما السلام) تشكیل می دهد.
آرى، حضرت آیت الله شیخ محمّد باقر فقیه ایمانی رحمه الله را كتابی است به نام «الخصائص المهدیة» كه در آسمان صفحات آن چهل ستاره از درخشنده ترین كواكب ویژگی های آن حضرت را به ترتیب از قبل از میلاد مبارك آن سرور تا گسترش نور در زمان حضور وظهور، از گلزار سخنان پیشوایان معصوم (علیهم السلام) گلچین وبه ریسمان نظم كشیده.
واینك این كتاب شرحی كوتاه وگویاست بر آن ابیات ونظری است مختصر بر این روایات. امید است گامی باشد در راه معرفی بیشتر آن نور الهی وپرنده بلند پرواز همایی وپیشوای منتظران روزگار رهایی انشاء الله.
اگر از روزنه دقت به آیات قرآنی وروایات نورانی آل رسول (علیهم السلام) بنگریم، خواهیم یافت كه هركدام از این خاندان طاهرین را ویژگی ها وخصوصیاتی است كه یا منحصر بفرد بوده یا بسیار نظیر آن در دیگران كم واندك است.
مثلاً از ویژگی های حضرت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آن است كه حضرتش ختم همه انبیاءند وبعد از ایشان پیامبر نخواهد آمد.
واز خصوصیات حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) آن است كه لقب «امیرالمؤمنین» مختص به آن ذات مقدس است وگفتن این لقب برای هیچ كس دیگر جایز نیست.
واز ویژگی های حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این كه آن حضرت از تمام آلودگی هایی كه زنان دچار آن هستند پاك ومطهّر بودند و...
واز خصائص حضرت سید الشهدا (علیه السلام) این كه خوردن كمی از خاك قبر مطهرشان به قصد شفا جایز است وتربت مقدسش شفای از دردهاست، ودعا در زیر قبّه مباركه او مستجاب است ورفت وآمد وتوقف زائرین نزد قبر مطهّر او از عمر آنان حساب نمی شود.
البته بعضی از این ویژگی ها در وجود مقدس آنان حالت انحصار به فرد دارد، ولی بعض دیگر بخاطر این بوده كه شرایط زمانه ومكانِ آن معصوم (علیه السلام) چنین اقتضاء می كرده كه این خصلت ها از آن بزرگوار به مرحله بروز وظهور برسد، وگرنه همه آن پاكان، نور واحدند ومنبع خیر وبركات وكمالات.
وآن چه در این نوشتار بر صفحات كاغذ ترسیم می شود، تنها نمونه ای مجمل از ویژگی های حضرت مهدی آل محمّد (علیهم السلام) است كه برای عموم مؤمنین خصوصاً جوانان نگاشته شده، وبه بحث های آن از روزنه دقت وژرف نگری وتحقیق عمیق، نظر نشده، وانشاء الله اگر فیوضات ربّانی یاری فرماید وبه امضای مبارك آن حضرت برسد، بر آنیم تا در آینده كتابی مفصّل در جوانب ویژگی های آن عزیز زهرا به رشته تحریر در آوریم، تا برای اهل دانش وفضل نیز محل استفاده وبهره برداری بیشتر باشد انشاء الله الرحمان.
واما این كتاب در چهل مقاله مجزّا به بعضی از ویژگی های امام عصر (علیه السلام) از دریچه روایات پیشوایان دین (علیهم السلام) نگاهی گذرا وكوتاه دارد. تا شاید علاماتی را بر سر راه خوانندگان عزیز قرار دهد، تا به آن علامت ها به سوی كوی ولایتِ آن حجّت بزرگ الهی بیشتر رهنمون شوند، چرا كه از پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) چنین روایت شده:
«مَنْ ماتَ ولَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِه ماتَ میتَةَ الْجاهِلِیَّةِ»(۱).
«هر كس بمیرد وامام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت (وكفر) از دنیا رفته است».
ومنظور از معرفت وشناخت امام زمان، تنها دانستن نام ونام پدر وحسب ونسب او نیست، زیرا بعضی از كفار ودشمنان او نیز به این مقدار او را می شناسند. بلكه این است كه او را امام بداند واطاعت او را بر خود واجب شمارد وبه ولایت او اعتراف واقرار داشته باشد.
واین نوشتار اگر چه در این باره نگاشته نشده، اما می تواند با فصل های متعددی كه دارد فصل جدیدی از شناخت ومعرفت آن حضرت واوضاع واحوالِ اطراف او را بر روی خوانندگان باز نماید وسنگ نشانی است كه ره گم نشود، وسكوی پرشی است برای آنان كه می خواهند تا اوج قلّه های معرفت بالا رفته ودر سایه امن ولایت ودژ محكم امامت بیاسایند.

شاها مرا به مدح تو لطف شد دلیل * * * ورنه چگونه مور ز دریا گذر زند
ما را زبان به وصف تو قاصر بود ولی * * * گنجشك، قدر همت خود بال وپر زند

سرزمین مقدس قم ودر سایه بلند پایه كریمه اهل بیت شفیعه محشر

حضرت فاطمه معصومه بنت موسی بن جعفر (علیها السلام)
سائل

لنوره فی عالم الأشباه * * * وعالم الأنوار والأرواح

ستاره درخشنده عالم نور
حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه وآله):
«.... والْحُجَّةُ الْقائِمُ كَاَنَّهُ كَوْكَبٌ دُرِّیٌ فی وَسَطِهِم، فَقُلْتُ: یا رَبِّ مَنْ هؤُلاءِ؟ فقال: هؤُلاءِ الاْئمّةُ، وهذَا الْقائِمُ يَحِلُّ حَلالي ويُحَرِّمُ حَرامى، ويَنْتَقِمُ مِنْ اَعْدائى، یا مُحَمَّد! اَحْبِبْهُ فَاِنّی اُحِبُّه واُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ»(۲).
«.... وحجت قائم در میانه آنان مانند ستاره درخشانی بود، گفتم: پروردگارا! اینان كیستند؟ فرمود: اینان ائمه (دین) اند، واین نیز قائم (علیه السلام) است، حلال مرا حلال داند وحرامم را حرام شمارد، واز دشمنانم انتقام گیرد. ای محمّد! دوستش بدار، كه من او را دوست دارم ودوستدارانش را دوست دارم».
شب معراج است وليله الأسرى، خلوت حبیب است ومحبوب وگفتگوی حضرت محمّد است با خدای محمود، صحبت از سرّی است كه باید در لیله اسرار بیان شود. خطاب از مصدر ذوالجلال رسید:
یا محمّد! چه كسي را جانشين خويش در امّت قرار دادي وخود به وعده گاه وصل ما آمدى؟
: برادرم را.
: ای محمّد! علی بن ابیطالب را؟
: آرى، پروردگار من.
گویا این مجلس مابین خالق یكتا وسیّد انبیاء، حاوی بزرگترین أسرار وعظیم ترین اخبار است.
آری صحبت از روشن شدن سرنوشت هدایت بشر تا قیامت است.
گفتگوي علي است در ملكوت أعلى....
وبدین وسیله خداوند متعال برگزیدگان خلق وائمه هُدی را یك یك به حبیب خویش معرفی می نماید واهمیت ونقش آنان را چنین بر می شمرد:
«ای محمّد! اگر بنده ای از بندگانم آن قدر مرا عبادت نماید كه از شدّت وكثرت آن بمیرد، ولی در حالی به لقای من برسد كه منكر ولایت آنان باشد، او را به آتش خویش داخل خواهم كرد».
گویا مجلس، فراتر از گفتگوست. چرا كه صحبت از شهود ودیدار است.
: ای محمّد! مي خواهي ائمّه را ببينى؟
: آرى.
: گامی پیش آی ونظر كن(۳).
پس انوار ائمه هُدی (علیهم السلام) را مشاهده فرمود ویكایك آنان را بالعیان دید.
بهتر است آخر ماجرا را از زبان مبارك بیان شاهد شب أسری (صلی الله علیه وآله) بشنویم:
«حجت قائم را دیدم كه در وسط آن بزرگواران مانند ستاره ای درخشنده است(۴). عرض كردم: پروردگارا! اینان كیستند؟
فرمود: اینان ائمّه اند واین نیز قائم است كه حرام مرا حرام بداردو حلالم را حلال شمارد واز دشمنانم انتقام كشد.
ای محمّد! او را دوست بدار كه من او را دوست دارم ودوستداران او را دوست دارم»(۵).
آری در عالم انوار نیز قائمش خوانده اند واو تنها كسی است كه قیامش منتهی به گسترش عدل وداد در سراسر گیتی شود.
فقیه فقید، فقیه ایمانی رحمه الله گوید:
این كه حضرتش در عالم انوار در وسط آن عترت اطهار بوده به مَثَل، مانند نقطه ای است در وسط دایره كه نقاط دور آن، همه با او در ارتباط اند، وشاید این اشاره ای باشد به این كه آن نور الهی نمونه ای از آن انوار مطهّر، وعصاره ای است از آن عترت اطهر، كه تمام صفات نیكو وكمالات آن ذوات مقدّسه در وجود مسعود این عزیزِ آخرین رسول خدا (صلی الله علیه وآله) تجلّی كرده، واو آیینه تمام نمای سیمای پاك ائمه هُدی ویكتا حجت بالغه خداست.
خوشا دوستداران وپرسه زنان در باغ محبّتش كه محبوب خدایند.
(یُحِبُّهُمْ ویُحِبُّونَهُ)(۶).

خصیصة اُخری له فی النّسب * * * شرافة كانت باُمّ وأب

ستاره ای از دل خورشید وماه
نظر امیرالمؤمنین علیٌّ إلی الحسین(علیه السلام) فقال:
«اِنَّ ابْنی هذا سَیِّدٌ كَما سَمّاهُ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه وآله) سَیِّداً، وسَیَخرُجُ اللهُ مِنْ صُلْبِه رَجُلاً بِاِسْمِ نَبِیِّكُمْ، یُشْبِهُهُ فِی الْخَلْقِ والْخُلْقِ»(۷).
حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) نظری به جناب امام حسین (علیه السلام) انداخته فرمودند:
«این پسرم سیّد (وآقاست) چنانچه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) او را سیّد (آقا) نامیدند وبزودی خداوند از نسل او مردی به نام پیامبرتان بیرون خواهد آورد كه در خلقت واخلاق شباهت به آن حضرت خواهد داشت».
آخرین یادگار ونازنین نگار فاطمه سلام الله علیها را شرافتی در حسب ونسب هست كه احدی دارای آن نیست.
چرا كه لباس شرافتی كه یكایك پدران واجداد پاك او (علیهم السلام) در نسب، تك به تك دارند، او همه را یك جا بر تن دارد.
از جهت پدری سیزده معصوم مطهّر در سلسله آباء واجداد اویند.
خود، معصوم واز نسل بلا واسطه سیزده معصوم است.
واز جهت مادر شاهزاده وپیغمبر زاده. چرا كه مادر مطهّرش آن ملكه مُلك قدس وعزّت، بانوی عصمت وعفّت حضرت نرجس سلام الله علیها دختر یشوعای فرزند قیصر روم اند. واین بانوی مطهّر از جهت مادری از شمعون بن حمون بن الصفا وصی حضرت مسیح عیسی بن مریم (علیهما السلام) می باشند كه نسب آن بزرگوار هم به بسیاری از انبیاء واوصیاء منتهی می شود(۸).
آری پدرانش همه خورشید ومادران همه ماه، نیست بالاتر از شرافتِ شاه.
وآن شجره طيّبه را اين گونه ثمره درخشاني بايد وآن سرزمين مقدس پاك را اين چنين گُلى.
(والْبَلَدُ الطَیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِاِذْنِ رَبِّه)(۹).

تودیعه للروح إذ تولّدا * * * وكونه إلی السماء مصعّداً

شاهزاده ای بر بال پرنده
حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام):
«احْمِلْهُ واحْفَظْهُ وَرُدَّهُ اِلَیْنا فی كُلِّ اَرْبَعینَ یَوْماً»(۱۰).
«او را سوار كن ومحافظت نما وهر چهل روز یكبار به سوی ما بازگردان».
شگفتا! چگونه مولودی است این ماه پاره، لحظه ای افتاده بر فرش خاك مناجات كنان، وساعتی دیگر در عرش افلاك با قدسیان، دمی در دامان پدر با او در صحبت وراز وزمانی در پرده سرای عرش با معبود در راز ونیاز.
چون قنداقه مطهّرش را به دست پدر دادند، پرنده ای عظیم با دسته ای از پرندگان بالای سرش پرپر می زدند، امام عسكری (علیه السلام) او را صدا زدند وفرمودند:
«این طفل را بر پشت خویش سوار كن وحافظ او باش وهر چهل روز یكبار او را به ما برگردان».
پرنده او را گرفت وپر كشید وبه دنبالش گروه پرندگان به پرواز درآمدند.
امام (علیه السلام) فرمود: «تو را به كسی سپردم كه مادر موسی فرزندش را به او سپرد.
پس بر بال ملائك می رفت ودل مادر را به دنبال خویش می كشید. دل به دنبال او می رفت ومادر از دنبال دل، اما پای جسم را یارای هم راهی پای دل نیست. به گریه افتاد.
صدای شیرین شویش بلند شد: «ساكت باش، او از پستان كسی جز تو شیر نخواهد خورد، وخداوند چنانچه موسی را به دامن مادر باز گرداند وچشم او را روشن كرد او را نیز به دامن تو برخواهد گرداند».
عمّه پرسید: این پرنده كیست؟
فرمود: «او روح القدس است كه موكّل بر امامان است آنان را موفق می كند وتسدید می نماید وبه علم پرورششان می دهد».
پرنده پركشید وتا سراپرده عرش او را سیرداد تا در پیشگاه خداوندگار عزّوجلّ ایستاد پس خطابی رسید واو را به مدالی جاودانه مفتخر كرد:
«آفرین بر تو ای بنده من (وذخیره) برای یاری دینم، آشكار شدن امرم، وهدایت شده بندگانم! قسم خورده ام كه بواسطه تو بگیرم واعطا كنم وبه وسیله تو ببخشم وعذاب نمایم».
پس فرمود: او را به نیكویی به سوی پدر برگردانید واین پیغام را به او ابلاغ نمایید كه او در ضمانت وحفظ وحراست من ودر زیر نظرم خواهد بود، تا حق را بوسیله او احقاق كنم، وباطل را نابود سازم تا این كه دینِ خالص از برای من باشد....

تسمیة الله له باللّقب * * * فی كلّ ما أنزله من كتب

القاب مختصه
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«وَآخِرُهُمْ الْقائِمُ بِالْحَقِّ بَقِیَّةُ اللهِ فِی الاَرْضِ، صاحِبُ الزَّمانِ وخَلیفَةُ الرَّحْمانِ»(۱۱).
«وآخرین آن ها، قیام كننده به حق، باقی مانده خداوند در زمین وصاحب الزمان وجانشین خدای رحمان است».
حضرت حجت بن الحسن (علیه السلام) را القاب متعدد وبسیاری است كه بیش از چهارصد تای آن از فراز شاخسار ادعیه وزیارات برگرفته وجمع آوری شده است(۱۲). بعضی از این لقب ها القابی است كه خداوند متعال او را به این لقب، معرفی فرموده است، مانند لقب پاك «قائم» كه از احادیث معراج چنین استفاده می شود كه خداوند آن حضرت را به این لقب به جناب رسول الله (صلی الله علیه وآله) نشان داد.
حجة الله، منتظر، بقیّة الله، صاحب الأمر، مهدى، المنتقم، ربّ الارض، قسط، كمال، وارث، ضیاء، طرید، ماء معین، ثائر، الداعى، خلیفة الله، خاتم الائمة، خاتم الاوصیاء، كلمة الحق، عین الله، صاحب الغیبة، ولی الله، إلامام، المأمون، مفرّج، البد الأمین، الشرید، قاطع، خازن، عاقبة الدّار، كاشف الغطاء.
این ها از جمله القاب شریف آن حضرت است كه هركدام به خاطر اشاره به یك خصوصیت از خصوصیات روحی وفردی وزمانی ویا خصوصیتی از كارهای حضرتش در زمان غیبت وحضور، بر آن بزرگوار گفته شده است.
مثلا در خبر است كه علت این كه او را «قائم» نامیدند این است كه: بعد از آن كه یاد وذكر او در میان مردم فراموش شد، واكثر كسانی كه قائل به امامت آن بزرگوار بودند مرتد شده واز دین خود بازگشتند، قیام می كند وزمین را پر از عدل وداد می نماید.
و«منتظر» نامیدند، زیرا آن قدر زمان غیبت او به طول می انجامد كه مخلصان انتظار او را بی صبرانه می كشند، واهل شك وتردید انكارش كنند، ومنكران به استهزاء ومسخره اش دست می زنند، وعجله كنندگان ناراضی بر قضای الهی هلاك می شوند(۱۳)، وفقط آنان كه تسلیم امر خدا وحجّت های بی همتای اویند، از این گرداب هلاكت نجات می یابند.

