كتاب برگزيده:
جستجو در کتابخانه مهدوی:
بازدیده ترینها
کتاب ها داستانهایی از امام زمان (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۹۶,۵۹۴) کتاب ها شگفتی ها و عجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام) (نمایش ها: ۹۶,۳۲۱) کتاب ها نشانه هایی از دولت موعود (نمایش ها: ۷۲,۳۵۰) کتاب ها میر مهر - جلوه های محبت امام زمان (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۵۹,۸۳۷) کتاب ها یکصد پرسش وپاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام) (نمایش ها: ۵۴,۱۱۴) کتاب ها سیمای مهدی موعود (عجل الله فرجه) در آیینه شعر فارسی (نمایش ها: ۵۳,۳۹۰) کتاب ها زمينه سازان انقلاب جهانى حضرت مهدى (نمایش ها: ۴۵,۱۹۰) کتاب ها تأملی در نشانه های حتمی ظهور (نمایش ها: ۴۴,۵۰۲) کتاب ها موعود شناسی و پاسخ به شبهات (نمایش ها: ۴۱,۰۰۵) کتاب ها مهدی منتظر (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۳۸,۵۶۶)
 صفحه اصلى » كتابخانه مهدوى » یاد مهدی (علیه السلام)
كتابخانه مهدوى

کتاب ها یاد مهدی (علیه السلام)

بخش بخش: كتابخانه مهدوى الشخص نویسنده: محمد خادمی شیرازی تاريخ تاريخ: ۱۲ / ۴ / ۱۳۹۳ هـ.ش نمایش ها نمایش ها: ۱۱۰۸۳ نظرات نظرات: ۰

یاد مهدی (علیه السلام)

نویسنده: محمد خادمی شیرازی

فهرست مطالب

پیشگفتار
اهداء
پیشگفتار مؤلف
واسطه ی فیض
انتخاب رهبر
سیمای پیشوایان در قرآن
بخش اول: مهدی از دیدگاه دیگران
زبور
تورات
انجیل
کتب مقدسه ی هندوها
کتب مقدسه ی مانویه
کتب مقدسه ی زردشتیان
جین ها
برهمائیان
چینیان
ملل مختلف جهان
بخش دوم: مهدی از دیدگاه قرآن
بخش سوم: مهدی از دیدگاه پیامبر اکرم
بخش چهارم: مهدی از دیدگاه امیر مؤمنان
بخش پنجم: مهدی از دیدگاه حضرت زهرا
بخش ششم: مهدی از دیدگاه امام حسن مجتبی
بخش هفتم: مهدی از دیدگاه امام حسین
بخش هشتم: مهدی از دیدگاه امام زین العابدین
بخش نهم: مهدی از دیدگاه امام باقر
بخش دهم: مهدی از دیدگاه امام صادق
بخش یازدهم: مهدی از دیدگاه امام کاظم
بخش دوازدهم: مهدی از دیدگاه امام رضا
بخش سیزدهم: مهدی از دیدگاه امام جواد
بخش چهاردهم: مهدی از دیدگاه امام هادی
بخش پانزدهم: مهدی از دیدگاه امام حسن عسکری
بخش شانزدهم: مهدی از دیدگاه خویشتن
بخش هفدهم: مهدی از دیدگاه اهل سنت
نسب حضرت مهدی
سیمای حضرت مهدی
سبب تسمیه ی حضرت مهدی
عظمت حضرت مهدی
ضرورت قیام حضرت مهدی
لزوم اعتقاد به ظهور حضرت مهدی
انتظار ظهور حضرت مهدی
نقش امام زمان در عصر غیبت
یاران امام زمان در عصر غیبت
روزگار رهایی
نخستین خطبه ی حضرت مهدی
پرچم حضرت مهدی
فرماندهان لشکری وکشوری آن حضرت
ندای آسمانی
خروج سفیانی
حکومت بر سر تا سر جهان
پایتخت حکومت جهانی
روش حضرت مهدی
تقسیم مساوی بیت المال
بخشش بی نظیر
فراوانی بی نظیر
قدرت بی نظیر
معجزات حضرت مهدی
نزول حضرت عیسی
علایم ظهور

پیشگفتار

مرزهای جغرافیایی درهم ریزد، دنیا رنگهای دیگر گیرد، مصلح کل جهان، حامی مستضعفان، وویرانگر کاخهای ستمگران، بنیانگذار حکومت واحد جهانی، حضرت حجة بن الحسن المهدی روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء ظهور کرده، کاخهای ظلم واستبداد را بر سر ستمگران فرو ریزد وشالوده ی حکومت واحد جهانی را بر اساس عدالت وآزادی استوار سازد. بر فراز کره ی خاکی دیگر ستمی روی ندهد ودر زیر آسمان نیلی از تبعیض وبی عدالتی نشانی نماند. فساد وتباهی از جهان رخت بربندد ومعیارهای برجسته ی انسانی، ارزش واقعی خود را باز یابد.
واینک یک هزار ویکصد وپنجاه سال است که دست نیرومند الهی در آستین (غیبت) فرو رفته، تا روزی پس از سپری شدن دوران غیبت، ظهور کرده، آفتاب عدالت را بر هر کوی وبرزنی بتاباند وبر جنایتها وخیانتهای انسانها خاتمه دهد.
نوید ظهور آن مصلح بزرگ جهان، علاوه بر قرآن مجید، در تمام کتابهای آسمانی، چون انجیل، تورات وزبور آمده است.
اگر چه به جز قرآن کریم، همه ی کتابهای آسمانی دستخوش تحریف شده اند، لکن باز جملاتی از دستبرد تحریف گران مصون مانده، که در آنها از ظهور مصلح کل جهان گفتگو شده است. نظر به اینکه این نویدها به صورت پیشگویی ودر ارتباط با حوادث آینده بیان شده، ومضامین آنها در قرآن کریم واخبار متواتر ومسلم اسلامی وارد شده است، هیچ تردیدی نمی ماند در اینکه این عبارتها از منطق وحی سرچشمه گرفته، ودر طول زمان در دستبرد انسانها مصون مانده است.
پیرامون همه ی ادیان، اعم از وثنیت، کلیمیت، مسیحیت، مجوسیت واسلام، به استناد نویدهای کتب مقدس شان، در انتظار ظهور آن مصلح الهی به سر می برند. که قسمتی از این نویدها در بخش اول این کتاب آمده است(۱).
سیری گذرا در نمونه های یاد شده در این کتاب برای اثبات اصالت مهدویت وجهانی بودن اعتقاد به ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه کافی است.
اعتقاد به ظهور حضرت مهدی یکی از مسائل بنیادی وحیاتی اسلام به شمار می رود وبا دیگر عقاید واحکام اسلامی پیوند ناگسستنی دارد.
بیش از یکصد وبیست آیه در قرآن کریم وارد شده که پیشوایان معصوم (علیهم السلام) آنها را به ظهور حضرت بقیة الله تفسیر نموده اند، از آن در بخش دوم این کتاب آمده است(۲).
در لابلای روایات متواتری که از حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) وسایر پیشوایان دین صادره شده است، کلیه ی اوصاف وتمام جزئیات زندگی، ظهور، نهضت جهانی وقیام همگانی آن مصلح الهی وپایه گذار حکومت واحد جهانی بیان شده است.
احادیث وارده در پیرامون حضرت بقیة الله ارواحنا فداه از طریق شیعه وسنی بیرون از شمار است. از این رهگذر ما فقط فهرست قسمتی از آنها را در ذیل از نظر خوانندگان گرامی می گذرانیم:
۱- در ۲۹۳ حدیث تصریح شده که او فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) است.
۲- در ۹۰ حدیث گفته شده که او نوه ی امام هادی ونبیره ی امام جواد (علیه السلام) است.
۳- در ۹۵ روایت وارد شده که او چهارمین فرزند امام رضا (علیه السلام) است.
۴- در ۱۹۹ روایت وارد شده که او پنجمین فرزند حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) است.
۵- در ۲۰۲ حدیث وارد شده که او ششمین فرزند امام صادق (علیه السلام) است.
۶- در ۱۰۳ روایت وارد شده که او هفتمین فرزند امام باقر (علیه السلام) است.
۷- در ۱۸۵ حدیث آمده که او هشتمین فرزند حضرت سجاد (علیه السلام) است.
۸- در ۳۰۸ روایت وارد شده که او نهمین فرزند امام حسین (علیه السلام) است.
۹- در ۲۱۴ حدیث آمده است که او از تبار امیر المؤمنان (علیه السلام) است.
۱۰- در ۱۹۲ روایت وارد شده که وی از اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها است.
۱۱- در ۴۸ روایت تصریح شده که وی همنام رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) است.
۱۲- در ۱۳۶ حدیث تصریح شده که او دوازدهمین امام وآخرین پیشوا است.
۱۳- در ۹۱ روایت از غیبت طولانی او گفتگو شده است.
۱۴- در ۷ حدیث از کیفیت انتفاع مردم از آن حضرت در زمان غیبت سخن رفته است.
۱۵- در ۵۱ حدیث سیرت وصورت او توصیف شده است.
۱۶- در ۴۷ روایت تصریح شده که در عصر او اسلام دین جهانی خواهد شد، وآیه ی شریفه: (لیظهره علی الدین کله) به دست او تحقق خواهد یافت.
۱۷- در ۱۲۳ روایت آمده که او شخصا عدالت اجتماعی را در پهنه ی گیتی برقرار خواهد کرد.
۱۸- در ۲۹۳ حدیث از تولد آن مهر تابان گفتگو شده است.
۱۹- در ۳۱۸ روایت عمر طولانی آن حضرت مطرح شده، ودر برخی از آنها تصریح شده که عمر شریفش به قدری طولانی می شود که جز مؤمنان راستین، کسی در اعتقاد خود استقرار نمی ماند.
۲۰- در ۶۵۷ حدیث درباره ی ظهور وعلایم ظهور بحث شده است(۳).
متن ۳۶۹۲ روایتی که فهرست آنها در بالا گفته شده، به اضافه ی ۲۵۱۵ روایت دیگر در پیرامون آن حضرت در منابع شیعه، از پیشوایان معصوم به دست ما رسیده است ودر کتاب پرارج (منتخب الاثر) جمع آوری شده است. در این کتاب جمعا ۶۲۰۷ روایت با ذکر مأخذ از ۱۵۴ کتاب معتبر ودست اول شیعه استخراج وگرد آوری شده است.
روایاتی که پیرامون نهضت جهانی حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) در منابع معتبر اهل تسنن آمده است، دست کم از روایات شیعیان نمی باشد، وحتی در (صحاح ست) که معتبرترین کتابهای روایتی اهل تسنن است، روایات قائم آل محمد (علیه السلام) به شرح زیر آمده است:
۱- صحیح بخاری: کتاب الأحکام وباب نزول عیسی بن مریم (علیه السلام).
۲- صحیح مسلم: باب الفتن، اشراط الساعة، وباب نزول عیسی (علیه السلام).
۳- سنن ابن ماجه: باب خروج المهدی ارواحنا فداه.
۴- سنن ابی داود: کتاب المهدی ارواحنا فداه.
۵- سنن ترمذی: باب ما جاء فی المهدی ارواحنا فداه.
در مسند احمد، پیشوای حنبلی ها ودیگر سنن وجوامع اهل تسنن، روایات حضرت مهدی (علیه السلام) مشروحا آمده است.
استاد (علی محمد علی دخیل) اسامی ۲۰۵ کتاب از بزرگان اهل سنت را در کتاب پرارج (الامام المهدی) آورده است که تعداد ۳۰ نفر آنها مستقلا درباره ی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه کتاب نوشته اند، و۳۱ نفرشان فصلی را در کتابهای خود به روایات حضرت مهدی ارواحنا فداه اختصاص داده اند وتعداد ۱۴۴ نفرشان به تناسبهای مختلف روایات حضرت مهدی رومحی له الفداء را در کتابهای خود آورده اند.
اگر بخواهیم اسامی همه ی این کتابها را نقل کنیم، سخن به درازا می کشد، از این رهگذر فقط از کتابهایی که مستقلا در پیرامون حضرت ولی عصر ارواحنا فداه از بزرگان اهل سنت به رشته ی تحریر آمده، به ترتیب تهجی نام می بریم:
۱- ابراز الوهم من کلام ابن حزم، تألیف: احمد بن صدیق بخاری.
۲- الاحادیث القاضیة بخروج المهدی، تألیف: محمد بن اسماعیل امیر یمانی، متوفی ۷۵۱ ه.
۳- احادیث المهدی، تألیف: ابو بکر خثیمه.
۴- أحوال صاحب الزمان، تألیف: سعد الدین حموئی، متوفی ۷۲۲ ه.
۵-أخبار المهدی، تألیف حماد بن یعقوب رواجنی.
۶- أربعین حدیث فی المهدی، تألیف: ابو نعیم اصفهانی، متوفی ۴۳۰ ه.
۷- أربعین حدیث فی المهدی، تألیف: ابو العلاء همدانی.
۸- ارشاد المستهدی فی نقل بعض الاحادیث والآثار الواردة فی شأن الامام المهدی، تألیف: محمد علی حسین بکری مدنی.
۹- البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان ارواحنا فداه، تألیف: ملا علی متقی هندی، متوفی ۹۷۵ ه.
۱۰- البرهان، تألیف: محمد بن عثمان کراجکی.
۱۱- البیان فی اخبار صاحب الزمان (علیه السلام)، تألیف: محمد بن یوسف گنجی شافعی، متوفی ۶۵۸ ه.
۱۲- تحدیق النظر فی اخبار المهدی المنتظر (علیه السلام)، تألیف: محمد بن عبد العزیز بن مانع.
۱۳- تلخیص البیان فی علامات مهدی آخر الزمان (علیه السلام)، تألیف: ابن کمال پاشا حنفی، متوفی ۹۴۰ ه.
۱۴- تلخیص البیان فی اخبار مهدی آخر الزمان روحی له الفداء تألیف: ملا علی متقی هندی، متوفی ۹۷۵ ه.
۱۵- التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر والدجال والمسیح، تألیف: شوکانی.
۱۶- الجواب المقنع المحرر، فی الرد علی من طغی وتبحر، بدعوی انه عیسی او المهدی المنتظر ارواحنا فداه، تألیف: محمد حبیب الله بن مایانی جکنی شنقیطی.
۱۷- الرد علی من حکم وقضی، ان المهدی (ارواحنا فداه) جاء ومضی، تألیف: ملا علی متقی هندی، متوفی ۱۰۱۴ ه.
۱۸- الرد علی من کذاب اللأحادیث الصحیحة الواردة فی المهدی (ارواحنا فداه) تألیف: محمد بن عباد.
۱۹- رسالة فی المهدی (علیه السلام) تألیف: ابن حجر مکی، متوفی ۹۷۳ ه.
۲۰- رسالة مهدی آل الرسول (صلّی الله علیه وآله وسلم) تألیف: ملا علی متقی هندی، متوفی ۱۰۱۴ ه.
۲۱- صاحب الزمان (علیه السلام) ابو العنبس محمد بن اسحاق بن ابراهیم کوفی، قاضی صمیره، متوفی ۲۷۵ ه.
۲۲- صفة المهدی (ارواحنا فداه)، ابو نعیم اصفهانی، متوفی ۴۳۰ ه.
۲۳- العرف الوردی فی اخبار المهدی (ارواحنا فداه)، تألیف: جلال الدین سیوطی، متوفی ۹۱۰ ه.
۲۴- العرف الوردی فی اخبار المهدی (ارواحنا فداه)، تألیف: یوسف بن یحیی دمشقی شافعی، متوفی ۶۸۵ ه.
۲۵- العرف الوردی فی دلایل المهدی (ارواحنا فداه)، تألیف: عبد الرحمن بن مصطفی.
۲۶- العطر الوردی، فی شرح القطر الشهدی، فی اوصاف المهدی (ارواحنا فداه)، تألیف: محمد بن محمد بن احمد بلبیسی، متوفی ۱۳۰۸ ه.
۲۷- عقد الدرر فی اخبار المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف: یوسف بن یحیی دمشقی شافعی، متوفی ۶۸۵ ه.
۲۸- عقیدة اهل السنة والأثر، فی المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف: محسن بن عباد.
۲۹- علامات المهدی (ارواحنا فداه) تألیف: جلال الدین سیوطی، متوفی ۹۱۰ ه.
۳۰- الفتوی فی مسئلة المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف: رابطة العالم الاسلامی مکة، زیر نظر: شیخ محمد منتصر کتانی.
۳۱- فرائد الفوائد، تألیف: مرعی ین یوسف مقدسی، متوفی ۱۰۳۱ ه.
۳۲- فوائد الفکر فی المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف: نامبرده.
۳۳-القطر الشهدی فی اوصاف المهدی (ارواحناه فداه)، تألیف: احمد بن احمد حلوانی شافعی، متوفی ۱۳۰۸ ه.
۳۴- القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف: شهاب الدین احمد بن محمد، ابن حجر مکی، متوفی ۹۷۳ ه.
۳۵- مرآة الفکر فی المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف مرعی بن یوسف مقدسی، متوفی ۱۰۳۱ ه.
۳۶- المشرب الوردی فی مذهب المهدی (ارواحنا فداه)، تألیف: ملا علی متقی هندی، متوفی ۱۰۱۴ ه.
۳۷- مناقب المهدی، تألیف: ابو نعیم اصفهانی، متوفی ۴۳۰ ه.
۳۸- المهدی، تألیف: ابن قیم جوزیه، متوفی: ۷۵۱ ه.
۳۹- المهدی، تألیف:ابو داود (صاحب سنن)، متوفی ۲۷۵ ه.
۴۰- المهدی، تألیف: ادریس عراقی مغربی.
۴۱- مهدی آل الرسول (صلّی الله علیه وآله وسلم) تألیف: علی بن سلطان محمد هروی حنفی.
۴۲- المهدی الی ما ورد فی المهدی (ارواحنا فداه) تألیف: محمد ابن طولون.
۴۳- نبذة من علامات المهدی، تألیف: جلال الدین سیوطی، متوفی ۹۱۰ ه.
۴۴- النجم الثاقب فی بیان ان المهدی من اولاد ابی طالب.
۴۵- النظم الواضح المبین، تألیف: عبد القادر بن محمد سالم.
۴۶- نعت المهدی (علیه السلام)، تألیف: ابو نعیم اصفهانی، متوفی ۴۳۰ ه.
۴۷- الوهم المکنون فی الرد علی ابن خلدون، تألیف: ابو العباس بن عبد المؤمن مغربی.
۴۸- الهدیة المهدویة، تألیف: ابو الرجا محمد هندی.
۴۹- الهدیة الندیة، للامة المحمدیة فیما جاء فی فضل الذات المهدیة، تألیف: قطب الدین مصطفی بن کمال الدین حنفی، متوفی ۱۱۶۲ ه.
۵۰- ینابیع المودة، تألیف: حافظ سلیمان قندوزی(۴).
در اینجا یادآوری این نکته لازم است که در کتابهای اهل سنت به نقل روایات کلی حضرت مهدی روحی له الفداء اکتفا نشد، بلکه از اوصاف وخصوصیات آن حضرت به تفصیل گفتگو شده است، مثلا در ۳۵ کتاب از دانشمندان سنی، تصریح شده که مهدی موعود (علیه السلام) فرزند بلا فصل امام حسن عسکری (علیه السلام) می باشد(۵).
از زمان رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) تا عصر اصحاب وتابعین، در هر عصری مسائل مربوط به حضرت مهدی ارواحنا فداه، در میان توده ی مردم مشهور وزبانزد خاص وعام بود ودر هر بعدی از ابعاد آن کتابهای مستقلی نوشته شده است. اگر روزی بتوانیم کتابهایی را که در هر عصری پیرامون حضرت مهدی ارواحنا فداه نوشته شده، احصا کنیم، خود یکی از مستدل ترین راههای اثبات (اصالت مهدویت) خواهد بود.
نگارنده ی این سطور کتابی در دست تألیف دارد که در آن مشخصات بیش از یک هزار جلد کتاب را گرد آورده که از سوی علمای بزرگ در پیرامون حضرت بقیة الله روحی له الفداء استقلالا نگارش یافته است.
در اینجا به عنوان نمونه از چند دانشمند بزرگ شعیه نام می بریم که پیش از ولادت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در پیرامون غیبت آن حضرت کتاب نوشته اند:
۱- ابو اسحاق، ابراهیم بن صالح انماطی کوفی اسدی، از اصحاب حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) می باشد، که کتابی در (غیبت) نوشته، وابن قولویه این کتاب را با یک واسطه از او روایت کرده است(۶).
۲- ابو الحسن، علی بن حسن بن محمد طائی جرمی شاطری، معاصر حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام)، که کتابی بنام (الغیبة) نوشته است(۷).
۳-ابو الحسن، علی بن عمر اعرج کوفی، از یاران حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) ومؤلف کتابی به نام (الغیبة)(۸).
۴- حسن بن علی بن ابی حمزه ی بطاینی، که در عصر امام رضا (علیه السلام) می زیسته، وکتابی در پیرامون (غیبت) نوشته است(۹).
۵- ابو الفضل عباس بن هشام ناشری، از اصحاب امام رضا (علیه السلام) ومتوفی ۲۲۰ هجری وصاحب کتاب (الغیبة)(۱۰).
۶- ابو محمد، فضل بن شاذان ازدی، از اصحاب امام رضا (علیه السلام) ومتوفی ۳۶۰ هجری، وصاحب ۱۸۰ جلد کتاب ارزنده در حمایت از حریم مقدس ولایت، که یکی از آنها کتاب (الغیبة) است(۱۱).
۷- همچنین کتابهای فراوانی از معاصرین امام حسن عسکری (علیه السلام) مانند (ابراهیم بن اسحاق)(۱۲) ومعاصرین نواب اربعه، مانند (محمد بن قاسم بغدادی) متوفی ۳۳۲ ه. به نام (الغیبة) به یادگار مانده است(۱۳).
فهرست بالا مربوط به کسانی است که پیش از ولادت حضرت مهدی کتاب مستقلی در موضوع (غیبت) نوشته اند. وگرنه درصدها کتاب پیش از ولادت آن حضرت موضوع غیبت مطرح شده است. مثلا (حسن بن محبوب) یکی از محدثین مورد اعتماد، صد سال پیش از ولادت حضرت مهدی ارواحنا فداه، احادیث مربوط به غیبت را در مشیخه ی خود آورده است(۱۴).
کتاب حاضر:
کتابی که در پیش رو دارید نخستین جلد از مجموعه ی آثار مؤلف عالی قدر، در پیرامون نهضت جهانی مصلح غریبی حضرت حجة بن الحسن المهدی روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء است، که مؤلف گرانقدر جلد اول را به سبک کتاب پرارج (کمال الدین وتمام النصحة) تألیف کرده، وبه پیروی از شیخ بزرگوار مرحوم صدوق، روایات رسیده از هر معصومی را در یک بخش قرار داده است. یکی از مزایای این شیوه، امکان بررسی سیر تکاملی احادیث مهدی موعود ارواحنا فداه در عصر معصومین (علیهم السلام) می باشد. این شیوه در کتابهای عربی معمول بود ولی در کتابهای فارسی معمول نبود وشاید این کتاب، نخستین کتاب فارسی باشد که بر این شیوه استوار است.
از دیگر مزایای این کتاب، آوردن متن عربی احادیث، واعراب گذاری آنهاست که هر طبقه ای را سودمند خواهد بود وگفتار معصومین (علیهم السلام) دلهای مؤمنان را نورانی خواهد نمود، که کلامشان نور، رشد وهدایت است.
در ترجمه ی احادیث تلاش بر این بود که با حفظ امانت در ترجمه، ترجمه ها ساده وروان باشد.
ناشر محترم ادیت کردن این کتاب را به نگارنده پیشنهاد نمود، نگارنده برای عرض ادب به پیشگاه حضرت بقیة الله روحی له الفداء وبرای ادای قسمتی از حقوق فراوانی که مؤلف بزرگوار بر گردن او داشت، با اشتیاق فراوان پذیرا شد وتا جائی که بضاعت علمی حدودش اجازه می داد در تهذیب وتنظیم آن کوشید واینک این خدمت ناچیز را به پیشگاه یکتا بازمانده از حجتهای پروردگار، حضرت حجة بن الحسن المهدی روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء تقدیم می نماید.
مؤلف گرانقدر:
مؤلف بزرگوار یکی از خدمتگزاران صدیق آستان مقدس پیشوای انس وجان، حضرت بقیة الله امام زمان ارواحنا فداه می باشد، که چون عاشقی دلسوخته از درد هجران می نالد ودو چشم انتظار با یک دنیا امید به کوی معشوق دوخته، در انتظار فرا رسیدن لحظه ی موعود ثانیه شماری می کند.
مؤلف جلیل القدر از پرورش یافتگان مکتب والای اهل بیت علیهم السلام، ودستپرورده ی استاد گرانقدری چون مرحوم آیت الله حاج شیخ بهاء الدین محلاتی (قدس سره) می باشد، که عمری را در شهر ادب پرور شیراز به ارشاد وهدایت مردم در سنگر محراب ومنبر سپری نموده، عاشقان شیدایی تربیت نموده، که شعاع تربیت او از محدوده ی شیراز تجاوز کرده، شاگردانی را در قم وتهران به سوی خود جذب کرده است.
مؤلف بزرگوار از نیک بختانی است که مکرر سعادت تشرف به پیشگاه کعبه ی مقصود وقبله ی موعود را پیدا کرده، وداستانهای جالب وارزنده ای دارد که در کتمان آنها می کوشد، وگوشه ای از آنها توسط دوستانش که در برخی از تشرفها شرکت داشته اند، به ما رسیده است. واینکه برای حسن ختام این سطور، یکی از داستانهای جالب ایشان را از کتاب پرارج (ملاقات با امام زمان (علیه السلام)) در اینجا می آوریم:
استاد معظم، دانشمند گرانقدر حضرت حجة الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج سید حسن ابطحی، موسس کانون بحث وانتقاد دینی مشهد مقدس، صاحب تألیفات گرانقدری چون: (پرواز روح)، که از دوستان نزدیک مؤلف بزرگوار است در کتاب پرارج: (ملاقات با امام زمان (علیه السلام)). چنین می نویسد:
در سال ۱۳۵۳ هجری شمسی که به مدینه منوره مشرف شده بودم نیمه شبی که شهر مدینه کاملا خلوت بود وساختمانهای قسمت باب السلام را خراب کرده بودند وهنوز سابیانهای فعلی آن قسمت را نساخته بودند.
میدان وسیعی که از دیوارهای حرم تا خیابان مقابل مسجد غمامه امتداد داشت وجود پیدا کرده بود ومن در خدمت آقای حاجی خادمی چون در آن آخر شب هنوز درهای حرم را باز نکرده بودند پشت دیوارهای مسجد النبی (صلی الله علیه وآله) نشسته بودیم وایشان طبق معمول که دائما بیاد مولای خود هستند وهمیشه سخن از آن حضرت می گویند واظهار عشق به آن وجود مقدس می نمایند آن شب هم از هر دری درباره حالات حضرت حجة بن الحسن (علیه السلام) سخن به میان آورده بودند واظهار علاقه به آن حضرت می نمودند، ضمنا گفتند: از شما سوالی دارم؟
گفتم: بپرسید.
گفتند:آیا ممکن است حضرت بقیة الله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء در مدینه منوره منزلی نداشته باشند؟
گفتم: چرا ممکن نباشد لازم نیست که آن حضرت در هر شهری خانه ای داشته باشند بخصوص با توجه به اینکه خانه دوستانشان متعلق به ایشان است.
معظم له گفت: نه من معتقدم که آن حضرت در مدینه منوره خانه ای دارند.
گفتم: آن خانه کجاست؟
فرمود: اگر من خانه ی آن حضرت را می دانستم که اینجا نمی نشستم؟ (من می دانستم که وقتی این حالات برای محبین آن حضرت پیش می آید با مختصری پیگیری می توان استفاده های زیادی نمود لذا گفتم:)
من اگر این اعتقاد را می داشتم یعنی معتقد بودم که حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در مدینه منوره خانه ای دارند در این چند روزی که در مدینه بودم تمام درهای خانه های مدینه منوره را می زدم واز اسم صاحب منزل سوال می کردم تا خانه آن حضرت را پیدا کنم، واضافه کردم که اگر این عمل با جدیت وپشت کار داشتن صحیحی انجام بشود نهایت پنج الی شش روز بیشتر طول نمی کشد تا آنکه انسان خانه آن حضرت را پیدا می کند مگر مدینه چه قدر خانه دارد واین مدت زحمت وخجالت کشیدن احتمالا از مردم فحش وناسزا شنیدن برای رسیدن به این هدف مقدس ارزش دارد.
وحال آنکه من معتقدم غیرت ولطف ومحبت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه اجازه نمی دهد که دوستش برای رسیدن به او تا این حد زحمت وخجالت بکشد وطبعا نمی گذارند پس از یکی دو در خانه زدن بیشتر معطل شوید وخانه را به شما نشان می دهند.
ولی چون من معتقد نیستم یعنی یقین ندارم که آن حضرت در مدینه منوره خانه ای داشته باشند این عمل را انجام نداده ام.
خلاصه به قدری در این باره با معظم له حرف زدم که ایشان در همان نیمه شب از جا برخاست وایستاد من هم ایستادم ومتحیر بود که از کجا واز کدام طرف شروع کند، وبه اطراف نگاه می کرد، من در هر لحظه منتظر لطفی از طرف حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بودم.
ناگهان در صورتی که در سراسر میدان وسیع پرنده ای پر نمی زد همه مردم در خانه ها به خواب بودند سکوت عجیبی همه را جا گرفته بود صدائی از خیابان مقابل مسجد غمامه به گوش می رسید که شخصی به زبان فارسی صدا می زند (از این طرف. از این طرف) ما به طرفی که صدا می آمد نگاه کردیم از دور شخصی را که نمی توانستیم خصوصیات قیافه ولباسش را تشخیص دهیم دیدیم که ظاهرا ما را صدا می زند.
آقای حاجی خادمی گفتند: ما را به طرف خانه ولی عصر (علیه السلام) صدا می زنند واشک از دیدگانش جاری شد وبدون معطلی به آن طرف حرکت کردند.
من که در این جریانات خیلی دیر باورم با خود گفتم: حتما یکی از ایرانی ها خیال کرده که ما رفقای او هستیم وراه را گم کرده ایم او ما را به آن طرف صدا می زند وراهنمایی می کند ولی آن شخص پس از آنکه ما را صدا زد به طرف کوچه هایی که در آن حدود بود رفت وما دیگر او را ندیدیم.
آقای حاجی خادمی در طول راه تا محلی که آن شخص ایستاده بود می فرمود استشمام عطر عجیبی می کنم.
بالاخره پس از ده دقیقه به آن محل رسیدیم ولی باز در آن محل سر سه راهی متحیر بودیم که باید از کدام طرف برویم.
این تردید چند لحظه بیشتر طول نکشید که صدای موتور دنده ای قویی آرامش خیابان را به هم زد وموتور سواری از انتهای خیابانی که مقابل مسجد غمامه است پیدا شد وقتی که به ما رسید از سرعتش کاست وتوقف کوتاهی نزد ما کرد واشاره به خیابان فرعی که پشت فندق الحرم است نمود وبه زبان فارسی گفت:
(از این طرف.. از این طرف.). وبا سرعت از ما دور شد.
در این جا من هم می خواستم کم کم احتمال بدهم که این راهنمایی ها طبیعی نیست.
زیرا اگر فرد اول به حسب تصادف آن صدا را زده بود، دیگر این موتوری که معمولا ایرانیها در مدینه موتور سوار نمی شوند عادی نبوده به خصوص که این موتور سوار نزدیک ما توقف کرد وما را دید وممکن نیست که ما را با رفقای خودش اشتباه کرده باشد.
به هر حال آقای حاجی خادمی با اشک ریزان وذکر یا صاحب الزمان (علیه السلام) به طرف آن خیابان فرعی به راه افتاد من هم بهت زده با ایشان می رفتم هنوز ده قدمی بیشتر در آن خیابان نرفته بودیم که دیدیم جمعی حدود ده نفر جوان اطراف مرد با شخصیتی را که لباس عربی در برداشت گرفته بودند وسخنان او را گوش می دادند وخوب روشن بود که از خانه ای تازه خارج شده اند ومی خواهند به جایی بروند وآهسته وآهسته به طرف ما می آمدند وقتی به ما رسیدند آن مرد بزرگوار وبا شخصیت نگاهی به ما کرد وگفت (سلام علیکم) ما جواب دادیم ولی این سلام وآن نگاه به قدری دلربا بود که ما را مبهوت کرده بود.
حاجی خادمی به دیوار تکیه زده بود واشک می ریخت وپشت سر آنها نگاه می کرد من به فکر افتادم که ببینم آنها از کجا بیرون آمده اند وقتی به پشت سر نگاه کردم دیدم چراغ خانه ای روشن است وکاملا مشخص است که آنها از این خانه بیرون آمده اند در منزل چوبی بود وبه جای شیشه روی در میل گردهایی به فاصله سه انگشت از هم جدا نصب شده بود.
خانه کاملا قدیمی وبدون تشریفات ظاهری بود داخل منزل پشت در چراغی روشن بود وشخصی که ظاهرا خادم آن خانه بود زیر آن چراغ ایستاده بود.
بالای در خانه تابلویی نصب بود وچراغ نسبتا پر نوری روی آن تابلو روشن شده بود که کاملا تابلو ومقداری از سطح خیابان را منور کرده بود.
روی این تابلو با خط طلائی برجسته ای نوشته شده بود:
(منزل المهدی الغوث)
البته ترتیب نوشته باین نحوه بود که کلمه (منزل) بالای تابلو قرار گرفته ودر سطر دوم کلمات (المهدی - الغوث) به همین نحوه که اینجا نوشته شده قرار داشت وقتی آقای حاجی خادمی این تابلو را دید یقین کرد که با سهولت به مقصد وهدف خود رسیده وخانه پرنور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را پیدا کرده است ولذا او پشت در خانه مختصری نشست ولی من هنوز می خواستم از موضوع بیشتر تحقیق کنم خود را پشت میل گردهای آن در چوبی رساندم واز مردی که زیر چراغ در داخل منزل ایستاده بود به زبان عربی پرسیدم:
صاحب البیت فیه.
یعنی صاحب خانه در خانه است او با کمال محبت با لبهای متبسم به من جواب داد وگفت (الان راح) یعنی همین الان تشریف برد.
من دانستم که آقایی که با جمعی در خیابان می رفتند صاحب خانه است ونامش مهدی است ولقبش الغوث است ولی آیا حقیقتا او حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان (علیه السلام) بوده یا شخص دیگر به حسب تصادف با این نام ولقب در اینجا زندگی می کند؟
خلاصه پشت آن در نشسته بودیم کم کم مستخدم آن خانه چراغ داخل منزل را خاموش کرد ومثل آنکه رفت بخوابد.
ولی من در باطن آن چنان دچار طوفان فکری عجیبی شده بودم که نزدیک بود قالب تهی کنم با خود می گفتم مگر می شود مثل منی لیاقت به این فیض عظمی پیدا کند.
از طرف دیگر با توجه به اینکه آن موتور سوار به فارسی ما را راهنمایی کرد ودیگر آنکه معمولا اهل سنت نام مهدی از روی خود نمی گذارند وحتی شیعیان مدینه هم از باب تقیه کمتر این نام مقدس را دارا هستند مرا امیدوار می نمود که شاید این لیاقت نصیبم شده باشد.
به هر حال حدود یک ساعت پشت آن در نشستیم وآقای حاجی خادمی حال خوشی داشت سپس حرکت کردیم وبه محل اقامتمان رفتیم صبح آن شب قافله ما عازم مکه بود ومن در آن سفر نتوانستم دو مرتبه به در آن خانه بروم ولی در سفرهای بعد که موفق به زیارت مدینه منوره شده بودم به آنجا رفتم چند خانه شبیه یکدیگر در آنجا بود ولی آن تابلو روی هیچیک از آن درها نبود اما آقای حاجی خادمی می گفتند من در هر سفر که مشرف شده ام آن خانه را با همان تابلو زیارت کرده ام(۱۵)...
آنانکه از نزدیک با مؤلف بزرگوار آشنا هستند به خوبی می دانند که در شبانه روز بیشترین ساعات عمر با برکتشان را با (یاد مهدی) سپری می شود وچه قدر متناسب است که عنوان سری آثار خود را (یاد مهدی) نامیده اند، وبه همین دلیل مطالب کتاب از کشش وجذبه ی خاصی برخوردار است، زیرا این مطالب از قلبی سرشار از عشق مولی، ودلی خونبار از درد هجران سرچشمه گرفته، وهمراه با قطرات اشک بر روی صفحات کاغذ نقش بسته است. که امیدواریم خواننده ی گرامی نیز در وضع مشابهی حقایق مندرج در آن را مطالعه نماید وبا مطالعه ی هر سطری بر مراتب ولائی او افزوده شود وبا مطالعه ی هر سطری گامی به مولی وپیشوای خود نزدیکتر شده، از عوامل بازدارنده دورتر گردد، تا در حومه ی مغناطیسی او قرار گیرد وهمراه دیگر ذرات عالم در پیرامون هسته ی مرکزی جهان آفرینش، خورشید فروزان امامت، وهدف اعلای جهان خلقت به گردش در آید.
واینک دامن سخن فرا می چینم وهمراه دیگر خوانندگان گرامی پای سخنان مؤلف گرانقدر می نشینم. امید آنکه پیش از پایان یافتن این کتاب، فرمان ظهور فرارسد وخلعت ظهور به اندام رسای حضرت بقیة الله ارواحنا فداه پوشانیده شود ودیدگان نگران ما با دیدار آن جمال الهی منور گردد وپرچم حق بر فراز کره ی خاکی به اهتزار در آید وتوفیق جهاد در محضر آن پیشوای دادگستر نصیبمان گردد.

دهم شوال المکرم ۱۴۰۴ ه.ق.
علی اکبر مهدی پور

اهداء

بیا بیا که سوختم زهجر روی ماه تو تمام عمر دوختم دو چشم خود به راه تو
این ران ملخ به پیشگاه تو:
- ای سلیمان جهان هستی!
- ای آخرین سفیر اعظم الهی!
- ای جان جانان!
- ای بنیانگذار عدل وداد آسمانی!
- ای پرچمدار تقوی وبنیانگذار سعادت نوین بشر!
- ای منتقم ستمدیدگان وشهیدان!
- ای یادگار احمد مختار!
- ای آئینه ی جمال وکمال همه ی انبیاء واوصیاء واولیاء!
- ای پیاده کننده ی حکومت (الله) ودر هم کوبنده ی حکومت ستمگران!
- ای مهدی! ای مظلوم! ای اسیر آل محمد! ای زندانی فاطمه!
- ای امید بیچارگان وریشه کن ساز فقر وتهیدستی!
- ای منتظر! ای غائب!
- ای زنده کننده ی حق علی ودیگر معصومین!
با امید قبول تقدیم می گردد.

پیشگفتار مؤلف
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علی المهدی الذی وعد الله عز وجل به الأمم، ان یجمع به الکلم ویلم به الشعث، السلام علی الحجة المنتظر، الامام الثانی عشر، روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
نیاز به وجود یک قائد ورهبر الهی که بر پا دارنده ی عدالت در سرتاسر گیتی باشد، بر هیچ انسانی پوشیده نیست. جهان هستی منهای آن قائد الهی وبدون قوانین حیاتبخش اسلام، روی آرامش وآسایش نخواهد دید. دنیای متمدن ومترقی کنونی با آن همه رهبران پیشتاز سیاسی، مغزهای متفکر جهانی، مجامع بین المللی، از سازمان ملل گرفته تا سازمان عضو جهانی، همه وهمه با طرحها وبرنامه های گسترده ی خود، که با تلاشی طاقت فرسا وکوششی بی نظیر برای بازگردانیدن آرامش وآسایش به جهان، مشغول فعالیت هستند، میزان موفقیتشان در ایجاد سعادت وامنیت جهانی برای همگان روشن است ونیازی به توضیح ندارد.
جنگهای خانمانسوز الجزائر، ویتنام، اعراب واسرائیل، آوارگی ملت فلسطین اشغال افغانستان وجنایات رژیم پلید بعث، همه وهمه سند رسوائی سازمانهای بین المللی وناتوانی آنها از بازگردانیدن صلح وآرامش در جهان امروز است.
بررسی جنایتها وخیانتهای زمامداران ممالک اسلامی وتجاوز. آنها به حقوق ملت خود، برای منافع شخصی ویا تأمین مصالح ابر قدرتها، هر انسان هشیار وبا انصافی را از اصلاح جهان به دست این اصلاح طلبان مأیوس ونا امید می کند واو را مطمئن می سازد که مصلح باید آسمانی باشد، از طرف خداوند دانا وتوانا تعیین گردد، وبه قدرت ناپیدا کرانه ی حضرت احدیت متکی باشد. واو کسی جز ویرانگر کاخهای ظلم واستبداد، بنیانگذار عدل وداد (مهدی منتظر ارواح العالمین له الفدا) نمی باشد.
سلام بر مهدی منجی انسانها.
سلام بر مهدی زنده کننده ی شرایع آسمانی.
سلام بر مهدی منتقم خون شهیدان.
سلام بر مهدی احیاء کننده ی تعالیم عالیه ی اسلام.
سلام بر مهدی بر پا دارنده ی حق در سراسر جهان.
واسطه ی فیض
خداوند از دیده ها پنهان است وانسان خاکی توانائی گرفتن فیض از آن فیاض علی الاطلاق را ندارد. از این رهگذر نیاز مبرمی به یک واسطه ی فیض هست که فیوضات الهی توسط آن واسطه ی فیض به جهان آفرینش سرازیر شود. از این رهگذر قانون لطف ایجاب می کند که گروهی از بندگان شایسته ی خداوند عهده دار این مسوولیت بزرگ بشوند. پیامبران عظیم الشأن وجانشینان والا قدر آن سفیران الهی، یکی بعد از دیگری این مسوولیت حیاتی را بر عهده گرفتند وچون مشعل فروزانی گمگشتگان وادی ضلالت را به شاهراه سعادت رهنمون شدند.
پیامبران سلف یکی پس از دیگری همه ی رنجها وناملایمات را به جان خریدند ورسالت سنگین خود را به نحو احسن به پایان بردند- که درود حق بر آنان باد- واینک نوبت به اشرف کائنات ومفخر موجودات حضرت ختمی مرتبت (صلّی الله علیه وآله وسلم) رسیده است، که همه ی رنجها را تحمل کرده وبیش از هر پیامبری شکنجه وآزار دیده، واز زبان مبارکش این جمله صادر شده که (ما اوذی نبی مثل ما اوذیت) (هرگز پیامبری چون من آزار ندید).
پس از تحمل رنجهای فراوان،پیک اجل فرا رسیده، دیدگان نگرانش از این جهان فرو بسته می شود. دیدگان مبارکش نگران امت نوپای اسلام است که این امانت الهی را چگونه پاسداری خواهند کرد، این آئینه پاک که ضامن خوشبختی انسان درد وسر است به چه کسی باید سپرد، که شایستگی تربیت این طفل نوزاد را داشته باشد؟! کدام دامن پاکی است که بتواند این تازه مولود را در آغوش خود پرورش دهد؟! مگر هر دامن آلوده وبشر فرومایه ای می تواند چنین در گرانمایه ای را قدر بشناسد ودست اهریمنان را از حریم پاکش کوتاه نماید وسرپرستی آن را به عهده گیرد؟! نه، هرگز.
این خداست که باید برای سرپرستی آئین مقدسش، اتمام رسالاتش، ایصال فیوضاتش، رهبرانی را برگزیند که شایستگی پرورش آئین مقدس وقطع دست بیگانگان را از حریم شریعت اقدس وایصال فیوضات الهی به جهان آفرینش را داشته باشند.
انتخاب رهبر
برنامه ی بعثت انبیاء با نهضت جهانی خاتم انبیاء حضرت محمد بن عبد الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) پایان یافت. دیگر پیامبری برانگیخته نخواهد شد وپس از قرآن کتابی نازل نخواهد شد، که این کتاب آسمانی، زنده ی جاوید است وپاسخگوی نیازمندیهای انسان در تمام قرون واعصار. دیگر پرسشی در مسائل اقتصادی، سیاسی،نظامی، علمی واخلاقی برای جهان بشریت پیش نخواهد آمد، جز اینکه پاسخ آنرا در این کتاب مقدس خواهد یافت، تنها چیزی که لازم است پیشوایان معصومی است که جاه ومقام این جهان آن را قریب ندهد ودر برابر زر وزور وتزویر تسلیم نشوند، تا رهبری امت را به عهده گرفته، این قوانین عالیه را پیاده کنند، وسعادت واقعی هر دو جهان را برای جهان بشریت تأمین نمایند.
آیا بشر می تواند برای خود رهبری انتخاب کند؟!
آیا انسان با بینش محدود ودانش ناچیز خود قادر است رهبری انتخاب کند که بتواند جهان را اداره کند ودر برابر تمایلات نفسانی واز آن چشم نپوشد. باطل را بشناسد وهرگز در برابرش تسلیم نشود؟! یا برای این منظور انسانی لازم است که از دانش نامحدود حضرت احدیت برخوردار باشد وبه قدرت بیکران او متکی باشد وهمه ی جهان هستی با تمام فریبندگی هایش در دیدگان او بی فروغ نماید وهمه ی قدرتهای اهریمنی در نزد او بی مقدار باشد واگر جهان را از کران تا کران در اختیار او بگذارند که خسی را از مورچه ای بگیرد، نپذیرد. با اطمینان بتواند ادعا کند که هر چه می خواهید از من بپرسید که من به راههای آسمان آشناترم تا راههای زمین؟!
طبیعی است که گزینشهای بشری هرگز نمی تواند این منظور را تأمین کند. اگر تاریخ را ورق بزنیم، قسمت اعظم صفحات تاریخ پر از جنایات رژیمهای خون آشامی است که بشر به خیال خود آنها را برای تأمین صلح وصفا برگزیده است. اگر گفتارها ونوشتارهای مردم را در رابطه با ندامت وپشیمانی خود جمع کنیم که چرا فلانی را به فلانی سمت برگزیدم، مثنوی هفتاد من کاغذ شود. برگزیدگان حضرت موسی (علیه السلام) همگی دچار عذاب الهی شدند. انتخابات سقیفه ضربه های جبران ناپذیری را به پیکر اسلام فرود آورد که هم اکنون نیز زخمهای آن را بر پیکر امت مسلمان لمس می کنیم. واگر تاریخچه ی انتخابات جهان را بررسی کنیم با نتایج مشابهی روبرو می شویم.
با این مقدمه ی کوتاه ودر عین حال مستدل، به سراغ انتخاب خدایی می رویم، که عملکرد انبیا واوصیای منتخب الهی صفحات زرین تاریخ بشری را به خود اختصاص داده اند.
تاریخ پیشوایان منتخب بشری، مملو از مکر، حیله، چپاول، خونریزی، تجاوز، سوء استفاده، اختلاس، و...می باشد.
ولی تاریخ پیشوایان منتخب الهی، پر از ایثار، مساوات، مواست، خدمت، از خود گذشتگی، صفا، مهر وعواطف انسانی است. پیروان ادیان آسمانی هیچ اختلافی ندارند در اینکه باید پیامبر از طرف خدا تعیین شود وهرگز مردم حق انتخاب پیامبر را ندارد.
ما بر اساس مطالب گذشته وبه دلایل دیگری که همه ی پیروان ادیان آسمانی در مورد انتخاب پیامبر گفته اند، معتقدیم که باید امام نیز از طرف خداوند متعال تعیین شود که امامت امتداد رسالت است. وامامی که از طرف مردم وبه استناد اکثریت آراء برگزیده شود از برگزیدگان حضرت موسی (علیه السلام) بهتر نخواهد بود. وبر اساس دهها آیه وصدها روایت قطعی ومتواتر معتقدیم که دوازده تن امام معصوم، از طرف خدا تعیین وتوسط پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) اعلام شده اند که اول آنها پیشوای پرهیزکاران وامیر مؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) وآخرین آنها بنیانگذار حکومت واحد جهانی بر اساس عدالت وآزادی حضرت حجة بن الحسن المهدی روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء می باشد. که یازده تن از آنها عمری را با فضیلت وتقوی سپری کرده، دیده از جهان فرو بسته اند وواپسین آنها که یکتا باز مانده از حجتهای حضرت پروردگار است یک هزار ویکصد وپنجاه سال پیش در پگاه نیمه ی شعبان ۲۵۵ هجری دیده به جهان گشود در پشت پرده ی غیبت انتظار فرا رسیدن فرمان الهی را می کشید تا از پرده برون آید وبر جنایتها وخیانتها خاتمه دهد وحکومت واحد جهانی را بر اساس عدالت وآزادی واقعی بنیان نهد.
(ان شاء الله)
واینک به امید این که این ران ملخ در پیشگاه سلیمان زمان مقبول افتد وعاشقان راه او را مفید باشد، به پیشگاه آن کعبه ی مقصود وقبله ی موعود، تقدیم می گردد.
سیمای پیشوایان در قرآن
صدها آیه از قرآن کریم به پیشوایان معصوم از اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) تأویل وتفسیر شده است که حتی فهرست آن نیز از حوصله ی این کتاب بیرون است. عبید الله حسکانی دانشمند معروف اهل سنت در قرن پنجم هجری، کتابی در این رابطه تألیف کرده وآن را (شواهد التنزیل) نام نهاده است. وی ۲۱۰ آیه از قرآن، در حق امامان معصوم (علیهم السلام) آورده، که به استناد ۱۱۶۳ حدیث از طریق علمای خودشان اثبات کرده که آیه های یاد شده در حق علی بن ابی طالب (علیه السلام) ویازده فرزند آن بزرگوار نازل شده است. ما در این جا فقط به چند نمونه از آنها برای تبرک اشاره می کنیم وعلاقمندان را به مطالعه ی کتاب گرانقدر (شواهد التنزیل) توصیه می کنیم:
۱- (یا ایها الرسول! بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته، والله یعصمک من الناس، ان الله لا یهدی القوم الکافرین).
یعنی: (ای پیامبر؟ آنچه از پروردگارت به تو نازل شده تبلیغ کن، اگر انجام ندهی، رسالت او را تبلیغ نکرده ای، خداوند ترا از مردم محافظت می فرماید. به راستی خداوند قوم کافر را هدایت نمی فرماید)(۱۶).
در این آیه ی شریفه به پیامبر امر شده که فرمان خدا را برساند واگر انجام ندهد همه ی زحمات ۲۳ ساله اش تباه شده است. وبه او وعده داده شده که از گزند مردم بدخواه در امان خواهد بود وخبر داده شده که قوم کافر شایستگی هدایت را پیدا نخواهد کرد.
در این آیه نکاتی چند به چشم می خورد که در خور اهمیت است.
۱- تهدید بی سابقه نسبت به رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) که حاکی از اهمیت بی نظیر مورد مأموریت است.
۲- تضمین حفاظت از جان پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) در برابر خطرات احتمالی.
۳- سلب شایستگی هدایت از کافران.
این آیه به اتفاق مفسران در (حجة الوداع) یعنی آخرین سال زندگی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) ودر حدود ۷۰ روز پیش از رحلت آن حضرت نازل شده است. آنچه مسلم است اینست که همه ی احکام شریعت تا به آن روز ابلاغ شده بود وچیزی از احکام عالیه ی اسلام نا گفته نمانده بود.
پس چه مطالبی باقی مانده بود که برای اسلام سرنوشت ساز باشد وجنبه حیاتی داشته باشد، که اگر آن ابلاغ نمی شد، همه ی زحمات ۲۳ ساله ی پیامبر تباه می شد؟!.
علمای اهل سنت نیز چاره ای نداشتند جز اینکه اعتراف کنند که این آیه مربوط به مسئله ی رهبری است ومتعلق (بلغ) چیزی جز خلافت وولایت مولای متقیان امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نمی باشد(۱۷).
۲- (الیوم اکملت لکم دینکم واتمت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا).
(یعنی امروز دین شما را کامل نمودم ونعمتم را برای شما به اتمام رسانیدم، واسلام را به عنوان دین برای شما برگزیدم)(۱۸).
این آیه کی نازل شده؟! چه روزی دین کامل شد ونعمتها به اتمام رسید؟! آنروز چه چیزی بر احکام قبلی اسلام افزوده شد که با افزایش آن دین خدا کامل گردید وبدون آن ناقص بود؟!، جای تردید نیست که این آیه در روز غدیر خم نازل شده وپیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) پس از نزول آن، خلافت بلا فصل امیر مؤمنان (علیه السلام) را اعلام نموده است(۱۹).
مشروح داستان غدیر خم را مرحوم علامه ی امینی (رضوان الله علیه) در دائرة المعارف بزرگ (الغدیر) در بیش از ۲۰ جلد از منابع معتبر اهل سنت گرد آورده است.
۳- (یا ایها الذین آمنوا! اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم).
یعنی: (ای کسانیکه ایمان آورده اید از خدا اطاعت کنید، از پیامبر وصاحبان امر که از شمایند، اطاعت نمایید)(۲۰).
مطابق صدها روایتی که از اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) رسیده است واژه ی (اولی الامر) در این آیه مخصوص دوازده امام معصوم است، وخرد نیز به آن داوری می کند، زیرا در این آیه به صراحت به اطاعت (ولی الامر) امر شده، واطاعت اولی الامر با اطاعت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) مقرون گشته است، که از همین اقتران وعدم تکرار کلمه ی (اطیعوا) نسبت به (اولی الامر) معلوم می شود که اطاعت (اولی الامر) مثل اطاعت رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) به طور مطلق واجب است. لذا از این لحاظ واز جهت اینکه امر به اطاعت (اولی الامر) مطلق است، استفاده می شود که مراد از (اولی الامر) اختصاص به معصوم دارد وشامل غیر معصوم نمی شود(۲۱).
در میان صدها آیه ای که طبق روایات شیعه وسنی به پیشوایان معصوم (علیهم السلام) تأویل وتفسیر شده، به سه نمونه ی یاد شده بسنده می کنیم وعلاقمندان را به کتب تفسیر وحدیث ارجاع می کنیم. واینک وقت آن فرا رسیده است که سیمای تابناک آخرین خورشید امامت، یکتا باز مانده از حجتهای حضرت احدیت، واپسین وصی حضرت ختمی مرتبت (صلّی الله علیه وآله وسلم)، حجة بن الحسن المهدی روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء را از دیدگان قرآن ودیگر ادیان آسمانی مورد مطالعه قرار دهیم.

