كتاب برگزيده:
جستجو در کتابخانه مهدوی:
بازدیده ترینها
کتاب ها داستانهایی از امام زمان (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۹۶,۵۹۳) کتاب ها شگفتی ها و عجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام) (نمایش ها: ۹۶,۳۱۹) کتاب ها نشانه هایی از دولت موعود (نمایش ها: ۷۲,۳۴۶) کتاب ها میر مهر - جلوه های محبت امام زمان (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۵۹,۸۳۶) کتاب ها یکصد پرسش وپاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام) (نمایش ها: ۵۴,۱۱۳) کتاب ها سیمای مهدی موعود (عجل الله فرجه) در آیینه شعر فارسی (نمایش ها: ۵۳,۳۸۷) کتاب ها زمينه سازان انقلاب جهانى حضرت مهدى (نمایش ها: ۴۵,۱۸۷) کتاب ها تأملی در نشانه های حتمی ظهور (نمایش ها: ۴۴,۵۰۲) کتاب ها موعود شناسی و پاسخ به شبهات (نمایش ها: ۴۱,۰۰۲) کتاب ها مهدی منتظر (عجل الله فرجه) (نمایش ها: ۳۸,۵۶۵)
 صفحه اصلى » كتابخانه مهدوى » امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در اعتقاد ما
كتابخانه مهدوى

کتاب ها امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در اعتقاد ما

بخش بخش: كتابخانه مهدوى الشخص نویسنده: علیرضا علی نوری تاريخ تاريخ: ۲۰ / ۳ / ۱۳۹۳ هـ.ش نمایش ها نمایش ها: ۶۰۸۲ نظرات نظرات: ۰

امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در اعتقاد ما

نویسنده:علیرضا علی نوری

مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه
تاریخ انتشار: بهار ۱۳۷۹

فهرست

آینده جهان
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) زمامدار آینده جهان
ویژگیهای حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
سابقه تاریخی اعتقاد به آن حضرت
حضرت مهدی در منابع شیعی
حضرت مهدی در منابع اهل سنت
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) یک واقعیت موجود
طول عمر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
راز غیبت
آثار وجود حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در زمان غیبت
در انتظار حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
شرایط وعلائم ظهور
پایان انتظار وآغاز انقلابی بزرگ
ترسیمی از حکومت جهانی حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
منابع ومآخذ

آینده جهان

الف - آینده جهان از دیدگاه ملل وادیان
دیدگاههای متفاوتی درباره آینده جهان وجود دارد؛ بعضی از دریچه یاءس وناامیدی وبا ملاحظه قدرتهای اتمی که در اختیار سران ظلم وبیداد قرار دارد، می گویند که جهان به سوی یک جنگ جهانی وفراگیر پیش می رود که در آن، بشریت گور خود را کنده وتمدن کنونی را از بین خواهد برد. در ظاهر، قراین وشواهد، این دیدگاه را تاءیید می کند؛ چرا که عواطف انسانی بشدت کاهش یافته، فاصله طبقاتی بین غنی وفقیر در حال گسترش است، مفاسد اخلاقی وجنایات در میان جامعه ها رو به افزونی است، اختلافات واصطکاک بین دولتها روز به روز عمیقتر می شود ودرگیریهای منطقه ای ومرزی میان کشورها شتاب بیشتری به خود گرفته است.
از طرف دیگر، سازمان ملل که یک نهاد بین المللی است وبا هدف برقراری صلح وامنیت در جهان به وجود آمده، نه تنها بی خاصیت شده، بلکه تحت سلطه قدرتهای بزرگ جهانی درآمده است وآنان برای رسیدن به اهداف ومقاصد شیطانی خود از این سازمان استفاده می کنند. مواد اعلامیه حقوق بشر وقطعنامه های سازمان ملل که اغلب با اعمال فشار ودسیسه قدرتهای بزرگ به تصویب می رسد، همیشه اهرم فشاری در دست ابرقدرتهاست تا کشورهای کوچک وضعیف را برای پذیرفتن آنچه آنان می خواهند، تحت فشار قرار دهند.
علاوه بر این دو جهت، حس جاه طلبی وروحیه استکباری وجنون قدرت در میان سران کشورها، کافی است که روزی آتش جنگ را روشن کند وتمدن کنونی را به ویرانه ای تبدیل سازد. راسل می گوید:
اشخاصی هستند واز آن جمله انیشتاین که به زعم آنها بسیار محتمل است که انسان دوره حیات خود را طی کرده باشد ودر ظرف سنین محدودی موفق شود با مهارت شگرف علمی خود، خویشتن را نابود سازد.(۱)
نتیجه اینکه براساس شواهد ظاهری، آینده جهان تاریک ونگران کننده است. بررسی وملاحظه مسائل فوق کافی است که انسان را نسبت به آینده بدبین وماءیوس سازد.
در مقابل، یک اندیشه واعتقاد تا اندازه ای عمومی وفراگیر در میان همه جوامع وملل وجود داشته ودارد، مبنی بر اینکه روزی یک منجی آسمانی ظهور خواهد کرد وصلح وعدالت را برای بشر به ارمغان خواهد آورد وبشر در سایه حکومت وی با صلح وصفا وبدور از ناهنجاریهای ذکر شده خواهد زیست ومدینه فاضله انسانی در آن روز تحقق خواهد یافت. البته در چند وچون این اعتقاد وآن منجی بزرگ اختلاف است؛ اما مهم این است که اصل این اندیشه واعتقاد، بین همه اقوام وملل وادیان، مشترک است. ما در اینجا به نقل قسمتی از نظریه ها واندیشه ها می پردازیم:
در کتب هندیان: در کتاب ((وید)) که در نزد هندیان از کتابهای مقدس است،چنین می خوانیم:
پس از خرابی دنیا پادشاهی در آخرالزمان پیدا می شود که پیشوای خلق باشد ونام او منصور باشد وتمام عالم را بگیرد وبه دین خود درآورد وهمه کس را از مؤمن وکافر بشناسد وهر چه از خدا خواهد برآید.(۲)
در کتاب ((باسک)) که آن هم از کتابهای مقدس هندیان به شمار می رود، آمده است:
دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخرالزمان که پیشوای ملائکه وپریان وآدمیان باشد وحق وراستی با او باشد وآنچه در دریا وزمینها وکوهها پنهان باشد، همه را به دست آورد واز آسمانها وزمین آنچه باشد خبر دهد واز او بزرگتر کسی به دنیا نیاید.(۳)
در کتاب ((وشن جوک))، یکی دیگر از کتابهای هندیان آمده است:
در اواخر، دنیا به کسی بگردد که خدا را دوست دارد واز بندگان خاص او باشد ونام او فرخنده وخجسته باشد وخلق را زنده کند.(۴)
در آیین زرتشت: در آیین زرتشت نیز بشارت ووعده های صریحی در این زمینه آمده است که قسمتی از آنها را از کتاب ((زند))(۵) نقل می کنیم.
ای سپیتامان زرتشت، چون زمان سر رود، این دشمنان مانند بن درختی که یک شب سرد زمستانی که برسد وبه یک شب برگ بیفکند، تباه شوند.(۶)
هنگام گرگان به سر رسد وهنگام میشان اندر آید.(۷)
در جاماسب نامه که شامل یک سلسله پرسشهایی است که گشتاسب شاه از جاماسب می کند واو پیشگوییهای زرتشت را برای گشتاسب شاه نقل می کند، این چنین آمده است:
وهنگام گرگ بشود (سرآید) وهنگام میش اندر آید وهوشیدر (نجات دهنده) زرتشتیان به نموداری دین پدید آید وانائیه (زیان) ودروشک (دروغ) سرآید ورامش وشادی وخرمی باشد.(۸)
در عهد عتیق وجدید: در عهد عتیق وجدید نیز پیشگوییهای خوش بینانه ای درباره آینده جهان وظهور یک منجی آسمانی به عمل آمده است که مواردی از آنها نقل می شود.
به سبب شریران، خویشتن را مشوش مساز وبر فتنه انگیزان حسد مبر؛ زیرا که مثل علف بزودی بریده می شوند ومثل علف سبز پژمرده خواهند شد... واما منتظران خداوند وارث زمین خواهند شد، هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود، در مکانش تاءمّل خواهی کرد ونخواهد بود واما حلیمان وارث زمین خواهند شد... صالحان وارث زمین خواهند بود ودر آن تا به ابد سکونت خواهند نمود... ونجات صالحان از خداوند است ودر وقت تنگی، او قلعه ایشان خواهد بود وخداوند ایشان را اعانت کرده نجات خواهد داد، ایشان را از شریران خلاص کرده، خواهد رهانید زیرا بر او توکل دارند.(۹)
اگر چه تاءخیر نماید، برایش منتظر باش زیرا که البته خواهد آمد ودرنگ نخواهد نمود... بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع می کند وتمامی قومها را برای خویشتن فراهم می آورد.(۱۰)
زیرا همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد... وپسر انسان را ببینند که برابرهای آسمان، باقوت وجلال عظیم می آید وفرشتگان خود را با صور بلند آواز فرستاده، برگزیدگان او را از بادهای اربعه از کران تا به کران فلک فراهم خواهند آورد... امّا از آن روز وساعت هیچ کس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان جز پدر من وبس... لکن این را بدانید که اگر صاحب خانه می دانست در چه پاسی از شب دزد می آید، بیدار می ماند ونمی گذاشت که به خانه اش نقب زند لهذا شما نیز حاضر باشید زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می آید.(۱۱)
کمرهای خود را بسته چراغهای خود را افروخته بدارید وشما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشد که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هر وقت آید ودر را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنند... لکن اگر آن غلام در خاطر خود گوید آمدن آقایم به طول انجامید وبه زدن غلامان وکنیزان وبه خوردن ونوشیدن ومی گساری شروع کند، هر آینه مولای آن غلام آید در روزی که منتظر او نباشد ودر ساعتی که او نداند.(۱۲)
در آفتاب وماه وستارگان علامات خواهد بود وبر زمین تنگی وحیرت از برای امتها روی خواهد نمود به سبب شوریدن دریا وامواجش ودلهای مردم ضعف خواهد کرد از خوف وانتظار آن وقایعی که بر ربع مسکون ظاهر می شود زیرا قوّات آسمان متزلزل خواهد شد وآن گاه پسر انسان را خواهند دید که برابری سوار شده با قوت وجلال عظیم می آید وچون ابتدای این چیزها بشود، راست شده سرهای خود را بلند کنید از آن جهت که خلاصی شما نزدیک است.(۱۳)
همان گونه که ملاحظه کردید، در کتابهای هندیان، زرتشت وعهدین،حکومت جهانی صالحان پیش بینی شده است ومی دانیم که تا کنون چنین چیزی اتفاق نیفتاده وحکومت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) نیز بر بخشی محدود از کره زمین تحقق پیدا کرد. بنابراین با توجه به پیشگویی این کتابها باید جهان در انتظار چنین روز فرخنده ای بنشیند.
ناگفته نماند، از آنجا که بطور قطع دست تحریف در کتابهای ذکر شده راه یافته است، نمی خواهیم از آنها برای اثبات مدعای خود به عنوان دلیل استفاده کنیم، بلکه هدف ما، در درجه اول آشنایی با دیدگاه ملل وادیان در مورد آینده جهان وبشریت ودر مرحله دوم تاءیید بر مطلب است واینکه اگر شیعه با توجه به وعده ها وپیشگویی قرآن، در انتظار تحقق یک حکومت جهانی الهی به سر می برد ومعتقد است که آینده جهان از آنِ صالحان وپرهیزکاران است وبینشهای مادی وبدبینانه نسبت به آینده تاریخ را محکوم می کند، در این اندیشه واعتقاد تنها نیست وپیرو هیچ دین ومذهبی نمی تواند او را در این اندیشه تخطئه کند؛ بلکه از آنجا که قرآن تنها کتاب آسمانی است که مصون از هر تغییر وتحریفی است واعتبارش صد در صد وقطعی است، دیگر کتابهای آسمانی تحریف شده که بنحوی مساءله ظهور وبرقراری عدالت در آینده تاریخ را مطرح کرده اند، در طرح اصلِ مساءله، دلیلی بر اعتبار پیدا می کنند.
اکنون به بررسی دیدگاه قرآن در مورد آینده جهان می پردازیم.
ب - آینده جهان از دیدگاه قرآن
قرآن کریم در موارد مختلفی با تعبیرهای متفاوت به این مساءله پرداخته وبا قاطعیت وتاءکید اعلام کرده که جهان آینده، جهان صالحان وپرهیزکاران خواهد بود واراده خداوند بر پیروزی یکتاپرستان وبندگان شایسته اوست. به آیه (۱۴) شریفه زیر توجه کنید:
((وَعدَ اللهُ الَّذینَ امنوا منکمْ وعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الاَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ منْ قبلِهمْ ولَیمَکنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذی ارْتَضی لَهُمْ ولَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اءَمْناً یعْبُدُونَنی لا یشْرِکونَ بی شَیئاً...))(۱۵)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده وعمل صالح انجام داده اند، وعده می دهد که آنها را بطور قطع خلیفه روی زمین خواهد کرد همان گونه که به پیشینیان خلافت روی زمین بخشید ودین وآیینی را که برای آنها پسندیده پا بر جا وریشه دار خواهد ساخت وترس آنها را به امنیت وآرامش تبدیل خواهد کرد، بگونه ای که تنها مرا بپرستند وچیزی را برای من شریک نگیرند.
در هر وعده سه رکن وجود دارد: وعده دهنده که در اینجا خداوند است، وعده گیرنده که مؤمنان صالحند وسوم موارد وعده که در آیه فوق عبارتند از:
۱ - استخلاف وحکومت روی زمین به نمایندگی از خداوند.
۲ - تمکین دین که نفوذ معنوی وحکومت قوانین الهی بر تمام پهنه زندگی است.
۳ - تبدیل خوف به امنیت وبرطرف شدن تمام عوامل ترس وناامنی وجایگزین شدن امنیت کامل وآرامش در همه زمین، آرامش وامنیت ریشه دار ودایمی نه ظاهری ونسبی که در جهان امروز شاهد آن هستیم چرا که امنیت حاکم بر جهان امروز بر اثر تعادل قوای نظامی وسلاحهای ویرانگر میان قدرتهای دنیاست وهر روزی که این تعادل بر هم بخورد، پایه های این امنیت کاذب ونسبی نیز فرو خواهد ریخت ودر واقع می توان گفت که بر جهان تعادل وحشت حاکم است نه امنیت.
همچنین در آخر آیه، هدف نهایی از تحقق حکومت واحد الهی بر پهنه گیتی، چنین ذکر شده که مردم تنها خدا را بپرستند وچیزی را شریک او قرار ندهند. واین هدف، راه حکومت الهی را از راه حکومتهای غیر الهی جدا می کند، چرا که هدف نهایی در آنها، برخورداری همه از رفاه برتر وبهره مندی بیشتر از لذایذ مادی است.
باید توجه داشت که وعده قرآن نسبت به تحقق حکومت صالحان در پهنه زمین، نوعی پیشگویی نسبت به فراهم شدن زمینه پذیرش دین حق در سطح وسیعی نیز هست. واز نظر روایات اسلامی نیز افراد وگروههای ممتازی با عنایتهای خداوندی، موانع تشکیل حکومت واحد جهانی را از سر راه برداشته، زمینه را برای تحقق آن فراهم می کنند.(۱۶)
نتیجه اینکه از دیدگاه قرآن با وجود همه عوامل یاءس آور ظاهری، باید نسبت به آینده خوشبین بود ودر انتظار تحقق وعده الهی در مورد حکومت صالحان بر تمام گیتی نشست وعنصر بدبینی ویاءس نسبت به آینده جهان را از خود طرد کرد.
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) زمامدار آینده جهان
در درس پیشین معلوم شد که اعتقاد به ظهور یک منجی آسمانی، میان ملل وادیان، مشترک است واز دیدگاه قرآن، حکومت آینده جهان در اختیار صالحان خواهد بود وآنان وارث زمین هستند. اکنون می خواهیم روشن کنیم که در اعتقاد مسلمانان اعم از شیعه وسنی آن منجی آسمانی که تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی برمبنای دین پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) است، حضرت ((مهدی))(عجّل الله فرجه) است.
البته او در روایات به عنوان ((قائم))، ((صاحب الامر))، ((دوازدهمین خلیفه پیامبر)) وغیر اینها نیز معرفی شده است، امّا مشهورتر از همه، نام مهدی است. این عناوین همه یک مصداق را معرفی می کنند ومسلمانان این واژه ها ونامها را فقط بر یک شخص منطبق می دانند که همان ((مهدی))(عجّل الله فرجه) موعود پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) است.