فی غیبه قد نهیت تسمیته * * * وهكذا قد رویت تكنیته

نشان پنهان
حضرت امام جواد (علیه السلام):
«یَغیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ ویَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ»(۱۴).
«شخص او از دید آنان پنهان می گردد، وبردن نام او بر آنان حرام می شود».
نام اصلی امام زمان (علیه السلام) همان نام رسول گرامی (صلی الله علیه وآله) وكنیه او نیز مطابق كنیه آن حضرت است. اما اخبار وروایات زیادی آمده است كه بردن نام اصلی آن حضرت در محافل ومجالس حرام است وحتی در بعضی از آن ها اشخاصی كه از آن حضرت به این اسم در غیبت نام برند تعبیر به «كافر» و«ملعون» وامثال آن شده است(۱۵)، وفقط شهرت آن حضرت به این نام ونشان، مربوط به زمان ظهور آن نور الهی است.
اما این كه چرا در زمان غیبت این نام حضرت برده شود علت آن چندان روشن نیست، وهریك از علماء دین در این باره توجیهی ووجهی به عنوان حكمت نقل كرده اند، اما آن چه مورد نظر است این كه آن امام غائب، مظهر اسماء خفی وباطنی خداوند عزّوجلّ می باشند، وبسان خورشید در پس ابر، وجود مطهّرشان از انظار خلق پنهان است، وحتی نام آن عزیز نیز باید مخفی بماند.
نمی دانم این غیبت چیست؟ خودشان مخفی اند! جا ومكانشان مخفی است! زمان ظهورشان مخفی است!
آیا خداوند متعال این خفاء را وسیله حفظ وحراست آخرین گوهر ذخیره خویش قرار داده؟ یا سرّ دیگری در این نشانِ پنهان است؟ این هم چیزی است كه بر ما مخفی است، همه چیزشان مخفی است، پس بهتر آن است كه ما نیز مُهر سكوت بر لب زنیم وفقط زیر لب چنین زمزمه كنیم:
«مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وعَلانِیَتِكُمْ وشاهِدِكُمْ وغائِبِكُمْ واَوَّلِكُمْ وآخِرِكُمْ، ومُفَوِّضٌ فی ذلِكَ كُلِّه اِلَیْكُمْ».
«من به سرّ (پنهان) وعلانیه (آشكار) شما، وشاهد (حاضر) وغائب شما واوّلین وآخرین شما ایمان دارم، ودر این باره همه چیز را به شما وا می گذارم».
تا زمانی كه هرگاه وهر مقدار كه ایشان صلاح بدانند، ما را بر اسرار خویش محرم شمارند ونسبت به آن ها مطلع سازند. انشاء الله.

كان سَمیّاً وكَنیّاً للنبیّ * * * وإنّ ذا لغيره لقد نُهى

هم نام وهم كنیه پیامبر
در زبان فارسی فقط انسان را یك اسم هست وبس، اما در زبان عربی سه نوع نام گذاری دارند، یكی اسم ویكی لقب ودیگری كنیه، اما لقب عبارت است از تعابیری كه حالت وضعی دارد واشاره به یك خصوصیتی در فرد است، مثل لقب طاهر، كه حاكی از پاكی اوست یا لقب امیرالمؤمنین و....
اما كنیه برگرفته شده از كلمه كنایه است، كه به جای این كه از خود شخص نام ببرند، او را با انتساب به پدر یا مادر مثل ابن الحسن یا ابن فاطمه، یا انتساب به پسر یا دختر او، مثل ابوالحسن ابوفاطمه، امّ حسین یا امّ فاطمه صدا می كنند.
حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه وآله):
«اَلْمَهْدِيُّ مِن وُلْدى، اِسْمُهُ اِسْمي وكُنْيَتُهُ كُنْيَتى»(۱۶).
«مهدی از فرزندان من نامش نام من وكنیه اش كنیه من است».
او كه ذخیره الهی برای تحقق بخشیدن به وعده های قرآن(۱۷) وآرمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) است، چه زیباست كه نام نامی او به اسم سامی آن حضرت باشد.
نه تنها احیاگر كتاب وسنّت اوست، بلكه نام او را نیز زنده خواهد ساخت وبر سینه جاودانه تاریخ حك خواهد كرد، وتنها او شایسته است هم نام وهم كنیه پیامبر باشد، وبرای دیگران روا نیست كه این دو را با هم بر خویش بگذارند.
اگر چه این لباس فقط بر قامت آن عزیز جلوه نمائی می كند كه هم نام وهم كنیه آن رسول بزرگ الهی باشد، وتنها اوست كه خیمه دین محمّدی را بر فراز گیتی بر پای می كند، اما تمام اجداد طاهرین ایشان برای تحقق این آرمان مقدس، سعی بلیغ وجهاد بی دریغ داشته اند وشاید به همین مطلب اشاره فرمود حضرت.... (علیه السلام):
«اَوَّلُنا مُحَمَّدٌ وآخِرُنا مَحَمَّدٌ واَوْسَطُنا مُحَمَّدٌ وكُلُّنا مُحَمَّدٌ»(۱۸).

إذ كلّ مولود متی تولّدا * * * فیها یصیر مؤمناً موحّداً

میلادی پر بركت، مولودی سعادت بخش
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«اِنَّ الْلَّیلَةَ الَّتی یُولَدُ فیهَا الْقائِمُ عَلَیْهِ السَّلامُ، لا یُولَدْ فیها مَوْلُودٌ اِلاّ كان مُؤمِناً، وَإن وُلِدَ فی أرْضِ الشِّركِ نَقَلَهُ اللهُ إلَی الاِیمانِ بِبَرِكَةِ الاِمامِ»(۱۹).
«هیچ مولودی در شب میلاد حضرت قائم (علیه السلام) به دنیا نمی آید، مگر آن كه مؤمن خواهد بود، واگر در سرزمین شرك نیز متولد شود خداوند او را به بركت امام (علیه السلام) به سوی ایمان خواهد كشاند».
آن امام (علیه السلام) نور خداست، ونور با تاریكی سازگاری ندارد، در مكانی كه نور باشد ظلمتی نیست ودر آن زمان كه نور پدید آید ظلمت وتاریكی محو می گردد.
همزمانی میلاد هر مولود با میلاد آن امام همام (علیه السلام) مُهر سعادتی است بر پیشانی آن كودك، چرا كه نور خدای از شعاع خورشید امامت بر پیكره وجودش می درخشد ودرخت ایمان را در سرزمین وجودش می نشاند، واگر در آن شب نوزادی در دیار ظلمانی شرك پدیدار شود، امواج درخشنده نور امام (علیه السلام) او را به سوی كشتی نجات، رهنمون خواهد ساخت، واین از جمله اوّلین آثار وبركات این وجود افلاكی در سرزمین خاكی است كه ایشان بركات بی شمار دارند وبی عدد.
«مَوالِیَّ لا اُحصی ثَنائَكُمْ ولا اَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ»(۲۰).
ازجمله شب هائی كه خداوند نظر خاصّه خود را بر بندگان می افكند، واز سفره احسان خویش، بهرمندشان می سازد، شب نیمه شعبان، هنگامه طلوع ستاره ای فروزان از مشرق دامان پاك حضرت نرجس (علیها السلام) است.
وآن شب، شب بسیار مباركی است وحضرت امام باقر (علیه السلام) در باره آن فرمودند:
«آن شب بعد از شب قدر برترین شب هاست، خداوند در آن شب به بندگان خویش، فضل خود را عطا می نماید، وآنان را به منّ وكرم خویش می آمرزد، وشبی است كه خداوند به ذات مقدس خود سوگند یاد فرموده كه هیچ تقاضا كننده ای را دست خالی برنگرداند، مگر آن كه معصیتی را از خدا سؤال كرده باشد، وشبی است كه خداوند آن را برای ما قرار داده در مقابل شب قدر كه آن را برای پیغمبر (صلی الله علیه وآله) قرار داده، پس كوشش كنيد در دعا وثنا براي خداي تعالى»(۲۱).

بیت له مشرّف بالمجد * * * وهی المسماة ببیت الحمد

بیت الحمد، چراغ فروزان
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«إنَّ لِصاحِبِ الاَمْرِ بَیْتاً یُقالُ لَهُ بِیْتُ الْحَمْدِ، فيهِ سِراجٌ يَزْهَرُ مُنْذُ يَوْم وُلِدَ اِلي يَوْم يَقُومُ بِالسَّيْفِ لا يُطْفى»(۲۲).
«صاحب الامر (علیه السلام) را كاشانه ای است كه بیت الحمدش گویند، از روز ولادت آن جناب در آن چراغی روشن ودرخشان است وتا روزی كه با شمشیر بپاخیزد خاموش نمی گردد».
او ولی خدا وولی امر الهی است، پس جایگاهی رفیع وخانه ای بلند مرتبه باید داشته باشد، آن هم خانه ای كه به ستایش وحمد الهی نام گرفته واز همان خانه هائی است كه حضرت حق عزّوجلّ از آن ها به تقدیس وتمجید یاد فرموده:
(فی بُیُوت اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ ویُذْكَرَ فیهَا اسْمُهُ، یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ والاْصالِ، رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ ولا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ)(۲۳).
«در خانه هائی كه خداوند اذن فرموده كه بلند مرتبه باشند ونام مقدسش در آن ها برده شود، مردانی هستند كه صبحگاهان وشامگاهان تسبیح او می گویند، وهیچ تجارت وخرید وفروشی آن ها را از ذكر خدا غافل نمی سازد». وباید در این خانه نوری وچراغی درخشنده باشد، چرا كه خانه نور خداست ونباید این نور هرگز خاموش گردد تا عالمیان بدانند كه نور الهی خاموش نگردد، وحجت خداوند زایل نشود، وگذشت روزگاران متمادی از نورش نمی كاهد ودست دشمنان برای خاموش كردن آن كوتاه است.
(یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِافْواهِهِم واللهُ مُتِمُّ نُورِه ولَو كَرِهَ الْكافِرُونَ)(۲۴).
«آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولی خداوند نور خود را كامل می كند، هرچند كافران خوش نداشته باشند».

علامة فی ظهره معیّنة * * * لمن یری ظاهرة مبیّنة

علامتی بر پشت
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام):
«بِظَهْرِه شامَتان، شامَةٌ عَلی لَوْنِ جِلْدِه، وشامَةٌ عَلی شامَةِ النَّبیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وآلِه»(۲۵).
«بر پشت او (امام زمان (علیه السلام)) دو علامت است، یكی از آن ها همرنگ پوستشان ودیگری مانند علامت (شانه) پیامبر (صلی الله علیه وآله) است».
بر شانه مطهر نبوی (صلی الله علیه وآله) علامتی بود كه حكایت از ختم نبوت به وجود پاك آن رسول اعظم (صلی الله علیه وآله) می نمود، وآن حضرت به آن شناسائی می شد(۲۶)، وبر پشت شانه آخرین یادگار او حضرت مهدی (علیه السلام) نیز چنین علامتی است كه با آن شناخته می شود.
آری وقتی او آیینه تمام نمای رسول الله (صلی الله علیه وآله) است، واسم ورسم او را با خود دارد، وسیمای محمّدی (صلی الله علیه وآله) در چهره منوّرش هویداست، در علامت نیز باید كه شبیه آن سفیر الهی باشد، وشاید آن علامت؛ علامت ختم وصایت است.

أنّ به تختم الأوصیاء * * * وهذه مرتبة عُلیاء

آخرینِ اوصیاء وختم وصایت
حضرت بقیّة الله عجل الله تعالی فرجه:
«... اَنَا خاتَمُ الاَوْصِياءِ وَبي يَدْفَعُ اللهُ الْبَلاءَ عَنْ اَهْلي وَشيعَتى»(۲۷).
«من پایان دهنده اوصیایم وبه واسطه من خداوند از اهل وشیعیانم بلا را می گرداند».
او آرمان همه انبیاء واوصیاست، وكامل كننده اهداف مقدس ایشان است، او ركن شدیدی است كه حضرت لوط علی نبینا وآله و(علیه السلام) وقتی از ستم قوم خویش به تنگ آمد آرزویش نمود:
(لَو اَنَّ لی بِكُمْ قُوَّةٌ اَوْ آوْی اِلی رُكْن شَدید)(۲۸).
او امید داود ووعده نوشته شده زبور است:
(ولَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ، اِنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ)(۲۹).
«در زبور بعد از ذكر نوشتیم كه بندگان شایسته ام وارث (حكومت) زمین خواهند شد»(۳۰).
وتحقق بخش اهداف بلند سفیران الهی است، عصاره علوم اوّلین وآخرین وشاه میوه درخت پاك هداست است.
چنانچه شاهراه نبوت ورسالت به كوی جدّ اطهرش رسول الله (صلی الله علیه وآله) پایان یافت، ومدال (خاتم النبیّین)(۳۱) بر سینه اش آویخته شد، قافله وصایت نیز بر آستان مقدس حضرت ولی عصر (علیه السلام) رحل اقامت خواهدافكند، وصایت همه اوصیاء به او ختم وكامل خواهد شد.
«آن چه خوبان همه دارند تو تنها دارى».
وخیمه دین مبین اسلام به دست او بر سر تمام ادیان ومذاهب سایه گستر خواهد شد كه این وعده الهی است:
(هُو الَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی ودینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ كُلِّه ولَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ)(۳۲).
«اوكسی است كه رسول خویش را به هدایت ودین حق فرستاد تا بر همه ادیان غالب سازد هرچند مشركان كراهت داشته باشند».
آری او ختم اوصیاست وچه نیكو ختامی است؛
(خِتامُهُ مِسْك وفی ذلِكَ فَلیَتَنافَس الْمُتَنافِسُون)(۳۳).

فرقته عن صحبة الفجار * * * واُنسه مع كمّل الأخیار

همدم با نیكویان كامل
حضرت امام رضا (علیه السلام):
«سَیُونِسُ اللهُ به (خِضْر) وَحْشَةَ قائِمِنا (علیه السلام) فی غِیْبَتِه ویَصِلُ بِه وَحْدَتَهُ»(۳۴).
«بزودی خداوند حضرت خضر را مونس وحشت قائم ما (علیه السلام) قرار خواهد داد وتنهائی او را بر طرف خواهد كرد».
در طول تاریخ همیشه اهل كفر وباطل به پیكار اهل ایمان وحقّ پرداخته اند، وشیاطین در مسیر هدایت، سنگ انداخته اند.
بعد از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) خلفای كفر والحاد یكی پس از دیگری در مقابل ائمّه هُدی (علیهم السلام) قرار گرفتند، وهریك به نحوی این اولیاء الهی را به شهادت رسانیدند.

نوبت به اولیاء كه رسید آسمان طپید * * * زان ضربتی كه بر سرشیر خدا زدند
آن در كه جبرئیل امین بود خادمش * * * اهل ستم به پهلوی خیر النساء زدند

آتشی ز اخگر الماس ریزه ها * * * افروختند وبر جگر مجتبی زدند
پس آن سرادقی كه ملك نیست محرمش * * * كندند از مدینه ودر كربلا زدند
وهمین گونه یك یك ائمه دین را بعد از اذیّت بسیار، به زهر یا سمّ به شهادت رساندند.

امّا از آن جا كه مشیّت الهی بر آن تعلّق گرفت كه حجت بالغه الهی به دور از دولت فاسقین وظالمین گذران عمر شریف نماید، ویكه وتنها ساكن صحراها وبیابان ها ونقاط اقصی باشد، ویا در شهرها به دور از دسترس مردم تردد نماید واز انظار خلق غایب ومستور باشد، خداوند، مردمان كامل وبرترین نیكویان خلق خود را به خلوتگاه انس او خواهد فرستاد تا هم دم وهم راه ومونس تنهائی او باشند واز آن جمله است حضرت خضر نبی علی نبیّنا وآله و(علیه السلام).
در بعضی از روایات چنین آمده كه سی نفر از نیك سیرتان وخوبان كامل، اُنس تنهائی یگانه باقیمانده حضرت زهرایند سلام الله علیها(۳۵).
(فَطُوبی لَهُمْ وحُسْنُ مَآب)(۳۶).