شیراز- محمد خادمی

بخش اول: مهدی از دیدگاه دیگران

خوشتر آن باشد که سر دلبران * * * گفته آید در حدیث دیگران

سیری گذرا در کتب مقدسه ی ادیان ومذاهب مختلف جهان، هر پژوهشگر با انصافی را به پذیرش این حقیقت ناگزیر می سازد که اعتقاد به ظهور مصلحی که در آخر الزمان ظهور کرده، جهان را پر از عدل وداد خواهد کرد، یک اعتقاد جهانی وهمگانی است وهمه ی پیامبران از طرف آفریدگار توانا به قوم خود نوید داده اند که سرانجام مصلحی غیبی ظهور کرده، طومار جنایتها وخیانتها را در هم پیچیده حکومت واحد جهانی را بر اساس عدالت وآزادی واقعی بنیاد خواهد نهاد.
از این رهگذر پیروان راستین همه ی ادیان آسمانی در انتظار آن مصلح بزرگ دقیقه شماری می کنند ونوید ظهور آن انقلابگر پیروز در همه ی کتابهایی که از نظر پیروانشان (کتاب آسمانی) شناخته می شود، یافت می شود، که در اینجا به چند نمونه ی کوتاه اشاره می کنیم:
زبور
قرآن کریم تعبیری را از زبور نقل می کند که در زبور فعلی عینا موجود است. قرآن کریم می فرماید:
(ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الأرض یرثها عبادی الصالحون):
(علاوه بر ذکر-تورات - در زبور نیز نوشتیم که بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد)(۲۲). واینک متن زبور:
(زیرا که شریران منقطع خواهند شد، واما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود، در مکانش تأمل خواهی کرد ونخواهد بود. واما حلیمان وارث زمین خواهند شد... زیرا که بازوان شریر شکسته خواهد شد. واما صالحان را خداوند تأیید می کند. خداوند روزهای کاملان را می داند ومیراث آنها خواهد بود، تا ابد الاباد)(۲۳).
ودر جای دیگر می فرماید:
(قومها را به انصاف داوری خواهد کرد. آسمان شادی کند وزمین مسرور گردد. دریا وپری آن غرش نمایند. صحرا وهر چه در آن است به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنم خواهد نمود به حضور خداوند. زیرا که می آید. زیرا که برای داوری جهان می آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد)(۲۴).
نویدهای مصلح غیبی در زبور بسیار فراوان است، طالبین می توانند به متن (مزامیر) که در ضمن (عهد عتیق) چاپ شده، مراجعه فرمایند.
تورات
نویدهای مصلحی که در آخر الزمان ظهور کرده جهان را پر از عدل وداد کند در تورات ودیگر کتابهای مندرج در (عهد عتیق) بسیار فراوان است که به سه نمونه ی کوتاه بسنده می کنیم:
در کتاب اشعیا نبی می خوانیم: (مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد...گرگ با بره سکونت خواهد کرد، پلنگ با بزغاله خواهد خوابید... ودر تمامی کوه مقدس من، ضرر وفسادی نخواهد کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد)(۲۵).
ودر کتاب دانیال نبی می خوانیم که خداوند خطاب به حضرت دانیال می فرماید: (ودر آن زمان میکائیل، امیر عظیمی که برای پسران قوم تو (ایستاده) (قائم) است خواهد برخاست... وبسیاری از آنانکه در خاک زمین خوابیده اند، بیدار خواهند شد... آنانکه بسیاری را به راه عدالت رهبری می نمایند مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالاباد. اما تو ای دانیال! کلام را مخفی دار وکتاب را تا آن زمان مهر کن. بسیاری به سرعت تردد خواهند نمود... خوشا به حال آنانکه انتظار کشند)(۲۶).
ودر کتاب حبقوق نبی آمده است: (اگر چه تأخیر نماید برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهد آمد ودرنگ نخواهد کرد...بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع می کند وتمامی قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد)(۲۷).
انجیل
بیشتر نویدهای انجیل به تعبیر (پسر انسان) است، که این تعبیر طبق نوشته ی مستر هاکس آمریکائی، بیش از ۸۰ بار در انجیل وملحقات آن (عهد جدید) تکرار شده که فقط ۳۰ مورد آن با حضرت عیسی (علیه السلام) قابل تطبیق است(۲۸). و۵۰ مورد دیگر آن از نجات دهنده ای سخن می گوید که در آخر زمان ظهور خواهد کرد. عیسی (علیه السلام) نیز با او خواهد آمد واو را جلال خواهد داد. واینک چند نمونه از متن اناجیل: (همچنانکه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد... آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد ودر آن موقع جمیع طوایف زمین سینه زنی کند وپسر انسان را ببیند که برابرهای آسمان با قوت وجلال می آید... اما از آن روز وساعت هیچ کس اطلاع ندارد، حتی ملائکه آسمان...لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می آید)(۲۹).
(در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا به اقصای فلک فراهم خواهد آورد... ولی از آن روز وساعت غیر از پدر هیچ کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان ونه پسر هم، پس بر حذر باشید وبیدار شده دعا کنید، زیرا نمی دانید که آن وقتی کی می شود)(۳۰).
(کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید...خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد...پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می آید)(۳۱).
کتب مقدسه ی هندوها
در کتب مقدسه ای که در میان هندوها به عنوان (کتاب آسمانی) شناخته شده، اشارات فراوانی به مصلح آسمانی منتظر هست که به چند نمونه بسنده می کنیم:
(کالکی، مظهر دهم ویشنو، در انقضای کلی یا عصر آهن سوار اسب سفیدی در حالیکه شمشیر برهنه درخشانی به صورت ستاره ی دنباله دار در دست دارد، ظاهر می شود. وشریران را تماما هلاک می سازد وخلقت را از نو تجدید، وپاکی را رجعت خواهد داد)(۳۲).
(دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخر الزمان که پیشوای ملائکه وپریان وآدمیان باشد. حق وراستی با او باشد. آنچه در دریاها وزمینها وکوهها پنهان باشد، همه را به دست آورد واز آسمانها وزمین آنچه باشد خبر می دهد. از او بزرگتر کسی به دنیا نیاید)(۳۳).
(پادشاهی ودولت دنیا به فرزند سید خلائق در دو جهان (کشن) تمام شود وکسی باشد که بر کوههای مشرق ومغرب دنیا حکم براند وفرمان کند وبر ابرها سوار شود وفرشتگان کارکنان او باشند، جن وانس در خدمت او شوند واز (سودان) که زیر خط استوا است تا سرزمین (تسعین) که زیر قطب شمالی است، وما وراء بحار را صاحب شود ودین خدا زنده گردد. ونام او (ایستاده) (قائم) باشد وخداشناس باشد)(۳۴).
کتب مقدسه ی مانویه
در کتاب (شابوهرگان) کتاب مقدس مانویه، نام (خردشهر ایزد) آمده که باید در آخر الزمان ظهور کند وعدالت را در جهان بگسترد.
همچنین در تعالیم مانی از مرد بزرگواری بحث شده که دوازده جانشین دارد وبه وسیله ی آنها ارواحی که شایستگی دارند به بهشت راه می یابند(۳۵).
کتب مقدسه ی زردشتیان
موعود آخرالزمان در اوستا (استوت ارت) یا (سوشیانت) نامیده می شود، که در پهلوی (سوشیانس) گویند.
سوشیانس به معنای سودمند است ودرگاتها به معنای رهاننده یا نجات دهنده ذکر شده است.
در منابع زرتشتی هر کجا سوشیانت مطلق آمده، آخرین موعود اراده شده است.
نویدهای مربوط به موعود آخر الزمان در متن اوستا موجود است ودر میان منابع زرتشتی در کتاب هفتم دینکرد بیش از همه از ظهور سوشیانت بحث شده است:
(چاره ودرمان جمیع دردها ورنجها با اوست، رنج وبیماری وپیری وظلم وبی دینی وفساد را ریشه کن سازد. مردمان ناپاک را نابود سازد وهمه ی آنها را براندازد)(۳۶).
(سوشیانت (نجات دهنده ی بزرگ) دین را به جهان رواج دهد، فقر وتنگدستی را ریشه کن سازد. ایزدان را از دست اهریمنان نجات داده، مردم جهان را هم فکر وهم گفتار وهم کردار سازد)(۳۷).
جین ها
در کتب مقدسه ی جین ها آمده است: (هنگامی که فساد وانحطاط وتباهی جهان را فرا گیرد، شخص کاملی که آن را (تیرتنگر) (نوید دهنده) گویند، ظهور کرده، تباهی را از بین می برد وپاکی وصافی را از نو برقرار می سازد)(۳۸).
برهمائیان
در کتب مقدسه ی برهمائیان از ظهور (ویشنو) نویدهای فراوانی هست:
(ویشنو در میان مردم ظاهر می گردد...از او همه کس قویتر ونیرومندتر است...در یک دست (ویشنو) شمشیری به مانند ستاره ی دنباله دار ودر دست دیگر انگشتری درخشنده دارد. هنگام ظهور وی، خورشید ماه تاریک می شوند وزمین خواهد لرزید)(۳۹).
چینیان
در (مهابهارت) یک فصل تمام به (کریشنا) اختصاص داده شده، و(بهگودگیتا) شرح وبسط همان فصل است. در (مهابهارت) پس از تقدیس فراوان از (کریشنا) چنین آمده است:
(کریشنا ظهور کرده جهان را نجات می دهد)(۴۰).
ملل مختلف جهان
پس از یک بررسی عمیق در تاریخ زندگی واعتقادات ملل مختلف جهان به این نتیجه می رسیم که همه ی ملل مختلف بر اساس اعتقاداتی که از کتابهای مذهبی یا رجال دینی خود فرا گرفته اند، در انتظار مصلحی هستند که در آخر الزمان ظهور کرده جهان را پر از عدل وداد خواهد نمود:
اسن ها، اسلاوها، سلت ها، ژرمنها، اهالی صبرستان واقوام اسکاندیناوی در انتظار ظهور موعودهایی به نامهای مختلف، چون: (آرتور)، (اودین)، (کالویبرک)، (مارکوکرالیویچ)، (بوخص)، (بوریان بورو یهم) وعناوین دیگر، می باشند که معتقدند موعودهایشان روزی ظهور کرده، به جنایتها وخیانتهای جهان خاتمه داده، عدالت وداد را در جهان گسترش خواهند داد(۴۱).

بخش دوم: مهدی از دیدگاه قرآن

(بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین)
(بازمانده ی خدا بهتر است برای شما، اگر مؤمن باشید). (هود: ۸۶)
بیش از یکصد آیه از قرآن کریم به مصلح کل حضرت بقیة الله ارواحنا فداه تفسیر وتأویل شده است، که علامه ی بزرگوار، مولی محمد باقر مجلسی در دائرة المعارف بزرگ شیعه (بحار الانوار) ۶۵ آیه را به استناد احادیث وارده از اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) در پیرامون ظهور یکتا بازمانده از حجتهای حضرت احدیت نقل کرده است(۴۲). وبرخی از بزرگان کتابهایی را در این رابطه به رشته ی تحریر در آورده اند که از آن جمله است:
۱- المحجة فیما نزل فی القائم الحجة (علیه السلام)
شامل ۱۲۰ آیه از آیات تفسیر شده به ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه به استناد احادیث وارده از معصومین (علیهم السلام)(۴۳).
۲- المهدی فی القرآن
شامل ۱۱۰ آیه از آیات تأویل شده به ظهور حضرت بقیة الله به استناد احادیث وارده از طریق شیعه وسنی(۴۴).
۳- موعود قرآن
ترجمه ی فارسی (المهدی فی القرآن).
۴- سیمای امام زمان (علیه السلام) در آینه ی قرآن
شامل بیش از ۱۴۰ آیه از آیات قرآن کریم که در روایات فریقین (شیعه وسنی) به ظهور قبله ی موعود وکعبه ی مقصود تفسیر شده است(۴۵).
وما در اینجا به نقل چند آیه در این رابطه بسنده می کنیم:
۱- (ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثین).
یعنی: (وما اراده کرده ایم به آنانکه در روی زمین به ضعف کشیده شده اند منت نهاده، آنها را پیشوایان ووارثان زمین قرار دهیم)(۴۶).
طبق روایات بیشماری این آیه در حق مصلح جهان حضرت بقیة الله ارواح العالمین له الفداء نازل شده که در آخر الزمان قیام کرده، بساط ننگین ظلم وبیدادگری را در هم خواهد پیچید وپرچم عدالت را در سرتاسر جهان به اهتزاز در خواهد آورد. وبه تکتازی فرعونیان خاتمه خواهد داد(۴۷).
۲- (بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین).
یعنی: بازمانده ی خدا بهتر است برای شما، اگر مؤمن باشید)(۴۸).
مطابق روایات فراوانی، هنگامی که حضرت بقیة الله ارواحنا فداه ظهور می کند پشت خود را به دیوار کعبه تکیه داده، نخستین چیزی که به زبان می آورد، این آیه ی شریفه است، آنگاه همه ی آنها که در آنجا گرد آمده اند با عنوان (السلام علیک یا بقیة الله) به پیشگاه آن حضرت عرض ادب می کنند(۴۹).
۳- (هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون).
یعنی: (او خدایی است که پیامبرش را با هدایت ودین حق برانگیخت تا آن را بر همه ی ادیان پیروز گرداند، اگر چه مشرکان نخواهند)(۵۰).
پیشوای ششم شیعیان در تفسیر این آیه فرمود: مهدی ما ظهور می کند ودین مقدس اسلام را بر همه ی ادیان پیروز می گرداند، اگرچه دشمنان راضی نباشند. که منظور از این پیروزی، سیطره ی نظامی وپیروزی ظاهری است وگرنه از نظر دلیل وبرهان، اسلام در هر زمانی بر همه ی ادیان غلبه داشت. ومکتبهایی که ریشه ی آسمانی دارد (چون مسیحیت وکلیمیت) چون از یک سو تحریف شده، واز سوی دیگر به هنگام تشریع شده بود، پاسخگوی نیازمندیهای قرون بعدی نبودند، از این رهگذر از نخستین روز ظهور اسلام، دلیل ومنطق اسلام بر همه ی ادیان پیروز بود ولی غلبه ی ظاهری آن به هنگام ظهور آن یکتا بازمانده از حجتهای پروردگار تحقق خواهد یافت(۵۱).
۴- (اعلموا ان الله یحیی الأرض بعد موتها قد بینا لکم الآیات لعلکم تعقلون).
یعنی: (بدانید که خدا زمین را پس از مرگ آن زنده می سازد. به راستی نشانه های (قدرت خدا) را برای شما بیان کردیم، باشد که عقل خود را بکار بندید)(۵۲).
پیشوای پنجم شیعیان می فرماید: مهدی ما قیام می کند وبه وسیله ی گسترش عدالت در سراسر گیتی، جهان را زنده می کند، پس از آنکه در زیر کابوس ظلم وستم مرده باشد(۵۳).
پیشوای هفتم حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) نیز در تفسیر این آیه فرمود: خداوند زمین را به وسیله ی عدل وداد زنده می کند، نه بارش باران(۵۴).
آری اگر جامعه ای در زیر فشار ظلم وستم باشد جامعه ی مرده است وتنها موقعی زنده می شود که ظلم وستم از آن جامعه رخت بر بندد ونعمت عدالت در آن جامعه گسترش یابد. از اینجاست که امیر مؤمنان علی (علیه السلام) عدالت را زیر بنای زندگی مردم دانسته می فرماید: (العدل قوام الرعیة).
۵- (واشرقت الأرض بنور ربها).
یعنی: (زمین به نور پروردگارش منور گردید)(۵۵).
امام رضا (علیه السلام) در تأویل این آیه می فرماید: او چهارمین فرزند من، پسر بهترین کنیزان است که زمین را از هر جور وستمی پاکیزه می کند. مردم در ولادت او دچار تردید می شوند. او را غیبتی طولانی است چون ظاهر شود زمین با نور پروردگارش روشن می گردد(۵۶).
۶- (قل ارایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یأتیکم بما معین).
یعنی: (بگو اگر ببینید که آب شما فروکش کند، چه کسی برای شما آب گوارا باز آورد)(۵۷).
همه ی موجودات زنده از آب آفریده شده وقوام آنها با آب است ولی منظور از آب گوارائی که در آیه ی فوق مطرح شده، مقام ولایت کبرای حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه است که پس از دوران فروکش (غیبت) یکبار دیگر به فرمان خدا ظاهر شده، تشنگان دانش وعظمت، وشیفتگان تقوی وعدالت را، از آبشخور اقیانوس بیکران آب حیات ومعادن حکمت، سیراب فرموده، به سعادت دنیا وآخرت نائل می گرداند. به دلیل نقش حیاتی حضور امام (علیه السلام) در زندگی توده ها، قرآن کریم وجود اقدس امام (علیه السلام) را آب گوارا تعبیر نموده است.
علی بن جعفر از برادر بزرگوارش امام موسی بن جعفر (علیه السلام)، از تفسیر این آیه می پرسد، امام (علیه السلام) می فرماید: (هنگامی که امامتان از دیدگان شما ناپدید شود ونتوانید او را ببینید چه خواهید کرد)(۵۸).
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) خطاب به عمار می فرماید: ای عمار! خداوند با من عهد کرده که از تبار حسین (علیه السلام) امام پدید می آید که نهمی آنها از دیدگان ناپدید می شود واین است معنای آیه ی شریفه ی (قل ارأیتم ان اصبح ماوکم غورا)، برای او یک غیبت طولانی است که گروهی از عقیده ی خود برمی گردند وگروهی بر آن ثابت می مانند، چون آخر الزمان فرا رسد، او ظاهر می شود ودنیا را پر از عدل وداد کند، چنانکه از جور وستم پر شده است)(۵۹).
۷- (هدی للمتقین. الذین یؤمنون بالغیب).
یعنی: (هدایت است برای پرهیزکاران که به غیب ایمان آورند)(۶۰).
طبق احادیث فراوانی منظور از غیب در این آیه امام غائب (علیه السلام) است. امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه می فرماید: (پرهیزکاران) شیعیان علی بن ابی طالب (علیه السلام) است واما (غیب) پس آن حجت غائب است(۶۱).
جابر بن عبد الله انصاری در ضمن یک روایت طولانی که از ۱۲ پیشوای معصوم وقائم آنها بحث کرده، از رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل می کند که فرمود: خوشا به حال آنانکه در زمان غیبت او شکیبائی پیشه کنند وبر محبت آنها استوار بمانند، که آنها را خداوند متعال در آیه ی (الذین یؤمنون بالغیب) ستوده است(۶۲).
۸- (ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الأرض یرثها عبادی الصالحون).
یعنی: (گذشته از ذکر (تورات) در زبور نیز نوشتیم که به راستی زمین را بندگان شایسته ام به ارث می برند)(۶۳).
از امام باقر وامام صادق علیهما السلام روایت شده که منظور از بندگان صالح در آیه ی شریفه، حضرت قائم (ارواحنا فداه) ویاران او می باشد(۶۴).
جالب توجه اینکه متن این بشارت در زبور فعلی موجود است. چنانکه در بخش پیشین متن آن گذشت.
طبق وعده ی قطعی خدا در همه ی کتابهای آسمانی، روزی بندگان صالح خدا وارث زمین خواهند شد، وپرچم توحید را در سراسر کره ی خاکی به اهتزاز در خواهند آورد. دیگر از ظلم وستم وتبعیض وتجاوز وحق کشی نشانی نخواهد بود. روح صفا وصمیمیت وبرادری وبرابری بر تمام دلها حکومت خواهد کرد. به امید آن روز.
۹- (وله اسلم من فی السموات ومن فی الأرض طوعا وکرها).
یعنی: (هر که در آسمانها وزمین است خواه وناخواه (تسلیم او شده) بر او اسلام آورده اند)(۶۵).
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه فرمود: هنگامی که قائم (علیه السلام) قیام کند، نقطه ای در روی زمین نمی ماند جز اینکه به یکتایی خدا ورسالت حضرت پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) گواهی می دهند(۶۶).
ابن بکیر می گوید: از ابو الحسن (علیه السلام) در مورد آیه ی (وله اسلم) پرسیدم، فرمود: در حق قائم (علیه السلام) نازل شده است، هنگامی که ظاهر شود اسلام را بر یهود، نصاری، صائبین، ملحدین، مرتدین وکافرین شرق وغرب، عرضه می کند هر کس (پس از شناخت حقانیت اسلام) از روی رغبت اسلام آورد، او را به نماز وزکات ودیگر وظائف اسلامی امر می فرماید. وهر کس نپذیرد گردن می زند تا در شرق وغرب جهان احدی جز موحد باقی نباشد(۶۷).
۱۰- (وعد الله الذین امنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض، کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا).
یعنی: (خداوند آنها را که از شما ایمان آورده، عمل شایسته انجام داده اند. وعده داده است که در روی زمین جانشین سازد، چنانکه پیشینیان را جانشین ساخت. وآنان را از دینی که برای آنها پسندیده، متمکن سازد. وآنها را پس از خوف ووحشت به امنیت برگرداند)(۶۸).
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه ی فوق فرمود: درباره ی قائم (علیه السلام) ویاران او نازل شده است(۶۹).
امام زین العابدین (علیه السلام) آیه ی شریفه را تلاوت کرده فرمود: به خدا سوگند مقصود از آنها شیعیان ما اهل بیت است. خداوند آنها را به دست مردمی از ما که (مهدی) این امت است جانشین قرار می دهد ومتمکن می سازد وبه امنیت می رساند(۷۰).
نظیر این روایت از امام باقر وامام صادق علیهما السلام نیز نقل شده است(۷۱).
۱۱- (قل انما الغیب لله، فانتظروا انی معکم من المنتظرین).
یعنی: بگو غیب از آن خداست، پس منتظر باشید که من نیز همراه شما از منتظرانم)(۷۲).
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه فرمود: غیب در این آیه حجت خدا حضرت قائم (علیه السلام) است(۷۳). وچون از آن حضرت معنای آیه ی شریفه ی (الذین یؤمنون بالغیب) را پرسیدند، فرمود: (غیب) همان حجت قائم (علیه السلام) است وگواه آن آیه ی شریفه ی (قل انما الغیب لله!!!) می باشد(۷۴).
آری او غیب است واز دیدگان ما غائب است ودیدگان نگران ما در انتظار آن یگانه منجی جهان بشریت است وپیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) نیز همراه امت انتظار ظهور او را می کشد، تا با ظهور او شریعت مقدس اسلام جامه ی عمل پوشد وقوانین عالیه وتعالیم حیاتبخش آن پیاده شود.
۱۲- (واللیل اذا یغشی والنهار اذا تجلی).
یعنی: (سوگند به شب، هنگامی که فرا گیرد. وسوگند به روز هنگامی که جلوه گر سازد)(۷۵).
وه چه شب ظلمانی وتاریکی که از غیبت خورشید امامت دچارش شده ایم، وه چه روز روشن ونورانی که در انتظار دمیدن فجرش دقیقه شماری می کنیم.
از امام باقر (علیه السلام) پرسیدند: منظور از (شب فراگیرنده) در این آیه چیست؟ فرمود: دولتهای باطل که در برابر ولایت کبرای مولای متقیان علی (علیه السلام) عرصه ی گیتی را جولانگاه خود قرار داده اند وخورشید امامت با بی صبری انتظار می کشد که دولتشان سرآید. فرمود: ومنظور از (روز جلوه گر) روز ظهور قائم اهل بیت است که به هنگام طلوع دولتش، دولتهای باطل از صفحه ی هستی ریشه کن می شوند(۷۶).
از روزی که حق را از مسیر خود منحرف کردند وخورشید خلافت به در خانه ی پسر ابی قحافه زانو زد، حکومت (یلدای فراگیر) آغاز گردید، حتی در حکومت حقه ی مولی امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نیز افق خلافت از تیرگی ابرهای تیره وتاری چون طلحه وزبیر وعمروعاص خالی نشد، از این رهگذر دوران خلافت پنج ساله ی آن حضرت لحظاتی نورانی از یک شب ظلمانی بود، که انشاء الله با درخشش خورشید فروزان امامت، تیرگی ها از افق زندگی زدوده خواهد شد وهرگز قدرت خودنمایی نخواهد یافت.
۱۳- (یوم یاتی بعض آیات ربک لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن امنت من قبل، او کسبت فی ایمانها خیرا، قل انتظروا انا منتظرون).
یعنی: (روزی که برخی از آیات پروردگارت بیاید، احدی را از ایمان آوردنش سودی نبخشد، اگر پیش از آن ایمان نیاورده باشد، یا در ایمانش خیری کسب نکرده باشد. بگو: منتظر باشید که ما نیز از منتظرانیم)(۷۷).
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه فرمود: آیات پروردگار امامان هستند وآیه ی منتظره، قائم (عجل الله فرجه) می باشد. که اگر کسی تا روز قیام او به شمشیر، ایمان نیاورد، دیگر ایمان آوردنش سودی نبخشد، اگرچه به امامان پیشین ایمان داشته باشد(۷۸).
ودر همین رابطه فرمود: یعنی: روز ظهور قائم منتظر از ما. پس فرمود: ای ابا بصیر! خوشا به شیعیان قائم ما، که در دوران غیبت انتظار ظهور بکشند وبه روز ظهور فرمان ببرند. که آنها اولیای خدایند برای آنها ترسی نیست وآنها اندوهناک نمی گردند(۷۹).
۱۴- (یا ایها الذین امنوا اصبروا وصابروا ورابطوا).
یعنی (ای کسانیکه ایمان آورده اید شکیبا باشید، بردبار باشید ومرابط باشید)(۸۰).
امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این آیه می فرماید: برای انجام فرائض شکیبا باشید ودر برابر دشمنان بردبار باشید وبا امام منتظر (علیه السلام) در ارتباط باشید(۸۱).
امام زین العابدین وامام باقر علیهما السلام می فرمایند: این آیه در حق ما نازل شده است، ولی آن (مرابط) بودن که به ما امر شده، هنوز تحقق نیافته است ودر تبار (مرابط) ما خواهد بود(۸۲).
تردیدی نیست که منظور از آن، حضرت بقیة الله ارواحنا فداه است، چنانکه خود آن بزرگوار توقیع شریف خود خطاب به شیخ مفید می نویسد: (من عبد الله المرابط فی سبیله): (از بنده ی خدا که مرابط در راه اوست)(۸۳) که امام (علیه السلام) از خود به عنوان (مرابط) تعبیر فرموده اند.
برای ارتباط با امام غائب ارواحنا فداه راههای فراوان هست که از آن جمله است:
۱- خودسازی در پرتو انجام وظیفه.
۲- انتظار سازنده، برای تشریف فرمایی آن یکتا رهبر.
۳- نیایش دائم برای تعجیل در امر فرج.
۴- صدقه دادن برای سلامتی آن سرور.
۱۵- (والعصر ان الانسان لفی خسر، الا الذین امنوا وعملوا الصالحات وتواصوا بالحق وتواصوا بالصبر).
یعنی: (سوگند به عصر (عصر رسالت، یا عصر ظهور) که انسان در زیانکاری است. به جز آنانکه ایمان آورده، عمل شایسته انجام داده، توصیه به حق نموده، توصیه به صبر نمودند)(۸۴).
امام صادق (علیه السلام) فرمود: منظور از عصر، دوران ظهور قائم (علیه السلام) است زیانکاران، دشمنان ما هستند، باورداران آنهایند که به آیات ما ایمان آورده اند. عمل شایسته انجام دهنده ها، کسانی هستند که با برادران خود مواسات نموده اند. توصیه به حق کنندگان، آنهایند که به امامت ما توصیه کرده اند. وتوصیه به صبر کنندگان، آنهایند که در زمان غیبت یکدیگر را به صبر وشکیبایی توصیه می کنند(۸۵).
۱۶- (ومن قتل مظلوما فقد جعلنا فقد جعلنا لولیه سلطانا، فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا).
یعنی: (کسی که مظلومانه کشته شود برای خونخواه او فرمانروایی مقدر کرده ایم. در کشتار زیاده روی نکند که او یاری شده است)(۸۶).
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: این آیه در حق قائم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) است که ظهور کرده انتقام خون امام حسین (علیه السلام) را می گیرد(۸۷).
او خونخواه خون مظلومان در راستای تاریخ است وبه هنگام ظهور به خونخواهی جد بزرگوارش سرور شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) برمی خیزد، که همواره در دعای شریف ندبه می خوانیم:
(این الطالب بدم المقتول بکربلا): (کجاست منتقم خون شهید کربلا)؟!
۱۷- (وقل جاء الحق وزهق الباطل، ان الباطل کان زهوقا).
یعنی: (بگو حق آمد وباطل نابود شد، که به راستی باطل نابود شدنی است)(۸۸).
امام باقر (علیه السلام) در رابطه با آیه ی فوق فرمود: هنگامی که قائم (علیه السلام) قیام کند، دولت باطل نابود می شود(۸۹). ودر ضمن دعای شریف ندبه می خوانیم: (اللهم واقم به الحق وادحض به الباطل): (بار خدایا! به وسیله ی او حق را بر پا کن وباطل را ریشه کن فرما).
۱۸- (واسبغ علیکم نعمه ظاهرة وباطنة).
یعنی: (نعمتهای ظاهری وباطنی خود را به وفور بر شما فرو فرستاد)(۹۰).
حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در تفسیر آیه ی فوق فرمود: نعمت ظاهری امام ظاهر، ونعمت باطنی امام غائب است که شخص او از دیده ها غائب می شود ومعدنهای زیر زمینی برای او آشکار می گردد وراههای دور برای او نزدیک می شود(۹۱).
۱۹- (فاستبقوا الخیرات اینما تکونوا یأت بکم الله جمیعا ان الله علی کل شیء قدیر).
یعنی: (به سوی نیکی ها بشتابید (در کارهای خیر از یکدیگر پیشی بگیرید) هر کجا باشید خداوند شما را گرد می آورد که خداوند به هر چیزی تواناست)(۹۲).
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه ی شریفه می فرماید: این آیه در حق یاران حضرت قائم (عجل الله فرجه) است که تعدادشان سیصد وده واندی نفر است که به خدا سوگند آنهایند (امت معدودة)، که همچون قطعات ابر پاییزی در یک ساعت گرد می آیند(۹۳).
امام صادق (علیه السلام) فرمود: منظور از (اینما تکونوا..). اصحاب قائم (علیه السلام) هستند که شبانه از رختخوابهای خود ربوده می شوند وبامدادان در مکه گرد می آیند. وبرخی از آنها در وسط روز در میان ابرها برده می شوند که اسم ووصف ونسب آنها شناخته شده است(۹۴).
ودر حدیث دیگر می فرماید: چون فرمان ظهور صادر شود ۳۱۳ نفر یاران او چون ابر پاییزی گرد می آیند که آنها پرچمداران حضرت مهدی (علیه السلام) هستند، برخی از آنها شبانه از رختخوابهایشان ربوده شده، بامدادان در مکه گرد می آیند وبرخی از آنها در روز روشن سوار برابر حرکت می کنند. ودر پایان می فرماید: آیه ی (اینما تکونوا..). در حق آنها نازل شده است(۹۵).
طبق روایات فراوان، تعداد یاد شده از یاران اولیه ی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بدون تعیین وقت قبلی در مسجد الحرام گرد آمده، میان رکن ومقام با آن حضرت بیعت می کنند.
۲۰- (فالذین امنوا به وعزروه ونصروه واتبعوا النور الذی انزل معه، اولئک هم المفلحون).
یعنی: (پس کسانی که به او - پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) -ایمان آوردند وگرامی اش داشتند ویاریش کردند واز نوری که همراه او نازل شده پیروی کردند، آنهایند رستگاران)(۹۶).
امام باقر (علیه السلام) پس از تفسیر این آیه ی شریفه می فرماید: پاداش آنها (لهم البشری فی الحیاة الدنیا) است، که پاداش آنها در دنیا بشارت قیام قائم (عجل الله فرجه) وظهور او وریشه کن ساختن دشمنان از صفحه ی گیتی، وبشارت آنها در آخرت، رهایی ورستگاری وورود بر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) واهل بیت آن حضرت (علیهم السلام) در حوض کوثر می باشد(۹۷).
۲۱- (ویسئلونک عن الساعة ایان مرسیها، قل انما علمها عند ربی، لا یجیها لوقتها الا هو، ثقلت فی السماوات والأرض، لا تأتیکم الا بغتة).
یعنی: (از تو در مورد ساعت (رستاخیز) می پرسند که کی واقع می شود؟ بگو آگاهی از آن، نزد پروردگارم هست وبس. وقت آن را جز او آشکار نمی کند. در آسمانها وزمین بس سنگین شده، جز به طور ناگهانی نیاید)(۹۸).
مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند که در تفسیر این آیه فرمود: ساعت قیام قائم (علیه السلام) می باشد(۹۹).
آری طبق روایات فراوانی ساعت ظهور آن منجی بشریت، همانند وقت رستاخیز مخصوص پروردگار است وخدای تبارک وتعالی هیچ پیامبر ویا فرشته ای را از آن آگاه نساخته است. از این رهگذر هنگامی که از وجد مقدس رسول اکرم ومولای متقیان امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در این رابطه سوال شد، فرمودند: (پاسخگو چیزی بیش از پرسش کننده نمی داند)(۱۰۰).
۲۲- (الا ان الذین یمارون فی الساعة لفی ضلال بعید).
یعنی: (آگاه باش، آنانکه در مورد ساعت تردید می کنند، در گمراهی آشکار هستند)(۱۰۱).
مفضل بن عمر می گوید: از محضر امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: معنای (یمارون فی الساعة) چیست؟ فرمود: آنها که می گویند: کی متولد شده؟! چه کسی او را دیده؟! کجا هست؟! کی ظهور می کند؟! که این پرسشها ناشی از شتاب زدگی در امر خدا، تردید در قضای خدا، ومداخله در قدرت اوست. اینها در دنیا زیانکارند ودر آخرت بازگشت بسیار بدی دارند(۱۰۲). پرسیدم: مگر نمی توان برای او وقتی تعیین کرد؟ فرمود: ای مفضل!
من وقتی تعیین نمی کنم، وهرگز نمی توان وقتی تعیین کرد. هر کس برای مهدی ما ارواحنا فداه وقتی تعیین کند در علم خدا شرکت جسته است وادعا نموده که بر غیب او آگاهی یافته است(۱۰۳).
۲۳- (الحمد لله الذی صدقنا وعده واورثنا الارض).
یعنی: همه ی سپاس وستایش از آن خداوندیست که وعده اش را در حق ما تحقق بخشید وزمین را به ارث ما درآورد)(۱۰۴).
مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) پرسید: از کجا وچگونه ظاهر می شود؟
فرمود: ای مفضل! به تنهایی ظاهر می شود، به تنهایی وارد مسجد الحرام می شود، به تنهایی قدم در کعبه می گذارد، شب را به تنهایی سپری می کند. چون تاریکی همه جا را فرا گرفت، جبرئیل ومیکائیل وفرشتگان در صفهای فشرده به محضر آن حضرت می شتابند. جبرئیل عرضه می دارد: ای سرور من! فرمان تو مطاع است، آنچه امر بفرمایی انجام می پذیرد. آنگاه دست مبارک آن حضرت را (به رسم بیعت) مسح می کند ومی گوید: (سپاس وستایش از آن خداوندی است که وعده اش را تحقق بخشید وزمین را به ارث ما درآورد)(۱۰۵).
۲۴- (ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع، ونقص من الأموال والأنفس والثمرات، وبشر الصابرین).
یعنی: (هر آینه شما را با چیزی از ترس وگرسنگی وکاهش در مالها، جانها ومیوه ها بیازمائیم، ومژده ده صبر پیشگان را)(۱۰۶).
امام صادق (علیه السلام) فرمود: پیش از قیام قائم (علیه السلام) به ناگزیر سال قحطی خواهد بود که مردم در آن گرسنگی خواهند ماند ووحشتی شدید از کشته شدن وکاهش اموال ومیوه ها خواهند داشت واین در کتاب خدا به صراحت آمده است. سپس آیه ی فوق را تلاوت فرمود(۱۰۷).
ودر حدیث دیگر از آن حضرت روایت شده که فرمود: پیش از ظهور قائم ارواحنا فداه نشانه هایی هست. محمد بن مسلم گفت: آنها چیست؟ فرمود: آنها این آیه ی شریفه است که می فرماید: (ولنبلونکم..).: (شما (مؤمنان) را می آزماییم با ترس (از پادشاهان) وگرسنگی (در اثر گرانی قیمتها) وکاهشی در مالها (با تباهی تجارتها وکمی سود آن) وجانها (با مرگ ومیر) ومیوه ها (کمی محصول وکمی برکت) در آن هنگام مژده بده وصبر پیشگان را (با ظهور حضرت قائم (علیه السلام)) سپس فرمود: ای محمد! این است تأویل آن آیه، که ترا جز خدا وراسخون در علم نمی دانند(۱۰۸).
۲۵- (وقاتلوهم حتی لا تکون فتنة ویکون الدین کله لله).
یعنی: (با آنها بجنگید تا دیگر فتنه ای نباشد ودین تماما از آن خدا باشد)(۱۰۹).
امام باقر (علیه السلام) فرمود: هنوز تأویل این آیه نیامده است، پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) خود واصحابش به آنها نیاز داشتند، از این رهگذر به آنها مهلت دادند، هنگامی که تأویل این بیاید، دیگر از آنها پذیرفته نیست، آنها کشته می شوند تا توحید را بپذیرند وشرکی در روی زمین باقی نباشد(۱۱۰). وآن هنگامی است که قائم ما ارواحنا فداه قیام کند(۱۱۱).
امام صادق (علیه السلام) فرمود: چون قائم ما ارواحنا فداه قیام کند، هر کس که زمان او را درک کند، تأویل این آیه را می بیند، آن روز آئین محمدی (صلّی الله علیه وآله وسلم) به هر نقطه ای که تاریکی شب رسیده، می رسد. دیگر شرک والحادی در روی زمین باقی نمی ماند(۱۱۲).
۲۶- (افغیر دین الله یبغون وله اسلم من فی السماوات والارض طوعا وکرها والیه یرجعون).
یعنی: (آیا جز دین خدا را می طلبند، در حالیکه آنکه در آسمانها وزمین است، خواه وناخواه برای او اسلام آورده، وبه سوی او باز گردانده می شوند)(۱۱۳).
امام صادق (علیه السلام) در مورد این آیه فرمود: هنگامی که قائم ما ارواحنا فداه قیام کند، در روی زمین نقطه ای نمی ماند جز اینکه در آن به یکتایی خدا ورسالت پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) گواهی داده می شود(۱۱۴). وخطاب به مفضل فرمود: به خدا سوگند، ای مفضل! از میان ادیان ومذاهب اختلاف را بر می دارد ودر سراسر جهان یک دین حکومت می کند، چنانکه خداوند می فرماید:
(ان الدین عند الله الاسلام) ومی فرماید: (ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه)(۱۱۵).
۲۷- (والذین امنوا بالله ورسله واولئک هم الصدیقون والشهداء عند ربهم، لهم اجرهم ونورهم).
یعنی: (آنانکه ایمان آوردند به خدا وپیامبران، آنهایند راستگویان وگواهان در نزد پروردگارشان، برای آنهاست پاداش ونورشان)(۱۱۶).
امام باقر (علیه السلام) فرمود: کسی که از شما این امر را بشناسد وبرای آن انتظار بکشد وخیر را در آن بداند، مانند کسی است که در رکاب قائم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) شمشیر بزند، بلکه به خدا سوگند مانند کسی است که در محضر پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) جهاد کند، بار سوم فرمود: نه به خدا سوگند، مانند کسی است که در حضور پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) به شهادت برسد. ودر این رابطه آیه ایست در قرآن کریم. پرسیدم: آن کدام آیه است؟ فرمود: (والذین امنوا بالله ورسله...)(۱۱۷) در روایات بسیاری تصریح شده که هر کس در حال انتظار ظهور قائم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) بمیرد، شهید است، اگرچه در رختخواب از دنیا برود.
۲۸- (یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون).
یعنی: (می خواهند نور خدا را با دهانهای خود خاموش کنند، ولی خداوند نور خود را به اتمام می رساند، اگر چه کافران نخواهند)(۱۱۸).
در تفسیر علی بن ابراهیم می فرماید: این آیه در حق قائم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) است، که هنگامی که خارج شود، خداوند او را بر همه ی ادیان پیروز گرداند، که جز خدا پرستیده نشود، واین است معنای گفتار پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم): (زمین را پر از عدل وداد کند، آنچنان که پر از جور وستم شده است)(۱۱۹).
۲۹- (واخری تحبونها نصر من الله وفتح قریب وبشر المؤمنین).
یعنی: (بشارت دیگری که دوستش دارید، یاری خداوند وپیروزی نزدیک، می باشد. ومژده بده باورداران را)(۱۲۰).
امام باقر (علیه السلام) در تفسیر آیه ی شریفه فرمود: نصرت ویاری خداوند، در فتح مکه؛ وپیروزی نزدیک، پیروزی جهانی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه است، که بشارت بزرگی بر اهل ایمان است(۱۲۱).
۳۰- (أمن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء ویجعلکم خلفاء الأرض).
یعنی: (ویا کسی که مضطر را اجابت می کند هنگامی که او را بخواند، واندوه را از او برمی دارد وشما را خلفای روی زمین می گرداند)(۱۲۲).
امام صادق (علیه السلام) در شأن نزول قرآن می فرماید: در حق قائم ارواحنا فداه نازل شده است. به خدا سوگند، او مضطری است که هر وقت دو رکعت نماز در مقام (مقام ابراهیم در مسجد الحرام) بگذارد وخدا را بخواند، خداوند دعایش را مستجاب فرماید واندوهش را رفع نماید واو را در روی زمین جانشین قرار دهد(۱۲۳).
امام باقر (علیه السلام) نیز می فرماید: به خدا سوگند او مضطری است که خداوند در حق او می فرماید: (امن یجیب المضطر...)(۱۲۴).
بار خدایا ما نیز ترا به جان آن سرور سوگند می دهیم که هر چه زودتر جامه ی ظهور بر تن مبارکش بپوشان وهمه ی اندوهها را به دست با کفایت او رفع بفرما، وما را از بهترین خدمتگزاران درگاهش قرار بده.

بخش سوم: مهدی از دیدگاه پیامبر اکرم

(الذی یأخذ بحق الله وبکل حق هو لنا)
(مهدی (علیه السلام) کسی است کمه حق خدا را باز می ستاند وهمه ی حقوق ما را باز می ستاند).
(رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم))(۱۲۵).
مهدی (علیه السلام) آن دست انتقام خداوندی، همه ی حقوق ضایع شده را باز می ستاند، حقوق خداوندی را باز می ستاند، تعالیم فراموش شده را احیاء می کند، قوانین لگد مال شده را زنده می سازد. همه ی حقوق تضییع شده ی اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) را باز می ستاند وهر کجا خون به ناحق ریخته ای از آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) باشد، انتقامش را به فرمان خدا می گیرد. انتقام خون امام حسین (علیه السلام) ودیگر شهیدان پاکی که پروانه وار در گرداگرد شمع وجود امام حسین (علیه السلام)، مظلومانه به شهادت رسیدند از امویان خونخوار می گیرد وهمه ی خونهایی را که به ناحق از هابیلیان در راستای تاریخ ریخته شده، از قابیلیان می گیرد، که او دست انتقام خدا در روی زمین است. چنانکه رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) در خطبه ی معروف خود را در روز غدیر خم در برابر ۱۲۰ هزار نفر از اصحاب در سرزمین (غدیر خم) می فرماید:
(معاشر الناس! امنوا بالله ورسوله والنور الذی انزل معه من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها).
(معاشر الناس! النور من الله عز وجل فی مسلوک ثم فی علی ثم فی النسل منه الی القائم المهدی الذی یأخذ بحق الله وبکل حق هولنا).
- (ای گروه مردمان! به خدا ورسول خدا ونوری که همراه او نازل شده ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورتهایی را واژگون کرده به طرف پشت بازگردانیمشان)(۱۲۶).
- (ای گروه مردمان! آن نور خدای تبارک وتعالی در من قرار گرفته، سپس در وجود علی (علیه السلام) قرار گرفته، وپس از او در نسل او تا (قائم مهدی) که حق خدا را بازستاند وهمه ی حقوق از دست رفته ی ما را باز ستاند)(۱۲۷).
واینک به فرازهایی از خطبه ی بسیار ارزنده ی فصیح ترین وبلیغ ترین انسان روی زمین، حضرت ختمی مرتبت (صلّی الله علیه وآله وسلم) در خجسته روز عید سعید غدیر، در حجة الوداع ودر سرزمین غدیر خم (جحفه) توجه فرمائید:
۱- ألا وان خاتم الأوصیاء منا القائم المهدی).
- (آگاه باشید که خاتم اوصیاء مهدی قائم (علیه السلام) از ماست).
۲- (الا انه الظاهر علی الدین کله).
- (آگاه باشید که او بر همه ی ادیان پیروز می شود).
۳- (الا انه المنتقم من الظالمین).
- (آگاه باشید که او انتقامگر از ستمگران است).
۴- (الا انه فاتح الحصون وهادمها).
- (آگاه باشید که او گشاینده ودر هم کوبنده ی مرزهاست).
۵- (الا انه قاتل کل قبیلة من اهل الشرک).
- (آگاه باشید که او کشنده ی هر تیره ای از مشرکان است).
۶- (الا انه مدرک کل ثار لاولیاء الله عز وجل).
- (آگاه باشید که او خونخواه خون همه ی بندگان صالح خداست).
۷- (الا انه الغراف من البحر العمیق).
- (آگاه باشید که او نهری خروشان از اقیانوسی بیکران است).
۸- (الا انه ناصر دین الله عز وجل).
- (آگاه باشید که او یاور دین خدای تبارک وتعالی است)..
۹- (الا انه یسم کل ذی فضل بفضله وکل ذی جهل بجهله).
- (آگاه باشید که او هر دانشمندی را به دانش وهر نادانی را به نادانی می شناسد).
۱۰- (الا انه خیرة الله ومختاره).
- (آگاه باشید که او برگزیده وانتخاب شده ی خداست).
۱۱- (الا انه وارث کل علم والمحیط به).
- (آگاه باشید که او وارث هر دانش، ودر برگیرنده ی آنست).
۱۲- (الا انه هو المخبر عن ربه المنبه بامر ایمانه).
- (آگاه باشید که او آنچه بگوید از پروردگارش می گوید وبه امر ایمان هشدار می دهد).
۱۳- (الا انه الرشید السدید).
- (آگاه باشید که او رشید وکامل ونیرومند ومتین است).
۱۴- (الا انه المفوض الیه).
- (آگاه باشید که فرمانروایی جهان هستی به او واگذار شده است).
۱۵- (الا انه قد بشر به من سلف من یدیه).
- (آگاه باشید که هر کس (از پیامبران وامامان) پیش از او بودند، نوید او را داده اند).
۱۶- (الا انه الباقی حجة ولا حق الا معه ولا نور الا عنده).
- (آگاه باشید که او تنها حجت بازمانده است وبعد از او حجتی نیست، حقی جز با او، ونوری جز در پیش او نیست).
۱۷- الا انه لا غالب له ولا منصور علیه).
- (آگاه باشید که احدی بر او چیره نیست وکسی او را شکست ندهد).
۱۸- (الا انه ولی الله فی ارضه وحکمه فی خلقه وامینه فی سره وعلانیته).
- (آگاه باشید که او ولی خدا در روی زمین، وداور او در میان مردم، وامین او در آشکار ونهان است)(۱۲۸).
وبدینگونه رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) در روز غدیر خم، که روز اعلام امامت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) است، پرده از برنامه ی جهانی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه برداشته از پیاده شدن تعالیم عالیه ی اسلام به دست آن حضرت، در هم ریختن مرزهای جغرافیایی وتشکیل حکومت واحد جهانی، ویرانگری کاخهای ظلم واستبداد، خوانخواهی خونهای به ناحق ریخته در راستای تاریخ، ودیگر گامهای برجسته ای که توسط آن یکتا رهبر وتنها سرور برداشته خواهد شد، سخن گفته است(۱۲۹).
نگارنده معتقد است همین فرازهای یاد شده از خطبه ی غرای رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) در روز عید سعید غدیر، ودر برابر ۱۲۰ هزار مستمع، برای شناخت اجمالی برنامه های جهانی، وشخصیت والای قبله ی موعود وکعبه ی مقصود حضرت بقیة الله ارواحنا فداه کافی است، ولی برای آرامش بیشتر دلهای دوستان، وکشش بیشتر قلبهای عاشقان، واستواری بیشتر گامهای رهروان راه تو، وانس بیشتر شیفتگان کوی او، روایات دیگری از رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) را در این رابطه، زینت صفحات کتاب قرار می دهیم:
۱۹- (لو لا الحجة لساخت الارض باهلها).
- (اگر یک لحظه حجت خدا در روی زمین نباشد، زمین ساکنانش را در کام خود فرو می برد)(۱۳۰).
طبق این روایت ودهها روایت دیگری که به این مضمون از معصومین (علیهم السلام) رسیده است، امام (علیه السلام) علت غائی آفرینش است واگر یک لحظه در روی زمین نباشد، همه ی موجودات جهان هستی محکوم به فنا می باشند، ورمز بقای جهان وتداوم گردش زمین وزمان در عصر ما وجود اقدس حضرت بقیة الله روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء می باشد(۱۳۱).
واینک روایاتی چند از کتب اهل سنت:
۲۰- (لا تذهب الدنیا حتی یملک العرب رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی).
- (دنیا سپری نمی شود، تا مردی از اهل بیت من که همنام با من است زمام امور عرب را به دست بگیرد)(۱۳۲).
۲۱- (لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم، حتی یلی رجل من اهل بیتی، یوطی اسمه اسمی).
- (اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن را به قدری طولانی می گرداند، که مردی از اهل بیت من وهمنام با من به فرمانروایی جهان برسد)(۱۳۳).
۲۲- (لا تقوم الساعة حتی یلی رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی).
- (رستاخیز به پا نمی شود، تا هنگامی که مردی از اهل بیت من که همنام با من است، فرمانروا شود)(۱۳۴).
۲۳- (لا تنقضی الأیام ولا یذهب الدهر، حتی یملک العرب رجل من اهل بیتی، اسمه یواطی اسمی).
- (روزها سپری نمی شود وروزگار به پایان نمی رسد، تا اینکه مردی از اهل بیت من وهمنام با من، فرمانروای عرب شود)(۱۳۵).
۲۴- (یخرج رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی وخلقه خلقی فیملأها قسطا وعدلا).
- (مردی از اهل بیت من خارج می شود که نامش هم نام من وخویش هم خوی منست، زمین را پر از عدل وداد می نماید)(۱۳۶).
۲۵- (لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد، لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث رجلا من ولدی، اسمه اسمی).
- (اگر از عمر دنیا به جز یک روز باقی نباشد، خداوند آن روز را طولانی سازد ومردی ازتبار من وهمنام با من برمی انگیزاند).
سلمان پرسید: از کدامین فرزندت؟ ای رسول خدا! فرمود: (از این پسرم). وبا دست مبارکش به شانه ی امام حسین (علیه السلام) زد(۱۳۷).
۲۶- (یلتفت المهدی وقد نزل عیسی بن مریم (علیه السلام) کانما یقطر من شعره الماء، فیقول المهدی: تقدم صل بالناس، فیقول: انما اقیمت الصلاة لک، فیصلی خلف رجل من ولدی).
- (حضرت مهدی (علیه السلام) متوجه می شود ومی بیند که حضرت عیسی (علیه السلام) فرود آمده است، گوئی از موی مبارکش قطرات آب فرو می ریزد. حضرت مهدی (علیه السلام) می فرماید: جلو بیا وبا مردم نماز بخوان. حضرت عیسی (علیه السلام) می فرماید: نماز برای تو اقامه شده است. آنگاه حضرت عیسی (علیه السلام) پشت سر مردی از فرزندان من نماز می خواند)(۱۳۸).
۲۷- (منا الذی یصلی عیسی بن مریم (علیه السلام) خلفه).
- (آنکه عیسی بن مریم (علیه السلام) پشت سرش نماز می خواند، از ماست)(۱۳۹).
۲۸- (لا تقوم الساعة حتی یملک رجل من اهل بیتی، یفتح القسطنطینیة وجبل الدیلم. ولو لم یبق الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یفتحهما).
- (قیامت بر پا نمی شود، تا مردی از اهل بیت من به پادشاهی برسد، وقسطنطنیه (استانبول) وکوههای دیلم را فتح کند. اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نباشد، خداوند آن را به قدری طولانی کند که آنها را فتح نماید)(۱۴۰).
۲۹- (لن تهلک امة انا فی اولها وعیسی فی اخرها والمهدی (علیه السلام) فی وسطها).
- (هرگز هلاک نمی شود امتی که من در اول آن، عیسی (علیه السلام) در آخر آن، ومهدی (علیه السلام) در وسط آن باشد)(۱۴۱).
۳۰- (المهدی (علیه السلام) طاووس اهل الجنة).
- (مهدی (علیه السلام) طاووس اهل بهشت است)(۱۴۲).
۳۱- (یکون من بعدی اثنا عشر امیرا).
- (پس از من دوازده امیر خواهد بود).
جابر بن سمره می گوید: سپس وجود مقدس خاتم انبیاء (صلّی الله علیه وآله وسلم) چیزی فرمود که من متوجه نشدم. از پشت سری پرسیدم که حضرت چه فرمود؟! گفت: فرمود: (کلهم من قریش): (همه ی آنها از قریش است)(۱۴۳).
ودر پایان این بخش به روایاتی چند از رسول اکرم اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) از طریق اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) توجه فرمائید:
۳۲- (الأئمة بعدی اثنا عشر، اولهم انت یا علی واخرهم القائم الذی یفتح الله عز وجل علی یدیه مشارق الأرض ومغاربها).
- (امامها وپیشواها پس از من دوازده تن می باشند که اولی آنها تو هستی ای علی! (علیه السلام) وآخر آنها، آن قائمی است که خداوند به دست او شرق وغرب جهان را فتح خواهد فرمود)(۱۴۴).
۳۳- (ان الله اختار من الأیام یوم الجمعة، ومن اللیالی لیلة القدر ومن الشهور شهر رمضان، واختارنی من الرسل واختار منی علیا، واختار من علی الحسن والحسین، واختار منهما تسعة تاسعهم قائمهم، وهو ظاهرهم وهو باطنهم).
- (خدای تبارک وتعالی از روزها روز جمعه را برگزید، واز شبها شب قدر، واز ماهها ماه رمضان را برگزید، ومرا از میان پیامبران برگزید، وعلی (علیه السلام) را ازمن، وحسن وحسین را از علی (علیه السلام) برگزید، واز حسن وحسین نه تن (پیشوا) برگزید که نهمین آنها (قائم) آنهاست (علیه السلام)، که ظاهر وباطن آنان است)(۱۴۵).
۳۴- (ان المهدی (علیه السلام) من عترتی، من اهل بیتی، یخرج فی آخر الزمان تنزل له السماء قطرها وتخرج له الأرض بذرها، فیملا الأرض عدلا وقسطا کما ملأها القوم ظلما وجورا).
- (مهدی (علیه السلام) از عترت واهل بیت من است، در آخر الزمان ظاهر می شود، آسمان باران رحمتش را فرو می ریزد وزمین گیاه خود را بیرون می فرستد. زمین را پر از عدل وداد کند، چنانکه مردم آن را از جور وستم پر کرده اند)(۱۴۶).
۳۵- (...التاسع منهم قائم اهل بیتی، ومهدی امتی، اشبه الناس بی فی شمائله واقواله وافعاله، یظهر بعد غیبة طویلة وخیرة مضلة، فیعلن امرالله، ویظهر دین الله جل وعز، یوید بنصرالله، وینصر بملائکة الله، فیملأ الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت جورا وظلما).
- (... نهمین آنها قائم اهل بیت من، ومهدی امت من است، که در رفتار، گفتار وکردار شبیه ترین مردم است به من، پس از یک غیبت طولانی وسرگردانی سردرگمی، ظاهر می شود وامر خدا را آشکار می کند ودین خدا را ظاهر می سازد. با نصرت خدا تأیید می شود وبا پشتیبانی فرشتگان تقویت می گردد. زمین را پر از عدالت وبرابری می کند، پس از آنکه با ستم ونابرابری پر شده باشد)(۱۴۷).
۳۶- (المهدی من عترتی من ولد فاطمة).
- (مهدی (علیه السلام) از عترت من، از اولاد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) است)(۱۴۸).
۳۷- (الا ونحن بنو عبد المطلب سادة اهل الجنة انا وعلی وجعفر وحمزة والحسن والحسین وفاطمة والمهدی (علیه السلام)).
- (آگاه باشید که ما فرزندان عبد المطلب: من وعلی وجعفر وحمزه وحسن وحسین وفاطمه ومهدی، (سلام الله علیهم) سروران اهل بهشتیم)(۱۴۹).
۳۸- (ومنا مهدی هذه الامة، له غیبته موسی وبهاء عیسی وحلم داوود وصبر ایوب).
- (مهدی این امت از ماست، که غیبت موسی، عظمت عیسی، بردباری داود، وشکیبائی ایوب را یک جا دارد)(۱۵۰).
۳۹- (یخرج المهدی وعلی رأسه غمامة فیها ملک ینادی هذا خلیفة الله المهدی، فاتبعوه).
- (مهدی (علیه السلام) ظاهر می شود، در بالای سر او ابری خواهد بود که فرشته ای از میان آن بانگ برمی آورد: این خلیفه ی خدا (مهدی) است، از او پیروی کنید)(۱۵۱).
۴۰- (واختار من صلبک یا حسین تسعة أئمة، تاسعهم قائمهم، وکلهم فی الفضل عند الله سواء).
- (ای حسین! از نسل تو نه امام برگزید که نهمین آنها، قائم آنهاست، که مقام آنها در نزد خداوند برابر است)(۱۵۲).

بخش چهارم: مهدی از دیدگاه امیر مؤمنان

(ویا شوقاه الی رویتهم فی حال ظهور دولتهم).
(وه چقدر مشتاقم که آنها را در روزگار تشکیل دولتشان ببینم).
(علی (علیه السلام))(۱۵۳).
روایات وارده از وجود اقدس پیشوای پرهیزکاران، امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) در پیرامون شخصیت، عظمت، برنامه ی جهانی ونهضت الهی مصلح غیبی حضرت بقیة الله (روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا) بیرون از شما است، که ما برای تبرک به چند نمونه از آن بسنده می کنیم، ودر این بخش از نویدهای (نهج البلاغه) نیز استفاده می کنیم، اگرچه اخیرا کتاب مستقلی هم در این رابطه منتشر شده است(۱۵۴).
۴۱- (اذا نادی مناد من السماء ان الحق فی آل محمد فعند ذلک یظهر المهدی علی افواه الناس، یشربون ذکره، فلا یکون لهم ذکره غیره).
- (هنگامی که منادی غیبی از آسمان بانگ برآورد که حق با آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) است نام مهدی (علیه السلام) بر سر زبانها می افتد وجهان مالامال از نام او می شود، دیگر یادی از غیر او به میان نمی آید)(۱۵۵).
۴۲- (یظهر صاحب الرایة المحمدیة والدولة الأحمدیة، القائم بالسیف والحال الصادق فی المقال، یمهد الأرض ویحیی السنة والفرض).
- (صاحب پرچم محمدی ودولت احمدی (صلّی الله علیه وآله وسلم) ظاهر می شود در حالیکه قیام به شمشیر فرموده وبا راستگویی واستواری در گفتار پیش می تازد وآرامش را به زمین باز می گرداند (ویا: زمین را برای پیاده کردن عدالت اجتماعی آماده می سازد) احکام الهی وسنن نبوی (ویا: واجبات ومستحبات) را زنده می کند)(۱۵۶).
۴۳- (للقائم منا غیبة امدها طویل، کانی بالشیهة یجولون جولان النعم فی غیبته، یطلبون المرعی فلا یجدونه، الا فمن ثبت منهم علی دینه، ولم یقس قلبه لطول غیبته امامه، فهو معی فی درجتی یوم القیامة).
- (برای قائم ما غیبتی است که مدت آن به درازا خواهد کشید، شیعان را گوئی با چشم خود می بینم همانند گله ی بی صاحبی که در دشت وصحرا پراکنده شده به دنبال چراگاه می گردند، درغیبت او به جستجوی او می پردازند، ونمی یابند. آگاه باشید که هر کس بر آئین خود استوار بماند ودر اثر طول غیبت دلش را قساوت نگیرد، روز قیامت در کنار من خواهد بود)(۱۵۷).
۴۴- (ان القائم منا اذا قام لم یکن لاحد فی عنقه بیعة، فلذلک تخفی ولادته ویغیب شخصه).
- (هنگامی که قائم ما (علیه السلام) قیام کند، بیعت کسی در گردن او نخواهد بود، از این رهگذر تولدش پنهانی انجام می گیرد وخودش غایب می شود)(۱۵۸).
۴۵- (التاسع من ولدک یا حسین! هو القائم بالحق، اامظهر للدین، والباسط بالعدل).
- (نهمین فرزند تو، ای حسین! قیام به حق می کند، دین را آشکار می سازد وعدالت را می گستراند).
امام حسین (علیه السلام) عرض کرد: ای امیر مؤمنان! آیا به طور قطع، این شدنی است؟ فرمود:
- (ای والذی بعث محمدا بالنبوة واصطفاه علی جمیع البریة. ولکن بعد غیبته وخیرة، لا یثبت فیها علی دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین، الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا وکتب فی قلوبهم الایمان، وایدهم بروح منه).
- (آری سوگند به خدائی که حضرت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) را به حق به پیامبری برگزید وبر همه ی مخلوقات برتری داد.
ولکن پس از یک دوران غیبت وسرگردانی، بر دین خود استوار نمی ماند مگر افراد خالصی که روح یقین را لمس کرده باشند، که خداوند از آنها برای ولایت ما پیمان گرفته ودر دلشان ایمان را نوشته، وبا روحی از خود آنان را تایید کرده است)(۱۵۹).
این سخن مولی امیر مؤمنان علی (علیه السلام) اعلام خطر است که با طولانی شدن مدت غیبت، تبلیغات زهراگین دشمنان در عقیده ی شیعیان تزلزل ایجاد نکند وپیوند آنها را با امام بزرگوارشان قطع نکند. که کوچکترین تردید وتزلزل در این امر، سرآغاز سقوط در دره ی ضلالت وهلاکت است.
۴۶- مردی به خدمت امیر مؤمنان (علیه السلام) شرفیاب شده، عرضه داشت: از مهدی خود برای من سخن بگو، فرمود:
- (اذا درج الدارجون، وقل المؤمنون، وذهب المجلبون، فهناک).
- (هنگامی که رفتنی ها بروند، اهل ایمان کم شوند، آشوبگران وجنگ طلبان نابود شوند، پس آنجاست).
آن مرد عرضه داشت: ای امیر مؤمنان درود خدا بر تو باد، توضیح بفرما: آن سرور از کدام طائفه است؟ فرمود:
- (من بنی هاشم، من ذروة طود العرب وبحر مغیضها اذا وردت، ومجفو اهلها اذا اتت، ومعدن صفوتها اذا اکتدرت، لا یجبن اذا المنایا هلعت ولا یخور اذا المنون اکتنفت، ولا ینکل اذا الکماة اصطرعت، مشمر مغلولب ظفر ضرغامة حصد مخدش ذکر، سیف من سیوف الله، رأس قثم، نشق رأسه فی باذخ السوود، وغارر مجده فی اکرم المحتد، فلا یصرفنک عن تبعته صارف، ینوص الی الفتنة کل مناص، ان قال فشر قائل،و ان سکت فذ ودعایر).
- (از بنی هاشم، از برترین نژاد عرب. از قله ی شرف، واز اقیانوس بی کرانه که همه ی نهرهای فضیلت به سوی آن سرازیر است. پناه همه ی پناهندگان. کان صفا، هنگامی که همه بی صفا شوند. چون مرگ چنگ ودندان نشان دهد، او هراسی به دل راه ندارد. هنگامی که عرصه ی نبرد تنگتر شود، ضعف وزبونی نشان ندهد. وقتی که قهرمانها نقش بر زمین شوند، او عقب نشینی نکند. همواره آماده ی نبرد، همیشه پیروز، دشمن شکن، شیر بیشه ی شجاعت، درو کننده ی ریشه ستمگران، ویرانگر کاخهای ظلم واستبداد، قهرمانی شجاع وبزگوار، شمشیر برنده ای از شمشیرهای خداوند، دست بخشنده ی خداوندی، اوج قله ی شرف انسانی، که در اعماق اصیل ترین فضیلتها ریشه دوانیده است. هیچ فتنه وپدیده ای ترا از پیروی او منصرف نکند. که چنین فتنه گری اگر سخن بگوید بدترین گویندگان است واگر خاموش نشیند همه ی پلیدیها وحیله گری ها را در خود جای داده است).
آنگاه به توصیف حضرت مهدی (علیه السلام) بازگشت وفرمود:
- (اوسعکم کهفا واکثرکم علما واوصلکم رحما، اللهم فاجعل بیعته خروجا من الغمة واجمع به شمل الامة، فان خارالله لک فاعزم ولا تنثن عنه ان وقفت له، ولا تجیزن عنه ان هدیت الیه هاه - واومأ بیده الی صدره - شوقا الی رویته).
- (آستانه اش از همه گشادتر، دانشش از همه افزونتر، وبرای خویشاوندان قرار بده. پراکندگی امت را به دست او به یگانگی مبدل فرما. اگر خداوند (به تو اراده ی خیر کند و) چنین روزی را نصیب تو سازد، چون کوه استوار باش. اگر چنین روزی را درک کنی، به سوی احدی از او روی متاب. اگر به کویش راه یافتی، از او در مگذر).
آنگاه با دست مبارکش به طرف سینه اش اشاره کرد وفرمود:
- (آه، چقدر مشتاق دیدار او هستم)!!(۱۶۰).
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در این خطبه ی بسیار گیرا وشیوا که قلم از ترجمه ی کامل آن ناتوان است، از برنامه ی جهانی حضرت مهدی ارواحنا فداه، پایان یافتن دوران خواری وسرگردانی واستعمار واستثمار، وفرا رسیدن روزگار رهایی وصفا، وسپری شدن ایام خفقان واختناق، تشکیل حکومت واحد جهانی بر اساس عدالت وآزادی واقعی، با بیان بسیار کوتاه وکوبنده سخن گفته، در پایان آهی از اعماق دل کشیده، اظهار اشتیاق به دیدار آن کعبه ی موعود وقبله ی مقصود نموده است. در صورتی که بیش از دو قرن به ولادت آن سرور باقی بود. اگر امیر مؤمنان (علیه السلام) چنین روزهایی در میان ما بود که یک هزار ویک صد وپنجاه سال تمام دیدگان نگران مشتاقان، چشم انتظار ظهور آن خورشید فروزان است، چه بیانات شیوایی در بیان درد هجران به زبان می آوردند؟ وچه آهی از سویدای دل برمی آوردند؟!.

بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه تو * * * تمام عمر دوختم دو چشم خود به راه تو

۴۷- اصبغ بن نباته می گوید: به خدمت امیر المؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) شرفیاب شدم، دیدم که در دریای فکر غوطه ور است وبا انگشت مبارکش به زمین می زند. عرض کردم: ای امیر مؤمنان! چه شده؟ شما را اندیشناک می بینم؟! با انگشت مبارک به زمین می زنی! مگر به آب وگل علاقمند شده ای؟! فرمود:
- (لا والله ما رغبت فیها ولا فی الدنیا یوما قط، ولکن فکرت فی مولود یکون من ظهری، الحادی عشر من ولدی، هو المهدی یملأها عدلا کما ملئت جورا وظلما، تکون له حیره وغیبة، یضل فیها اقوام ویهتدی فیها آخرون).
- (نه، به خدا سوگند، حتی یک روز هم به این خاک وبه این دنیا علاقمند نشدم. ولی داشتم فکر می کردم درباره ی مولوی که از نسل من به دنیا خواهد آمد. او یازدهمین فرزند من است. او مهدی ماست (علیه السلام)، که زمین را پر از عدل وداد کند، پس از آنکه از جور وستم پر شده باشد. برای او دوران غیبت وسرگردانی هست. در آن ایام اقوامی از راه حق منحرف می شوند واقوام دیگری به شاهراه هدایت رهنمون می شوند).
اصبغ می گوید: عرض کردم: ای امیر مؤمنان! آیا این کار شدنی است؟ فرمود:
- (آری، آن حتمی است، از قلم تقدیر گذشته است. ای اصبغ! تو چه می دانی که این امر چگونه است؟! آنها بهترین این امت هستند با بهترین این عترت).
اصبغ پرسید: سپس چه خواهد شد؟ فرمود:
- (آنگاه خداوند هر چه اراده کند، انجام می دهد که او برای او اراده ها، هدفها وغرضهایی است)(۱۶۱).
۴۸- (طوبی لهم علی صبرهم علی دینهم فی حال هدنتهم، ویا شوفاه الی رویتهم فی حال ظهور دولتهم، وسیجمعنا الله وایاهم فی جنات عدن ومن صلح من ابائهم وازواجهم وذریاتهم).
- (...خوشا به حال آنها (یاوران حضرت مهدی (علیه السلام)) در زمان صلح وآرامش آنها، خوشا بر شکیبایی آنها در راه دینشان. چقدر مشتاقم که آنها را در زمان تشکیل دولتشان ببینم. خداوند بین ما وآنها وشایستگان از پدران، مادران، همسران وفرزندانشان را در بهشت برین جمع خواهد فرمود)(۱۶۲).
۴۹- (یفرح لخروجه اهل السماء وسکانها، یملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا وظلما).
- (برای ظهور او اهل آسمانها شادمانی می کنند. روی زمین را پر از عدالت می کند، پس از آنکه با جور وستم پر شده باشد)(۱۶۳).
۵۰- (وان من ورائکم فتنا مظلمة عمیاء منکسفة، لا ینجو منها الا النومة. قیل: یا امیر المؤمنین! وما النومة؟ قال: الذی یعرف الناس ولا یعرفونه).
- (به دنبال شما فتنه های تاریک، کور وظلمانی هست که از آنها کسی جز نومه نجات نمی یابد. پرسیدند: نومه چیست؟ فرمود: کسی که مردم را بشناسد ومردم او را نشناسند)(۱۶۴).
۵۱- (...رجل من ولدی زکی نقی، الذی یملأ الارض عدلا وقسطا، کما ملئت ظلما وجورا، وانی لاعرف اسمه این کم هو یومئذ وعلامته، وهو من ولد ابنی الحسین الذی یقتله ابنک یزید، وهو الثائر بدم ابیه...).
- (امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در ضمن نامه ای خطاب به معاویه از لشکر سفیانی بحث کرده، سپس می افزاید:
- (مردی نیکو سرشت وپاک روش از اولاد من، زمین را پر از عدل وداد می کند، آنچنان که پر از جور وستم شده است. من نام ونشان او را می دانم که آن روز او کی وکجاست! او از تبار پسرم حسین (علیه السلام) است. همان حسین که پسرت یزید او را می کشد، واو (مهدی (علیه السلام)) خون پدرش (حسین (علیه السلام)) را می گیرد)(۱۶۵).
۵۲- (یا بن خیرة الاماء! متی تنتظر؟ ابشر بنصر قریب من رب رحیم، فبأبی وامی من عدة قلیلة اسمائهم فی الأرض مجهولة، قد دان حینئذ ظهورهم. یا عجبا کل العجیب بین جمادی ورجب من جمع ورجب من جمع اشتات وحصد نبات ومن اصوات بعد اصوات).
- (امیر مؤمنان علی (علیه السلام) پس از جنگ نهروان در ضمن یک خطبه در مورد (ملاحم)به تفصیل سخن گفت ودر فرازی خطاب به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه فرمود:
- (ای پسر بهترین کنیزان، تا به کی انتظار باید کشید؟! مژده باد به پیروزی نزدیک از پروردگار بخشایشگر. پدر ومادرم به فدای آن تعداد اندکی باشند که نامهای آنها در زمین مجهول است، تا هنگامی که وقت ظهور فرا رسد. همه ی شگفتیها، از جمع شدن پراکنده ها، درو شدن گیاهان وصداهای پیاپی، در میان جمادی ورجب است)(۱۶۶).
۵۳- (الاسلام والسلطان العادل اخوان، لا یصلح واحد منهما الا بصاحبه، الاسلام اس والسلطان العادل حارس، مالا اس له فمنهدم وما لا حارس له فضائع، فلذلک اذا رحل قائمنا لم یبق اثر من الاسلام، واذا لم یبق اثر من الاسلام لم یبق اثر من الدنیا).
- (اسلام وسلطان عادل دو برابر همزادند. یکی از آنها بدون دیگری به کمال شایسته نمی رسد. اسلام پایه است وسلطان عادل نگهبان آن است. آنچه بی پایان باشد ویران می گردد. وآنچه نگهبان ندارد تباه می شود. از این رهگذر هنگامی که قائم ما (ارواحنا فداه) رخت بر بندد، دیگر اثری از اسلام نمی ماند (بعد از انقضای رجعت) وهنگامی که اثری از اسلام نباشد، اثری از دنیا نخواهد بود)(۱۶۷).
واینک دو نمونه از نهج البلاغه:
۵۴- (اللهم بلی لا تخلو الأرض من قائم لله بحجة اما ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله وبیناته، وکم ذاواین اولئک؟ اولئک - والله - الأقلون عددا، والأعظمون عند الله قدرا. یحفظ الله بهم حججه وبیناته، حتی یودعوها نظرائهم، ویزرعوها فی قلوب اشباههم. هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة، وباشروا روح الیقین، واستلانوا ما استعوره المترفون، وانسوا بما استوحش منه الجاهلون، وصحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الأعلی. اولئک خلفا الله فی ارضه، والدعاة الی دینه آهاه شوقا الی رویتهم!).
- (بار خدایا؟ هرگز روی زمین، از کسانی که دین خدا را به حجت بر پای دارند تهی نمی ماند. خواهد آشکار وظاهر باشند وخواه خائف ونهان از چشم، تا برهانهای حق ونشانه های روشن او از میان نرود. اما اینها چندند وکجایند؟ به خدای سوگند که به شمار بس اندک، وبه منزلت بسیار والایند، خداوند حجتها ونشانه های روشن خود را به وسیله ی آنها نگاه می دارد. تا آن را به نظیران خویش به امانت بسپارند ودر دل اشباه خویش کشت دهند وبارور سازند، دانش، آنها را به حقیقت بینائی، رهنمون می کند.و آن را با آرامش یقین بکار می بندند. پارسائی وپرهیز را که متنعمان ناز پرورده دشوار می شمارند، آسان می گیرند. وبا آنچه نادانان از آن به هراس اندرند، خو دارند. در دنیا با کالبدی زندگانی می کنند که روح آن کالبد به محل اعلی وابسته است. اینانند جانشینان خدای بر روی زمین وفرا خوانندگان به دین خدا. وه، که به دیدارشان چقدر مشتاقم)(۱۶۸).
۵۵- (الا وان من ادرکها منا یسری فیها به سراج منیر، ویحذو فیها علی مثال الصالحین، لیحل فیها ربقا، ویعتق رقا، ویصدع شعبا، ویشعب صدعا، فی سترة عن الناس لا یبصر القائف اثره، ولو تابع نظره، ثم لیشحذن فیها قوم شحذ القین النصل. تجلی بالتنزیل ابصارهم ویرمی بالتفسیر فی مسامعهم.و یغبقون کأس بعد الصبوح).
- (هان، همانا هر کس آن روزها را دید، به چراغ نور افشان ما در آن سیر می کند وبر مثال صالحان در پی آن فتنه می افتد. تا در آن گیر ودار پنهان از نظر مردمان (امام غائب ارواحنا فداه) بندی از پای بگشاید، بردگان را آزاد سازد، جمعی را پراکنده سازد وپراکندگی را گرد آورد. کسی که در پی او باشد، اثر او را نمی بیند، هیچ اثر شناس وپی زن از او نشانی به دست نیاورد. هر چند در این راه بکوشد. در آن رویدادها قومی (یاران مهدی (علیه السلام)) ذهن وفکرشان صیقلی شده، همچون صیقل شمشیر به دست آهنگر، دیدگانش به نور قرآن روشن وگوشهایشان به تفسیر آن مأنوس. پس از جام خرد وحکمت که بامداد به آنان می پیمایند، شبانگاه نیز از آن سیراب می گرداند)(۱۶۹).
اینها نمونه ای اندک وقطراتی ناچیزی از دریای بیکران جوشیده از اقیانوس ژرف وناپیدا کرانه ی، باب مدینه ی رسول (صلّی الله علیه وآله وسلم) پیشوای پرهیزکاران، امام انس وجان، امیر مؤمنان حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام)، در رابطه با قبله ی خوبان، موعود قرآن، صاحب عصر وزمان، ولی الله اعظم، حضرت بقیة الله، روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء می باشد.

بخش پنجم: مهدی از دیدگاه حضرت زهرا

(هذه اسماء الأوصیاء اولهم ابن عمی واحد عشر من ولدی، آخرهم القائم).
(اینها اسامی اوصیاء است که اول آنها پسر عموی من است، ویازده تن از فرزندان من می باشند که آخر آنها قائم است).
(حضرت فاطمه سلام الله علیها)(۱۷۰).
در ضمن احادیثی چند از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نوید ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه روایت شده که معروفترین آنها حدیث گرانبهایی است که به نام (خبر لوح) شهرت یافته است که ترجمه ی آن را در اینجا می آوریم وبه جهت طولانی بودن آن از آوردن متن عربی آن صرف نظر نموده، طالبین را به منابع یاد شده در پایان حدیث ارجاع می کنیم واینک ترجمه ی حدیث:
۵۶- امام صادق (علیه السلام) می فرماید: پدرم (حضرت باقر (علیه السلام)) روزی به جابر بن عبد الله انصاری فرمود: من با شما کاری دارم، چه وقتی برای شما زحمت نیست که با شما خلوت کنم وپرسشی از شما بکنم؟ جابر عرض کرد: هر وقت اراده بفرمایید. وقتی تعیین شد وبا یکدیگر خلوت نمودند.امام باقر (علیه السلام) فرمود: ای جابر! برای من از لوحی که در دست مادرم فاطمه (سلام الله علیها) دخت پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) دیده ای سخن بگو، واز آنچه مادرم فاطمه (سلام الله علیها) به تو خبر داده که در لوح نوشته شده است برای من بگو. جابر گفت:
- (خدا را گواه می گیرم که در زمان رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) به خدمت مادرت فاطمه (سلام الله علیها) شرفیاب شدم تا ولادت حضرت حسین (علیه السلام) را تبریک وتهنیت عرض کنم. در دست مبارکش لوحی سبز رنگ دیدم که پنداشتم از زمرد است. روی آن لوح نوشته ای سفید رنگ شبیه نور خورشید دیدم. به خدمتشان عرض کردم: پدر ومادرم به فدایت، ای دخت پیامبر! این لوح چیست؟ فرمود:
- (این لوحی است که خدای تبارک وتعالی آن را به پیامبرش اهداء نموده است. اسم پدرم واسم همسرم واسم دو فرزندم واسامی اوصیاء دیگر از فرزندانم بر آن نوشته شده. پدرم آنرا به من عطا فرمود که مرا مسرور فرماید).
سپس جابر گفت: مادرت فاطمه (سلام الله علیها) آن را در اختیار من قرار داد، پس من آن را خواندم ویک نسخه برای خود استنساخ نمودم(۱۷۱).
پدرم (امام باقر (علیه السلام)) فرمود: (ای جابر! آیا ممکن است که آن را به من نشان دهی؟). عرض کرد: آری.آن گاه پدرم با او حرکت نمود تا به خانه ی جابر رسیدند. جابر برای پدرم ورقی از پوست نازک بیرون آورد. پدرم فرمود: (جابر! تو از روی نوشته ات نگاه کن تا من متن آن را برای تو بخوانم). جابر به نوشته خود نگاه کرد وپدرم برایش خواند. به خدا سوگند که حتی یک حرف نیز اختلاف نبود. آنگاه جابر گفت: خدا را گواه می گیرم که آنچه در لوح دیدم این است:
- (بسم الله الرحمن الرحیم. هذا کتاب من الله العزیز الحکیم لمحمد نبیه، نوره وسفیره وحجابه ودلیله نزل به الروح الأمین من عند رب العالمین. عظم یا محمد اسمائی، واشکر نعمائی، ولا تجحد آلائی، انی انا الله لا اله الا انا...).
- (به نام خدای بخشنده ی بخشایشگر. این نوشتاری است از جانب خدای عزیز وفرزانه، به سوی پیامبر، نور، سفیر، حجاب وراهنمایش: محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) آن را روح الأمین از نزد پروردگار جهانیان فرو آورده است:- (ای محمد! نامهای مرا گرامی دار، نعمتهای مرا سپاس گوی، ونعمتهایم را انکار نکن، من خدائی هستم که جز من کسی شایسته ی پرستش نیست، پشت ستمگران را می شکنم وستمدیدگان را به پیروزی می رسانم، ومن کیفر دهنده ی روز جزایم. من خدائی هستم که جز من کسی شایسته ی پرستش نیست. کسی که جز به فضل ورحمت من دل ببندد وجز از عدالت من بترسد، او را آن چنان عذاب می کنم که احدی را از جهانیان آن چنان عذاب نکنم.
پس مرا بپرست وبر من توکل نما. من پیامبری نفرستادم که روزگارش سپری شود ومدتش به سرآید جز اینکه برای او جانشینی مقرر نمودم. من ترا بر همه ی پیامبران برتری دادم وجانشینت را بر همه ی اوصیاء برتری دادم وترا با دو فرزند دلبندت حسن وحسین گرامی داشتم. حسن را پس از سپری شدن مدت پدرش معدن علم خود قرار دادم. وحسین را مخزن وحی خود قرار داده مدال شهادت را به او عطا کردم ومدت او را با سعادت پایان دادم که او سرور شهیدان است واز همه ی شهیدان مقامش بالاتر است.
کلمه ی تامه ی خود را با او قرار دادم ومحبت کامله ام را در نزد او گذاشتم. معیار پاداش وکیفر من اهل بیت اوست که نخستین آنها سرور عبادت کنندگان وزینت دوستان گذشته ی من، (علی) (ابن الحسین (علیه السلام)) است. وآنگاه پسرش، شبیه جد بزرگوارش (محمد) است که شکافنده ی (باقر) علوم من ومعدن حکمت من می باشد. آنانکه در مورد (جعفر) دچار تردید شوند، هلاک می شوند، کسی که او را رد کند مرا رد کرده است. این سخن از من به حقیقت پیوسته که جایگاه جعفر (صادق) را بس بلند گردانم واو را به وسیله ی دوستان، یاران وشیعیانش مسرور نمایم.
پس از او (موسی) را برگزیدم که در عهد او فتنه ای بپا گردد(۱۷۲) که چشم به جایی را نبیند. زیرا رشته ای را که من فرض کرده ام (رشته ی امامت ووصایت) هرگز قطع نشود. وحجت من پنهان نماند. ودوستان من با جامهای لبریز سیراب شوند. آگاه باشید که هر کس یکی از آنها را انکار کند، نعمت مرا انکار نموده است. وهر کس آیه ای از کتابم را تغییر دهد به، من دروغ بسته است. وای به حال تهمت زنانی که پس از سپری شدن مدت بنده، دوست وبرگزیده ام موسی، در مورد یار ویاورم (علی) (ابن موسی الرضا) به انکار گرایند، که من باری به سنگینی بار نبوت بر دوش می گذارم واو را با کشیدن آن بار آزمایش می کنم. او را اهریمنی گردن کش می کشد. در شهری که بنده ی شایسته ام (ذوالقرنین) بنا کرده، در کنار بدترین مخلوقاتم به خاک سپرده می شود.
این سخن به حقیقت پیوسته که دیدگان او را با فرزندش (محمد) (محمد تقی) روشن گردانم که جانشین ووارث علوم اوست. او معدن علوم من، ومحل اسرار من وحجت من بر بندگانم می باشد. هیچ بنده ای به او ایمان نیاورد جز اینکه بهشت را جایگاه او سازم وشفاعتش را در حق هفتاد تن از اهل بیتش، از آنانکه مستوجب آتش بوده اند، خواهم پذیرفت.
نیکبختی او را با فرزندش (علی) (هادی) کامل گردانم که یار ویاور منست وگواه من در میان بندگان وامین من بر وحی منست. از او (حسن) را پدید آوردم که دعوت کننده به سوی من، ومخزن علوم منست. آنگاه سعادت او را به اوج رسانم با فرزندش: (م ح م د) که رحمت است برای جهانیان. کمال موسی، شوکت عیسی وشکیبائی ایوب با اوست.
در زمان (غیبت) او دوستان من خوار وزبون می شوند. وسرهای آنها همچون سرهای ودیلم به پیش این وآن به رسم هدیه فرستاده می شود، کشته می شوند، سوزانیده می شوند وهمواره در ترس ووحشت واضطراب به سر می برند. زمین با خونشان رنگین گردد. زنانشان در سوک آنها گریان ونالان شوند. آنها دوستان حقیقی من هستند. که به وسیله ی آنها فتنه های تیره وتار را دفع کنم. وبه وسیله ی آنها اضطرابها وتشویشها را برطرف سازم وگرفتاریها را رفع نمایم وبندها را فروگشایم. برآنها باد صلوات ودرود ورحمت از پروردگارشان وآنهایند هدایت یافتگان)(۱۷۳).
عبد الرحمن بن سالم می گوید: هنگامی که ابو بصیر این روایت را برای من نقل کرد، به من گفت: اگر در تمام عمر هیچ حدیثی به جز این حدیث نشنیده باشی، این حدیث ترا کفایت کند. آنرا مکتوم بدار، مگر از اهلش.
در منابع یاد شده (در پاورقی) خبر لوح با سندهای معتبر از (ابو بصیر) از امام صادق (علیه السلام) از امام باقر (علیه السلام) از جابر بن عبد الله انصاری از حضرت فاطمه زهرا، صدیقه کبری سلام الله علیها روایت شده است.
متن خبر لوح با سندهای معتبر از طریق (اسحاق بن عمار) از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده است:
۵۷- (ای اسحاق! ترا مژده بدهم؟). اسحاق بن عمار گفت: آری، خداوند مرا فدای تو سازد ای فرزند پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم)!. فرمود:
- (صحیفه ای یافتم به املای رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) وخط امیر مؤمنان (علی (علیه السلام)) که در آن نوشته شده: بسم الله الرحمن الرحیم، (هذا کتاب من الله العزیز الحکیم) آنگاه متن آن را عینا همانند حدیث شماره ۵۶ بیان فرموده است(۱۷۴).
فشرده ی خبر لوح با سندهای معتبر، از طریق (ابو الجارود) از امام باقر (علیه السلام) از جابر بن عبد الله انصاری به این تعبیر نقل شده است:
۵۸- (خدمت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شرفیاب شدم، در برابر آن حضرت لوحی بود که اسامی اوصیاء از نسل او در آن ثبت بود، شمردم تعدادشان دوازده تن بود که آخر آنها (قائم) (علیه السلام) بود. سه تن از آنها به نام (محمد) وچهار تن به نام (علی) بود)(۱۷۵).
تعبیر (از نسل او) در این روایت از باب تغلیب است، به این معنی که چون یازده تن آنها از نسل حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می باشد، جابر در حق همه شان این تعبیر را به کار برده است. ودر حدیث (کمال الدین صدوق) این فراز وجود ندارد، ونیازی به این توجیه نیست. ومنظور از سه (محمد): امام باقر (علیه السلام)، امام محمد تقی (علیه السلام) وحضرت بقیة الله ارواحنا فداه، می باشد. ومقصود از چهار (علی): امیر مؤمنان علی (علیه السلام)، امام زین العابدین (علیه السلام)، امام رضا (علیه السلام) وامام هادی (علیه السلام) می باشد.
نظیر این حدیث با تفصیل بیشتر از طریق (جابر جعفی) از امام باقر (علیه السلام) از جابر بن عبد الله انصاری، از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل شده است(۱۷۶).
۵۹- (سلیم بن قیس هلالی از جناب سلمان نقل می کند که در آخرین لحظات زندگی حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) در محضر آن حضرت بودم که حضرت زهرا (سلام الله علیها) وارد شد، چون وضع پدر بزرگوارش را دید، سیل اشک از دیدگانش جاری شد، پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: ای پیامبر خدا! می ترسم که من وفرزندانم بعد از شما تباه شویم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در حالیکه قطرات اشک در اطراف چشمان مبارک مبارک حلقه زده بود فرمود:
- (ای فاطمه! مگر نمی دانی که ما اهل بیتی هستیم که خداوند برای ما آخرت را برگزیده است...).
- (دخترم! خداوند به ما هفت امتیاز داده که به احدی از اولین وآخرین نداده است: من بهترین وبرترین پیامبرانم. جانشین من که شوهر توست، برترین اوصیاست. شهید ما برترین شهداست...).
- (سوگند به خداوندی که جانم در دست اوست، مهدی این امت از ماست، که زمین را پر از عدل وداد کند، آن چنان که پر از جور وستم شده باشد...)(۱۷۷).
این حدیث با تفصیل بیشتری از طریق اهل سنت نیز به نقل از جناب سلمان نقل شده است. که ضمن آن می فرماید:
۶۰- (یا فاطمه والذی بعثنی بالحق، ان منهما مهدی هذه الأمة، اذا صارت الدنیا هرجا ومرجا وتظاهرت الفتن وتقطعت السبل واغار بعضهم علی بعض، فلا کبیر یرحم صغیرا ولا صغیر یوقر کبیرا فیبعث الله عز وجل عند ذلک من یفتح حصون الضلالة: وقلوبا غلفا یقوم بالدین فی اخر الزمان کما قمت به فی اول الزمان ویملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا).
- (ای فاطمه! سوگند به خداوندی که مرا به حق برانگیخت، مهدی این امت از این دو (حسن وحسین) می باشد. چون دنیا پر از هرج ومرج شد، فتنه ها همه جا را گرفت، راهها نا امن شد، گروهی بر گروهی شبیخون زدند. بزرگان بر زیردستان ترحم نکردند، کوچکها احترام بزرگان را رعایت نکردند، خداوند در چنین زمان کسی را می فرستد که قلعه های ضلالت را فتح می کند ودلهای بسته را می گشاید ودین را در آخر الزمان به پا می دارد، چنانکه من در اول زمان به پا داشتم. زمین را پر از عدل وداد کند، چنانکه پر از ستم شده باشد)(۱۷۸).

بخش ششم: مهدی از دیدگاه امام حسن مجتبی

(طوبی لمن ادرک ایامه وسمع کلامه).
(خوشا به سعادت کسی که روزگار او را درک کند واوامر او را گوش فرا دهد).
(امام حسن مجتبی (علیه السلام))(۱۷۹).
روزگار پر آشوب عهد امام حسن مجتبی (علیه السلام) موجب شد که شیعیان نتوانند احادیث طولانی فراوانی از آن حضرت بشنوند وبرای نسلهای بعدی روایت کنند، از این رهگذر روایات مربوط به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز از آن حضرت کمتر روایت شده است که آنچه به دست ما رسیده در اینجا می آوریم:
۶۱- (بعد از امضای قرارداد صلح با معاویه برخی از شیعیان ناآگاه به خدمت امام حسن مجتبی (علیه السلام) رسیده، او را برای پذیرش صلح سرزنش کردند. امام حسن (علیه السلام) فرمود:
شما نمی دانید که من برای شما چه کرده ام؟! به خدا سوگند آنچه من انجام داده ام برای شما از تمام این جهان سودمندتر است. مگر نمی دانید که من امام شما هستم؟! اطاعت من بر همه ی شما واجبست، وبه صریح فرمایش رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) یکی از دو سروران جوانان بهشتی هستم؟! مگر نمی دانید که هنگامی که حضرت خضر (علیه السلام) کشتی را سوراخ کرد وجوانی را کشت ودیوار را تجدید بنا کرد حضرت موسی خشمگین شد، زیرا سبب وحکمت آنها را نمی دانست، ولی کارهای حضرت خضر درنزد خدا صحیح وبی اشکال بود. مگر نمی دانید که هر یک از ما بر گردنش بیعت طاغوت زمانش خواهد بود به جز قائم ما که حضرت عیسی در پشت سر او نماز می خواند وخدای تبارک وتعالی ولادتش را مخفی نگه می دارد وخودش را در پشت پرده ی غیبت نهان می سازد تا به هنگام ظهور، بیعت احدی در گردن او نباشد)(۱۸۰).
۶۲- (التاسع من ولد اخی الحسین ابن سیده الاماء، یطیل الله عمره فی غیبته، ثم یظهره بقدرته فی صورة شاب دون اربعین سنة، ذلک لیعلم ان الله علی کل شیء غدیر).
- (نهمین فرزند برادرم حسین (علیه السلام) فرزند سرور کنیزانست، خداوند در زمان غیبت عمرش را بسیار طولانی می کند وآنگاه او را به صورت جوانی کمتر از چهل ساله ظاهر می سازد. تا دانسته شود که خداوند به هر چیزی قادر است)(۱۸۱).
۶۳- (لا یکون الأمر الذی تنتظرون حتی یبرء بعضکم من بعض ویتفل بعضکم فی وجوه بعض ویشهد بعضکم علی بعض بالکفر ویلعن بعضکم بعضا).
- (این امر که فرا رسیدن موعد آنرا انتظار می کشید واقع نمی شود مگر بعد از آنکه برخی از شما برخی دیگر بیزاری بجوید، وبرخی در صورت برخی آب دهان بیندازد وبعضی از شما بعضی دیگر را کافر بداند ویکدیگر را لعن کنند).
عمیر می گوید عرض کردم: چنین زمانی چه ارزشی دارد؟ امام (علیه السلام) فرمود:
- (الخیر کله فی ذلک الزمان، یقوم قائمنا ویدفع ذلک کله).
- (همه ی خیرها در آن زمانست، زیرا قائم ما قیام می کند وهمه ی این حوادث را از بین می برد)(۱۸۲).
ما این حدیث را به پیروی از صاحب (بشارة الاسلام) از امام حسن مجتبی (علیه السلام) نقل کردیم ولی صاحب (عقد الدرر) آنرا از امام حسین (علیه السلام) نقل کرده است(۱۸۳) وپژوهشگر معاصر آقای علی اکبر غفاری در پاورقیهای سودمند خود بر کتاب پرارج (غیبت نعمانی) یادآور شده که این حدیث در برخی نسخه ها از امام حسن (علیه السلام) ودر برخی دیگر از امام حسین (علیه السلام) نقل شده است(۱۸۴).
۶۴- (تصطلح فی ملکه السباع، وتخرج الأرض نبتها، وتنزل السماء برکتها، وتظهر له الکنوز، یملک ما بین الخافقین، فطوبی لمن ادرک ایامه وسمع کلامه).
- (در زمان او درندگان با یکدیگر سازش می کنند، زمین گیاهانش را خارج می کند، آسمان برکاتش را فرو می فرستد، گنجهای نهفته در دل زمین برای او ظاهر می شود. بین شرق وغرب عالم تحت سیطره ی او در می آید. خوشا به سعادت کسی که زمان او را درک کند وبه اوامر او گوش فرا دهد)(۱۸۵).
۶۵- (لموضع الرجل فی الکوفة احب الی من دار فی المدینة).
- (جای یک پا نهادن در کوفه برای من از یک خانه در مدینه محبوب تر است)(۱۸۶).
در روایات فراوانی از ارزش والای زمین در کوفه در عهد حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) گفتگو شده است، وآن بسیار طبیعی است، زیرا کوفه یایتخت حکومتی خواهد بود که بر زمین وزمان فرمانروایی خواهد نمود.
۶۶- (اسعد الناس به اهل الکوفة).
- (خوشبخت ترین مردم در زمان ظهور، مردم کوفه هستند)(۱۸۷).
چه سعادتی بالاتر از اینکه انسان در شهر حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه زندگی کند وهر روز در پشت سر او اقتدا کرده فرائض دینی را انجام دهد وپرسشهای خود را بی واسطه از قبله ی خود مقصود وکعبه ی موعود بپرسند وهر روز دیدگانش با دیدار آن آفتاب عالم تاب نورانی شود ومعارف الهی را از سرچشمه ی زلال علوم آل محمد فرا گیرد.
۶۷- (امام جواد (علیه السلام) روایت می کنند که روزی حضرت علی (علیه السلام) در حالی که به دست سلمان تکیه داده بودند وارد مسجد الحرام شدند وامام حسن مجتبی در محضر آن حضرت بود، در آن هنگام مردی نیکو صورت که جامه های زیبا بر تن داشت وارد شد وبه خدمت امیر مؤمنان (علیه السلام) عرض ادب وتقدیم سلام نمود، سپس گفت: من از محضر شما سه پرسش می کنم، اگر آنها را پاسخ فرمائید می فهمم که این مردم به شما ستم کردند وحق شما را به ناحق غصب کردند، امیر مؤمنان فرمود: آنچه می خواهی بپرس.
چون آن مرد سوالاتش را پرسید، امام (علیه السلام) به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی رو کرد وفرمود: ای ابومحمد سوالات این مرد را پاسخ بگو.
چون امام حسن مجتبی (علیه السلام) هر سه پرسش را پاسخ گفت، آن مرد به وحدانیت خدا ورسالت رسول اکرم گواهی داد وسپس به امامت امیر مؤمنان وامام حسن مجتبی وامام حسین سید الشهداء (علیهم السلام) گواهی داد وآنگاه امامها را یکی پس از دیگری شمرد وبه امامت هر یکی شهادت داد تا به امام حسن عسکری (علیه السلام) رسید وآنگاه گفت:
- (واشهد علی رجل من ولد الحسن لا یکنی ولا یسمی حتی یظهر امره، فیملأها عدلا کما ملئت جورا).
- (وگواهی می دهم به امامت فرزند امام حسن -عسکری - که نام وکنیه اش گفته نمی شود تا روزی که ظاهر شود وجهان را پر از عدالت کند، آنچنان که پر از ستم شده است).
آنگاه امیر مؤمنان را تودیع کرد واز مسجد خارج شد.
امیر مؤمنان خطاب به امام حسن فرمود: ای ابو محمد برخیز واین مرد را تعقیب کن. امام حسن مجتبی (علیه السلام) بلند شد وبه دنبال آن مرد حرکت کرد، لحظاتی بعد برگشت وعرض کرد: این مرد تا از مسجد خارج شد اصلا متوجه نشدم که کجا پای نهاد وبه کجا رفت!!.
امیر مؤمنان فرمود: آیا این مرد را شناختی؟ امام حسن عرض کرد: خدا وپیامبر وامیر مؤمنان داناترند. امیر مؤمنان فرمود: او حضرت خضر بود)(۱۸۸).
طبق روایات فراوانی حضرت خضر زنده است ودر فرصتهای مناسب در مجلس امامان معصوم (علیهم السلام) حضور می یافت واینک در خدمت حضرت بقیة الله روحی وارواح العالمین له الفداء می باشد وجزء ۳۰ نفری است که همواره در ملازمت آن حضرت هستند وخداوند به وسیله ی آنها رفع غربت از وجود مقدس حضرت صاحب الزمان در زمان غیبت می نماید(۱۸۹).

بخش هفتم: مهدی از دیدگاه امام حسین

(اما ان الصابر فی غیبته علی الأذی والتکذیب، بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدی رسول الله صلی الله علیه وآله).
- (کسی که در زمان غیبت به آزار وانکار دشمنان صبر کند همانند کسی است که در محضر رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) جهاد کند).
(امام حسین (علیه السلام))(۱۹۰).
از روزی که انسان بر فراز کره ی خاکی پای نهاد مبارزه ی حق وباطل آغاز گردید وقابیلیان در برابر هابیلیان صف آرائی نمودند ونبردهای سختی به وجود آوردند که در این میان داستان کربلا از برجستگی های خاصی برخوردار است. قهرمان کربلا به دلیل ویژگیهای حوادث کربلا لقب سید الشهداء یافت وتا ظهور فرزند رشیدش حضرت بقیة الله روحی فداه به عنوان بزرگان مظلوم تاریخ یاد می شود تا آن دست انتقام الهی ظهور کرده خون جد بزرگوارش سالار شهیدان ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) را از یزیدیان بگیرد.
از این رو ظهور حضرت ولی عصر روحی فداه با حوادث کربلا رابطه ی خاصی پیدا کرده، که از آن جمله است:
۱- در تمام ایام مربوط به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف زیارت امام حسین (علیه السلام) وارد شده است، چون شب نیمه ی شعبان وشب قدر.
۲- آغاز قیام جهانی حضرت ولی عصر عجل الله فرجه طبق روایات فراوانی در روز عاشورا خواهد بود.
۳- در بیشتر احادیثی که از وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) در پیرامون آن مصلح جهانی وارد شده به وسیله ی امام حسین وبه عناوینی چون: (از تبار پسرم حسین)، (از نسل این پسرم) و(نهمین فرزند پسرم حسین) معرفی شده است.
۴- سفر تاریخی امام حسین (علیه السلام) که از مکه معظمه به قصد کوفه آغاز شد وبه مقصد نرسید توسط فرزندش رشیدش تکمیل می شود وپایتخت حکومت جهانی آن حضرت، شهر کوفه خواهد بود.
۵- وجود مقدس ولی الله الأعظم طبق روایات همواره به یاد جد بزرگوارش امام حسین (علیه السلام) هر صبح وشام اشک می ریزد.
وجود مقدس ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) نیز همواره به یاد حضرت بقیة الله روحی فداه بودند وهمواره از او یاد می کردند وبه یاد این فرزند عزیزش که خون او وخون همه ی مظلومان در راستای تاریخ را از یزیدیان خواهد گرفت، سخن می گفتند. از این رهگذر علی رغم خفقان شدیدی که در عهد امام حسین (علیه السلام) بر جامعه ی اسلامی حکومت می کرد احادیث فراوانی از امام حسین (علیه السلام) در پیرامون نهضت جهانی آن حضرت به ما رسیده است که به نمونه هایی از آن در اینجا اشاره می کنیم:
۶۸- (از محضر امام حسین (علیه السلام) پرسیدند: آیا حضرت مهدی متولد شده است؟ فرمود:
- (لا، ولا ادرکته لخدمته ایام حیاتی).
- (نه هنوز متولد نشده است، من اگر زمان او را درک کنم، همه ی عمر به خدمت او کمر می بندم)(۱۹۱).
عین همین عبارت از وجود مقدس امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده است(۱۹۲).
هنگامی که معصوم (علیه السلام) در حق آن ولی الله اعظم چنین تعبیری را به زبان آورد، مقام رفیع یاران آن حضرت روشن می شود. خدا را به عظمت خضرتش قسم می دهیم که ما را از بهترین یاران آن حضرت در دولت حقه اش قرار دهد، انشاء الله.
۶۹- (از پیشگاه امام حسین (علیه السلام) سوال کردند: آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود:
- (لا، ولکن صاحب الأمر الطرید الشرید الموتور بابیه، المکنی بعمه، یضع السیف علی عاتقه ثمانیة اشهر).
- (نه من نیستم، بلکه صاحب این امر کسی است که از میان مردم کناره گیری می کند وبه سرزمینهای دور دست می رود وخون پدرش بر زمین می ماند واز عمویش پنهان می شود، آنگاه شمشیر برمی دارد وهشت ماه تمام شمشیر بر زمین نگذارد)(۱۹۳).
امروز یک هزار ویک صد وپنجاه سال تمامست که آن مهر تابان از میان جامعه ی اسلامی کناره گیری کرده ودر سرزمینهای دور دست سکنی گزیده است وعاشقان کویش با دیدگانی اشکبار در انتظار مقدمش ثانیه شماری می کنند.
خون به ناحق ریخته شده ی پدران بزرگوارش هنوز هم بر زمین مانده ونگران آن دست انتقام الهی است.
بسیار تأثر آور واعجاب انگیز است که خاندان امامت ناچار بودند ولادت با سعادت آن مهرتابان را از عمویش پوشیده نگهدارند(۱۹۴). ولذا به هنگام شهادت امام حسن عسکری برادرش جعفر نمی دانست که برادرش فرزندی دارد تا هنگامی که برای نماز ایستاد آن مهر تابان با گامهایی استوار نزدیک آمد ودست رد بر سینه ی نامحرم زد وفرمود: عموجان! من برای نماز پدرم از تو شایسته ترم.
ما در این حدیث تعبیر (المکنی بعمه) را (پنهان شده از عمو) معنی کردیم ولی معنای ساده ی آن چنین است (کنیه ی او به نام عمویش خواهد بود) یعنی چون عمویش (جعفر) است پس کنیه ی او (ابو جعفر) خواهد بود.
کنیه ی معروف حضرت ولی عصر (ابو القاسم) است ولی کنیه ی دیگر آن حضرت (ابو جعفر) است، چنانکه حدیث شماره ۹۸ کتاب نیز آنرا تایید می کند.
۷۰- (شعیب بن ابی حمزه می گوید: به خدمت امام حسین (علیه السلام) شرفیاب شدم وپرسیدم:
- آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود:
- نه، پرسیدم:
-آیا پسر شما صاحب این امر است؟ فرمود:
- نه. گفتم:
- آیا پسر پسر شما صاحب این امر است؟ فرمود:
نه. گفتم:
پس چه کسی صاحب این امر است؟ فرمود:
- (الذی یملأها عدلا، کما ملئت جورا، علی فترة من الأئمة یأتی کما ان رسول الله صلی الله علیه و(آله) وسلم بعث علی فترة من الرسل).
- (صاحب این امر کسی است که روی زمین را پر از عدالت خواهد کرد آنچنان که پر از ستم شده است، او به هنگام فترت امامان خواهد آمد، چنانکه رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) در زمان فترت پیامبران بر انگیخته شد)(۱۹۵).
۷۱- (دوازده مهدی از ما هست که نخستین آنها علی بن ابی طالب وآخرین آنها نهمین فرزند منست که او امام قائم به حق است، خداوند زمین مرده را به وسیله ی او زنده می کند ودین حق را بر تمام ادیان پیروز می گرداند.
- (له غیبة یرتد فیها اقوام ویثبت علی الدین فیها آخرون، فیؤذون ویقال لهم: متی هذا الوعد ان کنتم صادقین. اما ان الصابر فی غیبته علی الأذی والتکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدی رسول الله صلی الله علیه وآله).
- (برای او غیبتی است که گروههایی در آن از دین برمی گردند وگروههایی دیگر بر آیین خود استوار می مانند ودر این راه آزارها می بینند، به آنها گفته می شود: (این وعده کی خواهد شد اگر راستگو یانید)، آنانکه بر این آزارها وتکذیبها صبر کنند همانند کسی هستند که شمشیر به دست گرفته در پیشاپیش رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) جهاد کند)(۱۹۶).
۷۲- (لصاحب هذا الأمر غیبتان، احداهما تطول حتی یقول علی موضعه احد من ولی ولا غیره الا المولی الذی یلی أمره).
- (برای صاحب این امر دوغیبت است که یکی از آنها به درازا می کشد که گروهی می گویند: مرده، برخی گویند: کشته شده، بعضی گویند: رفته است. احدی از دوستان از اقامتگاه او آگاه نمی شود جز خدمتگزاری که متصدی امور اوست)(۱۹۷).
۷۳- (فی التاسع من ولدی سنة من یوسف، وسنة من موسی بن عمران، وهو قائمنا اهل البیت، یصلح الله امره فی لیلة واحدة).
- (نهمین فرزند من نشانی از حضرت یوسف ونشانی از حضرت موسی بن عمران دارد، او قائم ما اهل بیت است که خداوند امر ظهورش را در یک شب فراهم می کند)(۱۹۸).
دیدگان نگران حضرت یعقوب سرانجام با دیدار جمال یوسف روشن گردید وفروغ از دست رفته اش به او بازگشت وانشاءالله بسیار نزدیک است که دیدگان اشکبار منتظران با دیدار جمال یوسف گمگشته روشن شود وفروغ از دست رفته ی مشتاقان با درک دولت حقه ی آن حضرت به آنها باز گردد وپیشوای موعود با عصای موسی باز آید ودمار از روزگار فرعونیان در آورد وبه ضعف کشیده شدگان را عزت بخشد وآنان را از زیر یوغ پیروان فرعون رها سازد.
۷۴- (ان لله مأدبه بقرقیسیا، یطلع مطلع من السماء، فینادی: یا طیر السماء! ویا سباع الأرض! هلموا الی الشیع من لحوم الجبارین).
- (خدای تبارک وتعالی یک سفره ی گسترده ومهمانی عمومی در (قرقیسا) دارد که منادی آسمانی بانگ بر می آورد: ای پرندگان آسمان! وای درندگان بیابان! بیایید تا با گوشت ستمگران شکمی از عزا درآورید)(۱۹۹).
آری ستمکارانی که چون زالو خون بیچارگان را می مکند وحقوق بینوایان را لگد مال می کنند وملتهای محروم را در صف مرگ به انتظار مرگ می نشانند(۲۰۰) یک چنین روزی دارند که پرندگان ودرندگان بر فراز جسدهای آنها شکمی از عزا در آورند وانتقام بینوایان را از آنها بگیرند.
در حکومت حقه ی حضرت بقیة الله روحی فداه حق مظلوم از ظالم گرفته می شود، گنجهای نهفته در زمین ظاهر می شود، آسمان برکاتش را نازل می کند، تمام نقاط روی زمین زیر کشت می رود دیگر گرسنه ای در روی زمین باقی نمی ماند واحدی زکات وصدقه از کسی نمی پذیرد، چون همگان از فضل پروردگار بی نیاز می شوند، چنانکه امام حسین (علیه السلام) می فرماید:
۷۵- (انفاق واحسان کنید، سوگند به خدایی که دانه را شکافت وانسان را آفرید، روزی فرا خواهد رسید که دیگر برای انفاق یک درهم ویا یک دینار محلی پیدا نشود)(۲۰۱).
در روایات آمده است که احدی زکات نمی پذیرد ومردم زکاتها را در طبقی در کنار خیابانها می گذارند که هر کس مایل باشد از آن بردارد.
۷۶- (قائم هذه الأمة التاسع من ولدی صاحب الأمر، وهو الذی یقسم میراثه وهو حی).
- (قائم این امت نهمین فرزند منست که او صاحب این امر است ومیراثش تقسیم می شود در حالیکه او زنده است)(۲۰۲).
بعد از رحلت امام حسن عسکری (علیه السلام) برادرش جعفر با دستیاری خلیفه ی عباسی اموال آن حضرت را تقسیم کرد وبرای وارث حقیقی حصه ای تعیین نکرد.
۷۷- (للمهدی خمس علامات: السفیانی: والیمانی، والصیحة من السماء، والخسف بالبیداء، وقتل النفس الزکیة).
- (برای مهدی ما پنج علامت است:
۱- خروج سفیانی
۲- خروج یمانی
۳- بانگ آسمانی
۴- خسف سرزمین بیدا
۵- قتل نفس زکیه)(۲۰۳).
۷۸- (حارث بن مغیره می گوید: به خدمت امام حسین (علیه السلام) شرفیاب شدم وعرض کردم: حضرت مهدی را با چه نشانه هایی بشناسم؟ فرمود:
- (بمعرفة الحلال والحرام وبحاجة الناس الیه، ولا یحتاج الی احد).
- (با شناخت احکام ومعارف ونیاز همگان به او، وبی نیازی او از همه)(۲۰۴).
۷۹- (یحیی بن یعمن می گوید: در خدمت امام حسین (علیه السلام) بودم که عربی وارد شد وپرسشهایی کرد وامام (علیه السلام) پاسخ فرمود: تا به این پرسش رسید: ای فرزند پیامبر! به من بگو که تعداد امامان بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله) چقدر است؟ فرمود: دوازده نفر هستند به تعداد نقبای بنی اسرائیل. گفت: آنها را برای من نام ببر.
امام حسین (علیه السلام) سرش را پایین انداخت وبعد از لحظه ای فرمود:
- (ای برادر عرب امام وجانشین بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) امیر مؤمنان علی بن ابی طالب است، سپس برادرم حسن، آنگاه من، ونه تن از فرزندان من: پسرم علی، پسرش محمد، پسرش جعفر، پسرش موسی، پسرش علی، پسرش محمد، پسرش علی، پسرش حسن وبعد از او حضرت مهدی که نهمین فرزند منست؟ در آخر الزمان دین را به پا می دارد).
آنگاه مرد عرب برخاست واین ابیات را زمزمه می کرد:

مسح النبی جبینه * * * فله بریق فی الخدود
ابواه من اعلی قریش * * * وجده خیر الجدود

پیامبر رحمت پیشانی اش را نوازش داده، نور پیامبر از گونه هایش می درخشد.
پدر ومادرش از قله رفیع قریش هستند وجد بزرگوارش شریفترین نیای انسانی است(۲۰۵).

بخش هشتم: مهدی از دیدگاه امام زین العابدین

(من ثبت علی مولاتنا فی غیبة قائمنا، اعطاه الله اجر الف شهید مثل شهداء بدر).
(هر کس در زمان غیبت قائم ما در محبت وولایت ما ثابت قدم بماند خداوند به او پاداش هزار شهید از شهدای بدر عنایت فرماید).
(امام زین العابدین (علیه السلام))(۲۰۶).
عصر امام زین العابدین (علیه السلام) شاید بدترین روزگار در تاریخ اسلام باشد، خفقان واختناق نفسها را در سینه ها حبس کرده بود، کسی جرئت نمی کرد به امام سجاد (علیه السلام) نزدیک شود، فقط یک بار شرایط مساعد شد که امام سجاد (علیه السلام) برای مردم موعظه کند وآن سخنرانی معروف آن حضرت در مسجد اموی بود، که امام (علیه السلام) با دستهای بسته وزیر غل جامعه(۲۰۷) در حضور یزید ودیگر دیپلماتهای پایتخت اموی آن را ایراد فرمود، که در آن خطبه، پرده ها را کنار زد وتلاشهای چهل ساله ی بنی امیه را خنثی نمود وحقانیت اهل بیت را در نفوذ ناپذیرترین پایگاه دشمن برای جهانیان به نمایش گذاشت.
بعد از آن سخنرانی، دیگر چنین فرصتی برای آن حضرت پیش نیامد ولی معارف عالیه ی اسلام را در ضمن دعاها ونیایشها بیان فرمود که قسمتی از آنها در کتاب پرارج (صحیفه ی سجادیه) گرد آمده است(۲۰۸).
روی این بیان، طبیعی است که احادیث بسیار محدودی از آن حضرت به دست ما خواهد رسید، واحادیث مربوط به حضرت بقیة الله روحی فداه نیز در میان آنها اندک خواهد بود که به برخی از آنها در این جا اشاره می کنیم:
۸۰- (ابو خالد کابلی می گوید: به خدمت امام زین العابدین (علیه السلام) وارد شدم وعرض کردم: ای فرزند پیامبر! به من خبر ده از کسانی که خداوند اطاعت آنها را بر من واجب کرده ومحبت آنها را بر من فرض نموده، وبر همگان واجب است که بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) از آنها پیروی کنند؟ فرمود:
- (ای کنگر! (اولی الأمر) که خدای تبارک وتعالی آنها را بر مردم، امام واجب الاطاعه قرار داده، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام)، سپس امام حسن، آنگاه امام حسین است وبعد از او امر به ما منتهی شده است).
ابو خالد می گوید: امام (علیه السلام) دیگر ساکت شد ومن پرسیدم: ای سرور من، از امیر مؤمنان به ما روایت شده که خداوند هرگز زمین را خالی از حجت نمی گذارد، بعد از شما امام وحجت کیست؟ فرمود:
- (بعد از من پسرم محمد، که نامش در تورات (باقر) است زیرا علم را می شکافد چه شکافتنی، بعد از او پسرش جعفر، که نامش در آسمانها (صادق) است).
ابو خالد می گوید: عرض کردم: چگونه است که او را (صادق) می گویند، در حالیکه همه ی شما صادق (راستگو) هستید؟!. فرمود:
- (پدرم از پدرش، از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل کرد که هرگاه پسرم: جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب متولد شود او را (صادق) بنامید، زیرا پنجمین پسرش نیز نامش جعفر خواهد بود وبه دروغ ادعای امامت خواهد کرد ونام او در پیش خدای تبارک وتعالی (جعفر کذاب) است که ادعای دروغ می کند، با پدرش مخالفت می کند وبر برادرش حسد می ورزد. وبه هنگام غیبت او تلاش فراوان می کند که او را لو دهد).
آنگاه امام سجاد (علیه السلام) به شدت گریست وفرمود:
- (کأنی بجعفر الکذاب وقد حمل طاغیة زمانه علی تفتیش امر ولی الله، والمغیب فی حفظ الله والتوکیل بحرم ابیه، جهلا منه بولادته، وحرصا منه علی قتله ان ظفر به وطمعا فی میراثه حتی یأخذه بغیر حقه).
- (گویی جعفر کذاب را با چشم خود می بینم که طاغوت زمانش را وادار می کند که اقامتگاه ولی الله اعظم را تفتیش کند وبه حرم پدرش سپاه بریزد، در حالیکه آن امام غائب از نظر در حفظ وحراست خداست).
(این همه تلاش جعفر برای این است که او از داستان تولد اطلاعی ندارد وبسیار حریص است که اگر او را بیابد به قتل برساند وچشم طمع به میراث او دوخته است که به ناحق آنرا بخورد)(۲۰۹).
۸۱- (یکی از آقا زادگان امام زین العابدین (علیه السلام) می گوید: هر وقت پدرم می خواست در مورد برادرم (محمد) سخنی بگوید از او (باقر) تعبیر می کرد، یک روز پرسیدم: پدرجان! چگونه است که برادرم را (باقر) تعبیر می فرمایید؟ پدرم تبسمی کرد وبه سجده رفت وسجده اش را طول داد، شنیدم در سجده عرض می کند: (بار خدایا! ترا سپاس می گویم چه نعمتهایی بر ما اهل بیت ارزانی فرموده ای). این را چندین بار تکرار کرد وسر از سجده برداشت وفرمود.
- (یا بنی ان الامامة فی ولده الی ان یقوم قائمنا (علیه السلام) فیملأها قسطا وعدلا).
- (پسرجان! امامت در نسل اوست تا روزی که قائم ما که درود خدا بر او باد ظاهر شود وزمین را پر از عدل وداد فرماید).
سپس فرمود: او پدر امامان، معدن حلم وبردباری وشکافنده ی علوم است. به خدا سوگند او از همه به پیامبر شبیه تر است. پرسیدم: امام بعد از او چند نفر است؟ فرمود: هفت نفر است که یکی از آنها مهدی آخر الزمان است که دین را در آخر زمان بپا می دارد)(۲۱۰).
۸۲- (یا ابا خالد! لتأتین فتن کقطع اللیل المظلم، لا ینجو الا من اخذ الله میثاقه اولئک مصابیح الهدی وینبابیع العلم، ینجیهم الله من کل فتنة مظلمة کأنی بصاحبکم قد علا فوق نجفکم بظهر کوفان فی ثلاثمأة وبضعة عشر رجلا، جبرئیل عن یمینه ومیکائیل عن شماله واسرافیل امامه، معه رایة رسول الله (صلی الله علیه وآله) قد نشرها لا یهوی بها الی قوم الا اهلکهم الله عز وجل).
- (امام زین العابدین (علیه السلام) خطاب به ابو خالد کابلی فرمود:
- (ای ابا خالد! برای شما فتنه هایی چون قطعات شب یلدا پیش خواهد آمد، از این فتنه ها نجات نمی یابد جز کسی که خداوند از او پیمان گرفته باشد، که آنها مشعلهای هدایت وسرچشمه های دانش وفضیلت هستند. خداوند به وسیله ی آنها از هر فتنه ی ظلمانی نجات می دهد. گوئی صاحب شما را می بینم که در پشت کوفه با ۳۱۳ نفر در سرزمین نجف حرکت می کند، جبرئیل در طرف راست او، میکائیل در طرف چپ او، واسرافیل در پیشاپیش او حرکت می کنند. پرچم رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) با او هست، چون این پرچم به اهتزاز در آید به سوی هر قومی حرکت کنند خدای تبارک وتعالی آن قوم را هلاک می کند)(۲۱۱).
۸۳- (من ثبت علی موالاتنا فی غیبة قائمنا، اعطاه الله اجر الف شهید مثل شهداء بدر).
- (کسی که در زمان غیبت قائم ما (عجل الله فرجه) بر موالات ما ثابت بماند خداوند به او پاداش هزار شهید از شهدای بدر عطا می فرماید)(۲۱۲).
در روایات فراوانی از سختیهای دوران غیبت گفتگو شده ودر برخی از آنها آمده است: (در زمان غیبت قائم ما، کسی که بر ایمان خود ثابت واستوار بماند همانند کسی است که بخواهد خارهای درخت خاردار را با دست خود پاک کند). هنگامی که استوار ماندن در آن عصر این قدر سخت ودشوار باشد طبعا پاداش بسیار والایی خواهد داشت که حدیث فوق عظمت فوق العاده ی آن را بیان می کند.
۸۴- (فی القائم سنة من نوح وهو طول العمر).
- (در قائم ما نشانی از حضرت نوح است وآن طول عمر است)(۲۱۳).
عمر طولانی حضرت نوح (علیه السلام) از مسلمات تاریخ است پیروان همه ی ادیان آسمانی بر آن ایمان راسخ دارند، از این رهگذر در دهها حدیث از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) وپیشوایان معصوم (علیهم السلام) پیش از تولد آن مهر تابان تأکید شده که آن حضرت از نظر طول عمر یادآور عمر طولانی حضرت نوح است.
در قرآن کریم مدت دعوت حضرت نوح بعد از بعثت وپیش از طوفان ۹۵۰ سال آمده است(۲۱۴) که با افزودن بقیه ی عمر آن حضرت از پیش از بعثت تا بعد از طوفان بسیار طولانی خواهد بود که بر اساس برخی از روایات به ۲۵۰۰ سال می رسد(۲۱۵).
هنگامی که عمر حضرت نوح از طرف همه ی ادیان پذیرفته شده، دیگر برای تردید در عمر شریف حضرت ولی عصر عجل الله فرجه مورد نمی ماند، هنوز عمر آن حضرت به نصف عمر نوح نرسیده، که هم اکنون یک هزار ویک صد وپنجاه سال از عمر شریف آن حضرت می گذرد.
۸۵- (فی القائم منا سنن من ستة من الأنبیاء، سنة من نوح، وسنته من ابراهیم، وسنته، من موسی، وسنته من ایوب، وسنته من محمد صلوات الله علیهم. فاما من نوح فطول العمر، واما من ابراهیم فخفأ الولادة واعتزال الناس، واما من موسی فالخوف والغیبته، واما من عیسی فاختلاف الناس فیه، واما من ایوب فالفرج بعد البلوی، واما من محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) فالخروج بالسیف).
- (در قائم ما شش نشانه از شش پیامبر هست، نشانی از حضرت نوح، نشانی از حضرت ابراهیم، نشانی از موسی، نشانی از حضرت عیسی، نشانی از حضرت ایوب، ونشانی از حضرت محمد که درود خداوند بر آنها باد.
- نشانه ی او از حضرت نوح، عمر طولانی اوست.
- نشانه ی او از حضرت ابراهیم، تولد پنهانی وکناره گیری او از میان مردم است.
- نشانه ی او از حضرت موسی، ترس ووحشت وغیبت اوست.
- نشانه ی او از حضرت عیسی، اختلاف مردم در حق اوست.
- نشانه ی او از حضرت ایوب، فرج بعد از شدت است.
- واما نشانه ی او از حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) قیام به شمشیر اوست)(۲۱۶).
۸۶- (زهری می گوید: در خدمت امام زین العابدین (علیه السلام) بودم که فرزند برومندش محمد باقر وارد شد، امام (علیه السلام) مطالبی به او فرمود ودر ضمن آن او را به (حسن خلق) توصیه می فرمود. با خود گفتم که نکند امام از رحلت خود خبر بدهد، ولذا پرسیدم: بعد از شما به چه کسی مراجعه کنیم؟ فرمود: به این پسرم. وبا دست خود به سوی امام باقر اشاره کردند وفرمودند: این پسرم وصی، وارث، مخزن علم من ومعدن دانش وشکافنده ی علوم است و....
گفتم: چگونه است که به فرزند بزرگترتان وصیت نفرموده اید؟!
فرمود: امامت با کوچکی وبزرگی سن نیست، بلکه رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) این چنین با ما پیمان بسته است ودر لوح وصحیفه این چنین یافته ایم.
پرسیدم: رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) به چند نفر جانشین برای خود تعیین کرده وبه شما عهد فرموده است؟ فرمود:
- (در صحیفه ولوح تعداد دوازده امام با نام ونام پدر نوشته شده که هفت تن آنها از نسل این پسرم محمد (امام باقر) خواهد بود که مهدی یکی از آنهاست)(۲۱۷).
۸۷- (القائم منا تخفی علی الناس ولادته، حتی یقولوا: لم یولد بعد، لیخرج حین یخرج ولیس لأحد فی عنقه بیعة).
- (ولادت قائم ما بر مردم پوشیده می ماند ومردم می گویند که هنوز متولد نشده است. این برای آن است که به هنگام ظهور بیعت کسی در گردن او نباشد)(۲۱۸).
۸۸- (وان للقائم منا غیبتین، احداهما اطول من الاخری، (اما الاولی فسته ایام، او ستة اشهر، او سته، سنین. واما الاخری فیطول امدها حتی یرجع عن هذا الأمر اکثر من یقول به، فلا یثبت علیه الا من قوی یقینه وصحت معرفته ولم یجد فی نفسه حرجا مما قضینا وسلم لنا اهل البیت).
- (برای قائم ما دو غیبت است که یکی از آنها طولانی تر از دیگری است. غیبت اولی شش روز، شش ماه وشش سال است، ولی غیبت دیگری به قدری طولانی خواهد بود که بیشتر قائلین به آن از اعتقاد خود برمی گردند، در امامت او ثابت قدم نمی ماند جز کسی که ایمانش قوی ومعرفتش کامل باشد ودر برابر داوریهای ما تردیدی به خود راه ندهد ودر برابر ما کاملا تسلیم باشد)(۲۱۹).
علامه ی مجلسی در شرح این حدیث می فرماید: شاید این حدیث اشاره به تحولات وضع آن حضرت در غیبت صغری باشد که در شش روز اول منحصرا اهل بیت آن حضرت از ولادت آن مهر تابان آگاه بودند ودر شش ماه اول خواص شیعیان ونزدیکان از آن مطلع شدند، ودر شش سال اول غالب شیعیان از آن آگاه شدند وبعد از شش سال (بعد از رحلت امام حسن عسکری (علیه السلام)) خبر ولادت آن کعبه ی موعود در اقطار جهان اسلام منتشر شد(۲۲۰).
۸۹- (اما ان ذا القرنین قد خیر بین السحابین، فاختار الذلول وذخر لصاحبکم الصعب، فقیل له وما الصعب؟ فقال: ما کان من سحاب فیه رعد وصاعقه وبرق فصاحبکم یرکبه، اما انه سیرکب السحاب ویرقی فی الاسباب، اسباب السماوات السبع والارضین السیع، خمس عوامر واثنتان خربتان)..
- (ذوالقرنین در میان دو نوع ابر مخیر شد او ابر رام را برگزید وبرای صاحب شما ابر ناآرام را نگهداشت. پرسیدند: ابر ناآرام چیست؟ فرمود: آن ابری که رعد وبرق وسر وصدا داشته باشد، صاحب شما بر آن سوار می شود. آری او سوار بر ابر می شود ودر آسمانها بالا می رود وبر فراز زمینهای هفتگانه که ۵ تا از آنها آباد ودو تا خراب است، بالا می رود)(۲۲۱).
شاید این حدیث اشاره به مسافرتهای فضائی وحداقل سفرهای هوایی با وسائل امروزی یا وسایل مجهزتر آینده باشد. وشاید از این حدیث استفاده شود که دو قاره ی زمین پیش از ظهور ویران خواهد شد.