اوّلین کسی که واژه ((مهدی)) را به عنوان نام آن منجی بزرگ به کار برده واو را به این اسم معرفی کرده، شخص پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) است، به همین جهت تمام مسلمانان از هر فرقه وگروه، با نام مهدی آشنا هستند واو را به عنوان دادگستر آینده جهان وموعود پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) می شناسند.(۱۷)
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در روایات اهل سنت
محدثان بزرگ اهل سنت در کتابهای خود بطور فراوان روایات مربوط به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده اند؛ بعضی از این روایات در مورد نسب آن حضرت وبعضی در مورد شیوه حکومتداری وعدالت گستری اوست وبعضی دیگر در مورد علایم وحوادث قبل از ظهور وغیر اینها از مسایل مربوط به آن حضرت است. در اینجا به ذکر چند نمونه از آن روایات می پردازیم.
ش ابو سعید خدری می گوید: پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
((مهدی از من است. او دارای پیشانی باز، روشن وبینی کشیده ای است، زمین را پر از عدل وداد می کند آن سان که از ظلم وستم پر شده است، هفت سال فرمانروایی می کند.(۱۸)
ش همو نقل می کند که پیامبر فرمود:
شما را به ((مهدی))(عجّل الله فرجه) مژده دهم. او در حال اختلاف مردم و(وقوع) زلزله ها، در میان امّتم برانگیخته می شود، زمین را از عدل وداد پر می کند آن گونه که از ظلم وجور پر شده است. ساکنان آسمان وزمین از او خشنود می شوند، ثروت را بطور صحیح تقسیم می کند. مردی گفت: منظور چیست؟ حضرت فرمود: (یعنی) بطور مساوی میان مردم تقسیم می کند....(۱۹)
ش نیز همو می گوید: ترسیدیم بعد از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) گرفتاری ومشکلاتی داشته باشیم، از این رو از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) سؤال کردیم. او فرمود:
در میان امتم ((مهدی)) خواهد بود که خروج می کند وپنج یا هفت یا نه سال (تردید از راوی است) زندگی می کند... سپس فرمود: مرد نیازمند نزد مهدی می آید ومی گوید: ای مهدی، با عطایت بی نیازم کن. پس مهدی آن قدر مال وثروت در دامنش می ریزد که بتواند با خودش ببرد.(۲۰)
ش محمد بن حنفیه از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) چنین نقل می کند:
مهدی از ما اهل بیت است، خداوند کار او را در یک شب اصلاح می کند.(۲۱)
ش عبدالله زبیدی می گوید پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
مردمی از مشرق زمین خروج می کنند وزمینه را برای (حکومت) مهدی (عجّل الله فرجه) آماده می نمایند.(۲۲)
ش ابی سلمه، چوپان شتران پیامبر می گوید: از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود:
شبی که خداوند مرا در آسمانها سیر داد، به من فرمود:... ای محمد، من تو وعلی، فاطمه، حسن، حسین وامامان از فرزندان او را، از نور خود آفریدم... سپس فرمود: به طرف راست عرش توجه کن که من متوجه آن ناحیه شدم، ناگهان دیدم علی، فاطمه، حسن، حسین وفرزندان او تا مهدی را که در میان انبوهی از نور ایستاده ونماز می گزارند ومهدی در وسط آنها بود، انگار ستاره درخشانی است. خداوند فرمود: ای محمد، آنان حجتهای منند واز میان عترتت، مهدی انتقام گیرنده است. سوگند به عزت وجلالم، او حجت اولیایم وانتقام گیرنده از دشمنانم است.(۲۳)
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در روایات شیعه
محدثان وراویان شیعی نیز، روایات مربوط به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را از اهل بیت پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده اند. بخشی از این روایات مستند به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) وبخشی دیگر سخنان خود آن بزرگواران است که به موجب حدیث ثقلین ومنزلت واحادیث فراوان دیگر، مرجع رسمی امت بعداز پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) هستند.اینک به ذکر چند نمونه از آن روایات می پردازیم.
ش جابر از امام باقر(ع) این گونه نقل می کند:
عمر از امیرالمؤمنین (ع) در مورد مهدی ونام او سؤال کرد.امام (ع) در پاسخ فرمود: امّااسمش را نمی گویم، زیرا حبیب ودوستم (محمد(صلّی الله علیه وآله وسلم)) با من پیمان بسته که اسمش را نیاورم تا وقتی که خداوند او را برانگیزد وآن (احتمالاً زمان برانگیخته شدنش) از چیزهایی است که خداوند علم آن را نزد پیامبرش به ودیعه سپرده است.(۲۴)
ش ابوبصیر از امام صادق (ع) وآن حضرت از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود:
مهدی از فرزندان من است، نامش نام من وکنیه اش کنیه من است، از نظر اخلاق وخلقت شبیه ترین مردم به من است، برای او غیبت وسرگردانی ای (۲۵) خواهد بود تا اینکه مردم در آیین شان دچار گمراهی شوند. در آن زمان مهدی مانند ستاره فروزان به مردم رو می نماید وزمین را از عدل وداد پر می کند آن طور که از ظلم وستم پر شده است.(۲۶)
ش اصبغ بن نباته می گوید: روزی نزد امیر مؤمنان علی (ع) آمدم، دیدم در حال فکرکردن است وبر روی زمین خط می کشد. گفتم: ای امیر مؤمنان، آیا (تفکر واندوهت) به خاطر رغبت واشتیاق به زمین است (که مالک آن شوی وفرمانت نافذ باشد؟) او فرمود:
نه، سوگند به خدا، هرگز حتی برای یک لحظه به زمین ودنیا رغبت ومیلی نداشتم؛ لیکن به مولودی می اندیشیدم که بعد از من ویازدهمین از فرزندان من است؛ همان مهدی که زمین را از عدل وداد پر می کند آن سان که از ظلم وستم پر شده است.(۲۷)
ش صفوان از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود:
سوگند به خدا، مهدی شما از شما غایب می گردد تا حدی که فرد نادان می گوید: خداوند احتیاجی به آل محمد(صلّی الله علیه وآله وسلم) ندارد. سپس مهدی مانند ستاره فروزان به مردم رو می آورد وزمین را از عدل وداد پر می کند آن گونه که از ظلم وستم پر شده است.(۲۸)
ش عبدالعظیم حسنی می گوید: بر آقایم امام جواد(ع) وارد شدم ومی خواستم از ((قائم)) سؤال کنم که آیا او همان مهدی است یا غیر اوست. حضرت قبل از سؤال من، سخن آغاز کرد وفرمود:
((ای ابوالقاسم! قائم ما همان مهدی است که لازم است در غیبت او انتظارش را بکشند ودر هنگام ظهورش اطاعتش کنند واو سومین از فرزندان من است.(۲۹)
به کار بردن لقب ((قائم)) و((مهدی)) توسط امام جواد(ع) در مورد امام دوازدهم نشان می دهد که این کاربرد، هیچ گاه در میان مردم بویژه شیعیان، موجب ایجاد حیرت نمی شد؛ زیرا همه می دانستند که این دو واژه به شخص واحدی برمی گردد وقائم، همان مهدی است که باید رسالت ونقش خود را به عنوان دادگستر جهان در آینده ایفا کند وتعلیم حضرت جواد(ع) به عبدالعظیم نیز، همین گونه بود.
در پایان این بحث برای تاءیید وتثبیت بیشتر ادعای فراگیر بودن اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در میان همه مسلمانان حتّی وهابیان که با شیعه سر ستیز دارند، به نامه تعدادی از علمای حجاز در پاسخ به سؤال فردی کنیایی در ارتباط با حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) اشاره می کنیم.
او مهدی موعودی است که خروجش در آخر زمان مورد انتظار است وخروج او از نشانه های قیامت کبری است. او از مغرب زمین آشکار می گردد ودر حجاز در مکه مشرفه بین رکن ومقام، بین در کعبه وحجرالاسود با او بیعت می شود. او به هنگام گسترش فساد وانتشار کفر وظلم وستم ظاهر شده وزمین را از عدل وداد پر می کند. آن گونه که از ظلم وستم پر شده است. او بر تمام جهان حکومت می کند... او آخرینِ خلفای راشدین دوازده گانه ای است که پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) در کتب صحاح (۳۰) از آنان خبر داده است واحادیث مهدی از طریق بسیاری از صحابه از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل شده است... محدثان وحافظان حدیث، تصریح کرده اند که احادیث وارد در مورد مهدی بطور قطع، صحیح ومتواتر است. بنابراین،اعتقاد به ظهور مهدی واجب واین جزو عقاید اهل سنت وجماعت محسوب می شود وجز افراد نادان وبی خبر یا بدعتگزار، آن را انکار نمی کنند.
مدیر اداره مجمع فقهی اسلامی - محمد منتصر کنانی (۳۱)
نتیجه اینکه تاءمل در روایات نبوی (صلّی الله علیه وآله وسلم) واهل بیت او که بخشی از آنها به عنوان نمونه در این درس - از منابع شیعه وسنی - ذکر گردید، این مدّعا را اثبات می کند که زمامداری آینده حکومت واحد جهانی، منحصر در شخصیتی به نام ((مهدی))(عجّل الله فرجه) است وعقیده به ایشان، یک عقیده مشترک اسلامی میان همه فرقه ها ومذاهب اسلامی است.
ویژگیهای حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
بعد از آنکه دانستیم زمامدار ودادگستر آینده جهان، شخصی به نام حضرت ((مهدی)) است، لازم است با خصوصیات وویژگیهای ایشان بیشتر آشنا شویم.
نام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
نام ایشان به اتفاق شیعه وسنی ((م ح م د)) است. روایات زیادی بر این مطلب تصریح دارد که برای نمونه به دو حدیث از طریق - شیعه وسنی - اشاره می کنیم.
۱ - عبدالله بن عمر می گوید پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
در آخر زمان مردی از فرزندان من خروج می کند که همنام من وهم کنیه من است، زمین را از عدل وداد پر می کند، آن گونه که از ظلم وجور پر شده است واو همان مهدی است.(۳۲)
۲ - امام سجاد(ع) از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) چنین نقل می کند:
اگر از دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی می کند تا اینکه مردی از عترت من بیاید که همنام من است، زمین را از عدل وداد پر می کند آن سان که از ظلم وستم پر شده است.(۳۳)
ممنوعیت بردن نام آن حضرت
اهل بیت پیامبر(ع) از بردن نام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در زمان غیبت منع کرده وتوصیه نموده اند که او را با القاب واسامی دیگرش یاد کنند. این دستور بطور قطع دارای حکمت ومصالحی است، هر چند ما از آن بی اطلاعیم.
ریان بن صلت می گوید: از امام رضا(ع) (در حالی که از قائم (عجّل الله فرجه) سؤال می شد) شنیدم که فرمود:
((لا یری جِسْمُهُ ولا یسَمَّی اسْمُهُ))(۳۴)
جسمش دیده نمی شود واسمش (همان نام مخصوص) برده نمی شود.(۳۵)
داوود بن قاسم می گوید: از امام علی النقی (ع) شنیدم که می فرمود:
بعد از من جانشین، حسن است، ولی چگونه خواهید بود با جانشین بعد از جانشین؟ گفتم: خدا مرا فدایت کند چرا؟ فرمود: شما شخص او را نخواهید دید وبر شما روا نیست که او را به اسمش یادآوری کنید. عرض کردم: پس چگونه او را یاد کنیم؟ فرمود: بگویید ((اَلْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ع))) حجت از آل محمد(۳۶).
کنیه والقاب
کنیه آن حضرت ((ابوالقاسم (۳۷))) والقاب ایشان، بنابر آنچه در روایات بیان شده، عبارتند از: ((مهدی))، ((قائم))، ((منتظر))، ((حجت))(۳۸).
البته القاب واوصاف زیادی در روایات ودعاها همانند دعای ندبه برای حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بیان شده است وآنچه ذکر شد، القاب مشهور بود.
باید توجه داشت که کاربرد این القاب در مورد آن منجی آسمانی به لحاظ ویژگیهایی است که در ایشان وجود دارد. برای نمونه به روایت زیر در مورد لقب ((قائم)) توجه کنید.
ابی خدیجه می گوید: از امام صادق (ع) در مورد قائم سؤال شده فرمود:
((کلُّنا قائِمٌ باءَمرِ اللّهِ واحدٌ بعدَ واحدٍ حتی یجی ءَ صاحِبُ السَّیفِ فَاِذا جاءَ صاحِبُ السَّیفِ جاءَ بِاءَمْرٍ غَیرِ الَّذی کانَ))(۳۹)
همه ما یکی بعد از دیگری به امر خدا به پا می خیزیم تا اینکه صاحب شمشیر بیاید، وقتی که او آمد، روش دیگری خواهد داشت.
از آنجا که ائمه (ع) همه نور واحد هستند، هر کدام واجد تمام صفات کمال بوده اند ولی در هر کدام از آنان به اقتضای شرایط، یک صفت ظهور بیشتری داشته ولقبی مناسب آن در ایشان شهرت بیشتری یافته است. از جمله امام زمان (ع) که مانند دیگر امامان برای تحقق امر حق وحکومت جهانی اسلام قیام می کند ولی فقط ایشان موفق به محقق ساختن این اراده خدا می شود وشاید از این رو لقب ((قائم)) در مورد آن حضرت کاربرد بیشتری داشته باشد.
پدر واجداد
روایات زیادی بیانگر آن است که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از اولاد پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) وعلی (ع) وفاطمه (س) واز تبار امام حسین (ع) ونیز بقیه امامان (ع) است؛ از این رو سلسله نسب آن حضرت به ترتیب زیر است:
((حجة بن الحسن (۴۰) بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام))
مادر
نام مادر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نرجس، دختر یشوعا پسر قیصر پادشاه روم است که بشر بن سلیمان او را به دستور امام هادی (ع) از برده فروشی به نام عمر بن یزید برای آن حضرت خرید؛ سپس امام او را به فرزندش بخشید وبدین ترتیب افتخار مادری حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را پیدا کرد.
نرجس دارای القاب دیگری از قبیل ریحانه، سوسن وصیقل نیز بود.(۴۱)
سال ومحل تولد
بنابر قول مشهور بین محدثان ومورخان، حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری در سامرا به دنیا آمد وپدرش غیر از او فرزند دیگری نداشت.(۴۲) محمد بن علی می گوید: از امام حسن عسکری (ع) شنیدم که فرمود:
ولی خدا وحجت او بر بندگانش وخلیفه بعد از من، شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری هنگام طلوع فجر، در حالی که ختنه شده بود، متولد شد ونخستین کسی که او را با آب کوثر وسلسبیل (از آبهای بهشت) شستشو داد، رضوان، نگهبان بهشت، با جمعی از فرشتگان مقرب الهی بود....(۴۳)
خصوصیات حمل وولادت
نرجس دوران بارداری خود را بدون اینکه آثاری از بارداری در وجود او ظاهر شود سپری کرد؛ از این رو کسی متوجه حاملگی او نشد، همان گونه که مادر موسی (ع) نیز در دوران حاملگی چنین بود؛زیرا فرعون شکم زنان حامله را می شکافت ومی خواست پیامبری که سلطنت او را سرنگون خواهد کرد، متولد نشود. مادر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از این جهت همانند مادر موسی بود(۴۴) تا اینکه دوران بارداری اش سپری شد وآن حضرت به دنیا آمد.
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در شرایطی پا به عرصه گیتی گذارد که خبر ولادت وغیبتش توسط پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) واهل بیت آن حضرت بارها به مردم داده شده وجامعه اسلامی بویژه شیعیان به او معتقد گشته بودند.
در همان عصری که امام هادی وامام حسن عسکری (ع) از غیبت فرزندشان حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) سخن می گفتند، صاحبان کتب صحاح، بخاری، مسلم، ابوداوود، ترمذی وابن ماجه (۴۵) می زیستند وروایات نبوی مربوط به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را در کتابهای خود ثبت می کردند. از این رو، برای خلیفه عباسی فرصت بسیار مغتنمی بود تا اگر بتواند به مولود امام حسن (ع) دسترسی پیدا کرده، او را از بین ببرد.