خوشا پروانگان گرد رویت * * * خوشا پرپر زنان دور كویت
أن بیعة للفاجرین الفسقة * * * من أحد فلم تذلّ عنقه

در قلمرو فرمان هیچ كس نیست
حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام):
«اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یَخْفی وِلادَتَهُ ویَغیبُ شَخْصَهُ لِئَلاّ یَكُونَ لاَحَد فی عُنُقِه بَیْعَةٌ اِذا خَرَجَ»(۳۷).
«خداوند عزّوجلّ میلادش را مخفی ووجود مقدسش را در پس پرده غیبت نگه داشت تا هنگام قیامش بیعت هیچكس در گردنش نباشد».
هنگامی كه مردم حضرت سید الشهدا (علیه السلام) را تنها گذاشتند وطاغیان ویاغیان وباغیان را بر سر خویش حاكم ومسلّط ساختند، واز اوج عزّت به پرتگاه ذلّت افتاده، تن به خواری وخفت دادند وبه جای آل الله (علیهم السلام) دست انتخاب به سوی شیاطین دراز كردند(۳۸)، ودست پاك معصوم (علیه السلام) را كنار زده ودست آلوده غیر معصوم را به بیعت فشردند، درخت كفر ونفاق بالا گرفت واز جمله ثمرات شوم آن، خانه نشین شدن ائمه هُدی (علیهم السلام) گردید، وآن بزرگواران مجبور شدند به خاطر حفظ دین خدا وحراست ونگه داری خون خود وشیعیانشان به طور تقیّه در تحت فرمان حكومت جائران زندگی نمایند، وتحت بیعت وفرمانروائی آن ها باشند(۳۹)، ولي چون قلم تقدير پروردگار چنين نگاشته بود كه آخرين حجت الهى، دست انتقام حقتعالی باشد وحكم خداوندی را بر تمام گیتی سیطره دهد ونه تنها تحت فرمان هیچ دولتی نباشد، بلكه همه را تحت فرمان كشد، از این جهت ولادت ودوران زندگی آن حضرت از منظر چشم مردمان مخفی شد تا بیعت هیچ پادشاه وحكومتی را در گردن نداشته باشد، وچون قیام نماید حكم احدی بر او روا نباشد، بلكه در آن روز تنها حكم وملك از آن خداوند قادر قهار خواهد بود؛
(لِمَنِ الْمُلْكُ الْیَوْمَ، للهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ)(۴۰).

فی سنّه اذا یبین فینا * * * بین الثلاثین واربعینا

جواني بعد از سال هاي طولانى
حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام):
«لَوْ قامَ الْمَهْدِیُّ لاَنكَرَهُ النّاسُ، لاَنَّهُ یَرْجِعُ اِلَیْهِم شابّاً وهُمْ یَحْسَبُونَهُ شَیْخاً كَبیراً»(۴۱).
«چون حضرت مهدی (علیه السلام) قیام نماید، مردم او را انكار كنند، زیرا او را پیری بزرگ سال می پندارند، ولی او به صورت جوان به سوی آن ها بر می گردد».
از ویژگی های گل نرجس (علیها السلام) این كه مرور ایّام وگذران شب ها بر جسم مطهّرش اثر نمی گذارد، او امام «عصر» و«زمان» است پیش از زمان وپیشوای زمان است، وبر زمین وزمان احاطه كامل وتسلط شامل دارد. برتر از زمان وفراتر از مكان است، بلكه به وجود آن حضرت، آسمان وزمين وگردش ايام وليالى، استوار وبرقرار است.
«بِوُجُودِه ثَبَتَتِ الاَرْضُ والسَّماءُ»(۴۲).

آسمان وزمین ولیل ونهار * * * به ولایش چنین گرفته قرار

پس اگر اراده آن جناب كه همان مشیت پاك الهی است بر آن تعلق گیرد كه گذران زمان در وجود مسعود او اثر نگذارد، باید كه زمانه، اسلحه خویش را زمین بگذارد وسر تسلیم بر آستان حضرتش فرود آرد كه اطاعت امام (علیه السلام) بر همه چیز وهمه كس به وجوب تكوینی وتشریعی واجب است.
وبدین جهت آن عزیز با عمری طولانی اما سیمای جوان ونورانی ودر چهره ای چهل ساله یا كمتر ظاهر خواهند شد، وبه همین خاطر بسیاری از مردم، حضرتش را انكار می كنند، زیرا بعد از گذشتن زمانی طولانی او را پیری سالخورده می پندارند ودر شمار جوانانش نمی انگارند، واین نیز بحر امتحانی است كه جز مؤمنین توان عبور از آن را ندارند(۴۳).

سلطانه یحیط فی الأقطار * * * وحكمه ینفذ فی الأمصار

سلطنت بر پهناي گيتى
حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه وآله):
«اَلْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدى، اَلَّذی یَفْتَحُ اللهُ بِه مَشارِقَ الاَرْضِ ومَغارِبَها»(۴۴).
«مهدی از فرزندان من است، همان كه خداوند به وسیله او مشرق ها ومغرب های زمین را فتح خواهد كرد».
چون دوران پادشاهی او فرا رسد وهمای سلطنت مهدوی پر گشاید وبر فراز آسمان عزّت به پرواز در آید، بال های رحمت او بر گوش تا گوشه عالم سایه خواهد افكند، وگیتی به دست حق پرستش فتح خواهد شد(۴۵)، وعروس پریشان دین بعد از روزگاری دوباره بر محمل سامان خواهد نشست، ودیو باطل وظلم از این عالم رخت بر خواهد بسته به سرزمین نیستی سفر خواهد كرد(۴۶)، ودیگر زمین خداوند از وجود لاشخورهای گناه ومعصیت پاك خواهد شد، وعدل وعدالت جایگزین آن می گردد(۴۷).
در آن هنگام خداوندگار عالمیان بدون خوف وترس پرستش می شود و«یَكُونُ الدّینُ للهِ»(۴۸) وفقط شریعت خاص از خداوند خواهد بود واین وعده حقّی است كه قابل تكذیب نخواهد بود.
(ذلِكَ وَعْدٌ غَیْرُ مَكْذُوب»(۴۹).
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وَعْدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَهُ)(۵۰).

بعلمه فی عهدی لیحكم * * * من ربه فی كل امر یلهم
احكام حق عنده مبیّنة * * * یقضی بدون شاهد وبیّنة

حكم داودى
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«اِذا قامَ قائِمُ الِ مُحَمَّد عَلَیْهِمُ السَّلامُ حَكَمَ بَیْنَ النّاسِ بِحُكْمِ داوُدَ، فَلا یَحْتاجُ اِلی بَیِّنَة، فَیُلْهِمُهُ اللهُ تَعالى، فَیَحْكُمُ بِعِلْمِه»(۵۱).
«آن گاه كه قیام كننده آل محمّد (علیهم السلام) بپاخیزد، درمیان مردم به حكم داود حكم نماید، ونیازی به شاهد وبیّنه ندارد، بلكه خداوندگار بلند مرتبه او را الهام می كند واو به علم خویش عمل خواهد كرد».
آن زمان كه حضرت داود علی نبیناوآله و(علیه السلام) به حكم (وآتَیناهُ الحِكْمَةَ وفَصْلَ الْخِطابِ)(۵۲) منصب حكمرانی وقضاوت را به دست گرفت، دو نفر كه بر سر عده ای گوسفند كارشان به اختلاف كشیده بود، در محضرش بیان ادّعا كردند وآن حضرت بدون این كه از آن ها شاهدی طلب كند به صدور حكم الهی اقدام نمود. ولی در اندك زمانی متوجه شد كه آمدن این دو نفر نزد او دستوری بوده از طرف خداوند متعال تا داود را امتحان نمایند ونمی بایست داود بدون خواستن شاهد وبینه حكم می نمود(۵۳).
آری داود را گفتند كه حكم بدون طلب شاهد مخصوص خلیفه دیگری است كه وعده آمدنش در زبور، مزبور است(۵۴)، وفقط اوست كه بدون بیّنه حكم خواهد فرمود.
اگر چه اجداد طاهرینش همگی سینه هاشان مخزن اسرار وعلوم خداوندی بود وآگه از اسرار غیب ونهان بودند، اما امر الهی چنان صادر شده بود كه در میان مردم به واسطه شاهد، بیّنه، سوگند واموری كه در قضاوت معتبر است حكم نمایند، اما از ویژگی های سلطان عصر (علیه السلام) در زمان ظهور، آن است كه در میان مردم به علم معبودی وحكم داودی حكم خواهد نمود واز كسی طلب بیّنه وشاهد نخواهد كرد ونیازی به بیّنه ندارد.
آری او خود شاهد است وحاكم وبه «عین الله الناظرة» می بیند وبه «حكم الله المرضیّ» حكم می كند وبا «ید الله الباسطه» اجرای حكم می نماید، انشاء الله.

درع النبی بجسمه قد استوى * * * آبائه قد لبسوه ما استوى

زرهی یادگار بر قامتی استوار
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«اِنَّ اَبی لَبِسَ دِرْعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وآلِه وكانَتْ تَسْحَبُ عَلَی الاَرْضِ، واِنّی لَبِسْتُها فَكانَتْ وكانَتَ، واِنَّها تَكُونُ مِنَ القائِمِ، كَما كانَت مِن رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وآلِه مُشَمَّرَةٌ»(۵۵).
«پدرم زره رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را پوشید، روی زمین كشیده می شد، ومن پوشیدم، همان طور بود، وآن زره برای حضرت قائم زیبنده می باشد، همان طور كه برای رسول الله (صلی الله علیه وآله) اندازه وزیبنده بود».
اخبار وآثار اهل بیت (علیهم السلام) حاكی از آن است كه قامتِ چون قیامت رسول اعظم اسلام (صلی الله علیه وآله) را دو زره مخصوص بود، یكی زرهی كه بعد از آن بزرگوار، نشان امامت كبری وخلافت عظمای جانشینان آن حضرت می باشد وویژگی اش آن است كه فقط بر قامت امام هر زمان وخلیفه راستین پیامبر، راست ودرست می آید، ودیگری چون بپوشد قامتش كوتاه باشد یا بلند، یك وجب از او بلندتر خواهد بود ونزد ائمه هُدی (علیهم السلام) امامی بعد از امام چرخیده تا به محضر مقدس امام عصر (علیه السلام) رسیده(۵۶).
ولی زره دیگر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آن است كه حتی بر قامت مبارك ائمه (علیهم السلام) نیز استوار نمی شد ومقداری از قامتشان بلندتر بود، واین زره بعد از رسول گرامی اسلام، مخصوص قامت سرو گل زیبای نرگس است، كه چون بر قامت او آراسته شود بر او راست ودرست واستوار آید وصحنه ای از قامت سرو گونه آن پیك آخرین الهی وپیامبر بزرگ خدا بر پرده روزگار مصوّر خواهد شد وخاطرات گام های استوار وخرامان آن سرور بزرگ، زنده خواهد شد كه این زاده رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ومحمّدی دیگر است. صلوات الله علیهم اجمعین.

لأجله جمع من الأموات * * * ترجع فی الأرض إلی الحیاة

ملاقات زندگان ومردگان، صحنه اي تماشايى
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام):
«فَیَبْعَثُ اللهُ الْفِتْیَةَ مِنْ كَهْفِهِمْ مَعَ كَلْبِهِمْ»(۵۷).
«پس خداوند آن جوانان را از پناهگاهشان هم راه با سگشان بر می انگیزد».
بسیار زیباست! حیرت انگیز وخیره كننده! عجیب وشگفت آور! این صحنه ظهور را می گویم! ملاقات اوّلین با آخرین، زندگان با مردگان، احیا با اموات.
آری از عترت طاهره (علیهم السلام) چنین رسیده:
«در ماه جمادی الثانی ومقداری از رجب، بارانی بر سر مردم فرو می ریزد كه چشم روزگار مانند آن را تماشا نكرده، آن گاه خدای قادر متعال گوشت وبدن اهل ایمان را از میان قبرهاشان به سانِ شاخه گلی می رویاند. بر می خیزند وخاك از موهای سرشان می افشانند»(۵۸).
آن جوانمردان هفتگانه كهف با آن سگ با وفاشان زنده می گردند ومردانی از گذشتگان از پشت كوفه به آن پیشوای حق پرستان می پیوندند، كه شمار آن ها بالغ بر ۲۷ نفر خواهد بود. پانزده تنشان از قوم حضرت موسایند؛ آنان كه به حق گرویدند وبه سوی او هدایت كردند و۷ تن یاران غار؛ آن جوان مردان آرمیده در كهف وحضرت یوشع بن نون، وآن نمونه ایمان وبرگزیده مسلمان یعنی حضرت سلمان وآن محبوب حضرت باری جناب ابودجانه انصاری وآن ثابت قدم استوار؛ مرد راستی وداد حضرت مقداد وشمشیر خدای اقدس اقدر جناب انور مالك اشتر رضوان الله تعالی علیهم اجمعین(۵۹).
واینان یاران وهواداران وسرداران مُلك ملكوتی آن مقتدای حق پرستان وآرمان یكتا پرستان حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه خواهند بود.
جان بی مقدار ما فدای راهشان وسر وپیكرمان، خاكِ راهی كه این عزیزان بر آن گام می نهند.

فانّه من مكّة اذ یظهر * * * لدیه كان حجر فیُظهر

زاد وتوشه راهیان وآذوقه هم راهیان
حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام):
«..... فَهُو زادُهُمْ حَتّی یَنْزِلُوا النَّجَفَ مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ»(۶۰).
«پس آن (سنگ) توشه آن هاست تا از پشت كوفه در نجف بار اندازند».
حضرت موسی علی نبیّنا وآله و(علیه السلام) را سنگی بود كه چون عصای خویش بر آن می كوبید برای هر یك از دوازده فرقه بنی اسرائیل، چشمه ای از آن جاری می گشت، هنگامی كه از آن می نوشیدند سیر وسیراب می گشتند وتشنگی وگرسنگی از مرز كشور بدنشان خارج می شد.
وچون مواریث انبیاء وآثار اصفیاء به امام عصر (علیه السلام)منتقل می شود ونزد آن حضرت موجود می باشد، سنگ وعصای حضرت موسی علی نبیّنا وآله و(علیه السلام) نزد حضرتش به یادگار مانده است.
چون در مكه قیام نماید واز آن جا به قصد كوفه حركت فرماید، منادی حضرت، ندا خواهد داد:
«هیچ كس غذا وآب ونوشیدنی هم راه بر ندارد». آن گاه آن حضرت آن سنگ را بار شتری كرده به هم راه می برند ودر هر منزلی كه فرود آیند آن چشمه ها از آن سنگ جاری شود، پس گرسنگان را سیر وتشنگان را سیراب نماید، وحیواناتشان نیز سیراب گردند. این سنگ حامل زاد وتوشه راهیان راه وهم راهیان آن شاه خواهد بود(۶۱).
(عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجیراً)(۶۲).

لكلّهم قد تنزل السیوف * * * من ربّهم وإنها اُلوف

زينت شمشيرهاي آسمانى
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«اِذا قامَ الْقائِمُ، نَزَلَتْ سُیُوفُ الْقِتال، عَلی كُلِّ سَیْف اِسْمُ الرَّجُلِ واِسْمُ اَبیهِ»(۶۳).
«هنگامی كه (حضرت) قائم (علیه السلام) قیام كند، شمشیرهای جنگی از آسمان نازل شود، بر هر شمشیری نام مرد وپدرش نگاشته شده».
آنان مردان آسمانی اند كه از اوج افلاك تا به روی خاك آمده اند تابه زمینیان بیاموزند آسمانی بودن را.
اینان خاك فرزند پاك ابو ترابند. افلاكیان خاك نشینند. در پیشگاه مقدس یوسف فاطمه (علیهما السلام) خاك می شوند واز هر چه غیر خداست پاك می شوند.
بر زمینند اما انس با آسمان دارند ومردان آسمانی را سلاح های آسمانی سزاوارتر است. بدین جهت شمشیرهای برّنده از آسمان بر ایشان فرود می آید در حالی كه زیبائی وزینت هر شمشیر نام صاحب آن شمشیر ونام پدر اوست كه بر روی آن نقش بسته وآن را تماشائی تر ساخته.
علاوه كه این سلاح وزره ها وكلاه خودهای مخصوص، علامت یاران مهدی (علیه السلام) است وآن حضرت وقتی آن ها را بر قامتشان حمایل می كنند به آنان چنین می فرمایند:
«هركس این سلاح ها را حمایل ندارد با او مجاهده نمایید وبه كامش زهر تلخ مرگ بریزید»(۶۴).
وباید كه ریشه كفر وظلم در عالم پست وسُفلی به وسیله سلاح های پاكیزه عالم أعلی بركنده شود. انشاء الله تعالى.