بخش نهم: مهدی از دیدگاه امام باقر

(تکون له حیره وغیبة یضل فیها اقوام ویهتدی فیها اقوام، فیا طوبی لک ان ادرکته ویا طوبی من ادرکه).
(برای او دوران غیبتی است که گروهی در آن گمراه می شوند وگروهی هدایت کنند.خوشا به حال تو اگر او را درک کنی، خوشا به حال کسی که آن روز فرخنده را درک کند).
(امام باقر (علیه السلام))(۲۲۲).
در عهد امام باقر (علیه السلام) رژیم خون آشام بنی امیه در سراشیبی سقوط قرار گرفت وکنترل دقیق کشور از دست رژیم خارج شد وشیعیان توانستند از ناتوانی رژیم استفاده کرده در اطراف امام باقر (علیه السلام) گرد آیند واز خرمن علومش خوشه چینی کنند.
امام باقر (علیه السلام) از فضای به اصطلاح باز کشور استفاده نموده به نشر علوم آل محمد پرداخت وشالوده ی دانشگاه عظیم اسلامی را پایه گذاری کرد که بعدا توسط فرزند بزرگوارش امام جعفر صادق (علیه السلام) به اوج کمال رسید وحوزه های امروزی قم ونجف اشرف ریزه خوار آن دانشگاه بزرگ است.
از این رو احادیث فراوانی در تمام رشته های معارف اسلامی از امام باقر (علیه السلام) به یادگار مانده است که احادیث منجی بزرگ بشریت نیز یک از آنهاست که نمونه هایی چند در این بخش برای تیمن وتبرک می آوریم:
۹۰- (ام هانی می گوید از خدمت امام باقر (علیه السلام) در مورد آیه ی شریفه ی:
- (فلا اقسم بالخنس): (سوگند به ناپدید شونده ها)(۲۲۳) پرسیدم، فرمود:
- (امام یخنس سنته ستین ومأتین، ثم یظهر کالشهاب یتوقد فی اللیلة الظلماء، فان ادرکت زمانه قرت عینک).
- (او امامی است که در سال ۲۶۰ از دیده ها مخفی می شود وسپس چون ستاره ای فروزان ظاهر شود که در شب تاریک می درخشد. اگر زمان او را درک کنی دیدگانت روشن می شود)(۲۲۴).
منظور از سال ۲۶۰ سال رحلت امام حسن عسکری (علیه السلام) است(۲۲۵) که در عهد پدر بزرگوارش اصحاب می توانستند به دیدار آن مهر تابان موفق شوند ولی بعد از رحلت آن حضرت این سعادت نصیب همگان نمی شد.
۹۱- (کمیت اسدی می گوید: به خدمت امام باقر (علیه السلام) شرفیاب شدم وعرض کردم اشعاری در حق شما خاندان سروده ام اجازه می فرمایید در خدمت شما بخوانم، اجازه فرمودند ومن ابیاتی چند خواندم، امام (علیه السلام) گریه کردند وآقا زاده ی بزرگوارشان امام جعفر صادق (علیه السلام) نیز گریستند وصدای گریه از پشت پرده نیز بلند شد... امام (علیه السلام) دست مرا گرفت وگفت: خدایا کمیت را بیامرز، گناهان گذشته وآینده اش را ببخش هنگامی که به این بیت رسیدم:
- چه وقت حق شما آشکار خواهد شد؟!
- چه وقت مهدی شما قیام خواهد کرد؟!
امام باقر (علیه السلام) فرمود: انشاء الله به زودی، به زودی. سپس فرمود: ای ابا المستهل!(۲۲۶) قائم ما نهمین فرزند امام حسین است. زیرا امام بعد از پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) دوازده تن می باشند. دوازدهمین آنها قائم آنهاست.
پرسیدم: این دوازده تن کیانند؟ فرمود: علی بن ابی طالب، بعد او حسن وحسین، بعد از حسین، علی بن الحسین ومن. آنگاه دست مبارکشان را بر شانه ی امام صادق نهادند وفرمودند: بعد از من، او. گفتم: بعد از او کیست؟ فرمود: پسرش موسی، سپس پسرش علی، آنگاه پسرش محمد، سپس پسرش علی، آنگاه پسرش حسن، که او پدر همان قائم است که جهان را پر از عدالت می کند وقلب شیعیان ما را روشن می کند. پرسیدم: کی خروج می کند؟ فرمود: این پرسش را از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) نمودند، فرمود:
- (انما مثله کمثل الساعة لا تأتیکم الا بغتة.
- (مثل او چون مثل رستاخیز است، جز به طور ناگهانی نیاید)(۲۲۷).
۹۲- (صاحب این امر چهار نشانه از چهار پیامبر دارد: نشانی از حضرت موسی، نشانی از عیسی، نشانی از یوسف ونشانی از حضرت محمد (صلی الله علیه وآله):
- نشانه اش از حضرت موسی، وحشت ونگرانی است.
- نشانه اش از حضرت یوسف، زندانی شدن اوست.
- نشانه اش از حضرت عیسی، اختلاف مردم در حق اوست که می گویند: مرده است وبرخی گویند نمرده است.
نشانه اش از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) قیام به شمشیر اوست)(۲۲۸).
بار خدایا یوسف زندانی ما تا به کی در زندان غیبت خواهد بود ودیدگان نگران مشتاقان چشم به راه او خواهد بود؟! ترا به حق حضرت زهرا در فرج عزیز زهرا تعجیل بفرما.
۹۳- (من مات ولیس له امام فمیتته میتة جاهلیة ومن مات وهو عارف لامامه، لم یضره تقدم هذا الأمر او تأخر، ومن مات وهو عارف لامامه کان کمن هو مع القائم فی فسطاطه).
- (هر کس بمیرد وامامش را بشناسد مرگ او مرگ جاهلی است، وهر کس بمیرد در حالی که امامش را می شناسد برای او آسیبی نمی رسد که امر ظهور زود باشد ویا دیر شود. کسی که با شناخت امام از دنیا برود همانند کسی است که دچار فرماندهی قائم (علیه السلام) باشد)(۲۲۹).
۹۴- (ایام الله عز وجل ثلاثة: یوم یقوم القائم، ویوم الکرة، ویوم القیامة).
- (ایام الله سه روز است:
۱- روز قیام قائم (علیه السلام).
۲- روز رجعت.
۳- روز قیامت)(۲۳۰).
این روایت به همین تعبیر از امام صادق (علیه السلام) نیز رسیده است(۲۳۱).
۹۵- (اذا استولی السفیانی علی الکور الخمس، فعدوا له تسعة اشهر).
- (هنگامی که سفیانی بر پنج شهر تسلط یافت، نه ماه بشمارید).
معنای این حدیث به قرینه ی احادیث فراوانی که ظهور حضرت بقیة الله روحی فداه را با خروج سفیانی در یک سال می داند، این است که نه ماه بعد از خروج سفیانی، آن مهر تابان ظهور خواهد کرد(۲۳۲).
در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) اسامی شهرهای پنجگانه چنین آمده است:
۱- دمشق
۲- حمص
۳- فلسطین
۴- اردن
۵- قنسرین(۲۳۳).
امام صادق (علیه السلام) در این حدیث مدت حکومت سفیانی را هشت ماه تمام فرموده است وتعبیر امام باقر (علیه السلام) این بود که از حکومت سفیانی نه ماه بشمارید، شاید وجه جمع بین این دو حدیث این باشد که سفیانی هشت ماه تمام حکومت می کند ودر آغاز ماه نهم حضرت بقیة الله روحی فداه قیام می کند.
۹۶- (کانت عصا موسی لآدم علیهما السلام، فصارت الی شعیب، ثم صارت الی موسی بن عمران، وانها لعندنا، وان عهدی بها آنفا وهی خضراء کهیئتها حین انتزعت من شجرتها وانها لتنطق اذا استنطقت وانها تصنع ما تومر، وانها حیث القیت تلقف ما یأفکون بلسانها).
- (عصای حضرت موسی قبلا از آن حضرت آدم بود سپس به حضرت شعیب وبعدا به حضرت موسی منتقل شد وهم اکنون در نزد ماست، در همین نزدیکی که آنرا می دیدم هنوز سبز بود همانند روزی که از درخت بریده شده. هنگامی که از آن، حرف خواسته شد حرف می زند. این عصا برای قائم ما (که درود خدا بر او باد) تهیه شده است. قائم ما به وسیله ی آن، کاری انجام می دهد که حضرت موسی انجام می داد. به این عصا هر چه امر شود انجام می دهد وآنچه دشمنان فراهم کنند با زبانش آنرا می بلعد)(۲۳۴).

۹۷- (عبد الله بن عطا می گوید: به خدمت امام باقر (علیه السلام) شرفیاب شدم وعرض کردم: شیعیان شما در عراق بسیار فراوانند ودر میان اهل بیت پیامبر کسی همانند شما نیست. فرمود: ای عبد الله! سخنان اراذل واوباش را در مغز خود وارد کرده ای، به خدا سوگند صاحب شما من نیستم. پرسیدم:
پس صاحب ما چه کسی است؟ فرمود:
- (انظر من یخفی علی الناس ولادته فهو صاحبکم).
- (نگاه کن، کسی که ولادتش بر مردم پوشیده بماند او صاحب شماست)(۲۳۵).
۹۸- (ابو حمزه ی ثمالی می گوید: در خدمت امام باقر (علیه السلام) بودم، چون مردم رفتند ومجلس خلوت شد فرمود:
- (یا ابا حمزه! من المحتوم الذی حتمه الله قیام قائمننا، فمن شک فیما اقول، لفی الله وهو به کافر).
- (ای ابا حمزه! از امور حتمی ای که خداوند حتمی ساخته است قیام قائم ماست، هر کس در این گفتار تردید کند خدا را در حال کفر ملاقات می کند).
سپس فرمود: پدر ومادرم به فدای کسی که همنام وهم کنیه ی من است(۲۳۶) او هفتمین فرزند من است که زمین مرا پر از عدالت کند هنگامی که پر از جور وستم شده باشد.
ای ابا حمزه! کسی که او را درک کند ودر برابر او تسلیم شود آن چنان که در برابر پیامبر وامیر مؤمنان تسلیم است، بهشت بر او واجب می شود وهر کس تسلیم نشود بهشت بر او حرام می شود وجایگاهش دوزخ است وجایگاه ستمگران چه زشت است)(۲۳۷).
جالب توجه وشایان دقت است که علمای اهل سنت نیز معتقدند که هر کس حضرت مهدی را انکار کند کافر است واین فتوی بر اساس روایتی است که به سند خود از جابر بن عبد الله انصاری نقل کرده اند که می گوید: رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:
- (من کذب بالدجال فقد کفر، ومن کذب بالمهدی فقد کفر).
- (هر کس دجال را انکار کند کافر است وهر کس مهدی را انکار کند کافر است)(۲۳۸).
از این رهگذر همه ی علمای اهل سنت وجود مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را می پذیرند، فقط برخی از آنها خیال می کنند که در آخر الزمان متولد خواهد شد ولی محققین آنها نیز او را فرزند امام حسن عسکری می دانند وغیبت او را می پذیرند.
دانشمند معاصر آقای (علی دوانی) در کتاب پرارج (دانشمندان عامه ومهدی موعود) اسامی بیش از صد تن از بزرگان اهل سنت را نقل کرده است که در کتابهای خود به ولادت حضرت ولی عصر (علیه السلام) اعتراف کرده اند واو را فرزند بلا فصل امام حسن عسکری (علیه السلام) می دانند.
۹۹- (کأنی باصحاب القائم (علیه السلام) وقد احاطوا بما بین الخافقین، فلیس من شیء الا وهو مطیع لهم حتی سباع الأرض وسباع الطیر، یطلب رضاهم فی کل شیء، حتی تفتخر الأرض وتقول: مربی الیوم رجل من اصحاب القائم (علیه السلام)).
- (گویی اصحاب قائم (علیه السلام) را با چشم خود می بینم که شرق وغرب جهان را تحت سیطره ی خود در آورده اند ودر روی زمین چیزی نیست جز اینکه از آنها فرمان می برد، حتی درندگان زمین وپرندگان آسمان. هر چیزی در جهان، رضایت آنها را جستجو می کند وقطعات زمین بر یکدیگر مباهات کرده می گویند: امروز یکی از یاران قائم (علیه السلام) بر فراز من قدم نهاد)(۲۳۹).
واقعا چه سعادتی بالاتر از آنکه انسان هر روز دیدگانش با جمال عالم آرای مهر تابان وقبله ی خوبان روشن گردد، ما چقدر محروم هستیم که از این فیض بزرگ محرومیم، که این محرومیت بدون تردید از خشم خدا بر مردم این زمان ناشی است، چنانکه امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
۱۰۰- (اذا غضب الله تبارک وتعالی علی خلقه نحانا عن جوارهم).
- (هنگامی که خداوند بر قومی غضب کند ما را از مجاورت آنها دور می سازد)(۲۴۰).
وجود مقدس حضرت بقیة الله روحی فداه به همین نکته اشاره می کنند ودر توقیع شریفی که به افتخار شیخ مفید (رحمة الله علیه) صادر فرموده اند می نویسند:
- (اگر چه ما در سرزمین دور دستی سکنی گزیده ایم که از جایگاه ستمگران بدوریم. زیرا خداوند مصلحت ما وشیعیان مؤمن ما را در این دیده که تا حکومت دنیا در دست تبهکاران است در این نقطه ی دور دست مسکن نماییم)(۲۴۱).
۱۰۱- (حکم بن عتبه می گوید: به خدمت امام باقر (علیه السلام) گفتم: شنیده ایم که مردی از شما ظهور کرده، عدالت را در میان این امت پیاده خواهد کرد؟ فرمود:
- (انا نرجو ما یرجو الناس، وانا نرجو لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد سیطول ذلک الیوم حتی یکون ما ترجو هذه الامة. وقبل ذلک فتنة شر فتنة یمسی الرجل مؤمنا ویصبح کافرا، ویصبح مؤمنا ویمسی کافرا، فمن ادرک ذلک منکم فلیتق الله تعالی ولیکن من احلاس بیته).
- (ما نیز چون دیگران انتظار آن روز را می کشیم وامیدوار هستیم که اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نباشد خداوند آنرا به قدری طولانی سازد که آرزوی این امت برآورده شود. ولی پیش از آن روز فتنه ای هست که بسیار فتنه ی جانکاهی است. انسان شب با ایمان می خوابد وصبح بی ایمان برمی خیزد. صبح با ایمان از خانه بیرون می رود وشب بی ایمان برمی گردد. هر کس چنین روزی را درک کند، از خدا تقوی کند وچون یکی از گلیمهای خانه اش باشد)(۲۴۲).
۱۰۲- حکم بن ابی نعیم می گوید: در مدینه به خدمت امام باقر (علیه السلام) رسیدم وگفتم: من در میان رکن ومقام نذر کرده ام که هنگامی که شما را در مدینه ملاقات کنم از مدینه بیرون نروم جز اینکه دانسته باشم که آیا قائم آل محمد شما هستید یا نه؟ امام (علیه السلام) چیزی نفرمود. در حدود یک ماه گذشت روزی در یکی از کوچه های مدینه مرا دید وفرمود: تو هنوز اینجا هستی؟ گفتم: آری، به شما گفتم که چه نذری دارم وشما چیزی به من نفرمودید.
فرمود: فردا صبح بیا منزل وپرسش خود را بپرس. فردا صبح به خدمتش مشرف شدم، فرمود: پرسش خود را بپرس. گفتم: من در میان رکن ومقام روزه وصدقه ای نذر کردم که هنگامی که شما را در مدینه ملاقات کردم از مدینه بیرون نروم جز اینکه دانسته باشم که آیا شما (قائم آل محمد) هستید یا نه؟ اگر شما باشید از شما جدا نشوم تا در حضورتان شمشیر بزنم واگر شما نباشید به دنبال کار وزندگی خود بروم. فرمود:
- ای حکم همه ی ما قائم به امر خدا هستیم.
گفتم: آیا شما (مهدی) هستید؟ فرمود:
- همه ی ما به سوی خدا هدایت می کنیم.
گفتم: آیا شما (صاحب شمشیر) هستید؟ فرمود:
- همه ی ما صاحب شمشیر هستیم ووارث شمشیر هستیم.
گفتم: آیا شما آن کسی هستید که دشمنان خدا را می کشد ودوستان خدا را عزت می بخشد ودین خدا را آشکار می سازد؟ فرمود:
- ای حکم چگونه ممکن است من او باشم؟! در صورتی که من به ۴۵ سالگی رسیده ام ولی صاحب این امر از من به سن کودکی نزدیکتر است وبر پشت مرکب از من چابکتر است)(۲۴۳).
روایات بسیار فراوانی داریم که حضرت بقیة الله روحی فداه هنگامی که ظاهر می شود بین ۳۰ الی ۴۰ ساله به نظر می رسد، وگرنه در دهها حدیث از غیبت طولانی آن حضرت گفتگو شده است وهرگز مقصود این نیست که سن واقعی آن حضرت کمتر از ۴۵ باشد بلکه برحسب آنچه مردم از سیمای مبارک آن حضرت تصور می کنند جوان با طراوت وشادابی است که بین ۳۰ الی ۴۰ می باشد.
۱۰۳- (امام باقر (علیه السلام) می فرماید: حضرت موسی (علیه السلام) چون سفر اول را خواند شرح فضائل قائم آل محمد در آن دید عرض کرد: پروردگارا مرا قائم آل محمد قرار بده.
خطاب شد: او از نسل احمد (صلی الله علیه واله) خواهد بود.
چون سفر دوم را خواند نظیر همان مطالب را دید وباز چنین در خواستی کرد وباز همان خطاب فرا رسید.
چون سفر سوم را خواند باز هم نظیر آن مطالب را یافت وشبیه همان درخواست را از پیشگاه حضرت احدیت نمود وشبیه همان پاسخ را دریافت کرد)(۲۴۴).
۱۰۴- (اذا قام القائم (عجل الله فرجه) سار الی الکوفة وهدم بها اربع مساجد ولم یبق مسجد علی وجه الأرض له شرف الا هدمه وجعلها جما ووسع الطریق الأعظم، وکسر کل جناح خارج فی الطریق، وابطل الکنف والمیازیب، ولا یترک بدعة الا ازلها ولا سنة الا اقامها، ویفتح قسطنطینیة والصین وجبال الدیلم ویمکث علی الأرض سبع سنین من سنینکم هذه، ثم یفعل الله ما یشأ).
- (هنگامی که قائم (عجل الله فرجه) قیام کند رهسپار کوفه می شود وچهار مسجد را در آنجا ویران می کند وهر مسجدی که محل مرتفع دارد خراب می کند وهموار می سازد. راه اصلی را توسعه می دهد وسایبانهایی را که وارد خیابانها شده، برمی دارد وسایبان وناودانی به کوچه ها اجازه نمی دهد. وهر بدعتی را نابود می کند، وهفت سال به این منوال می گذرد. آنگاه خداوند هر چه اراده کند، انجام دهد)(۲۴۵).
ممکن است منظور از چهار مسجدی که حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در کوفه خراب می کند، مساجد چهارگانه ای باشد که به شکرانه ی شهادت امام حسین (علیه السلام) ساخته شده است! ومنظور از محل مرتفع مساجد، قسمتهای مرتفعی باشد که در کشورهای سنی مرسوم است وبه آن شاه نشین می گویند که حضرت بقیة الله ارواحنا فداه آنها را خراب کرده، مساجد را هموار می سازد تا این نشانه ی اختلاف طبقاتی نیز از بین برود.
۱۰۵- (کل رایة ترفع قبل قیام القائم، فصاحبها طاغوت).
- (هر پرچمی که پیش از قیام قائم (عجل الله فرجه) بر افراشته شود، صاحبش طاغوت است)(۲۴۶).
۱۰۶- (القائم منا منصور بالرعب، موید بالنصر تطوی له الأرض وتظهر له الکنوز، یبلغ سلطانه المشرق والمغرب، ویظهر به الله دینه علی الدین کله ولو کره المشرکون، فلا یبقی فی الأرض خراب الا عمر، وینزل روح الله عیسی بن مریم، فیصلی خلفه).
- (قائم ما به رعب ووحشت در دل مردم تأیید شده، وبا نصرت خداوندی تقویت شده، زمین در زیر پاهایش طی می شود. گنجینه های زمین برای او آشکار می شود وسلطنتش به شرق وغرب جهان می رسد. خداوند دین خود را به دست او بر همه ی ادیان پیروز می سازد، اگرچه مشرکان خوش ندارند. در روی زمین جای ویرانی نمی ماند جز اینکه آباد می کند. حضرت عیسی روح الله (علیه السلام) نازل می شود وپشت سر او نماز می خواند).
محمد بن مسلم پرسید: قائم شما کی ظاهر می شود؟ فرمود: هنگامی که:
۱- مردها خود را به زنان تشبیه کنند.
۲- زنها خود را به مردان تشبیه کنند.
۳- مردان به مردان وزنان به زنان بسنده کنند.
۴- زنها سوار بر زینها شوند.
۵- شهادت دروغ پذیرفته شود.
۶- شهادت راست رد گردد.
۷- خون سبک شمرده شود.
۸- روابط نامشروع رواج پیدا کند.
۹- ربا خواری رائج گردد.
۱۰- اشرار از ترس زبانشان احترام شوند.
۱۱- سفیانی از شام خارج شود.
۱۲- یمانی قیام کند.
۱۳- سپاه سفیانی در سرزمین بیدا خسف شوند.
۱۴- جوانی از آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) به نام (محمد بن حسن نفس زکیه) در میان رکن ومقام کشته شود.
۱۵- صحیفه ی آسمانی شنیده شود که می گوید: حق با او (قائم (علیه السلام)) وشیعیان اوست.
در چنین موقعی قائم ما (ارواحنا فداه) خارج می شود وپشت خود را به دیوار کعبه تکیه می دهد وسیصد وسیزده نفر در اطراف او جمع می شوند. اولین چیزی که به زبان می آورد. این آیه ی شریفه است:
(بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین).
سپس می فرماید: من تنها بازمانده از حجتهای پروردگار وخلیفه ی خدا در میان شما هستم. کسی نمی ماند، جز اینکه به او سلام کرده می گوید:
(السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه).
هنگامی که ده هزار نفر برای یاری او گرد آمدند، دیگر در روی زمین بتی نمی ماند جز اینکه طعمه ی حریق می شود. واین روز پر شکوه پس از یک غیبت طولانی است تا معلوم شود که چه کسی به غیب ایمان می آورد واز خدا اطاعت می کند)(۲۴۷).
۱۰۷- (یقوم القائم بکتاب جدید وقضاء جدید، علی العرب شدید. لیس شانه الا السیف. لا یستتیب احدا ولا تأخذه فی الله لومة لائم).
- (قائم (علیه السلام) با کتابی تازه، امری تازه وداوری تازه ظاهر می شود. بر عرب بسیار سخت خواهد بود. جز شمشیر کاری ندارد. کسی را وادار به توبه نمی کند. ودر راه اجرای احکام الهی از نکوهش وسرزنش احدی اندیشه نمی کند)(۲۴۸).
آری پیش از ظهور آن حضرت تعالیم عالیه ی اسلام به قدری تحریف وتأویل می شود که به هنگام پیاده شدن احکام اصیل اسلامی، چیزی تازه به نظر می رسد، حتی برداشت مردم از قرآن آن قدر دگرگون می شود که تفسیر صحیح قرآن چیزی تازه به شمار می آید. او حق را عرضه می کند وهر کس نپذیرد به سزای عناد ولجاجتش می رساند.
۱۰۸- (یا ابا حمزة! لا یقوم القائم الا علی خوف وزلزال وفتنة وبلاء یصیب الناس، وطاعون قبل ذلک وسیف قاطع بین العرب، واختلاف شدید بین الناس وتشتیت وتشتت فی دینهم وتغیر من حالهم، حتی یتمن المتمنی الموت صباحا ومساءا من عظم ما یری من کأب الناس واکل بعضهم بعضا وخروجه اذا خرج، عند الیأس والقنوط. فیاطوبی لمن ادرکه وکان من انصاره والویل کل الویل لمن خالفه امره وکان من اعدائه).
- (ای ابا حمزه! قائم ما (عجل الله فرجه) قیام نمی کند مگر پس از ترس شدید، اضطرابها، نگرانیها، فتنه ها وبلاهایی که بر مردم وارد شود. وپیش از آن فتنه ها طاعون شایع شود وشمشیر در میان عربها حاکم گردد واختلاف وپراکندگی در دین ودگرگونی در اوضاع پدید آید. انسان به قدری شاهد گرفتاری مردم می شود که هر صبح وشام از خدا مرگ خویش را درخواست وآرزو می کند. پس از یک چنین یأس ونومیدی او ظاهر می شود. خوشا به حال کسی که او را درک کند وبه یاری او برخیزد. وای به حال کسی که با او مخالفت کند واوامر او را نپذیرد وبا او به دشمنی برخیزد)(۲۴۹).
۱۰۹- (اذا ظهر القائم (علیه السلام) ظهر برایة رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) وخاتم سلیمان وحجر موسی وعصاه).
- (هنگامی که قائم (علیه السلام) ظاهر شود، پرچم رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) انگشتر حضرت سلیمان (علیه السلام)، سنگ وعصای حضرت موسی (علیه السلام) را همراه خود می آورد)(۲۵۰).
۱۱۰- (فضیل می گوید: به خدمت امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: آیا برای آن روز پرشکوه وقت معینی هست؟ فرمود:
- (کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون).
- (هر کس وقت تعیین کند، دروغ گفته است. هر کس وقت تعیین کند، دروغ گفته است. هر کس وقت تعیین کند، دروغ گفته است)(۲۵۱).

بخش دهم: مهدی از دیدگاه امام صادق

(لکل اناس دولة یرقبونها ودولتنا فی آخر الزمان تظهر).
(برای هر ملتی دولتی است که در انتظارش به سر می برند، دولت ما نیز در آخر الزمان ظاهر خواهد شد).
(امام صادق (علیه السلام))(۲۵۲).
مصادف شدن دوران امامت پیشوای ششم شیعیان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) با انقراض رژیم ستمگر اموی وآغاز رژیم جنایت پیشه ی عباسی فرصت بسیار خوبی برای آن حضرت پیش آورد تا تعالیم عالیه ی اسلام را در سطح بسیار گسترده ای در میان مسلمانان تعلیم نموده، علوم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) را پخش ومنتشر کند.
بدیهی است که هر رژیم پلید وخون آشام هنگامی که در سراشیبی سقوط قرار گرفت، با تمام قدرت برای نگهداری خود از سقوط حتمی تلاش می کند ودر نتیجه یک آزادی کاذب برای شخصیتها می دهد، از این رو امام باقر (علیه السلام) از این فضای باز به اصطلاح سیاسی استفاده کرده، پایه های دانشگاه علوم شیعه را پی ریزی نمود وامام جعفر صادق (علیه السلام) آن را محکم واستوار ساخت. پس از سقوط رژیم اموی، رژیم جنایت پیشه ی عباسی روی کار آمد.
این رژیم اگرچه در جنایت گوی سبقت را از رژیم قبلی ربود ولی علی الظاهر به محبت اهل بیت (علیهم السلام) تظاهر می کرد، وبنی هاشم را پسر عموهای خود خطاب می کرد، دژخیمان رژیم اموی پیشوایان اهل بیت (علیهم السلام) را می کشتند وجشن می گرفتند، ولی سران رژیم عباسی امامان اهل بیت (علیهم السلام) را می کشتند وعزای ملی اعلام می کردند.
بدیهی است که آنها بیشت از رژیم اموی توانستند ضربه های کاری بر پیکر اهل بیت (علیهم السلام) وارد سازند، ولی امام صادق (علیه السلام) از همین آزادی کاذب وفضای باز سیاسی استفاده کرده، تشنگان دانش وفضیلت را از سراسر جهان به دور خود گرد آورد، ودر آن زمان غربت دانش وفرهنگ، بیش از چهار هزار شاگرد تربیت نمود ودر بیش از ۵۰۰ رشته متخصص تحویل جامعه اسلامی داد.
ولذا می بینیم فی المثل شاگردی که در علم شیمی تریبت نموده، پس از گذشت سیزده قرن هنوز هم در جهان غرب به عنوان پدر شیمی شناخته شده وبیش از ۵۰۰ جلد از تألیفات او (جابر بن حیان) به زبانهای اروپایی ترجمه شده است.
وقتی که سر آمد شاگردان امام صادق (علیه السلام) توانسته باشد بیش از ۳۹۰۰ رساله وکتاب در علوم شیمی، ریاضی وغیره تألیف نماید، سرآمد شاگردانش در فقه وتفسیر وحدیث وعقاید، طبعا مقامی بسیار والا خواهند داشت واحادیث واصله از آنها در هر رشته ای بیرون از شمار خواهد بود. از این رهگذر خواننده ی گرامی توجه دارد که اگر بخواهیم روایات واصله از امام صادق (علیه السلام) در رابطه با برنامه ی جهانی ونهضت همگانی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه استقصا کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود. ولذا دامن سخن فرامی چینیم وبه نقل نمونه هایی از آن بسنده می کنیم:
۱۱۱- (من اقر بجمیع الأئمة (علیهم السلام) وجحد المهدی (ارواحنا فداه) کان کمن اقر بجمیع الأنبیاء وجحد محمدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) نبوته).
- (کسی که به همه ی امامان (علیهم السلام) معتقد باشد وحضرت مهدی (ارواحنا فداه) را رد کند، مانند کسی است که همه ی پیامبران را بپذیرد ورسالت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) را رد کند).
پرسیدند: ای فرزند پیامبر! مهدی از تبار شما چه کسی است؟ فرمود:
- (الخامس من وله السابع، یغیب عنکم شخصه ولا یحل لکم تسمیته).
- (او پنجمین فرزند هفتمین امام است. خود او از دیدگان شما غایب می شود وبردن نام او بر شما روا نخواهد بود)(۲۵۳).
۱۱۲- (مهرم وارد خدمت امام صادق (علیه السلام) شده، سوال کرد: این امر که ما در انتظار آن به سر می بریم، چه وقتی واقع خواهد شد؟ فرمود:
- (کذب الوقاتون، وهلک المستعجلون، ونجی المسلمون).
- (آنانکه وقتی تعیین کردند، دروغ گفتند. آنانکه شتاب کردند، هلاک شدند. آنانکه تسلیم اراده ی خدا شدند، نجات یافتند)(۲۵۴).
امام صادق (علیه السلام) با جمله ی: (هلک المستعجلون) ما را از شتابزدگی نهی می کند تا از آثار سوء آن در صورت تأخیر این امر در امان باشیم، وگرنه در دهها حدیث معتبر به ما امر شده که هر لحظه منتظر ظهور باشیم وهر لحظه ای که به یاد آن مهر تابان وقبله ی خوبان افتادیم، از خدای مهربان تعجیل فرج آن بزرگوار را بخواهیم که تلاش برای ایجاد زمینه ی ظهور ونیایش برای تعجیل ظهور، شتابزدگی به شمار نمی آید.
۱۱۳- (ینادی باسم القائم (علیه السلام) فی لیلة ثلاث وعشرین، ویقوم فی یوم عاشورا، وهو الیوم الذی قتل فیه الحسین بن علی (علیه السلام) لکأنی به فی یوم السبت العاشر من المحرم قائما بین الرکن والمقام، جبرئیل (علیه السلام) عن یمینه ینادی: (البیعة لله)، فتصیر الیه شیعته من اطراف الأرض تطوی لهم طیا حتی یبایعوه، فیملأ الله به الأرض عدلا کما ملئت جورا وظلما).
- (در شب بیست وسوم (ماه رمضان) به نام قائم (علیه السلام) از آسمان ندا می شود ودر روز عاشورا که روز شهادت امام حسین (علیه السلام) است، قیام می کند. گویی با چشم خود می بینم که آن بزرگوار در روز شنبه دهم محرم در میان رکن ومقام ایستاده، جبرئیل (علیه السلام) در طرف راست آن حضرت بانگ برمی آورد که: (البیعة لله)، پس شیعیان او از اطراف جهان به سوی او می شتابند، زمین در زیر پاهایشان طی می شود، تا به محضر او رسیده، بیعت می کنند. روی زمین را پر از عدل وداد کند، آن چنانکه پر از جور وستم شده باشد)(۲۵۵).
چقدر به جاست که آن دست انتقام الهی در روز حرام وماه حرام، در مسجد الحرام، ظاهر شود وخون به ناحق ریخته شده ی جد بزرگوارش سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) وهمه ی شهیدان ومظلومان در راستای تاریخ را از ستمگران وستم پیشگان بگیرد. چه خونها که به ناحق ریخته نشده؟ چه حریمها که به ناحق تعدی نشده؟ چه حقوق توده ها که زیر پای ستمگران لگدمال نشده؟ ای عزیز فاطمه! بپاخیز وکاخ ستمگران را بر سرشان فرو ریز. ای منتقم! بپاخیز وخون شهدای راه فضیلت را از جلادان ودژخیمان تاریخ بگیر. ای مهدی فاطمه! بپاخیز وحقوق غصب شده ی فاطمه سلام الله علیها را از غاصبان فدک در راستای تاریخ بگیر.
۱۴۴- (ان القائم منا غیبة یطول امدها).
- (برای قائم ما (علیه السلام) غیبتی است که مدتش بسیار طولانی خواهد بود).
راوی حدیث، سدیر می گوید: گفتم: ای فرزند فاطمه! چرا غیبت او این قدر طولانی می شود؟ فرمود:
- (ان الله عز وجل ابی الا ان یجری فیه سنن الأنبیاء (علیه السلام) فی غیباتهم، وانه لا بد له یا سدیر من استیفاء مدد غیباتهم).
- (خدای تبارک وتعالی هرگز اجازه نمی دهد جز اینکه سنتهای پیامبران (علیهم السلام) در رابطه با غیبتهایشان در مورد او نیز جاری گردد. ای سدیر! او به ناگزیر باید به مدت مجموع غیبتهای پیامبران (علیهم السلام) در پشت پرده ی غیبت بماند)(۲۵۶).
۱۱۵- (ابو بصیر از پیشگاه امام صادق (علیه السلام) از ظهور قائم عجل الله فرجه پرسید، فرمود:
- (کذب الوقاتون، انا اهل بیت لا نوقت).
- (تعیین وقت کننده ها دروغ می گویند. ما اهل بیتی هستیم که هرگز وقت تعیین نمی کنیم)(۲۵۷).
۱۱۶- (اذا اجتمعت ثلاثة اسماء متوالیة: محمد وعلی والحسن فالرابع القائم (علیه السلام)).
- (هنگامی که سه نام: محمد وعلی وحسن (علیه السلام)، پشت سر هم قرار گرفت، چهارمی آنها قائم (ارواحنا فداه) می باشد)(۲۵۸).
پیشوایان معصوم (علیهم السلام) با آوردن مشخصات فراوانی هر گونه تردید را از آن مهر تابان برداشته اند، که یک نمونه ی آن، حدیث فوق است، که پیش از ولادت امام جواد (علیه السلام) از پشت سر قرار گرفتن سه نام مقدس: محمد (امام جواد (علیه السلام))، علی (امام هادی (علیه السلام)) وحسن (امام حسن عسکری (علیه السلام)) خبر داده وچهارمی آنها را (قائم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم)) معرفی نموده است. به هنگام صدور این احادیث بیش از یک صد سال به زمان ولادت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه باقی بود. وبرخی از شاگردان امام صادق (علیه السلام) در عصر آن حضرت، کتابهای مستقلی در پیرامون ولادت وغیبت حضرت ولی عصر (علیه السلام) نوشته بودند.
۱۱۷- (لیس بین قائم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) وبین قتل النفس الزکیة الا خمس عشر لیلة).
- (میان ظهور قائم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) وبین قتل نفس زکیه بیش از ۱۵ روز فاصله نیست)(۲۵۹).
یکی از علایم حتمی ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه کشته شدن یکی از فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد الحرام، در میان رکن ومقام است، که طبق برخی از احادیث نام او (محمد بن الحسن) می باشد. این نفس زکیه هیچ ارتباطی با نفس زکیه ای که از اولاد امام حسن مجتبی (علیه السلام) واز امامان زیدی است، ندارد. طبق روایت فوق میان کشته شدن او با ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بیش از دو هفته فاصله نخواهد بود.
۱۱۸- (اذا قام قائم آل محمد بنی فی ظهر الکوفة مسجدا له الف باب، واتصلت بیوت اهل الکوفة بنهری کربلا).
- (هنگامی که قائم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) قیام کند در پشت کوفه مسجدی می سازد که برای آن هزار درب خواهد بود وخانه های کوفه به دو رودخانه ی کربلا (فرات ودجله) متصل خواهد شد)(۲۶۰).
۱۱۹- (یفقد الناس امامهم، یشهد الموسم فیراهم ولا یرونه).
- (امام وپیشوای مردم غائب می شود، در موسم حج شرکت می کند ومردم را می بیند ولی مردم او را نمی بینند)(۲۶۱).
۱۲۰- (ویل لطغاة العرب من امر قد اقترب).
- (وای بر طاغوتهای عرب از حادثه ای که نزدیک شده است).
ابن ابی یعفور پرسید: چه تعدادی از عرب در رکاب حضرت قائم (ارواحنا فداه) خواهند بود؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: نفر یسیر): تعدادی بسیار اندک ابن ابی یعفور گفت: امروز تعداد افرادی که آن روز پر شکوه را بازگو می کنند، بسیار زیاد هستند!. فرمود:
- (لا بد للناس من ان یمحصوا ویمیزوا ویغربلوا، ویستخرج فی الغربال خلق کثیر).
- (به ناگزیر مردم باید امتحان شوند، جدا شوند، غربال شوند. به هنگام غربال شدن افراد بیشماری از غربال می افتند)(۲۶۲).
۱۲۱- (مفضل بن عمر می گوید: به خدمت امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدم وعرضه داشتم: ای سرور من! ای کاش در مورد جانشین بعد از خود برای ما پیمانی مقرر می کردید! فرمود:
- (الامام من بعدی ابنی موسی (علیه السلام) والخلف المأمول المنتظر (م، ح، م، د) ابن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی (علیه السلام)).
- (امام بعد از من پسرم موسی (موسی بن جعفر (علیه السلام)) است واما خلف منتظر او (م، ح، م، د) پسر حسن (عسگری) پسر علی (هادی) پسر محمد (جواد) پسر علی (رضا) پسر موسی (کاظم) (علیهم السلام) می باشد)(۲۶۳).
۱۲۲- (ابراهیم کرخی می گوید: به خدمت امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدم، در خدمت آن حضرت نشسته بودم، فرزند بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) که خردسال بود، وارد شد. به سویش دویدم وبر دیدگانش بوسه زدم. چون نشستم امام صادق (علیه السلام) فرمود:
- (ای ابراهیم! او بعد از من امام وصاحب توست. گروهی در حق او گمراه می شوند وبه هلاکت می افتند. گروهی هدایت شده، سعادت می یابند. خداوند قاتل او را لعنت کند وعذابش را افزون کند. خداوند از صلب او بهترین اهل زمین در زمان خویش را ظاهر می سازد، که همنام جد بزرگوارش ووارث احکام وفضائل اوست. معدن امامت وسرآمد حکمتهاست).
- (او را (حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) را ستم پیشه ی بنی فلان (بنی عباس) پس از مکر وحیله ی فراوان از روی حسادت می کشد. ولکن خداوند اراده اش را اجراء می کند، اگر چه مشرکان نخواهند).
- (خداوند از نسل او تعداد دوازده هدایتگر را تکمیل می کند که خداوند آنها را به کرامت خود اختصاص داده وآنها را به مکان اقدس خود راه داده است).
- (المقر بالثانی عشر منهم کالشاهر سیفه بین یدی رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) یذب عنه).
- (کسی که به دوازدهمین آنها ایمان بیاورد، همانند کسی است که شمشیر کشیده در پیشاپیش رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) جهاد کند).
ابراهیم کرخی می گوید: در این موقع یکی از وابستگان رژیم بنی امیه وارد مجلس شد وامام صادق (علیه السلام) سخن خود را قطع کرد. من در آن سفر یازده بار به خدمت آقا شرفیاب شدم که دنباله ی آن مطلب را بشنوم موفق نشدم. سال بعد که به خدمت آن حضرت رسیدم، مطلب را از همان جا ادامه داد وفرمود:
- (یا ابراهیم! المفرج للکرب عن شیعته بعد ضنک شدید، وبلاء طویل، وجزع وخوف، فطوبی لمن ادرک ذلک الزمان. حسبک یا ابراهیم).
- (ای ابراهیم! او پس از یک تنگنای شدید وبلای طولانی وترس ووحشت واضطراب، غم واندوه شیعیان را می زداید. خوشا به حال آنان که آن زمان را درک کنند. ترا بس است ای ابراهیم)(۲۶۴).
بسیار جالب است که امام (علیه السلام) علاقه ی زاید الوصف او را به شنیدن دنباله ی حدیث می داند وپیش از آنکه او سوال کند، دنباله ی حدیث یک سال قبل را بازگو می کند ودر پایان اضافه می کند که همین مقدار توضیح او را کفایت می کند.
ابراهیم کرخی می گوید: هرگز از هیچ مسافرتی این چنین خوشحال وشاداب برنگشته بودم.
۱۲۳- (خروع الثلاثة: السفیانی والخراسانی والیمانی، فی سنة واحدة، فی شهر واحد، فی یوم واحد، ولیس فیها رایة بأهدی من رایة الیمانی، لانه یدعو الی الحق).
- (خروج سفیانی، خراسانی ویمانی، هر سه در یک سال، یک ماه ویک روز است. در آن میان هیچ پرچمی مستقیم تر از پرچم یمانی نیست، زیرا که او به حق فرامی خواند)(۲۶۵).
در مستقیم بودن پرچم سید خراسانی هیچ تردیدی نیست ولی از این حدیث استفاده می شود که پرچم یمانی از او نیز مستقیم تر است.
۱۲۴- (اذا قام القائم (علیه السلام) دعی الناس الی الاسلام جدیدا وهداهم الی امرقد دثر، فضل عنه الجمهور، وانما سمی لقائم مهدیا، لأنه یهدی الی أمر مضلول عنه، وسمی القائم، لقیامه بالحق).
- (چون قائم (علیه السلام) قیام کند مردم را از نوبه سوی اسلام دعوت می کند وآنها را به چیزی که در میان آنها کهنه شده وآثارش از بین رفته، فرامی خواند. از این رو جمهور امت از دعوت او سرپیچی می کنند وگمراه می شوند. به قائم ما (مهدی) گفته می شود، زیرا به چیزی که مردم از آن گم شده اند هدایت می کند. وبه او (قائم) گفته می شود، زیرا قائم به حق می کند)(۲۶۶).
۱۲۵- (لابد لصاحب هذا الامر من غیبة، ولا بد فی غیبة من عزلة، ونعم المنزل طیبة، وما بثلاثین من وحشة).
- (برای صاحب این امر به ناگزیر غیبتی هست. ودر دوران غیبت باید از مردم کناره گیری کند. مدینه چه جایگاه خوبی هست. وبا وجود سی تن وحشتی نیست)(۲۶۷).
از این حدیث نکات ارزنده ای استفاده می شود از آن جمله این که در دوران غیبت تعدادی از اوتاد که غالبا شمار آنها ۳۰ تن می باشد، در محضر آن قبله ی خوبان وخورشید تابان هستند، که اوامر آن حضرت را اجرا کنند، به فرمان آن حضرت به یاری گمشدگان وگرفتاران بشتابند وبه وسیله ی آنها از وجود اقدس کعبه ی موعود وقبله ی مقصود رفع غربت بشود. اگر عمر یکی از آنها به سر آید. یکی دیگر از اوتاد وصالحان جانشین او می شود وتعداد ۳۰ همواره محفوظ می ماند. همچنین از این حدیث برمی آید که توقف حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در مدینه بیش از دیگر اماکن مقدسه است، اگرچه بر اساس دلایل دیگر آن حضرت را محل اقامتی در سرزمینهای دور افتاده هست که (جزیره ی خضرا) نامیده می شود ومطابق برخی از تحقیقها بعید نیست که با (مثلث برمودا) منطبق باشد.
۱۲۶- (ان الله تبارک وتعالی خلق اربعة عشر نورا قبل خلق الخلق باربعة عشر الف عام، فهی ارواحنا. فقیل: یا ابن رسول الله ومن الأربعة عشر؟ فقال: محمد وعلی وفاطمة والحسن والحسین والأئمة من ولد الحسین (علیه السلام) آخرهم القائم (عجل الله فرجه) الذی یقوم بعه غیبته، فیقتل الدجال ویطهر الأرض من کل جور وظلم).
- (خدای تبارک وتعالی چهارده هزار سال پیش از آفرینش جهان خلقت، چهارده نور آفرید، که آنها ارواح ما می باشد. گفته شد: ای فرزند پیامبر! آن چهارده تن کیانند؟ فرمود: محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم)، علی (علیه السلام)، فاطمه (سلام الله علیها)، حسن (علیه السلام)، حسین (علیه السلام) وامامان معصوم از اولاد حسین (علیه السلام) که آخر آنها (قائم) (عجل الله فرجه) است که پس از دوران غیبت قیام می کند ودجال را می کشد وزمین را از هرگونه جور وستم پاک می سازد)(۲۶۸).
۱۲۷- (منا اثنا عشر مهدیا، مضی ستة وبقی ستة، یضع الله فی السادس ما احب).
۱۲‑ -۱۲۸ تن هدایتگر از ما هست که شش تن از آنها گذشته، وشش تن دیگر باقی است. خدای در ششمی آنها، آنچه می خواهد قرار می دهد)(۲۶۹).
- (سنة الفتح تنشق الفرات، حتی تدخل ازقة الکوفة)
- (در سال فتح، فرات طغیان می کند (ویا سد آن شکسته می شود) وآب فرات به کوچه های کوفه وارد می شود)(۲۷۰).
۱۲۹- (طوبی لمن تمسک بامرنا فی غیبة قائمنا فلم قلبه بعد الهدایة).
- (خوشا به حال آنکه در زمان غیبت قائم ما (ارواحنا فداه) به امر ما چنگ بزند وبعد از هدایت قلبش نلغزد)(۲۷۱).
۱۳۰- (اقرب ما یکون العباد من الله عز وجل وارضی ما یکون عنهم، اذا افتقدوا حجة الله عز وجل، فلم یظهر لهم ولم یعلموا بمکانه، وهم فی ذلک یعلمون انه لم تبطل حجج الله عنهم وبیناته. فعندها فتوقعوا الفرج صباحا ومساءا، وان اشد ما یکون غضب الله تعالی علی اعدائه اذا افتقدوا حجة الله فلم یظهر لهم، وقد علم ان اولیائه لا یرتابون. ولو علم انهم یرتابون لما غیب عنهم حجته طرفة عین، ولا یکون ذلک الا علی رأس شرار الناس).
- (نزدیکترین موقع مردم به خداوند، بیشترین موقع خشنودی خدا از مردم، هنگامی است که حجت خدا در میان مردم نباشد وبر آنها آشکار نشود وجای حجت خدا را ندانند. ولی باور دارند که حجت خدا ونشانه های او باطل نشده است. در چنین مقطعی هر صبح وشام منتظر فرج باشید. وشدیدترین موقع خشم خدا بر دشمنان خود هنگامی است که حجت خدا در میان آنها نباشد وبر آنها ظاهر نشود. خداوند می دانست که دوستان او در مورد حجت خدا دچار شک وتردید نمی شوند. واگر می دانست که آنها دچار شک وتردید می شوند حتی به مقدار یک چشم به هم زدن حجت خود را پنهان نمی کرد. غیبت حجت خدا در زمانی خواهد بود که بدترین مردم بر آنها حکومت کند)(۲۷۲).
۱۳۱- (اما والله لیغیبن عنکم مهدیکم، حتی یقول الجاهل منکم: ما لله فی آل محمد حاجة، ثم یقبل کالشهاب الثاقب، فیملأها عدلا وقسطا کما ملئت جورا وظلما).
- (به خدا سوگند مهدی شما از دیدگان شما پنهان می شود، افراد خیره سر گویند: خداوند نیازی به آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) ندارد، آنگاه چون (شهاب ثاقب) (ستاره ی درخشان) ظاهر می شود وزمین را پر از عدل وداد کند، آنچنانکه پر از جور وستم شده باشد)(۲۷۳).
۱۳۲- (عبد الله بن منصور بجلی می گوید: از محضر امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: نام سفیانی چیست؟ فرمود:
- (وما تصنع باسمه اذا ملک کور الشام الخمس: دمشق وحمص، وفلسطین، والاردن، وقنسرین، فتوقعوا عند ذلک فرجا).
- (ترا با نام او چه کار؟ هنگامی که پنج ناحیه ی شام را بگیرد: دمشق، حمص، فلسطین، اردن وقنسرین را، پس منتظر فرج باشید).
عبد الله بن منصور پرسید: آیا نه ماه سلطنت می کند؟ فرمود:
- (نه، بلکه هشت ماه حتی یک روز هم از هشت ماه تجاوز نمی کند)(۲۷۴).
۱۳۳- (یا ابا بصیر! طوبی لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فی غیبته، والمطیعین له فی ظهوره، اولئک اولیائناء الله الذین لا خوف علیهم ولا هم یحزنون).
- (ای ابا بصیر! خوشا به حال شیعیان قائم که در زمان غیبت انتظار او را می کشند، ودر زمان ظهور فرمان او را می برند. آنهایند اولیاء خدا که باکی بر آنها نیست وهرگز دچار اندوه نخواهند شد)(۲۷۵).
۱۳۴- (سدیر می گوید از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرماید:
- (ان فی القائم شبه من یوسف)
- (در قائم (علیه السلام) شباهتی به حضرت یوسف (علیه السلام) هست).
گفتم: در مورد داستان او می فرمائید، یا در مورد یادداشت او؟ فرمود:
- (این خوک سیرتان امت، کجای این مطلب را انکار می کنند؟! برادران حضرت یوسف (علیه السلام) در یک گروه بودند وهمگی اولاد پیامبر بودند، یوسف را به دست خود فروخته بودند، خود برادران او بودند، او را نشناختند، تا او گفت: (من یوسف هستم). این امت چرا انکار می کنند که خداوند مدتی حجت خود را در میان آنها پوشیده نگهدارد)!...
- (چه اشکالی وجود دارد که خداوند با حجت خود همچون حضرت یوسف (علیه السلام) رفتار کند؟ حجت خدا در میان آنها باشد، از بازار آنها عبور کند، قدم روی قدمهای آنها بگذارد، ولی مردم او را نشناسند، تا روزی که خداوند اجازه صادر کند که خود را معرفی نماید، چنانکه به حضرت یوسف (علیه السلام) اجازه فرمود(۲۷۶).
۱۳۵- (یزجر الناس قبل قیام القائم عن معاصیهم بنار یظهر فی السماء وحمره تجلل السماء، وخسف ببغداد وخسف ببلد البصرة، ودماء تسفک بها، وخراب دورها، وفناء یقع فی اهلها، وشمول اهل العراق خوف لا یکون معه قرار).
- (پیش از قیام قائم (ارواحنا فداه) مردم به وسائلی از گناه ترسانیده می شوند:
۱- به وسیله ی آتشی که در آسمان ظاهر می شود.
۲- به وسیله ی سرخی فراگیری که آسمان را فرامی گیرد.
۳- به وسیله ی خسفی در بغداد.
۴- به وسیله ی خسفی در شهر بصره.
۵- به وسیله ی خونهایی که در بصره ریخته می شود.
۶ به وسیله ی ترس واضطرابی که همه ی عراق را فرامی گیرد وآرامش را از همه ی آنها سلب می کند)(۲۷۷).
۱۳۶- (سید حمیری در یک حدیث طولانی می گوید: به خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: ای فرزند پیامبر! روایات فراوانی در مورد غیبت از پدران بزرگوار شما به ما رسیده است، به ما خبر دهید که این غیبت در مورد چه کسی واقع خواهد شد؟ فرمود:
- (ستقع بالسادس من ولدی، والثانی عشر من الأئمة الهداة، بعد رسول الله اولهم امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) وآخرهم القائم بالحق، بقیة الله فی ارضه، صاحب الزمان وخلیفة الرحمان، والله لو بقی فی غیبته ما بقی نوح فی قومه، لم یخرج من الدنیا حتی یظهر فیملأ الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت جورا وظلما).
- (این غیبت در مورد ششمین فرزند من واقع می شود که دوازدهمین امام از امامهای هدایتگر بعد از رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) می باشد، که اولین آنها امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه السلام) است وآخرین آنها: قائم به حق، یکتا بازمانده از حجتهای خدا در روی زمین، صاحب زمان وخلیفه ی یزدان ارواح العالمین له الفداء است. به خدا سوگند، اگر به مقدار عمر نوح (علیه السلام) در پشت پرده بماند، از دنیا بیرون نمی رود جز اینکه ظاهر شده، جهان را پر از عدل وداد کند، چنانکه پر از جور وستم شده باشد)(۲۷۸).
۱۳۷- (سیأتی مسجد کم هذا- یعنی: مکة- ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلا... فتنادی بکل واد: هذا المهدی یقضی بقضاء آل داود، لا یسأل علیه بینة).
- (سیصد وسیزده مرد در این مسجد شما (مسجد الحرام) گرد می آید،... در تمام دشت وصحرا این نغمه طنین می اندازد که: (این مهدی است)، در میان شما با حکم داودی داوری می کند ونیاز به شاهد ندارد)(۲۷۹).
۱۳۸- (ان القائم غیبة قبل ان یقوم).
- (برای قائم (علیه السلام) پیش از آنکه قیام کند، غیبتی هست).
زراره پرسید: برای چه؟! فرمود: برای اینکه می ترسد. وبا دست خود به شکم مبارکش اشاره کرد (یعنی: برای ترس از کشته شدن). سپس فرمود:
- (یا زرارة! وهو المنتظر، وهو الذی یشک الناس فی ولادته، منهم من یقول: هو حمل، ومنهم من یقول: هو غائب، ومنهم من یقول: ما ولد، ومنهم من یقول: ولد قبل وفاة ابیه بسنتین. غیر ان الله تبارک وتعالی یحب ان یمتحن الشیعة، فعند ذلک یرتاب المبطلون).
- (ای زراره او منتظر است، مردم درباره ی تولد او دچار شک وتردید می شوند، برخی گویند: هنوز در شکم مادر است، برخی گویند: از دیده ها پنهان است، برخی گویند: هنوز به دنیا نیامده است، برخی گویند: دو سال پیش از تولد پدر بزرگوارش دیده به جهان گشوده است. جز اینکه خدا دوست می دارد که شیعیان را در بوته ی آزمایش قرار دهد تا اهل باطل دچار تردید شوند)(۲۸۰).
۱۳۹- (مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود:
- (هنگامی که خداوند به قائم (عجل الله فرجه الشریف) اذن ظهور دهد، بر فراز منبر قرار گرفته، مردم را به سوی خدای تبارک وتعالی فرا می خواند وآنها را از خدا بیم می دهد. وبه سوی حق خود دعوت می کند که در میان آنها به سیره ی رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) رفتار کند وهمانند آن حضرت در میان آنها سلوک داشته باشد).
(آنگاه خداوند جبرئیل امین را می فرستد تا به نزد او آمده، از اصول دعوتش بپرسد. چون رؤوس دعوت خود را بیان کند، جبرئیل امین عرض می کند: من نخستین کسی هستم که با تو بیعت می کنم. پس می گوید: دستت را بده تا بیعت کنم. آنگاه دست آن حضرت را به عنوان بیعت می فشارد. در آن هنگام ۳۱۳ نفری که در آنجا گرد آمده اند بیعت می کنند ودر مکه می مانند تا شمار یاران به ده هزار نفر برسد. آنگاه رهسپار می شوند)(۲۸۱).
۱۴۰- (اذا قام القائم، نزلت ملائکة بدر، ثلث علی خیول شهب، وثلث علی خیول بلق، وثلث علی خیول حو).
- (چون قائم (ارواحنا فداه) قیام کند، فرشتگان بدر برای یاری او فرود می آیند: یک سوم آنها سوار بر اسبهای اشهب (سپید رنگی که با مشکی آمیخته باشد)، ویک سوم آنها سوار بر اسبهای ابلق (به رنگ مشکی آمیخته با سپیدی)، ویک سوم دیگر سوار بر اسبهای سرخ فام)(۲۸۲).
۱۴۱- (یا ابا بصیر! هو الخامس من ولد ابنی موسی (علیه السلام) ذلک، ابن سیدة الاماء، یغیب غیبة یرتاب فیها المبطلون، ثم یظهره الله عز وجل، فیفتح علی یدیه مشارق الأرض وماربها، وینزل روح الله عیسی بن مریم (علیه السلام) فیصلی خلفه، وتشرق الأرض بنور ربها ولا تبقی فی الارض بقعة عبد فیها غیر الله عز وجل، الا عبد الله فیها، ویکون الدین کله لله ولو کره المشرکون).
- (ابا بصیر! او پنجمین فرزند این پسرم موسی (علیه السلام) است، او فرزند بهترین کنیزان است. آن چنان غیبتی دارد که همه ی باطل گران در آن غیبت دچار شک وتردید شوند. آنگاه خدای تبارک وتعالی او را ظاهر گرداند وشرق وغرب جهان را به دست او فتح نماید. روح الله عیسی بن مریم (علیه السلام) فرود آمده، در پشت سر او نماز گزارد. وزمین به نور پروردگارش نورانی گردد. در روزی زمین نقطه ای نمی ماند که در آن جز خدای پرستیده شده باشد، جز اینکه خدای تبارک وتعالی در آنجا پرستیده می شود. دین تماما از آن خدای گردد، اگر چه مشرکان نخواهند)(۲۸۳).
۱۴۲- (لا یقوم القائم الا فی وتر من السنین، تسع وثلاث واحدی).
- (قائم (علیه السلام) جز در سالهای فرد قیام نکند، چون سالهای نه وسه وپنج ویک)(۲۸۴).
۱۴۳- (ان الصاحب هذا الامر غیبة فلیتق الله عبد ولیتمسک بدینه).
- (برای صاحب این امر غیبتی هست، باید هر بنده ای از خدا تقوی پیشه کند ومحکم به دین خود تمسک جوید)(۲۸۵).
۱۴۴- (الله فی هذه الامة رجلا منی وانا منه، یسوق الله به برکات السموات والأرض قسطا وعدلا، کما ملئت ظلما وجورا، ویقتل حتی یقول الجاهل: لو کان هذا من ذریة محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) ترحم برمی آورد)(۲۸۶).
۱۴۵- (اذا قام القائم هدم المسجد الحرام حتی یرده الی اساسه، وحول المقام الی الذی کان فیه وقطع ایدی بنی شیبة وعلقها بالکعبة وکتب علیها هؤلاء والکعبته).
- (هنگامی که قائم (علیه السلام) قیام کند، مسجد الحرام را برمی دارد وبه پایه های اصلی خود باز می گرداند ومقام ابراهیم را به محل اصلی خود برمی گرداند. دستهای بنی شیبه را می برد وبر کعبه می آویزد وبر روی آنها می نگارد که اینها دزدان کعبه هستند)(۲۸۷).
۱۴۶- (ان لصاحب هذا الامر غیبة، المتمسک فیها بدینه کالخارط لشوک القتاد).
- (برای صاحب این امر غیبتی است که هر کس در زمان غیبت او به دین خود چنگ بزند، همانند کسی است که خارهای درخت قتاد را با دست پاک کند)(۲۸۸).
امام صادق (علیه السلام) در این حدیث، سختی واستواری در دین را در عصر غیبت به خوبی مجسم می کند. گویی امروزها را به چشم خود دیده، نقش رسانه های گروهی، تبلیغات مسموم، نوشته های گمراه کننده ودیگر عوامل باز دارنده را تجربه کرده، آنگاه لب به سخن گشوده است.
۱۴۷- (مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود:
- (ایاکم والتنویه، اما والله لیغیبن امامکم سنینا من دهرکم ولتمحصن حتی یقال: مات او هلک، بای واد سلک. ولتدمعن علیه عیون المؤمنین ولتکفأن کما تکفأ السفن فی امواج البحر. ولا ینجو الا من اخذ الله میثاقه وکتب فی قلبه الایمان وایده بروح منه، ولترفعن اثنا عشره رأیة مشتبهة لا یدری من ای).
- (از مطرح شدن بپرهیزید (یعنی از اینکه شناخته شوید واسم شما بر سر زبانها مطرح شود پرهیز کنید) که امام شما سالیان متمادی غائب خواهد شد وشما در بوته ی آزمایش قرار خواهید گرفت. خواهند گفت: مرده، از دنیا رفته، معلوم نیست در کدام وادی گام نهاده! از دیدگان مؤمنان سیل اشک برای او (از درد هجران وشماتت دشمنان) سرازیر خواهد شد. شما نیز همانند کشتی که دستخوش امواج کوه پیکر دریا شود، دستخوش امواج حوادث خواهید شد. از این طوفونها وبحرانها جز کسانی که خداوند از آنها پیمان گرفته، بذر ایمان در دلشان کاشته، وبا روحی از خود تأییدشان کرده، رهایی نمی یابند. آنگاه دوازده پرچم مشابه به اهتزاز درآید که معلوم نمی شود کدامیک از کجاست؟).
مفضل می گوید: من به شدت گریستم. امام صادق (علیه السلام) فرمود: چرا گریه سر دادی؟! گفتم چگونه گریه نکنم؟ در حالی که می فرمایید: دوازده پرچم مشابه خواهد بود که از یکدیگر شناخته نخواهد شد، پس ما چه خواهیم کرد؟ به کجا خواهیم رفت؟! امام (علیه السلام) به نور آفتابی که از روزنه وارد اطاق شده بود نگاه کرد وفرمود: (این نور خورشید را می بینی؟) گفتم: آری، فرمود:
- (والله لامرنا ابین من هذه الشمس).
- (به خدا سوگند، امر ما از این خورشید روشن تر است)(۲۸۹).
۱۴۸- (خلاد بن قصار می گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: آیا قائم (ارواحنا فداه) متولد شده است؟ فرمود:
- (لا، ولو ادرکته لخدمته ایام حیاتی).
- (نه، متولد نشده، ولی اگر من زمان او را درک می کردم، همه ی عمرم را با خدمتگزاری او سپری می کردم)(۲۹۰).
چه تعبیر فوق العاده ایست که امام به حق ناطق، جعفر صادق (علیه السلام) که خود حجت خداست ودر زمان خود، واسطه ی فیض، ورمز بقای جهان هستی، وعامل گردش زمین وزمان است، در حق ششمین فرزندش می فرماید: (من اگر زمان او را درک می کردم همه ی عمر دامن خدمت به کمر می بستم).
با توجه به اینکه در کلام معصوم هرگز مبالغه وتعارف به کار نمی رود، شخصیت وعظمت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به خوبی روشن می شود. البته خرد نیز آن را می پذیرد، زیرا او آخرین حجت، وآخرین بازمانده از حجتهای حضرت پروردگار است واراده ی خدا بر آن تعلق یافته که زحمات طاقت فرسای همه ی پیامبران را به دست با کفایت حجت خود به ثمر برساند، واگر نهضت جهانی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه از برنامه ی جهان خلقت حذف شود، برنامه ی همه ی پیامبران عقیم می شود وهدف نهایی ارسال رسل وتشریع ادیان ضایع وتباه می شود.
۱۴۹- (لا بد لنار من آذربیجان لا یقیم لها شیء، فاذا کان ذلک فکونوا احلاس بیوتکم والبدوا ما لبدنا، فاذا تحرک متحرکنا فاسعوا الیه ولو حبوا، والله لکأنی انظر الیه بین الرکن والمقام، یبایع الناس علی کتاب جدید، علی العرب شدید. وقال: ویل لطغاة العرب من امر قد اقترب).
- (به ناگزیر آتشی از آذربایجان شعله ور خواهد شد که هیچ قدرتی در برابر آن یارای مقاومت نخواهد داشت. چون این آتش زبانه کشید، گلیم خانه ی خود شوید وتا ما نجنبیده ایم شما نیز از جای خود حرکت نکنید، هنگامی که نهضت کننده ی ما حرکت کند به سوی او بشتابید ولو با سینه خیز رفتن. به خدا سوگند، گویی او را با چشم خود می بینم که در میان رکن ومقام ایستاده، از مردم برای کتابی تازه بیعت می گیرد. - آنگاه فرمود-: وای بر طاغوتهای عرب از حادثه ای که نزدیک شده است)(۲۹۱).
در این حدیث همچون دهها حدیث دیگر به شیعیان دستور داده اند که دست از پا خطا نکنند ومنتظر ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه شوند واز دستخوش حوادث شدن وتابع جو شدن ودر فتنه ها فرو رفتن به شدت پرهیز کنند. مرحوم شیخ حر عاملی قسمتی از این روایات را در جلد یازدهم کتاب پرارج (وسائل الشیعة) گرد آورده است.
۱۵۰- (سدیر صیرفی، مفضل بن عمر، ابو بصیر، وابان بن تغلب، چهار تن از اصحاب امام صادق (علیه السلام) به طور دسته جمعی به خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیده اند واو را بسیار مضطرب ودگرگون یافته اند.
واینک شرح ماجرا را از زبان سدیر بشنوید:
- (به همراهی مفضل، ابو بصیر وابان به خدمت امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدیم، او را مشاهده کردیم که بر روی خاکها نشسته است، یک جامه ی خیبری، بی یقه وآستین کوتاه بر تن دارد، همچون مادری فرزند مرده گریه می کند، سراسر وجود مقدس آقا را حزن واندوه فرا گرفته وآثار آن در وجنات صورت آشکار گشته، رنگ مبارکش دگرگون شده، سیل اشک که از دلی پر خون وقلبی پر سوز بر خاسته، بر گونه های مبارکش فرو می ریزد وچنین زمزمه می کند:
- (سیدی غیبتک نفت رقادی، وضیقت علی مهادی، وابتزت منی راحة فودی، سیدی غیبتک اوصلت مصابی بفجایع الأبد، وفقد الواحد بعد الواحد یفنی الجمع والعدد، فما احس بدمعة ترقی من عینی وانین یفتر من صدری عن دوارج الرزایا، وسوالف البلایا الا مثل بعینی عن غوابر اعظمها وافظعها، وبواقی اشدها وانکرها، ونوائب مخلوطة بغضبک، ونوازل معجونة بسخطک).
- (ای سید وسرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده، عرصه را بر من تنگ نموده، آرامش دلم را از من سلب کرده است. سرور من!
غیبت تو مصیبتی جانکاه بر سراسر وجودم فرو ریخته، واز دست دادن یکی پس از دیگری، اجتماعات را پراکنده ساخته، هستی ها را بر باد می دهد. اشکهایی که در اثر بلاها وگرفتاریها از دیدگانم فرو می ریزد وناله هایی که از اعماق دلم برمی آید، هر گاه مختصر تسکینی می یابد وبه سردی می گراید، احساس می کنم که مصیبتی جانکاه تر وفاجعه ای اسفبارتر وحادثه ای دلخراش تر، در برابر دیدگانم مجسم می شود که رویدادهای تأثر انگیزی است که با خشم تو آمیخته، وحوادث فاجعه آمیزی است که با غضب تو عجین شده است).
سدیر می گوید: هنگامی که آقا امام صادق (علیه السلام) را این چنین پریشان دیدیم، دلهایمان آتش گرفت وهوش از سرمان پرید، که چه مصیبت جانکاهی بر حجت خدا روی داده؟! چه حادثه ی اسفبار وفاجعه ی تأثر انگیزی بر او وارد شده است؟! عرض کردیم:
- (ای فرزند بهترین خلایق، چه حادثه ای بر تو روی داده که این چنین سیل اشک از دیدگانت فرو می ریزد؟! چه مصیبتی بر تو وارد شده که اشک دیدگانت چون ابر بهاری بر چهره ات سرازیر شده است؟! چه فاجعه ای این چنین ترا بر سوک نشانده است؟!
- (وجود اقدس آقا امام صادق (علیه السلام) چون بید لرزید ونفسهای مبارکش به شماره افتاد وآنگاه آهی عمیق به پهنای قفسه ی سینه از اعماق دل بر کشید وبه ما رو کرد وفرمود:
- (صبح امروز کتاب (جفر) را نگاه کردم، وآن کتابی است که همه ی علوم مربوط به مرگ ومیرها، بلایا وحوادث، ورویدادهای توده ها را تا پایان جهان دربردارد. این کتاب را خداوند به پیامبر خودش وپیشوایان معصوم بعد از او (علیهم السلام) اختصاص داده است. در این کتاب: تولد، غیبت، درنگ، وطول عمر او، گرفتاری باور داران در آن زمان، راه یافتن شک وتردید بر دل مردم در اثر طول غیبت، مرتد شدن مردم از آئین مقدس اسلام وبیرون رفتن آنها را از تعهد به اسلام خواندم ودیدم که رشته ی ولایت، که خداوند بر گردن هر انسانی افکنده، چگونه می گسلد وپیوندشان قطع می شود، دلم سوخت وامواج غم واندوه بر پیکرم فرو ریخت)(۲۹۲).
مطالعه ی احوال شیعیان این زمان، این چنین امام صادق (علیه السلام) را دگرگون کرده وسیل اشک بر صورت مبارکش روان ساخته است، اما ما که آن صلابت ومقاومت امام (علیه السلام) را نداریم وسنگینی این رویدادهای تلخ وناگوار را بر شانه های خود لمس می کنیم، چه حالی خواهیم داشت؟! اگر سراسیمه سر به بیابان نمی گذاریم وآتش دلمان جهان هستی را طعمه ی حریق نمی سازد، به این دلیل است که عظمت فاجعه وعمق مصیبت را در سطح امام معصوم (علیه السلام) درک نمی کنیم. وگرنه می بایست عقل از مغزمان بیرون رفته، آرامش از دلمان رخت بر بندد وسراسیمه سر به بیابان نهاده، در دشت وصحرا غصه مرگ شویم. زیرا درک عمق فاجعه امام معصوم (علیه السلام) را با آن قدرت معنوی فوق العاده وبی حد، به آن حال اضطراب وتشویش انداخته است.
بارالها! ترا به ناله های امام صادق (علیه السلام) سوگند می دهیم که بیش از این خورشید تابان امامت را در پشت پرده های غیبت پنهان مساز، ودلهای بی تاب ما را به آتش هجران مسوزان، ودیدگان نگران ما را از دیدار آن کعبه ی مقصود وقبله ی موعود محروم مفرما.
بار پروردگارا، ترا به جان آن (مضطر) سوگند که هر وقت ترا بخواند، دعوتش را اجابت می فرمایی وناملایمات را از او برطرف می سازی، به (مضطر آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم)) رخصت فرما، که ترا بخواند وآنگاه دعوتش را مستجاب فرما، واز او رفع گرفتاری بفرما.
خداوندا، همچنین امشب که این سطور را می نگارم(۲۹۳) وبه احتمال قوی شب قدر است، تعجیل فرج مولا وپیشوای ما را مقدر بفرما.
همه شب در دعای وارده از رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) ترا می خوانیم ومی گوییم:
- (وفک کل اسیر): (بار الها! هر اسیری را آزاد کن). ای خدای فاطمه سلام الله علیها اسیر فاطمه را از زندان غیبت آزاد کن ودل فاطمه سلام الله علیها را شاد کن. تا پس از درگذشت چهارده قرن، انتقام فاطمه را از غاصبان فدک در راستای تاریخ بگیرد واندوه از دل فاطمه سلام الله علیها برگیرد.
ای عزیز فاطمه! برخیز! برخیز وکاخ ستمگران را بر سرشان فرو ریز!.
ای عزیز! دردی جانکاه بر سراسر وجود ما فرو ریخته، جز با ظهور تو، آتش دلمان خاموش نمی شود، آتش هجران، هستی این یک مشت شیعه ی منتظر را بر خاکستر نشانده، وضربات شماتت بر پیکرشان پیاپی فرود آمده، برخیز وشیعیانت را از زیر شماتت بیرون آور وبا دست یداللهی ات نوازش فرما!.

