صفحه اصلى » مقاله هاى مهدوى » (۲۳۳) تنها راه (۶) مروری بر زیارت صاحب الامر (عجل الله فرجه)
مقاله هاى مهدوى

مقاله ها (۲۳۳) تنها راه (۶) مروری بر زیارت صاحب الامر (عجل الله فرجه)

بخش بخش: مقاله هاى مهدوى الشخص نویسنده: صادق سهرابی منبع منبع: فصلنامه انتظار تاريخ تاريخ: ۳۱ / ۴ / ۱۳۹۶ هـ.ش نمایش ها نمایش ها: ۲۲۴۰ نظرات نظرات: ۰

تنها راه (۶) مروری بر زیارت صاحب الامر (عجل الله فرجه)

دکتر صادق سهرابی
فصلنامه انتظار شماره (۱۰)

با این نوشته شهود وباور همیشگی خود را به حقّ نیّت وپایداری امام عصر باز خوانی می کنم وفریاد می کشم:
تو آن گل بی عیب ونقصی که به آمدنت وعدهِ الهی داده شده است ودر ازای غیبت وسختی ودوری هیچ گونه تردید وشکی بر اندام سترگ باور من نمی تواند بتند؛ زیرا من از جهل به تو وجایگاه تو پناه آورده ام وبه فرهنگ انتظار دست یافته ام. من می دانم که با نگاه به چشم انداز ظهورت باید آماده باشم وگام های خود را در راستای طلوع ظهور، استوار سازم وناصر ویاور تو باشم.
من با صدایی به بلندای تاریخ وهمراهی وسرپرستی او – که ذخیرهِ خدا بر یاری دین وعزّت مؤمنان وانتقام گیرندهِ از منکران ومنحرفان است – را فریاد می زنم ودر سایهِ چنین حصور وشهود سرشاری سیر وجود خود را در بیکرانهِ گسترهِ معرفت ومحبّت به ولایت تو احساس می کنم. درمی یابم که پذیرفته شدن اعمال وپاکی ورشد رفتار، افزایش نیکی ها ونابودی زشتی هایم، همه در همراهی تو وتنها با تو بودن ریشه دارد.
مقدمه
با استعانت خداوند در چهار شمارهِ قبل با کمک آیات وروایات به شرح ویا برداشتن از گوهر زیارت حضرت صاحب الأمر (عجل الله فرجه) پرداختیم.
در یک نگاه کلی وجامع «زیارت» را از سه دیدگاه قابل مطالعه وبررسی قرار دادیم
۱- سلام، ۲- شهادت، ۳- توسل
هر یک از این محورها، مضامین بلندی دارد، در «معنا ومحتوا» گفتیم که«سلام» معرفت، محبت واطاعت پاکان را صدا می زند وتولای آنان را بازخوانی می کند، انسان با بیان سلامهای خود مانند (السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک) مهر وعشق خود را به «تنها راه» اظهار می کند وبه راه می افتد.
«شهادت» حضور یافتن در ساحت «معرفت»، «محبت» و«اطاعت» وباریافتن در ساحل «تولای پاکان وپاکی ها» است.
با توسل به قامت بلند امام روح خود را به سوی دشت ودمن پاکان روانه می سازیم وزمینه درخواست واجابت را از معبود خود فراهم می کنیم واین سان ناله ونجوا سر می دهیم:
واتوسل بک و... واسئله... ان تعجل لی کثرة فی ظهورک و... ورجعة فی ایامک لا بلغ من طاعتک ومرادی.
واینک با ما همراه شوید تا از فقرات دیگری این دعا بهره مند شویم.
۱- «واشهد انّک الحقُّ الثّابت الذی لا عیب فیه
گواهی می دهم بر این که تو حقّ پایداری وهیچ عیبی بر تو روا نمی باشد.»