این شرایط اقتضا می کرد که ولادت امام مهدی (عجّل الله فرجه) پوشیده بماند. از این رو، امام حسن (ع) کودک خود را فقط به شیعیان خاصّش نشان داد تا آنان امام پس از او را بشناسند؛ زیرا هر چند که او از طرفی باید برای حفاظت از جان حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) تلاش نماید وتمام اصول پنهان کاری را مراعات کند، اما از طرف دیگر وظیفه دارد که وجود آخرین حجت الهی را برای مردم ونسلهای بعد بویژه شیعیانش ثابت کند. بدین جهت کودک خود را به شیعیان مورد اعتمادش نشان می داد تا بدانند مهدی موعود(ع) پا به عرصه گیتی نهاده است ودیگر در انتظار تولدش نباشند وبه آنان سفارش می کرد که این قضیه را فاش نسازند.
احمد بن حسن می گوید: بعد از تولد خلف صالح (ع)، امام حسن عسکری (ع) با خط خود نامه ای به جدم احمد بن اسحاق نوشته ودر آن فرموده بود:
برایمان فرزندی متولد گردیده، این مطلب نزد تو پوشیده بماند وآن را از مردم کتمان نما که ما آن را جز برای خویشاوندان نزدیک ودوستان خاص خود آشکار نمی کنیم. دوست داشتیم این خبر را به تو دهیم تا خداوند تو را مسرور سازد، چنان که ما را خوشحال کرده است.(۴۶)
ولادت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به حدی مخفی بود که امام حسن (ع) از بین زنان، تنها به عمه اش حکیمه اطلاع داد که به هنگام وضع حمل نرجس، نزد او باشد واو را یاری کند.
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) لحظاتی پس از تولد سر بر سجده عبودیت نهاد، وروی بازوی راستش نوشته شده بود:
((جاءَ الْحَقُّ وزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً))(۴۷)
حق آمد وباطل نابود شد، بیقین باطل نابود شدنی است.(۴۸)
آخرین حجت الهی
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) پس از رحلت پدر بزرگوارش در سن پنج سالگی به امامت برگزیده شد، آن سان که حضرت عیسی در کودکی به پیامبری برگزیده شد. ایشان آخرین حجت الهی از سلسله پیامبران واوصیا در طول تاریخ است که خداوند او را برای روز موعود ذخیره کرده است وهمان گونه که نبوّت به حضرت محمد(صلّی الله علیه وآله وسلم) ختم شد، وصایت وامامت نیز به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ختم می شود. روایات زیادی از طریق شیعه وسنی بیانگر این است که پیامبر دارای دوازده جانشین به عدد نقبای بنی اسرائیل است که همه از قریش واز اهل بیت او هستند وآخرین آنان حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) است (۴۹). در اینجا به ذکر یک روایت بسنده می کنیم.
ابن عباس از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) این گونه نقل می کند:
جانشینان واوصیای من وحجتهای خدا بر خلق بعد از من، دوازده نفرند اولین آنان برادرم وآخرینشان فرزندم است. گفته شد: ای رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابی طالب. گفته شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی که زمین را از عدل وداد پر می کند، بعد از آنکه از ظلم وجور پر شده است....(۵۰)
ابن ابی الحدید می گوید:
همه فرقه های مسلمانان اتفاق نظر دارند که دنیا وتکلیف جز با مهدی (عجّل الله فرجه) پایان نمی پذیرد.(۵۱)
با توجه به ویژگیهایی که برای مهدی موعود برشمردیم، پوچی وبطلان ادعای مدعیان مهدویت در طول تاریخ آشکار خواهد شد وباید مسلمانان در انتظار ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) با چنین ویژگیهایی باشند.
امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
سابقه تاریخی اعتقاد به آن حضرت
در درسهای پیش با حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) وویژگیهای ایشان آشنا گشته ویادآور شدیم که او آخرین حجت الهی است که امامت وجانشینی پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) به وی ختم می شود.
اکنون باید امامت آن حضرت را از راههای گوناگون مطالعه وبررسی کنیم تا در زمینه امامت ایشان به دلایلی روشن دست یابیم. در این باره نخست سابقه تاریخی عقیده به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را بررسی می کنیم تا با اثبات سابقه دیرینه وکهن این اعتقاد در میان امت اسلامی، این نتیجه را بگیریم که می بایست شخص پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) بنیانگذار این عقیده در میان امّتش باشد وگرنه امکان ندارد اندیشه واعتقادی این چنین فراگیر در طول تاریخ، بدون دخالت پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) در میان امت اسلامی شکل بگیرد.
بررسی سابقه تاریخی عقیده به مهدویت، چنان نتیجه روشنی در اثبات امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) دارد که اگر از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) واهل بیتش هیچ گونه حدیث وروایتی هم در مورد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به ما نمی رسید، کافی بود که ما امامت حضرتش را بپذیریم وبدان معتقد گردیم؛ زیرا می بینیم در میان امتی که افکار واعتقاداتش را از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) وقرآن کریم اقتباس کرده، کمتر موضوعی است که به اندازه عقیده به مهدی موعود(ع) از قطعیت وسابقه دیرینه برخوردار باشد واز آنجا که معتقد کردن مردم وجامعه نسبت به موضوعی، تنها با چند مورد بیان وگفتار انجام نمی گیرد بلکه باید در مناسبتهای مختلف بطور مکرر به مردم گوشزد شود تا به صورت یک عقیده ریشه دار در دلها جای گیرد، روشن می شود که معمار اندیشه مهدویت وظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) شخص پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) بوده وایشان حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را به عنوان امام وآخرین جانشین خود به مردم معرفی کرده وانتظار فرجش را توصیه کرده است.
اکنون شواهد تاریخی پیدایش عقیده به مهدی (عجّل الله فرجه) را بررسی می کنیم.
ولید بن محمد موقری می گوید: با زهری (۵۲) بودم که سر وصدایی به گوشمان رسید، از پنجره به بیرون نگاه کردم، دیدم مردم اطراف سر بریده زید بن علی بن الحسین (ع) اجتماع کرده اند، به زهری گفتم: سر زید بن علی را آورده اند، او با شنیدن این سخن نشست وگفت:
چه صدمه هایی که بر اثر عجله کردن بر این خاندان وارد شده است، چرا آنان زود قیام می کنند، روزی خواهد رسید که یک قیام موفق وپیروز توسط ((مهدی)) آنها انجام پذیرد.(۵۳)
البته اعتراض زهری بر زید که علیه ستمگریهای حاکمان زمان خودش به پا خاسته بود، وارد نیست، ولی مهم اشاره او به قیام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) است که بیانگر قطعیت امامت آن حضرت وقیامش در افکار وعقیده مردم آن دوره است.
استفاده از عنوان ((مهدی))
از قرن اول هجری افراد وگروههایی پیدا شدند که لقب ((مهدی)) را در کاربرد اعتقادی آن، به عنوان یگانه منجی که باید انتظار ظهورش را داشت، در مورد رهبران سیاسی خود به کار می بردند واز این عنوان برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود سوءاستفاده می کردند. به نمونه های زیر توجه کنید:
ش فرقه ای معروف به کیسانیه معتقد شدند که بعد از شهادت امام حسین (ع)، امامت به برادرش محمد بن حنفیه منتقل گردید. آنان او را مهدی موعود می دانستند ومی گفتند: او نمرده ودر کوه ((رَضوی)) - بین مکه ومدینه - اقامت دارد وبزودی برمی گردد وفرمانروای زمین می شود.(۵۴)
ش عباسیان وحتی بعضی از علویان برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود در برابر امویها، در صدد بهره برداری از اعتقاد جامعه نسبت به مهدویت برآمدند؛ آنان در اوج مبارزه با امویان با محمد بن عبدالله محض، معروف به نفس زکیه به عنوان اینکه او ((مهدی امّت)) است، بیعت کردند.
عمیر بن فضل می گوید: روزی منصور عباسی را به حال انتظار جلو منزل نفس زکیه دیدم. محمّد از خانه خارج شد وخواست بر اسبش سوار شود، منصور با احترام تمام او را بر اسب سوار کرد وایشان رفت. پرسیدم او کیست که این همه احترامش کردی؟ منصور گفت: مگر نمی شناسی، او محمد بن عبدالله بن حسن، مهدی ما اهل بیت است.(۵۵)
عبدالله بن حسن علوی در جمع بنی هاشم سخنرانی کرد وضمن دعوت آنان به قیام علیه امویها گفت: بیایید با پسرم محمد بیعت کنیم، شما می دانید که او ((مهدی)) است. عده ای از حاضران گفتند: ابوعبدالله جعفر بن محمد(ع) در این مجلس حضور ندارد، بهتر است او نیز بیاید. بعد از حضور امام صادق (ع) در مجلس، عبدالله بن حسن خطاب به ایشان گفت: شما می دانید که بنی امیه با ما چگونه رفتار کردند، نظر ما این است که با این جوان (اشاره به پسرش محمد) به عنوان مهدی بیعت کنیم. حضرت پاسخ داد:
این کار را نکنید، هنوز زمان قیام بحق فرا نرسیده است واگر منظور تو این است که پسرت، مهدی است، بدان که در اشتباهی واو مهدی نیست....(۵۶)
ش نیرنگ منصور عباسی در بهره برداری از اعتقاد جامعه به مهدویت وظهور ادامه یافت تا اینکه نام فرزندش را مهدی گذاشت تا به مردم بگوید فرزند من همان مهدیی است که در انتظارش هستید.(۵۷)
یکی از غلامان منصور می گوید: روزی منصور مرا خواست وگفت: پای منبر محمد بن عبد الله بن حسن بنشین ببین چه می گوید: او می گوید: از محمد شنیدم که می گفت: مردم شما شکی ندارید که من مهدی هستم. من این سخن را برای منصور نقل کردم، او گفت: دشمن خدا دروغ می گوید، بلکه مهدی، پسر من است.(۵۸)
ش بعد از شهادت امام صادق (ع) گروهی به نام ناووسیه، واژه ((مهدی)) را در مورد آن حضرت به کار بردند ومعتقد شدند که او نمرده وظهور خواهد کرد واو همان ((مهدی موعود)) است. آنان برای اثبات عقیده خود این سخن را به دروغ به امام صادق نسبت می دادند که فرمود: اگر کسی به شما گفت من خودم امام صادق (ع) را غسل دادم وکفن نمودم، سخنش را نپذیرید زیرا که صاحب شمشیر من هستم.(۵۹)
ش فرقه ای نیز معتقد شدند امام موسی کاظم (ع) نمرده ونخواهد مرد تا زمانی که مالک شرق وغرب زمین شود واو همان ((مهدی)) است که زمین را از عدل وداد پر خواهد کرد. اینان گمان داشتند که امام هفتم (ع) از زندان خارج شده وکسی او را ندیده وغایب شده است.(۶۰)
حکایت پرسشها
بخشی از پرسشها در مورد امام قائم از امامان علیهم السلام، بیانگر این مطلب است که مهدویت وظهور وقیام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)، در فرهنگ مردم نفوذ داشته واز حتمیت برخوردار بوده است. در این زمینه به دو روایت اشاره می کنیم:
۱ - بنا بر نقل امام باقر(ع) خلیفه دوم عمر از حضرت علی (ع) در مورد نام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) سؤال کرد.
حضرت فرمود:
اسمش را نمی گویم، زیرا حبیبم رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) با من پیمان بسته که اسمش را نیاورم تا خدا او را برانگیزد....(۶۱)
این سؤال بیانگر آن است که خلیفه دوم با موضوع مهدویت آشنا بوده وسؤالش برای کسب اطلاعات بیشتر بوده است.
۲ - اءبی حمزه می گوید: نزد امام صادق (ع) رفتم وعرض کردم:
- آیا صاحب این امر(۶۲) تو هستی؟
- نه.
- آیا فرزند شماست؟
- نه.
- آیا او نوه شماست؟
- نه.
- آیا او فرزند نوه شماست؟
- نه.
- پس صاحب این امر کیست؟
- آن که بعد از گذشت زمانی از دسترسی نیافتن مردم به امام ظاهر وآشکار، ظهور می نماید وزمین را از عدل وداد پر می کند، آن سان که از ظلم وجور پر شده است؛ همان گونه که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) بعد از گذشت زمانی از بعثت پیامبران، برانگیخته شد.(۶۳)
اندیشه مهدویت وظهور در آینه ادبیات وشعر
قطعیت امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) وقیام او در افکار واندیشه جامعه اسلامی از صدر اسلام تاکنون، موجب شده که این مساءله وارد جهان ادبیات وشعر شود وشاعران در این زمینه سروده هایی داشته باشند. به عنوان نمونه به دو مورد اشاره می شود:
۱ - دعبل خزاعی اشعاری درباره مصیبتهای اهل بیت سرود وآنها را در حضور امام رضا(ع) خواند. او در ضمن اشعارش به امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) وقیام او اشاره کرد:

خُرُوجُ اِمامٍ لا مَحالَةَ خارِجٌ * * * یقُومُ عَلَی اسْمِ اللّهِ وَالْبَرَکاتِ
یمَیزُ فینا کلَّ حَقٍّ وباطِلٍ * * * وَیجْزی عَلَی النَّعْماءِ وَالنَّقَماتِ

امید بیرون آمدن امامی را دارم که البته خروج خواهد کرد. - وبه نام خدا وبرکاتش قیام خواهد نمود.
او در میان ما حق وباطل را از همدیگر جدا می نماید. - ومردم را بر نعمتها وکیفرها پاداش می دهد. (نیکوکاران را تشویق ومجرمان را کیفر می دهد)
دعبل می گوید: چون این دو بیت را خواندم، حضرت رضا(ع) بسیار گریست. بعد فرمود: ای خزاعی، روح القدس این دو بیت را بر زبانت جاری کرد؛ می دانی آن امام قائم کیست؟ عرض کردم: ای مولای من، نه. فقط شنیده ام که امامی از میان شما اهل بیت خروج خواهد کرد که زمین را از آلودگی فساد پاک کرده، از عدالت پر خواهد ساخت. حضرت فرمود:
ای دعبل، او ((حجت قائم)) فرزند حسن است که در غیبتش مورد انتظار مردم است....(۶۴)
۲ - حافظ، شاعر فارسی زبان در اشعارش به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) وظهورش اشاره کرده است:
کجاست صوفی دجّال فعل ملحد شکل
بگو بسوز که ((مهدی)) دین پناه رسید(۶۵)
ودر مورد دیگر این چنین سروده است:

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید * * * که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
از غم هجر مکن ناله وفریاد که دوش * * * زده ام فالی وفریادرسی می آید
ز آتش وادی ایمن نه منم خرّم وبس * * * موسی این جا به امید قبسی می آید
هیچ کس نیست که در کوی تواش کاری نیست * * * هر کس آن جا به طریق هوسی می آید
کس ندانست که منزلگه مقصود کجاست * * * این قدر هست که بانگ جرسی می آید
جرعه یی ده که به میخانه ارباب کرم * * * هر حریفی ز پی ملتمسی می آید
خبر بلبل این باغ مپرسید که من * * * ناله یی می شنوم کز قفسی می آید(۶۶)

تاءمل در نمونه های یاد شده، این نتیجه را اثبات می کند که امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در کنار توحید ونبوت وهمانند آنها، از سابقه وقطعیت برخوردار بوده وبه همان خاطر به صورت یک عقیده عام وفراگیر درآمده است، بگونه ای که شیعه واهل سنت هر دو درباره آن سخن گفته، از آن دفاع نموده اند واین خود گویای آن است که امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)، توسط پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) در متن دین اسلام ودر جدول عقاید ومعارف اسلامی قرار گرفته است، بلکه به خاطر تاءکیدهای فراوان حضرتش در مقایسه با دیگر مسایل اعتقادی اسلام، بعد از توحید ونبوت از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
حضرت مهدی در منابع شیعی
شکی نیست که اعتقادات، اصلی ترین نقش را در سرنوشت انسان بازی می کند. نیکبختی یا بدبختی انسان در مرحله اول، در گرو اندیشه واعتقاد اوست؛ از این رو باید در مسائل اعتقادی به منابع مطمئن ودلایل استوار تکیه کرد.
براساس قرآن وسنت، اهل بیت پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) مرجع رسمی امّت بعد از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) هستند وآنان به اعتراف دوست ودشمن، برترین افراد جامعه از نظر دانش، عبادت، زهد وتقوا بودند وهر کدام در عصر خود همچون ستاره ای فروزان در شب تاریک می درخشیدند. آنان هر چند از رهبری سیاسی جامعه کنار گذاشته شدند، اما همان عبادت، مناجات، سیره وروش زاهدانه شان، یاد وسیره پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) را در فرهنگ جامعه زنده نگه می داشت وگفتار وکردارشان نقش مؤثر وعمیقی در هدایت اندیشه وافکار جامعه داشت؛ از این رو انسان می تواند با اطمینان وآرامش کامل، اندیشه واعتقادات خود را براساس گفته های آنان شکل دهد.