بخش یازدهم: مهدی از دیدگاه امام کاظم

(یا بنی انما هی محنة من الله، امتحن بها خلقه).
(پسر جان! غیبت قائم یک آزمون الهی است که به وسیله ی آن بندگانش را می آزماید).
(موسی بن جعفر (علیه السلام))(۲۹۴).
پس از استقرار رژیم جنایت پیشه ی بنی عباس، آنان نیز از شیوه ی نکوهیده ی بنی امیه پیروی کرده، خفقان واختناق را به حد اعلی رسانیدند وصدای حق طلبی را در گلوها خاموش کردند وبا تمام قدرت تلاش نمودند که حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) را از دست شیعیان بگیرند تا دانشگاه امام جعفر صادق (علیه السلام) ادامه پیدا نکند. از این رهگذر روایات واصله از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) به وسعت وگستردگی پدر بزرگوارش نمی باشد، طبعا در مورد حضرت بقیة الله ارواحنا فداه نیز روایات محدودی از آن حضرت رسیده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
۱۵۱- (اذا قام قائمنا قال: یا معشر الفرسان! سیروا فی وسط الطریق یا معشر الرجالة سیروا علی جنبی الطریق).
- (هنگامی که قائم ما (علیه السلام) قیام کند به سواران دستور می دهد که از وسط راه حرکت کنند وبه پیادگان دستور می دهد که از دو طرف خیابانها بروند)(۲۹۵).
در این حدیث که بیش از دوازده قرن پیش، از امام معصوم (علیه السلام) صادر شده وضع امروز دقیقا مورد توجه قرار گرفته، وبه عنوان یکی از دستوراتی که آن مصلح کل در آخر الزمان در ضمن برنامه های وسیع خود در رابطه با آئین شهرداری صادر خواهد کرد، بیان شده است. اگر کوچه ی بنی هاشم در مدینه ودیگر کوچه های باریک وپر پیچ وخم مکه ومدینه ی امروزی را مورد توجه قرار دهیم که امام کاظم (علیه السلام) در آنها رفت وآمد داشت، ولی خیابانهای وسیع امروز را در چشم انداز وسیع خود مورد توجه قرار داده، از جدا شدن مسیر سواران از دو مسیر دست راست ودست چپ ویژه ی پیاده روها سخن گفته است، دچار شگفت می شویم ولی جای شگفت نیست که علم آنها از علوم بی کران الهی سرچشمه می گیرد. حتی در ادامه ی این حدیث از جریمه ی مخالفت با این قانون ترافیک سخن رفته است!.
۱۵۲- (جناب علی بن جعفر (علیه السلام) از برادرش حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) روایت می کند که فرمود:
- (اذا فقد الخامس من ولد السابع، فالله الله فی ادیانکم لا یزیلنکم احد عنها، یا بنی! انه لا بد لصاحب هذا الأمر من غیبة حتی یرجع عن هذا الأمر من کان یقول به، انما هی محنة من الله عز وجل امتحن بها خلقه، ولو علم اباوکم واجدادکم دینا اصح من هذا لاتبعوه.
فقلت: یا سیدی! وما الخامس من ولد السابع؟ فقال:
یا بنی عقولکم تضعف عن هذا واحلامکم تضیق عن حمله، ولکن ان تعیشوا فسوف تدرکونه).
- (هنگامی که پنجمین فرزند وصی هفتم از دیدگان ناپدید شود، از خدا بترسید در مورد دین خود، به خدا پناه ببرید درباره ی دینتان، که هرگز کسی نتواند شما را در مورد دینتان بلغزاند. پسر جان! بی تردید برای صاحب این امر غیبتی خواهد بود تا بیشتر معتقدین به آن، از اعتقاد خود برگردند. این یک آزمون الهی است که شما را با آن آزمایش خواهد کرد. اگر نیاکان شما دینی بهتر از این می یافتند آنرا می پذیرفتند).
علی بن جعفر (علیه السلام) می فرماید: عرض کردم: سرور من مقصود از پنجمین فرزند وصی هفتم چیست؟ فرمود:
- (پسر جان! عقلهای شما از درک آن ناتوان است واستعدادهای شما از حمل آن ناتوان است. اگر خداوند عمری دهد آن روز را درک خواهید نمود)(۲۹۶).
اگرچه مقام دانش وفضیلت جناب علی بن جعفر (علیه السلام) بر همگان روشن است ولی امام (علیه السلام) می فرماید: عقلهای شما از درک آن قبله ی مقصود وکعبه ی موعود ناتوان است، که بی تردید چنان است، رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) خطاب به امیر مؤمنان علی (علیه السلام) می فرمود: (یا علی ترا نشناخت، جز خدا ومن)! وممکن است معنای حدیث این باشد که شما قدرت بر کتمان آن ندارید وافشای آن خطراتی دربردارد.
در این حدیث امام کاظم (علیه السلام) به برادرش: (پسر جان)!
خطاب می کند، که ممکن است برای محبت وشفقت واظهار علاقه ی بیش از وصف باشد. ودر همه ی منابعی که حدیث نقل شده، به تعبیر: (پسر جان) می باشد(۲۹۷).
۱۵۳- (یغیب عن ابصار الناس شخصه ولا یغیب عن قلوب المؤمنین ذکره، وهو الثانی عشر منا، یسهل الله له کل عسیر ویذلل له کل صعب ویظهر له کنوز الأرض ویقرب له کل بعید، ویبیر به کل جبار عنید، ویهلک علی یده کل شیطان مرید. ذاک ابن سیدة الاماء الذی یخفی علی الناس ولادته، ولا یحل لهم تسمیته، حتی یظهره الله عز وجل، فیملأ به الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت جورا وظلما).
- (شخص او از دیدگان ناپدید می شود ولی یاد او هرگز از خاطره ی مؤمنان فراموش نمی شود. او دوازدهمین ماست که خداوند هر مشکلی را برای او آسان سازد، وهر سختی را برای او هموار نماید، گنجهای زمین را برای او ظاهر کند، وراههای دور را برای او نزدیک نماید، گنجهای زمین را برای او ظاهر کند، وراههای دور را برای او نزدیک نماید، ستمگران را به دست او نابود سازد، واغواگران را به وسیله ی او از هستی براندازد. او پسر بهترین کنیزان است، که ولادتش بر مردمان پوشیده باشد، وبردن نام او روا نباشد، تا خداوند تبارک وتعالی اذن ظهور دهد وبه دست او زمین را پر از عدل وداد نماید، چنانکه پر از ظلم وبی داد شده باشد)(۲۹۸).
در این حدیث مانند دهها حدیث دیگر تصریح شده که پیش از ظهور حضرت بقیة الله (علیه السلام) بردن نام اصلی ایشان روانیست. آنانکه به مضمون این احادیث معتقد هستند، می گویند: منظور از این نام، نام شریف اصلی آن حضرت است. از این رهگذر هر کجا ناگزیر باشند، آنرا تقطیع می کنند واین چنین می نویسند: (م. ح. م. د). ولی در مقابل داریم که در آنها اسم مقدس آقا به صورت صریح از زبان معصوم (علیه السلام) نقل شده است، از این رو بیشتر اساتید ما معتقد هستند که در زمان ما بردن نام مقدس حضرت بقیة الله ارواحنا فداه هیچ مانعی ندارد، ونهی از آن به زمانهایی چون غیبت صغری اختصاص داشت که امکان داشت خطراتی متوجه شیعیان بشود. در این زمینه کتابهایی نوشته شده که در آنها به استناد به احادیثی چون حدیث فوق از بردن نام آن حضرت نهی شده است، که از آن جمله است:
۱- شرعة التسمیة، فی النهی عن تسمیة صاحب الزمان (علیه السلام)، از مرحوم میرداماد.
۲- رسالة فی حرمة تسمیة الحجة (علیه السلام)، از مرحوم سید محمد تقی قزوینی.
۳- رسالة فی تحریم تسمیة صاحب الزمان (علیه السلام)، از مرحوم شیخ سلیمان ماحوزی.
۴- رساله ای به همین نام، از مرحوم سید رفیع الدین طباطبایی، استاد علامه ی مجلسی، قدس الله اسرارهم.
ودر مقابل اینها کتابی از مرحوم شیخ حر عاملی، صاحب وسائل الشیعة به نام: (کشف التعمیته فی حکم التسمیة) در دست هست که در آن به جواز بردن نام آن حضرت در هر شرایط، فتوی داده است. ودر (اثبات الهداة) می فرماید: جواز تسمیه قولا، فعلا وتقریرا روایت شده ودر احادیث متواتری به طور خصوص وعموم به آن امر شده است، که ما آنها را در رساله ی مستقلی گرد آورده ایم. پس ناگزیر باید روایات نهی کننده را به حال خوف وتقیه حمل کنیم(۲۹۹).
۱۵۴- (هو الطرید الوحید الغریب الغائب عن اهله، الموتور بابیه).
- (او امام غریب، تنها، دور از وطن، وغائب از دیدگان کسان خویش است که خون پدرش را می گیرد)(۳۰۰).
موتور به کسی گفته می شود که خونی از او ریخته شده ولی هنوز انتقام آنرا نگرفته است. از این رهگذر در زیارتنامه ها خطاب به امام حسین (علیه السلام): (الوتر الموتور) تعبیر می کنیم، که هنوز آن خونهای به ناحق ریخته شده، انتقامش گرفته نشده است. به حضرت بقیة الله ارواحنا فداه نیز در این حدیث (موتور) گفته شده، زیرا هنوز خون پدر بزرگوارش: امیر مؤمنان، امام حسن، امام حسین وامامان بعدی تا امام حسن عسکری (علیهم السلام) را نگرفته است، او هنوز انتقام مادر بزرگوارش حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها را نگرفته است، که طبق روایات در نخستین روزهای ظهور در مدینه ی منوره قاتلان مادرش فاطمه سلام الله علیها وغاصبان حقوق زهرای مرضیه علیها السلام را زنده می کند وانتقام خون مادرش را از آنها می گیرد، آنگاه جسد نحس آنها را از درختی آویزان می کند، وفرمان می دهد آتشی از زمین بیرون می زند وجسدشان در شعله های خود می سوزاند، سپس به باد دستور می دهد که خاکستر آنها را به دریا بریزد، تا زمین از لوث وجودشان پاک شود(۳۰۱).
۱۵۵- (از خدمت حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در مورد فرج سوال شد، کوتاه بگویم، یا به تفصیل؟ سائل گفت: کوتاه بفرمائید. فرمود:
- (اذا رکزت رایات قیس بمصر ورایات کندة بخراسان).
- (فرج هنگامی است که پرچمهای قیس در مصر متمرکز شود وپرچمهای کنده در خراسان)(۳۰۲).
۱۵۶- (یونس بن عبد الرحمان می گوید: به خدمت حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) وارد شدم وعرض نمودم: آیا شما قائم به حق هستید؟ فرمود:
- (انا القائم بالحق، ولکن القائم الذی یطهر الأرض من اعداء الله عز وجل، ویملأها عدلا کما ملئت جورا وظلما، هو الخامس من ولدی، له غیبة یطول امدها خوفا علی نفسه یرتد فیها اقوام ویثبت فیها آخرون).
- (من قائم به حق هستم، ولی آن قائم که زمین را از لوث دشمنان خدا پاک می گرداند وروی زمین را پر از عدالت می کند، آن چنان که پر از بی عدالتی شده است، او پنجمین فرزند من می باشد. برای او غیبتی هست که مدتش طولانی خواهد شد، زیرا بر خودش بیمناک است. در دوران غیبت گروههایی از دین بیرون می روند به ارتداد می گرایند وگروههایی دیگر بر اعتقاد خود استوار می مانند)(۳۰۳).
۱۵۷- (طوبی لشیعتنا المتمسکین بحبلنا فی غیبته قائمنا الثابین علی موالاتنا والبرائة من اعدائنا، اولئک منا ونحن منهم. قد رضوا بنا ائمة ورضینابهم شیعة، فطوبی لهم، هم والله معنا فی درجتنا یوم لقیامة).
- (خوشا به حال شیعیان ما، که در زمان غیبت قائم ما (سلام الله علیه) به رشته ی ولایت ما چنگ می زنند وبر موالات ما ثابت واستوار می مانند ودر برائت وبیزاری از دشمنان ما پا بر جا ومحکم می مانند. آنها از مایند وما از آنهاییم. آنها ما را به امامت برگزیده اند وبه پیشوایی ما راضی هستند وما آنها را به عنوان شیعه ی خود برگزیده ایم وبه عنوان شیعه ی خویش پسندیده ایم. خوشا به حال آنها. به خدا سوگند آنها در روز قیامت با ما ودر کنار ما هستند)(۳۰۴).
۱۵۸- (کأنی برایات من مضر مقبلات خضر مصبغات، حتی تأتی الشامات، فتهدی الی ابن صاحب الوصیات).
- (گوئی پرچمهای مضر را با چشم خود می بینم که به رنگ سبز سیر به حرکت در آمده، تا وارد شامات می شود ودر آنجا به فرزند صاحب وصیتها تسلیم می شود)(۳۰۵).
منظور از صاحب وصیها، حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) است که همه ی اوصیاء با وصیت او وصی شده اند. ودر نتیجه معنی حدیث چنین خواهد بود: در دمشق به فرزند پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) تسلیم می شود.
۱۵۹- (صاحب هذا الأمر یقول الناس: لم یولد بعد).
- (صاحب این امر کسی است که مردم می گویند هنوز متولد نشده است)(۳۰۶).
در این زمینه معمولا کلمه ی (ناس) به کسانی گفته می شود که پیوندشان از اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) قطع شده، از سرچشمه ی زلال ولایت دور افتاده اند، وبر اساس سخنان پوچ پیشوایان باطل خود به عقاید واهی گرائیده اند.
۱۶۰- (یقم القائم بلا سفیانی؟ ان امر القائم حتم من الله، وامر السفیانی حتم من الله، ولا یکون قائم الا بسفیانی قلت: جعلت فداک فیکون فی هذه السنة؟ قال: ما شاء الله. قلت: یکون فی السنة التی یلیها؟ قال: یفعل الله ما یشاء).
- (مگر ممکن است که بدون خروج سفیانی، قائم (عجل الله فرجه) قیام کند؟! نه هرگز. ظهور قائم (ارواحنا فداه) از طرف خدا حتمی است وخروج سفیانی نیز از طرف خدا قطعی است، هرگز قائم (علیه السلام) بدون سفیانی نخواهد بود).
ابن اسباط می گوید: عرض کردم: آیا قائم (عجل الله فرجه الشریف) در همان سال ظهور می کند؟ فرمود: آنچه خدا اراده کند. گفتم: آیا در سال بعدی ظهور می کند؟ فرمود: خدای تبارک وتعالی هر چه اراده کند، همان را انجام می دهد(۳۰۷).
آنچه مسلم است این است که نابودی سپاه سفیانی به دست حضرت بقیة الله ارواحنا فداه خواهد بود وشخص سفیانی نیز توسط آن حضرت در کنار دریاچه ی طبریه (در فلسطین) سر بریده می شود(۳۰۸) ومطابق برخی روایات میان قیام قائم ارواحنا فداه وخروج سفیانی هشت ماه تمام فاصله است.

بخش دوازدهم: مهدی از دیدگاه امام رضا

(ان اکرمکم عند الله اعملکم بالتقیة).
(گرامی ترین شما پیش خداوند، کسی است که بیش از دیگران تقیه را رعایت کند).
(امام رضا (علیه السلام))(۳۰۹).
هارون الرشید از رودررویی با امام کاظم (علیه السلام) نتیجه ی خوبی نگرفت وکشته شدن حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) بیش از پیش جنایات هارون را آشکار ساخت وپرده از مکر وحیله ی آن روباه مکار برداشت. از این رو پسرش مأمون با تجربه هایی که از اشتباهات پدر اندوخته بود، با امام رضا (علیه السلام) رفتار دیگری پیش گرفت، وآن حضرت را به پذیرش ولایت عهدی ناگزیر ساخت. اگرچه این کار برخلاف میل امام رضا (علیه السلام) بود ومأمون از آن بهره برداری های سیاسی برای پائین آوردن مقام امام رضا (علیه السلام) می نمود، ولی در عین حال همین امر موجب شد که علوم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) یک بار دیگر در اقطار واکناف جهان منتشر گردد. وبه همین دلیل نام مقدس امام رضا (علیه السلام) در جهان اسلام به عنوان محبوب ترین نامها بر سر زبانها افتاد وبرای همین بود که امامهای بعدی به لقب: (ابن الرضا) ملقب شدند. از این رهگذر روایات وارده از امام رضا (علیه السلام) در مورد ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه وبرنامه ی جهانی آن مصلح غیبی، به مراتب بیش از روایات واصله از پدر بزرگوارشان می باشد، که به قسمتی از آنها در این بخش اشاره می کنیم:
۱۶۱- (ایوب بن نوح می گوید: به خدمت امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: اکنون که همه ی امت اسلامی با شما بیعت کرده اند وسکه ها به نام مقدس شما زده است، امیدوارم که آن صاحب امر شما باشید وبدون اینکه نیازی به شمشیر باشد، قدرت به شما منتقل شود. امام رضا (علیه السلام) فرمود:
- (مامنا احد اختلفت الیه الکتب، وسئل عن المسائل، واشارت الیه الأصابع، وحملت الیه الأموال، الا اغتیل، او مات علی فراشه، حتی یبعث الله لهذا الامر رجلا خفی المولد والمنشأ، غیر خفی فی نسبه).
- (کسی از ما نیست که نامه ها به سویش سرازیر شود، پرسشها به طرف او فرستاده شود، با انگشتها به سوی او اشاره شود، واموال به طرف او حمل شود، جز اینکه با شمشیر کین کشته شود، یا (باز هر جفا) در بستر بمیرد، تا خداوند مردی را برای این کار برانگیزد که تولد او مخفی باشد ولی نسب او بر همگان روشن وآشکار باشد)(۳۱۰).
۱۶۲- (لا یری جسمه ولا یسمی اسمه).
- (ریان بن صلت می گوید: از امام رضا (علیه السلام) در مورد حضرت قائم ارواحنا فداه سؤال شد، فرمود: شخص او از دیده ها ناپدید می شود ونام او برده نمی شود(۳۱۱).
۱۶۳- (کأنی بالشیعة عند فقد الثالث من ولدی، یطلبون المرعی فلا یجدونه، قلت له: ولم ذلک یا ابن رسول الله؟ قال: لان امامهم یغیب عنهم. فقلت: ولم؟ قال: لئلا یکون فی عنقه لأحد بیعة اذا قام بالسیف).
- (حسن بن فضال می گوید: امام رضا (علیه السلام) فرمود: گویی با چشم خود شیعیان را می بینم که به هنگام رحلت سومین فرزندم (امام حسن عسکری (علیه السلام)) به دنبال پناهگاهی می گردند ونمی یابند. گفتم: چگونه می شود ای فرزند پیامبر؟! فرمود: زیرا امامشان غایب می شود. پرسیدم: چرا؟! فرمود: برای اینکه هنگامی که با شمشیر قیام می کند، بیعت احدی در گردن او نباشد)(۳۱۲).
۱۶۴- (لایکون ماتمدن الیه اعناقکم حتی تمیزوا وتمحصوا، فلا یبقی منکم الا القلیل).
- (آنچه انتظار می کشید واقع نمی شود جز هنگامی که در بوته ی آزمایش قرار بگیرید وشناخته شوید واز شما جز تعدادی اندک بر اعتقاد خود باقی نباشد. آنگاه این آیه ی شریفه را تلاوت فرمود:
- (الم احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا وهم لا یفتنون).
- (آیا مردم خیال می کنند که اگر بگویند: ایمان آورده ایم، فرو گذارده می شوند ودر معرض امتحان قرار نمی گیرند)(۳۱۳).
۱۶۵- (لا بد من فتنة صماء صیلم، یسقط فیها کل بطانة وولیجة، وذلک عند فقدان الشیعة الثالث من ولدی، یبکی علیه اهل السماء والأرض وکل حری وحران، وکل حزین ولهفان).
- (به ناگزیر فتنه ی سختی روی خواهد داد، که بسیار سخت وخانمان برانداز است. همه ی خویشان ونزدیکان، همرازان وهم سنگران در آن سقوط می کنند، وآن هنگامی است که شیعیان، سومین پسرم را از دست بدهند. (از درد هجران) همه ی اهل آسمان وزمین، همه ی عاشقان وشیفتگان، همه ی دردمندان ودل سوختگان برای او گریه می کنند)(۳۱۴).
ای کعبه ی دلها! همه ی عاشقان کوی تو، وچشم انتظاران روی تو، با دلی سوزان ودیدگانی اشکبار از درد هجران واز طول فراق بی تابانه در انتظار دیدار جمال نورانی تو هستند، پرده از رخسار الهی برافکن وآرزوی آرزومندان را برآور، که بیش از این طاقت تحمل ندارند.
۱۶۶- (الرابع من ولدی ابن سیدة الاماء، یطهر الله به الأرض من کل جور ویقدسها من کل ظلم، وهو الذی یشک الناس فی ولادته وهو صاحب الغیبة قبل خروجه).
- (چهارمین فرزند من، پسر بهترین کنیزان است. خداوند به وسیله ی او زمین را از هر ستمی پاک می گرداند واز هر بی عدالتی منزه می سازد. او کسی است که مردم در ولادت او دچار تردید می شوند. او پیش از ظهور غیبتی طولانی دارد)(۳۱۵).
۱۶۷- (لا دین لمن لا ورع له ولا ایمان لمن لا تقیة له، ان اکرمکم عندالله اعملکم بالتقیة. فقیل له: الی متی؟ قال: الی الوقت المعلوم، وهو یوم خروج قائمنا اهل البیت (علیهم سلام الله) فمن ترک التقیة قبل خروج قائمنا فلیس منا).
- (کسی که پرهیزکار نباشد، دین ندارد. وکسی که تقیه نکند ایمان ندارد. گرامی ترین شما در نزد خدا، رعایت کننده ترین شماست در مورد تقیه. گفته شد: تا به کی؟! فرمود: تا روز معین، وآن روز خروج قائم ما اهل بیت (علیهم سلام الله) است. آگاه باشید که هر کس پیش از خروج قائم ما (علیه السلام)، تقیه را ترک کند از ما نیست)(۳۱۶).
۱۶۸- (ان من علامات الفرج حدثا یکون بین المسجدین، ویقتل فلان من ولد فلان، خمسة، کبشا من العرب).
- (از نشانه های فرج حادثه ای است که در میان دو مسجد (مسجد الحرام ومسجد النبی (صلّی الله علیه وآله وسلم)) واقع می شود. در آن حادثه فلانی از فرزندان فلانی، ۱۵ نفر از پهلوانهای عرب را می کشد)(۳۱۷).
۱۶۹- (ریان بن صلت می گوید: به خدمت امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود:
- (انا صاحب هذا الأمر، ولکنی لست بالدی أملاها عدلا، کما ملئت جورا، وکیف اکون ذلک، علی ما تری من ضعف بدنی، وان القائم هو الذی اذا خرج کان فی سن الشیوخ ومنظر الشبان، قویا فی بدنه، حتی لومد یده الی اعظم شجرة علی وجه الأرض لقلعها، ولو صاح بین الجبال لتدکدکت صخورها، یکون معه عصا موسی وخاتم سلیمان، ذلک الرابع من ولدی، یغیبه فی ستره ما شاء، ثم یظهر فیملأ به الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا، کأنی بهم آیس ما کانوا قد نودوا نداء ایسمع من بعد کما یسمع من قرب یکون رحمة للمؤمنین وعذابا علی الکافرین).
- (من صاحب این امر هستم، ولی من کسی نیستم که زمین را پر از عدل وداد کنم، آنچنان که پر از جور وستم شده باشد. من چگونه با این ضعفی که در بدن من می بینی، می توانم او باشم؟! قائم (علیه السلام) کسی است که چون خارج شود، در سن پیرمردان ودر سیمای نونهالان باشد. آن قدر بدنش نیرومند است که اگر دست مبارکش را به طرف بزرگترین درخت روی زمین دراز کند آنرا از ریشه بکند، اگر در میان کوهها بانگ برآورد، صخره های آن فرو ریزد. عصای موسی (علیه السلام) وانگشتر سلیمان (علیه السلام) با او خواهد بود. او چهارمین فرزند منست.
خداوند او را تا هنگامی که بخواهد، در پشت پرده ی غیبت نگهدارد. آن گاه ظاهر شود وزمین را پر از عدل وداد کند، آن چنان که پر از جور وستم شده باشد. گوئی با چشم خود می بینم در حالی که مردمان به یأس ونومیدی دچار شده اند، ندای آسمانی را می شنوند، که این ندا از مسافت دور همچون فاصله ای نزدیک شنیده می شود. او برای مؤمنان رحمت وبرای کافران تازیانه ی عذاب خواهد بود)(۳۱۸).
در این حدیث قدرت جسمی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به تعبیری بسیار شیوا ترسیم شده است. وبا توجه به اینکه در کلام معصوم (علیه السلام)، مبالغه وتعارف به کار نمی رود، روشن می شود که حضرت مهدی (علیه السلام) با آن قدرت فوق العاده اش که خاطرات شیرین جد بزرگوارش امیر مؤمنان علی (علیه السلام) را زنده خواهد کرد وقدرت نمایی آن حضرت را در فتح خیبر وقتل عمرو بن عبدود به نمایش خواهد گذاشت، به هر طرف روی کند پیروز خواهد شد، به کاخ هر ستمگری برسد بر سرش فرو خواهد ریخت، به هر ستمدیده ای برسد، رفع ستم خواهد نمود.
این قدرت بیرون از وصف از یک سو، وقدرت معنوی او نیز از طرف دیگر سو، که عصای موسی (علیه السلام) وانگشتر سلیمان (علیه السلام) دو پشتوانه ی معنوی بسیار نیرومندی است، که در این حدیث بازگو شده است. عصای حضرت موسی (علیه السلام) یادآور هلاکت فرعونها وانگشتر حضرت سلیمان (علیه السلام) یادآور فرمانروایی مطلق آن حضرت بر همه ی جانداران از آدمیان وپرنیان، حتی پرندگان وچرندگان ودرندگان می باشد. که حکومت جهانی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به مراتب قوی تر از سلطنت حضرت سلیمان (علیه السلام) خواهد بود وبر تمام گیتی فرمانروایی مطلق خواهد داشت وهلاکت همه ی فرعونها وطاغوتها به دست او خواهد بود. از خدای دانا وتوانا، مسئلت می نمائیم که دیدگان نگران ما را به دیدار آن جمال الهی منور، وما را برای زندگی در حکومت جهانی آن مصلح غیبی موفق نماید. انشاء الله.
۱۷۰- (فاذا خرج اشرقت الأرض بنور ربها، ووضع میزان العدل بین الناس فلا یظلم احدا، وهو الذی تطوی له الأرض ولا یکون له ظل، وهو الذی ینادی مناد من السماء یسمعه. جمیع اهل الأرض بالدعاء الیه، یقول: الا ان حجة الله قد ظهر عند بیت الله فاتبعوه، فان الحق معه وفیه).
- (او چون ظاهر شود، زمین به نور پروردگار نورانی گردد. ترازوی عدالت در میان مردم قرار دهد (ارزشها ومعیارهای عدالت را پیاده کند) دیگر احدی به دیگری ستم نمی کند، زمین زیر پایش طی می شود وبرای او سایه نمی باشد. برای او منادی غیبی از آسمان ندا می کند وهمه ی مردم روی زمین آن ندا را می شنوند که آنها را به سوی او دعوت می کند ومی گوید: آگاه باشید که حجت خدا در کنار خانه ی خدا ظاهر شده است، از او پیروی کنید که حق با اوست ودر دست اوست)(۳۱۹).
۱۷۱- (ان الخضر شرب من ماء الحیوة فهو حی لا یموت، حتی ینفخ فی الصور، وانه لیأتینا فیسلم علینا، فنسمع صوته ولا نری شخصه،... وسیونس الله به وحشه قائمنا فی غیبته، ویصل به وحدته).
- (حضرت خضر (علیه السلام) از آب حیات خورده است ولذا او زنده است وتا دمیدن صور نخواهد مرد. او همواره پیش ما می آید وبر ما سلام می کند، ما صدای او را می شنویم وخود او را نمی بینیم... خداوند به وسیله ی او رنج غربت را از قائم ما (ارواحنا فداه) در زمان غیبت خواهد زدود، وبا مأنوس بودن او، قائم (علیه السلام) از تنهایی رهایی خواهد داد)(۳۲۰).
۱۷۲- (قدام هذا الأمر قتل یبوح).
- (پیش از قیام قائم (عجل الله فرجه) کشتاری است که لحظه ای قطع نمی شود)(۳۲۱).
۱۷۳- (ما احسن الصبر وانتظار الفرج).
- (چقدر نیکوست شکیبایی وانتظار فرج)(۳۲۲).
۱۷۴- (مثله کمثل الساعة، لا تأتیکم الا بغتة).
- (مثل قائم ما (ارواحنا فداه) مثل قیامت است که به طور ناگهانی ظاهر می شود)(۳۲۳).
۱۷۵- (دعبل خزاعی، آن شاعر معروف اهل بیت علیهم السلام، هنگامی که به خدمت امام رضا (علیه السلام) رسید وقصیده ی معروفش: (مدارس آیات خلت من تلاوة) را خواند، تا به این بیت رسید:

خروج امام لا محالة خارج * * * یقوم علی اسم الله والبرکات
یمیز فینا کل حق وباطل * * * ویجزی علی النعماء والنقمات

- ظهور امامی که به ناگزیر خروج خواهد کرد، به نام خدا قیام می کند وبرکتهای حق تعالی را به همراه می آورد.
- در میان ما حق را از باطل جدا می سازد. ودر برابر نیکی ها وزشتی ها پاداش وکیفر دهد.
هنگامی که دعبل به این دو بیت رسید، امام رضا (علیه السلام) به شدت گریست، وآنگاه سر مبارکش را بلند کرد وخطاب به دعبل فرمود:
- (یا خزعی! نطق روح القدس علی لسانک بهذین البیتین، فهل تدری من هذا الامام ومتی یقوم؟).
- (ای دعبل! روح القدس این دو بیت را بر زبان تو جاری ساخته است. آیا می دانی که آن امام کیست؟ وچه زمانی قیام می کند؟).
دعبل عرض کرد: نه، سرورم. فقط شنیده ام که امامی از شما خروج می کند وزمین را از تباهی ها پاک می سازد، وآنرا پر از عدل وداد می نماید، آن چنان که پر از جور وستم شده باشد. امام رضا (علیه السلام) فرمود:
- (یا دعبل! الامام بعدی: محمد ابنی، وبعد محمد: ابنه علی، وبعد علی: ابنه الحسن، وبعد الحسن: ابنه الحجة القائم المنتظر فی غیبته، المطاع فی ظهوره، لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد، لطول الله ذلک الیوم، حتی یخرج فیملأها عدلا کما ملئت جورا).
- (ای دعبل! امام بعد از من: پسرم محمد است، وبعد از محمد: پسرش علی است، بعد از علی: پسرش حسن وبعد از حسن: پسرش حجت است که (قائم) است (سلام الله علیهم) ودر غیبتش او را انتظار کشند ودر ظهورش از او فرمان برند. اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نباشد، خداوند آن روز را به قدری طولانی گرداند که او خارج شود وروی زمین را پر از عدل وداد نماید، آن چنان که از بی عدالتی پر شده باشد).
سپس فرمود:
- (اما اینکه کی خارج می شود؟ آن مربوط به وقت است، که پدرم، از پدرش، از پدران بزرگوارش، از امیر مؤمنان (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) روایت کرده اند که به آن حضرت گفته شد: قائم نسل تو کی خارج می شود؟ فرمود: مثل او همانند مثل قیامت است، جز خدا کسی از وقت آن آگاه نیست، در آسمانها وزمین بسی گران است، جز به صورت ناگهانی خارج نمی شود)(۳۲۴).
نگارنده گوید: این همان قصیده است که دعبل آنرا با بیت زیر ختم کرده بود:

وقبر ببغداد لنفس زکیة * * * تضمنه الرحمن فی الغرفات

چون به این بیت رسید، امام رضا (علیه السلام) به او فرمود: آیا دو بیت دیگر به این قصیده ی تو بیفزایم؟ تا قصیده ات کامل شود؟ عرضه داشت: چه افتخاری بالاتر از آن، بفرمائید. امام (علیه السلام) فرمود:

وقبر بطوس یا لها من مصیبة * * * الحت علی الاحشاء بالزفرات
الی الحشر حتی یبعث الله قائما * * * یفرج عنا الهم والکربات

دعبل گفت: ای فرزند پیامبر! من در طوس چنین قبری را سراغ ندارم. آن، قبر چه کسی است؟ فرمود: آن قبر منست. چیزی نمی گذرد که طوس محل آمد وشد شیعیان وزائران من می شود، آگاه باش که هر کس مرا در آن دیار غربت زیارت کند، در روز قیامت با من ودر کنار من خواهد بود وگناهانش آمرزیده خواهد شد)(۳۲۵).

بخش سیزدهم: مهدی از دیدگاه امام جواد

(افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج).
(برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است).
(امام جواد (علیه السلام))(۳۲۶).
مأمون الرشید، دخالت دادن اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) را در امور کشوری در عهد امام رضا (علیه السلام) آزمود ونتیجه ی خوبی نگرفت، از این رهگذر پس از به شهادت رسانیدن امام رضا در مورد امام جواد علیهما السلام سیاست دیگری اتخاذ کرد وآن اینکه او را مستقیما در امور کشوری دخالت ندهد ولی در آخرین حد ممکن اظهار علاقه کند، از این رو دخترش ام الفضل را به همسری امام جواد (علیه السلام) در آورد وخود به دوستی آن حضرت تظاهر می کرد ولی از داخل وخارج محدودیتهایی ایجاد می کرد. ودر عین حال در چند جلسه ی رسمی که بین امام جواد (علیه السلام) وعلمای ادیان واقع شد، عظمت آن حضرت در تمام اقطار واکناف جهان اسلام پیچید ودر معظلات ومشکلات از چهار گوشه ی جهان به سوی آن حضرت می شتافتند، وهمواره استوارترین پاسخها را دریافت می کردند. از امام جواد (علیه السلام) در مقایسه با پدر بزرگوارش احادیث کمتری به دست ما رسیده است، در مورد حضرت بقیة الله ارواحنا فداه نیز احادیث معدودی از آن بزرگوار رسیده، که به چند نمونه ی آن اشاره می کنیم:
۱۷۶- (جناب عبد العظیم حسنی - مدفون در شهر ری - می فرماید: به خدمت امام جواد (علیه السلام) شرفیاب شدم وتصمیم داشتم که از آن حضرت در مورد مهدی قائم عجل الله فرجه سوال کنم. چون مرا دید، پیش از آنکه من سؤال خود را مطرح کنم، فرمود:
- (یا ابا القاسم! ان المهدی منا هو المهدی الذی یبعث محمدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) بالنبوة وخصناه بالامامة، انه لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج فیه فیملأ الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت جورا وظلما، وان الله تبارک وتعالی لیصلح له امره فی لیلة، کما اصلح امر کلیمه موسی (علیه السلام) اذ ذهب لیقتبس لأهله نارا، فرجع وهو رسول نبی. ثم قال: افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج).
- (ای ابو القاسم! (کنیه ی حضرت عبد العظیم) مهدی ما (ارواحنا فداه)، آن امام هدایتگر است که باید در دوران غیبت انتظار او را کشید ودر زمان ظهور از او اطاعت نمود. او سومین فرزند منست. سوگند به پروردگاری که محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) را به رسالت برانگیخت وتاج امامت را بر سر ما نهاد، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نباشد خداوند آن روز را طولانی نماید، تا در آن خارج شود وزمین را پر از عدل وداد کند، آن چنان که پر از جور وستم شده باشد. خداوند تبارک وتعالی امر فرج را در یک شب اصلاح می کند، چنانکه امر رسالت کلیم خود حضرت موسی (علیه السلام) را در یک شب هموار نمود، هنگامی که او رفت تا برای خانواده اش آتشی بیاورد، با نور نبوت ومشعل رسالت برگشت. سپس فرمود:
- برترین عمل شیعیان ما انتظار فرج است)(۳۲۷).
۱۷۷- (القائم الذی یطهر الله به الأرض من اهل الکفر والجحود ویملأها عدلا وقسطا، هو الذی تخفی علی الناس ولادته ویغیب عنهم شخصه).
- (آن قائم (سلام الله علیه) که خداوند زمین را به دست او از لوث کافران ومنکران پاکیزه خواهد کرد، وروی زمین را به دست او پر از عدل وداد خواهد نمود، کسی است که تولدش بر مردمان پوشیده باشد وخودش از دیده های آنها غائب شود)(۳۲۸).
۱۷۸- (امیة بن علی قیسی می گوید: به خدمت امام جواد (علیه السلام) عرض کردم: جانشین بعد از شما کیست؟ فرمود:
- (ابنی علی، ابنی علی، ثم اطرق ملیا ثم رفع رأسه، ثم قال: انها ستکون حیرة).
- (پسرم علی، پسرم علی (امام هادی (علیه السلام)) سپس سر مبارکش را پایین انداخت ومدتی در اندیشه فرو رفت. آنگاه سر مبارکش را بلند کرد وفرمود: آنگاه حیرت وسرگردانی خواهد بود).
گفتم: هنگامی که حیرت وسرگردانی پیش آید به کجا برویم؟! فرمود: جایی نیست، جائی نیست، جائی نیست. باز تکرار کردم: کجا برویم؟! فرمود: به سوی مدینه. گفتم: کدام مدینه؟ فرمود: همین مدینه مگر جز این مدینه، مدینه ی دیگری نیز وجود دارد؟!)(۳۲۹).
در این روایت، چون دیگر روایتها به سوی مدینه ارجاع شده است، که یکی از شهرهای مورد توجه حضرت بقیة الله ارواحنا فداه است، وتشرفهای بسیاری در این شهر برای دوستان آن سرور در این شهر مقدس حاصل شده است. ممکن است یکی از انگیزه های آن، وجود مرقد مطهر رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) وحضرت صدیقه کبری سلام الله علیها وچهار امام معصوم (علیهم السلام) در آن شهر مقدس باشد. وشاید برای حضرت بقیة الله اروحناه فداه خانه ای در این شهر باشد که برخی از نیکبختان به دیدار آن نائل آمده اند.
۱۷۹- (ان الامام بعدی علی (علیه سلام الله) امره امری، وقوله قولی، وطاعته طاعتی، والامام بعده ابنه الحسن العسکری (علیه السلام) امره امر ابیه، وقول ابیه، وطاعته طاعة ابیه).
- (امام بعد از من پسرم علی (علیه السلام) است، که فرمان او فرمان من، گفتار او گفتار من، واطاع او اطاعت من است. وامام بعد از او پسرش حسن عسکری (علیه السلام) است که فرمان او فرمان پدرش، گفتار او گفتار پدرش، واطاعت او اطاعت پدرش می باشد).
آنگاه امام جواد (علیه السلام) ساکت شد، راوی حدیث (صقر) پرسید: امام بعد از حسن عسکری کیست؟ امام جواد (علیه السلام) به شدت گریست، سپس فرمود:
- (الامام من بعد الحسن ابنه القائم بالحق المنتظر).
- (امام بعد از حسن پسرش قائم منتظر (علیهما السلام) است که به حق قیام می کند). صقر پرسید: چرا به او (قائم) می گویند؟ فرمود:
- (لانه یقوم بعد موت ذکره وارتداد اکثر القائلین بامامته).
- (زیرا او پس از آنکه نام مقدسش دستخوش فراموشی شد وبیشتر معتقدان به امامتش، از عقیده ی خود برگشتند، قیام می کند).
صقر پرسید: چرا به او (منتظر) می گویند؟ فرمود:
- (لان له غیبة یکثر ایامها ویطول امدها، فینتظر خروجه المخلصون وینکره المرتابون ویستهزء بذکره الجاحدون. ویکذب فیه الوقاتون، ویهلک فیه المستعجلون. وینجو فیه المسلمون).
- (زیرا برای او غیبتی است که روزگاری دراز طول می کشد، در آن دوران غیبت، مخلصان انتظار می کشند، اهل ریب وتردید به شک می افتند ومنکران یاد او را مسخره می کنند، وقت تعیین کنندگان، دروغگو از آب در می آیند، شتاب کنندگان هلاک می شوند وتسلیم اراده خدا شونده ها نجات می یابند)(۳۳۰).
۱۸۰- (جناب عبد العظیم حسنی می فرماید: به خدمت امام جواد (علیه السلام) عرض کردم: امیدوارم شما آن (قائم اهل بیت) باشید که زمین را پر از عدل وداد خواهد نمود، چنانکه پر از جور وستم شده است. فرمود: ای ابو القاسم:
- (ما منا الا وهو قائم بامر الله عز وجل، وهاد الی دین الله، ولکن القائم الذی یظهر الله عز وجل به الأرض من اهل الکفر والجحود ویملأها عدلا وقسطا هو الذی تخفی علی الناس ولادته، ویغیب عنهم شخصه، ویحرم علیهم تسمیته، وهو سمی رسول الله وکنیه، وهو الذی تطوی له الأرض، ویذل، له کل صعب ویجتمع الیه من اصحابه عدة اهل بدر: ثلاثمأة وثلاثة عشر رجلا من اقاصی الأرض).
- (هیچ کدام از ما نیست جز اینکه قائم به امر خدا، وهادی به سوی دین خدا می باشد. ولکن آن قائم که خدای تبارک وتعالی روی زمین را به وسیله ی او از اهل کفر والحاد پاکیزه می سازد، وآن را پر از عدل وداد می نماید، آن چنان که پر از جور وستم شده باشد، او امامی است که تولدش بر مردم پوشیده باشد وخودش از دیدگان آنها غائب باشد وبردن نام مبارکش بر آنها روا نباشد. واو همنام پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) وهم کنیه ی اوست. که زمین زیر پاهایش طی می شود وهر مشکلی برای او آسان می گردد وبه تعداد اصحاب بدر: ۳۱۳ نفر از یاران، از دورترین نقاط دنیا، در اطراف او گرد آیند. واین است معنای گفتار خداوند، که می فرماید:
- (اینما تکونوا، یأت بکم الله جمیعا، ان الله علی کل شی قدیر).
- (هر کجا باشید، خداوند همه ی شما را گرد می آورد، که به راستی خداوند بر هر چیزی قادر است).
- (فاذا اجتمعت له هذه العدة من اهل الاخصلاص، اظهر الله امره، فاذا کمل له العقد وهو عشرة آلاف رجل، خرج باذن الله عز وجل، فلا یزال یقتل اعداء الله حتی یرضی الله عز وجل).
- (هنگامی که این تعداد از یاران با اخلاص گرد آمدند، خداوند امر او را ظاهر سازد. تا هنگامی که ده هزار نفر از یاران جمع شدند، به اذن خداوند ظاهر می شود ودشمنان خدا را می کشد تا خداوند راضی شود).
جناب عبد العظیم می فرماید: عرض کردم: سید وسرور من! چگونه می داند که خداوند راضی شده است؟ فرمود:
- (یلقی فی قلبه الرحمة، فاذا دخل المدینة اخرج اللات والعزی فاحرقهما).
- (خداوند رأفت ومرحمت در دل او می افکند. چون خارج شد به مدینه می رود ولات وعزی را از قبر در می آورد وطعمه ی حریق می سازد)(۳۳۱).
در این جا مقصود از (لات وعزی) دو بت بزرگ قریش است که حق را از مسیر خود خارج کردند، شاه ولایت را خانه نشین کردند، حق فاطمه سلام الله علیها را غصب وفدک را مصادره کردند ویک مثلث عترت پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) را از طریق کشتن (محسن) از بین بردند. که لعنت خدا وپیامبران وهمه ی فرشتگان وآدمیان وپریان بر آنها باد.
۱۸۱- (اذا مات ابنی علی بدا سراج بعده، ثم خفی، فویل للمرتاب وطوبی للعرب الفار بدینه ثم یکون بعد ذلک احداث، تشیب فیها النواصی وتنشق الصم الصلاب).
- (چون پسرم علی (امام هادی (علیه السلام)) در گذشت، چراغی آشکار می شود (امام حسن عسکری (علیه السلام)) آنگاه خاموش می شود، وای بر کسی که دچار شک وتردید شود. خوشا به حال کسی که دین خود را بردارد وفرار کند. آنگاه حوادثی روی می دهد که جوانان پیر می شوند وموها سفید می گردد. فتنه ها به قدری سخت وکمرشکن خواهد بود که سنگهای سخت وصخره های فولادین از وحشت آن شکسته می شوند)(۳۳۲).
- (الصوت فی شهر رمضان، فی لیلة الجمعة، فاسمعوا واطیعوا، وفی آخر النهار صوت الملعون ابلیس، ینادی ان فلانا قتل مظلوما،یشکک الناس ویفتنهم، فکم فی ذلک الیوم من شاک متحیر، فاذا سمعتم ذلک الصوت فی رمضان (یعنی: الاول) فلا تشکوا انه صوت جبرئیل، وعلامة ذلک انه ینادی باسم المهدی واسم ابیه).
- (نخستین ندای آسمانی در ماه رمضان ودر شب جمعه است، آنرا گوش دهید واطاعت کنید. ودر آخر روز شیطان ملعون بانگ برمی آورد که فلانی (سومی لعنة الله علیه) مظلوم کشته شد، تا مردم را به شک وتردید وادارد وفتنه بر پا کند. آن روز چقدر از مردم دچار شک وحیرت شده، سرگردان می شوند؟!، هنگامی که ندای اولی را در ماه رمضان شنیدند، هرگز شک به خود راه ندهید که آن صدای جبرئیل است. ونشانه ی آن این است که از (مهدی) به نام خود وپدرش (علیه السلام) نام می برد(۳۳۳).
۱۸۳- (انها ستکون حیرة، لوعین لهذا الامر وقت لقست القلوب ولرجع عامة الناس عن الاسلام. ولکن قالوا: ما اسرعه! وما اقربه! تألفا لقلوب الناس، وتقریبا للفرج).
- (به راستی سرگردانی خواهد بود. اگر برای این امر وقتی تعیین می شد دلها را قساوت می گرفت وهمگی از اسلام برمی گشتند، ولی چون تعیین نشده، می گویند: چه زود است؟ وه چه نزدیک است؟ وبدینگونه دلها انس می گیرد وآرامش می یابد وفرج نزدیک می شود)(۳۳۴).
آری اگر در اوایل غیبت کبری به مردم گفته می شد که مصلح غیبی هزار سال بعد خواهد آمد، دل عاشقان می گرفت ودردمندان از غصه واندوه جان می سپردند، ومنتظران از طول هجران به نومیدی می گرائیدند، ولی با تعیین نشدن زمان ظهور، یک حالت انتظار که بزرگترین عامل تحرک ودینامیسم است، درست یک هزار ویک صد وپنجاه سال بر همه ی شیعیان سایه افکنده، ودر این مدت طولانی هر لحظه برای رسیدن وقت موعود ثانیه شماری نموده اند، که به تعبیر امام سجاد (علیه السلام): (انتظار فرج خود از بزرگترین فرجهاست)(۳۳۵). وامام جواد (علیه السلام) در همین رابطه می فرماید:
۱۸۴- (افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج، من عرف هذا الأمر فقد فرج عنه بانتظاره).
- (برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است. کسی که این امر را بشناسد، به وسیله ی انتظار فرج، برای او گشایش حاصل می شود)(۳۳۶).
۱۸۵- (ابوهاشم جعفری می گوید: در محضر امام جواد (علیه السلام) بودیم، صحبت از سفیانی شد واین جمله بازگو شد که: (امر سفیانی از حتمیات است)، به خدمت امام جواد (علیه السلام) گفتم: (آیا ممکن است در مورد یک امر حتمی نیز برای خدای تبارک وتعالی بدا حاصل شود؟ فرمود: آری. گفتم: می ترسیم در مورد قائم (علیه السلام) نیز برای خداوند بدا حاصل شود! فرمود:
- (القائم من المیعاد والله لا یخلف المیعاد).
- (ظهور قائم (عجل الله فرجه) میعاد است (یعنی: خداوند توسط پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) به آن وعده داده است) وخداوند هرگز در وعده های خود خلف نمی کند)(۳۳۷).
مطابق این حدیث شریف ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا لتراب مقدمه الفدا، از وعده های قطعی حق تعالی است که توسط همه ی پیامبران عظیم الشأن (علیهم السلام) نوید ظهور او داده شده است. چنانکه قسمتی از این بشارتها در بخش اول همین کتاب گذشت. هنگامی که ظهور آن حضرت از (میعاد) باشد، دیگر در آن (بدا) ممکن نیست، که در این صورت (خلف وعده) به شمار می آید، چنانکه قرآن کریم فرموده است:
- (فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله).
- (هرگز گمان مبر که خداوند وعده ای را که به وسیله ی پیامبرانش ابلاغ نموده، خلف کند)(۳۳۸).