این فراز از دعا جریان معرفتی ما را به درودها وسلام ها «سیر» می دهد وبه همراه خود «نظر» ودرنگِ راهیاب را؛ با خود گسیل وبه آستانه حضور و«شهود» وآگاهی رهنمون می کند.
هر چه آستانهِ وجودی ما از «تسلیم» و«سلام»ها بیشتر بهره مند باشد؛ حضور وآگاهی ما وشهود وشهادت ما از افق بلند وبالنده تری برخوردار خواهد شد.
آنانی که سعهِ وجودی خویش را از تنگناها وتاریکی رهانیده اند وخودِ خویش را از دست نداده اند. ونباخته اند، به عشق وایمان بار می یابند. همان لنگرگاهی که می تواند آن ها را از سرگردانی وگرداب ها پناه باشد. همان کوثری که یا خیر وبرکت های فراوان، از همه شرور وپستی ها؛ امن وامان خواهد بود.
«الذین خسروا انفسهم فهم لا یؤمنون»۱؛
آنانی که خودشان را از دست داده اند، هرگز به آستانهِ ایمان راه نمی یابند».
«سعهِ وجودی» ما آستانهِ قُربِ بی کرانه ها را بر می تابد، در ساحل آرام خود سرود «سلام» را سر می دهد وحضور وشهود «حقّ» را به انتظار می نشیند. چشم به راه «حقّ» که هم پایدار است واز تمامی تزلزل ها به دور است. از تمامی باطل ها بر کنار است وهیچ نقصانی بدان راه نمی یابد.
این گونه است که با سلام وتسلیم خود به شهادت وشهود «حق» یار می یابد. اگر خودِ خود را زکف ندهد وحفظ نماید وبا حدود وسنّت های حاکم بر هستی نستیزد. وهمراه وهماهنگ با قانون مندی های حاکم بر خود وهستی باشد، به باور وعشق سرشار دست یافته است. همان عشقی که با سعه وجودی اش تناسب دارد ونیاز حقیقی اوست. «هدی للمتقین»۲؛ دست یافتن به عشقی که سراسر سعهِ وجودی ما را پوشش دهد واز سرگردانی ها وتاریکی ها رها سازد در گرو حفظ خودِ خودمان است ودر نیافتادن با حدود ومرزها می باشد.
آری، پیوسته حق با شما است ودر شما است واز شما است وبه سوی شماست وشما اهل حق ومعدن حق هستید؛
«والحق معکم وفیکم ومنکم والیکم وانتم اهله ومعدنه»۳
امام باقر(ع) می فرماید:
«لَیسَ عِندَ اَحَدٍ مِنَ النّاسِ حَقُّ ولا صَوابٌ ولا اَحَدٌ مِنَ النّاسِ یَقضی بِقَضاءِ حَق اِلاّ ما خَرَجَ مِنّا اَهلَ البَیتِ واِذا تَشَعبَت بَهُمُ الاُمُورُ کانَ الخَطاءُ مِنهُم وَالصوابُ مِن عَلِی
نزد هیچ کس از مردم مطلب «حق» ودرستی نیست وهیچ یک از مردم به حق قضاوت نکنند مگر آن چه از خاندان ما بیرون آید. وهنگامی که امور مردم آشفته وپراکنده گردد، خطا واشتباه از آن ها وصواب ودرستی از علی(ع) است؛»۴
۲- «واَن وَعدَ اللهِ فیکَ حَقُّ لا اَرتابُ لِطُولِ الغَیبَة وبُعدِ الاَمَد
وهمانا وعدهِ خدا دربارهِ تو حقّ است، وبلند وطولانی غیبت، ودر ازای وبُعد مدّت مرا به شک نمی اندازد.» ۵
تو حقّی ووعدهِ خالق هستی دربارهِ تو حقّ است. تو چشم انداز خلقت دنیایی وآرزوی همهِ حق جریان کرامت دنیا وآخرت به دست تو برآمده می شود؛
«تَرزُقُنا بها کَرامَة الدُّنیا والاخِرَة ؛
با دولت کریمهِ حضرتش کرامت دنیا وآخرت را بر ما ارزانی فرما»۶
خداوند «رزق» کرامت دنیا وآخرت را با مشیّت خود در فرآیند فلسفه تاریخ تدبیر فرموده وبر تارک هستی آذین بسته است. حال این ما هستیم که باید با تلاش خود بکاویم وبکوشیم وآن «رزق» را به کف آریم وشاکر باشیم. آن گونه که برای راه اندازی تکنولوژی خود وبرآورده شدن نیازهای خود «رزق» نفت وانرژی اتمی را با کاوش وجست وجو به چنگ آوردیم.