شیعه این افتخار را دارد که همیشه باورهای دینی وفرهنگ خود را از اهل بیت (ع) اقتباس نموده ودر پرتو نور هدایت آنان قدم برمی دارد.
بر پژوهشگران حق جو، لازم است که درباره امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به عنوان یک مساءله اعتقادی، به اهل بیت که مرجع رسمی ومطمئن بعد از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) هستند مراجعه کرده واز سخنانشان در این زمینه بهره گیرند.
روایات اهل بیت (ع) در مورد امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) گوناگون وچند قسم است؛ بخشی بیانگر تاءویل (۶۷) وتفسیر آیاتی است که در مورد آن حضرت نازل شده وبخشی به نقل سخنان پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) در مورد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) مربوط می شود؛ پاره ای دیگر سخنان خود آن بزرگواران در این زمینه است؛ گرچه آنان تمام علم ودانش خود را از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) به ارث برده اند.
ما در این درس به بررسی روایات اهل بیت (ع) درباره بخش اول ودوم می پردازیم.
الف - روایات مربوط به تفسیر وتاءویل آیات
ش ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل می کند که در مورد آیه:
((وَعَدَ اللهُ الَّذینَ امَنُوا مِنْکمْ وعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الاَرْضِ))(۶۸)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده وکردار شایسته دارند، وعده می دهد که بطور قطع آنان را وارث زمین سازد.
فرمود:
این آیه در مورد قائم (عجّل الله فرجه) ویارانش نازل شده است.(۶۹)
از این سخن استفاده می شود که حکمرانی حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ویارانش در روی زمین، از آن روست که آنان مصداق کامل مؤمن صالحند ودر واقع این آیه پیروزی نوعی عقیده ورفتار را اعلام می کند.
ش همو از امام صادق (ع) نقل می کند که در مورد آیه:
((... فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ اَینَما تَکونُوا یاءْتِ بِکمُ اللّهُ جَمیعاً))(۷۰)
در نیکیها واعمال خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، هر کجا باشید خداوند همه شما را حاضر می کند.
فرمود:
این آیه در مورد قائم (عجّل الله فرجه) ویارانش نازل گشته که بدون وعده قبلی یکباره (پیرامون مهدی (عجّل الله فرجه)) جمع می شوند.(۷۱)
ش نیز همو می گوید: از امام صادق (ع) در مورد این گفته خداوند سؤال نمودم:
((هوَ الَّذی اَرْسلَ رَسولَهُ بالْهدی ودینِ الْحقِّ لِیظهرَهُ علَی الدّینِ کلِّهِ ولَوْ کرِه الْمُشْرِکونَ))(۷۲)
او کسی است که رسولش را با هدایت وآیین حق فرستاد تا او را بر همه آیینها چیره گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
آن حضرت پاسخ داد:
سوگند به خدا، هنوز تاءویل این آیه فرود نیامده است. عرض کردم: فدایت شوم، پس کی فرود می آید؟ فرمود: هنگامی که قائم (عجّل الله فرجه) به خواست خداوند قیام کند، وقتی که او خروج کرد، هیچ کافر ومشرکی نخواهد بود مگر اینکه خروج قائم (عجّل الله فرجه) برایش ناپسند خواهد بود....(۷۳)
ش نیز همو می گوید: امام باقر(ع) در مورد این آیه:
((قُلْ اءَرَاَیتُمْ اِنْ اَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یاءْتیکمْ بِماءٍ مَعینٍ))(۷۴)
(پیامبر) بگو: به من خبر دهید که اگر آبهای شما در زمین فرو رود، چه کسی می تواند آب جاری وگوارا در دسترس شما قرار دهد؟!
فرمود:
این آیه در مورد قائم (عجّل الله فرجه) نازل شده ومنظور این است که اگر امامتان غایب بود وشما ندانستید او کجاست، چه کسی برای شما امام ظاهر وآشکار می آورد که از اخبار آسمان وزمین واز حلال وحرام خداوند خبر دهد؟ سپس فرمود: سوگند به خدا، هنوز تاءویل این آیه نیامده وبناچار باید بیاید.(۷۵)
مفاد دو آیه آخرین این است که علی رغم خواست مشرکان وتبهکاران، امور جهان همچنان بر وفق اراده آنان پیش نخواهد رفت وروزی فرا می رسد که آیین محمدی (صلّی الله علیه وآله وسلم) در پهنه زمین گسترش می یابد وجامعه ای که قرنها تشنه عدالت وحقیقت بوده، با دسترسی به امام معصوم سیراب گشته وبشر در سایه تعلیمات وی وعمل به گفتار او، به آرمان انسانیت واهداف آفرینش خود نایل می گردد.
ش همچنین امام باقر(ع) در مورد آیه:
((ولَقدْ کتبنا فی الزَّبورِ منْ بعدِ الذِّکرِ اَنَّ الاَرْضَ یرِثها عبادِی الصّالِحُونَ))(۷۶)
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.
فرمود:
آنان یاران مهدی (عجّل الله فرجه) در آخر زمان هستند.(۷۷)
ش حضرت علی (ع) درباره آیه شریفه:
((ونریدُ اَنْ نمنَّ علَی الَّذینَ استضعفوا فی الاَرْضِ ونجعلَهمْ اَئِمَّةً ونجعلَهمُ الْوارِثینَ))(۷۸)
ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم وآنان را پیشوایان ووارثان زمین قرار دهیم.
فرمود:
آنان خاندان محمدند(صلّی الله علیه وآله وسلم) که بعد از تحمل رنجها وسختیها، خداوند مهدی شان را برمی انگیزد. او آنان را سربلند وسرافراز می نماید ودشمنانشان را خوار وذلیل می گرداند.(۷۹)
از مجموع این دو آیه شریفه استفاده می شود منظور از مستضعفانی که وارث زمین خواهند شد، بندگان صالح خدا هستند وگرنه هر مستضعفی شایسته وراثت نیست وچه بسا برخی از آنان به آتش قهر الهی در جهنم خواهند سوخت.(۸۰)
ش صالح بن عقبه می گوید: امام صادق (ع) در مورد آیه:
((اَمَّنْ یجیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ ویکشِفُ السُّوءَ ویجْعَلُکمْ خُلَفاءَ الاَرْضِ))(۸۱)
(آیا معبودهایی که شریک خدا قرار می دهید بهترند) یا کسی که دعای مضطر را اجابت می کند وگرفتاری را برطرف می سازد وشما را خلفای زمین قرار می دهد.
فرمود:
این آیه در مورد قائم (عجّل الله فرجه) نازل شده است. سوگند به خدا، او مضطر است؛ آن هنگام که در مقام ابراهیم (ع) دو رکعت نماز می گزارد وخدا را می خواند واو اجابتش می کند وگرفتاری اش را برطرف کرده، او را خلیفه وجانشین خود در زمین قرار می دهد.(۸۲)
آنچه ذکر شد، نمونه های برگزیده ای از روایات در مورد تفسیر وتاءویل آیات مربوط به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) است که بیانگر قطعیت ظهور آن حضرت از دیدگاه قرآن است. خلاصه آنکه اندیشه مهدویت وظهور، پایه واساس قرآنی دارد؛ جز اینکه این مساءله همانند بسیاری از مسائل مهم اسلام بطور صریح در قرآن بیان نشده است وتفسیر آیات مربوط به آن، بر عهده پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) واوصیای آن حضرت نهاده شده است.
ب - روایات اهل بیت (ع) از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم)
ش امام صادق (ع) از پدران گرامی اش از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) چنین نقل می کند:
امامان بعد از من دوازده نفرند؛ اولین آنان علی بن ابی طالب وآخرینشان قائم (عجّل الله فرجه) است. آنان جانشینان واوصیا ودوستان من وحجتهای خداوند بر امّتم بعد از من هستند....(۸۳)
ش در نقل دیگری ایشان از پدران بزرگوارش واز رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود: قائم (عجّل الله فرجه) از فرزندان من است، نامش نام من، کنیه اش کنیه من ودر شمایل (اوصاف ومنش) وروش، مانند من است، مردم را بر آیین وشریعتم استوار می گرداند وآنان را به (عمل ورفتار بر طبق) کتاب خدا فرا می خواند، هر کس از او پیروی کند، از من پیروی کرده وهر کس از او سرپیچی نماید از من نافرمانی کرده است، آن که در غیبتش او را انکار نماید، همانا مرا انکار نموده است، هر که او را تکذیب کند، مرا تکذیب کرده وآن که او را تصدیق نماید، مرا تصدیق نموده است. به خدا شکایت می برم از آنان که گفتارم را درباره قائم (عجّل الله فرجه) تکذیب کرده ومنکر می شوند....(۸۴)
ش امام سجاد از پدران بزرگوارش از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) این گونه نقل کرده است:
امامان بعد از من دوازده نفرند. ای علی، تو اولین آنان هستی وآخرینشان قائم است؛ همان کسی که خداوند شرق وغرب زمین را به دست او فتح می نماید.(۸۵)
امام باقر از امام حسین (علیهما السلام) نقل می کند که فرمود:
من وبرادرم (امام حسن) نزد جدم رسول خدا رفتیم، او ما را در آغوش گرفت وبر دامنش نشاند وبوسید؛ سپس فرمود: پدرم فدای دو امام شایسته وصالح باد. خداوند خواست شما از من واز پدر ومادرتان پیدا شوید وای حسین، خدا خواسته از تو نُه امام وپیشوا بیافریند که نهمین آنها قائم (عجّل الله فرجه) است....(۸۶)
ش امام رضا(ع) از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) چنین روایت می کند:
قیامت بر پا نمی شود تا اینکه قائم ما به اذن خدا قیام کند. هر که از او پیروی کند، نجات می یابد وهر که فرمانش نبرد، زیان می بیند. ای بندگان خدا، شما را به خدا (برای یاری) به سوی مهدی بشتابید، گرچه روی برفها راه بروید.(۸۷)
ش ودر روایتی دیگر از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود:
سوگند به آن که مرا بحق برانگیخت تا بشارت دهنده باشم، همانا قائم از فرزندان من است، او طبق پیمانی که از من دارد، در غیبت فرو می رود تا اینکه بیشتر مردم گویند: خداوند به خاندان محمد(صلّی الله علیه وآله وسلم) نیاز ندارد وگروهی در اصل ولادتش شک نمایند. هر که زمان غیبتش را درک کرد، بر دینش استوار باشد، مبادا شیطان بر او چیره گشته (نسبت به امامت مهدی) در شکش اندازد واز شریعت ودین من خارجش کند....(۸۸)
نمونه های یاد شده هر یک به شکلی بیانگر امامت مهدی (عجّل الله فرجه) است ونشان می دهد که پیامبر واوصیای آن حضرت، اهتمام خاصی در مطرح نمودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) داشتند. امامان (ع) علاوه بر سخنانی که خود درباره امامت آن حضرت بیان کرده اند، عنایت خاصّی داشتند که سخنان پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) را در مورد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) برای مردم بازگو کنند تا سخنان آن حضرت به فراموشی سپرده نشود واگر امّت اسلامی بعد از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) گرفتار تفرقه وانحراف شدند، با انتظار ظهور، بارقه امید در دلهای آنان زنده گردد وخود را برای ظهور وقیام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) آماده کنند.
سخنان اهل بیت (ع) در تفسیر آیات ونقل گفتار پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) در مورد امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) دلیل روشن واستواری است که حجت را بر شخص حق جو وبی طرف تمام می کند؛ از این رو باید مورد پذیرش امت اسلامی قرار گیرد وتشکیک در این مورد، موجب خروج از صراط مستقیم می گردد. ما در زندگی روزمره خود به گفتار اشخاصی ترتیب اثر داده واعتماد می کنیم که شاید تنها راستگو باشند، در حالی که ممکن است از عدالت لازم نیز برخوردار نباشند؛ حال چگونه ممکن است، گفتار کسانی که از مقام عصمت برخوردارند وخداوند جهان آفرین در قرآن به طهارت وپاکی آنها تصریح کرده،(۸۹) دلیل بر اثبات واقعیت نباشد!! تو خود با سرشت پاک خداوندی ووجدان بیدارت داوری کن!
ج - گفتار اهل بیت (ع) درباره امامت مهدی (عجّل الله فرجه)
نام مقدس حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) مشخصات وویژگیهای او، امامت آن حضرت، ظهور وقیامش ودیگر موضوعات ومسائل مربوط به ایشان در سخنان پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) واهل بیت گرامی اش انعکاس وسیعی دارد، بگونه ای که هر کدام از آن بزرگواران به شکلی این مساءله را مطرح کرده اند.
این مطلب بیانگر آن است که از دیدگاه اهل بیت (ع) سعادت ورشد وتکامل جامعه، در گرو انتظار فرج واعتقاد به ظهور آخرین امام وپیشوای نجات بخش از خاندان پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) است.
در درس پیش با نمونه هایی از سخنان امامان در تاویل وتفسیر آیات مربوط به حضرت حجت (عجّل الله فرجه) ونیز روایات نقل شده از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) آشنا شدیم؛ در این درس به ذکر نمونه های دیگری از گفتار اهل بیت (ع) در این زمینه می پردازیم:
۱ - امیر مؤمنان (ع)
 کمیل بن زیاد می گوید: حضرت علی (ع) دستم را گرفت وبه سوی قبرستان کوفه برد. هنگامی که به صحرا رسیدیم، آهی کشید وفرمود:
... آری، هرگز زمین از کسی که به حجت الهی قیام کند خالی نمی شود؛ خواه ظاهر باشد وآشکار یا ترسان وپنهان! تا دلایل ونشانه های روشن خداوند باطل نگردد، ولی آنها چند نفرند وکجا هستند؟! سوگند به خدا، تعداد آنان کم وارزش ومقامشان نزد خدا بسیار است... آنان جانشینان خدا در روی زمین ودعوت کنندگان به دین او هستند.(۹۰)
کلام امیر مؤمنان علی (ع) در مورد ((حجتِ ترسان وپنهان خدا)) اشاره به امام غایب (عجّل الله فرجه) است.
 عبدالعظیم حسنی از امام جواد(ع) واز پدران گرامی اش واز امیر مؤمنان (ع) این گونه نقل کرده است:
قائم ما غیبتی طولانی خواهد داشت، شیعیانِ زمان غیبتش را همانند گله ای می بینیم که دنبال چراگاه است، ولی آن را نمی یابد. آگاه باشید هر کدام از آ نان بر دینش ثابت واستوار بماند وبه خاطر طول غیبت قائم (ع) دلش سخت نگردد، روز قیامت با من وهم پایه من خواهد بود....(۹۱)
۲ - لوح حضرت زهرا(ع)
جابر بن عبدالله می گوید: برای تبریک ولادت امام حسن (ع) نزد سرورم حضرت فاطمه (ع) رفتم، در دستش صحیفه ای از دُرّ سفید دیدم. عرض کردم: ای بهترین زنان عالم، این صحیفه چیست؟ فرمود:
در این صحیفه نام امامان وپیشوایان از فرزندان من نوشته شده است.
عرض کردم: ممکن است آن را به من دهید تا نگاه کنم؟ فرمود:
ای جابر، اگر اشکال نداشت می دادم، اما جز پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) یا وصی اهل بیت او نمی تواند به این لوح دست بزند. به تو اجازه می دهم که فقط به آن نگاه کنی.