بخش چهاردهم: مهدی از دیدگاه امام هادی

(هو الذی یجمع الکلم ویتم النعم، ویحق الله به الحق ویزهق الباطل، وهو مهدیکم المنتظر).
(اوست که وحدت کلمه ایجاد کند ونعمتها را کامل گرداند، وخداوند به وسیله ی او حق را پا برجا وباطل را نابود گرداند. هم او مهدی منتظر است).
(امام هادی (علیه السلام))(۳۳۹).
با نزدیک شدن میلاد مسعود حضرت بقیة الله ارواحنا فداه رژیم خون آشام عباسی تلاش گسترده ای را آغاز کرده بود که از تولد آن مهر تابان وقبله ی خوبان جلوگیری به عمل آورد، یکی از مهمترین اقدامات انجام شده در این زمینه، انتقال دادن امام هادی (علیه السلام) به شهر نظامی سامرا بود که در آنجا در داخل پادگان وبه صورت زیر نظر زندگی کند، تا هر وقت خداوند به پسرش امام حسن عسکری (علیه السلام) پسری عنایت کرد، آن را سر ببرند، تا بدین وسیله از طلوع آخرین خورشید امامت جلوگیری کنند. ولی بسیار کور خوانده بودند، زیرا اگر همه ی این اقدامات برای این بود که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) خبر داده است، که خداوند برای امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی مرحمت خواهد فرمود: که هلاک همه ی ستمگران به دست او خواهد بود، دیگر تلاش برای جلوگیری از اراده ی الهی بی فائده است. ولی ستمگران برای ادامه ی حکومت چند روزه ی خود برای صرف احتمال هم که باشد به هر جنایتی اقدام می کنند، چنانکه بزرگ جنایتگر دنیای باستان (فرعون) برای جلوگیری از تولد حضرت موسی (علیه السلام) از هیچ جنایتی دریغ نکرد وسرانجام اراده ی خدا تحقق یافت وموسی (علیه السلام) در خانه ی فرعون پرورش یافت ودمار از روزگار فرعونیان درآورد. حضرت بقیة الله ارواحنا فداه نیز طبق اراده ی حضرت احدیت در شهر سامرا ودر داخل پادگان نظامی، علی رغم آن همه جاسوس ونگهبان، به ویژه جاسوسهای زن، دیده به جهان گشود ودر آستین غیبت فرو رفت، تا روزی پس از پایان دوران غیبت ظاهر شود وکاخ ستمگران را بر سرشان فروریزد. انشاء الله.
از این رهگذر رفت وآمد شیعیان به محضر امام هادی (علیه السلام) زیر نظر نگهبانان نظامی بود وشیعیان کمتر می توانستند با آن حضرت تماس گرفته، حدیث دریافت کنند. در این میان تعدادی از احادیث مربوط به نهضت جهانی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه از پیشوای شیعیان، امام هادی (علیه السلام) نقل شده است، که به قسمتی از آنها تبرک می جوییم:
۱۸۶- (حضرت عبد العظیم (علیه السلام) می فرماید: به خدمت مولی وسرورم حضرت امام هادی (علیه السلام) رسیدم. چون مرا دید فرمود: مرحبا به تو، ای ابو القاسم! تو به راستی دوست ما هستی، گفتم: ای فرزند پیامبر! من می خواهم دین خود را بر شما عرضه کنم، اگر مورد پذیرش باشد بر آن استوار بمان، تا هنگامی که خداوند را ملاقات نمایم. فرمود: بازگوی گفتم: من معتقدم که خدای تبارک وتعالی، خداوند یگانه ای است که همانندی ندارد، از دو حد تعطیل وتشبیه به دور است، نه جسم است ونه صورت، نه جوهر است ونه عرض. بلکه اوست که به اجسام جسمیت بخشیده وصورتها را تصویر نموده، اعراض وجواهر را آفریده، پروردگار هر چیزی، صاحب وآفریدگار وپدید آورنده ی هر پدیداریست. حضرت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) بنده وفرستاده ی اوست، که به وسیله ی او رسالت خاتمه یافت، دیگر پیامبری بعد از او تا روز قیامت برانگیخته نخواهد شد. آئین او پایان بخش همه ی شریعتهاست، دیگر شریعتی پس از آن تا روز قیامت تشریع نخواهد شد. ومعتقدم که پیشوا، خلیفه وولی امر بعد از او امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) است، وسپس: امام حسن، وامام حسین، حضرت علی بن الحسین، حضرت محمد بن علی، حضرت جعفر بن محمد، حضرت موسی بن جعفر، حضرت علی بن موسی، حضرت محمد بن علی علیهما السلام سپس شما هستید، ای سرور ومولای من.
فرمود: وبعد از من پسرم: حسن (علیه السلام) می باشد ولی بعد از او حال مردم چگونه خواهد بود، در مورد جانشین او؟! گفتم: برای چه؟ فرمود:
- (لانه لا یری شخصه ولا یحل ذکره باسمه، حتی یخرج فیملأ الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت جورا وظلما).
- (زیرا شخص او دیده نمی شود، ویاد کردن او با اسم شریفش روا نخواهد بود تا هنگامی که ظهور کند وجهان را پر از عدل وداد نماید، آن سان که پر از جور وستم شده باشد).
گفتم: اقرار می کنم ومعتقدم که دوست آنان دوست خدا، ودشمن آنها دشمن خدا است. اطاعت آنها اطاعت خدا ومعصیت آنها معصیت خداست. ومعتقدم که معراج حق است. پرسش در قبر حق است. بهشت ودوزخ حق است. صراط ومیزان حق است. رستاخیز بی تردید واقع خواهد شد، هیچ شبهه ای در آن نیست. وخداوند اهل قبور را برخواهد انگیخت. ومعتقدم که واجبات بعد از (ولایت) عبارت است از: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف ونهی از منکر.
امام هادی (علیه السلام) فرمود: ای ابو القاسم! به خدا سوگند، این همان آئینی است که خداوند آن را برای بندگانش پسندیده است. برآن استوار باش، که خداوند ترا در دنیا وآخرت، روی این عقیده ی استوار، ثابت وپای بر جا نماید)(۳۴۰).
۱۸۷- (الخلف من بعدی ابنی الحسن، فکیف لکم بالخلف من بعد الخلف؟)
- (امام بعد از من پسرم (حسن) می باشد، اما چگونه خواهد بود حال شما در مورد امام بعد از او؟). ابوهاشم جعفری عرض کرد: چرا سرورم؟ خداوند مرا فدای تو سازد. فرمود:
- (لانکم لا ترون شخصه ولا یحل لکم ذکره باسمه).
- (زیرا خود او را نخواهد دید، ویاد کردن او با اسم برای شما روا نخواهد بود). ابو هاشم عرض کرد: پس چگونه از آن حضرت نام ببریم؟
فرمود:
- (قولوا: الحجة من آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم)).
- (بگویید: حجت از آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم))(۳۴۱).
۱۸۸- (صقر بن ابی دلف می گوید: هنگامی که متوکل، مولایم امام هادی (علیه السلام) را به زندان انداخته بود، دلم برای آقا تنگ شده بود، بیرون رفته بودم شاید خبری از امام (علیه السلام) به دست آورم. متوکل دربانی داشت، چون مرا دید گفت: ای صقر! اینجا چه کار می کنی؟! گفتم: هیچ، نشسته ام. گفت: نترس، منهم در مذهب تو هستم. حتما آمده ای از حال امام ومولایت مطلع شوی؟ گفتم: آری. گفت: می خواهی آقا را زیارت کنی؟ گفتم: آری. گفت: بنشین تا نامه رسان برود. چون مأمور پست رفت، به غلام خود گفت: دست او را بگیر وبه اطاقی که آن سید علوی زندانی است ببر وآزاد بگذار. صقر می گوید: مرا به اطاق آقا برد وگفت: داخل شو. داخل شدم ودیدم امام هادی (علیه السلام) روی حصیری نشسته، وقبر آماده ای مقابلشان کنده شده. سلام کردم وجوابم فرمود. آنگاه امر به نشستن فرمود ونشستم. فرمود: ای صقر، چه باعث شده که اینجا آمده ای؟ گفتم: سرور من! آمدم که از حال شما مطلع شوم، ولی این قبر را دیدم گریه ام گرفت. فرمود: محزون نباش. آنها نمی توانند نسبت به من ناراحتی ایجاد کنند. گفتم: خدا را شکر. سپس گفتم: سرورم برای من حدیثی از رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل شده که معنای آنرا نمی دانم، فرمود: چیست؟ گفتم: این حدیث است که (لا تعادوا الأیام فتعادیکم): (ایام را دشمن ندارید، که ایام نیز شما را دشمن بدارند).
فرمود: آری، ایام ما هستیم:
سبت (شنبه) نام مقدس رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) است.
احد (یکشنبه) نام مقدس علی (علیه السلام) است.
اثنین (دوشنبه) امام حسن وامام حسین (علیهما السلام) است.
ثلاثا (سه شنبه) علی بن الحسین، محمد بن علی، وجعفر بن محمد (علیهم السلام) است.
اربعا (چهارشنبه) موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی (علیهم السلام) ومن است.
خمیس (پنجشنبه) پسرم حسن (علیه السلام) است.
وجمعه، پسر پسرم می باشد، که اهل حق دور او گرد آیند. واو کسی است که در روی زمین را پر از عدل وداد نماید، آن چنان که پر از جور وستم شده باشد. این است معنی (ایام) آنها را دشمن ندارید که آنها نیز شما را در روز قیامت دشمن بدارند. سپس فرمود: زود از اینجا برو که برای تو مطمئن نیستم(۳۴۲).
۱۸۹- (علی بن مهزیار می گوید: به خدمت امام هادی (علیه السلام) نامه نوشتم واز (فرج) پرسیدم، در جواب نوشت:
- (اذا غاب صاحبکم عن دار الظالمین فتوقعوا الفرج).
- (هنگامی که صاحب شما از جایگاه ستمگران ناپدید شود، منتظر فرج باشید)(۳۴۳).
۱۹۰- (الامام بعدی الحسن ابنی، وبعد الحسن ابنه القائم الذی یملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما).
- (امام بعد از من پسرم حسن (علیه السلام) است، وبعد از او پسرش (قائم) است که روی زمین را پر از عدل وداد کند، آنچنان که پر از جور وستم شده باشد)(۳۴۴).
۱۹۱- (پس از شهادت امام جواد (علیه السلام) شیعیان نامه ای به خدمت امام هادی (علیه السلام) نوشتند ودر مورد امر امامت سوال کردند، در پاسخ نوشت:
- (الامر لی ما دمت حیا، فاذا نزلت بی مقادیر الله تبارک وتعالی اتاکم الخلف منی، فأنی لکم بالخلف من بعد الخلف).
- (تا من زنده هستم مربوط به من می باشد، چون مقدرات الهی در حق من جاری شد، جانشین من برای شما معین خواهد بود، ولی کجاست جانشین بعد از او؟!)(۳۴۵).
۱۹۲- (صاحب هذا الامر من یقول الناس: لم یولد بعد).
- (صاحب این امر کسی است که مردم می گویند: هنوز چشم به دنیا نگشوده است)(۳۴۶).
به طوری که قبلا توضیح دادیم، منظور از (مردم) در این موارد، برادران اهل سنت وجماعت هستند که از سرچشمه ی زلال ولایت محروم مانده اند.
۱۹۳- (اذا رفع علمکم من بین اظهرکم، فتوقعوا الفرج من تحت ارجلکم).
- (هنگامی که نشانه ی شما از میان شما برود، منتظر فرج باشید از زیر پای خود)(۳۴۷).
علامه ی مجلسی در توضیح این حدیث فرموده اند: مراد از (علم) امام معصوم است که حجت خدا وآیت خداست ونشانه ایست که مردم به وسیله ی آن از شاهراه هدایت گم نمی شوند. ومنظور از زیر پا، نزدکی آن است، یعنی اگر امام از میان شما برود واز دیدگان شما غائب باشد، دیگر میان شما وفرج فاصله ای نمانده است، دیگر فرج زیر پا افتاده است. آری برای خداوند بسیار نزدیک وآسان است ولی برای دیدگان نگران ما که هر لحظه اش یک سال می گذرد بسیار سخت ودور است. از خداوند توانا می خواهیم که در فرج آن مهر تابان تعجیل فرماید.
۱۹۴- (لو لا من یبقی بعد غیبة قائمکم من العلماء الداعین الیه، والدالین علیه، والذابین عن دینه بحجج الله، والمنقذین للضعفاء من عباد الله من شباک ابلیس ومردته، لما بقی احد الا ارتد عن دین الله. ولکنهم یمسکون ازمة قلوب ضعفاء الشیعة، کما یمسک صاحب السفینة سکانها. اولئک هم الأفضلون عند الله عز وجل).
- (در زمان غیبت قائم شما، اگر نبود این دانشمندانی که مردم را به سوی او دعوت می کنند، وبه طرف او رهنمون می شوند، وبا دلائل وبراهین الهی از آئین او دفاع می کنند، واز دست بندگان مستضعف می گیرند وآنها را از دامهای شیطان نجات می دهند، همه ی مردم از دین بیرون می رفتند وبه ارتداد می گرائیدند. ولی این رجال دین هستند که رشته ی دلهای ضعفای شیعه را می گیرند، آن چنانکه ناخدای کشتی سکان کشتی را می گیرد. آنهایند که در نزد خدای عز وجل از هر طبقه ای برترند)(۳۴۸).
۱۹۵- (هو الذی یجمع الکلم ویتم النعم، ویحق الله به الحق ویزهق الباطل، وهو مهدیکم المنتظر).
- (اوست که کلمه ی امت را یک جا جمع می کند (وحدت کلمه ایجاد می کند) ونعمتهای الهی را کامل می گرداند. وخداوند به وسیله ی او حق را پا بر جا وباطل را نابود می سازد. هم او مهدی منتظر (سلام الله علیه) است)(۳۴۹).
به امید روزی که پرچم حق در سرتاسر گیتی به اهتزاز در آید وهمه ی امت اسلامی با (وحدت کلمه) به سوی (کلمه ی توحید) بشتابند وحق در سراسر جهان استوار گردد وباطل از میان مردم رخت بربندد.

بخش پانزدهم: مهدی از دیدگاه امام حسن عسکری

(زعموا انهم یریدون قتلی لیقطعوا نسلی، وقد کذب الله قولهم، والحمد لله).
(پنداشته اند که می توانند مرا بکشند ونسل مرا منقطع سازند، خدا را سپاس، که سخن آنها را دروغ درآورد).
(امام حسن عسکری (علیه السلام))(۳۵۰).
در عهد امام حسن عسکری (علیه السلام) محدودیتها بیشتر ودائره ها تنگتر شد، زیرا بر همه ی جاسوسان رژیم مسلم بود که کسی که در آخر الزمان ظهور کرده، کاخهای ستمگران را بر سرشان فرو خواهد ریخت فرزند بلا فصل امام حسن عسکری (علیه السلام) است، از این رهگذر جاسوسهای زن هر روز به حرم سرای خاندان امامت وارد می شدند وهمسران حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) را مورد بازدید قرار می دادند، رفت وآمدها بسیار محدود وزیر نظر بود، از این رهگذر شیعیان کمتر می توانستند با امام حسن عسکری (علیه السلام) ملاقات کنند. این از یک سو، از سوی دیگر امام حسن عسکری (علیه السلام) برای آماده ساختن افکار شیعیان به دوران غیبت، کمتر برای آنها ظاهر می شد وغالبا از پشت پرده واحیانا به وسیله ی نامه، به پرسشهای آنها پاسخ می داد، تا شیعیان با غیبت امام (علیه السلام) انس بگیرند وهنگامی که غیبت فرا رسید برای آنها قابل تحمل باشد. وهنگامی که خورشید تابان وقبله ی خوبان تولد یافت، خاندان امامت دو مسئولیت بسیار مهم وخطرناک به عهده داشت: از یک طرف می بایست خبر ولادت نوزاد را در سرتاسر جهان تشیع پخش کنند، تا بعد از رحلت امام حسن عسکری (علیه السلام) هیچ یک از شیعیان خالص در ولادت آن حضرت دچار شک وتردید نشود، از دیگر سو می بایست ولادت مولود مسعود را به قدری پوشیده بدارند که حتی عموی امام ارواحنا فداه نیز از آن مطلع نباشد. وهر دو وظیفه را به بهترین وجهی انجام دادند، تا اقصی نقاط جهان نامه نوشته، خبر میلاد مسعود را نوید دادند ودر حومه ی سامرا هر کجا شیعه ی خالصی بود که می توانست رازدار باشد عقیقه ی مولود مسعود برایشان فرستاده شد، ولی این همه مکاتبه ومراسله ونقل وانتقال به قدری هشیارانه ومحتاطانه انجام یافت که هرگز هیچ کدام از جاسوسان رژیم از این خبر سرنخی پیدا نکرد، حتی جعفر (عموی امام زمان ارواحنا فداه) نیز تا روز رحلت امام حسن عسکری (علیه السلام) از تولد مولود مسعود مطلع نبود. واینک قسمتی از احادیث وارده از امام حسن عسکری، وفرازهایی از نامه های آن حضرت را در این بخش می آوریم:
۱۹۶- (ابو هاشم جعفری می گوید: خدمت امام حسن عسکری (علیه السلام) عرض کردم: جلالت شما مانع می شود از اینکه پرسش خود را بی پرده مطرح کنم، آیا اجازه می فرمایید، سوالی از خدمت شما بکنم؟ فرمود: بپرس. عرض کردم: سرور من! آیا برای شما فرزندی هست؟ فرمود: آری. گفتم: اگر برای شما حادثه ای پیش آید کجا از وی پرس وجو کنم؟ فرمود: در مدینه)(۳۵۱).
۱۹۷- (احمد بن اسحاق می گوید: به خدمت امام حسن عسکری (علیه السلام) وارد شدم، در نظر داشتم که در مورد جانشین آن حضرت سوال کنم، امام (علیه السلام) خود ابتدءاً فرمود:
- (ای احمد بن اسحاق! خدای تبارک وتعالی، از روزی که حضرت آدم را آفریده، لحظه ای روی زمین را خالی از حجت نگذاشته، وتا روز قیام قیامت هرگز بندگان خودش را بی حجت نخواهد گذاشت. خداوند به برکت حجت خود بلاها را از اهل زمین دفع می کند وبه سبب او باران را فرو می فرستد وبه خاطر او برکات زمین را خارج می کند).
پرسیدم: ای فرزند پیامبر! امام وجانشین بعد از شما کیست؟ امام (علیه السلام) از جای برخاست وشتابزده وارد خانه شد وچون بازگشت کودک سه ساله ای بر دوش خود داشت که صورتش همچون ماه چهارده شبه می درخشید. آنگاه خطاب به من فرمود:
- (یا احمد بن اسحاق لو لا کرامتک علی الله عز وجل وعلی حججه ما عرضت علیک ابنی هذا. انه سمی رسول الله وکنیه، الذی یملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما).
- (ای احمد بن اسحاق، اگر نبود اینکه تو در پیش خدا وحجتهای او عزیز هستی، این پسرم را بر تو عرضه نمی کردم. او همنام پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) وهم کنیه ی آن حضرت است. هم اوست که زمین را پر از عدل وداد کند، آن سان که پر از جور وستم شده باشد).
سپس فرمود:
- (ای احمد بن اسحاق! مثل او در این امت مثل حضرت خضر (علیه السلام) وذو القرنین است، آنچنان از دیده ها غائب می شود که کسی در آن دوران از هلاکت رهایی نمی یابد، جز کسی که خداوند بر اعتقاد به امامت او ثابت واستوار نگهدارد واو را به دعا برای تعجیل فرج او موفق گرداند).
احمد بن اسحاق می گوید: عرض کردم: سرورم! آیا نشانه ی دیگری نیز هست که دلم آرام بگیرد؟ آقازاده ی بزرگوار با زبان روشن وفصیح فرمود:
- (انا بقیة الله فی ارضه، والمنتقم من اعدائه. فلا تطلب اثرا بعد عین، یا احمد بن اسحاق!).
- (من یکتا بازمانده از حجتهای خدا در روی زمین هستم. من دست انتقام خدا از دشمنان او هستم. ای احمد بن اسحاق! پس از رویت دیگر نشان نپرس)(۳۵۲).
۱۹۸- (احمد بن اسحاق می گوید: فردای آن روز به خدمت امام حسن عسکری (علیه السلام) شرفیاب شدم وعرض کردم: ای فرزند پیامبر! از این همه منت که بر گردن من نهادی بسیار مسرور هستم، آیا سنت جاری از خضر وذو القرنین در مورد آقا زاده ی بزرگوار چیست؟ فرمود:
- (طول الغیبة یا احمد).
- (طولانی شدن غیبت او، ای احمد).
گفتم: ای پسر پیامبر! آیا غیبت او خیلی طول می کشد؟ فرمود:
- (ای وربی، حتی یرجع عن هذا الامر. اکثر القائلین به، ولا یبقی الا من اخذ اله عز وجل عهده لولایتنا، وکتب فی قلبه الایمان، وایده بروح منه).
- (آری، قسم به پروردگارم، به قدری طول می کشد که بیشتر معتقدان به آن، از اعتقاد خود برمی گردند. وبر اعتقاد خود استوار نمی ماند به جز کسی که خداوند تبارک وتعالی از او برای ولایت ما پیمان گرفته، در دلش ایمان را نوشته، واو را با روحی از خود تأیید کرده باشد).
- (یا احمد بن اسحاق! هذا امر من امر الله، وسر من اسرار الله، وغیب من غیب الله. فخذ ما آتیتک واکتمه وکن من الشاکرین، تکن معنا غدا فی علیین).
- (ای احمد بن اسحاق! این امری از امرهای خدا، وسری از اسرار خدا، ورازی از رازهای خداست آنچه به تو گفتم گوش فرا دار وآن را مکتوم نگهدار واز سپاسگزاران باش، تا فردای قیامت در درجات عالی بهشت با ما باشی)(۳۵۳).
۱۹۹- (یعقوب بن منقوش می گوید: به خدمت امام حسن عسکری (علیه السلام) شرفیاب شدم، روی سکویی در کنار دودمان امامت نشسته بود، در دست راست آن حضرت اطاقی بود که پرده ای بر آن آویخته بود. عرض کردم: ای سرور من! صاحب این امر کیست؟ فرمود: پرده را کنار بزن. پرده را کنار زدم کودک پنج ساله ای دیدم که هشت، ده ساله می نمود، با پیشانی باز، صورتی سپید وزیبا، دیدگانی جاذب وگیرا، شانه هایی فراخ ورانهایی چاق، که در طرف راست صورت مبارکش خال وبر سر مبارکش گیسوهایی داشت. آمد وروی زانوی امام (علیه السلام) نشست. امام حسن عسکری (علیه السلام) به من فرمود: (این است صاحب شما). آنگاه به آقا زاده ی گرامی فرمود: (پسر جان، وارد خانه شو، تا روز وقت معلوم). آقا زاده ی بزرگوار جلو دیدگان من وارد خانه شد، آنگاه امام (علیه السلام) به من فرمود: (ای یعقوب! ببین درخانه کیست؟). وارد خانه شدم کسی را نیافتم)(۳۵۴).
۲۰۰- (زعموا انهم یریدون قتلی، لیقطعوا نسلی، وقد کذب الله قولهم والحمد لله).
- (پنداشته اند که مرا می توانند بکشند تا نسل مرا قطع کنند، ولی الحمد لله که خداوند گفتار آنها را دروغ درآورد)(۳۵۵).
۲۰۱- (محمد بن علی بن بلال می گوید: از امام حسن عسکری (علیه السلام) دو سال پیش از وفاتش به من نامه ای رسید که در آن از جانشین خود سخن گفته بود. یک بار دیگر، سه روز پیش از وفاتش نامه ای از آن حضرت به دستم رسید که در آن نیز از جانشین خود گفتگو کرده بود)(۳۵۶).
۲۰۲- (امام حسن عسکری (علیه السلام) کنیزی داشت، چون حامله شد، امام (علیه السلام) به او فرمود:
- (ستحملین ذکرا، اسمه محمد وهو القائم من بعدی).
- (به زودی پسری به دنیا می آوری که نام او (م. ح. م. د) است، واو بعد از من قائم به امر است)(۳۵۷).
۲۰۳- (کانی بکم وقد اختلفتم بعدی بالخلف، ما ان المقر بالأئمة بعد رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) المنکر لولدی، کمن اقر بنبوة جمیع انبیاء الله ورسله، وانکر نبوة رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) والمنکر لرسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) کمن انکر جمیع انبیاء الله، لأن الطاعة، آخرنا کطاعة اولنا، والمنکر لآخرنا کالمنکر لأولنا. اما لودی غیبة یرتاب فیها الناس، الا من عصمه الله عز وجل).
- (گویی با چشم خود می بینم که بعد از من در مورد جانشین من دچار اختلاف شده اید. آگاه باشید، آن کسی که به همه ی امامان بعد از رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) معتقد باشد ولی منکر پسر من باشد، همانند کسی است که به رسالت همه ی پیامبران معتقد باشد ولی نبوت رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) را انکار کند. کسی که نبوت رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) را انکار کند، همانند کسی است که همه ی پیامبران الهی را انکار کند. زیرا اطاعت آخر ما چون اطاعت اول ماست، کسی که منکر آخر ما باشد، اول ما را نیز انکار کرده است. آگاه باشید که برای فرزند من غیبتی هست که مردم در آن به تردید می افتند، به جز کسی که خداوند او را نگه دارد)(۳۵۸).
۲۰۴- (عثمان بن سعید، اولین نائب امام زمان ارواحنا فداه می گوید: در محضر امام حسن عسکری (علیه السلام) بودم، از آن حضرت در مورد حدیثی که از پدران بزرگوارش رسیده، سوال کردند، که فرموده اند: (زمین هرگز خالی از حجت نخواهد بود، وهر کس بمیرد وامام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است. گفته شد: امام وحجت بعد از شما کیست؟ فرمود:
- (ابنی محمد هو الامام والحجة بعدی، من مات ولم یعرفه، مات میتة جاهلیة، اما ان له غیبة یحار فیها الجاهلون، ویهلک فیها المبطلون، ویکذب فیها الوقاتون، ثم یخرج، فکأنی انظر الی الأعلام البیض تخفق فوق رأسه بنجف الکوفة).
- (پسرم (م. ح. م. د) بعد از من امام وحجت است. هر کس بمیرد واو را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. برای او غیبتی است که جاهلان در آن سرگردان می شوند وباطلان در آن هلاک می گردند ووقت تعیین کنندگان دروغگو درمی آیند. آنگاه او خارج می شود، گویی با چشم خود می بینم که پرچمهای سفید بالای سر او در نجف کوفه به اهتزاز در آمده اند)(۳۵۹).
۲۰۵- (احمد بن اسحاق می گوید از امام حسن عسکری (علیه السلام) در مورد صاحب الأمر ارواحنا فداه پرسیدم، با دست خود اشاره کرد که او زنده وتندرست است)(۳۶۰).
۲۰۶- (ابو غانم می گوید: از امام حسن عسکری (علیه السلام) شنیدم که فرمود: در سال ۲۶۰ شیعیانم پراکنده می شوند).
- (در سال ۲۶۰ حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) دیده از جهان برتافت وشیعیان دچار اختلاف شدند، برخی از آنها به جعفر گرائیدند، برخی سرگردان شدند، برخی به تردید افتادند، برخی همچنان سرگردان ماندند، وبرخی با توفیق خداوند سبحان بر ایمان خود استوار ماندند)(۳۶۱).
۲۰۷- (جعفر بن محمد مکفوف، از عمرو هوازی نقل می کند که گفت: امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزند بزرگوارش را به من نشان داد وفرمود: او صاحب شماست، بعد از من)(۳۶۲).
۲۰۸- (هنگامی که زبیری کشته شد، از امام حسن عسکری (علیه السلام) نامه ای صادر شد که در آن مرقوم فرموده بود:
- (هذا جزأ من اجترء علی الله فی اولیائه، زعم انه یقتلنی ولیس لی ولد، فکیف رای قدرة الله فیه).
- (این است سزای کسی که بر خداوند تبارک وتعالی در مورد دوستانش جسور باشد. او می پنداشت که مرا می کشد وبرای من فرزندی نمی ماند. قدرت خدا را در حق خود چگونه یافت؟).!
احمد بن محمد بن عبد الله (راوی حدیث) سپس می افزاید که: برای آن حضرت پسری به دنیا آمد که نامش را همان نام رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) قرار دادند وآن در سال ۲۵۵ بود)(۳۶۳).
علامه ی مجلسی در (مراة العقول) می فرماید: منظور از (زبیری) در این حدیث یکی از ستمکاران آن روز است که از اولاد زبیر بود وامام حسن عسکری (علیه السلام) را به قتل تهدید کرده بود وخود به سزای عمل خویش رسید.
۲۰۹- (امام حسن عسکری (علیه السلام) در شب نیمه ی شعبان به عمه ی گرامی اش (حکیمه) فرمود:
- (ان الله سیظهر فی هذه اللیلة الحجة، وهو حجته فی ارضه).
- (خداوند همین امشب حجت خود را پدید خواهد آورد، او حجت خدا در روی زمین است)(۳۶۴).
۲۱۰- (عیسی بن صبیح می گوید: من در زندان بودم که امام حسن عسکری (علیه السلام) وارد زندان شد، من از قبل آنحضرت را می شناختم، به من فرمود: (سن تو الان ۶۵ سال و۳۲ روز است). من کتاب دعائی همراه داشتم که در آن تاریخ تولدم نوشته شده بود، به آن نگاه کردم ودیدم درست همانطور است که آقا فرموده است. سپس فرمود: آیا فرزند داری؟ گفتم: نه. دست بر دعا برافراشت وگفت: بار الها! به او فرزندی عطا کن، که یاور او باشد. که فرزند چه یاور خوبی است). آنگاه به این بیت تمثل فرمود:

من کان ذا عضد یدرک ظلامته * * * ان الذلیل الذی لیست له عضد

- هر کس صاحب بازویی (یاوری) باشد، انتقامش گرفته می شود.
- آدم زبون کسی است که یار ویاوری (بازوئی) ندارد.
پرسیدم: آیا شما فرزندی دارید؟ فرمود:
- (ای والله، سیکون لی ولد یملأ الأرض قسطا، فاما الان فلا).
- (آری سوگند به خدا، برای من فرزندی خواهد بود که روی زمین را پر از عدالت خواهد نمود. ولی در حال حاضر فرزندی ندارم). سپس به این دو بیت تمثل جست:

لعلک یوما ان ترانی کانما * * * بنی حوالی حوالی الاسود اللوابد
فان تمیما قبل ان یلد الحصا * * * اقام زمانا وهو فی الناس واحد

- شاید روزی مرا ببینی که فرزندانم چون شیرهای ژیانی که یالشان روی هم ریخته است در اطراف من گرد آمده اند.
- چنانکه تمیم نیز مدتها پیش از آنکه همچون ریگهای صحرا زاد وولد کند، تنها می زیست)(۳۶۵).
۲۱۱- (محمد بن عثمان عمروی (دومین نائب خاص) می فرماید: ما چهل نفر در منزل امام حسن عسکری (علیه السلام) گرد آمده بودیم، که فرزند بزرگوارش را به ما نشان داد وفرمود:
- (هذا امامکم من بعدی وخلیفتی علیکم، فاتبعوه واطیعوه، ولا تتفرقوا فتهلکوا فی ادیانکم اما انکم لا ترونه بعد یومکم هذا).
- (او امام شماست بعد از من، جانشین من است در میان شما. از او پیروی کنید واز اوامرش اطاعت کنید. پراکنده نشوید که در دین خود هلاک می شوید. شما بعد از امروز دیگر او را نخواهید دید).
(محمد بن عثمان می گوید: از خانه ی امام عسکری (علیه السلام) بیرون آمدیم، چند روزی نگذشت که امام حسن عسکری (علیه السلام) دیده از جهان برتافت)(۳۶۶).
۲۱۲- (ابوغانم، خادم امام حسن عسکری (علیه السلام) می گوید: برای امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی متولد شد، او را (م. ح. م. د) نام نهادند. روز سوم تولد او را بر اصحابش نشان داد وفرمود:
- (هذا صاحبکم من بعدی، وخلیفتی علیکم، وهو القائم الذی تمتد الیه الاعناق بالانتظار، واذا امتلأت الأرض جورا وظلما خرج فملأها قسطا وعدلا).
- (او صاحب شماست بعد از من، وجانشین من است در میان شما. او همان قائم است که گردنها در انتظار او کشیده می شود. چون زمین را بی عدالتی فرا گرفت، او ظاهر می شود وروی زمین را پر از عدل وداد می کند)(۳۶۷).
۲۱۳- (احمد بن اسحاق می گوید: از امام حسن عسکری (علیه السلام) شنیدم که می فرمود:
- (الحمد لله الذی لم یخرجنی من الدنیا حتی ارانی الخلف من بعدی، اشبه الناس برسول الله خلقا وخلقا، یحفظه الله تبارک وتعالی فی غیبته ویظهره، فیملأ الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت جورا وظلما).
- (سپاس وستایش خداوندی را که مرا از دنیا بیرون نبرد تا امام بعد از خودم را دیدم. شبیه ترین مردمان است به رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) از نظر خلقت واخلاق. خدای تبارک وتعالی او را در زمان غیبتش حفظ می کند، سپس او را ظاهر می کند وزمین را پر از عدل وداد می کند آن چنان که پر از جور وستم شده باشد)(۳۶۸).
۲۱۴- (هنگامی که حضرت بقیة الله ارواحنا فداه متولد شد، امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمود: کسی را به سوی (ابو عمرو) بفرستید. هنگامیکه (عثمان بن سعید) به خدمت آقا رسید، فرمود:
- (اشتر عشرة الاف رطل خزا وعشرة الاف رطل لحما، وفرقه واحسبه علی بنی هاشم، وعق عنه بکذا وکذا شاة).
- (۱۰۰۰۰ رطل نان بخر، و۱۰۰۰۰ رطل گوشت بخر، وآنها را در میان بنی هاشم تقسیم کن وانعام کن، واین مقدار گوسفند تهیه کرده، عقیقه ی او قرار بده)(۳۶۹).
۲۱۵- (محمد بن ابراهیم کوفی می گوید: امام حسن عسکری (علیه السلام) افرادی با نام مشخص کرد وبرای هر یک از آنها گوسفند ذبح شده ای فرستاد وفرمود:
- (هذه من عقیقة ابنی محمد).
- (این از عقیقه ی پسرم: (م. ح. م. د) می باشد)(۳۷۰).
۲۱۶- (قد وضع بنو امیة وبنو العباس سیوفهم لعلتین: احدهما انهم کانوا یعلمون لیس لهم فی الخلافة حق، فیخافون من ادعائنا ایاها وتستقر فی مرکزها، وثانیهما انهم قد وقفوا من الأخبار المتواترة علی ان زوال ملک الجبابرة والظلمة علی ید القائم منا، وکانوا لا یشکون انهم من الجبارة والظلمة، فسعوا فی قتل اهل بیت رسول الله وابادة نسله طمعا منهم فی الوصول الی منع تولد القائم او قتله، فابی الله ان یکشف امره لواحد منهم الا ان یتم نوره، ولو کره المشرکون).
- (بنی امیه وبنی عباس به دو سبب شمشیرهای خود را به جانب ما متوجه ساختند:
یکی اینکه آنها می دانستند که در خلاف هیچ حقی ندارند، از این رو می ترسیدند که ما آن را ادعا کنیم وحق ما به ما برگردد وخلافت در مرکز خود استقرار پیدا کند.
دیگر اینکه آنها از روایات متواتر به دست آورده بودند که از بین رفتن سلطنت ستمگران وجنایتکاران به دست قائم ما (علیه السلام) خواهد بود، وتردیدی نداشتند که خودشان ستمگر هستند. از این رهگذر تلاش وسیعی می کردند که اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) را از دم شمشیر بگذرانند، ونسل آن حضرت را از روی زمین نابود سازند، به این امید که دیگر قائم (ارواحنا فداه) دیده به جهان نگشاید، یا به دست آنها کشته شود. ولی خداوند اراده کرده بود که امر قائم (ارواحنا فداه) را به احدی آشکار نسازد، تا نور خود را به پایان برساند، اگرچه مشرکان نخواهد)(۳۷۱).

۲۱۷- (امام حسن عسکری (علیه السلام) در نامه ای به احمد بن اسحاق می نویسد:
- (ولد المولود، فلیکن عندک مستورا، وعن جمیع الناس مکتوما فانا لم تظهره الا للاقترب لقرابته، والموالی لولایته، احببنا اعلامک لیسرک الله، کما سرنا، والسلام).
- (مولود به دنیا آمد، این خبر در پیش تو پوشیده باشد، واز همه ی مردم مخفی باشد، ما این خبر را به کسی نگفتیم، مگر برای نزدیکترین خویشان برای حقوق خویشاوندی، ونزدیکترین دوستان برای حق ولایت، دوست داشتیم به شما نیز اطلاع دهیم، تا خداوند شما را با این مژده خوشحال کند، چنانکه ما را خوشحال نموده است. والسلام)(۳۷۲).
۲۱۸- (حکیمه خاتون می فرماید: روز بعد به محضرامام حسن عسکری (علیه السلام) رسیدم که به آن حضرت سلام گفته، از مولود مسعود پرس وجو کنم. از روی گهواره ی نوزاد پرده را کنار زدم، گهواره خالی یافتم. به امام (علیه السلام) عرض کردم: سید وسرورم چه شده؟! فرمود:
- (یا عمة! استودعناه الذی استودعت ام موسی).
- (عمه جان! او را به خداوندی سپردیم که مادر موسی (علیه السلام) فرزندش را به او سپرد).
روز هفتم ولادت آن سرور به محضر امام (علیه السلام) رسیدم، سلام کردم ونشستم. فرمود: پسرم را بیاورید. آقازاده را آوردند، در حالی که به یک پارچه ی زرد رنگی پیچیده بودند. امام (علیه السلام) زبان مبارکش را در دهان آقا زاده نهاد، گویی به او شیر وعسل تغذیه می کرد، سپس فرمود: پسر جان! سخن بگوی! آقا زاده ی گرامی سخن آغاز کرد وچنین گفت:
- (اشهد ان لا اله الا الله...).
- (به یکتایی خداوند ورسالت جد بزرگوارش وامامت پدران بزرگوارش، یکی پس از دیگری گواهی داد تا به پدر گرامی اش رسید. وآنگاه گفت:
- (بسم الله الرحمن الرحیم، ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین ونمکن لهم فی الأرض ونری فرعون وهامان وجنودهما منهم ما کانوا یحذرون).
- (به نام خداوند بخشایشگر بخشاینده، واراده کرده ایم که بر آنانکه در روی زمین به ضعف کشیده شده اند، منت نهاده، آنان را پیشوایان ووارثان قرار داده، آنان را صاحب اختیار زمین قرار دهیم، به فرعون وهامان وسپاهیان آنها آنچه را که از آن وحشت داشتند، بنمائیم)(۳۷۳).
۲۱۹- (اسماعیل بن علی نوبختی می گوید: در آخرین روزهای زندگی امام حسن عسکری (علیه السلام) به محضر آن حضرت مشرف شدم، آقا زاده ی گرامی، پدر بزرگوارش را کمک می کرد، تا وضو بگیرد، چون در اثر بیماری (مسموم بودن) خود قدرت نداشت. آقا زاده ی گرامی بر سر مبارک وپاهای شریف آقا، مسح کرد چون کار وضو به پایان رسید، امام (علیه السلام) خطاب به نور دیده ی گرامی فرمود:
- (ابشر یا بنی! فانت صاحب الزمان، وانت المهدی، وانت حجة الله فی ارضه، وانت ولدی ووصیی، وانا ولدتک، وانت (م. ح. م. د) بن الحسین بن علی بن محمد بن علی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، علیهم السلام. ولدک رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) وانت خاتم الأوصیاء الأئمة الطاهرین، وبشر بک رسول الله وسماک وکناک بذلک عهد الی ابی عن آبائک الطاهرین).
- (مژده باد فرزندم! که تو (صاحب الزمان) هستی، تو (مهدی) هستی، تو (حجت خدا در روی زمین) هستی، تو پسر من وجانشین من هستی، من ترا آوردم. تو (م. ح. م. د) پس حسن، پسر علی، پسر محمد، پسر علی، پسر موسی، پسر جعفر، پسر محمد، پسر علی، پسر حسین، پسر علی، پسر ابوطالب (که درود خدا بر همه شان باد) هستی. تو پسر رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) هستی، تو آخرین وصی، از امامان طیب وطاهر هستی، رسول گرامی (صلّی الله علیه وآله وسلم) برای تو بشارت داده، هم او نام وکنیه ات را بیان فرموده، وآن را توسط یکایک پدرانت با پدرم پیمان بسته است).
(اسماعیل نوبختی می گوید: چون سخنان امام حسن عسکری (علیه السلام) پایان یافت، در همان ساعت،،جان به جان آفرین تسلیم کرد)(۳۷۴).
۲۲۰- (ابراهیم بن مهزیار، یکی از نیکبختانی است که در غیبت صغری به زیارت کعبه ی مقصود وقبله ی موعود، نائل آمده است. وی در این تشرف فرازی از وصیتهای امام حسن عسکری (علیه السلام) را به حضرت بقیة الله ارواحنا فداه از زبان خود آقا نقل کرده است، که با نقل متن آن، این بخش را حسن ختام می بخشیم:
- (اعلم یا ابا اسحاق! انه قال صلوات الله علیه: یا بنی! ان الله جل ثناءه لم یکن لیخلی اطباق ارضه، واهل الجد فی طاعته وعبادته، بلا حجة یستعلی بها وامام یوتم به، ویقتدی بسبل سنته ومنهاج قصده).
- (ای ابو اسحاق! بدان که پدرم صلوات الله علیه به من فرمود:
- (پسر جان!، خدای تبارک وتعالی هرگز اقطار زمین وتلاشگران در عبادت واطاعت را بدون حجتی نمی گذارد که دانش وایمان آنها را بالا ببرد، وبدون امامی که به اقتدا کنند وبدون پیشوایی که راه را به آنها نشان دهد).
- (وارجو یا بنی ان تکون احد من اعده الله لنشر الحق وطی الباطل، واعلاء الدین، واطفاء الضلال فعلیک یا بنی بلزوم خوافی الارض وتتبع اقاصیها، فان لکل ولی من اولیاء الله عز وجل عدوا مقارعا، وضدا منازعا، افتراضا لمجاهدة اهل یفاقه وخلافه، اولی الالحاد والعناد، فلا یوحشنک ذلک).
- (امیدوارم که فرزندم! تو از کسانی باشی که خداوند آنها را برای نشر حق وبر چیدن اساس باطل، اعلای دین وخاموش کردن شعله های باطل، آماده ساخته است).
- (ای فرزند! بر تو باد جاهای پنهان ودور دست، که همواره در جاهای دور دست وپنهان زندگی کن، که هر یک از دوستان خدا، دشمنی خطرناک، ملحدان ومنکران است، که این امر موجب وحشت تو نباشد).
- (واعلم ان قلوب اهل الطاعة والاخلاص، نزع الیک مثل الطیر اذا امت اوکارها، وهم معشر یطلعون بمخائل الذلة والاستکانة، وهم عندالله بررة اعزاء یبرزون بأنفس مختلة محتاجة، وهم اهل القناعة والاعتصام. استنبطوا الدین فوازروه علی مجاهدة الأضداد، خصهم الله باحتمال الضیم، لیشملهم باتساع العز فی دار القرار، وجبلهم علی خلائق الصبر، لتکون لهم العاقبة الحسنی، وکرامة حسن العقبی).
- (پسرم! دلهای مردم دیندار وبا اخلاص، مانند پرندگانی که شیفته ی آشیانه ی خویش باشند، مشتاق لقای تو هستند. آنها در میان مردم با خواری زندگی می کنند ولی در پیشگاه خداوند عزیز ومحبوب هستند. آنها خود را بیچاره وبی نقش نشان می دهند ولی اهل قناعت وخویشتن داری هستند. آنها دین خود را به وسیله ی مبارزه با ضد دین، کامل نگه می دارند.
خداوند آنها را با پیکار در برابر بی عدالتی امتیاز داده، تا در سرای جاویدان، مشمول عزت وبی کران خودسازی، خداوند آنها را در برابر ناملایمات شکیبا آفریده، تا حسن عاقبت در جهان سرمدی از آن آنها باشد).
- (فاقتبس یا بنی! نور الصبر علی موارد امورک، تفز بدرک الصنع فی مصادرها، واستشعر العز فیما ینو بک تحظ بما تحمد علیه انشاء الله).
- (فرزندم! در هر کاری که بر تو پیش آید از نور صبر ومقاومت کسب نور کن، تا به امدادهای غیبی نائل شوی. در هر حادثه ای بر تو روی دهد عزت وشرف را پیشه ی خود ساز، تا عاقبتی نیکو وپسندیده از آن تو باشد، انشاء الله).
- (فکأنک یا بنی بتأیید نصر الله، قد ان، وتیسیر الفلح وعلو الکعب قد حان، وکأنک بالرایات الصفر، والأعلام البیض، تخفق علی اثناء اعطافک، ما بین الحطیم وزمزم. وکأنک بترادف البیعة وتصافی الولاء یتناظم علیک تناظم الدر فی مثانی العقود، وتصافق الأکف علی جنبات الحجر الأسود).
- (فرزندم! چنان می بینم که زمان تأیید تو با امدادهای الهی نزدیک است، پیروزی وسرفرازی تو با مددهای غیبی فرا رسیده است. روزی را با چشم خود می بینم که پرچمهای زرد وسفید، در میان حطیم وزمزم (در کنار کعبه) بر فراز دوشهایت به اهتزاز در آمده، دستها برای بیعت با تو در پی یکدیگر صف کشیده، دوستان در دوستی تو صفانشان می دهند وکارها را آن چنان به نظم واسلوب ردیف کرده اند، که همچون دانه های درّ گرانبها، که در رشته ای قرار می گیرد، شمع وجودت را احاطه کرده اند ودستهایشان برای بیعت تو، در کنار حجرالأسود به هم می خورد).
- (تلوذ بفنائک من ملأ، برأهم الله من طهارة الولاء ونفاسة التربة مقدسة قلوبهم من دنس النفاق، مهذب افئدتهم من رجس الشقاق، لینة عرائکهم للدین، خشنة ضرائبهم عن العدوان، واضحة بالقبول اوجههم، نضرة بالفضل عیدانهم، یدینون بدین الحق واهله).
- (قومی به آستانه ات گرد آیند که خداوند آنها را از سرشتی پاک وریشه ای پاکیزه وگرانبها آفریده است، دلهایشان از آلودگی نفاق وپلیدی شقاق پاکیزه است. به فرمانهای دینی خاضع ومنقاد هستند، دلهایشان از کینه وعداوت پیراسته است، رخسارشان برای پذیرش حق آماده، سیمایشان با نور فضل وکمال آراسته است. آیین حق را می پرستند واز اهل حق پیروی می کنند).
- (فاذا اشتدت ارکانهم وتقومت اعمادهم، قدت بمکاثفتهم طبقات الامم، اذ تبعتک فی ضلال شجرة دوحة بسقت افنان غصونها، علی حافات بحیرة الطبریة، فعندها یتلأ لأصبح الحق، وینجلی ظلام الباطل، ویقصم الله بک الطغیان، ویعید الایمان، ویظهر بک اسقام الآفاق وسلام الرقان، یود الطفل فی المهد لو استطاع الیک نهوضا، ونواسط الوحوش لو تجد نحوک مجازا).
- (هنگامی که پایه های آنها محکم شد وستون فقرات آنها نیرومند گردید، با حملات پیاپی آنها اجتماعات ملتهای جهان در هم می شکند، وآن هنگامی است، که زیر درخت پر شاخ وبرگی در کنار دریاچه (طبریه) (در فلسطین) با تو بیعت کنند، آنگاه صبح حق می دمد وتیرگی باطل رخت برمی بندد. وخدای تبارک وتعالی به دست تو کمر طاغوتها را بشکند وراه ورسم ایمان را بازگرداند، وبیماریهای دیگران وسلامتی دوستان به دست تو آشکار گردد. کودکانی که در آغوش گهواره آرمیده اند، آرزو می کنند که ای کاش می توانستند برخیزند وبه سویت بشتابند. درندگان دشت وصحرا آرزو می کنند که ای کاش راهی به کویت باز می یافتند).
- (تهتز بک اطراف الدنیا بهجة، وتهز بک اغصان العز نضرة، وتستقر بوانی العز فی قرارها، وتوب شوارد الدین الی اوکارها، یتها طل علیک سحائب الظفر، فتخنق کل عدو، وتنصر کل ولی، فلا یبقی علی وجه الأرض جبار قاسط، ولا جاحد غامط، ولا شانی مبغض، ولا معاند کاشح، ومن یتوکل علی الله فهو حسبه، ان الله بالغ امره، قد جعل الله لکل شی قدرا).
- (به وسیله ی تو اقطار واکناف جهان از کران تا کران نزهت گیرد، وهر شاخه ی شکسته وخشکیده ای سرسبز گردد، معیارهای عزت وشرف در جای اصلی خود قرار گیرد، آنانکه از شاهراه هدایت روی برتافته اند، به آئین آرام بخش خود باز گردند، از ابرهای پیروزی وسرفرازی، بارانهای نصرت ورحمت فرو بارد، ودشمنان را در دره های هلاکت غرق سازد، ودوستان را به پیروزی وسرافرازی برساند. دیگر در روی زمین از ستمگر تجاوزگر، منکر عنادگر، دشمن حیله گر، ومخالف بدسیر، اثر ونشانی باقی نباشد. که (هر کس به خداوند توکل کند، خداوند او را بس است. خداوند امر خود را به انجام رساننده است).
آنگاه فرمود: ای ابا اسحاق! این نشست ما در پیش تو مکتوم بماند، مگر از اهل صدق وبرادران دینی با صدق وصفا. هنگامی که نشانه های ظهور آشکار شود خودت وبرادران ایمانی ات بی درنگ به سوی ما بیائید وهمراه با دیگر کسانی که به سوی مشعل یقین می شتابند به سوی انوار درخشان مشعلهای دین بشتابند، تا به حقیقت نائل گردید، انشاء الله)(۳۷۵).
از خداوند منان مسئلت داریم که ما را نیز توفیق دهد تا آن روز مسعود را ببینیم وهمراه دیگر نیکبختان به سوی مشعل فروزان هدایت بشتابیم، ودر محضر آخرین خورشید تابان امامت، با نیروهای اهریمنی به نبردی سخت پرداخته، در تأسیس جامعه ای ایده آل، بر اساس عدالت وآزادی واقعی بکوشیم، وبر ویرانه های کاخهای ستمگران، جهانی آباد وآزاد بنیاد نهاده، عرصه ی گیتی را از پلیدهای ستم وستمگران پاکیزه نموده، پرچم توحید را در سراسر جهان به اهتزاز در آوریم. به امید آن روز.