به زودی آیات خود را از هر سوی جهان، در وجود خود مردم نشان می دهیم تا برای آن ها آشکار گردد که «او حق» است؛
«سَنُریهِم آیاتِنا فِی الافاقِ وفی اَنفُسِهِم حَتّی یَتَبَینَ لَهُم اَنهُ الحَقُّ»۷
امام صادق(ع) می فرمایند:
«منظور خروج قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که او حقّ است.
آن حضرت زمین را پر از قسط وعدل ونور خواهد کرد؛ همان گونه که پر از ظلم وجور وبدی شده باشد؛
«یَملاُ الاَرضَ عَدلاً وقِسطاً ونُوراً کَما مُلِئَت ظُلمَاً وجَوراً وشَراً»۸
وقتی مناسبات بشر در ساحت های گوناگون بر اساس مدیّریت ودستورات حجّت خداو امام زمان(ع) شکل نگیرد واداره نگردد، مسیر بشر دچار انحراف خواهد شد. هر چه این روند ادامه یابد، شیب انحراف وانحطاط تندتر می شود؛ زیرا غیر معصوم بر همه راه آگاه واز تمامی جلوه ها آزاد نیست.
از این رو در روایات، گزارشِ دوران غیبت امام(ع) را به دست می آوریم؛ که زمین دچار ظلم وجور گسترده می شود وپس از آن جلوه های حقّ طلوع خواهد کرد. ودر این وعدهِ الهی هیچ تخلّفی راه نمی یابد وهیچ شائبه ای آن را بر نمی تابد؛ گرچه دوران غیبت وزمان هجران طولانی گردد. این خواست ومشیّت خدا است ومشیّت های خدا هماهنگ وهمگراست. اگر مردمان ومهدی باوران «تغییراتش»۹ دهند – خودشان را دگرگون کنند – وبه اندازهِ لازم به بلوغ اجتماعی رسیده، اضطرار به حجّت وولیّ خدا را باور کنند، راهیاب گشته اند وبه آستانهِ قربِ موعود وفرج نایل شده اند، ولی اگر کوتاهی نمایند ودر جهت تعجیل فرج، تکثیر انصار ونزدیکی زمان ظهور اقدامی نکنند، ظلم فراگیر، قسط وعدل را فریاد خواهد زد ودست مشیّت الهی با پس زدن سیاهی ها، صبح قریب وفرج آن عزیز را به ثمر خواهد رسانید.
من چرا وچگونه میتوانم شک بورزم وطول غیبت اش را ودرازای مدتش را بهانهِ شک خویش سازم؟ آخر مگر نه آن است که هر چه هست از کوتاهی وکم همّتی ما واز نابالغی وعدم درک اضطرار ما به حجّت وولیّ خدا است؟
آری! وعدهِ خدا دربارهِ تو حق است وتو خواهی آمد وبساط ظلم وجور با دستان پر خیر تو برچیده خواهد شد؛
«انّ الله لا یخلف المیعاد۱۰؛ همانا خداوند هیچگاه از وعده ی خویش تخلّف نمی ورزد».
۳- ولا اَتَحَیرُ مَعَ مَن جَهِلَکَ وجَهَلَ بِکَ.