جابر می گوید: نگاه کردم دیدم نام پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) وامامان ونام پدر ومادر هر کدام در آن نوشته شده است. مشخصات آخرین امام، عبارت بود از:
ابوالقاسم م ح م د بن حسن، حجت خدا بر آفریدگانش، مادرش کنیزی به نام نرجس است.(۹۲)
۳ - امام حسن (ع)
ابو سعید می گوید: امام حسن (ع) خطاب به مردم می فرمود:
... آیا نمی دانید که هر یک از ما بیعت طاغوت زمانش را بر گردن دارد جز قائم،(۹۳) همان کسی که روح خدا عیسی بن مریم پشت سرش به نماز می ایستد. از این رو، خداوند ولادتش را پنهان خواهد کرد وشخص او از دیده ها غایب خواهد بود تا اینکه قبل از خروج، بیعت کسی را بر گردن نداشته باشد. او نهمین از فرزندان حسین وفرزند سرور کنیزان است، خداوند عمرش را طولانی می کند، سپس به قدرتش او را در سیمای جوان زیر چهل سال ظاهر می کند تا همه بدانند خداوند بر هر کاری تواناست.(۹۴)
۴ - امام حسین (ع)
عبدالرحمان بن ثابت می گوید: امام حسین (ع) فرمود:
دوازده نفر (امام وپیشوا) از ما اهل بیت است، نخستین آنها امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) وآخرین آنها نهمین از فرزندان من وقائم به حق است. خداوند زمین را بعد از مرگش (۹۵) توسط او زنده می کند ودین حق را به وسیله او بر تمام دینها چیره می گرداند، گرچه برای مشرکان ناپسند باشد. او غیبتی خواهد داشت که در آن گروهی از دینشان (از عقیده به امامت آن حضرت) برمی گردند وعده ای بر دینشان ثابت واستوار می مانند؛ این گروه (توسط مخالفان) آزار می شوند وبه آنان گفته می شود: اگر راست می گویید، این وعده (ظهور مهدی) کی خواهد بود؟ آگاه باشید، آنها که در زمان غیبتش در برابر اذیت وآزار (مخالفان) صبر پیشه کنند (واز عقیده به امامت مهدی (عجّل الله فرجه) دست برندارند)، همانند کسانی اند که در کنار رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) با شمشیر جهاد می کردند.(۹۶)
۵ - امام سجاد(ع)
سعید بن جبیر می گوید: امام زین العابدین (ع) فرمود:
ولادت قائم ما از مردم پوشیده می ماند، بگونه ای که تعدادی از مردم می گویند: هنوز متولّد نشده است وآن (غیبت قائم وپوشیده بودن ولادتش) برای این است که وقتی ظهور کرد، بیعت هیچ طاغوتی را بر گردن نداشته باشد.(۹۷)
۶ - امام محمد باقر(ع)
محمد بن مسلم می گوید: از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود:
قائم ما (عجّل الله فرجه) با (ایجاد) بیم وهراس (در دل دشمنانش) یاری می شود، به پیروزی تاءیید می گردد... شعاع سلطنت وحکومتش به شرق وغرب زمین می رسد، خداوند به وسیله او دینش را بر تمام دینها پیروز می کند، گرچه برای مشرکان ناپسند باشد، خرابیها از روی زمین برچیده شده وهمه جا آباد شود، روح خدا عیسی بن مریم (ع) فرود آمده وپشت سرش نماز می گذارد....(۹۸)
۷ - امام صادق (ع)
مسعده می گوید: نزد امام صادق (ع) بودم که پیرمرد قد خمیده ای با عصا وارد شد وبه آن حضرت سلام کرد. سپس دستش را بوسید وگریه کرد. امام صادق (ع) فرمود: پیرمرد چه چیز باعث گریه ات شد؟ او عرض کرد: فدایت شوم ای پسر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم)، صد سال است که در انتظار قائم شما هستم؛ با خودم می گویم این ماه ظهور می کند، امسال می آید، اما سنم بالا رفته واجلم نزدیک شده ومی بینم برای شما اهل بیت حوادث ناخوشایندی رخ می دهد، یا کشته می شوید یا تبعید وآواره می گردید ولی دشمنانتان غالب وپیروزند؛ بنابراین چرا گریه نکنم.
مسعده می گوید: با شنیدن سخنان او چشمان امام صادق (ع) پر از اشک شد وفرمود:
ای پیرمرد، اگر خداوند به تو عمری دهد که قائم ما را ببینی، در بهشت برین با ما خواهی بود واگر قبل از آن مرگت رسید، روز قیامت با خاندان محمد(صلّی الله علیه وآله وسلم) محشور خواهی شد... ای پیرمرد، قائم ما، فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی است وموسی فرزند من است، ما دوازده نفر همه پاک ومعصومیم... ای پیرمرد، سوگند به خدا، اگر از دنیا فقط یک روز مانده باشد، خداوند آن را طولانی می کند تا قائم ما اهل بیت خروج نماید....(۹۹)
۸ - امام موسی کاظم (ع)
یونس بن عبدالرحمان می گوید: نزد امام موسی کاظم (ع) رفتم وعرض کردم: ای فرزند رسول خدا، آیا قائم به حق تو هستی؟ فرمود:
من قائم به حقم، لیکن آن قائمی که زمین را از لوث وجود دشمنان خدا پاک می کند وآن را از عدل وداد پر می نماید، آن سان که از ظلم وجور پر شده است، پنجمین از فرزندان من است که غیبتی طولانی خواهد داشت....(۱۰۰)
۹ - امام رضا(ع)
رَیان بن صَلْت می گوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: آیا صاحب این امر تو هستی؟ فرمود:
من صاحب امر هستم، اما آن کس نیستم که زمین را از عدل وداد پر می کند آن گونه که از ستم پر شده است؛ چگونه من همو باشم با ضعفی که در اندامم مشاهده می کنی، در حالی که وقتی قائم خروج کند، در سن پیرمردان ودر سیمای جوانان است، بدنی نیرومند دارد، بگونه ای که قویترین درخت را می تواند با دست از زمین برکند... او چهارمین از فرزندان من است، خداوند او را از دیده ها می پوشاند تا روزی که آشکار شده، زمین را از عدل وداد پر کند، همان گونه که از ظلم وجور پر شده است.(۱۰۱)
۱۰ - امام جواد(ع)
عبدالعظیم حسنی گوید: به امام جواد(ع) عرض کردم: امیدوارم قائم خاندان محمد(صلّی الله علیه وآله وسلم) شما باشی، همان کسی که زمین را از عدل وداد پر می کند، آن سان که از ظلم وجور پر شده است. فرمود:
ای ابوالقاسم، همه ما (امامان) قائم به امر خدا وهدایتگر مردم به سوی دینش هستیم، لیکن آن قائمی که خداوند توسط او زمین را از لوث وجود کافران پاک می گرداند واز عدل وداد پر می نماید، کسی است که ولادتش از مردم پوشیده می ماند وشخص او از دیده ها پنهان می شود وبر مردم حرام است نام (مخصوص) او را ببرند، او همنام وهم کنیه رسول خداست....(۱۰۲)
۱۱ - امام هادی (ع)
اَبی دُلْف می گوید؛ از امام علی النقی (ع) شنیدم که فرمود:
امام وپیشوای بعد از من فرزندم حسن است وبعد او فرزندش قائم (عجّل الله فرجه) است، همان کسی که زمین را از عدل وداد پر می کند آن گونه که از ظلم وجور پر شده است.(۱۰۳)
۱۲ - امام عسکری (ع)
موسی بغدادی می گوید: از امام حسن عسکری (ع) شنیدم که فرمود:
گویا شما را می بینم که در مورد جانشین بعد از من اختلاف دارید. آگاه باشید هر که به امامان بعد از رسول خدا عقیده مند باشد، ولی امامت فرزندم را انکار نماید، همانند این است که به نبوت تمام پیامبران ورسولان اقرار کند ومنکر نبوت رسول خدا باشد (چنین فردی در حقیقت منکر همه پیامبران است)؛ زیرا پیروی از آخرین امام، مانند پیروی از اولین امام است وآن که آخرین امام را انکار نماید، همانند این است که اولین امام را منکر شده است. آگاه باشید، فرزندم غیبتی خواهد داشت که مردم در آن (نسبت به امامتش) به شک می افتند، جز آنها که خداوند حفظشان کند.(۱۰۴)
گفتنی است که روایات اهل بیت (ع) در زمینه امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) فراوان وبیش از حد شمارش است؛ آنچه ذکر شد، نمونه ای مختصر، گویا، صریح وروشن است وتاءمل در آنها این مطلب را اثبات می کند که امامان (ع) عنایت خاصی داشتند که امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در جامعه مطرح شود تا خاتمیت وصایت را اعلام کنند، آنان همچنین از فتنه هایی که ممکن است دامنگیر مردم زمان غیبت شود، خبر داده اند تا آنان هشیار گردند وفریب شیاطین جن وانس را نخورده ودر امامت امام غایب (عجّل الله فرجه) تشکیک ننمایند. از این رو هر بار که شیعه ای به امام زمان خویش مراجعه واز ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) سؤال می کرد، آن امام با دلداری او وبیان مطالبی در مورد آن حضرت موجب آرامش وی می گردید وروحیه امید وانتظار را در وجود او تقویت می کرد وبا عبارات گوناگون، بر حتمیت وقطعیت ظهور حضرت حجت (ع) تاءکید می کرد. تمام سؤال وجوابها حکایت از این دارد که شیعه علی رغم فشارهای دستگاه حاکمه بر امامان، همچنان در انتظار ظهور روزشماری می کرده واین خود قطعیت مساءله مهدویت وظهور را در فرهنگ وافکار مردم نشان می دهد.
در بیشتر روایات مربوط به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بر این مطلب تاءکید شده که گسترش عدل وداد در روی زمین، پس از ظهور آن حضرت است؛ همان چیزی که جامعه بشری همیشه تشنه آن بوده وتبهکاران وستمکاران، تنها شعار آن را سر داده اند. امامان (ع) با تاءکید بر اینکه عدل وداد توسط حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در پهنه گیتی مستقر خواهد شد، به ما گوشزد کرده اند که انتظار عدالت از تبهکاران، بیهوده است وشعاری که آنان در این زمینه سر می دهند، فریب وسرابی بیش نیست؛ چگونه ممکن است غیر عادل، عدالت پیشه کند وفاسد وتبهکار، صلاح ودرستی را در جامعه گسترش دهد!
هر انسانی بطور طبیعی به مقتضای ذات وصفاتش عمل می کند، پس عدالت را باید از صالحان انتظار داشت. استقرار عدل وداد در تمام گیتی از کسی غیر از امام عصر(عجّل الله فرجه) ساخته نیست وتواناییهای روحی ای که خداوند در وجود آن حضرت نهاده، در حدّی است که می تواند رهبری جهان را به دست گرفته، عدالت را در تمام گیتی گسترش دهد وچه بسا مردم جهان نیز طی قرنها تجربه به این مطلب برسند که تحقق عدالت واقعی جز از یک رهبر الهی بر نمی آید که این خود موجب سرخوردگی آنان از رهبران فاسدشان گردیده، از روی اضطرار وبیچارگی دست به سوی آسمان دراز کنند واز خداوند استمداد جویند واین خود گامی دیگر در تحقق شرایط ظهور باشد.
حضرت مهدی در منابع اهل سنت
اهل سنت در کتابهای روایی خود، روایات فراوانی درباره امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده اند وحتی بعضی از دانشمندان آنها کتاب مستقلی در این موضوع نگاشته اند.
مضمون روایات اهل سنت درباره حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) چند قسم است ودر آنها از زوایای مختلفی به این مساءله پرداخته شده است. ما در این درس به بررسی چند بخش از آنها می پردازیم:
الف - پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) ودوازده جانشین
ش جابر بن سَمُره می گوید: از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود:
(بعد از من) دوازده امیر خواهند بود وسخنی فرمود که من آن را نشنیدم؛ پدرم گفت، فرمود: همه آنان از قریشند.(۱۰۵)
ش همو می گوید: از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود:
این دین تا روز قیامت همواره برپاست ودوازده خلیفه بر مردم خواهد بود که همگی از قریشند.(۱۰۶)
ش عبدالله بن مسعود می گوید: از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) سؤال کردیم (بعد از شما) چند خلیفه فرمانروای این امّت خواهند شد؟ فرمود:
دوازده نفر به تعداد نقبای (۱۰۷) بنی اسرائیل.(۱۰۸)
این گونه احادیث که در منابع اهل سنت به تعداد زیاد ذکر شده،(۱۰۹) بیانگر این است که پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) جانشینان خود را با دو ویژگی کلی معرفی کرده است:
۱ - تعدادشان دوازده نفر است.
۲ - همه آنان از قبیله قریشند.
با چشم پوشی از دیگر سخنان آن حضرت (۱۱۰) در مورد جانشینان خود، ویژگیهای یاد شده جز بر امامان شیعه قابل انطباق نیست واهل سنت می دانند که شیعه امامیه به جانشینی دوازده امام بعد از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) معتقد است که اول آنان حضرت علی بن ابی طالب وآخرشان حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) است. اگر مراد آن حضرت کسانی از اصحابش باشند که بعد از او به خلافت رسیدند، تعدادشان به دوازده نفر نمی رسد واگر خلفای اموی را به آنها اضافه کنیم، تعدادشان بیش از دوازده نفر می شود، علاوه بر اینکه لیاقت وشایستگی برای جانشینی پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) را نیز نداشتند. آری با توجه به معیارها وشرایطی که در قرآن وروایات برای زمامدار جامعه اسلامی بیان شده، چگونه ممکن است معاویه ویزیدی که آن همه جنایت مرتکب شدند ودر برابر حکومت حقه امیرمؤمنان ودو فرزندش امام حسن وامام حسین (علیهما السلام) ایستادند وآنان را به شهادت رساندند ودستشان به خون هزاران انسان حق جوی دیگر آلوده است، از سوی پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) به جانشینی وی معرفی شوند؟! دیگر خلفای بنی امیه وبنی عباس نیز دست کمی از آنان نداشتند وهر کدام بگونه ای پرونده ای سیاه وننگین داشتند. با توجه به این مطالب، آیا می توان پذیرفت که خلفای اموی به منزله نقبای بنی اسرائیل باشند!!(۱۱۱)
ب - ((مهدی)) نام دوازدهمین جانشین پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم)
ش ابن عباس نقل می کند که پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
جانشینان واوصیای من وحجتهای خدا بر آفریدگانش بعد از من، دوازده نفرند؛ اولین آنها علی وآخرین آنها فرزندم مهدی است، روح خدا عیسی بن مریم فرود آمده وپشت سر مهدی نماز می گزارد وزمین به نور پروردگارش روشن وتابناک می گردد و(شعاع) سلطنت وحکومتش شرق وغرب زمین را فرا می گیرد.(۱۱۲)
ش همو می گوید پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
من آقای پیامبران هستم وعلی بن ابی طالب سرور اوصیاست؛ اوصیای من دوازده نفرند؛ اوّلین آنها علی بن ابی طالب وآخرین آنها مهدی (عجّل الله فرجه) است.(۱۱۳)
ج - ((مهدی)) از اهل بیت وعترت پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم)
ش ام سلمه می گوید: از پیامبر شنیدم که فرمود:
مهدی از عترت من است.(۱۱۴)
ش ابوسعید خدری می گوید: پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
قیامت بر پا نمی شود تا اینکه زمین از ظلم وستم ودشمنی پر گردد، سپس مردی از عترت یا اهل بیتم (۱۱۵) خروج می کند وآن را از عدل وداد پر می کند.(۱۱۶)
د - ((مهدی)) از اولاد علی وفاطمه (علیهما السلام)
ش ابن عباس از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) این گونه نقل کرده است:
علی بن ابی طالب پیشوای امتم وجانشین بعد از من در میان آنهاست و((قائم منتظر)) از فرزندان اوست، زمین را از عدل وداد پر می کند، آن گونه که از ظلم وجور پر شده است.(۱۱۷)
از طریق اهل سنت از امیر مؤمنان علی (ع) نقل شده است که فرمود:
اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند مردی از اهل بیتم را برمی انگیزد تا زمین را از عدل وداد پر نماید، آن سان که از ظلم وستم پر شده است.(۱۱۸)
ش ام سلمه از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل می کند که فرمود:
مهدی از فرزندان فاطمه است.(۱۱۹)
ش ابو ایوب انصاری می گوید: پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) به فاطمه (س) فرمود:
بهترین پیامبران از ماست واو پدر توست، برترین اوصیا از خاندان ماست واو شوهر توست،بهترین شهیدان از تبار ماست واو حمزه عموی پدرت می باشد، واز خاندان ماست آن که در بهشت با دو بال پرواز می نماید واو پسر عموی توست، از ما هستند دو آقای جوانان اهل بهشت، حسن وحسین که فرزندان تواءند واز ماست مهدی.(۱۲۰)
ه - ((مهدی)) از فرزندان امام حسین (ع)
ش حذیفه می گوید: پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند در آن روز مردی را برمی انگیزد که همنام من است... مردم در بین رکن ومقام با او بیعت می کنند، خداوند به وسیله او دین را (به حال اولش) برمی گرداند وفتوحات زیادی خواهد داشت، بگونه ای که در روی زمین کسی باقی نمی ماند، جز اینکه ((لااله الاالله)) می گوید.