بخش شانزدهم: مهدی از دیدگاه خویشتن

(انا خاتم الأوصیاء، وبی یدفع الله البلاء عن اهلی وشیعتی).
(من آخرین وصی هستم. خداوند به وسیله ی من بلاها را از کسان وشیعیانم دفع می کند).
(امام زمان ارواحنا فداه)(۳۷۶).
در آخرین بخش از احادیث وارده از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) سیری کوتاه وگذرا در سخنان دُرر بار حضرت بقیة الله ارواحنا فداه داریم، تا برنامه ی جهانی ونهضت اصلاحی آن مصلح غیبی وحجت الهی را از زبان خود آن سرور بشنویم. در این بخش فرازهای کوتاهی از متن توقیعات شریفی که به خط آن یکتا رهبر وتنها پیشوا، توسط چهار نائب خاص آن حضرت، در طول غیبت صغری شرف صدور یافته است، نقل خواهیم کرد. همچنین فرازهایی کوتاه از اقوال واحادیث آن پیشوای منتظر، که نیکبختان به هنگام تشرف به پیشگاه آن مهر تابان از آن حضرت شنیده اند، نقل خواهیم کرد، که بیشتر آنها در حیات امام حسن عسکری (علیه السلام) ودر حضور آن حضرت اتفاق افتاده است:
۲۲۱- (دو تن از خدمتگزاران دودمان امت، به نامهای (نسیم) و(ماریه) می گویند: هنگامی که حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه گام در این جهان نهاد، به حالت سجده روی دو زانو افتاد وانگشت سبابه ی خود را به سوی آسمان بلند کرد وعطسه ای نمود وچنین گفت:
- (الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآله، زعمت الظلمة ان حجة الله ذاحضة، لو اذن لنا فی الکلام لزال الشک).
- (همه ی سپاس وستایش از آن پروردگار جهانیان است، درودهای بیکران خداوندی بر محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) واهل بیت او باد. ستمگران پنداشته اند که حجت خداوند رو به افول است، اگر به ما به اذن سخن گفتن داده شود همه ی تردیدها از بین می رود)(۳۷۷).
۲۲۲- (نسیم، خدمتگزار دودمان امام حسن عسکری (علیه السلام) می گوید: یک شب بعد از ولادت حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه که به خدمت ایشان رسیدم، مرا عطسه گرفته، چون عطسه کردم، به من فرمود: (یرحمک الله) بسیار شادمان شدم، فرمود: آیا ترا مژده بدهم در مورد عطسه؟ گفتم: بفرمایید: فرمود: عطسه نوید سه روز امن از مرگ است)(۳۷۸).
۲۲۳- (طریف، خادم امام حسن عسکری (علیه السلام) می گوید: به خدمت مولایم صاحب الزمان ارواحنا فداه شرفیاب شدم، فرمود: چوب صندل سرخ برای من بیاور، چون آوردم، فرمود: مرا می شناسی؟ گفتم: آری فرمود من کیستم؟ گفتم: شما سرور من وفرزند سرور من هستید فرمود: منظورم این نبود. گفتم: جانم به فدای شما، منظور خود را توضیح دهید. فرمود:
- (انا خاتم الأوصیاء، وبی یدفع الله البلأ عن اهلی وشیعتی).
- (من آخرین وصی هستم که به وسیله ی من اوصیاء خاتمه یافته، وبه وسیله ی من خداوند بلاها را از اهلبیت وشیعیانم دفع می کند)(۳۷۹).
۲۲۴- (محمد بن عثمان (دومین نائب خاص) می گوید: چون حضرت مهدی ارواحنا فداه متولد شد، نوری از بالای سرش ساطع بود وتا اعماق آسمان می درخشید، سجده ای کرد وچون سر از سجده برداشت، فرمود:
- (شهد الله انه لا اله الا هو والملائکة قائما بالقسط، لا اله الا هو العزیز الحکیم. ان الدین عند الله الاسلام).
- (خداوند گواه است که جز او خدایی نیست، فرشتگان نیز گواهند که او یکتا وقائم به قسط است، جز او خدایی نیست که عزیز وفرزانه است. به راستی این در نزد خدا اسلام است وبس)(۳۸۰).
۲۲۵- (حکیمه خاتون، دختر امام جواد (علیه السلام) وعمه ی امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرماید: در شب ۱۵ شعبان ۲۵۵ هجری حضرت قائم ارواحنا فداه متولد شد، مادرش نرجس خاتون، دختر پادشاه روم بود. چون دیده به جهان گشود، این آیه از نور در پیشانی مبارکش تجلی می کرد:
- (جاء الحق وزهق الباطل، ان الباطل کان زهوقا).
- (حق آمد وباطل نابود شد که باطل به راستی نابود شدنی است)(۳۸۱).
او را به محضر امام حسن عسکری (علیه السلام) آوردم، دست مبارکش را بر صورت مولود گرامی کشید وفرمود: ای حجت خدا، سخن بگوی. ای وارث پیامبران سخن بگوی. ای خاتم اوصیاء، ای صاحب قیام درخشان، ای مشعل فروزان از اقیانوس بیکران، سخن بگوی. ای خلیفه ی پرهیزکاران، ای نور اوصیا سخن بگوی. آنگاه مولود مسعود چنین گفت:
- (اشهد ان لا اله الا الله، واشهد ان محمدا عبده ورسوله، واشهد ان علیا ولی الله).
- (گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست. گواهی می دهم که حضرت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) بنده وفرستاده ی اوست. وگواهی می دهم که علی (علیه السلام) دوست وولی اوست).
(آنگاه به یکایک امامان گواهی داد)(۳۸۲).
۲۲۶- (کامل بن ابراهیم مدنی می گوید: مرا جمعی از مفوضه به خدمت امام حسن عسکری (علیه السلام) فرستادند که از آن حضرت پرسشهایی بنمایم، با خود اندیشیدم که هنگامی که به خدمت امام عسکری (علیه السلام) رسیدم چه پرسشهایی بنمایم. به خدمت امام (علیه السلام) وارد شدم وکنار دربی نشسته بودم که پرده ای آویزان بود. بادی وزید وپرده را کنار زد، کودک چهار ساله ای را دیدم که صورتش چون ماه شب چهارده بود. تا مرا دید مرا چنین صدا کرد: (ای کامل بن ابراهیم)! موی بر بدنم راست شد وبدون اراده گفتم: لبیک ای مولای من!. فرمود:
- (آمده ای، از ولی خدا بپرسی که آیا جز کسی که به عقیده ی شما نباشد وارد بهشت نخواهد شد؟!).
گفتم: آری، به خدا سوگند برای همین آمده ام. فرمود:
- (در این صورت اهل بهشت بسیار کم خواهد بود، در صورتی که قومی به نام (حقیه) وارد بهشت می شوند)!.
پرسیدم: آنها کیانند؟ فرمود:
- (آنها از روی محبتی که به حضرت علی (علیه السلام) دارند، به حق او سوگند یاد می کنند، ولی به خوبی حق او را نشناخته اند ومقام والای او را درک نکرده اند)! سپس فرمود:
- (وآمده ای از گفتار (مفوضه) بپرسی. به خدا سوگند آنها دروغ می گویند. بلکه دلهای ما ظرفهای مشیت حضرت احدیت است، هر گاه مشیت الهیی بر چیزی قرار بگیرد، ما نیز آنرا اراده می کنیم، چنانکه خدای تبارک وتعالی می فرماید: (آنها ارده نمی کنند، جز آنچه را که پروردگار عالمیان آن را بخواهد)(۳۸۳).
(آنگاه امام حسن عسکری (علیه السلام) به من فرمود: دیگر منتظر چه هستی؟ پرسشهایت را پاسخ گفت)(۳۸۴).
احادیثی که در این بخش بازگو کردیم برخی شامل سخن گفتن حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در نخستین روزهای تولد، وبرخی شامل پاسخگویی آن حضرت به مسائل دینی وعقیدتی در دوران پدر بزرگوارش، که هنوز به پنج سالگی نرسیده بود، وهر دو مطلب اگرچه برای آنان که از شاهراه هدایت به دور افتاده اند، قابل تحمل نیست، ولی برای خوانندگان این کتاب که غالبا از عاشقان مکتب ولایت وشیفتگان آن پیشوای انس وجان هستند، مشکلی وجود ندارد، ولی به عنوان رفع استبعاد به این نکته اشاره می کنیم که امام صادق (علیه السلام) یک قرن پیش از ولادت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه می فرماید:
- (هیچ معجزه ای نیست که توسط یک پیامبر ویا وصی یک پیامبر تحقق یافته باشد، جز این که خداوند همانند آن را به دست قائم ما انجام خواهد داد، تا حجت بر دشمنان تمام شود)(۳۸۵).
روی این بیان معجزات انبیای سلف هر چه بوده، نظیرش توسط حضرت بقیة الله ارواحنا فداه نیز باید انجام پذیرد. یکی از معجزات پیامبران، سخن گفتن آنها در گهواره بود، چنانکه قرآن کریم از حضرت عیسی (علیه السلام) آن را نقل کرده است(۳۸۶). ویکی دیگر از معجزات آنها مبعوث شدن آنها به رسالت در کودکی است، چنانکه قرآن در مورد حضرت یحیی (علیه السلام) می فرماید: (حکم (نبوت) را به او در حال کودکی عطا نمودیم)(۳۸۷).
با توجه به اینکه بعد از پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد، تحقق این معجزه در مورد حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به صورت اعطای (حکم امامت) به آن حضرت در سن کودکی است، که امامت امتداد رسالت است. روی این بیان سخن گفتن کودک چند روزه وچند ساعته از نظر قرآن نه تنها ممکن، بلکه واقع شده، ومطابق روایت امام صادق (علیه السلام) باید نظیر آن به دست حضرت بقیة الله ارواحنا فداه نیز واقع شود، چنانکه واقع شده است.
۲۲۷- (حمیری می گوید: به خدمت جناب (عمری) (دومین نائب خاص) رسیدم واز او پرسیدم: آیا او را دیده ای؟ گفت: بلی. وآخرین بار در کنار خانه ی خدا دیدم که می گفت:
- (اللهم انجز لی ما وعدتنی).
- بار الها! آنچه به من وعده فرمودی، امضا بفرما)(۳۸۸).
۲۲۸- (محمد بن عثمان (دومین نائب خاص) می گوید: آن حضرت را در (باب المستجار) دیدم که از استار کعبه آویخته، عرض می کند:
- (اللهم انتقم من اعدائی).
- (بار خدایا، انتقام مرا از دشمنانم بگیر)(۳۸۹).
۲۲۹- (مرد صالحی که توفیق تشرف داشته می گوید: از قافله عقب ماندم واز تشنگی نزدیک به مرگ شدم، جوان خوش روی وخوش بوئی را دیدم که آبی سردتر از یخ وشیرین تر از عسل به من داد ومرا او از هلاکت نجات داد. پرسیدم:سرورم، شما کی هستید؟ فرمود:
- (انا حجة الله علی عباده، وبقیة الله فی ارضه، انا الدی املأ الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت جورا وظلما).
- (من حجت خدا در میان بندگان، ویکتا بازمانده در روی زمین هستم. من کسی هستم که روی زمین را پر از عدل وداد می کنم، آنچنان که پر از جور وستم شده است)(۳۹۰).
۲۳۰- (یکی دیگر از نیکبختانی که سعادت تشرف پیدا کرده، می گوید: آقا فرمودند: مرا می شناسی؟ گفتم: نه. فرمود:
- (انا القائم من آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) انا الذی اخرج فی آخر الزمان بهذا السیف، فأملأ الأرض عدلا وقسطا کما ملئت جورا وظلما).
- (من قائم آل محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم)، هستم، که در آخر الزمان با همین شمشیر قیام می کنم وروی زمین را پر از عدل وداد می کنم، آن سان که پر از جور وستم شده است)(۳۹۱).
۲۳۱- (علی بن ابراهیم بن مهزیار، ۲۰ بار به قصد زیارت ودیدار با آقا امام زمان ارواحنا فداه به حج خانه ی خدا مشرف شده، سرانجام به کعبه ی مقصود رسیده، وبه کوی معشوق راه یافته، در پایان دیدار، می پرسد: سرورم این امر کجا واقع خواهد شد؟ می فرماید:
- (اذا حیل بینکم وبین سبیل الکعبة، واجتمع الشمس والقمر، واستدار بهما الکواکب والنجوم).
- (هنگامی که میان شما وراه خانه ی خدا مانع ایجاد شود، وخورشید وماه یکجا شود وستارگان وسیارات در اطراف آنها گرد آیند)(۳۹۲).
۲۳۲- (ازدی، در اثنای طواف، محضر کعبه ی موعود رسیده، دیده جوانی بسیار زیبا، با اندامی بسیار متناسب که عطر از وجود مقدسش ساطع است، با او سخن می گوید، عرض کرده: شما کی هستید؟ فرموده:
- (انا المهدی، وانا صاحب الزمان، وانا القائم الذی املأ الارض عدلا، کما ملئت جورا، وان الأرض لا تخلو من حجة، ولا یبقی الناس فی فترة، فهذه امانة لا تحدث بها الا اخوانک من اهل الحق).
- (من مهدی هستم، من صاحب الزمان هستم، من آن قائم هستم که روی زمین را پر از عدالت می کنم، چنانکه با بی عدالتی پر شده باشد. هرگز روی زمین خالی از حجت نمی ماند ومردم در فترت نمی مانند. این امانت است پیش تو، جز به برادرانت از اهل حق مگو)(۳۹۳).
۲۳۳- (احمد بن اسحاق، که در محضر امام حسن عسکری (علیه السلام)، آقا زاده ی بزرگوار را دیده، از آن حضرت چنین شنیده که می فرماید:
- (انا بقیة الله فی ارضه والمنتقم من اعدائه، فلا تطلب اثرا بعد عین).
- (من بقیة الله در روی زمین، ودست انتقام خدا از دشمنان اویم. تو نیز ای احمد بن اسحاق، پس از دیدن، نشان مطلب)(۳۹۴).
احمد بن اسحاق، پس از مشاهده ی آن جمال الهی، به محضر امام حسن عسکری (علیه السلام) عرض کرده: آیا نشان دیگری نمی فرمایید تا بیشتر دلم مطمئن شود؟ امام عصر ارواحنا فداه خود سخن گفته، ودر پایان اشاره می کند که نشانه پرسیدن تا موقعی است که به مقصود راه نباشد، پس از دیدن کعبه ی مقصود، دیگر نشانه مفهومی ندارد.
۲۳۴- (به یکی از نیکبختانی که به محضر آن حضرت شرفیاب شده، فرمود:
- (انا صاحب الحق، لیس هذا اوان ظهوری، وقد بقی مده من الزمان).
- (من صاحب حقم، ولی اکنون هنگام ظهور نیست، مدتی از زمان باقی است). او عرض می کند: امر تو کی ظاهر می شود؟ می فرماید:
- (علامة ظهور امری کثرة الهرج والمرج والفتن، وآتی مکة فاکون فی مسجد الحرام، فیقال: انصبوا لنا اماما. ویکثر الکلام حتی یقدم رجل من الناس فینظر فی وجهی ثم یقول: یا معشر الناس (هذا المهدی) انظروا الیه).
- نشانه ی ظهور من کثرت هرج ومرج وفتنه هاست. به مکه آمده، در مسجد الحرام می مانم. گفته می شود: برای ما امامی منصب کنید. سخن بسیار گفته می شود. مردی جلو آمده، به صورت من خیره شده، می گوید: ای مردم! این مهدی (ارواحنا فداه) است، خوب نگاه کنید)(۳۹۵).
۲۳۵- (در فرازی از توقیع شریفی که به خط مبارک حضرت بقیة الله ارواحنا فداه از ناحیه ی مقدسه، توسط محمد بن عثمان عمری، دومین نائب خاص، شرف صدور یافته، آده است:
- (واما ظهور الفرج فانه الی الله عز وجل، کذب الوقاتون).
- (واما ظهور فرج، پس آن به اراده ی خدای تبارک وتعالی است وهر کس وقت تعیین کند، دروغ گفته است)(۳۹۶).
ودر فرازی دیگر از همان توقیع شریف آمده است:
- (واما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا، فانهم حجتی علیکم وانا حجة الله علیهم).
- واما در مورد رویدادها، پس در آنها به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنها حجت من بر شمایند ومن حجت خدا بر آنها)(۳۹۷).
ودر فرازی دیگر آمده است:
- (واما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکا لانتفاع بالشمس اذا غیبها عن الأبصار السحاب).
- (واما کیفیت بهره برداری مردم از من در زمان غیبت، همانند استفاده ی آنها از خورشید است، هنگامی که در پشت ابرها نهان باشد)(۳۹۸).
۲۳۶- (ودر توقیع شریفی که در شعبان ۳۲۹ هجری، شش روز پیش از وفات چهارمین نائب خاص، از ناحیه ی مقدسه صادر شده ودر آن خبر رحلت علی بن محمد سمری دقیقا اعلام شده، می فرماید:
- (وسیأتی الی شیعتی من یدعی المشاهدة، الا فمن ادعی المشاهدة قبل خروج السفیانی والصیتحة فهو کذاب مفتر).
- (آگاه باشید که برخی به سوی شیعیان آمده، خواهند گفت که ما او را دیدار کردیم. آگاه باشید، هر کس ادعای مشاهده کند پیش از خروج سفیانی وصحیحه ی آسمانی دروغگوست)(۳۹۹).
در مورد تشرفهای جمعی از بزرگان هرگز احدی از بزرگان شیعه تردید نکرده اند، وهیچ جای شبهه نیست که در زمان ما نیز گروهی از صلحا به دیدار آن مهر تابان نائل شده اند. ولذا توقیع شریف برای بزرگواری از سوء استفاده است، تا هر کس وناکس ادعای نایب بر حق بودن نکند وراه برای همه ی مدعیان بسته شود. مرحوم شیخ حر عاملی (صاحب وسائل الشیعه) می فرماید:
(در زمان ما ودر زمان گذشته دیدارهای فراوانی روی داده که به تواتر رسیده است، آنچه گفته می شود که در روایات آمده در زمان غیبت دیدار غیر ممکن است، حمل می شود به مواردی که علاوه بر دیدار ادعای دیگری هم همراه باشد)(۴۰۰).
اگر کسی ادعا کند که به محضر آن حضرت مشرف شده واز آن حضرت معجزاتی مشاهده کرده، که بعد از اجرا شدن با علایم قطعی بر او مسلم شده که حضرت بقیة الله بوده است، هیچ مانعی ندارد. وبزرگان شیعه، شرح دیدار جمعی از صالحان را در زمان غیبت کبری، در کتابهای خود درج کرده اند، وبرخی از بزرگان، کتابهایی را در این زمینه تألیف کرده اند، که از آن جمله است.
۱- جنة المأوی، تألیف: حاج میرزا حسین نوری، که در جلد ۵۳ بحار الانوار متن آن چاپ شده است.
۲- نجم الثاقب، به قلم: مرحوم نوری.
۳- بغیة الطالب فیمن رأی الامام الغائب، تألیف: شیخ محمد باقر بیرجندی.
۴- ملاقات با امام زمان، تألیف: دانشمند گرامی، صدیق ارجمند آقای حاج سید حسن ابطحی، که بیشتر به تشرفهای زمان با ما اختصاص دارد.
۵- تبصرة الولی فیمن رأی المهدی، تالیف: سید هاشم بحرانی.
- (ودر توقیع شریفی که برای احمد بن اسحاق صادر شده، آمده است:
۲۳۶- (واذ اذن الله لنا فی القول ظهر الحق واضمحل الباطل).
- (در هنگامی که خداوند به ما اجازه سخن گفتن بدهد، حق ظاهر می شود وباطل نابود می گردد)(۴۰۱).
۲۳۷- (ودر توقیعی که توسط نائب اول آن حضرت صادر شده، آمده است:
- (الحق معنا فلا یوحشنک من قعدعنا، ونحن صنایع ربنا والخلق بعد صنایعنا).
- (حق با ماست، هرکس از ما تخلف کند موجب وحشت شما نگردد. ما ساخته های خداوندیم ودیگر مردمان ساخته های ماست)(۴۰۲).
۲۳۸- (در فرازی از نامه ی مبارکی که به دست خط حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در صفر ۴۱۰ هجری به افتخار شیخ مفید صادر شده چنین آمده است:
- (انا غیر مهملین لمراعاتکم، ولا ناسین لذکرکم، ولو لا ذلک لنزل بکم اللأواء واصطلمکم الأعداء، فاتقوا الله جل جلاله).
- (ما هرگز شما را رها نکرده ایم ویادتان را از خاطر نبرده ایم، وگرنه دشواریها بر شما فرود می آمد ودشمنان را لگدمال می کردند. از خداوند تقوی کنید)(۴۰۳).
۲۳۹- (ودر نامه ی دیگری که در روز عید فطر سال ۴۱۲ به افتخار شیخ مفید صادر شده، چنین آمده است:
- (ولو ان اشیاعنا- وفقهم الله لطاعته - علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا، ولتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا علی حق المعرفة وصدقها منهم بنا. فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه ولا نوثره منهم).
- (اگر شیعیان ما- که خداوند توفیقشان دهد- دلهایشان در وفا به عهد وپیمانی که با ما دارند، گردهم می آمد، از فیض دیدار ما محروم نمی شدند، وسعادت دیدار ما زودتر نصیبشان می شد؛ دیداری راستین واز روی معرفت. ما را از آنان چیزی باز نمی دارد، جز اخبار ناخوش آیند وغیر مترقبه ای که از آنها به ما می رسد)(۴۰۴).
۲۴۰- (ودر فرازی از (دعای حکمت) که از ناحیه ی مقدسه صادر شده، چنین آمده است:
- (اللهم صل علی حجتک فی ارضک وخلیفتک فی بلادک، والداعی الی سبیلک، والقائم بقسطک، والثائر بامرک، ولی المؤمنین، وبوار الکافرین، ومجلی الظلمة، ومنیر الحق، والساطع بالحکمة والصدق... الذی یملأ الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت ظلما وجورا، انک علی کل شیء قدیر).
- (بار خدایا، صلوات وسلام خود را بر حجت خود در روی زمین وخلیفه ی خود در شهرهای خود بفرست، که به سوی تو دعوت می کند وبه عدالت قیام می کند وبه فرمان تو انتقام خونهای به ناحق ریخته را می گیرد، که دوستدار مؤمنان ونابودکننده ی کافران است. که تاریکیها را از بین می برد ونور حق را آشکار می کند وحکمت وراستی را جلوه گر می سازد... وزمین را پر از عدل وداد می کند آنچنان که پر از جور وستم شده است. که تو به هر چیزی توانا هستی)(۴۰۵).
در دعاهای واصله از ناحیه ی مقدسه، معارف بسیار والایی نهفته که عاشقان حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را به مداومت آنها دعوت وتوصیه می کنیم. جامع ترین کتابی که دعاهای واصله از ناحیه ی مقدسه را گرد آورده، کتاب پرارج: (صحیفة المهدی) از برادر دانشمند آقای حاج شیخ عیسی اهری است.
وبرای آشنایی بیشتر با وظایف سنگینی که در عهد غیبت در برابر حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به عهده داریم، خوانندگان گرامی را به مطالعه ی کتاب گرانبهای: (مکیال المکارم) توصیه می کنیم.
ودر مورد توقیعات شریف وکلمات درربار حضرت بقیة الله ارواحنا فداه جامعترین کتابی که در دست داریم، کتاب گرانقدر: (کلمة الامام المهدی) از دوست ارزشمندمان، شهید سید حسن شیرازی است.

بخش هفدهم: مهدی از دیدگاه اهل سنت

(من کذب بالمهدی فقد کفر).
(هر کس منکر مهدی باشد کافر است).
(رسول اکرم صلی الله علیه وآله)(۴۰۶).
در بخشهای گذشته با احادیث اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) در پیرامون غیبت وظهور حضرت بقیة الله (روحی وارواحی العالمین لتراب مقدمه الفدا) آشنا شدیم. در این بخش نمونه ای چند از احادیث وارده در پیرامون حضرت ولی عصر (صلوات الله علیه) را می آوریم که از طریق اهل سنت وجماعت به ما رسیده است. در اینجا تلاش ما بر این است که از کتابهای معروف اهل سنت نقل کنیم تا برای هر فرد غیر شیعی قانع کننده واطمینان آور باشد.
برای اینکه خواننده ی گرامی با گستردگی احادیث مهدی در کتب اهل سنت آشنا شود تلاش بر این شده که از کتابهای متنوع نقل شود ولذا احادیث این بخش از ۶۰ کتاب سنی نقل شده است.
نکته ی جالب تر اینکه از همه ی این کتابها بدون واسطه نقل شده است ومشخصات همه ی آنها در بخش بیبلیوگرافی کتاب آمده است(۴۰۷).
برای سهولت مراجعه، تیترهایی برای این بخش گذاشته شده است. واینک متن احادیث:
نسب حضرت مهدی
۲۴۱- (المهدی منا اهل البیت، یصلحه الله فی لیلة).
- (مهدی از ما اهل بیت است، خداوند در یک شب کار او را فراهم می کند)(۴۰۸).
در احادیث اهل سنت در مورد نسب حضرت بقیة الله روحی فداه مشخصات زیر به صراحت آمده است:
۱- مهدی از قریش است.
۲- مهدی از بنی هاشم است.
۳- مهدی از اهل بیت است.
۴- مهدی از تبار رسول اکرم است.
۵- مهدی از نسل حضرت علی است.
۶- مهدی از اولاد فاطمه است.
۷- مهدی از اولاد امام حسین است.
ودر برخی تصریح شده که نهمین فرزند اوست.
۸- مهدی از امامان اهل بیت است.
ودر برخی تصریح شده که دوازدهمین آنهاست.
۲۴۲- (المهدی من عترتی من ولد فاطمة).
- (مهدی از عترت من از اولاد فاطمه است)(۴۰۹).
۲۴۳- (المهدی منا، یختم الدین بنا کما فتح بنا).
- (مهدی از تبار ماست. خداوند دین را با ما به پایان می رساند، چنانکه با ما آغاز کرده است)(۴۱۰).
۲۴۴- (یخرج رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی وخلقه خلقی، یملأها عدلا وقسطا کما ملئت ظلما وجورا).
- (مردی از اهل بیت من خروج می کند که نامش همنام من وخویش هم خوی منست. زمین را پر از عدل وداد می کند، آن چنان که پر از جور وستم شده است)(۴۱۱).
۲۴۵- (لا تذهب الدنیا حتی یملک رجل من اهل بیتی، یواطی اسمه اسمی).
- (دنیا سپری نمی شود جز اینکه مردی از اهل بیت من فرمانروای جهان شود که نامش همنام منست)(۴۱۲).
۲۴۶- (لا تذهب الدنیا حتی یملک العرب رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی).
- (دنیا سپری نمی شود جز اینکه مردی از اهل بیت من بر جهان عرب فرمانروا شود که همنام منست)(۴۱۳).
۲۴۷- (یلی رجل من بیتی یواطی اسمها اسمی).
- (مردی از اهل بیت من بر سریر فرمانروایی می نشیند که نامش همنام منست)(۴۱۴).
ودر احادیث دیگر تصریح شده که کنیه اش نیز هم کنیه با رسول گرامی اسلام است.
سیمای حضرت مهدی
۲۴۸- (المهدی رجل من ولدی، وجهه کالکوکب الدری).
- (مهدی مردی از تبار منست. صورتش همانند ستاره ی فروزان است)(۴۱۵).
۲۴۹- (انه رجل اجلی الجبین، اقنی الأنف، ضخم البطن...).
- (او مردی پیشانی باز، دماغ باریک وسینه ستبر است)(۴۱۶).
۲۵۰- (المهدی منی اجلی الجبهته، اقنی الأنف، یملأ الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت ظلما وجورا).
- (مهدی از من، با پیشانی باز وبینی کشیده، زمین را پر از عدل وداد می کند، آنچنان که پر از جور وستم شده باشد)(۴۱۷).
۲۵۱- (هو شاب مربوع حسن الوجه، یسیل شعره علی منکبیه یعلو نور وجهه سواد شعره ولحیته ورأسه).
- (او جوان چهارشانه ونیکو صورتی است که موهای سرش بر شانه هایش فرو می ریزد ودرخشندگی صورتش بر سیاهی موی سر وصورتش غلبه می کند)(۴۱۸).
این حدیث صریح است که به هنگام ظهور رنگ محاسن وموی سر آن حضرت مشکی خواهد بود ودر برخی از روایات به صورت جوان نورس تعبیر شده است.
۲۵۲- (المهدی منی، اجلی الجبهته، اقنی الأنف، یملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما، یملک سبع سنین).
- (مهدی از منست، با پیشانی باز وبینی کشیده، زمین را پر از عدالت وداد می کند، آن چنان که پر از جور وستم شده باشد. هفت سال سلطنت می کند)(۴۱۹).
سبب تسمیه ی حضرت مهدی
۲۵۳- (انما سمی (المهدی) لأنه یهدی الی امر خفی، ویستخرج التوراة والانجیل من ارض یقال لها انطاکیة).
- (او را مهدی می گویند، زیرا به چیزی که از همگان پوشیده است راهنمایی می کند. او تورات وانجیل را از سرزمین انطاکیه بیرون می آورد)(۴۲۰).
از این حدیث استفاده می شود که تورات وانجیل تحریف نشده را حضرت بقیة الله روحی فداه از غاری در انطاکیه بیرون می آورد.
انطاکیه نام شهری در جنوب ترکیه نزدیک مزر سوریه است که قبر سه تن از پیامبران در آن شهر زیارتگاه خاص وعام است. این قبور متعلق به پیامبرانی است که سرگذشت آنها در قرآن کریم در سوره ی (یس) آمده است(۴۲۱).
عظمت حضرت مهدی
۲۵۴- (نحن ولد عبد المطلب سادة الجنة: انا وحمزة وجعفر وعلی والحسن والحسین والمهدی).
- (ما اولاد عبد المطلب سروران اهل بهشتیم:
۱- من
۲- حمزه ی سید الشهداء
۳- جعفر طیار
۴- علی
۵- حسن
۶- حسین
۷- مهدی)(۴۲۲).
۲۵۵- (انت سید ابن سید وانت امام ابن امام، وانت حجة ابن حجة، وانت ابو حجج تسعة، تاسعهم قائمهم).
سلمان فارسی می گوید: به خدمت رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) شرفیاب شدم، امام حسین را روی زانویش نشانده، بر پیشانی اش بوسه می زد ومی فرمود:
(تو سید وفرزند سیدی، تو امام وفرزند امامی، تو حجت وپسر حجتی، تو پدر ۹ حجتی، که نهمی آنها قائم آنهاست)(۴۲۳).
۲۵۶- (انا سید المرسلین وعلی بن ابی طالب سید الوصیین، وان اوصیائی بعدی اثنا عشر اولهم علی بن ابی طالب وآخرهم القائم).
- (من سرور انبیا هستم وعلی بن ابی طالب سرور اوصیاء است. اوصیاء بعد از من دوازده تن می باشد که نخستین آنها علی بن ابی طالب واپسین آنها قائم (علیه السلام) است)(۴۲۴).
۲۵۷- (انا وعلی والحسن والحسین وتسعة من ولد الحسین مطهرون معصومون).
- (من، علی، حسن، حسین ونه تن از اولاد حسین پاک وپاکیزه ومعصوم هستیم)(۴۲۵).
از نظر شیعه معصوم بودن حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) وحضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها ودوازده امام (علیهم السلام) قطعی وتردید ناپذیر است ولی از نظر اهل سنت این حدیث روشنترین حدیثی است که معصوم بودن امامان را به صراحت بیان فرموده است.
۲۵۸- (ان علی بن ابی طالب امام امتی وخلیفتی علیها بعدی، ومن ولده القائم المنتظر الذی یملأ الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت ظلما وجورا. والذی بعثنی بالحق بشیرا ونذیرا، الثابیتن علی القول بامامته فی زمان غیبته لأعز من الکبریت الأحمر).
- (علی بن ابی طالب پیشوای امت من وخلیفه ی من بعد از منست و(قائم منتظر) که جهان را پر از عدل وداد خواهد کرد آنچنان که پر از ظلم وستم شده باشد، از اولاد اوست. سوگند به خدایی که مرا برای نوید دادن وبیم دادن فرستاده است، کسانی که در زمان غیبت در اعتقاد به امامت او استوار بمانند از کبریت احمر(۴۲۶) گرانبهاترند)(۴۲۷).
۲۵۹- (یا فاطمة انا اهل بیت اعطیناست خصال لم یعطها احد من الأولین ولا یدرکها احد من الاخرین غیرنا اهل البیت، نبینا خیر الأنبیاء وهو ابوک، ووصینا خیر الأوصیاء وهو بعلک، وشهیدنا خیر الشهداء وهو حمزة عم ابیک، ومنا سبطا هذه الأمة وهما ابناک، ومنا مهدی الأمة الذی یصلی عیسی خلفه. ثم ضرب علی منکب الحسین (علیه السلام) فقال: من هذا مهدی الأمة).
- (ای فاطمه، ما اهل بیتی هستیم که خداوند شش امتیاز به ما داده است که پیش از ما به احدی نداده وبعد از ما هم به کسی نخواهد داد:
۱- پیامبر ما برترین پیامبران است وآن پدر تست.
۲- وصی ما بهترین اوصیاست وآن شوهر تست.
۳- شهید ما سرور شهیدان است وآن عموی پدرت حمزه است.
۴ و۵- دو سبط این امت از ماست وآنها دو پسر تست.
۶- مهدی این امت که عیسی در پشت سرش نماز می خواند از ماست).
آنگاه با دست مبارکش بر شانه ی امام حسین (علیه السلام) زد وگفت: (مهدی امت از تبار اوست)(۴۲۸).
ضرورت قیام حضرت مهدی
۲۶۰- (لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله رجلا من اهل بیتی یملأها عدلا، کما ملئت جورا).
- (اگر جز یک روز از روزگار باقی نباشد خداوند در آن روز مردی را از اهل بیت من برمی انگیزد که جهان را پر از عدالت کند، پس از آنکه پر از ستم شده باشد)(۴۲۹).
۲۶۱- (لا تقوم الساعة حتی تملأ الأرض ظلما وعدوانا، ثم یخرج رجل من اهل بیتی- عترتی - فیملأها قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وعدوانا).
- (قیامت بر پا نمی شود جز اینکه زمین پر از جور وستم شود، آنگاه مردی از اهل بیت من خارج می شود وآن را پر از عدل وداد می کند، آنچنان که پر از جور وستم شده است)(۴۳۰).
۲۶۲- (لا تذهب الدنیا حتی یأتی علی امتی رجل من اهل بیتی یملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا).
- (دنیا سپری نمی شود جز اینکه مردی از اهل بیت من در میان امتم ظاهر شود که زمین را پر از عدالت کند آن چنان که پر از ستم شده باشد)(۴۳۱).
۲۶۳- (لا یزال هذا الذین عزیزا الی اثنی عشر خلیفة).
- (این دین تا دوازده خلیفه ی من هست عزیز وسرافراز است).
جابر بن سمره می گوید: آنگاه مردم تکبیر گفتند وسر وصدا کردند ورسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) چیزی فرمود که من نشنیدم، از پدرم پرسیدم که چه فرمود؟ گفت: (کلهم من قریش): (همگی از قریش است)(۴۳۲).
لزوم اعتقاد به ظهور حضرت مهدی
۲۶۴- (من کذب بالمهدی فقد کفر).
- (هر کس مهدی را انکار کند کافر می شود)(۴۳۳).
دهها تن از دانشمندان اهل تسنن در کتابهای حدیثی وکلامی به تواتر احادیث حضرت مهدی روحی فداه اعتراف کرده اند ودهها تن از آنها بر طبق حدیث فوق فتوی داده اند که انکار حضرت مهدی کفر است.
یکی از علمای معروف اهل سنت به نام (شوکانی)(۴۳۴) برای اثبات تواتر احادیث حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) کتابی به نام: التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر والمسیح والدجال) تألیف کرده است.
انتظار ظهور حضرت مهدی
۲۶۵- (افضل العبادة انتظار الفرج).
- (برترین عبادتها انتظار فرج است)(۴۳۵).
ناگفته پیداست انتظاری می تواند بهترین عبادتها به شمار آید که سازنده باشد، یعنی انسان را به عمل وادار کند.
کسی که منتظر ظهور آن دادگستر جهانی است هنگامی منتظر است که به مقدار طاقت خود در پیاده کردن اهداف عالیه ی آن حضرت تلاش کند. وگرنه نمی تواند خود را منتظر بنامد.
نقش امام زمان در عصر غیبت
۲۶۶- (والذی بعثنی بالحق نبیا انهم یستضیئون بنوره وینتفعون بولایته فی کانتقاع الناس بالشمس اذا سترها سحاب. یا جابر! هذا من مکنون سر الله ومخزون علمه، فاکتمه الا عن اهله).
- (سوگند به خداوندی که مرا به پیامبری برانگیخت، آنها در زمان غیبت او از نور ولایت او برخوردار می شوند، چنانکه مردم از خورشید برخوردار می شوند هنگامی که پشت ابرها نهان شود).
- (ای جابر! این از اسرار پنهان وعلوم نهانی خداوند است، آن را مخفی بدار، جز از اهلش)(۴۳۶).
روایت جابر بن عبد الله انصاری به همین تعبیر در احادیث شیعه نیز وارد شده است(۴۳۷).
در این رابطه سه حدیث دیگر از سه تن از امامان معصوم نیز وارد شده که همه به یک مضمون می باشد ودر هر سه حدیث وجود مقدس حضرت ولی عصر روحی فداه در عصر غیبت به خورشید پنهان در پشت ابر تشبیه شده است:
۱- از امام زین العابدین (علیه السلام)(۴۳۸).
۲- از امام صادق (علیه السلام)(۴۳۹).
۳- از وجود مقدس حضرت ولی عصر در ضمن توقیع شریفی که توسط دومین نائب خاص حضرتش صادر شده است(۴۴۰).
اما در مورد اینکه چرا آن خورشید فروزان امامت در عصر غیبت به آفتاب پوشیده شده در پشت ابر تشبیه شده، مطالب زیادی گفته شده، که علامه ی مجلسی هشت وجه در دائرة المعارف بزرگ بحار آورده است(۴۴۱).
وجه دیگری نیز اخیرا ابراز شده که شاید از همه مقبول تر باشد(۴۴۲).
یاران امام زمان در عصر غیبت
۲۶۷- (الأبدال فی هذه الأمة ثلاثون رجلا قلوبهم علی قلب ابراهیم خلیل الرحمان، کلما مات رجل ابدل الله مکانه رجلا).
- (ابدال در میان این امت سی نفر هستند که دلهایشان چون قلب ابراهیم خلیل است. هر گاه یکی از آنها بمیرد خداوند یک نفر دیگر به جای او می گمارد)(۴۴۳).
در روایات شیعه آمده است که همواره سی تن از اخیار واوتاد در محضر حضرت بقیة الله هستند که خداوند به وسیله ی آنها از وجود مقدس آن مهر تابان رفع غربت می کند(۴۴۴).
مرحوم میرزای نوری می فرماید: اگر مقدر نباشد که این ۳۰ نفر چون حضرت بقیة الله روحی فداه از عمر طولانی برخوردار باشند، لازمست که در هر قرنی عوض بشوند وافراد دیگری جای آنها را بگیرند. به هرحال در هر قرنی ۳۰ نفر از مؤمنان پرهیزگار سعادت تشرف ومجاورت آن بزرگوار را دارند(۴۴۵).
روی این بیان احتمال می رود که حدیث فوق نیز به همین موضوع مربوط باشد، خصوصا که در کتب اهل سنت این حدیث همه جا در بخش احادیث حضرت مهدی درج شده است.
این ۳۰ نفر که اصطلاحا (ابدال) نامیده می شوند چقدر سعادتمند هستند که همواره در محضرآن مهر تابان هستند وآن سعادت بزرگی است که امامان معصوم نیز آن را آرزو کرده اند:
۲۶۸- (ولو ادرکته لخدمته ایام حیاتی).
- (امام حسین (علیه السلام) فرمود: (من اگر زمان او را درک می کردم تمام عمر خود را خدمت او به سر می بردم)(۴۴۶).
عین این تعبیر در احادیث شیعه از امام صادق (علیه السلام) وارد شده است(۴۴۷).
روزگار رهایی
۲۶۹- (ویدعی ذلک الیوم یوم الخلاص).
- (آن روز روز رهایی خوانده می شود)(۴۴۸).
جالب توجه است که علاوه بر احادیث اسلامی، در اناجیل نیز که نویدهای آن مصلح جهان به وفور آمده است، از آن روز موفور السرور به عنوان (روز رهایی) تعبیر شده است. ولذا نویسنده ی پرشور لبنانی: (کامل سلیمان) کتاب پرارج خود را (یوم الخلاص) نام نهاده است(۴۴۹).
نخستین خطبه ی حضرت مهدی
۲۷۰- (فاذا خرج اسند ظهره الی الکعبة واجتمع الیه ثلاثمأة عشر رجلا من اتباعه فاول ما ینطق هذه الآیة: (بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین)، ثم یقول: انا بقیة الله وخلیفته وحجته علیکم، فلا یسلم علیه احد الا قال: السلام علیک یا بقیة الله فی الأرض، فاذا اجتمع عنده العقد عشرة آلاف رجل، فلا یبقی یهودی ولا نصرانی ولا احد ممن یعبد غیر الله تعالی الا امن وصدق وتکون الملة واحدة ملة الاسلام، وکل ما کان فی الأرض من معبود سوی الله تعالی تنزل علیه نار من السماء فتحرقة).
- (چون ظاهر شود پشتش را به خانه ی کعبه تکیه می دهد وتعداد ۳۱۳ نفر از پیروانش در اطراف او گرد آیند. نخستین چیزی که به زبان می آورد این آیه ی شریفه است:
بقیة الله بهتر است برای شما اگر مؤمن باشید)(۴۵۰).
سپس می فرمود:
بقیة الله منم، خلیفه الله منم، حجة الله منم).
کسی بر او سلام نمی گوید جزاینکه بگوید: (السلام علیک یا بقیة الله فی الأرض).
- (هنگامی که لشکر ده هزار نفری گرد می آید، دیگر یک نفر یهودی ومسیحی وپیروان دیگر ادیانی که جز خدا را می پرستند، باقی نمی ماند جز اینکه ایمان می آورد وتصدیق می کند ودین یکی می شود وآن، دین مقدس اسلام است. هر معبودی که در روی زمین باشد وجز خدا پرستیده شود، آتشی از آسمان می آید ومی سوزاند)(۴۵۱).
۲۷۱- (اذا قام القائم من آل محمد یقول: یا ایها الناس نحن الذین وعدکم الله فی کتابه: (الذین ان مکناهم فی الأرض اقاموا الصلوة واتوا الزکوة وأمروا بالمعروف ونهوا عن المنکر).
- (چون قائم آل محمد (صلوات الله علیه) قیام کند می فرماید: هان ای مردم! ما کسانی هستیم که خدای تبارک وتعالی در قرآن کریم وعده داده است(۴۵۲):
- (آنها کسانی هستند که اگر در روی زمین متکی شوند، نماز را به پا می دارند، زکات را می پردازند، امر به معروف ونهی از منکر می نمایند)(۴۵۳).
پرچم حضرت مهدی
۲۷۲- (علی رایة المهدی مکتوب: البیعة لله).
- (بر پرچم حضرت مهدی نوشته شده: البیعة لله)(۴۵۴).
چنانکه قرآن کریم بیعت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) را بیعت با خدا تعبیر کرده است(۴۵۵) بیعت با آخرین خلیفه وحجت خدا نیز بیعت با خدا به شمار می آید چنانکه امام صادق (علیه السلام) در این رابطه می فرماید:
- (حضرت قائم (علیه السلام) پشتش را به کعبه تکیه داده دست مبارکش را دراز می کند ومی فرماید: این دست خداست، از آن خداست وبرای خداست. آنگاه آیه ی شریفه ی (ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله) را تلاوت می فرماید)(۴۵۶).
فرماندهان لشکری وکشوری آن حضرت
۲۷۳- (یبایعه بین الرکن والمقام عدة اهل بدر).
- (در میان رکن ومقام به تعداد اصحاب بدر با او بیعت می کنند)(۴۵۷).
تعداد ۳۱۳ نفر که در اولین لحظات ظهور با آن حضرت بیعت می کنند، فرماندهان لشکری وکشوری آن حضرت در دولت حقه می باشند وگرنه تا شماره ی سپاهیان به ده هزار نفر نرسیده باشد از مکه حرکت نمی کنند.
۲۷۴- (لا یخرج القائم الا فی وتر من السنین، سنة احدی او ثلاث او خمس او سبع او تسع، ویقوم فی یوم عاشورا ویظهر یوم السبت العاشر من المحرم قائما بین الرکن والمقام، وشخص قائم علی یده ینادی: البیعة البیعة، فیسیر الیه انصاره من اطراف الأرض یبایعونه فیملأ الله تعالی به الأرض عدلا کما ملئت جورا وظلما، ثم یسیر من مکة حتی یأتی الکوفة، فینزل علی نجفها، ثم یفرق الجنود منها الی جمیع الأمصار).
- (قائم (علیه السلام) جز در سال فرد خارج نشود، او در سالهای چون، یک، سه، پنج، هفت ونه در روز شنبه، روز عاشورا، دهم ماه محرم ظهور می کند ودر میان رکن ومقام قرار می گیرد، شخصی بالا دست او بانک می زند: بیعت، بیعت. یاران او از اقطار واکناف جهان به سوی او می شتابند وبا او بیعت می کنند. خداوند روی زمین را به واسطه ی او پر از عدالت می کند، آن چنان که پر از جور وستم شده باشد. آنگاه از مکه خارج می شود وبه کوفه می رود. هنگامی که به نجف کوفه (نجف اشرف) رسید سپاهیانش را تقسیم کرده به تمام مناطق روی زمین می فرستد)(۴۵۸).
۲۷۵- (لا تحشر امتی حتی یخرج المهدی، یمده الله بثلاثة الاف من الملائکة ویخرج الیه الأبدال من لشام والنجبا من مصر وعصائب اهل الشرق حتی یأتوا مکة فیبایع له بین الرکن والمقام، ثم یتوجه الی الشام وجبریل علی مقدمته، ومیکائیل علی یساره، ومعه اهل الکهف اعوال له، فیفرح به اهل السماء والأرض والطیر والوحش والحیتان فی البحر وتزید المیاه وتمتد الأنهار وتضعف الارض اکلها، فیقدم الی الشام فیأخذ السفیانی، فیذبح تحت الشجرة التی اغصانها الی بحیرة طبریة).
- (امت من محشور نمی شوند تا مهدی خارج شود که خداوند او را با سه هزار فرشته یاری می کند. ابدال شام، نجیبان مصر وبرگزیدگان خاور زمین همراه او خارج می شوند، همگی در مکه گرد می آیند ودر میان رکن ومقام با او بیعت می کنند. آنگاه به سوی شام حرکت می کنند. جبرئیل در پیشاپیش آنها، میکائیل در طرف چپ او، واصحاب کهف معاونان آن حضرت می باشند. اهل آسمان وزمین از ظهور او خوشحال می شوند، پرندگان هوا، درندگان صحرا وماهیان دریا شادمانی می کنند. آبها فراوان می شود، رودخانه ها گسترده می شود، زمین میوه هایش را چند برابر می کند. آن گاه به سوی شام پیش می رود وسفیانی را دستگیر می کند ودر کنار دریاچه ی طبریه(۴۵۹) در زیر درختی که شاخه هایش روی دریاچه گسترده است، او را سر می برد)(۴۶۰).
در برخی از احادیث اهل سنت آمده است که هنگامی که سفیانی دستگیر می شود او را در حالی که عمامه اش را به گردنش آویخته اند کشان کشان به خدمت آن حضرت می آورند. سفیانی تقاضای عفو می کند حضرت بقیة الله که فرزند رحمة للعالمین است او را مورد عفو قرار می دهد ولی اصحاب ویاران عرض می کنند: ای فرزند پیامبر! او که این همه از اولاد حضرت رسول (صلّی الله علیه وآله وسلم) را کشته چگونه ممکن است مورد عفو قرار گیرد، ما هرگز نمی توانیم صبر کنیم. می فرماید: اختیار با شماست، هرچه خواستید انجام دهید. او را در کنار دریاچه ی طبریه سر می برند وشیعیان همه تکبیر می گویند وخدا را سپاس می گویند(۴۶۱).
ندای آسمانی
۲۷۶- (ینادی مناد باسمه فیسمع من بالمشرق ومن بالمغرب حتی لا یبقی راقد الا استیقظ. علی مقدمته جبرائیل، وعلی ساقته میکائیل، ویمدده الله بثلاثة الاف من الملائکة).
- (منادی آسمانی به نام او بانگ می زند وتمام مردم مشرق ومغرب آنرا می شنوند، هیچ خفته ای نمی ماند جز اینکه برمی خیزد. جبرائیل در پیشاپیش ومیکائیل دوشادوش او حرکت می کنند خداوند او را با سه هزار ملائکه یاری می فرماید)(۴۶۲).
۲۷۷- (ان المهدی یظهر اذا نادی مناد فی السماء ان الحق فی آل محمد، یظهر حینئذ علی افواه الناس ویشربون حبه فلا یکون یکون لهم ذکر غیره).
- (چون فرمان ظهور مهدی برسد، منادی آسمانی ندا می کند که حق با آل محمد است. آنگاه نام مهدی بر سر زبانها می افتد ومحبت او در دلها جای می گیرد، دیگر نام کسی جز او بر زبانها جاری نمی شود)(۴۶۳).
جالب است که از چند سال پیش نام مقدس آقا بر سر زبانها افتاده ومنتظران واقعی لحظه ای از یاد آن حضرت غافل نیستند.
خروج سفیانی
۲۷۸- (یخرج رجل یقال له السفیانی فی عمق دمشق، وعامة من یتبعه من کلب، فیقتل حتی یبقربطون النساء ویقتل الصیبان، فتجتمع لهم قیس فیقتلها، حتی یبقر بطون النساء ویقتل الصبیان، فتجتمع لهم قیس فیقتلها، حتی لا یمنع ذنب تلعة، ویخرج رجل من اهل بیتی فی الحرة، فیبلغ السفیانی، فیبعث الیه جندا من جنده فیهز مهم فیسیر الیه السفیانی بمن معه، حتی اذا صار ببیدأ من الأرض، خسف بهم فلا ینجو منهم الا المخبر عنهم).
- (مردی به نام سفیانی از دمشق خروج می کند که همه ی پیروانش از قبیله ی کلب خواهد بود، کشت وکشتار می کند تا جائیکه شکم زنها را می شکافد وکودکان را می کشد وقبیله ی قیس در برابرش قیام می کنند وهمه را طعمه ی شمشیر می سازد. آنگاه مردی از اهل بیت من از ناحیه ی حره(۴۶۴) خارج می شود وخبر خروج او به سفیانی می رسد. سفیانی ارتشی را به سوی او می فرستد واو همه را شکست می دهد. آنگاه سفیانی با همه ی سپاهیانش به سوی او حرکت می کند. چون به سرزمین بیدا رسیدند خداوند همه ی آنها را در کام زمین فرو می برند وکسی از آنها نمی ماند، جز یک نفر که خبر آنها را گزارش دهد)(۴۶۵).
از نظر شیعه وسنی تردید نیست که ظهور آن حضرت از مکه ی معظمه خواهد بود، بحث از ناحیه ی حره در اطراف مدینه در این حدیث شاید به این معنی باشد که چون آن حضرت به ناحیه ی حره برسد سپاه سفیانی به سوی آن حضرت گسیل می شود.
۲۷۹- (العجب ان ناسا من امتی یومون بالبیت برجل من قریش، قد لجأ بالبیت. حتی اذا کانوا بالبیداء خسف بهم).
فقلنا: یا رسول الله! ان الطریق قد یجمع الناس. قال:
- (نعم. فیهم المستبصر والمجبور وابن السبیل، یهلکون مهلکا واحدا ویصد رون مصادر شتی. یبعثهم الله علی نیاتهم).
- (جای شگفت که گروهی از امت من به دنبال مردی از قریش که به بیت خدا پناهنده شده به سوی بیت هجوم می برند، چون به سرزمین بیدا برسند زمین آنها را در کام خود فرو می برد).
راوی می گوید: گفتیم ای رسول گرامی اسلام در این راه ممکن است افراد مختلفی باشد. فرمود:
- (آری، در میان آنها برخی آگاه، برخی مجبور وبر خی رهگذر هستند که همگی یک جا هلاک می شوند ولی در روز قیامت هر کسی بر طبق نیت خود برانگیخته می شود)(۴۶۶).
حکومت بر سر تا سر جهان
۲۸۰- (ملک الدنیا مؤمنان وکافران، اما المؤمنان فذو القرنین وسلیمان، واما الکافران فنمرود وبخت نصر، وسیملکها خامس من عترتی فهو المهدی).
- (تاکنون چهار نفر بر همه ی جهان سلطنت کرده اند که دو نفرشان مؤمن ودو نفرشان کافر بوده اند. آنها که مؤمن بودند عبارتند از: ذوالقرنین وحضرت سلیمان. آنها که کافر بودند عبارتند از: نمرود وبختنصر. یک نفر پنجمی هم بر سرتاسر جهان حکومت خواهد کرد که او عبارت است از مهدی که از عترت منست)(۴۶۷).
پایتخت حکومت جهانی
۲۸۱- (ان اسعد الناس بالمهدی اهل الکوفة).
- (خوشبخت ترین مردم در عصر حضرت مهدی مردم کوفه است)(۴۶۸).
آری کوفه در عهد آن حضرت پایتخت حکومتی خواهد بود که بر تمام شرق وغرب جهان حکومت خواهد کرد. ولذا در احادیث شیعه آمده است که جای یک پا در کوفه از یک خانه ی مسکونی در مدینه بهتر است.
روش حضرت مهدی
۲۸۲- (المهدی یقفو اثری ولا یخطی).
- (مهدی راه مرا دنبال می کند وهرگز گامی خطا نمی کند)(۴۶۹).
در روایات شیعه نیز تکیه شده که روش حضرت ولی عصر روحی فداه دقیقا طبق روش رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) می باشد. اما آنچه مشهور است که با دین جدید وکتاب جدید می آید به این معنی است که پیش از ظهور آن حضرت دین فرسوده می شود، معارف اسلام تحریف می شود، هنگامی که آن حضرت متن دین را پیاده می کند برای مردم تازه جلوه می کند.
۲۸۳- (یقسم المال، یعمل فی الناس بسنة نبیهم، ویلقی الاسلام بجرانه الی الأرض).
- (اموال را در میان مردم تقسیم می کند ودر میان به سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله) رفتار می کند واسلام را به طور کامل در روی زمین پیاده می کند)(۴۷۰).
تقسیم مساوی بیت المال
۲۸۴- (یقسم المال بالسویة، ویعدل فی الرعیة، ویفصل فی القضیة).
- (بیت المال را به طور مساوی در میان مردم تقسیم می کند، عدالت را در میان امت پیاده می کند وبه هنگام داوری حق وباطل را دقیقا جدا می کند)(۴۷۱).
۲۸۵- (ابشرکم بالمهدی یبعث فی امتی علی اختلاف من الناس وزلازل، فیملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما، یرضی عنه ساکن السماء وساکن الأرض، یقسم المال صحاحا)
فقال له رجل: ما صحاحا؟ قال: (بالسویة بین الناس).
- (شما را نوید می دهم با مهدی که به هنگام اختلاف مردم وبحران زندگی در میان امت من برانگیخته می شود وزمین را پر از عدل وداد کند، آن چنان که پر از جور وستم شده است. ساکنان زمین وآسمان از او خشنود می شوند ومال را (صحاحا)؟ تقسیم می کند. یکی از اصحاب پرسید: (صحاحا) یعنی چه؟ فرمود: یعنی به طور مساوی در میان مردم)(۴۷۲).
بخشش بی نظیر
۲۸۶- (یجیی الیه رجل فیقول: یا مهدی اعطنی اعطنی. قال: فیحثی له فی ثوبه ما استطاع ان یحمله).
- (ابو سعید خدری می گوید: رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: کسی می آید به خدمت حضرت مهدی ومی گوید: ای مهدی! برای من انفاق کن. هر قدر بتواند ببرد به او عطا می فرماید)(۴۷۳).
در احادیث قبلی آمده بود که بیت المال را به طور مساوی تقسیم می کند، ولی این احادیث مربوط به بیت المال نیست، بلکه مربوط به اموال فراوانی است که در اختیار آن حضرت خواهد بود وهر کس مراجعه کند به مقداری که بتواند حمل کند به او عطا خواهد فرمود.
۲۸۷- (یأتیه الرجل فیقول یا مهدی اعطنی، وبین یدیه المال، فیحثی له فی ثوبه ما استطاع ان یحمله).
- (شخصی به خدمت او می آید ومی گوید: ای مهدی به من عطا کن، در برابر او اموالی گذاشته شده، از آن اموال برمی دارد. وهر قدر بتواند حمل کند در لباس وظرف او می گذارد وبه او می دهد)(۴۷۴).
۲۸۸- (یکون فی آخر الزمان خلیفة یقسم المال ولا یعده).
- (خلیفه ای در آخر الزمان خواهد بود که ثروت را در میان مردم تقسیم می کند بدون اینکه آن را بشمارد)(۴۷۵).
این تعبیر در روایات فراوانی آمده وبی ارزشی مال را در عهد آن حضرت بیان می کند. بسیار روشن است که در زمانی که زکاتها را در طبقها نهاده در کنار جاده ها بگذارند، دیگر حساب وکتابی در تقسیم اموال وعطایا مطرح نخواهد بود. وشاید لفظ نشمردن به معنای ارج ننهادن وارزش قائل نشدن باشد.
فراوانی بی نظیر
۲۸۹- تنعم امتی فیها نعمة لم ینعموا مثلها، یرسل السماء علیهم مدرارا، ولا تدخر الأرض شیئا من النبات، والمال کدوس، یقوم الرجل فیقول: یا مهدی اعطنی، فیقول: خذ).
- (امت من در عهد او آن چنان متنعم می شوند که هرگز در تاریخ نظیر ندارد. آسمان سیل آسا بر آنها فرو می بارد وزمین چیزی از گیاهانش را ذخیره نمی کند، کسی بلند می شود ومی گوید: ای مهدی به من عطا کن واو می فرماید: بگیر)(۴۷۶).
۲۹۰- (یخرج فی آخر امتی المهدی، یسقیه الله الغیث، وتخرج الأرض نباتها، ویعطی صحاحا، وتکثر الماشیة، وتعظم الامة، یعیش سبعا او تسعا).
- (در آخر امت من مهدی خارج می شود، خداوند باران رحمتش را بر او فرو می ریزد وزمین گیاهانش را برای او بیرون می فرستد. مال را به طور مساوی تقسیم می کند، دام بسیار فراوان می شود، امت اسلامی بسیار شکوهمند می گردد. هفت یا نه سال در میان آنها حکومت می کند)(۴۷۷).
در این حدیث چون دهها حدیث دیگر مدت حکومت حضرت بقیة الله روحی فداه بین هفت الی نه سال تعیین شده است ولی در احادیث دیگر چهل، هفتاد وسیصد سال نیز آمده است. ولی توضیح این نکته ضروری است که در احادیث شیعه تصریح شده که در زمان حضرت بقیة الله روحی فداه هر سال معادل ده سال است ولذا هفت سال که حد اقل روایات است با سالهای ما معادل هفتاد سال خواهد بود. واز طرف دیگر اگر ارزش زندگی در چنین حکومتی را در نظر بگیریم هر لحظه اش با هزاران سال زندگی در زیر یوغ رژیمهای ستمگر، قابل مقایسه نیست.
۲۹۱- (یجتمع الیه ثلاثمأة واربعة عشر رجلا فیهم نسوه، فیظهر علی کل جبار وابن جبار، ویظهر من العدل ما یتمنی له الأحیاء امواتهم).
- (سیصد وچهارده نفر در اطراف او گرد می آیند که در میان آنها زن هم هست. آنگاه بر همه ی ستمگران وستمگر زاده ها پیروز می شود وعدالتش در تمام جهان آشکار گردد. چون مردم آن عدالت را ببینند مردگان خود را آرزو می کنند که ای کاش آنها نیز زنده بودند واین روز شکوهمند را می دیدند)(۴۷۸).
جای تردید نیست که تعداد یاران اولیه ی حضرت ولی عصر روحی فداه ۳۱۳ تن می باشد، شاید در این حدیث یک نفر هم زن در نظر گرفته وبا آن ۳۱۴ تن تعبیر کرده است وشاید هم این رقم از طرف راوی اشتباه شده است.
در مورد اینکه در نخستین بیعت ۳۱۳ تن با آن حضرت بیعت خواهند نمود جای هیچ شک وتردید نیست ولی اینکه در میان آنها زن هم وجود داشته باشد فقط در همین حدیث آمده است. در روایات شیعه نیز فقط یک حدیث داریم که از وجود زن در میان آنها سخن گفته است(۴۷۹).
۲۹۲- (یأوی الی المهدی امته کما تأوی النحل الی یعسوبها).
- (امت اسلامی در اطراف حضرت مهدی (علیه السلام) گرد می آیند، آنچنانکه زنبوران عسل در اطراف ملکه ی خود گرد می آیند ودر حوادث به او پناه می برند)(۴۸۰).
قدرت بی نظیر
۲۹۳- (ان الله یلقی فی قلوب شیعتنا الرعب فاذا قام قائمنا وظهر مهدینا کان الرجل أجرأ من لیث وامضی من سنان).
- (خداوند تبارک وتعالی ترس ولرز را در دل شیعیان ما می افکند (که تقیه کنند وخود را نگهدارند) چون قائم ما قیام کند ومهدی ما ظاهر شود، هر یک نفر از آنها از شیر دلیرتر واز نیزه نافذتر خواهد بود)(۴۸۱).
معجزات حضرت مهدی
۲۹۴- (یومی المهدی (علیه السلام) الی الطیر فیسقط علی یده، ویغرس قضیبا فی بقعة من الأرض، فیخضر ویورق).
- (مهدی (علیه السلام) به پرنده نگاه می کند در برابرش روی زمین قرار می گیرد. چوب خشک را در زمین می کارد، سبز می شود وبرگ می آورد)(۴۸۲).
نزول حضرت عیسی
۲۹۵- (لن تهلک أمة انا فی اولها والمهدی فی اوسطها وعیسی فی آخرها).
- (امتی که من در اول آن، مهدی در وسط آن وعیسی در آخر آن باشد هرگز هلاک نمی شود)(۴۸۳).
تعبیر (عیسی در آخر آن) شاید به این مناسبت باشد که نزول حضرت عیسی (علیه السلام) بعد از ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه خواهد بود، وگرنه معلوم نیست که حضرت عیسی تا زمان بعد از حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف باقی بماند.
۲۹۶- (ویمکث عیسی اربعین سنة ویصلی خلف المهدی).
- (حضرت عیسی مدت چهل سال در روی زمین می ماند ودر پشت سر حضرت مهدی نماز می خواند)(۴۸۴).
ملا علی قاری، در کتاب پرارج (المشرب الوردی) برتری حضرت مهدی بر حضرت عیسی را اثبات می کند ونمازگزاران حضرت عیسی در پشت سر حضرت مهدی را یکی از دلایل افضلیت حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) بر حضرت عیسی (علیه السلام) شمرده است(۴۸۵).
۲۹۷- (یجتمع المهدی وعیسی بن مریم فیجیی وقت الصلاة، فیقول المهدی لعیسی: تقدم، فیقول عیسی: انت اولی بالصلاة، فیصلی عیسی وراه مأموما).
- (حضرت مهدی با حضرت عیسی جمع می شوند، هنگام نماز فرا می رسید، حضرت مهدی به حضرت عیسی می فرماید: بفرمایید جلو حضرت عیسی می فرماید: نه شما برای امامت نماز شایسته تر هستید. آنگاه حضرت عیسی به او اقتدا می کند ونماز را در پشت سر او می خواند)(۴۸۶).
علایم ظهور
۲۹۸- (ستکون فتن، القاعد فیا خیر من القائم، والقائم فیها خیر من الماشی، والماشی فیها خیر من الساعی، من تشرف لها تسبشرفه، فمن وجد ملجا او ملاذا فلیعذبه).
- (فتنه هایی پدید خواهد آمد که هر کس در آن روزگار نشسته باشد بهتر از آنست که بایستد. وهر کس ایستاده باشد بهتر از آنست که حرکت کند. وهر کس در حرکت باشد بهتر از آنست که تلاش کند. هر کس خود را در معرض آن فتنه ها قرار دهد، فتنه ها او را در کام خود فرو می برند. هر کس پناهگاه ومحل امنی پیدا کند به آن پناه ببرد)(۴۸۷).
۲۹۹- (لیأتین علی العلماء زمان، الموت احب الی احدهم من الذهب الأحمر. ولیأتین احدهم قبر أخیه فیقول: لیتنی مکانه).
- (زمانی برای دانشمندان پیش می آید که مرگ برای آنها از طلای سرخ محبوبتر می شود وهر یک از آنها بر سر قبر برادرش آمده می گوید: ای کاش من جای او آرمیده بودم)(۴۸۸).
۳۰۰- (بلاء یصیب هذه الأمة، حتی لا یجد الرجل ملجا یلجأ الیه من الظلم فیبعث الله رجلا من عترتی فیملأ به الأرض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا).
- (بلای جانکاهی براین امت روی می دهد که احدی پناهگاهی پیدا نمی کند که از ستمها به آن پناه ببرد. آنگاه خداوند مردی را از تبار من می فرستد که زمین را پر از عدل وداد می کند، آنچنان که پر از جور وستم شده است)(۴۸۹).
۳۰۱- (سیکون بعدی خلفاء، ومن بعد الخلفاء امراء، ومن بعد الأمراء ملوک جبابره، ثم یخرج رجل من اهل بیتی یملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا).
- (بعد از من خلفا، سپس امیران وبعد از آنها پادشاهان ستمگری خواهد بود. آنگاه مردی از اهل بیت من خارج می شود که زمین را پر از عدالت می کند، آنچنانکه پر از ستم شده است)(۴۹۰).
۳۰۲- (ویح هذه الامة من ملوک جباترة کیف یقتلون ویطردون، الا من اظهر طاعتهم، فالمؤمن التقی یصانعهم بلسانه ویفر منهم بقلبه، فاذا اراد الله تعالی ان یعید الاسلام عزیزا قصم کل جبار عنید وهو القادر علی ما یشاء، واصلح الامة بعد فسادها. یا حذیفة! لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یملک رجل من اهل بیتی، الملاحم فی یدیه ویظهر الاسلام، والله لا یخلف وعده، وهو سریع الحساب).
- (وای به حال این امت از زمامداران ستمگر، که می کشند ودور می اندازند، جز کسانی را که اظهار فرمانبری بکند. مؤمن پرهیزگار، با زبان با آنها سازش می کند ولی در دل از آنها بیزاری می جوید. هنگامی که خداوند بخواهد عزت اسلام را باز گرداند، ستمگران عنود را هلاک می سازد وکار امت را پس از تباهی اصلاح می نماید که او بر هر چیزی که بخواهد تواناست. (سپس فرمود): ای حذیفه! اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نباشد خداوند به قدری آن را طولانی سازد که مردی از اهل بیت من سلطنت یابد وجنگهای سخت نماید وآیین اسلام را آشکار سازد، که خداوند هرگز در وعده ی خود تخلف ننماید ودر حسابگری بسیار سریع است)(۴۹۱).
۳۰۳- (ینزل بامتی فی آخر الزمان بلاء شدید من سلطانهم، لم یسمع بلاء اشد منه، حتی تضیق علیهم الأرض الرحبة، وحتی یملأ الأرض جورا وظلما، لا یجد المؤمن ملجا یلتجی الیه من الظلم، فیبعث الله عز وجل رجلا من عترتی فیملأ الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت ظلما وجورا، یرضی عنه ساکن السماء وساکن الأرض، لا تدخر الأرض من بذرها شیئا الا اخرجته، ولا السماء من قطرها شیئا الا صبه الله علیهم مدرارا).
- (بر امت من در آخر الزمان بلای سختی از سوی زمامدارانشان نازل می شود که بلایی سخت تر از آن شنیده نشده است. زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ می شود. زمین پر از جور وستم می شود وشخص با ایمان پناهگاهی نمی یابد که به آن پناه ببرد. آنگاه خداوند مردی را از عترت من برمی انگیزد که زمین را پر از عدل وداد کند، آن چنان که پر از جور وستم شده است. ساکنان آسمان وزمین از او خشنود می شوند. زمین چیزی از باران رحمتش را نگه نمی دارد جز اینکه سیل آسا بر آنها فرومی ریزد)(۴۹۲).
۳۰۴- (اذا صارت الدنیا هرجا ومرجا، وتظاهرات الفتن، وتقطعت السبل، واغار بعضهم علی بعض فلا کبیر یرحم صغیرا، ولا صغیر یوقر کبیرا، فیبعث الله عند ذلک منهما (ای الحسنین) من یفتح حصون الضلالة وقلوبا غلفا، یقوم بالدین آخر الزمان کما قمت به اول الزمان، ویملأ الدنیا عدلا کما ملئت جورا).
- (هنگامی که جهان پر از هرج ومرج شود، فتنه ها آشکار شود وراهها ناامن شود وبرخی دیگر حمله ور شوند، دیگر بزرگی بر کوچک ترحم نکند وهیچ کوچکی احترام بزرگ را رعایت نکند، خداوند از این فرزندم (حسن وحسین) کسی را برمی انگیزد که سنگرهای ضلالت را در هم می شکند ودلهای مهر خورده را می گشاید. دین را در آخر الزمان بر پای می دارد آن چنان که من در اول زمان آن را بپا داشتم. زمین را پر از عدل وداد می کند، آن چنان که پر از ظلم وستم شده باشد)(۴۹۳).
در این حدیث تصریح شده که حضرت مهدی از نسل امام حسن وامام حسین است وآن صحیح است زیرا حضرت ولی عصر روحی فداه از طرف پدر از تبار امام حسین واز طرف مادر از تبار امام حسن می باشد، چون مادر امام باقر دختر امام حسن مجتبی است که درود خدا بر همه ی آنان باد.
۳۰۵- (اذا تشبه الرجال بالنساء والنساء بالرجال، ورکبت ذوات الفروج السروج وامات الناس الصلوات واتبعوا الشهوات، واستخفوا بالدماء وتعاملوا برلربا وتضاهروا بالزنا، وشیدوا البناء واستحلوا الکذب واخذوا الرشا واتبعوا الهوی وباعوا الدین بالدنیا، وقطعوا الأرحام وضنوا بالطعام، وکان الحلم ضعفا والظلم فخرا، والامراء فجرة والوزراء کذبة والأمناء خونة والأعوان ظلمة والقراء فسقة، وظهر الجور وکثر الطلاق وبد الفجور وقبلت شهادة الزور وشربت الخمور ورکبت الذکور واستغنت النساء بالنساء، واتخذ الفیی مغنما والصدقة مغرما، واتقی الأشرار مخافة السنتهم، وخرج السفیانی من الشام والیمانی من الیمن، وخسف البیداء بین مکة والمدینة، وقتل غلام من آل محمد بین الرکن والمقام وصاح صائح من السماء بأن الحق معه ومع اتباعه).
- (هنگامی که مردها خود را به صورت زن در آورده، زنها به صورت مرد در آیند، زنها بر زینها سوار شوند، مردم نماز را ترک کنند واز شهوات پیروی کنند، خونها را سبک بشمارند واز ربا نهراسند، زنا علنی شود وساختمانهای محکم ومرتفع ساخته شود، دروغ مباح شمرده شود ورشوه رائج گردد، از خواسته های نفس پیروی کنند ودین را به دنیا بفروشند، پیوند خویشاوندی را قطع کرده، از بذل طعام خودداری کنند، عقل وخود نگهداری نشانه ی ضعف، وظلم وستم وسیله ی مباهات گردد. امیران بدخو، وزیران دروغگو، امینان خائن، یاران ظالم وقاریان فاسق شوند. ستم علنی شده، طلاق فراوان گشته، روابط نامشروع شایع شده، گواهی دروغ پذیرفته می شود ومشروبات رائج می شود، همجنس بازی رواج می یابد وزنها نیز به یکدیگر اکتفاء کنند، بیت المال تاراج می شود وانفاق در راه خدا جریمه محسوب می شود وبدسرشتان برای ترس از زبانشان احترام می شوند، سفیانی از شام خارج می شود ویمانی از یمن خارج می کند، سرزمین بیدا در میان مکه ومدینه خسف می شود وجوانی از آل محمد (صلوات الله علیهم) در میان رکن ومقام به قتل می رسد ومنادی آسمانی ندا سر می دهد که حق با او وپیروان اوست)(۴۹۴).
۳۰۶- (ولا یخرج حتی تخرب خوز وکرمان وروم ویونان).
- (حضرت مهدی (علیه السلام) ظهور نمی کند جز اینکه خوزستان، کرمان، روم ویونان خراب شوند)(۴۹۵).
ویرانی خوزستان با آغاز جنگ خانمان سوز ایران وعراق تحقق یافت.
۳۰۷- (یوشک اهل العراق ان لا یجیی الیهم قفیز ولا درهم. قلنا: من این ذلک؟ قال: من قبل العجم یمنعون ذلک).
- (انتظار می رود که یک قفیز گندم ویک درهم پول به مردم عراق نرسد)(۴۹۶).
ابو نضره می گوید: من ودیگر حاضران پرسیدم: چرا وچگونه؟ گفت: از ناحیه ی (عجم) که جلوگیری می کنند).
(قفیز) واحد وزن است که در زمانهای مختلف متغیر بود که طبق قانون مصوب ۱۳۰۴ شمسی یک قفیز مساوی یک دکامتر مربع است(۴۹۷).
(عجم) به معنای غیر عرب است ولی معمولا در مورد ایرانیان به کار می رود.
این حدیث نیز با جنگ ایران وعراق تا حدی تحقق یافته است.
۳۰۸- (اذا رأیتم الرایات السود قد جائت من قبل خراسان فأتوها فان فیها خلیفة المهدی).
- (هنگامی که پرچمهای سیاه از جانب خراسان به اهتزاز درآمد به سوی آنها بشتابید که خلیفه ی خدا حضرت مهدی در میان آن است)(۴۹۸).
این روایت که به مضمون آن دهها روایت از طریق اهل سنت نقل شده است، اگر صحیح باشد ممکن است اشاره به قیام سید حسنی باشد که اهل خراسان است.
۳۰۹- (یخرج ناس من المشرق، فیوطئون للمهدی).
- (گروهی از خاور زمین برمی خیزند وراه را برای مهدی (علیه السلام) هموار می کنند)(۴۹۹).
با توجه به اینکه در احادیث فراوانی تعبیر مشرق در مورد خراسان به کار رفته است می توان این حدیث را نیز با جناب سید حسنی تطبیق نمود که طبق روایات شیعه از خراسان برمی خیزد وسپاهی فراهم می آورد وهمه را یک جا به محضر مقدس حضرت بقیة الله روحی فداه تقدیم می کند.
۳۱۰- (تجیی فتنة غبراء مظلمة ثم یتبع الفتن بعضها بعضا حتی یخرج رجل من اهل بیتی یقال له المهدی، فان ادرکته فاتبعه وکن من المهتدین).
- (فتنه ی تیره وتاری پدید می آید که افق زندگی را تاریک می سازد، آنگاه فتنه ها پشت سر هم می آیند تا مردی از اهل بیت من به نام (مهدی) ظهور کند. اگر او را درک کردی از او پیروی کن تا از هدایت یافتگان باشی)(۵۰۰).
۳۱۱- (لا یخرج المهدی حتی تطلع مع الشمس آیة).
- (مهدی ظهور نمی کند جز اینکه نشانه ای با خورشید ظاهر شود)(۵۰۱).
این نشانه در احادیث شیعه به دو گونه نقل شده است:
۱- سینه وصورتی همراه خورشید در آسمان ظاهر می شود(۵۰۲).
۲- دستی در آسمان ظاهر می شود(۵۰۳).
تحقق این نشانه در حدیث فوق از علایم حتمی معرفی شده است.
۳۱۲- (ان لمهدینا آیتین لم یکونا منذ خلق الله السماوات والأرض، ینکسف القمر لأول لیلة من رمضان وتنکسف الشمس فی النصف منه).
- (برای قائم ما دو نشانه است که هرگز از زمان آفرینش آسمانها وزمین چنین حادثه ای روی نداده است: ماه در اول رمضان می گیرد وخورشید نیز در وسط آن گرفته می شود)(۵۰۴).
۳۱۳- (یطلع نجم من المشرق قبل خروج المهدی له ذنب تضیی).
- (پیش از خروج حضرت مهدی ستاره ی دنباله داری از سمت مشرق طلوع می کند دنباله اش درخشان است)(۵۰۵).
چون تعداد یاران حضرت ولی عصر عجل الله تعالی الفرجه الشریف سیصد وسیزده تن می باشند، ما نیز تعداد احادیث این کتاب را تیمنا وتبرکا ۳۱۳ قرار دادیم، امیدواریم که هر چه زودتر آن روز شکوهمند فرا رسد ودیدگان نگران مشتاقان با دیدار آن مهرتابان وکعبه ی خوبان منور گردد، وهمه ی خوانندگان این کتاب در ردیف بهترین یاران آن حضرت در حکومت حقه ودولت عادله ی جهانی آن مصلح الهی قرار بگیرند. ان شاء الله(۵۰۶).