وسرگردان نیستم همراه با کسی که نادان به وجود تو ونادان به مقام تو است.
آنانی که پیوسته زمزمهِ هماهنگی وهمراهی وهمدلی با حقایق وسنّت های حاکم بر هستی را سر می دهند، از جهل وسرگردانی به دور می مانند وبه نور راهیاب می شوند؛ زیرا سرود خوش
«اللهم عرفنی نفسک فانّک اِن لم تُعَرٍّفنی نَفسَک لَم اَعرِف نَبِیک، اللهم عرفنی رسولک فانّک ان لم تعرفنی رسولک لم اَعرِف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ظلمتُ عَن دینی۱۱» را با جان خویش سر می دهند ومعرفت خدا، رسول خدا را وحجّت خدا را در یک چرخهِ نظام مند فکری – اعتقادی می بینند ومی طلبد. این هستی بی حاکم نمی تواند باشد واین روابط پیچیده موجود در هستی بدون ضوابط وقانون نیست. حاکم قانونگذار فرستاده خود را برای ارایهِ قوانین واجرای آن می فرستد حجّت خدا آن مسیر را ادامه می دهد. اگر چنین نباشد هستی بدون سکانّ دار می ماند، وبا نبود کانونِ قانونمندی و«مدار دهر»۱۲ و«نوامیس عصر»۱۳ نابودیِ زمین همهِ ساکنان آن قطعی رحمتی است.
من این جریان معرفتی را به برکت وجود تو ای حجّت خدادریافته ام وجان گرفته ام واز مُراداران متحرّک دوری گزیده ام چه آنان که تو را نشناسند گذرعمر را به «میتهِ جاهلیّت »۱۴ سپری کرده اند وکفر ومردار بودن را نشان گرفته اند.
چنین است که من خودم را در سایهِ عنایت وهدایت تو – ای ولیّ خدا – یافته ام واگر تو وعنایت تونبود گم شده بودم وگمراه.
«ظلمتُ عن دینی» ضال، گم شدن وگمراه شدن را پیوسته بهم دارد؛ از همین روست که در قرآن هم می خوانیم «اَلذین خسروا انفسهم فهم لا یؤمنون؛ آنانی که خودشان را می بازند واز دست می دهند؛ هرگز ایمان نمی آورند»۱۵ ایمان کبوتری است که باید روی آشیانه «وجود خود» بار یابد.
کسانی که تو وجایگاه تو را نشناختند؛ خود را گم کرده وگمراه شده اند ودر بهت وسرگردانی دست وپا می زنند.
آن ها از سر جهل ونادانی با تو چه ها کردند وندانستند با تو چگونه برخورد ورفتار بنمایند.ولی آنانی که پیوسته فریاد زده اند «اسئلک ان تدخلنی فی جملة العارفین بهم وبحقهم»۱۶ وخواسته اند که در گروه معرفت یافتگان به «شخص» و«شخصیت» پاکان هستی ومعصومین قرار گیرند، آنان وجایگاه آنان را بشناسند، چگونه می توانند سرگردان ومتحیّر باشند. آن ها به نور رسیده اند وبه نور راه یافته اند، پس سرگردانی برای آنان معنا ندارد.
۴- مُنتَظِرٌ مَتَوَقٍّعٌ لاَیّامِکَ
منتظر وچشم به راه تو وهمواره متوقع دوران ظهورت می باشم.
من برای ظهور تو در حالت آماده باش به سر می برم. آماده باش وانتظار من «وقوع» دارد وواقع شده واز «عمل وثبات» برخودار است واین گونه فرهنگ بارها وبالنده را در سایه سار روایت های یافته ایم که بیان می دارند: انتظار از جنس عمل است وبالاتر از عمل یعنی افضل اعمال.
من نه تنها در تو وجایگاه تو به خلاف جاهلانِ مُردار صفت وکفرپیشه از جهل وجهلالت رسته ام، بلکه با معرفتی سرشار، رشته دل را با عشقی به تو بسته ام وچشم به راه تو دوخته وبا بال وپری سوخته؛ به همراه جانم افق سبز ظهور را به نظاره می نشینم.