عند الظهور یفتح اللواء * * * بیمنه فیغلب الأعداء

رایت با مهابت رسول الله
حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام):
«اِذا ظَهَرَ الْقائِمُ عَلَیْهِ السَّلامُ ظَهَرَ بِرایَةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وآلِه»(۶۵).
«هنگامیكه حضرت قائم (علیه السلام) ظاهر شود، با پرچم رسول الله (صلی الله علیه وآله) ظهور نماید».
در اولین رویاروئی دولت اسلام با حكومت كفر وشرك یعنی روز بدر، حضرت جبرئیل امین (علیه السلام) پرچمی را كه تار وپودش از برگ های بهشتی در هم آمیخته بود بر رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) فرود آورد وآن سرور، آن را گشودند.
بعد از فتح بدر آن را پیچیده به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دادند. حضرتش در جنگ بصره گشودند وهمای فتح وظفر بر سر آنان سایه افكند، سپس آن را پیچیده ونزد ائمه هُدی دست به دست تا به دست یگانه پرست بزرگترین پرچمدار فتح وپیروزی حضرت قائم آل محمّد (علیه السلام) رسید وچون بپاخیزد بازش نماید وبه اهتزازش در آورد از شگفتی های این رایت این كه چون گشوده شود از یك ماه راه، ترس وهراس ورعب از چپ وراست وپیش رو وپشت سرش مانند آتش سوزنده وبرق جهنده بر جان دشمنان می افتد، وآنان را از هرگونه تحرك واقدام باز می دارد واراده را از آنان سلب می كند وروی به هر كه گذارد هلاكش را به دنبال دارد(۶۶).
وبه دنبال این رعب ووحشت دشمن، این نسیم فتح وپیروزی وظفر است كه پرچم به اهتزاز در آمده اش را به آن سو واین سو حركت می دهد.
آری آن پرچمی كه در اول غربت اسلام گشوده گشت وعطر وشمیم فتح وظفر را به ارمغان آورد، بعد از غربت دوباره اسلام یك بار دیگر باز شود واین بار دیگر پیچیده نخواهد شد واین یگانگی پرچم در ابتداء وانتهاء در بدو طلوع نور وپس از زمان ظهور، نشانه ای بزرگ برای اهل ایمان است كه این حكومت، همان شجره طیبه ای است كه ریشه آن با خون شهدای بدر آبیاری شد واكنون شكوفا گشته وبه ثمر رسیده است.
واین باغبان؛ یادگار همان پیشوای با فرّ وجاه اسلام حضرت رسول اكرم محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله) است.
سلام خدا وملائكه ومردمان بر اولین وآخرین این خاندان.

إن ربّه اختار له السّحابا * * * یركبه فیصعد السماء

سفر بر پشت ابر
حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام):
«اَما اِنَّهُ سَیَرْكَبُ السَحابَ»(۶۷).
«او به زودی بر پشت ابر سوار شود»
همه چیز وهمه كس باید دست در دست هم دهند، ودر خدمت او در آیند، تا وعده الهی تحقق یابد.
ابرهای پر رعد وبرق وسخت وصعب وسنگین در زیر پای سلطان عصر (علیه السلام) نرم وراهوار شوند به گونه ای كه بر بساط ابرها نشیند ودر عالم سیر كند.
آري ابرهائي كه از بلند پروازى، خود را تا سینه افق بالا كشیده اند واز سختی غرش رعد وتیزی برق جهنده وگیرنده خویش، دل ها را ذلیل وهراسان خویش می كنند، چون نوبت به آن عزیز مقتدر می رسد سر تسلیم به زیر پایش فرود آورند ومركب رام وراهوارش گردند وبه هركجا كه اراده فرماید سیرش دهند.
اگر چه برای ذوالقرنین نیز ابرها مسخر شدند، اما ابرهای لطیف ونرم وآرام وبدون رعد وبرق واگر می خواست بر پشت ابرهای صعب وسخت وسنگین نشیند، برایش میسّر نمی شد، زیرا كه آن ها فقط ذلیل زیر پای همای عزیز زهرایند وبس(۶۸).

عند ظهوره نداء یرفع * * * فی الناس والأذان كل یسمع

فرياد آسمانى
حضرت امام رضا (علیه السلام):
«هُوَ الَّذی یُنادی مُناد مِنَ السَّماءِ بِاِسْمِه، یَسْمَعُهُ جَمیعُ اَهْلِ الاَرْضِ بِالدُعاءِ اِلَیْهِ»(۶۹).
«او كسی است كه منادی از آسمان نام او را فریاد می كند، وبه سوی او می خواند كه همه اهل زمین می شنوند».
چون راه طولانی غیبت به انتها برسد وروزگار نشستن پایان پذیرد وپرده های حجاب، دامن از چشم خلق برچیند وهنگام ظهور وتجلی نور فرا رسد، از فراز گنبد گردون واز میان آسمان نیلگون صدای دلربای امین وحی وسیّد اهل آسمان ها حضرت جبرئیل (علیه السلام) در مشرق ومغرب عالم طنین انداز شود وعالمیان را بر سر سفره بیعت الهی صلا زند(۷۰).
ونام بلند آن حجت الهی وخلیفه حضرت رسالت پناهی را با نام نامی پدر مطهرشان بر عالمیان گوشزد نماید، انشاء الله(۷۱).
واین است دعوت او: ای منتظران بپا خیزید كه آن ذخیره الهی قیام كرده، به سوی او آیید كه اینك وقت قیام است وپایان انتظار.
ای دلسوختگان! زمان خونخواهی حسین (علیه السلام) فرا رسیده(۷۲).
وای اهل ایمان وعده الهی تحقق یافته(۷۳).
وهر قومی به زبان خویش ندا را متوجه شود، تا حجت بر همه تمام گردد وهیچ كس را عذر وبهانه ای نباشد.
زیرا اوست كه تمام ادیان را محو ونابود می كند، ودین خدا را بر همه عالم غالب می كند(۷۴).
واین ندا را رمزی دیگر نیز می باشد، كه علامت حتمی ظهور باشد، امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «علامت را بشناس»(۷۵) تا به گمراهي نيفتي ودر ضلالت قدم ننهى، دزدان راه ومدعیان دروغین نتوانند تو را به سوی خویش دعوت كنند، واین نشانی روشن برای حقیقت است.
واین ندا؛ ندای فجرصادق است كه در صبح صادق دمیده خواهد شد، ودر آخر روز، شیطان آخرین تلاش خویش را برای گمراهی خلق می نماید، ومردم را به كفر وشرك می خواند(۷۶).
(اِنَّ الشَّیْطانَ لِلاِنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ)(۷۷).

أن یهلك الشّیطان فی المقاتلة * * * إنّ رسول الله كان قاتله

ابلیس در كام مرگ
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«فَیَلْحَقُهُ النَبِیُّ (صلی الله علیه وآله) فَیَطْعَنُهُ طَعْنَةً بَیْنَ كَتْفَیْهِ، فَیَكُونُ هَلاكُهُ وهَلاكُ جَمیعِ اَشْیاعِه»(۷۸) «پیامبر (صلی الله علیه وآله) به او می رسد ونیزه ای در میان دو كتف او می زند. در این هنگام او وهمه یاران او هلاك می شوند».
از آیات كتاب خدا وروایات ائمه هُدی چنین به دست می آید كه ابلیس لعین قبل از بروز عصیان وكفرش وپیش از رانده شدن از درگاه الهی از عابدینِ زاهد وناسكینِ متهجّد می نموده ودر عبادت حضرت حق عزّوجلّ سعی بلیغ داشته وعبادات طاقت فرسا به جا آورده.
اما وقتی به موج دریای امتحان، محك خورد وبه طوفان آزمایش، مبتلا شد نخوت وتكبرش مانند آتش زیر خاكستر، بروز كرد وكفر وعصیانش را بیرون ریخت وخرمن ایمانش به شرار تكبّر بسوخت، واز درگاه حضرت قهّار برای همیشه روزگار، رانده گشت، وچون خوب می دانست كه حكمت وعدالت حضرت ربّ، چنین اقتضا می كند كه عمل هیچ عاملی را بی پاداش نگذارد، از درگاه ربوبی طلب نمود:
«اكنون كه مرا از در گاه خویش راندی به جای آن همه عبادت كه بجای آورده ام، مرا تا روز قیامت زنده نگه دار واز رویاروئی با هیولای مرگ معاف دار».
تقاضایش به درگاه ربوبی پذیرفته شد، اما نه تا روز قیامت بلكه جواب چنین آمد:
(فَاِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرین اِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ)(۷۹).
«تو را تا روز وقت معلوم مهلت دادیم»
اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) كه قرین قرآن وترجمان كتاب رحمانند، آن روزِ وقتِ معلوم را چنین تفسیر كرده اند كه آن روز؛ روز قیام قائم آل محمّد (علیهم السلام) است. هنگامی كه آن حضرت بر انگیخته شوند ودر مسجد كوفه استقرار یابند ابلیس پیش آید وبر زانو در افتد وفریاد بركشد: «واویلا از این روز»
پس آن عزیزِ مقتدر، جلوی پیشانیش را گرفته وگردنش را می زنند(۸۰).
البته در برخی از روایات هم آمده كه نبیّ مكرم اسلام (صلی الله علیه وآله) كه برای یاری فرزند دلبندشان به عالم دنیا بازگشته اند، ضربه ای سهمگین به میان دو شانه شیطان زنند كه كشتی شكسته وجود او وپیروانش را در گرداب نیستی محو ونابود گرداند(۸۱).
آری عزیز رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نور محض است ومحض نور وشیطان، محض ظلمت است وظلمت محض، وچون زمین به نور پروردگارش روشن گردد(۸۲) جای جولان برای ظلمت نیست. آن سرور، پاكی وطهارت مطلق است ومأمور به تطهیر وپاكسازی عالم، واوست وعده ضمانت شده خداوندگار عالم كه فرمود:
«روز معلوم روزی است كه حكم كرده ام وحتمی نموده ام كه در آن روز، زمین را از كفر وشرك ومعاصی پاك سازم...»(۸۳).

بیمنه الارض اذاً قد تزهر * * * كنوزها لأجله لتظهر

پیدایش گنج های پنهان
حضرت امام موسی كاظم (علیه السلام):
«وَیَظْهَرُ لَهُ كُنُوزُ الاَرْضِ»(۸۴).
«برای او گنج های زمین هویدا خواهد شد».
خداوند متعال در عمق زمین وژرفای این كره خاكی گنج هائی دارد كه برای هیچ كس ظاهر وبارز نشده است، بله گوشه ای از آن را خداوند در دست قارون زمان حضرت موسی علی نبیّنا وآله و(علیه السلام) قرار داد تا او را امتحان كند، گنج های انبوهی كه برق آن چشم اهل دنیا را خیره سازد، قرآن كریم می فرماید:
«آن قدر از گنج ها به او داده بودیم كه حمل كلیدهایش برای گروهی از مردمان تنومند مشكل بود»(۸۵).
واین فقط كلید گنج های قارون بود. اما همه زینت وثروت وگنج های او به خاطر طغیان وعصیان وسركشی او به زیر زمین رفت.
اما تمام آن گنج های ظاهر نشده واین خزائن باز فرو رفته وهمه معادن، در آن روز خجسته ظهور كه زمین سفره دلش را برای آن امام كریم باز می كند، بیرون خواهد آمد وهمه اموال دنیا نزد آن پادشاه بخشش وجود، جمع خواهد شد.
پس با ندای دلربای ملكوتی اش مردم را خطاب فرماید:
«بیایید این چیزهایی است كه بخاطر آن قطع رحم ها كرده، وخون های محرّم را می ریختید، ومرتكب محرّمات الهی می شدید»(۸۶). پس آن قدر از آن اموال به آن ها عطا می فرماید كه هیچ كس پیش از آن حضرت این قدر سفره بذل وبخشش وكرم نگشوده وعطایش این مقدار نبوده.
وچنان به تساوی تقسیم نماید كه محتاجان بی نیاز گردند، وكسی به دیگری برتری مالی نداشته باشد(۸۷).

یصافح الجبریل بالمبایعة * * * یخاطب الاملاك بالمعاینة

یاران ملكوتی وبیعت سید آسمانیان
حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام):
«اَوَّلُ خَلْقِ اللهِ یُبایِعُهُ، جَبْرَئیلُ»(۸۸).
«اوّلین آفریده خداوند كه با او بیعت نماید جبرئیل است».
بالاخره خواهد آمد! وچه زیبا وتماشایی است! روز ظهور را می گویم! آن گاه كه دست دعای مضطرّ حقیقی در صبحگاه آن به حلقه استجابت گره می خورد، سپس آمدنش را به همه جهانیان اعلام می دارد.
واین بار افلاكیان بر خاكیان پیشگام وپیشقدم می گردند، وسرور آسمان نشینان حضرت جبرئیل امین (علیه السلام) اوّلین كسی است كه دست بیعت به دستان پیشوای حق پرستان می دهد ودر صورت پرنده ای سفید به محضر آن حضرت شرفیاب شده، وبا او عهد یاری وپیمان وفاداری می بندد(۸۹).
وچنین خواهد بود كه بسیاری از لشگریان وسربازان وملتزمین ركاب ظفر انتساب فرزند شاه ولایت از ملائكه الهی خواهند بود، وبدین وسیله خداوند متعال، جگر گوشه زهرا (علیها السلام) را به وسیله جمعی از ساكنان آسمان یاری می نماید(۹۰).
در روز عاشورا گروه زیادی از همین عرش نشینان برای یاری غریب فاطمه حضرت مظلوم كربلا (علیه السلام) از عرش تا زمین فرود آمدند، اما وقتی رسیدند كه كشتی نجات به دریای خون نشسته بود ودل های اهل بیت (علیهم السلام) شكسته بود، پس همان جا نزد قبر مطهر، گَرد آلود وپریشان مانده اند وبی صبرانه انتظار قیام قائم آل محمّد (علیهم السلام) را می كشند، تا به یاریش بشتابند، ودست انتقام بر آرند وگلوی قاتلین حضرت سیّد الشهداء را به قدرت بفشارند ودمار از روزگار نگون سارشان بدر آرند(۹۱)، انشاء الله.

كثرة الآلاء والنعماء * * * تظهر فی الأرض من السماء

بركات زمین، قطرات آسمان
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام):
«تُعْطِی السَّماءُ قَطْرِها والشَّجَرُ ثَمَرِها والاَرْضُ نَباتِها»(۹۲). «(در آن روز) آسمان قطرات خویش را بذل نماید ودرختان ثمرات خویش وزمین گیاهانش را».
قرآن كریم همیشه مردمان را به میهمانی تقوی وپرهیز كاری دعوت فرموده ووعده های شیرین برای اهل آن مژده داده است:
(ولَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُری آمَنُوا واتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكات مِنَ السَّماءِ والاَرْضِ)(۹۳).
«اگر اهل شهرها وبلاد ایمان آورده وتقوی را پیشه خود می ساختند درهای بركات خود را از آسمان وزمین بر آن ها می گشودیم».
از زمان پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) ومخصوصاً بعد از آن حضرت، اكثر مردم جامه تقوي از تن بيرون كردند واز اطاعت امام متقين حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) وائمه طاهرين عليهم السلام سرباز زدند، كه حضرت امیر (علیه السلام) فرمودند:
«اگر مردم همه اطاعت مرا می نمودند، از بالا وپایین نعمت ها بر آنان فرو می ریخت».
ودیگر اجتماع امت اسلام متفرق شد وبركات زمین وآسمان نیز به قوتی اندك مبدل گردید.
اما چون ایام سراسر نور وسرور ظهور جایگزین شب های ظلمت وغرور غیبت گردد، وآن سرور افتخار آفرین اهل ایمان از دیای ملتهب وطوفانی غیبت پای به ساحل امن ظهور گذارد، دامن خاك تمام بركات خویش را فرش قدوم پاكش نماید وآسمان درهای رحمت خویش بگشاید، وخاك راهش را آب پاشی كند.
وچهره خاكی وغبار آلود زمین به باران رحمت شسته شود وبه زینت گل ها وچمن ها ودرختان وسبزه زاران آرایش گیرد وزمین خاكی به چیز دیگر تبدیل شود(۹۴).
(یَوْمَ تُبَدِّلُ الاَرْضَ غَیْرَ الاَرضِ)(۹۵).