پاورقی:

-----------------

(۱) برای توضیح بیشتر به کتابهای: بشارتهای عهدین، او خواهد آمد، وسیمای امام زمان (ارواحنا فداه) در آئینه ادیان، مراجعه شود.
(۲) برای تحقیق بیشتر به کتابهای: المحجه فیما نزل فی القائم الحجة (علیه السلام) المهدی فی القرآن، موعود قرآن، شواهد التنزیل وسیمای امام زمان (ارواحنا فداه) در آئینه قرآن مراجعه شود.
(۳) او خواهد آمد، چاپ هشتم ص ۷۷.
(۴) او خواهد آمد، ص ۸۴ - ۷۹.
(۵) اسامی آنها را در کتاب (موعود که جهان در انتظار اوست) ص ۴۸-۵۱ بخوانید.
(۶) رجال نجاشی ص ۲۸ وفهرست شیخ طوسی ص ۷۵.
(۷) فهرست شیخ طوسی ص ۱۱۸، رجال نجاشی ص ۱۹۳ ورجال شیخ طوسی ص ۳۵۷.
(۸) رجال نجاشی ص ۱۹۴.
(۹) قاموس الرجال ج ۳ ص ۱۹۳، رجال نجاشی ص ۲۸ وفهرست شیخ طوسی ص ۷۵.
(۱۰) رجال نجاشی ص ۲۱۵، رجال شیخ طوسی ص ۳۸۴ وفهرست شیخ طوسی ص ۱۴۷.
(۱۱) رجال شیخ طوسی ص ۴۲۰، فهرست شیخ طوسی ص ۱۵۰ ورجال نجاشی ص ۲۳۵.
(۱۲) رجال نجاشی ص ۱۵ وفهرست شیخ طوسی ص ۲۹.
(۱۳) الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱۶ ص ۸۰.
(۱۴) اعلام الوری، ص ۴۱۶.
(۱۵) ملاقات با امام زمان (علیه السلام) ص ۴۱ -۳۷.
(۱۶) مائده: ۶۷.
(۱۷) از جمله ی مدارک ومنابع مهم اهل سنت که تصریح می کند این آیه در مورد امامت وولایت امیر مؤمنان (علیه السلام) نازل شده، کتابهای زیر است:
۱- الدر المنثور، ج ۲ ص ۲۹۸
۲- الخصائص، ص ۲۹
۳- اسباب النزول، ص ۱۵۰
۴- فتح القدیر، ج ۳ ص ۵۷
۵- تفسیر کبیر، ج ۳ ص ۶۳۶
۶- الفصول المهمة، ص ۲۷
۷- روح المعانی، ج ۲ ص ۲۴۸
۸- تفسیر المنار، ج ۶ ص ۴۶۳
۹- ینابیع المودة، ص ۱۲۰
۱۰- شواهد التنزیل، ص ۱۹۳-۱۷۸.
(۱۸) مائده: ۳.
(۱۹) در صدها کتاب معتبر اهل سنت آمده است که این آیه روز عید غدیر خم، در سرزمین غدیر (جحفه ی امروز)، ودر رابطه با اعلام خلافت حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است. واینک به چند نمونه اشاره می شود:
۱- الاتقان، ج ۱ ص ۳۱
۲-الدر المنثور، ج ۲ ص ۲۵۹
۳- تاریخ بغداد، ج ۸ ص ۲۹۰
۴- العمده (ابن مغازلی) ص ۵۲
۵- شواهد التنزیل، ص ۱۶۰-۱۵۶
۶- المناقب، ص ۹۴-۸۰
۷- تذکرة الخواص، ص ۱۸
۸- فرائد السمطین، ج ۱ ص ۷۳
۹- تاریخ ابن کثیر، ج ۵ ص ۲۱۰
۱۰- تفسیر ابن کثیر، ج ۲ ص ۱۴.
(۲۰) نساء: ۵۹.
(۲۱) آیة الله صافی (دبیر فقهای نگهبان) می نویسد: تفسیر اولی الامر در این آیه بر غیر ایشان هر کس باشد حتی (فقها) تفسیر به رأی ومورد تهدید (من فسر القرآن برأیه القرآن فلیتبوء مقعده من النار) می باشد. (معرفت امام ص ۵۹).
(۲۲) انبیاء: ۱۰۵.
(۲۳) مزامیر، مزمور ۳۷ جمله های ۱۲-۹ و۱۸-۱۷.
(۲۴) مزامیر، مزمور ۹۶ جمله های ۱۳-۱۰.
(۲۵) کتاب اشعیا نبی، فصل ۱۱ جمله های ۱۰-۴.
(۲۶) کتاب دانیال نبی، فصل ۱۲ بندهای ۵-۱ و۱۳ -۱۰.
(۲۷) کتاب حبقوق نبی، فصل ۲ جمله های ۵-۳.
(۲۸) قاموس مقدس، ص ۲۱۹ ماده ی (پسر خواهر).
(۲۹) انجیل متی، فصل ۲۴ جمله های ۲۷ و۳۰ و۳۵ و۳۷ و۴۰.
(۳۰) انجیل مرقس، فصل ۱۳ جمله های ۲۶ و۲۷ و۳۱ و۳۳.
(۳۱) انجیل لوقا، فصل ۱۲ جمله های ۳۵ و۳۶.
(۳۲) او پانیشاد، ص ۷۳۷.
(۳۳) باسک، از کتب مقدسه هندوها.
(۳۴) شاکمونی، از کتب مقدسه ی هندوها.
(۳۵) شابوهرگان، ترجمه ی (مولر).
(۳۶) سوشیانت ص ۱۰۴.
(۳۷) جاماسب نامه، ص ۱۲۱.
(۳۸) او پانیشاد، مقدمه، ص ۵۴.
(۳۹) ریک ودا، ماندالای ۴ و۱۶ و۲۴.
(۴۰) او پانیشاد، ص ۶۴۷.
(۴۱) مشروح این نویدها را در کتاب (او خواهد آمد) چاپ هشتم ص ۵۸ و۷۳ بخوانید.
(۴۲) بحار الانوار، جلد ۵۱ ص ۶۴-۴۴.
(۴۳) تألیف: محدث بزرگوار، سید هاشم بحرانی، متوفی ۱۱۰۷ یا ۱۱۰۹ ه.
(۴۴) تألیف: سید صادق شیرازی.
(۴۵) نگارش: علی اکبر مهدی پور.
(۴۶) قصص: ۵.
(۴۷) تفسیر برهان، ج ۳ ص ۲۲۰ وینابیع المودة ص ۴۵۰ وبحار، ج ۵۱ ص ۵۴.
(۴۸) هود: ۸۶.
(۴۹) نور الابصار، ص ۱۷۲.
(۵۰) صف: ۸.
(۵۱) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۶۰، المحجة ص ۲۲۷ وینابیع المودة ص ۵۰۸.
(۵۲) حدید: ۱۷.
(۵۳) تفسیر برهان، ج ۴ ص ۲۹۱.
(۵۴) همان مدرک.
(۵۵) زمر: ۶۹.
(۵۶) ینابیع المودة ص ۴۴۸.
(۵۷) ملک: ۳۰.
(۵۸) کمال الدین، ص ۳۶۰ و غیبت نعمانی ص۹۲.
(۵۹) تفسیر برهان، ج ۴ ص ۳۶۶.
(۶۰) بقره: ۲ و۳.
(۶۱) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۵۲ وکمال الدین، ص ۳۴۰.
(۶۲) المحجه، ص ۱۷.
(۶۳) انبیاء: ۱۰۵.
(۶۴) عقد الدرر، ص ۲۱۷، مجمع البیان، ج ۷ ص ۶۶ وبحار الانوار، ج ۵۱ ص ۴۷.
(۶۵) آل عمران: ۸۳.
 تفسیر عیاشی ج ۱ ص ۱۸۳ وینابیع المودة، ص ۵۰۶.
(۶۷) همان مدرک.
(۶۸) نور: ۵۵.
(۶۹) غیبت نعمانی، ص ۱۲۶.
(۷۰) تفسیر عیاشی، ج ۳ ص ۱۳۶.
(۷۱) مجمع البیان، ج ۷ ص ۱۵۲.
(۷۲) یونس: ۲۰.
(۷۳) ینابیع المودة، ص ۵۰۸.
(۷۴) کمال الدین وتمام النعمة، ص ۳۴۰.
(۷۵) اللیل: ۱ و۲.
(۷۶) تفسیر قمی، ج ۲ ص ۴۲۵.
(۷۷) انعام: ۱۵۸.
(۷۸) کمال الدین، ص ۳۳۶.
(۷۹) کمال الدین، ص ۳۵۷.
(۸۰) آل عمران: ۲۰۰.
(۸۱) غیبت نعمانی ص ۱۰۵ والمحجة، ص ۵۲ واثبات الهداة، ج ۱ ص ۲۶۳.
(۸۲) تفسیر عیاشی ج ۱ ص ۲۱۳ وتفسیر برهان، ج ۱ ص ۳۳۵.
(۸۳) بحار الانوار، ج ۵۳ ص ۱۷۶.
(۸۴) العصر: ۳ - ۱.
(۸۵) کمال الدین، ص ۶۵۶.
(۸۶) اسراء: ۳۳.
(۸۷) کامل الزیارات، ص ۶۳ وتفسیر برهان، ج ۲ ص ۴۱۸.
(۸۸) اسراء: ۸۱.
(۸۹) روضه ی کافی، ص ۲۸۷ وتفسیر برهان، ج ۲ ص ۴۴۱.
(۹۰) لقمان: ۲۰.
(۹۱) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۶۴.
(۹۲) بقره: ۱۴۸.
(۹۳) روضه کافی، ص ۳۱۳ وینابیع المودة، ص ۵۰۵.
(۹۴) کمال الدین، ص ۶۷۲.
(۹۵) غیبت نعمانی، ص ۱۶۸.
(۹۶) اعراف: ۱۵۷.
(۹۷) غیبت نعمانی، ص ۴۳.
(۹۸) اعراف: ۱۸۷.
(۹۹) ینابیع المودة، ص ۴۲۹.
(۱۰۰) المهدی فی القرآن، ص ۵۴.
(۱۰۱) شوری: ۱۸.
(۱۰۲) ینابیع المودة، ص ۵۱۴.
(۱۰۳) بحار الانوار، ج ۵۳ ص ۳.
(۱۰۴) زمر: ۷۴.
(۱۰۵) بحار الانوار، ج ۵۳ ص ۷.
(۱۰۶) بقره: ۱۵۵.
(۱۰۷) غیبت نعمانی، ص ۱۳۲ ودلائل الامامه، ص ۲۵۹.
(۱۰۸) تفسیر برهان، ج ۱ ص ۱۶۷، غیبت نعمانی ص ۱۳۲ وینابیع المودة ص ۵۰۵.
(۱۰۹) انفال: ۳۹.
(۱۱۰) روضه ی کافی، ص ۲۰۱.
(۱۱۱) ینابیع المودة، ص ۵۰۷.
(۱۱۲) مجمع البیان، ج ۴ ص ۵۴۳.
(۱۱۳) آل عمران: ۸۳.
(۱۱۴) ینابیع المودة، ص ۵۰۶.
(۱۱۵) بحار الانوار، ج ۵۳ ص ۴.
(۱۱۶) حدید: ۱۹.
(۱۱۷) تفسیر برهان، ج ۴ ص ۲۹۲.
(۱۱۸) صف: ۸.
(۱۱۹) تفسیر قمی، ج ۲ ص ۳۶۵.
(۱۲۰) صف: ۱۳.
(۱۲۱) تفسیر برهان، ج ۴ ص ۳۳۰.
(۱۲۲) نمل:۶۲.
(۱۲۳) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۴۸ والمحجة، ص ۱۶۵.
(۱۲۴) غیبت نعمانی، ص ۹۵.
(۱۲۵) بحار الانوار، ج ۳۷ ص ۲۱۱.
(۱۲۶) اشاره به آیه های: ۱۵۷ اعراف، ۸ تغابن و۴۷ نساء.
(۱۲۷) بحار الانوار، ج ۳۷ ص ۲۱۱.
(۱۲۸) بحار الانوار، ج ۳۷ ص ۲۱۳.
(۱۲۹) متن کامل خطبه ی گرانقدر رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) را در کتاب پرارج (مدینة البلاغة) تألیف: آیة الله حاج شیخ موسی زنجانی (طاب ثراه) مطالعه فرمایید. (ج ۱ ص ۲۴۸-۲۱۳).
(۱۳۰) علامه ی مجلسی ۱۱۸ حدیث به این مضمون در بحار الانوار، ج ۳۷ ص ۵۶ -۱ نقل کرده است.
(۱۳۱) در مورد نقش امام مان ارواحنا فداه در جهان هستی رجوع شود به (او خواهد آمد) ص ۲۶-۱۵.
(۱۳۲) سنن ترمذی، ج ۴ ص ۵۰۵، حدیث شماره ۲۲۳۰.
(۱۳۳) سنن ترمذی، ج ۴ ص ۵۰۵، حدیث شماره ۲۲۳۱.
(۱۳۴) مسند احمد حنبل، ج ۳ ص ۳۷۶.
(۱۳۵) مسند احمد حنبل، ج ۳ ص ۳۷۶.
(۱۳۶) عقد الدرر، ص ۳۱.
(۱۳۷) ذخائر العقبی، ص ۱۳۶.
(۱۳۸) الصواعق المحرقة ص ۹۸ وعقد الدرر، ص ۱۷.
(۱۳۹) عقد الدرر، ص ۲۵.
(۱۴۰) البیان، گنجی شافعی، ص ۱۴۱.
(۱۴۱) البیان، گنجی شافعی، ص ۱۲۷ وعقد الدرر، ص ۱۴۶.
(۱۴۲) عقد الدرر، ص ۱۴۸.
(۱۴۳) سنن ترمذی، ج ۴ ص ۵۰۱.
(۱۴۴) کمال الدین، ص ۲۸۲.
(۱۴۵) اثبات الوصیة، ص ۲۲۵.
(۱۴۶) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۷۴.
(۱۴۷) کمال الدین، ص ۲۵۷.
(۱۴۸) غیبت شیخ طوسی، ص ۱۱۵.
(۱۴۹) سلیم بن قیس، ص ۲۴۵.
(۱۵۰) کفایة الاثر، ص ۴۳.
(۱۵۱) الزام الناصب، ج ۱ ص ۱۶۳.
(۱۵۲) منتخب الاثر، ص ۹۳.
(۱۵۳) کفایة الأثر ص ۲۲۰.
(۱۵۴) کتاب (مهدی منتظر در نهج البلاغه) نوشته ی مهدی فقیه ایمانی، از انتشارات (کتابخانه ی عمومی امیر المؤمنین (علیه السلام)) اصفهان.
(۱۵۵) بشارة الاسلام، ص ۷۶.
(۱۵۶) ینابیع المودة، ص ۴۰۶.
(۱۵۷) کمال الدین، ص ۳۰۳.
(۱۵۸) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۰۹.
(۱۵۹) کمال الدین، ص ۳۰۴.
(۱۶۰) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۱۵ وبشارة الاسلام، ص ۵۲.
(۱۶۱) کمال الدین، ص ۲۸۹ وکفایة الاثر ص ۲۲۰.
(۱۶۲) اصول کافی، ج ۱ ص ۲۷۱.
(۱۶۳) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۲۰.
(۱۶۴) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۱۲ وغیبت نعمانی، ص ۱۴۱.
(۱۶۵) کتاب سلیم بن قیس، ص ۱۹۷.
(۱۶۶) بشارة الاسلام، ص ۸۰.
(۱۶۷) کشف الحق (اربعین خاتون آبادی) ص ۲۰۳.
(۱۶۸) نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷، ترجمه ی دکتر اسد الله مبشری، ج ۳ ص ۳۶۰.
(۱۶۹) نهج البلاغه، خطبه ی ۱۵۰، ترجمه ی دکتر اسد الله مبشری، ج ۲ ص ۵۵۶.
(۱۷۰) الزام الناصب، ج ۱ ص ۲۰۵.
(۱۷۱) طبق روایات دیگری که در این زمینه وارد شده، حضرت فاطمه سلام الله علیها به جابر اجازه ندادند که دست به لوح بزنند، فقط اجازه دادند که از دور به آن نگاه کنند، چنانکه در احادیث بعدی در همین بخش خواهد آمد.
(۱۷۲) شاید منظور از این فتنه حوادث تلخ عهد موسی بن جعفر (علیه السلام) وشدت تقیه در زمان او باشد. وممکن است اشاره به حوادثی باشد که منجر به پدید آمدن واقفیه شد که آنها در امامت موسی بن جعفر (علیه السلام) توقف کردند وبه امامان بعدی معتقد نشدند.
(۱۷۳) حدیث شریف (لوح) روایت بسیار معروفی است که در غالب کتابهای حدیثی نقل شده است، که به ۱۰ نمونه ی آن اشاره می کنیم:
اصول کافی، ج ۱ ص ۴۴۲، اعلام الوری، ص ۳۷۱، اثبات الوصیة، ص ۱۴۳، احتجاج طبرسی، ص ۶۷ الزام الناصب، ج ۱ ص ۲۱۳، بحار الانوار، ج ۳۶ ص ۱۹۵، غیبت شیخ طوسی، ص ۹۳، غیبت نعمانی، ص ۳۰، کمال الدین صدوق، ص ۳۰۸ ومنتخب الاثر ص ۱۳۳.
(۱۷۴) اعلام الوری، ص ۳۷۳، کمال الدین ص ۳۱۲، عیون الاخبار ص ۲۷ وبحار الانوار ج ۳۶ ص ۲۰۰.
(۱۷۵) اصول کافی، ج ۱ ص ۴۴۷، اعلام الوری، ص ۳۷۵، بحار الانوار ج ۳۶ ص ۲۰۲، کمال الدین صدوق، ص ۳۱۱، اعیان الشیعه ص ۴۷ وکشف الغمه، ج ۲ ص ۵۰۵.
(۱۷۶) کمال الدین ص ۳۱۱، بحار الانوار، ج ۳۶ ص ۲۰۱ والزام الناصب ج ۱ ص ۲۱۵.
(۱۷۷) کتاب سلیم بن قیس، ص ۷۱-۶۹.
(۱۷۸) ذخائر العقبی، ص ۱۳۶ واربعین ابونعیم حدیث پنجم.
(۱۷۹) یوم الخلاص، ص ۳۷۴.
(۱۸۰) اعلام الوری، ص ۴۰۱.
(۱۸۱) یوم الخلاص، ص ۱۷۰.
(۱۸۲) بشارة الاسلام، ص ۸۱.
(۱۸۳) عقد الدرر، ص ۶۴.
(۱۸۴) غیبت نعمانی، پاورقی ص ۲۰۵.
(۱۸۵) یوم الخلاص، ص ۳۷۴.
(۱۸۶) بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۳۸۶.
(۱۸۷) یوم الخلاص، ص ۳۷۵.
(۱۸۸) اصول کافی، ج ۱ ص ۴۴۱.
(۱۸۹) غیبت شیخ طوسی، ص ۱۰۲.
(۱۹۰) کمال الدین صدوق، ص ۳۱۷.
(۱۹۱) عقد الدرر، ص ۱۶۰.
(۱۹۲) به حدیث شماره ۱۴۸ از همین کتاب مراجعه فرمائید.
(۱۹۳) کمال الدین، ص ۳۱۸.
(۱۹۴) جزیره ی خضراء ص ۱۱.
(۱۹۵) عقد الدرر، ص ۱۵۹.
(۱۹۶) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۳۳.
(۱۹۷) عقد الدرر، ص ۱۳۴.
(۱۹۸) المحجة البیضاء، ج ۴ ص ۳۳۸.
(۱۹۹) عقد الدرر، ص ۸۷.
(۲۰۰) اکنون که این سطور را می نویسم هر لحظه خبر تأثر انگیز تازه ای از گرسنگان (اتیوپی) به گوش می رسد ووجدان جهانی آزرده نمی شود!.
(۲۰۱) عقد الدرر، ص ۱۷۱.
(۲۰۲) اعلام الوری ص ۴۰۱.
(۲۰۳) عقد الدرر، ص ۱۱۱.
(۲۰۴) منتخب الاثر، ص ۳۰۹.
(۲۰۵) کفایة الأثر، ص ۲۳۴.
(۲۰۶) اعلام الوری، ص ۴۰۲.
(۲۰۷) زنجیری که دستها را به گردن می بندد.
(۲۰۸) علاوه بر صحیفه ی معروف امام سجاد (علیه السلام)، چهار صحیفه ی دیگر به ترتیب زیر در دست داریم که هر کدام قسمتی از دعاهای آن حضرت را در بر دارند:
۱- صحیفه ی ثانیه، گرد آوری شیخ حر عاملی، صاحب وسائل الشیعه.
۲- صحیفه ی ثالثه، گردآوری میرزا عبد الله افندی، صاحب ریاض العلماء.
۳- صحیفه ی رابعه، گردآوری میرزای نوری، صاحب مستدرک.
۴-صحیفه ی خامسه، گردآوری سید محسن امین، صاحب اعیان الشیعه.
(۲۰۹) کمال الدین، ص ۳۲۰.
(۲۱۰) کفایة الأثر، ص ۲۳۷.
(۲۱۱) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۳۵.
(۲۱۲) اعلام الوری، ص ۴۰۲.
(۲۱۳) کمال الدین صدوق، ص ۳۲۲.
(۲۱۴) عنکبوت: ۱۴.
(۲۱۵) رجوع شود به کتاب (طول عمر امام زمان از دیدگاه علوم وادیان).
(۲۱۶) المحجة البیضاء، ج ۴ ص ۳۳۸.
(۲۱۷) کفایة الأثر، ص ۲۴۳.
(۲۱۸) اعلام الوری، ص ۴۰۲.
(۲۱۹) کمال الدین، ص ۳۲۵.
(۲۲۰) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۳۵.
(۲۲۱) یوم الخلاص، ص ۲۹۸.
(۲۲۲) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۳۷.
(۲۲۳) تکویر: ۱۵.
(۲۲۴) اصول کافی، ج ۱ ص ۲۷۶.
(۲۲۵) المحجه، ص ۲۴۵.
(۲۲۶) کنیه ی کمیت اسدی است.
(۲۲۷) کفایة الأثر، ص ۲۴۹.
(۲۲۸) الامامة والتبصرة، ص ۹۴.
(۲۲۹) اصول کافی، ج ۱ ص ۳۰۳.
(۲۳۰) معانی الاخبار، ص ۳۶۶.
(۲۳۱) المحجه، ص ۱۰۸.
(۲۳۲) عقد الدرر، ص ۸۶.
(۲۳۳) کمال الدین، ص ۶۵۱.
(۲۳۴) الامامة والتبصره، ص ۱۱۶.
(۲۳۵) اعلام الوری، ص ۴۰۲.
(۲۳۶) در حدیث شماره ۶۹ گفتیم که یکی از کنیه های حضرت مهدی (ابو جعفر) است.
(۲۳۷) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۳۹.
(۲۳۸) عقد الدرر، ص ۱۵۷.
(۲۳۹) الامامة والتبصرة، ص ۱۳۱.
(۲۴۰) اصول کافی، ج ۱ ص ۲۷۷.
(۲۴۱) احتجاج طبرسی، ص ۴۹۷.
(۲۴۲) عقد الدرر، ص ۶۱.
(۲۴۳) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۰.
(۲۴۴) عقد الدرر، ص ۱۶۰.
(۲۴۵) اعلام الوری، ص ۴۳۲.
(۲۴۶) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۵۳۲.
(۲۴۷) اعلام الوری، ص ۴۳۳.
(۲۴۸) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۵۴۰.
(۲۴۹) بشارة الاسلام، ص ۱۰۵.
(۲۵۰) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۵۴۲.
(۲۵۱) غیبت شیخ طوسی، ص ۲۶۲.
(۲۵۲) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۳.
(۲۵۳) کمال الدین صدوق، ص ۳۳۳ واثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۷۰.
(۲۵۴) اصول کافی، ج ۱ ص ۳۰۰.
(۲۵۵) ارشاد مفید، ص ۳۶۱.
(۲۵۶) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۲.
(۲۵۷) اصول کافی، ج ۱ ص ۳۰۰.
(۲۵۸) کمال الدین، ص ۳۳۳.
(۲۵۹) اعلام الوری، ص ۴۲۷.
(۲۶۰) ارشاد مفید ص ۳۶۲. در اعلام الوری ص ۴۳۰ لفظ (نهر) مفرد آمده که آن بهتر است.
(۲۶۱) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۴۳.
(۲۶۲) اصول کافی، ج ۱ ص ۳۰۲.
(۲۶۳) کمال الدین، ص ۳۳۴.
(۲۶۴) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۴.
(۲۶۵) اعلام الوری، ص ۱۴۴.
(۲۶۶) ارشاد مفید، ص ۳۶۴.
(۲۶۷) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۴۵.
(۲۶۸) کمال الدین، ص ۳۳۶.
(۲۶۹) بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۵.
(۲۷۰) اعلام الوری، ص ۴۲۹.
(۲۷۱) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۵۷.
(۲۷۲) کمال الدین، ص ۳۳۷.
(۲۷۳) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۵.
(۲۷۴) اعلام الوری، ص ۴۲۸.
(۲۷۵) اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۷۶.
(۲۷۶) کمال الدین، ص ۳۴۰.
(۲۷۷) اعلام الوری، ص ۴۲۹.
(۲۷۸) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۵.
(۲۷۹) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۹۶.
(۲۸۰) کمال الدین، ص ۳۴۲.
(۲۸۱) اعلام الوری، ص ۴۳۱.
(۲۸۲) همان مدرک.
(۲۸۳) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۶.
(۲۸۴) اثبات الهداة، ج ص ۵۱۴.
(۲۸۵) کمال الدین، ص ۳۴۳.
(۲۸۶) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۶.
(۲۸۷) اعلام الوری، ص ۴۳۱.
(۲۸۸) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۵۳۴.
(۲۸۹) کمال الدین، ص ۳۴۷.
(۲۹۰) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۸.
(۲۹۱) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۵۳۶.
(۲۹۲) کمال الدین صدوق، ص ۳۵۳.
(۲۹۳) شب بیست وسوم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۴ ه.
(۲۹۴) غیبت شیخ طوسی، ص ۱۰۴.
(۲۹۵) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۵۵.
(۲۹۶) کمال الدین، ص ۳۶۰.
(۲۹۷) چنانکه در علل الشرایع، غیبت طوسی، غیبت نعمانی وکفایة الاثر نیز به تعبیر: یا بنی، می باشد.
(۲۹۸) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۵۰.
(۲۹۹) اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۷۰.
(۳۰۰) کمال الدین، ص ۳۶۱.
(۳۰۱) بحار الانوار، ج ۵۳ ص ۱۴.
(۳۰۲) بشارة الاسلام، ص ۱۵۲.
(۳۰۳) کمال الدین، ص ۳۶۱.
(۳۰۴) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۷۷.
(۳۰۵) بشارة الاسلام، ص ۱۵۲.
(۳۰۶) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۵۱.
(۳۰۷) بشارة الاسلام، ص ۱۵۳.
(۳۰۸) یوم الخلاص، ص ۲۹۵.
(۳۰۹) کمال الدین صدوق، ص ۳۷۱.
(۳۱۰) کمال الدین، ص ۳۷۰.
(۳۱۱) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۷۷.
(۳۱۲) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۵۲.
(۳۱۳) ارشاد مفید، ص ۳۶۰.
(۳۱۴) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۵۲.
(۳۱۵) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۷۸.
(۳۱۶) کمال الدین، ص ۳۷۱.
(۳۱۷) الزام الناصب، ج ۲ ص ۱۴۷.
(۳۱۸) اعلام الوری، ص ۴۰۷.
(۳۱۹) کمال الدین، ص ۳۷۲.
(۳۲۰) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۸۰.
(۳۲۱) بشارة الاسلام، ص ۱۵۶.
(۳۲۲) بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۱۱۰.
(۳۲۳) یوم الخلاص، ص ۳۳۴.
(۳۲۴) کفایة الاثر، ص ۲۷۲، بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۵۴، کمال الدین، ص ۳۷۲ واثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۵۷.
(۳۲۵) کمال الدین صدوق، ص ۳۷۳.
(۳۲۶) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۷۸.
(۳۲۷) کمال الدین، ص ۳۷۷.
(۳۲۸) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۷۸.
(۳۲۹) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۵۶.
(۳۳۰) اعلام الوری، ص ۴۰۹.
(۳۳۱) کمال الدین، ص ۳۷۷.
(۳۳۲) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۵۳۶.
(۳۳۳) بشارة الاسلام، ص ۱۶۰.
(۳۳۴) یوم الخلاص، ص ۲۱۵.
(۳۳۵) کمال الدین، ص ۳۱۹.
(۳۳۶) یوم الخلاص، ص ۲۴۸.
(۳۳۷) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۵۴۴.
(۳۳۸) سوره ی ابراهیم، آیه ی ۴۷.
(۳۳۹) یوم الخلاص، ص ۴۰۴.
(۳۴۰) کمال الدین، ص ۳۸۰ واعلام الوری، ص ۴۱۰.
(۳۴۱) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۵۸ وارشاد مفید ص ۳۴۹.
(۳۴۲) اعلام الوری، ص ۴۱۱، کفایة الاثر، ص ۲۸۵.
(۳۴۳) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۷۹. وکمال الدین، ص ۳۸۰.
(۳۴۴) کفایة الاثر، ص ۲۸۸ واعلام الوری، ص ۴۱۱.
(۳۴۵) اعلام الوری، ص ۴۱۱.
(۳۴۶) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۵۹ واثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۷۹.
(۳۴۷) کمال الدین، ص ۳۸۱ وبحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۵۹.
(۳۴۸) محجة البیضاء، ج ۱ ص ۳۲.
(۳۴۹) یوم الخلاص، ص ۴۰۴.
(۳۵۰) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۶۱.
(۳۵۱) ارشاد مفید، ص ۳۴۹.
(۳۵۲) کمال الدین، ص ۳۸۴ واعلام الوری، ص ۴۱۲.
(۳۵۳) همان مدرک، ص ۳۸۵ واثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۸۰.
(۳۵۴) اعلام الوری، ص ۴۱۳.
(۳۵۵) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۶۱.
(۳۵۶) ارشاد مفید، ص ۳۴۹.
(۳۵۷) کمال الدین، ص ۴۰۸.
(۳۵۸) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۸۱.
(۳۵۹) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۸۲.
(۳۶۰) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۶۱.
(۳۶۱) کمال الدین، ص ۴۰۸.
(۳۶۲) ارشاد مفید، ص ۳۴۹.
(۳۶۳) اعلام الوری، ص ۴۱۴.
(۳۶۴) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۸۳.
(۳۶۵) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۶۲.
(۳۶۶) اعلام الوری، ص ۴۱۴.
(۳۶۷) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۸۳.
(۳۶۸) اعلام الوری، ص ۲۹۱.
(۳۶۹) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۸۴.
(۳۷۰) همان مدرک.
(۳۷۱) اربعین خاتون آبادی، ص ۵۲.
(۳۷۲) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۴۸۴.
(۳۷۳) غیبت شیخ طوسی، ص ۱۴۲.
(۳۷۴) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۵۰۹.
(۳۷۵) بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۳۵.
(۳۷۶) بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۳۰.
(۳۷۷) کمال الدین، ص ۴۳۰.
(۳۷۸) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۶۶۸.
(۳۷۹) بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۳۰.
(۳۸۰) کمال الدین، ص ۴۳۳.
(۳۸۱) سوره ی اسراء، آیه ی ۸۱.
(۳۸۲) اثبات الهداة ج ۳ ص ۶۹۸.
(۳۸۳) سوره ی تکویر، آیه ی ۲۹.
(۳۸۴) کمال الدین، ص ۴۹۹.
(۳۸۵) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۷۰۰.
(۳۸۶) سوره ی مریم، آیه ی ۳۰.
(۳۸۷) سوره ی مریم، آیه ی ۱۲.
(۳۸۸) اعیان الشیعه، جلد حضرت مهدی، ص ۱۰۵.
(۳۸۹) بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۳۰.
(۳۹۰) اربعین خاتون آبادی، ۶۵.
(۳۹۱) بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۴۱.
(۳۹۲) غیبت شیخ طوسی، ص ۱۶۱.
(۳۹۳) ینابیع الموده، ص ۴۶۴.
(۳۹۴) الزام الناصب، ج ۱ ص ۲۵۳.
(۳۹۵) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۳۲۰.
(۳۹۶) غیبت شیخ طوسی، ص ۱۷۷.
(۳۹۷) بحار الانوار، ج ۵۳ ص ۱۸۱.
(۳۹۸) نکات لطیف این تشبیه را در کتاب: او خواهد آمد ص ۲۶-۱۷ بخوانید.
(۳۹۹) کمال الدین، ص ۵۱۶.
(۴۰۰) اثبات الهداة، ج ۳ ص ۶۹۹.
(۴۰۱) احتجاج طبرسی، ص ۴۶۹.
(۴۰۲) کلمة الامام المهدی، ص ۲۴۴.
(۴۰۳) احتجاج طبرسی، ص ۴۹۷.
(۴۰۴) بحار الانوار، ج ۵۳ ص ۱۷۷.
(۴۰۵) کلمة الامام المهدی، ص ۳۰۹.
(۴۰۶) عقد الدرر، ص ۱۵۷.
(۴۰۷) شناسنامه ی کامل این احادیث در کتاب (معجم احادیث المهدی) به قلم ویراستار این کتاب آمده است.
(۴۰۸) نهایه ی ابن کثیر ج ۱ ص ۲۵.
(۴۰۹) معالم السنن ج ۴ ص ۳۴۴.
(۴۱۰) الصواق المحرقه ص ۱۶۱.
(۴۱۱) معجم کبیر ج ۱۰ ص ۸۳ (حدیث ۱۰۲۲۹).
(۴۱۲) حلیة الاولیاء، ج ۵ ص ۷۵.
(۴۱۳) مصابیح السنه ج ۱ ص ۱۹۳.
(۴۱۴) تحفة الأحوذی ج ۶ ص ۴۶ (حدیث ۲۳۳۲).
(۴۱۵) فیض القدیر ج ۶ ص ۲۷۹.
(۴۱۶) شرح ابن ابی الحدید، ج ۱۹ ص ۱۳۰.
(۴۱۷) شرح المقاصد، ص ۳۰۷.
(۴۱۸) غالیة المواعظ، ج ۱ ص ۷۷.
(۴۱۹) مختصر سنن ابی داود ج ۶ ص ۱۶۰ (حدیث ۴۱۱۶).
(۴۲۰) عقد الدرر ص ۴۰.
(۴۲۱) سوره ی یس، آیه ی ۱۴.
(۴۲۲) مطالب السؤول ج ۲ ص ۱۲۶.
(۴۲۳) مودة القربی، در ضمن ینابیع المودة ص ۲۵۸.
(۴۲۴) فرائد السمطین ج ۲ ص ۳۱۳.
(۴۲۵) فرائد السمطین ج ۲ ص ۳۱۳.
(۴۲۶) کبریت احمر به گوگرد سرخ گفته می شود که به غایت کمیاب است، هر چیزی که بسیار کمیاب باشد وبه سختی تحصیل شود آن را به کبریت احمر تشبیه می کنند (دهخدا حرف کاف ص ۳۱۳).
(۴۲۷) الامامة وقائم القیامه ص ۲۸۷.
(۴۲۸) البیان، ص ۸۲.
(۴۲۹) جامع الاصول من احادیث الرسول ج ۱۱ ص ۴۹ (حدیث ۷۸۱۱).
(۴۳۰) موارد الظمآن ص ۴۶۴.
(۴۳۱) خریدة العجائب ص ۱۹۹.
(۴۳۲) سنن ابی داود ج ۴ ص ۲۰۷.
(۴۳۳) الفتاوی الحدیثه ص ۳۷.
(۴۳۴) محمد بن علی شوکانی متوفای ۱۲۵۰ ه.
(۴۳۵) سنن ترمذی ج ۵ ص ۵۶۵ (حدیث ۳۵۷۱).
(۴۳۶) ینابیع المودة ص ۴۲۲.
(۴۳۷) کمال الدین صدوق، ص ۱۴۶ و۳۶۵.
(۴۳۸) نظریه الامامه، از دکتر احمد محمود صبحی، ص ۴۱۳.
(۴۳۹) بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۹۲.
(۴۴۰) غیبت شیخ طوسی، ص ۱۸۸.
(۴۴۱) بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۹۳ و۹۴.
(۴۴۲) او خواهد آمد ص ۲۶-۱۷.
(۴۴۳) عون المعبود ج ۱۱ ص ۳۷۷.
(۴۴۴) غیبت نعمانی ص ۹۹.
(۴۴۵) جنة المأوی بحار الانوار، ج ۵۳ ص ۳۲۰.
(۴۴۶) عقد الدرر، ص ۱۶۰.
(۴۴۷) بحار الانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۸.
(۴۴۸) المنار المنیف ص ۱۵۱.
(۴۴۹) این کتاب توسط ویراستار به نام (روزگار رهایی) به فارسی برگردان شده است.
(۴۵۰) سوره ی هود، آیه ی ۸۶.
(۴۵۱) نور الابصار ص ۱۷۲.
(۴۵۲) سوره ی حج، آیه ی ۴۱.
(۴۵۳) شواهد التنزیل ج ۱ ص ۴۰۰.
(۴۵۴) البرهان ص ۱۵۲.
(۴۵۵) سوره ی فتح، آیه ی ۱۰.
(۴۵۶) بحار الانوار ج ۵۳ ص ۸.
(۴۵۷) تلخیص البیان ص ۱۲۶.
(۴۵۸) اخبار الدول، ص ۱۱۸.
(۴۵۹) دریاچه ی طبریه در فلسطین قرار دارد.
(۴۶۰) لوائح الانوار الالهیه، ج ۲ ص ۷۸.
(۴۶۱) عقد الدرر، ص ۹۹.
(۴۶۲) تلخیص البیان، در ضمن مجله (الهادی) سال هفتم شماره ی پنجم ص ۱۲۴.
(۴۶۳) الفتاوی الحدیثة ص ۴۰.
(۴۶۴) حره، نام سرزمینی در نزدیکی مدینه است. (اعلام المنجد ص ۲۳۲).
(۴۶۵) کنز العمال، ج ۱۴ ص ۲۷۲ (حدیث ۳۸۶۹۸).
(۴۶۶) صحیح مسلم، ج ۴ ص ۲۲۱۱ (حدیث ۲۸۸۴).
(۴۶۷) العطر الوردی ص ۷۰.
(۴۶۸) طبقات ابن سعد، ج ۴ ص ۴.
(۴۶۹) مشارق الأنوار ص ۱۱۳.
(۴۷۰) التاج الجامع للاصول ج ۵ ص ۳۴۲.
(۴۷۱) الفتوحات المکیة ج ۳ ص ۱۰۶.
(۴۷۲) مسند امام حنبل، ج ۳ ص ۳۷.
(۴۷۳) سنن ترمذی، ج ۴ ص ۵۰۶ (حدیث ۲۲۳۲).
(۴۷۴) الیواقیت والجواهر، مبحث ۶۵.
(۴۷۵) مصابیح السنه ج ۱ ص ۱۹۲.
(۴۷۶) عقیدة اهل السنة والاثر، در مجله ی دانشگاه مدینه، سال اول، شماره ی سوم، ذیقعده ی ۱۳۸۸ ه.
(۴۷۷) نظرة فی احادیث المهدی، در مجله ی التمدن الاسلامی، اکتبر ۱۹۵۰ م.
(۴۷۸) مجمع الزواید، ج ۷ ص ۳۱۵.
(۴۷۹) بحار الانوار ج ۵۲ ص ۲۲۳.
(۴۸۰) الحاوی للفتاوی، ج ۲ ص ۷۷.
(۴۸۱) حلیة الأولیاء، ج ۳ ص ۱۸۴.
(۴۸۲) عقد الدرر ص ۱۳۹.
(۴۸۳) الاشاعة لأشراط الساعة ص ۱۱۲.
(۴۸۴) البدء والتاریخ ج ۱ ص ۱۹۲.
(۴۸۵) المشرب الوردی، برگ دوم -مخطوط-.
(۴۸۶) تذکرة الخواص، ص ۳۲۵.
(۴۸۷) صحیح بخاری، ج ۴ ص ۲۲۵.
(۴۸۸) فتح الباری ج ۱۳ ص ۷۶.
(۴۸۹) مشکاة المصابیح ص ۱۸۴.
(۴۹۰) اسد الغابه، ج ۱ ص ۲۵۹.
(۴۹۱) اربعین ابو نعیم ص ۵۴ (حدیث ۲۸).
(۴۹۲) مستدرک صحیحین، ج ۴ ص ۴۶۵.
(۴۹۳) الاذاعه ص ۱۳۶.
(۴۹۴) نور الابصار ص ۱۷۲.
(۴۹۵) فیض القدیر، ج ۶ ص ۲۷۷.
(۴۹۶) مسند امام احمد بن حنبل، ج ۳ ص ۳۱۷.
(۴۹۷) فرهنگ معین، ج ۲ ص ۲۷۰۲.
(۴۹۸) مرقاة المفاتیح ج ۵ ص ۱۸۵.
(۴۹۹) سنن ابن ماجه، ج ۲ ص ۱۳۶۸ (حدیث ۴۰۸۸).
(۵۰۰) الحاوی للفتاوی ج ۲ ص ۶۷.
(۵۰۱) المصنف ج ۱۱ ص ۲۸ (حدیث ۲۰۷۷۵).
(۵۰۲) یوم الخلاص، ص ۵۱۸.
(۵۰۳) بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۲۳۳.
(۵۰۴) تذکره قرطبی ص ۶۱۹.
(۵۰۵) الحاوی للفتاوی ج ۲ ص ۸۲.
(۵۰۶) ویرایش این بخش در بیستم ربیع الثانی ۱۴۰۵ هجری در حوزه ی علمیه قم پایان یافت.

دانلودها دانلودها:
رتبه رتبه:
  ۱ / ۵.۰
نظرات
بدون نظرات

نام: *
كشور:
ايميل:
متن: *
بررسی کاربر: *
إعادة التحميل
 
شبكة المحسن عليه السلام لخدمات التصميم