من نه تنها همانند جاهلان سرگردان نیستم ودر تشخیص وضعیت وتکلیف وبرنامه های حال وآیندهِ خود سردرگم هستم، بلکه سراپا در حالت آماده باش وقوت وثبات می باشم.
۵- واَنتش الشّافِعُ الذی لا یُنازَعُ والولیُّ الذی لا یُدافَع»
تو شفاعت کننده ای هستی که احدی با تو نزاع نتواند کرد وسرپرستی هستی که قدرت مقاومت ودفاع با تو را هیچکس نخواهد داشت.
تو جُفت وهمراه جبههِ حقی هستی که در مصاف نبرد باطل می باشد. مدیّریت سیاه حقّ به تو سپرده شده است وهیچ کس را یارای مقاومت در برابر تو نخواهد بود.
امام صادق(ع) فرمود:
«اِن القائِمَ مِنّا مَنصُورٌ بِالرُّعبِ مُؤَیدٌ بِالنصرِ؛۱۷
همانا قائم از خاندان ما یاری شوندهِ به رعب وترس می باشد.خداوند سینهِ دشمنان را از ترس بر می کند واو با نصرت تأ یید می شود.»
۶- ذَخَرَکَ اللهُ لِنُصرة الدّینِ واِعزازِ المُؤمنینَ والاِنتِقامِ مِنَ الجاهِدینَ المارقینَ
خداوند تو را بر یاری کردن دین وعزیز کردن مؤمنین وانتقام از منکرین ودشمنان سرکش ذخیره کرده است.
تو آن ذخیرهِ الهی و«بقیة الله الاعظم» هستی که هیچ کس را یارای مقابله ومقاومت با تو نمی باشد وخداوند به وسیله تو دینش را بر همه ادیان واندیشه، پیروز می سازد. مؤمنین را عزیز واز همهِ کسانی که با حقّ درگیر می شوند ومنکر آن وبر علیه آن سرکشی می کنند انتقام می گیرد.
۷ – اَشهَدُ اَن بِوِلاَیَتِک تقبلُ الاَعمالُ وتُزَکیّ الاَفعالُ وتُضاعَفُ الحَسَناتُ وتُمحَی السیٍّئاتُ فَمَن جاءَ بولایتک واعترف بامامتک قبلت اعماله وصُدٍّقَت اَقواله وتضاعَفَت حسناتُهُ ویُحَیت سَیٍّئاتُهُ وَمَن عَدَلَ عَن وِلایتک وجَهِلَ معرفتک واستبدل بِکَ غیرک کَتَبهُ الله علی مِنخَرِهِ فِی النّار ولم یقبل الله لَهُ عملا ولم یُقِم لَهُ یَومَ القِیمَة وَزناً.
گواهی می دهم که عمل ها با ولایت تو پذیرفته می شوند. کارها پاکیزه ونیکی ها دو چندان، وبدی ها محو ونابود شود. بنابراین، هر که به ولایت تو معتقد وبه امامت تو معترف باشد، اعمال وکردار او پذیرفته است وگفتارش تصدیق، حسناتش دو چندان وبدیهایش نابود شود. هر کس از ولایت تو روی برگرداند وعدول کند ومقام معرفت تو را نداند ودیگری را بجای تو پیشوا قرار دهد، خدا با صورت در آتش سرنگونش کند، از او هیچ عملی را نخواهد پذیرفت ودر روز قیامت برای او هیچ وزنی اقامه نکند وبر پا ندارد.
امام باقر(ع) می فرماید:
ذِروَة الاَمرِ وسَنامُهُ ومِفتاحُهُ وبابُ الاَشیاءِ ورِضَا الرحمنِ الطّاعَة لِلاِمامِ بَعدَ مَعرِفَتِهِ.