سلمان فارسی از جا برخاست وعرض کرد: ای رسول خدا، او از کدامین فرزندانت است؟ پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) دستش را بر دوش حسین زد وفرمود:
از فرزندان این پسرم است.(۱۲۱)
ش سلمان فارسی می گوید: بر پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) وارد شدم، دیدم امام حسین (ع) را بغل کرده وچشمان ودهانش را می بوسد ومی فرماید:
تو آقا فرزند آقایی، امام فرزند امام وبرادر امامی، تو حجت فرزند حجت برادر حجتی وپدر نُه حجت الهی هستی که نهمین آنها ((مهدی)) قائم است.(۱۲۲)
تاءمل در احادیث یاد شده وحدیث ثقلین (۱۲۳) که در آن پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) عترت خود را در کنار قرآن به عنوان پناهگاه ومرجع امت معرفی کرده است، ما را به این نتیجه می رساند که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) آخرین امام از عترت وخاندان پیامبر است وپیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) در معرفی آن حضرت چنان دقیق ومشخص عمل کرده که جای هیچ شک وشبهه ای نسبت به امامت حضرتش باقی نگذاشته است. کثرت روایاتی که از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) در مورد حضرت مهدی (ع) نقل شده، موجب گشته که بعضی از علمای اهل سنت همانند صاحب کتاب ((عقد الدرر فی اءخبار المنتظر)) کتاب جداگانه ومستقلی را درباره حضرت مهدی (ع) به رشته تحریر درآورند وعده زیادی از آنان نیز اعتراف کرده اند که حضرت مهدی (ع) فرزند حسن بن علی (ع) است ومتولد شده،(۱۲۴) در غیبت به سر می برد.
بعضی از علمای شیعه نام ۶۶ نفر از آنان را در کتابهای خود جمع کرده (۱۲۵) ونوشته اند. از جمله آنان محی الدین ابن عربی را ذکر کرده اند که درباره حضرت مهدی (ع) گفته است:
بدانید که ناچار مهدی خروج خواهد کرد امّا خارج نمی شود تا زمین از ظلم وجور پر شود پس مهدی آن را از عدل وداد پر می کند واو از عترت پیامبر از فرزندان فاطمه است، در سیره واخلاق شبیه پیامبر است، همنام رسول خداست، مسلمانها بین رکن ومقام با او بیعت می کنند، مال را بطور مساوی تقسیم می کند، در میان رعیت به عدل رفتار می کند، با قضاوتش به نزاع وخصومتها پایان می دهد... خداوند کار او را در یک شب اصلاح می کند، پیروزی، پیشاپیش او در حرکت است، از روش رسول خدا پیروی می کند، خطا واشتباه نداشته وفرشته ای او را تاءیید وتثبیت می نماید....(۱۲۶)
و - فرود حضرت عیسی از آسمان ویاری حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
ش ابوهریره گوید: پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
چگونه خواهید بود وقتی که فرزند مریم در میانتان فرود آید وامامتان از خودتان باشد.(۱۲۷)
ش حذیفه از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود:
مهدی متوجه می شود که عیسی بن مریم فرود آمده، گویا از موهایش آب می ریزد، پس مهدی به او می گوید: (ای عیسی) پیشقدم شو وبا مردم نماز بخوان، عیسی (ع) پاسخ می دهد: نماز برای شما برپا شده (امروزه شما امام مردم هستی) پس عیسی (ع) پشت سر مردی از فرزندانم نماز می گذارد، وقتی نماز به پایان می رسد، عیسی (ع) با مهدی (عجّل الله فرجه) بیعت می کند.(۱۲۸)
بیعت حضرت عیسی (ع) با حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به معنای پذیرفتن رهبری اوست وفرودش از آسمان برای این است که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را یاری کند وجهان مسیحیت را به بیعت آن حضرت فرا خواند. همچنین نزولش از آسمان واقتدایش به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در نماز، این معنی را می رساند که هدف نهایی مردان الهی پرستش وبندگی خداست وحضرت عیسی (ع) به کمک حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) می شتابد تا با برچیده شدن بساط ظلم وستم، جامعه به سوی عبودیت وبندگی خدا سوق داده شود؛ زیرا کمال واقعی انسان در سایه پرستش وبندگی خداوند است.
ابوامامه باهلی می گوید: پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) بعد از بیان ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) وفرود عیسی بن مریم (ع) ودادگری او فرمود:
((وَتمْلاَ الاَرضُ مِنَ السِّلْمِ کم ا یمْلاَُ الاِناءُ مِنَ الْماءِ وتَکونُ الْکلِمَةُ واحِدةً، فَلا یعْبَدُ اِلا اللّهُ وتَضَعُ الْحَرْبُ اءَوْزارَها...))
زمین سرشار از صلح وصفا می شود آن گونه که ظرف از آب پر می گردد، اتحاد کلمه ووحدت درمیان مردم برقرارشده، فقط خداوند مورد پرستش قرار می گیرد وجنگ فرو می نشیند....(۱۲۹)
ز - آخرالزمان وفشارهای حوادث
دسته دیگر روایاتی است که از پریشانی حال وفشارهای حوادث بر مردم آخر زمان خبر می دهد واینکه با ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) همه آنها رفع شده، در امور مردم گشایش حاصل می شود وآنان از برکات زمین وآسمان بهره مند می گردند.
ش ابو سعید خُدْری می گوید: پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
در آخرالزمان سختیهای زیادی بر امتم از ناحیه سلاطینشان وارد می شود، بگونه ای که بلایی شدیدتر از آن شنیده نشده باشد، تا اینکه زمین با همه وسعتش بر آنان تنگ آید واز ظلم وجور پر شود، مؤمن جایی نیابد که از ظلم وستم بدانجا پناه ببرد در آن هنگام خداوند مردی از عترتم را برمی انگیزد، او زمین را از عدل وداد پر می کند آن سان که از ظلم وجور پر شده است، اهل آسمان وزمین از او خشنود می شوند، همه گونه گیاه از زمین می روید وباران بطور فراوان از آسمان خواهد بارید....(۱۳۰)
ش همو نقل می کند که پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
در آخر امتم (آخرالزمان) مهدی خروج می کند، خداوند باران را فرود می آورد، زمین انواع گیاهان را می رویاند ومهدی (عجّل الله فرجه) مال وثروت را با رعایت تساوی در بین مردم تقسیم می نماید.(۱۳۱)
از این گونه روایات استفاده می شود که بعد از ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)، علاوه بر استقرار عدالت اجتماعی ونایل شدن مردم به حقوق خود، موانع نزول رحمت الهی رفع شده ومردم از برکات زمین وآسمان بهره مند خواهند شد؛ زیرا از دیدگاه توحیدی گناهان مردم از جمله عواملی است که موجب سلب برکات ومنع خیرات آسمانی می گردد وهر گناهی که واقع می شود، همان گونه که اثر منفی بر حیات اخروی انسان دارد، آثار سوئی نیز بر زندگی دنیوی ومعیشت مردم بر جا می گذارد وبا ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) وبرچیده شدن بساط گناه وسوق مردم به سوی بندگی خدا، هر گونه مانع از بین رفته وانسان در بعد معنوی ومادی به تکامل می رسد. او در آن روز لذت واقعی زندگی را خواهد چشید.
ح - ظلم به اهل بیت (ع) پس از رحلت پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم)
دسته دیگری از روایات موجود در منابع اهل سنت بیانگر آن است که اهل بیت پیامبر بعد از او، مورد تعدی وظلم قرار می گیرند وبا خروج حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) مردم به منزلت وجایگاه ائمه (ع) پی می برند واهل بیت (ع) پیروان زیادی پیدا کرده، دشمنانشان خوار می گردند.
ش شخصی به نام عبدالله می گوید: نزد رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) بودیم که عده ای از جوانان بنی هاشم آمدند، پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) با مشاهده آنان، چشمانش پر از اشک شده ورنگ رخساش دگرگون شد. گفتم: ای رسول خدا، در چهره شما آثار ناخوشایندی می بینم؛ فرمود:
ما اهل بیتی هستیم که خداوند عوض دنیا آخرت را برای ما برگزیده است واهل بیتم بعد از من دچار بلا، تبعید، آوارگی وسختی می شوند تا وقتی که گروهی از ناحیه مشرق زمین با پرچمهای سیاه بیایند وخیر ونیکی (۱۳۲) را بطلبند ولی به آنها داده نشود، آنان به مبارزه ادامه داده وپیروز می شوند. در آن شرایط خواسته آنان مورد پذیرش قرار می گیرد (به رهبری وحکومت آنها تن می دهند) امّا آنان نمی پذیرند تا اینکه آن (حکومت) را به مردی از اهل بیتم تسلیم می نمایند واو زمین را از عدل وداد پر می کند، آن گونه که از ظلم وجور پر شده است، هر کس آن زمان را درک کرد، به آنها بپیوندد ونزد آنان رود، گرچه سینه خیز روی برفها راه برود.(۱۳۳)
ش ابن ابی لیلی از پدرش از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) این گونه نقل کرده است:
((جبرئیل به من خبر داد که مردم به علی بن ابی طالب ظلم کرده، حقش را پایمال می کنند واین ظلم وستم (بر اهل بیت) همچنان باقی می ماند تا قائم اهل بیت قیام کند وآنان برترشوند. امت بر دوستی ومحبتشان اجتماع کنند. در آن روز دشمنان اهل بیت کم وخوار شده ودوستان آنها فراوان گردند وآن (خروج حضرت مهدی وعزت یافتن اهل بیت) وقتی است که وضع شهرها دگرگون شده وبندگان خدا ضعیف می شوند، ناامیدی از فرج (وظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)) بر آنان حکمفرما می گردد، در آن هنگام ((مهدی قائم)) از فرزندانم با گروهی (از مردان الهی) ظهور می کند، خداوند حق را به وسیله آنها چیره وغالب می گرداند، باطل به شمشیرهای آنان نابود می شود ومردم از روی رغبت واشتیاق یا بیم وهراس از آنان پیروی می کنند....(۱۳۴)))
این روایات، از اخبار غیبی است که برخی از مفاد آنها تحقق پیدا کرده است؛ همان گونه که پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود، حرمت اهل بیتش بعد از او شکسته شد وآنان از رهبری جامعه اسلامی کنار گذاشته شدند، امّا همیشه چنین نخواهد بود، بلکه با ظهور آخرین حجت الهی، جهان تحت رهبری اهل بیت اداره خواهد شد ومردم بعد از قرنها دوری از معصوم، حکومت به رهبری امام را تجربه خواهند کرد.
در ضمن از این روایات استفاده می شود که علی رغم انتشار کفر وظلم در جهان، نه تنها اهل حق بکلی نابود نمی شوند، بلکه افراد زبده وممتازی در روی زمین خواهند بود که به هنگام ظهور، به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) می پیوندند وایشان را یاری می کنند.
ملاحظه: آنچه در این چند درس ذکر شد، نمونه های برگزیده ای از روایات فراوان موجود در منابع شیعه واهل سنت است که راه روشنی را درباره امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ترسیم می کند؛ بگونه ای که اعتقاد به امامت آن حضرت وایمان به دین اسلام، دو امر تفکیک ناپذیر جلوه می کنند وصحیح نخواهد بود که انسان به رسالت پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) ودین او ایمان بیاورد، ولی با وجود این همه روایات که فوق تواتر(۱۳۵) است، به امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) معتقد نگردد وبه وجود او به عنوان آخرین جانشین پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) در روی زمین، مؤمن نباشد؛ به بیان دیگر، اعتقاد به امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) یک اعتقاد اسلامی است؛ زیرا روایات مربوط به آن بطور فراوان از خود پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) توسط اهل بیت (ع) وغیر آنان نقل شده وبزرگان شیعه ومحدثین اهل سنت آنها را در کتب صحاح وکتابهای معتبر دیگر ذکر کرده اند وحتی افرادی از دانشمندان اهل سنت، کتاب مستقلی در این زمینه نگاشته اند.
اگر با وجود این همه روایات از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم)، امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) پذیرفته نشود وکسانی بخواهند منکر آن شوند، دیگر هیچ مساءله ای از مسائل اسلامی قابل اثبات نخواهد بود؛ زیرا روایات مربوط به آنها در بسیاری از موارد بمراتب کمتر از روایاتی است که در مورد امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در دسترس است.
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) یک واقعیت موجود
تا اینجا امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) با دلایل متقن واستوار به اثبات رسید ومعلوم شد که آن حضرت تولد یافته وجهان باید در انتظار ظهورش باشد. از آنجا که انسان موجودی است که نخست با محسوسات سر وکار دارد وبا مادیات، بیشتر ماءنوس می باشد، لازم است جنبه حسّی قضیه نیز مورد توجه باشد. از این رو در این درس به بررسی این مساءله می پردازیم که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) مانند سایر انسانها وبا خصوصیات بشری، هم اکنون در روی زمین زندگی می کند وکسانی از خواص شیعه قبل از غیبت کبری وبعد از آن، حضرتش را مشاهده کرده، به خدمتش رسیده اند تا خواننده محترم اطمینان بیشتری یابد وبه آن حضرت به عنوان یک واقعیت موجود وزنده ای که هم اکنون امام روی زمین است، ایمان بیاورد.
دیده شدن ایشان در زمان حیات پدرش
ش مردی از شیعیان امام عسکری (ع) از اهالی فارس می گوید: به سامرا آمدم ودر خانه امام عسکری (ع) به خدمتکاری مشغول شدم. روزی آن حضرت در بیرونی خانه اش بود، خواستم نزدش روم که او صدا زد فلانی همان جا بایست. من در جایم ایستادم؛ ناگهان کنیزی بیرون آمد که با خودش چیز پوشیده ای را می برد. سپس حضرت صدا زد، فلانی داخل شو. من داخل شدم وحضرت آن کنیز را صدا زد که برگردد. او برگشت. حضرت فرمود: از آنچه با خود داری پرده بردار. کنیز پوشش را برداشت. پسربچه سفید رنگ ونیکو صورتی را دیدم؛ امام عسکری (ع) فرمود:
صاحب شما (بعد از من) این کودک است....(۱۳۶)
ش محمد بن عثمان عمری (ره) می گوید: در یک اجتماع چهل نفره از شیعیان وخواص اصحاب امام عسکری (ع) که در منزل آن حضرت حضور داشتیم، ایشان مهدی (عجّل الله فرجه) را به ما نشان داد وفرمود:
این کودک بعد از من امام وپیشوا وجانشین من بر شماست، او را پیروی کنید ودر دینتان دچار تفرقه نگردید که هلاک می شوید....(۱۳۷)
با اینکه شیعیان وخواص اصحاب امام عسکری (ع) بارها خبر وجود امام دوازدهم (ع) را از امامان اهل بیت شنیده بودند ودر آن شکی نداشتند، امّا امام عسکری (ع) کودک خود را به آنان نشان داد تا اطمینان بیشتری یابند؛ چنان که حضرت ابراهیم (ع) با اینکه ایمان داشت خداوند مردگان را زنده می کند، امّا به خدا عرض کرد:
خدایا به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می کنی؟ خداوند فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟! عرض کرد: آری، می خواهم قلبم آرامش یابد.(۱۳۸)
وخداوند نیز برای اطمینان او اینکار را به دست وی انجام داد.
ش عبد الله بن جعفر حمیری می گوید: به عَمری (یکی از سفیران چهارگانه) عرض کردم: از تو سؤالی دارم (تا قلبم آرامش یابد) همچنان که خداوند در قصه ابراهیم (ع) فرمود: ابراهیم مگر ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: آری، ولی می خواهم قلبم آرامش یابد، وآن سؤال این است که آیا تو صاحبم را دیده ای؟ عَمری پاسخ داد: آری او را دیده ام. عرض کردم اسمش چیست؟ فرمود: در مورد اسمش جستجو نکن واین راز را فاش ننما؛ مخالفین ما باور کرده اند که این نسل (با رحلت امام عسکری (ع)) قطع گردیده وبه پایان رسیده است.(۱۳۹)
دیده شدن ایشان پس از رسیدن به مقام امامت
ش ابو الادیان می گوید: بعد از آنکه امام عسکری (ع) از دنیا رفت، او را کفن کرده، در تابوت نهادند. جعفر بن علی (عموی حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)) پیشقدم شد تا بر جنازه برادرش نماز بخواند.همین که خواست تکبیر بگوید،کودکی ظاهر شد وعبای جعفر را کشید وفرمود:
ای عمو عقب بایست من سزاوارترم که بر جنازه پدرم نماز بخوانم.
جعفر عقب رفت، در حالی که رنگ رخسارش دگرگون شده وزرد گردیده بود، سپس آن کودک جلو ایستاد ونماز خواند....(۱۴۰)
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ضمن اینکه با این کار ثابت کرد، جعفر وارث امامت نیست، عقیده پیروانش را نیز تحکیم نمود وبا آشکار شدن ونماز خواندن بر جنازه پدر، امامت خود را بر حاضران آشکار کرد. همچنین قدرت ملکوتی آن حضرت موجب شد که جعفر از دستور ایشان مبنی بر کنار رفتن سرپیچی نکند وبا حال تحیر وتعجب شاهد نماز آن کودک بر پدرش باشد.