فی عهده لیظهر الأمان * * * فلا یخاف الجور والعداوان

دوران امن وامان
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«وَآمَنَتْ بِهِ السُّبُلِ»(۹۶).
«وراه ها به وسیله او امن شوند».
چه زیبا بهاری است وخوش روزگاری كه بشر به خواب شیرینی ندیده وكام روزگار هرگز چنین شیرینی نچشیده كه فرش امانت وامنیّت بر سراسر زمین گسترده شود، بطوری كه تمام راه ها امن گردد، ودیو هولناك هراس وترس گریزان شود وغبار ضرر از رخ هر چیز وهر كس برخیزد وحتی موش كیسته ای را به دندان نجود(۹۷).
جانوران وحشرات در میان مردم تردد كنند وآسیبی نرسانند وزهرها وسموم گزندگان بر طرف گردد وزنگار كینه ونگرانی از صفحه دل های بندگان پاك شود. گرگ، چوپان امین گله گوسفندان شود ومرغان هوایی در پنجه عقاب آشیان امن بسازند، وبزرگ به كوچك ترحّم كند وكوچك به بزرگ احترام گذارد(۹۸).

به چنگ باز مرغان هوایی آشیان سازند * * * به خیل گوسفندان گرگ، حافظ چون شبانان شد

كه زنی ضعیف ما بین مشرق ومغرب رفت وآمد نماید واحتیاجی به مراقب نداشته باشد وكسی مزاحم او نشود(۹۹)، وغول بدی ها جای خویش به فرشته نیكویی بسپارد وخویش، رخت بربندد وبرود، كه خوب؛ خوب است، وخوب است كه خوب بماند، وبد؛ بد است، وبد است كه بد بماند.
(جاءَ الْحَقُ وزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا)(۱۰۰).
وچه زیبا گفته اند كه:
ظهور زیباست، چون ظهور زیبائی هاست.

وضع الید الطّیبة المباركة * * * برأسهم تبین منها البركة

دست نازنین بر سر مؤمنین
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام):
«وَوَضَعَ یَدَهُ عَلی رُؤُوسِ الْعِبادِ، فَلا یَبْقی مُؤمِنٌ اِلاّ صارَ قَلْبُهُ اَشَدَّ مِنْ زُبُرِ الْحَدیدِ...»(۱۰۱).
«ودست بر سر بندگان نهد، پس مؤمنی باقی نماند مگر آن كه قلبش محكم تر از پاره آهن شود...».
این دست رسول الله (صلی الله علیه وآله) است، دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، دست خداست، ید الله است وهركجا كه دست خدا باشد، حاصلی جز خیر وبركت وكمال ندارد.
هنگامی كه آن دست حق پرست بر سر بندگان مؤمن خدا كشیده شود، درخت عقل در وجودشان به حدّ كمال رسد وپرنده روحشان بر فراز افق عدالت واعتدال پر كشد وصفحه قلبشان به آهن ایمان، استحكام وصلابت یابد، بلكه از پاره های آهن سخت تر ومستحكم تر گردد(۱۰۲).
وبه بركت آن دست پر قدرت خدائی هر مؤمن توان چهل مرد در خویش بیابد.

وإنّما العلم لكلٍّ لتّسع * * * فكل مؤمن بحظّه نفع

گسترش وتوسعه علم
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«عَلَیْهِم سُیُوفٌ مَكْتُوبٌ عَلَیْها اَلفُ كَلِمَة، كُلُّ كَلِمَة مِفْتاحُ اَلْف كَلِمَة»(۱۰۳).
«شمشیرهایی هم راه دارند كه بر هریك از آن هزار كلمه (از اسرار علوم) نوشته شده كه هر كلمه ای كلید (رمز) هزار كلمه است».
هر روز وهر ساعت، تكنیك وصنعت بشری روبه رشد وفزونی است وهر ثانیه بر صفحات بیشمار كتاب علم، صفحه ای افزوده می گردد. ودنیای دانش وصنعت، مست باده غرور كه توانسته است به سرّی از اسرار شگفت نظام آفرینش دست یابد.
وزمانی از دنیای بی هوشی ومستی غرور خویش بیرون می آید كه خویشتن را در سرزمین قسط وعدل نهایی ودر روزگار شیرین رهایی ببیند، وموسم ظهور را دریابد، آن گاه به چشم باز وبصیر خواهد دید كه آن چه را مست آن بوده فقط وفقط قطره ای است در برابر اقیانوس بیكران علوم ومعارف.
(لَقَد كُنْتُ فی غَفْلَة مِن هذا فَكَشَفنا عَنْكَ غِطاؤَكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمُ حَدید)(۱۰۴).
آری چون آن مخزن سرّ الهی وجایگاه علوم بی منتهای ربّانی دست بر سینه وپشت بندگان بكشد، دیگر هیچ حكمی بر آنان سخت ومشكل نخواهد بود(۱۰۵)، وچون هر كدام از مردان حكومت او در اقطار عالم در مسئله ای درمانند، بر كف خویش می نگرند ووظیفه خویش را بر روی آن نوشته می یابند وبه آن چه مأمورند عمل می نمایند(۱۰۶).
بر هر یك از شمشیرهایی كه حمایل دارند هزار كلمه از درهای علم نگاشته شده كه هر كلمه كلید هزار در از كمالات علوم است ومعارف.
چنان سفره دل هاشان از مائده حكمت الهی پر گردد كه حتی زنی در خانه خویش بر طبق كتاب خدا وسنّت رسول الله (صلی الله علیه وآله) حكم نماید(۱۰۷).
وقتی سپاهیانش در مسیر قسطنطنیه به خلیج ودریا برخورد كنند، بر پاهای خویش چیزی بنویسند وبر روی آب راه بروند كه رومیان از تماشای این صحنه حیرت انگیز، انگشت تعجّب به دهان گرفته وگویند:
«اگر اینان كه یاران وهم راهان اویند، این گونه اند، پس خود او چگونه خواهد بود»(۱۰۸).
چنان علم ودانش وآگاهی در میان مردم نشر یابد كه دیگر هیچ كسی محتاج به سؤال از دیگری نباشد واین است تفسیر آیه شریفه(۱۰۹):
(یُغْنِ اللهُ كُلاًّ مِنْ سِعَتِه)(۱۱۰).

أن تظهر القوّة فی الآذان * * * حتی یصیر البُعد كالعیان

قوت گوش ها، قدرت چشمان
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«اِنَّ قائِمَنا اِذا قامَ مَدَّ اللهُ لِشیعَتِنا فی اَسْماعِهِم واَبْصارِهِمْ»(۱۱۱).
«هنگامی كه قائم ما قیام نماید، خداوند در قوّت وقدرت چشم وگوش شیعیان ما می افزاید».
این نیز از جمله ارمغان های نسیم صبح پیروزی است. بادهای لطیف رحمت بر پرده های حجاب آویخته بر چشم وگوششان می خورد وآن پرده ها را از منظر دید وحیطه گوششان كنار می زند، بطوری كه مؤمن از شرق عالم برادر مؤمن خویش را در غرب نظاره می كند، واو نیز از غرب، شرق را بالعیان می بیند(۱۱۲).
قدرت سمعی وبصری آنان چنان امتداد یابد كه از هر كجای عالم كه باشند صدای مقتدای اهل ایمان را از همان جائی كه هست بشنوند(۱۱۳)، وتماشاگر چهره زیبا وملكوتی اش باشند. واین امری نیست كه باور نتوان كرد، چرا كه نظائر آن در قرآن كریم آمده است:
جناب آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان علی نبینا وآله و(علیه السلام)، تخت بلقیس را به چشم برهم زدنی از مسافتی بسیار طولانی در نزد آن حضرت حاضر كرد(۱۱۴)، كه به نقل روایات زمین پهلو خالی نمود تا سرزمین سبا وبه ملك حضرت سلیمان در كنار هم قرار گرفت، وتخت به چشم بر هم زدنی حاضر گردید(۱۱۵)، وهم چنین خداوند متعال به حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام) ملكوت آسمان ها وزمین را یكباره نشان داد، پس اگر سلیمان ملك وجود حضرت مهدی موعود (علیه السلام) با اصحاب خویش این گونه باشند، امری عجیب نیست.

أصحابه أعمارهم لتُستَمر * * * حتی یروا أبناء هم ألف نفر

عمرهای طویل
حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام):
«یُعَمَّرُ الرَّجُلُ فی مُلْكِه حَتّی یُولَدُ لَهُ اَلْفُ ذَكَر»(۱۱۶).
«به مردان ملك او عمرهای طولانی داده شود، تا این كه مرد هزار پسر برایش متولد شود».
بشر هماره می كوشیده وشربت تلخ رنج می نوشیده ولباس كاوش وجستجو بر تن می پوشیده تا شاید بتواند در معدن هستی گوهر بقاء را بیابد وساعتی بر عمر خویش بیافزاید، ودر پناه این ساعت دمی بیاساید.
اما هرگز به كلید این گنج طلائی دست نیافت، وپای فتح او به قله بلند این راز نرسید.
ولی عصر ظهور دوران تحقق آرمان های دیرین وشیرین بشری است، چیزهایی را كه قرن ها به دنبالش شتابان دویده وبسا در طلب او كارش به وادی حسرت كشیده ونا امید در بستر مرگ آرمیده ونشانی از آن ندیده، اكنون در پیش پای خویش افتاده می بیند.
آری مردان شیعه در زیر پرچم حكومت پیشوایشان به قدری عمر كنند كه از نسل خویش هزار مرد ببینند واز شاخه تماشای اولادشان میوه های لذّت بچینند، وهرچه قد آن ها رشد كند، لباسها نیز با آن ها رشد می كند، وهرگز رنگ آلودگی وكثافت بر لبایشان ننشیند، ودائما پاكیزه وپاك باشد، وهرگاه اراده كنند لباسشان به هر شكل ورنگی كه بخواهند در آید(۱۱۷).
خدایا كی شود كه عمر گران غیبت سر آید، وآن محبوب دل ها از در درآید.

والناس إذ طلعته یرونا * * * بنوره عن نورها یغنونا

آفتاب سایه نشین
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«اِسْتَغْنَی الْعِبادُ عَنْ ضَوءِ الشَّمسِ»(۱۱۸).
«بندگان خدا دیگر از نور خورشید بی نیاز می گردند».
منظومه شمسی را كره ای نوری وآتشین است كه خورشیدش نامند. آن قدر شدّت نور آن زیاد است كه چشم بشری را یارای رویارویی با شعاع درخشنده نورش نیست.
واین ستاره عظیم نقش حیاتی وعظیمی در حیات انسان وهمه موجوات زنده دارد، بطوری كه اگر روزی این چراغ زرد آسمان سبز خاموش گردد، فانوس عمر همه جانداران در كام گرداب نیستی خاموش می شود، واثر به سزاي اين موجودِ عجيب الهى، در این دنیا بر كسی پوشیده نیست.
اما روزی كه آن را روز ظهور گویند، این چراغ نیز خود سایه نشین آفتابی بزرگ خواهد شد.
آن گاه دیگر زمان ظلمتِ غیبت نیست، زمان ظهور نور است، دیگر ابرهای غیبت كنار كشیده وهنگام تجلّی روشنائی رسیده، هنگامه رقص نور است نه جولان ظلمت، چنان زمین به درخشندگی وتابش خیره كننده نور پروردگارش روشن شود(۱۱۹) كه ديگر خورشيد بسان شمعي است كه در تاريكي ها بودي داشت ووجودى.
واكنون كه صبح روشن وصادق دمیده، دیگر نیازی به سوسوی شمع خورشید نیست، ومردم كه با نور آن حقیقت نور در راز ونیازند از نور خورشید، بی نیازند.
اَشْرَقَتِ الاَرْضُ بِنُورِ رَبِّها)(۱۲۰).

وإنّ روح الله لإئتمام * * * بقائم یصف فی القیام

فرود عیسی برای پرواز
حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه وآله):
«فَیَنْزِلُ رُوحُ اللهِ، عِیسَی بْنُ مَرْیَمَ (علیهما السلام) فَیُصَلّی خَلْفَهُ»(۱۲۱).
«پس روح الله عیسی پسر مریم فرود آید وپشت سر آن حضرت نماز گذارد».
حضرت عیسی بن مریم علی نبینا وآله و(علیه السلام) پیامبر عظیم الشأن وبزرگواری است كه درقرآن به «كلمة الله» و«روح الله»(۱۲۲) توصیف شده است.
واز عجائب ومعجزات آن مرد الهي اين كه خداوند او را از دامن پاك حضرت مريم عذراء بدون شوى، متولد ساخت(۱۲۳) ودر گهواره به تكلّم در آورد ودر كودكی حكم نبوّت به او عنایت فرمود(۱۲۴) وقدرت خیره كننده زنده كردن مردگان را به او عطا فرمود(۱۲۵).
وچون ظالمان وطاغیان زمان آن حضرت اراده كردند وجود مقدّس مطهّر او را از زمین بردارند وبه صلیب بیاویزند، خداوند اورا از دامن خاك به سوی افلاك سیر داد، ودر منازل آسمانی سكنایش داد(۱۲۶) وتاكنون حضرتش زنده اند، وهمنشین آسمانیان وملكوتیان اند، ودر صف منتظران قدوم مبارك حضرت بقیّة الله الاعظم روحی واراحنا فداه چشم به راه دوخته.
پس زمانی كه آن حجّت غائب از نظر هویدا شوند، وحكومت عدل وداد برپا نمایند، گل مریم از آسمان فرود آید ودر صف مأمومین، به گل زیبای نرجس (علیهما السلام) اقتدا نماید، واز جمله سرداران وحكّام زمان آن حضرت باشد ودر كشتن دجّال لعین، آن سرور را یاری ویاری نماید. ان شاء الله تعالى(۱۲۷).
واو برهان ذخیره خداوند است بر حقانیت دین مبین اسلام ودلیلی متقن بر صدق دعوای ختم وصایتِ حضرت ولی عصر(علیه السلام).
چون مسیحیان ببینند كه حضرت عیسی علی نبیّنا وآله و(علیه السلام) در ركاب آن حضرت است وآن بزرگوار را مقتدای خویش قرار داده، به پیامبر خویش تأسی كرده، به آن حضرت ایمان آورند(۱۲۸).
ناگفته پیداست وبی شبهه هویداست، نماز خواندن پیامبری اولولعزم وصاحب كتاب وشریعت پشت سر امام عصر (علیه السلام)(۱۲۹) دلیل روشن ونشانه ای متقن است بر این كه آن امام همام وآباء كرام او از تمام انبیاء الهی به جز جدّ اطهر شان حضرت سید انبیاء (صلی الله علیه وآله) افضل، برتر وبالاترند.

من السحاب الأبیض النداء * * * والناس یسمعونه علاء

ابر سفید
حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه وآله):
«يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وعَلي رَأسِه غَمامَةٌ فيها مُناد يُنادى: هذَا الْمَهْدِیُّ خَلیفَةُ اللهِ، فَاتَّبِعُوهُ»(۱۳۰).
«حضرت مهدی (علیه السلام) قیام می كند در حالی كه بالای سرش ابری است كه منادی از درون آن صدا می زند: این مهدی خلیفه خداست، از او پیروی نمایید».
از آن جا كه همه چیز وهمه كس باید به درگاه این خاندان مطهّر، افتاده وبه خشوع وخضوع در آیند، ودر اطاعت ایشان سر بسپارند(۱۳۱)، واراده حق بر این تعلق گرفته كه باقی مانده(۱۳۲) این خاندان را به جهانیان بشناساند، تا همگی به او ایمان آورند، وعذر وبهانه ای باقی نماند.
خداوند متعال در هنگامه قیام ابر سفیدی را مأمور ساخته تا از بالای سر او سیر كند، ودر همه جا سایه بر آفتاب وجودش بیافكند، واز میان این ابر ندائی برخیزد كه شعاع صوتش مشرق ومغرب، عرش وفرش وجنّ وانس را فرا گیرد:
«این مهدی خلیفه وجانشین خداست، پیرویش نمایید، او مهدی آل محمّد (علیهم السلام) است كه فرشِ داد بر تمام زمین بگسترد ومائده عدالت او سفره زمین را مملوّ نماید»(۱۳۳).