اِن الله عَزوَ جَل یَقُولُ: «مَن یُطِعِ الرسولَ فَقَد اَطاعَ الله ومَن تَوَلّی فَما اَرسَلناکَ عَلَیهِم حَفیظاً»۱۸
اَما لَو اَن رَجُلاً قامَ لَیلَهُ وصامَ نَهارَهُ وتَصَدقَ بجَمیعِ مالِهِ وحَج جمیعَ مالِهِ وحَج جمیعَ دَهرِهِ ولَم یَعرِف وِلایَة وَلِیّ الله فَیُوالیَهُ ویَکُونَ جَمیعُ اَعمالِهِ بِدلالته اِلَیهِ، ما کانَ لَهُ عَلَی الله جَل وعَز حَقُّ فی ثَوابِهِ ولا کانَ مِن اَهلِ الایمانِ.۱۹
بلندترین نقطه وقلّهِ دین وکلید آن، درِ همهِ چیزها ومایهِ خشنودی خدای مهربان، اطاعت کردن از امام پس از معرفت نسبت به او است. خدای (عزَّ وجلَّ) می فرماید:
کسی که پیامبر را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است. وهر کس از پیروی ایشان سرباز زند، پس (ای پیامبر) ما تو را برای نگهبانی او نفرستادیم.
توجه داشته باشید که اگر شخصی شب ها را به عبادت وروزها را به روزه بگذراند وهمهِ دارایی خود را صدقه بدهد ودر تمام دوران عمرش به حج رود ولی اهل معرفت وولایت ولیٍّ خدا نباشد – تا او را دوست داشته وهمراهی کند وهمهِ اعمالش بر طبق راهنمایی ونظر او باشد – بر خدا حق پاداش پیدا نمی کند وهرگز از ایمان آورندگان وباورمندان نمی باشد. در یکی از احادیث مربوط به معراج آمده است که حضرت چنین فرمود:
شبی که من به سوی پروردگار جلیل سیر داده شدم (شب معراج) به من این گونه وحی شد:«...ای محمّد، من تو وعلی وفاطمه وحسن وحسین وامامان از فرزندانِ او را از اصلِ نور خود آفریدم وولایتِ شما را بر اهل آسمان ها وزمین عرضه داشتم. پس هر کس آن را پذیرفت، نزد من از مؤمنان است وهر که آن را انکار کرد، از نظر من از کافران شد» وسپس فرمود:
«یا مُحَمدُ، لَو کانَ اَن عَبداً مِن عَبیدی عَبَدَنی حَتی یَنقَطِعَ ویَصیرَ کَالشنٍّ البالی، ثُم اَتانی جاحِداً لِوِلایَتِکُم، ما غَفَرتُ لَهُ حَتّی یُقِر بِوِلایَتِکُم؛
ای محمّد، اگر یکی از بندگانِ من آنقدر مرا عبادت کند تا آن که قطعه قطعه شود وهمچون مَشکِ پوسیده گردد، سپس با انکارِ ولایتِ شما نزدِ من آید، من از او نمی گذرم تا آن که به ولایتِ شما اقرار واعتراف نماید.»۲۰
ابن ابی بصیر گوید:
حضرت ابوالحسن(ع) دربارهِ قول خدای عزوجل «گمراه تر از آن کس که هوس خویش را بدون هدایت خدا پیروی کند کیست؟.» فرمود:
«ومَن اَضَلُّ مِمنِ اِتبَعَ هَواهُ بِغَیرِ هُدیً مِنَ الله» قال: یعنی مَنِ اتخَذَ دینَهُ رَاءیَهُ بِغَیرِ اِمامٍ مِن اَئِمة الهُدی.۲۱
کسی که را ی خود را دینش قرار دهد، بدون امامی از ائمّه هدی.
تنها راه هدایت از معبر امامان وپاکان هستی می گذرد وراه های دیگر خود فریبی، خودرا یی وانحرافی بیش نیست.