ش محمد بن صالح می گوید: صاحب الزمان (عجّل الله فرجه) از جای غیر مشخصی خارج گردید وبا جعفر کذّاب در مورد میراث پدرش به خصومت پرداخت وبه او گفت:
ای جعفر چرا متعرض حقوقم می شوی؟(۱۴۱)
جعفر متحیر شده ومبهوت گردید. سپس صاحب الزمان (عجّل الله فرجه) از دیده اش غایب شد. جعفر به جستجوی او در میان مردم برخاست، ولی وی را نیافت....(۱۴۲)
آغاز غیبت صغری
علی بن سنان موصلی می گوید: گروهی از اهالی قم برای پرداخت وجوه شرعی خود به امام عسکری (ع) وارد سامرا شدند وبا حادثه رحلت آن حضرت رو به رو گشتند. مردم آنان را به سوی جعفر برادر امام عسکری (ع) هدایت کردند. آنان خواستار دلایل امامت از او شدند، ولی هنگامی که ناتوانی وضعف وی را مشاهده نمودند، با حال یاءس وناامیدی برگشته واز شهر خارج شدند. حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) خدمتکار خانه اش را در پی آنان فرستاد ودستور داد که آنها را به نامهایشان بخواند وبگوید: مولا وامامتان را اجابت کنید. آنان احساس کردند که این فرد علم غیب می داند وخیال کردند او خودش امام است. خدمتکار حضرت فرمود: من بنده مولای شما هستم. او آنان را به خانه امام عسکری (ع) راهنمایی کرد. آنها داخل خانه شدند وحضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را دیدند که بر تختی نشسته وهمچون ماه می درخشد، بر او سلام کردند. سپس آن حضرت از مقدار اموالی که آورده بودند واز نام صاحبان آن خبر داد. آنان با مشاهده اخبار غیبی آن حضرت، از اینکه به امام خود دست یافته بودند، سجده شکر گزاردند. پس از آن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) دستور داد، بعد از این هیچ مالی را به سامرا نیاورند ونیز فرمود: در بغداد نماینده ای منصوب می کنم، اموال را به سوی او ببرید ونامه ها از طریق او جواب داده خواهد شد.(۱۴۳)
این قضیه در روز وفات امام عسکری (ع) یا روز بعد از آن اتفاق افتاد وحضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ضمن معرفی خود به عنوان جانشین پدر وارائه دلایل امامت، به شروع غیبتش اشاره کرد، زیرا فرمود: اموال را به نماینده اش در بغداد تحویل دهند وسؤالها نیز از طریق او جواب داده خواهد شد.
شیعیان در ایام غیبت صغری توسط سفیران چهارگانه (۱۴۴) با حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ارتباط داشتند. این ارتباط بشکلی بود که وجود امام غایب (عجّل الله فرجه) را به روش حسّی برای آنان اثبات می کرد؛ زیرا آنان جواب نامه های خود را به خط حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از طریق سفیران دریافت می کردند واموال ووجوه شرعی را نزد وکلای آن حضرت می بردند ودر مواردی ((قبض رسید)) را به خط امام دریافت می کردند(۱۴۵) ودر مواردی هم پیام شفاهی حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) که در بردارنده خبر غیبی (۱۴۶) ونوعی اعجاز بود، توسط سفیران به افراد خاصی ابلاغ می شد. بدین گونه غیبت صغری سپری شد وافراد زیادی (۱۴۷) به حضور مبارک ایشان شرفیاب شدند که تعدادشان زیاد ونامعلوم است، از جمله آنان خود سفیران چهارگانه هستند.
عبدالله بن جعفر حمیری می گوید: از محمد بن عثمان عَمری شنیدم که می گفت:
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را دیدم که پرده کعبه را به دست گرفته وعرضه می دارد: پروردگارا از دشمنانم انتقام گیر.(۱۴۸)
تشرّف افراد به حضور آن حضرت در غیبت کبری
با وفات آخرین سفیر، دوره ارتباط با حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از طریق سفیران خاص به پایان رسید ودوره غیبت کبری واختفای کامل آغاز شد، امّا این غیبت بدین معنا نبود که کسی به دیدار حضرتش نایل نگردد، بلکه در طول این مدّت افراد زیادی به خدمتش رسیده اند واخبار آن در حد تواتر است کسانی که خدمت ایشان شرفیاب شدند، برخی هنگام شرفیابی، آن حضرت را شناخته اند ودر موارد دیگری بعد از جدایی با شواهد قطعی مشخص شده که شخص مورد مشاهده حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بوده است. بطور کلی می توان گفت: قسمت عمده شرفیابیها در مواردی بوده که شخص در حال اضطرار قرار گرفته، برای رهایی خودش به آن حضرت متوسل شده است.
در این زمینه کتابهایی نگاشته شده ونام ونشان علما وبزرگانی که به خدمت حضرتش رسیده اند، در آنها ثبت گردیده است.(۱۴۹)
حضور هر ساله امام در موسم حج
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به عنوان امام زنده وغایب، هر سال در موسم حج حضور می یابد همانند مسلمانان مناسک حج را به جای می آورد ومردم را می بیند،اما آنان او را نمی شناسند.
عبید بن زراره می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
(روزی می رسد که) مردم از داشتن امام قابل دسترس محروم می شوند، او در موسم حج حضور می یابد ومردم را می بیند، ولی آنان او را نمی بینند.(۱۵۰)
مصلحت در این است که او قبل از وقت قیام وظهور برای دیده ها آشکار نشود وبه عنوان امام روی زمین در پرده غیبت به سر برد. در این میان علاوه بر اخبار رسیده از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) واهل بیت او در مورد امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) وظهورش که استوارترین سند وجود آن حضرت می باشد، شرفیابی افراد زیادی به خدمتش از هنگام تولد تا وفات پدر ودر دوره غیبت صغری وکبری ومشاهده معجزات وبرآورده شدن حاجتها ونیازهای متوسلین، خود دلیل دیگری است بر اینکه حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) هم اکنون به عنوان امام با ویژگیهای بشری در روی زمین زندگی می کند.
افراد مشتاق می توانند با ایجاد صلاحیتهای لازم در خود وارتقای حالت معنوی وعرفانی خویش وناراحتی از فراق وجدایی وداشتن آرزوی وصال ومشاهده، در شرایط خاصی به خدمتش شرفیاب گردند.
طول عمر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
با توجه به دلایل یاد شده در مورد امامت بلافصل حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بعد از پدرش وبا ملاحظه دلایل قطعی بر تولد ووجود ایشان در حیات امام عسکری (ع)، شیعیان معتقدند که او قرنهاست به عنوان امام غایب، در روی زمین زندگی می کند وتا روزی که خدا بخواهد، به حیات خود ادامه خواهد داد.
ممکن است گفته شود: ما افرادی با چنین عمر طولانی ندیده ایم وعلم ودانش نیز آن را نمی پذیرد. در پاسخ این مطلب، مساءله طول عمر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را مورد بررسی قرار می دهیم.
امکان طول عمر
واژه امکان دارای یکی از دو معنای زیر است:
۱ - امکان عقلی: بدین معنا که وقوع یک امر از نظر عقل مانعی نداشته ومحال نباشد. به عنوان مثال، تناقض، امکان عقلی ندارد، چرا که هستی ونیستی یک چیز در آن واحد قابل اجتماع نیست؛ ونیز امکان ندارد که عدد دو بزرگتر از عدد سه باشد، زیرا لازم می آید که عدد دو، در یک آن عدد دو باشد وعدد دو نباشد وآن خلاف فرض وتناقض است. بنابراین، هر چه که تناقض نباشد ومنتهی به تناقض هم نشود، امکان عقلی دارد وطول عمر این گونه نیست، بنابراین امکان دارد.
۲ - امکان وقوعی: یعنی این که چیزی محال ذاتی نبوده واز نظر عقل مانعی از وقوع آن در خارج نباشد. به عنوان مثال، سرطان هر چند تاکنون معالجه نشده است اما امکان علمی ووقوعی معالجه آن هست وامکان دارد علم بشری در آینده به آن دست یابد.
طول عمر نیز این گونه است، زیرا گرچه عملی نشده وزیست شناسان نمی توانند به آسانی آن را در مورد همه افراد تجربه کنند، اما آنان در تلاشند تا عمر انسان را افزایش دهند. به چند نظریه در این زمینه توجه کنید:
الف - پروفسور اسمیس استاد دانشگاه کلمبیا می گوید:
همان گونه که سرانجام دیوار صوتی شکسته شده ووسایل نقلیه ای با سرعتی ما فوق صوت به وجود آمد، یک روز دیوار سن انسانی نیز شکسته خواهد شد واز آنچه تا کنون دیده ایم فراتر خواهد رفت.(۱۵۱)
ب - گروهی از پزشکان عقیده دارند، پیری یک نوع بیماری است که بر اثر تصلب شرایین ویا اختلال متابولیسم بدن پدید می آید واگر ما بتوانیم از طریق تغذیه صحیح وداروهای مؤثر بر این عوامل پیروز شویم، پیری را شکست خواهیم داد واز یک عمر طولانی برخوردار می گردیم.(۱۵۲)
ج - روان شناسان می گویند: طول عمر انسان بستگی زیاد به طرز تفکر وعقاید او دارد وبا داشتن روحیات وعقاید سازنده وآرامبخش، طول عمر انسان افزایش می یابد.(۱۵۳)
آزمایشهای به عمل آمده روی بعضی از موجودات نیز، طول عمر آنها را عملی ساخته است.
دانشمندان با آزمایش روی نوعی از مگس میوه که عمر بسیار کوتاهی دارد، توانسته اند عمر آن را به نهصد برابر افزایش دهند. در آزمایش به عمل آمده روی گیاهی که عمر معمولی آن دو هفته بیش نیست، معلوم شده که می توان آن را تا شش ماه نگهداشت.(۱۵۴)
بنابراین، طول عمر انسان از دیدگاه دانش بشری ((ممکن)) است، مگر اینکه گفته شود چرا حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بر دانش بشری پیشی گرفته وقبل از اینکه علم، عوامل طول عمر را کشف وعملی کند، از عمر طولانی برخوردار شده است؟ پاسخ آنکه این اولین بار نیست که اسلام بر دانش بشری پیشی گرفته است؛ مگر قوانین حیات بخش اسلام که علم روز به حکمت وراز برخی از آنها پی برده است، قرنها پیش توسط پیامبر اسلام به بشریت ابلاغ نشد؟! بنابراین، اگر مساءله طول عمر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را در محدوده قوانین طبیعی بررسی ومطالعه کنیم، باید بگوییم، خداوند دانش دستیابی به طول عمر را به آن حضرت عنایت کرده، بگونه ای که با استفاده از عوامل طبیعی بتواند، از عمر طولانی برخوردار شود.
وجود افراد استثنایی
با چشم پوشی از بحث گذشته وقبول این فرضیه که نوع انسان عمر طبیعی ثابتی دارد که فراتر از آن نمی رود، این فرضیه را نمی توان به تمام افراد تعمیم داد؛ زیرا همیشه افرادی استثنایی وجود دارند که با ضوابط علوم طبیعی مطابقت ندارند وعلم از تفسیر وضع آنها عاجز می گردد. به عنوان مثال، در مناطق استوایی زمین، درختانی با عمر جاویدان وجود دارند یعنی مرتّب در حال ریشه زدن وجوانه زدن هستند وهیچ گاه عمرشان پایان نمی پذیرد.
در میان جانوران دریایی، حلزونهایی با عمر چند هزار سال دیده شده اند.
در حالات بوعلی سینا می نویسند که می گفت: موقعی که به مکتب می رفتم، هر چه شاگردان برای استاد می خواندند من حفظ می کردم. در ده سالگی آن قدر از علوم فراگرفتم که در بخارا از من تعجب می کردند. در سن دوازده سالگی بر مسند فتوا نشستم، در سن شانزده سالگی کتاب قانون را در علم طب تصنیف کردم.(۱۵۵)
بررسی موارد دیگری از این قبیل نشان می دهد که بی تردید امکان دارد، در میان هر نوع از موجودات، افراد استثنایی وجود داشته باشند ووضع استثنایی آنها دلیل بر غیر علمی بودن آنها نیست، زیرا همیشه طبیعت در دامن خود افراد استثنایی می پروراند واین خود، عین طبیعت است.
دراز عمرهای تاریخ از جمله افراد استثنایی هستند که بر دیگر افراد انسان پیشی گرفته اند ودر این زمینه غیر از حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)، افراد دیگری نیز بوده وهستند که از عمر طولانی برخوردار شده اند. یکی از آنها حضرت نوح (ع) است که به گفته قرآن (۱۵۶) فقط نهصد وپنجاه سال قبل از طوفان، قومش را به آیین توحید دعوت می کرد وعمر وی خیلی بیش از این بوده است.(۱۵۷)
شداد بن عاد نهصد سال عمر کرد.(۱۵۸) هبل بن عبدالله بن کنانه ششصد سال زندگی نمود.(۱۵۹) از این قبیل نمونه ها فراوان در تاریخ یافت می شود که با ملاحظه آنها هیچ گونه استبعادی در مورد طول عمر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) باقی نمی ماند.
طول عمر در قلمرو قدرت الهی
با چشم پوشی از مطالب گذشته وقبول اینکه عمر طولانی خارج از محدوده قوانین طبیعی است، در این مطلب نمی توان تردید کرد که خداوندی که محیط بر قوانین ونظام طبیعت است، می تواند خرق عادت کرده ودر موردی که اراده نماید، عمر طولانی به کسی ببخشد واز آنجا که اراده خداوند بر این تعلق گرفته که حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) زمین را از عدل وداد پر کند وتمدّن بشری را در شکل دیگری از نو آغاز نماید، به آن حضرت عمر طولانی عنایت کرده تا همچنان در پس پرده غیبت باقی بماند وپس از آماده شدن شرایط ظهور، قیام کند؛ چنان که به حضرت خضر(ع) عمر طولانی تا نفخ صور عنایت کرده است. در این زمینه اهل سنت نیز به زنده بودن حضرت خضر(ع) وعمر طولانی اش (۱۶۰) اعتراف دارند. طبق بعضی از روایات، ایشان مونس وهمنشین حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در زمان غیبتش می باشد.
حسن بن علی بن فضال می گوید: از امام رضا(ع) شنیدم که می فرمود:
حضرت خضر از آب حیات آشامیده وتا روزی که در صور دمیده شود، زنده خواهد بود، او نزد ما می آید وبه ما سلام می کند، ما صدایش را می شنویم وشخصش را نمی بینیم ودر هر محفلی (از پیروان اهل بیت علیهم السلام) که از خضر(ع) یاد شود، حضور پیدا می کند(۱۶۱) پس هر که از شما او را یاد کرد، به او سلام دهد. وی در موسم حج هر سال حضور دارد وتمام مناسک حج را به جا می آورد ودر عرفه وقوف می کند وبر دعای مؤمنان امین می گوید. بزودی خداوند او را همدم ومونس قائم ما در غیبتش قرار می دهد تا وحشت تنهایی را از او بزداید.(۱۶۲)
از قرآن کریم مورد دیگری از امکان طول عمر به اعجاز الهی استفاده می شود؛ چون در مورد حضرت یونس (ع) فرموده است:
واگر او از تسبیح کنندگان نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند.(۱۶۳)
مستفاد از آیه شریفه آن است که در آن صورت یونس وآن ماهی که او را در شکم داشت، هر دو تا روز قیامت عمر می کردند واز درازعمرانی می شدند که عمر جاودانه دارند.
با توجه به آنچه یاد شد، عمر طولانی حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از اموری است که از دیدگاه دانش بشری ممکن وقابل وقوع است وبر فرض آنکه در این مطلب تردید شود، امّا شکی وجود ندارد که خداوند می تواند به هر کس اراده نماید، عمر طولانی یا جاودانه ببخشد؛ چنان که برای اثبات نبوت پیامبرانش به دست آنها امور خارق العاده جاری می کند، همانند حضرت موسی (ع) که عصا را اژدها می کرد، یا حضرت عیسی (ع) که مردگان را زنده می نمود وپیامبر اسلام که قرآن را آورده وکسی نمی تواند مثل آن را بیاورد ونیز معجزات دیگر آن حضرت.
با توجه به دلایل قطعی وروشن در مورد طول عمر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)، منطقی نیست که به شبهات واهی وبی اساس اعتنا شده وآن دلایل قطعی کنار گذاشته شود.