یطفی نار الفتنة المستنكرة * * * فی عهده بقتل اُسّ الكفرة
وإنّه الدّجال اسّ الفتنة * * * علیه الف بل الوف اللعنة

كشتن دجال، خاموشی آتش فتنه
حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه وآله):
«اِنَّهُ لَمْ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِی الاَرْضِ مُنْذُ ذَرَأَ اللهُ ذُرِّیَةَ ادَمَ أعْظَمْ مِنْ فِتْنَةِ الدَّجالِ»(۱۳۴).
«از آن روزی كه خداوندگار ذرّیه آدم را آفریده، فتنه ای بزرگتر از فتنه دجّال پیش نیامده است».
از زمان زندگانی مقدّس رسول الله (صلی الله علیه وآله)، آن حضرت وپس از آن، ائمه هُدی (علیهم السلام) یكی پس از دیگری مردم را از وقوع فتنه ای بزرگ كه دجّالش نامند می ترساندند، واز افتادن در این گرداب ترس آفرین بر حذر می داشتند.
امّا این دجّال كیست وچیست؟ ووقوع این فتنه در چه زمانی است؟ وشگردهای او در اجرای طرح این فتنه چگونه است؟ سؤالاتی است كه در میان گلشن روایات پرچمداران هدایت (علیهم السلام) می توان نشانی از آن جویا شد، وجای تفصیل آن در فرا خور این نوشته مختصر نیست.
آن چه در دایره اندیشه اهمیت آن بیشتر جلوه می كند، آن است كه این موجودخطرناك وفتنه بی باك، سعی بلیغ وتلاش بی دریغ خودرا در رواج بازار فحشاء، گناه، ظلم وجور مبذول می دارد، ودر طوفانی كردن دریای فتنه، شرّ وآشوب همّت می گمارد، وآن قدر اين ماده سمّى، خطرناك واثرش گسترده ووسیع است كه سطح دریای بشریت را آلوده ومسموم می نماید وهوا وفضای جامعه را به بوی گندش متعفّن وبد بو می گرداند وسبزه زار دین را به گورستانی خشك در زمستانی بسیار مرگبار مبدّل می سازد.
واگر چه گفته اند با یك گل بهار نمی شود، اما این قاعده را مستثنائی است كه چشم بشر را خیره می سازد. آری فقط گل نرجس است كه با آمدنش بهاران می شود، وزمین خشكیده ومرده در سرمای فساد ومعصیت، دوباره زنده می گردد، وبلبل های نغمه خوان دین دوباره در چمنزار وگل ها وبوستان وباغستان های دین به پرواز در می آیند واز نغمه های توحید ورسالت وولایت، فضای گیتی را پر می سازند.

مدعی گوید كه با یك گل نمی گردد بهار * * * من گلی دارم كه عالم را گلستان می كند

آری از ویژگی های وارث ذوالفقار آن است كه با شمشیر آتشبار حیدر كرّار شربت ناگوار مرگ را به كام آن افعی خوش خط وخال یعنی دجال می چشاند، وزمین را از لوث جور وظلم وعصیان پاك می سازد، واین است تفسیر آیه شریفه:
(اعْلَمُوا اَنَّ اللهَ یُحْیِی الاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها)(۱۳۵).
«بدانید كه خداوند متعال زمین را بعد از مردنش دوباره زنده می نماید».

البطؤ للأفلاك فی المسیر * * * بأمر ربّ الملك القدیر

كم شدن سیر چرخ، افتادن افلاك از سرعت
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«وَالسَّنَةُ مِنْ سَنِیِّه تَكُونُ مِقْدارَ عَشْرَ سِنین مِنْ سِنِیِّكُمْ»(۱۳۶).
«وسالی از سال های او برابر ده سال خواهد بود از سال های شما».
دوران غیبت؛ دورانی است كه هوا دلگیر وابری است وخورشید هدایت در پشت ابرها زندانی است، قناریان دین دار وهَزاران شریعت مدار وچكاوكان حق گفتار وطوطیان بر شاخه دین استوار، همگی از ناله ونوا افتاده اند. غبار خمودی وگرفتگی بر چهره افلاك نشسته.
امّا در كنجِ دل همه، نوری از امید سوسو می كند وبه این امید نغمه فرج را زمزمه می كنند. گویا چرخِ در گردش وخورشید وماه وافلاك، در سیر خود نیز دوست دارند در دعای فرج شریك باشند. اما چگونه!؟
اگر به گردش زمانه بنگری تلاش آن ها را در راه تحقق فرج،خواهی یافت. ثانیه ها با چه سرعتی سرسام آور جای خویش به دقیقه ها می دهند ودقیقه ها با سرعت انتهاری در كام ساعت ها محو می شوند، وساعت ها، امانتِ زمان را بی درنگ به دست روزها وشب ها می سپارند، وشب وروز بدون دریغ ومكث، خود را به مرز ماه ها می رسانند، وماه ها با سرعت بی اندازه خویش به سال ها تبدیل می شوند، وتا چشم روزگار باز شود، قرن ها از دوران غیبت را گذرانده اند وهمه به شوق اين كه اين دوران حسرت بار طي شود در تكاپو وتلاشند.
امّا هنگامی كه اوّلین خورشید صبح ظفر با لبخند طلائی اش بوسه بر سینه آسمان بزند، دیگر همه چیز از سرعت می افتد. آری دوران وصل رسیده وروزها دوست ندارند كه از محضر یار، مرخص شوند.
لحظه ها وماه ها وسال ها تمنّای بیشتر در خدمتش بودن را دارند، از این جهت تمام تلاش خود به كار می گیرند تا به آرامی گام بردارند واز افق زندگی مقدس او ویارانش، آهسته وخرامان بگذرند، وبا ناز ووقار حركت كنند، شاید بتوانند اندكی بیشتر لذّت دیدار یار را درك نمایند.
آری آن زمان، چرخِ فلك از سرعتِ سیر می افتد وهر روزش به اندازه ده روز وهر ماهش به مقدار ده ماه وهر سال آن به مقدار ده سال غیبت به طول می انجامد(۱۳۷).
وه! چه آرامشی است كه زمین وآسمان وسیارگان را نیز فرا گرفته.
خدایا به سوخته دلان ومنتظران فرجش سوگند، ما را نیز در زمره دعا گویان او ومشتاقان وخواستاران فرج حضرتش قرار بده وكام جان ما را از شیرینی ولذت مسرّت بخش آن ایام سراسر سعادت، محروم مفرما. آمین.

یظهر بالجدید من كتاب * * * فانّما معناه بالصّواب

دینی جدید وآئینی نو پدید
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«إذا قامَ الْقائِمُ (علیه السلام) جاءَ بِاَمْر جَدید كَما دَعا رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه وآله) فی بَدْوِ الاِسْلامِ اِلی اَمْر جَدید»(۱۳۸).
«وقتی كه (حضرت) قائم (علیه السلام) قیام نماید، چیز جدیدی می آورد، چنانچه در بدو اسلام رسول خدا (صلی الله علیه وآله) مردم را به سوی امر جدیدی فرا می خواندند».
چون بزرگترین خورشید فروزان نبوت در مغرب عالم فناء افول ودر مشرق عالم بقاء، طلوع نمود، واز دامن خاك به سوی افلاك وباغ های قدس جنان پر كشید، درگاه علم نبوی ومخزن اسرار وعلوم محمّدی یعنی عالم الشهود والأسرار حضرت صاحب ذوالفقار، حیدر كرار امیرالمؤمنین علیه الصلاة والسلام به جمع آوری آیات مبین قرآن وتنظیم آن همّت گماردند، وشأن نزول وتفسیر حقیقی قرآن را كه از دو لب مبارك رسول الله (صلی الله علیه وآله) آموخته ویا از سینه پاك نبوی به ارث برده بودند، به مردمان عرضه فرمودند، ولی آن شقاوت پیشگان وخفاش صفتان چنین جوابی دادند:
ما را به قرآنی كه تو داری نیازی نیست.
پس آن حضرت آن قرآن را از دسترس خلق برچیدند ودیگر كسی آن را ندید ودست به دست خاندان عصمت وامامان بزرگوار شیعه چرخیده وهم اكنون در محضر مقدّس وارث بزرگ دین محمّدی (صلی الله علیه وآله) می باشد(۱۳۹).
وهم چنین بعد از شهادت حضرت نبی اكرم (صلی الله علیه وآله) حضرت جبرئیل امین (علیه السلام) مونس وهم نشین حضرت صدّیقه اطهر زهرای مرضیه (علیها السلام) بودند، واخبار آینده را مو به مو به ساحت مقدسش عرضه می داشتند، وآن بانوی شهیده املاء می فرمود ودست حقّ پرست شوهر مطهّرشان، امير عالم هستى، آن را می نگاشت. وكتابی بس عظیم شد كه به «مصحف فاطمه» نام گرفت. وآن نیز در دست مطهّر امام عصر (علیه السلام) می باشد.
با این دو مقدمه اكنون به پای درد دلم بنشین تا برایت بگویم:
طولانی شدن دوران غیبت از یك سو وغفلت روز افزون مردم از امام وهادی خویش، از سوی دیگر، وجولان شياطين در تاختن اسب هاي نعل كرده بر سينه دين مبين از طرفى، وهزاران فتنه وآشوب وامتحان از طرف دیگر، دست به دست هم می دهند تا هر روزه سوراخی بر كف كشتی اسلام وارد شود، وتخته ای از اصول واحكامش به كام آب هوا وهوسِ هوسبازان سپرده شود. هر روزه بدعتی نو در دین گذارند وسنّت پیامبر را فدای مقاصد دنیوی خویش كنند.
حلال خدا را حرام، وحرام خدا را حلال نمایند، تا به جایی برسد كه دیگر از قرآن جز خطی وورقی نماند واز اسلام نیز جز یك اسم ونام. نامشان مسلمان است اما دورترین مردمند از اسلام، مساجدشان معمور است، اما اثری از هدایت در آن نیست، وساختمان هدایت آن ویران است(۱۴۰).
در این هنگامه است كه صاحب مصحف فاطمی واملای علوی وآن ترجمان حقیقی قرآن، صفحه روزگار را ورق خواهد زد وآن را بر خواهد گرداند(۱۴۱).
احكام وسنن الهی را از نو تجدید كند، به طوری كه این گونه پندارند كه یك مدّعی نبوّت با دینی جدید به پا خاسته وآیین نو پدیدی را پایه گذاری می كند، وحال آن كه او قدمی از مسیر آباء طاهرین خویش تخطّی نمی كند(۱۴۲)، وآن چه ابلاغ می نماید، همان دين احمدي وآيين علوى، وروش فاطمی(۱۴۳) صلوات الله علیهم اجمعین ومسیر سلف طاهرین خویش می باشد(۱۴۴).

ان هو الرّجعة للأئمّة * * * وإنّها افضل كلّ نعمة

رجعت، روزگار بازگشت ائمة
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام):
«اِنّ لِعَلِیٍّ (علیه السلام) فِی الاَرْضِ كَرَّةً مَعَ الْحُسَیْن، اِبْنِه صلوات الله علیهما»(۱۴۵).
«بدرستی كه برای (امیرالمؤمنین) علی (علیه السلام) وفرزندشان حسین صلوات الله علیهما بازگشتی به این زمین خواهد بود».
اگر چه در طول تاریخ، همیشه اهل باطل بر اهل حق چیره بوده اند، وفریاد حقّ وحق خواهی را در كام استكبار خویش خاموش كرده اند، وآن روزگار سیاهی كه بر سر بشرّیت آورده اند، حقّ تلافی آن در دنیا ادا نمی شود.
امّا چنین نیست كه همیشه دنیا هم به كام آنان بچرخد وروزگارانی خواهد رسید كه بهترین خوبان عالم، دوباره به این عالم باز گردند وآن چنان كه باید در دنیا حكومت شود حكم فرما می شوند.

چرخ گردون گر دو روزی بر مرداد ما نگشت * * * دائماً یكسان نماند حال دوران، غم مخور

آری ائمه ما در آن زمانه به این عالم باز خواهند گشت، واز آن بزرگواران چنین روایت آمد:
«از ما نیست كسی كه به بازگشت ما ایمان نداشته باشد»(۱۴۶).
آن بزرگ راستگویان ومولای موحدان، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب سلام الله علیهما به این عالم باز خواهند گشت، وبرای وجود مطهّرش قبّه گاهی وبارگاهی مجلل در نجف بپا خواهد شد(۱۴۷)، وحسین شهیدش (علیه السلام) نیز باز خواهد آمد(۱۴۸)، وآن روز روزگاری دگر خواهد بود، وباید كه از عمق جان زمزمه كبوتران منتظر را بر نهر زبان جاری كرد، وهم راه با جامعه «جامعه» خوانان چنین سرود.
«وَجَعَلَنی مِمَّنْ یَقْتَصُّ اثارَكُمْ.... وَیُحْشَرُ فی زُمْرَتِكُمْ، ویَكِرُّ فی رَجْعَتِكُمْ، ویُمَلَّكُ فی دَوْلَتِكُمْ»(۱۴۹).
وچنین حكایت شده كه صادق آل محمّد (علیهم السلام)، زیر لب های مبارك، این شعر را ترنّم می فرمود:

لكلّ اُناس دَولَةٌ یَرقَبُونَها * * * ودَولَتُنا فی آخرِ الدَّهر یظهر(۱۵۰).
آیاته الكثیرة المعیّنة * * * ظاهرة جلیة مبیّنة

نشانه های نور
قرآن كریم:
(سَنُریهِمْ ایاتِنا فِی الاْفاقِ وفی اَنْفُسِهِمْ حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم اَنَّهُ الْحَقُّ)(۱۵۱).
عن الصادق(علیه السلام): «خُرُوجُ الْقائِمِ هُوَ الْحَقُّ...»(۱۵۲).
«به زودی آیات ونشانه هایمان را در آفاق ودر نفس هایشان به آنان نشان می دهیم، تا این كه برای آنان روشن گردد كه آن حقّ است».
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «منظور از حق در این آیه شریفه قیام حضرت قائم (علیه السلام) است».
ابعاد وجودی حضرت بقیّة الله الأعظم ارواحنافداه دائما هدف پیكان های كهنه شبهات پوسیده وبی اساس بوده.
منكرین آن وجود مسعود، همیشه در صدد دست یافتن به دست آویزی سست وبی بنیاد بوده اند تا آتش كینه ای كه در دل ناپاك خویش دارند، به وسیله آن خنك سازند، وبا زیاد شدن منكرین حضرت، بر كثرت سپاه خویش بنازند.
امّا قران مجید دائماً با جملات رسا وزیبا وبیانات بلیغ وشیوا، كتاب مكر آنان را ورق ورق كرده ودر زیر باران شدید آیات بیّنات خویش به دست سیل نابودی سپرده است.
آرى؛ آن ها كه پهنای دلشان، مرداب گندیده ای از عقاید انحرافی شده، گاهی با انكار امكان طول عمر انسان وگاه با شبهه در طولانی شدن زمان غیبت، سعی در خاموش كردن نور الهی با دهان خویش دارند؛
(یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِافْواهِهِمْ)(۱۵۳).
غافل از آن كه چراغ فروزان وبر افروخته شده از نور الهی خاموش شدنی نیست.
(واللهُ مُتِمُّ نُورِه وَلَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ)(۱۵۴).
خداوند در زمان غیبت وپیش از ظهور آن بی كران نور، آن قدر نشانه وعلامت در وجود خودِ مردم وآسمان وزمین به آنان نشان دهد كه مانند روز روشن بر ایشان واضح ومبیّن شود كه آن قیام بزرگ حق است وحقیقت دارد، وآن چه به گوش شنیده بودند وبه زبان، انكار می كردند اكنون به چشم باز می بینند ودیگر هنگامه انكار به پایان رسیده.
علامات قیام حضرت ولی عصر (علیه السلام) بر دو گونه اند، علامات حتمي وغير حتمى(۱۵۵).
علامات؛ آن نشانه هایی است كه نزدیك یا مقارن ظهور حضرتش اتفاق می افتد، وبا وقوع آنها، ظهور را در پی خواهد داشت، مانند ندای جبرئیل كه مردم را برای بیعت با آن خلیفه خداوندی دعوت می نماید، ودر پیشگاه آن حضرت فریاد می زند:
«البیعة لله»(۱۵۶).
«این بیعت از برای خداست».
از دیگر علامات آن است كه مردم چهره منور امیر دایره وجود، حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین (علیه السلام) را بر سینه نیلگون آسمان مشاهده می كنند وصدایی می شنوند كه ندا می كند:
«ای مردم این امیر مؤمنان است كه به عالم دنیا بازگشته است».
دیگر آن كه خورشید رسم صبحگاهی خویش را برهم می زند واین بار از مغرب طلوع می كند(۱۵۷).
یا این كه بر خلاف عادت فلك، خورشید در نیمه ماه رمضان وماه در آخر آن می گیرد(۱۵۸).
ودیگر علاماتی كه تفصیل وشرح آن ها در گنجایش این نوشتار نیست وچه كتاب های عریض وطویلی كه در علامات ظهور به دست علمای شیعه(۱۵۹) ویا مخالفین نوشته شده، وهزاران علامت در آن ها به ثبت رسیده است.
وبالاخره خداوند متعال با آیات بسیار، حجّت خویش را بر مردم باهر وظاهر وبه نصرت ویاری خویش او را بر جهانیان قاهر خواهد نمود.
(یَسْتَنْبِؤُنَكَ اَحَقٌّ هُوَ قُلْ ای ورَبّی اِنَّهُ لَحَقٌّ)(۱۶۰).