رسول خدا(ص) می فرماید:
لَو اَن عَبداً عَبَدَ الله بَینَ الصفا وَالمَروَة اَلفَ عامٍ ثُم اَلفَ عامٍ حَتّی یَصیرَ کَالشنٍّ البالی، ثُم لَم یُدرک مَحَبتَنا، کَبهُ الله عَلی مِنخَرَیهِ فِی النّارِ. ثُم تَلا: «قُل لاَ اَسئَلَکُم عَلَیهِ اَجراً اِلا المَوَدة فِی القُربی»۲۲و۲۳
اگر بنده ای در بین صفا ومروه هزار سال خدا را عبادت کند، وپس از آن نیز هزار سال دیگر، تا آن که همچون مَشکِ پوسیده شود، ولی محبّت ما اهل بیت را نداشته باشد، خداوند او را با صورت در آتش می فکند.
سپس این آیه را تلاوت فرمود:
«(ای پیامبر) بگو، من به خاطر انجامِ رسالتم، مزدی جز مودّت نزدیکانم را نمی خواهم».
امام صادق(ع) می فرماید:
... اِنهُ مَن اَتَی البُیُوتَ مِن اَبوابِهَا اهتَدی. ومَن اَخَذَ فی غَیرِها سَلَکَ طَریقَ الردی. وصَل الله طَاعَة وَلِیٍّ اَمرِهِ بِطاعَة رَسُولِهِ، وطاعَة رَسُولِهِ بِطاعَتِهِ. فَمَن تَرَکَ طاعَة وُلاة الاَمرِ، لَم یُطِعِ الله ولا رِسُولَهُ.۲۴
همانا هر کس از درهای خانه ها وارد شود، اهل هدایت است وآن که از غیر دَر بیاید، راه هلاکت پیموده است. خداوند اطاعت از ولیّ امر خود را به اطاعت از رسولِ خود واطاعت از رسول خود را با اطاعت از خود پیوند زده است. بنابراین، هر کس اطاعت از اولیای امر راترک کند، از خدا ورسول او اطاعت نکرده است.
باب هدایت «باب الله» وورود به مسیر اطاعت خداوند فقط اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) هستند وبس.
دوستی ومحبّت به خاندان عصمت وطهارت راه اطاعت را هموار می کند وهمهِ موانع ومزاحمت ها را از بین می برد. گناهانی که مزاحم سلوک وقرب انسان به ذات ربوبی می شود، با گلواژه های محبّت به پایان هستی به بوستان های طهارت وپاکی تبدیل می شوند؛
«حبّنا اهل البیت یکفّر الذنوب ویضاعف الحسنات؛
رسول خدا(ص) می فرماید: دوستی ما خاندان اهل بیت گناهان را می پوشاند وحسنات ونیکی ها را دو چندان می سازد.»۲۵
وامام حسن(ع) می فرماید:
... واِن حُبنا لیساقط الذنوب من ابن آدم کما یساقط الریح الورق من الشجر۲۶
همانا دوستی ما – اهل البیت – گناهان فرزندان آدم را فرو می ریزد؛ همان گونه که باد برگان درخت را می ریزاند.
آری، دوستی با پاکان زشتی ها را فرو می خَلَد وزیبایی ها را می افزاید وبه شکوه وعظمت ها رهنمون می گرداند.
حال اگر قدر وارزش پاکان هستی را نشناسند وجایگزین برای آن پیدا کنند وبا نادانی به معرفت وشناخت آنان به دیگران روی آورند، خداوند آنان را به صورت وروی در آتش در می افکند. واین هلاکتی است که خود آن را رقم زده اند.
در قرآن می خوانیم:
اَلَم تَرَ اِلَی الّذین بَدلُوا نِعمَتَ الله کُفراً وَاَحَلُّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ۲۷
آیا احوال کسانی را که نعمت خدواند را به کفر تبدیل کردند قوم خود را به سرای هلاکت در آوردند ندیدی؟
در روایات بسیار می خوانیم که امامان شیعه(ع) بیان فرمودند:
«نحن والله نعمت الله التی انعمها علی عباده؛
به خدا سوگند نعمت هایی که تبدیل شدند، وجود ما بود. ما را رها کردند وبه دنبال رهبران دیگر رفتند.۲۸
در زیارت مطلقهِ حضرت امیر(ع) می خوانیم:
«السلام علی میزان الاعمال؛
درود بر معیار ومیزان سنجش اعمال وکردار»
وامام صادق(ع) در تفسیر آیهِ «ونضع الموازین القسط» فرمود: انبیاء واوصیا میزانند.۲۹
آنانی که دست از دامن پاک وپر خیر «میزان الاعمال» می شویند وناپاکان را پیروی می نمایند، جز آلودگی وروسیاهی نصیب شان نخواهد شد. از این روست که در روز قیامت وفرجام کار «وزنی» نخواهد داشت وثقلی نمی یابند تا به فلاح ورویش ورستگاری بار یابند. سرانجام کار سنجش ومیزانی سبک وخفیف به آن ها می رسد وبه خوض وفرورفتن در پستی ها دچار۳۰ می گردند.
ادامه دارد
 

 

 

 

 

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ

۱. انعام/ ۱۲و ۲۰.
۲. بقره/ ۱.
۳. زیارت جامعه کبیره، مفاتیح الجنان.
۴. اصول کافی، ج۲، ح ۱، ص۲۵.
۵. دعای افتتاح، مفاتیح الجنان.
۶. فصّلت/ ۵۳.
۷. بحار،ج۵۱، ص۶۲.
۸. بحار، ج۵۲، ص۳۵۱.
۹. رعد/ ۱۱.
۱۰. آل عمران/ ۹.
۱۱. دعا صاحب الامر در دوران غیبت مفاتیح الجنان.
۱۲. اعمال شب نیمهِ شعبان،همان.
۱۳. اعمال شب نیمه شعبان، همان.
۱۴. من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیّه، ینابیع الموده، قندوزی.
۱۵. انعام/ ۱۲.
۱۶. زیارت جامعهِ کبیره، مفاتیح الجنان.
۱۷. مختصر اثبات الرّجعه، ص۲۱۶ – ۲۱۷، ح ۱۸.
۱۸. نساء/ ۸۰.
۱۹. اصول کافی، کتاب الایمان والکفر، دعائم الاسلام، ج۵.
۲۰. بحار، ج۲۷، ص۲۰۰.
۲۱. اصول کافی، ج۲، ص۲۰۳، باب فیمن دان الله عزوجل بغیر امام من الله جلّ جلاله ح۱.
۲۲. شوری/ ۲۳.
۲۳. تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه ی ۲۳ سوره ی شوری.
۲۴. اصول کافی، کتاب الحج، ب معرفة الامام الرّدّ الیه، ح۶.
۲۵. مالی الطوسی ۱۶۴ / ۲۷۴. ارشاد القلوب، ص ۲۵۳. نقل از اهل البیت فی الکتاب والسنّه، ص ۴۲۶، ری شهری.
۲۶. الاختصاص، ص۸۲. رجال الکشیّ: ۱/ ۳۲۹/ ۱۷۸. نقل از همان.
۲۷. ابراهیم/ ۲۸.
۲۸. نورالثقلین، ج۲، ص۵۴۴، ح ۸۴.
۲۹. تفسیر المیزان (نقل ازتفسیر نور)ج۴، ص۱۸.
۳۰. اعراف/ ۹ و۸.

رتبه رتبه:
  ۰ / ۰.۰
نظرات
بدون نظرات

نام: *
كشور:
ايميل:
متن: *
بررسی کاربر: *
إعادة التحميل
 
شبكة المحسن عليه السلام لخدمات التصميم