ومدّة طالت من الأیام * * * سلطنة القائم فی الأنام

سلطنت سلطان عصر، شهر ودیار او
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام):
«یَمْلِكُ ما بَیْنَ الْخافِقَیْنِ اَربَعینَ عاماً»(۱۶۱).
«بین مشرق تا مغرب را چهل سال مالك شود».
روایات در باب توسعه دائره حكومت آن شاهباز عدالت وحق خواهی از جهت زمان، متعدد ومتفاوت است.
در بعضی از روایات مدّت آن هفت سال از سال های آن عصر كه به شمار سال های شما هفتاد سال می شود، تعبیرشده ودربعضی چهل سال(۱۶۲) ودر بعضی فرموده اند: «حكومت او تا دامنه قیام قیامت امتداد می یابد»(۱۶۳).
ودربرخی دیگر كوتاه ترین مدّت را هفت وبالاترین را نه سال شمرده اند.
اما در زمان غیبت جایگاه حضرتش برای مردمان معلوم ومشخص نیست وجز خادمین وملازمین ركاب آن حضرت از مأوی او بی خبرند(۱۶۴)، ودر بعضی نقل ها محل سكونت یاوران وخاندان آن همای سعادت، در جزائر خضراء وجایگاه خود آن حضرت را مناطق دور از دست خلائق نام برده شد(۱۶۵).
اما زمانی كه بر سریر حكومت تكیه زند وبارگاه امامتش برپا گردد، از روایات چنین بر می آید كه خانه خویش را مسجد سهله در شهر كوفه(۱۶۶) ومقر حكومت وخلافت خود را مسجد مقدس كوفه قرار می دهد(۱۶۷).
همان مسجدی كه از آن زمان كه بانك اذان امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شمشیر زهر آگین كفر والحاد در فضای آن خاموش شد، صدای ناله اش چون ستون حنّانه در فراق امیر عالم از بند بند خشت ها وگل هایش به گوش جان می رسد. تا زمانی كه انشاء الله دست مبارك زاده حیدر كرار در آغوشش بگیرد تا از حنین ناله خویش باز نشیند.
واز پاره ای از روایات چنان استفاده می شود كه حكومت آن حضرت تا زمان رجعت ائمه هُدی (علیهم السلام) به طول می انجامد(۱۶۸)، وسپس دوازده پیشوای هدایت شده هدایت گر بعد از او خواهند آمد(۱۶۹).
آری شاخسار درخت پر بار حكومتش بر تمام گیتی سایه می افكند وپرچم عدالت او بر فراز بام دنیا به اهتزاز در می آید، وعدالت علوی اش تمام مشرق ومغرب عالم را پر خواهد ساخت، وجایی از پهنه گیتی از دائره سلطنت آن پادشاه هستی خارج نخواهد بود، وجب به وجب خاك زمین از این كه در زیر پای آن حضرت ویاوران سعادتمندشان باشد، به خویش می بالد وفخر می فروشد.
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْكَ فی دَوْلَة كَریمَة، تُعِزُّ بِهَا الاِسْلامَ واَهْلَهُ وتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ واَهْلَهُ وتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلی طاعَتِكْ والْقادَةِ اِلی سَبیلِكَ وتَرْزُقُنا بِها كَرامَةَ الدُّنْیا والاْخِرَةِ».

پاورقی:

-----------------

(۱) بحار الانوار ج ۲۳ «باب وجوب معرفة الامام» ص ۸۹ حدیث ۳۵ واز كتب اهل سنّت: شرح مقاصد تفتازانى، ج ۵ ص ۲۳۹، «الفصل الرابع فی الإمامة» منشورات شريف رضى.
(۲) بحار الانوار ج ۳۶ ص ۲۲۳ حدیث ۲۱.
(۳) در بعض روایات آمده: به سمت راست عرش نظر كن.
(۴) در بعضی روایت آمده كه در وسط آنان قیام نموده به نماز ایستاده ومانند ستاره ای می درخشید.
(۵) در روایتی آمده كه خداوند تبارك وتعالی انوار اهل بیت (علیهم السلام) را به حضرت آدم (علیه السلام) نشان داد، آخرین نور از آن انوار پاك كه در میان آنها مانند ستاره صبح می درخشید، نور وجود مقدس حضرت بقیة الله (علیه السلام) بود، آن گاه خداوند تبارك وتعالی فرمود:
«وبعبدی هذا السعید افكّ عن عبادی الأغلال، وأوضع عنهم الاصار، وأملأ الأرض حناناً ورأفةً وعدلاً كما ملئت من قبله قسوةً وشقوةً وجوراً»
«توسط این بنده سعادتمند غل ها وزنجیرها را از پای بندگانم باز می كنم، وبارهای سنگین بدبختی را از دوش ایشان بر می دارم، وزمین را از مهر ومحبت ولطف وعدالت پر می كنم، همان گونه كه پیش از آن از سنگدلی وشقاوت وستم پر شده باشد».
بحارالانوار: ج ۲۶ ص ۳۱۲.
(۶) سوره مائده: ۵۴.
(۷) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۳۹ حدیث ۱۹، باب صفاته وعلاماته ونسبه(علیه السلام).
(۸) منتهی الامال ج ۲ ص ۷۳۶، فصل دوّم در ذكر جمله ای از خصائص حضرت صاحب الزمان.
(۹) سوره اعراف: ۵۸.
(۱۰) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۱۳ حدیث ۱۴.
(۱۱) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۱۴۵ حدیث ۱۲.
(۱۲) مرحوم آیة الله فقیه ایمانی در كتاب «فوز اكبر» تعداد ۳۱۳ لقب از القاب آن حضرت را به رشته نظم در آورده است.
(۱۳) «هلك المستعجلون»، روایات زیادی به هلاكت كسانی كه در فرج عجله می كنند خبر داده است، این عجله ممكن است به صورت نارضایتی از قضای الهی باشد، كه چرا پس آن حضرت ظهور نكرد و....، وممكن است این نارضایتی به اقدام عملی بیانجامد وبا اعمال ورفتاری كه از خود نشان می دهند، به خیال خودشان زمان فرج را به جلو بكشانند.
(۱۴) بحارالانوار ج ۵۲ ص ۲۸۳ حدیث ۱۰.
(۱۵) بحارالانوار ج ۵۱ ص ۳۱ باب النهی عن التسمیة.
(۱۶) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۷۲ حدیث ۱۶.
(۱۷) مانند آیه ۵۵ سوره نور: (وعد الله الذین آمنوا منكم وعملوا الصالحات...)، وآیه ۹ سوره صف (هو الذی أرسل رسوله بالهدی ودین الحقّ لیظهره علی الدّین كلّه ولو كره المشركون) كه این دو آیه شریفه تفسیر به زمان حضرت ولی عصر (علیه السلام) شده است.
(۱۸) بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۶۳.
(۱۹) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۲۸.
(۲۰) مفاتیح الجنان، زیارت جامعه كبیره.
(۲۱) مفاتیح الجنان، اعمال شب نیمه شعبان.
(۲۲) بحارالانوار ج ۵۲ ص ۱۵۸ حدیث ۲۱.
(۲۳) سوره نور: ۲۶ و۲۷.
(۲۴) سوره صف: ۸.
(۲۵) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۲۵ حدیث ۴.
(۲۶) انبياء گذشته يكي پس از ديگرى، آمدن پیامبری را در آخر الزمان بشارت داده بودند كه نبوت به او خاتمه می یابد ودین او ناسخ همه ادیان الهی است، وبرای او علائمی برشمرده بودند تا مردم او را بشناسند وبه او ایمان آورند، از جمله این علائم همین مهر بود كه بر شانه مبارك ایشان نقش بسته بود. ودر روایت است كه: «یعرفونه كما یعرفون ابناءهم» آنها (با این اوصاف) او را می شناختند، همان طور كه فرزندان خود را می شناختند.
(۲۷) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۰ حدیث ۲۵.
(۲۸) سوره هود: ۸۰. يعنى: اي كاش در برابر شما قدرتي داشتم يا تكيه گاه وپشتيبان محكمى، (آن گاه می دانستم با شما زشت سیرتان دد منش چه كنم) كه این پشتیبان محكم در روایات تفسیر به وجود امام عصر (علیه السلام) شده است.
(۲۹) سوره انبیاء: ۱۰۵.
(۳۰) او وعده حضرت موسی (علیه السلام) به صابران بنی اسرائیل است: (وقال مُوسی لِقَومِه اِسْتَعینُوا باللهِ واصْبِرُوا، إنَّ الأرْضَ للهِ یُوِرثُها مَن یَشاء مِن عِبادِه واْلعاقِبَةُ لِلِمُتَّقینَ).
(۳۱) سوره احزاب: ۴۰.
(۳۲) سوره توبه: ۳۳.
(۳۳) سوره مطفّفین: ۲۶.
(۳۴) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۱۵۲ حدیث ۳.
(۳۵) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۱۵۳ و۱۵۷ حدیث ۲۰.
(۳۶) يعنى: پاكیزه ترین زندگی دارند وبهترین فرجام ها. سوره رعد: ۲۹.
(۳۷) الإمام المهدی ص ۸۹، وبحار الانوار ج ۵۱ ص ۱۳۲ حدیث ۱.
(۳۸) شكی در این نیست كه بیعت با پیغمبر وامام، لازم وشرط ایمان است، ودر حقیقت بیعت با خداوند می باشد (الّذین یبایعونك انّما یبایعون الله).
اما بیعت با غیر معصوم: اگر به طور خاص از طرف امام معصوم نصب شده وبه فرمان امام باشد، بیعت با او واجب است، چون بیعت با او، بیعت با امام است، وگر نه بیعت با او جایز نیست، خواه دعوت او به سوی خودش باشد، خواه به عنوان نیابت ووكالت از امام.
جهت اطلاع بیشتر به كتاب مكیال المكارم باب ۸ فصل ۳۴ ویا ترجمه آن مراجعه شود.
(۳۹) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۱۳۲ حدیث ۱.
(۴۰) يعنى: حكومت امروز برای كیست؟ برای خداوند یكتای قهار است. سوره غافر: ۱۶.
(۴۱) منتخب الاثر، ص ۲۵۸.
(۴۲) به یمن وجودش زمین وآسمان استوار مانده است.
(۴۳) «لو قد خرج القائم (علیه السلام) بعد أن أنكره كثیر من الناس، یرجع شاباً موفّقاً، فلا یثبت علیه إلاّ كلّ مؤمن» بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۱۹ حدیث ۲۰.
(۴۴) الزام الناصب، ص ۱۲۷.
(۴۵) منتخب الأثر: ص ۴۷۰.
(۴۶) روزگار رهائى: ج۱ ص۵۰۰.
(۴۷) «اما تحبون أن یظهرالله عزوجل الحق والعدل فی البلاد ویحسن حال عامة الناس ویجمع الله الكلمة ویؤلّف بین القلوب المختلفة، ولا یعصی الله فی أرضه» بحارالانوار ج ۵۲ ص ۱۲۸ حدیث۲۰.
(۴۸) يعنى: ودین مخصوص خداوند گردد. سوره بقره: ۱۹۳.
(۴۹) يعنى: این وعده ای است كه دروغ نخواهد بود. سوره هود: ۶۵.
(۵۰) يعنى: سلام بر تو ای وعده خداوند كه تحقق آن را ضمانت فرموده! مفاتیح الجنان، زیارت آل یاسین.
(۵۱) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۳۹ حدیث ۸۶.
(۵۲) يعنى: دانش داوری عادلانه به او دادیم. سوره ص: ۲۰.
(۵۳) تفسیر المیزان: ج ۱۷ ص ۲۰ سوره ص.
(۵۴) سوره انبیاء: ۱۰۵.
(۵۵) بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۳۱۹ حدیث ۲۰.
(۵۶) علامه مجلسی(رحمه الله)، عین الحیاة بحث امامت، تنویر ششم، بعضی از صفات وعلامات امام.
(۵۷) بحارالانوار ج ۵۳ ص ۸۵.
(۵۸) اعلام الوری ص ۴۳۲، بحارالانوار ج ۵۲ ص ۳۳۷.
(۵۹) «یخرج مع القائم(علیه السلام) من ظهر كوفة سبع وعشرون رجلاً خمسة عشر من قوم موسی (علیه السلام) الذین كانوا یهدون بالحق وبه یعدلون، وسبعة من أهل الكهف، ویوشع بن نون وسلمان وابودجانة الانصاری والمقداد ومالك الاشتر فیكونون بین یدیه أنصاراً وحكّاماً». بحار الانوار ج ۵۳ ص ۹۱ ح ۹۵.
(۶۰) اعلام الوری ص ۴۳۰، بحار الانوار ج ۵۳ ص ۳۳۸.
(۶۱) امام باقر (علیه السلام) فرمود: «اذا قام بمكّة واراد ان یتوجّه إلی الكوفة، نادی منادیه: الا لا یحملنّ احد طعاماً ولا شراباً، ویحمل معه حجر موسی بن عمران وهو وقر بعیر، فلا ینزل منزلاً الاّ انفجرت منه عیون، فمن كان جائعاً شبع ومن كان ظامئاً روى، ورویت دوائبهم، فهو زادهم حتّی ینزلوا النجف من ظهر الكوفة». بحار الانور ج ۵۳ ص ۳۳۵.
(۶۲) يعنى: از چشمه ای جوشان كه بندگان خاص خدا از آن می نوشند، واز هرجا بخواهند آن را جاری می سازند. سوره انسان: ۶.
(۶۳) بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۵۶. غیبة نعمانی ص ۲۴۴.
(۶۴) امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اذا قام القائم.....فسیخرجون ألف درع واثنی عشر ألف سیف واثنی عشر ألف بیضة، لكلّ بیضة وجهان....فیلبهم ذلك، ثم یقول: من لم یكن علیه مثل ما علیكم فاقتلوة» بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۷۷.
(۶۵) بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۵۱.
(۶۶) «رایة رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلّم) نزل بها جبرئیل یوم بدر سیر به... نشرها رسول الله یوم بدر ثم لفّها ودفعها إلی علی (علیه السلام) فلم تزل عند علی (علیه السلام).... وهی عندنا هنا. لا ینشرها أحد حتّی یقوم القائم (علیه السلام)، فاذا قام نشرها.... ویسیر الرعب قدّامها شهراً ووراءها شهراً وعن یمینها شهراً».
بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۶۰.
(۶۷) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۲۱ حدیث ۲۷.
(۶۸) امام صادق (علیه السلام): «ان الله خیّر ذا القرنین السحابین الذلول والصعب، فاختار الذلول وهو ما لیس منه برق ولا رعد ولو اختار الصعب لم یكن له ذلك، لأن الله اذخره للقائم (علیه السلام)». بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۲۱ حدیث ۲۸.
(۶۹) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۲۲ حدیث ۲۹.
(۷۰) بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۲۹۰ حدیث ۳۲.
(۷۱) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۳۸.
(۷۲) «ثم یخرج المنتصر ویطلب بدم الحسین ودماء أصحابه». بحار الانوار ج ۵۳ ص ۱۴۵ حدیث ۲.
(۷۳) (وَعَدَ الله الَّذینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُواالصّالِحات لَیَسْتَخْلفَنَّهُمْ فی الأرْضِ....) سوره نور آیه: ۵۵.
(۷۴) (هُوَ الّذی اَرسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَدینِ الحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ كُلِّهِ...) سوره توبه، آیه: ۳۳.
(۷۵) «اعرف العلامة».
(۷۶) «ثمّ ینادی ابلیس فی آخرالنهار من الأرض: ألا إنّ الحق مع عثمان وشیعته» ارشادمفید: باب ۴۰ ح۳.
(۷۷) يعنى: بدرستی كه شیطان دشمن آشكاری برای انسان است. سوره یوسف: ۵.
(۷۸) بحار الانوار: ج ۵۳ ص۴۳ حدیث ۱۲.
(۷۹) سوره حجر: ۳۷ و۳۸ وسوره ص: ۸۰ و۸۱.
(۸۰) «الوقت المعلوم یوم قیام القائم، فاذا بعثه الله فی المسجد الكوفة وجاء ابلیس حتّی یجثو علی ركبتیه فیقول: یا ویلاه من هذا الیوم فیأخذ بناصیته فیضرب عنقه، فذلك (یوم الوقت المعلوم) منتهی أجله» بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۷۶.
(۸۱) بحار الانوار ج ۵۳ ص ۴۳ حدیث ۱۲.
(۸۲) (اَشْرَقَتِ الاَرْضُ بِنُورِ رَبِّها) سوره زمر: ۶۹.
(۸۳) «الوقت المعلوم فانّه يوم قضيت وحتمت أن اطهر الارض ذلك اليوم من الكفر والشرك والمعاصى». بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۴۸.
(۸۴) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۶۴ و۱۵۰.
(۸۵) (وآتیناه من الكنوز ما إنّ مفاتحه لتنوا بالعصبة أولی القوّة) سوره قصص: ۷۶.
(۸۶) «ویجمع إلیه اموال الدنیا من بطن الأرض وظهرها فیقول للناس: تعالوا إلی ما قطعتم فیه الأرحام...... فیعطی شیئاً لم یعطه احد كان قبله». بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۵۱ حدیث ۱۰۳.
(۸۷) «فیتواسون ویقتسمون بالسویة فیستغنی الفقیر ولایعلو بعضهم بعضا». بحارالانوار ج۵۲ ص۳۸۵، حدیث ۱۹۵.
(۸۸) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۴۱ حدیث ۹۱.
(۸۹) «جبرئیل علی المیزاب فی صورة طیر أبیض، فیكون اوّل خلق یبایعه». بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۶۹ حدیث ۱۵۶.
(۹۰) «یؤید بنصر الله وینصر بملائكة الله. بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۷۹ حدیث ۱۸۷.
(۹۱) بحارالانوار: ج ۱۰۱ ص ۱۰۳ حدیث۳، القطره ج ۱ ص ۴۸۸ حدیث ۸۶.
(۹۲) بحار الانوار ج ۵۳ ص ۸۵.
(۹۳) سوره اعراف: ۹۶.
(۹۴) امام صادق (علیه السلام): «یسوق الله بركات السماوات والأرض، فتزل السماء قطرها، ویخرج الأرض بذرها وتأمن وحوشها وسباعها». بحار الانوار ج ۵۱ ص ۱۴۶.
(۹۵) سوره ابراهیم: ۴۸.
(۹۶) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۳۸ حدیث ۸۳، القطره ج۱ ص ۴۶۳.
(۹۷) «حتی تأمن الشاة من الذئب، والبقر من الغنم، والانسان من الحیّة حتّی لا تقرض الفارة جراباً». بشارة الاسلام ص ۲۷۹، روزگار رهائی ص ۶۱۹.
(۹۸) «القی فی تلك الزمان الأمانة علی الأرض فلا یضرّ شیء شیئاً، ولا یخاف شیء من شیء، ثمّ تكون الهوام والمواشی بین الناس، فلایؤذی بعضهم بعضاً، وأنزع حمة كلّ ذی حمة من الهوام وغیرها واذهب سمّ كلّ ما یلدغ.... والقی الرأفة والرحمة بینهم، فیتواسون ویقتسمون بالسّویة فیستغنی الفقیر ولایعلو بعضهم بعضا ویرحم الكبیر الصغیر ویوقّر الصغیر الكبیر».
بحار الانوار ج ۵۲ ص۳۸۴ حدیث ۱۹۴.
(۹۹) «حتّی یخرج العجوز الضعیفة من المشرق ترید المغرب فلا ینهاها أحد». بحارالانوارج ۵۲ ص ۳۴۵، بشارة الاسلام ص ۲۳۰.
(۱۰۰) يعنى: حق آمد وباطل نابود شد یقینا باطل نابود شدنی است. سوره اسراء: ۸۱.
(۱۰۱) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۳۵ حدیث ۴.
(۱۰۲) امام صادق: «ما كان یقول لوط (علیه السلام) (لو أنّ لی بكم قوّة أو آوی إلی ركن شدید) إلاّ تمنیّاً لقوّة القائم(علیه السلام)، ولا ذكر إلاّ شدّة أصحابه، فإنّ الرّجل منهم یعطی قوّة اربعین رجلاً، وإنّ قلبه لأشدّ من زبر الحدید، ولو مرّوا بالجبال الحدید لقطعوها، لا یكفّون سیوفهم حتی یرضی الله عزّوجلّ».
(۱۰۳) غیبت نعمانی ص ۳۱۵.
(۱۰۴) يعنى: (به او خطاب شود) تو از این صحنه غافل بودی وما پرده از چشم تو كنار زدیم وامروز چشمت كاملا تیز بین است. سوره ق: ۲۲.
(۱۰۵) «یمسح الله بطونهم وظهورهم فلا یشكل علیهم حكم». بشارة الاسلام ص ۳۱۱ منتخب الاثر۴۸۵.
(۱۰۶) «إذا قام القائم بعث فی أقالیم الارض، فی كلّ اقلیم رجلاً، یقول: عهدك فی كفك، فإذا ورد علیك امر لا تفهمه، ولا تعرف القضاء فیه، فانظر إلی كفّك واعمل بما فیها».
غیبت نعمانی ۳۱۹، بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۶۵.
(۱۰۷) «تؤتون الحكمة فی زمانه حتّی إنّ المرأة لتقضی فی بیتها بكتاب الله تعالی وسنّت رسول الله (صلی الله علیه وآله)». غیبت نعمانی ص ۲۳۹.
(۱۰۸) «ویبعث جنداً إلی القسطنطنیه، فإذا ابلغوا الخلیج كتبوا علی أقدامهم شیئاً ومشوا علی الماء، فإذا نظر الیهم الروم یمشون علی الماء، قالوا: هولاء اصحابه یمشون علی الماء فكیف هو؟» غیبت نعمانی ص۱۹۱.
(۱۰۹) منتهی الآمال ج ۲ فصل دوم در جمله ای از خصایص حضرت صاحب الزمان، خصیصه ۲۴.
(۱۱۰) يعنى: خداوند هر كدام را از فضل وكرم خود بی نیاز می كند. سوره نساء: ۱۳۰.
(۱۱۱) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۳۶.
(۱۱۲) «انّ المؤمن فی زمان القائم وهو بالمشرق لیری أخاه الّذی فی المغرب وكذا الّذی فی المغرب یری اخاه الّذی فی المشرق» بحار الانوار ج۵۲ ص ۳۹۱.
(۱۱۳) «إنّ قائمنا إذا قام، مدّ الله لشیعتنا فی أسماعهم وأبصارهم، حتّی لا یكون بینهم وبین القائم برید یكلمهم فیسمعون، وینظرون إلیه وهو فی مكانه». منتخب الأثر ص ۴۸۳.
(۱۱۴) سوره نمل: ۴۰.
(۱۱۵) تفسیر المیزان ج ۱۵ ص ۳۷۰ ذیل آیه ۴۰ سوره نمل.
(۱۱۶) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۰.
(۱۱۷) القطرة ج ۱ ص ۴۸۶ حدیث ۸۲.
(۱۱۸) بحارالانوار ج ۵۲ ص ۳۳۰ حدیث ۵۲.
(۱۱۹) «وتشرق الارض بنور ربّها» بحار الانوار ج ۵۱ ص ۷۱ و۱۴۶.
(۱۲۰) سوره زمر: ۶۹.
(۱۲۱) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۷۱ حدیث ۱۲.
(۱۲۲) سوره نساء: ۱۷۱.
(۱۲۳) سوره مریم:۲۰ و۲۱.
(۱۲۴) سوره مریم ۲۸ تا ۳۰.
(۱۲۵) سوره آل عمران: ۴۹.
(۱۲۶) سوره نساء: ۱۵۷و ۱۵۸.
(۱۲۷) پیامبر اكرم: «.....و انّه یخرج معه عیسی بن مریم ویساعده عل قتل الدّجال بباب لُدّ، بأرض فلسطین، وإنّه یؤمّ هذه الامّة وعیسی یصلّی خلفه». بحار الانوار ج ۵۱ ص ۹۳.
(۱۲۸) القطره ج ۱ ص ۴۶۴ حدیث ۲۱. حضرت عیسی در هنگام پائین آمدن از آسمان، خود متدین به دین مبین اسلام است، وروشن است كه ایمان به او، ایمان به اسلام است.
(۱۲۹) در روایتی كه شیعه وسنی نقل كرده اند آمده كه: چون هنگام نماز واجب شود، حضرت مهدی (علیه السلام) رو به حضرت عیسی نموده فرمایند: پیش رو ای روح الله، یعنی امامت نماز را به عهده گیر، واو جواب عرض می دارد: شما اهل بیتی هستید كه هیچ كس بر شما مقدم نمی شود. كراجكى، التفضیل: ص ۲۴، ينابيع الموده قندوزي حنفى، ص ۱۸۷.
(۱۳۰) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۸۱ حدیث ۱۶.
(۱۳۱) «وخضع كلّ جبّار لفضلكم، وذلّ كلّ شیء لكم» مفاتیح الجنان، زیارت جامعه كبیره.
(۱۳۲) (بقیة الله خیر لكم ان كنتم مؤمنین).
(۱۳۳) «یخرج فی آخر الزمان علی رأسه غمامة من الشمس، تنادی بلسان فصیح یسمعه الثقلین والخافقین: هو المهدیّ من آل محمّد یملأ الأرض عدلاً كما ملئت جوراً» بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۷۸ ح ۱۸۳.
(۱۳۴) منتخب الاثر ص ۴۶۲.
(۱۳۵) سوره حدید: ۱۷.
(۱۳۶) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۳۷.
(۱۳۷) «یأمر الله تعالی الفلك بالثّبوت وقلّة الحركة، فتطول الأیّام لذلك والسّنون». بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۳۹ حدیث ۸۴.
(۱۳۸) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۳۸ حدیث ۸۲.
(۱۳۹) احتجاج: ج ۱ ص ۲۲۵، بحار الانوار ج ۹۲ ص ۴۲ حدیث۲.
(۱۴۰) رسول الله: «سیأتی زمان علی امّتی لا یبقی من القرآن إلاّ رسمه ولا من الاسلام إلاّ اسمه، یسمعون به وهم أبعد الناس منه، مساجدهم عامرة وهي خراب من الهدى...» ثواب الاعمال: ص ۲۵۳ حدیث ۴، بحار الانوار ج ۵۲ ص ۱۹۰ حدیث ۲۱.
(۱۴۱) «إذا قام القائم (علیه السلام) قرأ كتاب الله عزوجل علی حدّه وأخرج المصحف الّذی كتبه علیّ(علیه السلام)» كافی ج۲ ص۶۳۳، روزگار رهائی ص ۶۱۸.
«یعلّم القرآن علی ما انزل الله عزوجل فأصعب ما یكون علی من حفظه الیوم، لأنّه یخالف فیه التألیف» بشارة الاسلام ص ۲۳۴، روزگار رهائی ص ۶۱۶.
(۱۴۲) «المهدي يقفوا أثري لا يخطى». منتخب الاثر: ص ۴۹۱.
(۱۴۳) حضرت مهدی (علیه السلام): «إن لی فی إبنة رسول الله اُسوة حسنة» دختر گرامی رسول خدا برای من الگوی نیكوئی است.
(۱۴۴) «فیأتی محمّد وعلیّ، فیكتبان له عهداً منشوراً یقرؤه علی الناس» بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۰۶ حدیث ۷۹.
(۱۴۵) بحار الانوار ج ۵۳ ص ۷۴ حدیث ۷۵.
(۱۴۶) حضرت امام صادق(علیه السلام): «لیس منّا من لم یؤمن بكرّتنا» بحار الانوار ج ۵۳ ص ۹۲ حدیث ۱۰۱.
(۱۴۷) «ثم یخرج الصدیق الأكبر امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (علیه السلام) وینصب له القبّة بالنجف» بحارالانوار ج ۵۳ ص ۱۶.
(۱۴۸) «سئل عن الرجعة أحق هى؟ قال: نعم. فقیل له من أوّل من یخرج؟ قال: الحسین یخرج علی أثر القائم(علیهما السلام)» بحار الانوار ج ۵۳ ص ۱۰۳ حدیث ۱۳۰.
(۱۴۹) مفاتیح الجنان، زیارت جامعه كبیرة.
(۱۵۰) يعنى: هر دسته از مردم را دولتی است كه انتظار آن را می كشند، ودولت ما (آل محمد (علیهم السلام)) در پایان روزگار ظاهر می شود. منتهی الآمال: ج ۲ فصل دوم، ذكر جمله ای از خصایص حضرت صاحب الزمان، خصیصه ۴۶.
(۱۵۱) سوره فصلت: ۵۳.
(۱۵۲) بحار الانوار ج ۵۱ ص ۶۲ حدیث ۶۳.
(۱۵۳) سوره صف: ۸.
(۱۵۴) سوره صف: ۸.
(۱۵۵) علامت حتمى؛ نشانه هائی است كه در پی آن، ظهور واقع خواهد شد.
علائم غيرحتمى؛ نشانه های است كه تحقق آنها برای ظهور الزامی نیست، ممكن است بدون این كه آنها واقع شوند ظهور محقق شود، ویا آنكه واقع شوند ولی ظهور را در پی نداشته باشند.
گفتنی است كه آنچه بداء ناپذیر است وحتمی است، اصل ظهور حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه می باشد، از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه حتی در علائم حتمی هم ممكن است بداء شود، یعنی ممكن است فرج اتفاق بیفتد بدون آنكه این علائم واقع شود.
(۱۵۶) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۲۹۰ حدیث ۳۰.
(۱۵۷) ارشاد شیخ مفید(رحمه الله) ج ۲ باب ۴۰ حدیث ۳.
(۱۵۸) ارشاد شیخ مفید(رحمه الله) ج ۲ باب ۴۰ حدیث ۱۰.
(۱۵۹) مانند كتاب «نوائب الدهور فی علائم الظهور» از مرحوم میرجهانی(رحمه الله).
(۱۶۰) يعنى: از تو می پرسند آیا آن (وعده الهی) حق است، بگو: آرى. به پروردگارم سوگند قطعا حق است. سوره یونس: ۵۳.
(۱۶۱) منتخب الأثر ص ۴۷۸.
(۱۶۲) منتخب الاثر ص ۱۴۳ و۴۸۷.
(۱۶۳) منتخب الاثر ص ۲۹۶.
(۱۶۴) بحارالانوار ج ۵۲ ص ۱۵۵ حدیث۱۱.
(۱۶۵) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۱۵۹. «إنّ أبی صلّی الله علیه، عهد إلیّ ان لا اُوطّن من الأرض إلاّ أخفاها وأقصاها، اسراراً لأمری وتحصیناً لمحلّی من مكائد أهل الضلال» بحارالانوار ج ۵۲ ص ۳۴.
(۱۶۶) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۳۱ حدیث ۵۴.
(۱۶۷) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۷۶.
(۱۶۸) منتهی الآمال: ج۲ فصل دوّم جمله ای از خصایص حضرت صاحب الزمان خصیصه۴۶ ص ۷۷۱.
(۱۶۹) «یكون بعد القائم اثنی عشر مهدیّاً» بحارالانوار ج ۵۳ ص ۱۴۵.

دانلودها دانلودها:
رتبه رتبه:
  ۱ / ۵.۰
نظرات
بدون نظرات

نام: *
كشور:
ايميل:
متن: *
بررسی کاربر: *
إعادة التحميل
 
شبكة المحسن عليه السلام لخدمات التصميم