راز غیبت
معلوم شد که امکان طولانی شدن عمر، وجود دارد وحضرت مهدی (عجّل الله فرجه) با عمری طولانی در پس پرده غیبت به سر می برد. اکنون این سؤال مطرح است که چرا آن حضرت ظاهر نمی شود(۱۶۴) وراز این غیبت طولانی چیست؟
فلسفه غیبت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را می توان در امور زیر خلاصه کرد:
الف - آماده نبودن جامعه جهانی برای پذیرش آن حضرت
گرچه قسمتی از شرایط ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) خارج از حوزه اختیار مردم است، امّا اجرای کلی ماءموریت آن حضرت در گرو فراهم شدن شرایط خارجی وعینی است که مردم در آن نقش تعیین کننده دارند وتا آماده شدن مردم جهان برای پذیرش حکومت جهانی به رهبری حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) همچنان غیبت ادامه داشته وظهور آن حضرت به تاءخیر خواهد افتاد، واین آمادگی، عمدتاً به بُعد فکری وفرهنگی مردم مربوط می شود.
توضیح اینکه باید سطح افکار مردم جهان چنان بالا رود که بدانند تفاوت جغرافیایی، نژادی، رنگ وزبان هیچ گونه امتیازی برای انسانها محسوب نمی شود وباید همه از حقوق یکسان وبرابر برخوردار گردند. وهمه انسانها مانند اعضای یک خانواده در کنار همدیگر زندگی کنند. به عبارت دیگر، باید مردم جهان بعد از تجربه تلخ ظلم وستم حکومتهای فاسد، این احساس را پیدا کنند که انتظار عدالت، از حکومتهای بشری بی جا وبی مورد است؛ به هر حال بشر باید از حصار مادیت رهیده ودست نیاز به سوی آسمان دراز کند واز خداوند استمداد جوید.
بدیهی است بدون آمادگی فکری مردم، اصلاحات اجتماعی امکان پذیر نیست. ازاین رو، پیامبران نیز برای پیشبرد اهدافشان نخست از تعلیم وتربیت وپرورش افراد زبده ولایق استفاده می کردند وبا ایجاد تحول فرهنگی در جامعه، راه را برای اصلاحات دیگر باز می نمودند. حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) نیز به تقدیر الهی باید به ظلم وستم در جهان پایان بخشد وعدالت را در پهنه زمین بگستراند واجرای این طرح بزرگ، بدون آمادگی فرهنگی مردم جهان امکان پذیر نیست. مردم باید بقدر کافی تلخی بی عدالتیها وضعف قوانین بشری را لمس نمایند وآن قدر چوب سرپیچی وانحراف از دین را بخورند تا بطور واقعی در طلب مصلح برآیند.
خداوند متعال فرموده:
((اِنَّ اللّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یغَیرُوا ما بِاءَنْفُسِهِمْ))(۱۶۵)
خداوند وضع هیچ قومی را تغییر نمی دهد تا اینکه آنان خود را تغییر دهند.
خواجه طوسی در این باره فرموده:
((وُجُودُهُ لُطْفٌ وتَصَرُّفُهُ لُطْفٌ اخَرٌ وعَدَمُهُ مِنّا))(۱۶۶)
وجود امام، لطف خداوند است وتصرف او (بودنش در میان مردم وتدبیر امور ایشان) لطف دیگری است ونبودن آشکار او (در میان ما) از ناحیه خود ماست.
ابو حمزه ثمالی می گوید: از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود:
ای ثابت (اسم ابی حمزه) خداوند وقت این کار (استقرار فرمانروایی اهل بیت) را در سال ۹۰ هجری قرار داده بود، هنگامی که حسین (ع) کشته شد، غضب خداوند (بر بندگانش) شدت گرفت وآن کار را تا سال ۱۴۰ به تاءخیر انداخت. ما شما را از این راز آگاه کردیم وشما آن را کتمان نکرده ودر میان مردم افشا نمودید، از این رو خداوند برای آن کار (استقرار حکومت اهل بیت) وقتی نزد ما معین ومشخص نکرده است. خداوند آنچه را بخواهد محو می کند واثبات می نماید و((ام الکتاب)) نزد اوست.(۱۶۷)
از این روایت استفاده می شود که حتی شیعیان نیز در ایجاد وطولانی شدن غیبت ولی عصر(عجّل الله فرجه) نقش دارند، زیرا با افشای رازِ اهل بیت، موجب شدند که خداوند وقتی را برای ظهور تعیین نکند.
ب - بیم از کشته شدن
هر یک از رهبران الهی اعم از انبیا وجانشینان آنها همواره از سوی دشمنان کینه توزمورد تهدید قرار می گرفتند که به صورتهای آزار، شکنجه، به زندان افکندن، تبعید کردن وکشتن عملی می شد. نیاکان حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) هر کدام به نحوی متحمل این آزارها شده بودند. با توجه به این مطلب، برای آن حضرت سه راه بیشتر وجود ندارد:
۱ - حضور در میان مردم وصبر کردن تا هنگامی که شرایط قیام فراهم شود که در این صورت کشته شدن حضرت مانند اجداد بزرگوارش به دست دشمنان بسیار محتمل خواهد بود.
۲ - ظهور وقیام قبل از فراهم شدن شرایط وآمادگیهای لازم که در این صورت بی تردید بدون دستیابی به نتیجه کشته خواهد شد.
۳ - غیبت وعدم ظهور تا روزی که مصلحت ظهور فراهم شده وآن حضرت بتواند بر ستمکاران چیره گردد.
زراره می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
برای قائم قبل از قیامش غیبتی خواهد بود. عرض کردم: چرا؟ فرمود: زیرا می ترسد واشاره به شکمش کرد.
زراره می گوید: مقصود حضرت کشته شدن بود.(۱۶۸)
باید توجه داشت که هر چند شهادت آرزوی اولیای خداست اما حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) جانشین ندارد وامام دیگری بعد از او نخواهد بود. بنابراین لازم است تا قبل از فراهم شدن شرایط ظهور، همچنان در پرده غیبت به سر برد.
ج - آزمایش مردم
یکی از اسرار غیبت که در روایات به آن اشاره شده، مساءله آزمایش مردم در غیبت ولی خداست؛ زیرا گردن نهادن به اطاعت یک امام ظاهر وآشکار، ممکن است از روی ترس یا طمع باشد، امّا ایمان به اطاعت از امام غایب از این عیبها به دور است.(۱۶۹)
در درسهای پیش گذشت که امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) مساءله ای است که به دست پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) در جدول عقاید ومعارف اسلامی قرار گرفته است ومسلمانان باید به امامت آن حضرت وظهورش ایمان داشته ودر انتظار ظهورش باشند. طولانی شدن غیبت موجب می شود که افکار وعقاید باطنی افراد بروز کرده ومشخص گردد که چه کسانی به وعده های پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) ایمان دارند وهمچنان بر اعتقاد به امامت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) استوار می مانند وآزمایش یکی از اهداف آفرینش انسان است.
در قرآن چنین می خوانیم:
او خداوندی است که مرگ وزندگی را آفرید تا بیازماید که کدامین از شما عمل نیکوتری دارد.(۱۷۰)
منصور می گوید: امام صادق (ع) فرمود:
ای منصور، این امر (گشایش به واسطه ظهور آخرین حجت الهی) به سویتان نخواهد آمد، مگر بعد از اینکه مردم ماءیوس می گردند. همچنین سوگند به خدا، (این امر نخواهد بود) مگر اینکه از همدیگر جدا شده وآزمایش شوید (صفوف حق وباطل مشخص گردد)....(۱۷۱)
زید شحام از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود:
حضرت صالح (ع) مدتی از میان قومش (۱۷۲) پنهان شد... سپس به سوی آنها آمد، در حالی که به سه دسته تقسیم می شدند: دسته ای که او را انکار کردند وبه او معتقد نگشتند، گروهی که به او شک داشتند وعده ای که بر ایمان به صالح وفادار باقی ماندند. حضرت صالح (ع) ابتدا به سوی گروه دوم رفت وبه آنان گفت: من صالح هستم. آنان او را تکذیب کردند واز خود راندند وگفتند: خداوند از تو بیزار باشد، همانا صالح به شکل تو نبود.(۱۷۳) سپس به سوی دسته اول رفت. آنان نیز او را نپذیرفتند وبه شدت وی را رد کردند. بعد به طرف گروه مؤمن رفت وفرمود: من صالح هستم. آنان گفتند: به ما خبری بده که توسط آن یقین کنیم تو همان صالح هستی (وتغییر قیافه ات مهم نیست)؛ زیرا تردیدی نداریم که خداوند انسان را به هر شکلی که بخواهد درمی آورد... صالح به آنان گفت: من همان صالحی هستم که ناقه را برایتان آورد. آنان گفتند: راست گفتی، حال ناقه صالح چه نشانه ای داشت؟ او پاسخ داد: یک نوبت آشامیدن آب مال شما ویک نوبت هم مخصوص ناقه بود. آنان گفتند: به خداوند وبه آنچه تو آوردی ایمان داریم....
سپس حضرت صادق (ع) فرمود:
همانا قائم (عجّل الله فرجه) مانند صالح خواهد بود (که غیبتش موجب می شود عده ای از پیروانش در او به شک وتردید افتند وعده ای نیز انکارش نمایند وهمه آنان نمی توانند از آزمایش غیبت، موفق بیرون آیند.)(۱۷۴)
مشخص شدن راز واقعی غیبت پس از ظهور
تا اینجا بعضی از رموز غیبت را ذکر کردیم وممکن است غیبت طولانی آن حضرت رازها وحکمتهای بیشتری داشته باشد که ما از آنها آگاهی نداریم ودر روایات به این مطلب اشاره شده است.
عبدالله بن فضل می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
بناچار صاحب این امر دارای غیبتی خواهد بود که تبهکاران در آن به شک وتردید می افتند. عرض کردم: فدایت شوم چرا؟ فرمود: به خاطر امری که اجازه بیانش را (بطور تفصیل) نداریم. عرض کردم: حکمت غیبتش چیست؟ فرمود: (اجمالش این است که) راز غیبت مهدی (عجّل الله فرجه) همان راز غیبت حجتهای پیش از اوست وحکمت (واقعی) غیبت بعد از ظهور آشکار می گردد، چنان که راز کارهایی که خضر(ع) انجام داد، کشتی را سوراخ کرد، پسربچه ای را کشت ودیواری را بنا کرد، بعد از جدایی او از موسی (ع) روشن گردید. (وموسی (ع) قبل از جدایی، راز آنها را نمی دانست واز آن رو به خضر(ع) نیز اعتراض نمود). ای پسر فضل، این امر (غیبت مهدی (عجّل الله فرجه)) کار خداوند، از اسرار او واز امور غیبیه الهی است وچون می دانیم خداوند حکیم است باید تصدیق کنیم که کارهای او (از جمله در غیبت نگه داشتن ولی خودش) همه دارای حکمت وراز است، گر چه برای ما آشکار نباشد.(۱۷۵)
نتیجه اینکه عدم آمادگی جامعه جهانی برای پذیرش یک حکومت واحد به رهبری حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) موجب شده که غیبت آن حضرت به طول انجامد وچنانچه آن حضرت قبل از آمادگی عمومی ظهور کند در صورت عدم قیام محتملاً ودر فرض قیام بدون شک به دست تبهکاران کشته خواهد شد. یکی دیگر از اسرار غیبت، آزمایش مردم است هر چند راز واقعی آن بعد از ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) آشکار می گردد.
آثار وجود حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در زمان غیبت
سؤال دیگر در مورد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) این است که وجود یک رهبر در صورتی مفید است که با پیروانش تماس مداوم داشته باشد، در صورتی که زندگی آن حضرت در دوران غیبت یک زندگی خصوصی است، نه یک زندگی اجتماعی به عنوان امام وپیشوا؛ بنابراین اثر وجودی این ذخیره الهی برای مردم چیست وامت اسلامی در زمان غیبت از وجود ایشان چه بهره ای می برند؟
این سؤال در عصر حاضر وتنهابرای ما مطرح نشده، بلکه از روایات بر می آید که قبل از تولد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) هنگامی که پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) وامامان (ع) در مورد غیبت ایشان سخن می گفتند، با این سؤال رو به رو بودند؛ به عنوان نمونه:
جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) سؤال کرد: آیا شیعیان از وجود امام در غیبتش بهره مند می شوند؟ آن حضرت فرمود:
آری سوگند به خدایی که مرا به پیامبری برانگیخته، مردم زمان غیبتش از او بهره مند گشته وبه نور ولایت ورهبری اش راهنمایی می شوند، همان گونه که از خورشید هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره مند می گردند.(۱۷۶)
خورشید دو نوع نورافشانی می کند: مستقیم وغیر مستقیم. در نورافشانی مستقیم وآشکار، اشعه آفتاب بخوبی دیده می شود، اما در تابش غیر مستقیم، ابرها همانند یک شیشه مات، نور خورشید را گرفته وپخش می کنند.
نور آفتاب مهمترین نقش را در حیات موجودات زنده ایفا می کند؛ رشد ونمو موجودات، تغذیه وتولید مثل آنها، حس وحرکت وجنبش، زنده شدن زمینهای مرده و... همه وهمه بطور مستقیم یا غیر مستقیم به نور آفتاب بستگی دارد وبدون آن همه به خاموشی خواهند گرایید واین برکات وآثار حیات بخش، مخصوص زمانی نیست که نور بطور مستقیم می تابد، بلکه بسیاری از این آثار در نورِ ماتِ خورشید نیز وجود دارد وتنها قسمتی از آن آثار که نیاز به تابش مستقیم دارد، موجود نیست.
خورشید وجود امام مهدی (عجّل الله فرجه) در زمان غیبت، دارای آثار گوناگونی است که علی رغم تعطیل بودن رهبری ظاهری اش، فلسفه وجودی او را آشکار می سازد. بعضی از آن آثار عبارتند از:
الف - وساطت فیض
اراده خداوند بر این تعلق گرفته که آنچه از ذات مقدسش به موجودات افاضه می شود، از طریق اسباب ومجاری مشخص صورت گیرد وهمه امور از راه علت وسبب خود به جریان افتند. فیوضات الهی بر دو قسم است:
فیوضات تکوینی: تمام هستی وسراسر کاینات از کوچکترین موجودات تا کهکشانهای بزرگ وعوالم دیگر، همه فعل خدا وصادر شده از اراده اوست. فیوضات تکوینی خداوند با واسطه به موجودات می رسد وآن واسطه وجود ((ولی الله)) (پیامبر یا وصی معصوم او) است. وجود ((ولی الله)) دارای چنین مرکزیتی در عالم هستی است که معبر پیدایش وادامه هستی وتسلسل آفرینش است وخود او نخستین فیض (۱۷۷) الهی است که سبب سایر افاضه ها وانعامهای خداوند است؛ بنابراین، جهان به وجود ((ولی الله)) برقرار است.
امام هادی (ع) به پیروانش تعلیم می دهد که بگویند:
((وبِکمْ ینَزِّلُ الْغَیثَ وبِکمْ یمْسِک السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الاَرْضِ اِلاّ بِإِذْنِهِ))(۱۷۸)
وبه واسطه شماست که خداوند باران را نازل می کند واز فرود آمدن آسمان به زمین جلوگیری می نماید مگر اینکه خود بخواهد.
ابی حمزه می گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: آیا زمین بدون امام ماندگار است؟ فرمود:
اگر زمین بدون امام باشد، اهلش را فرو می برد.(۱۷۹)
جریان شب قدر ونزول فرشتگان بر امام وتقدیر امور، در جهت همین تاءثیر تکوینی امام در جهان خلقت است ونشان می دهد که فیوضات الهی وسرنوشتها بطور اجمال بر امام (ع) عرضه می شود واز طریق اراده آن حضرت بطور تفصیل تحقق می یابد.
امام باقر(ع) در این باره می فرماید:
ای گروه شیعه، به سوره ((انّا اءنزلناه)) (بر وجود امام وجانشین پیامبر) احتجاج کنید که پیروز می شوید. سوگند به خدا، این سوره حجت خدا بر بندگانش بعد از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) است.(۱۸۰)
همو فرمود:
اراده حتمی خدا بر این تعلق گرفته که در هر سال شبی باشد که فرشتگان برای تنظیم وتفسیر امور فرود آیند... وخداوند بزرگتر از این است که روح وفرشتگان را بر کافر وفاسقی (رهبران وخلفای جور) نازل کند، (پس آنان بر قلب امام معصومی فرود می آیند.)(۱۸۱)
بنابر مضمون این سوره، شب قدر، هر سال وجود دارد، پس صاحب شب قدر نیز باید همیشه وجود داشته باشد، چرا که تداوم تقدیر در امرآفرینش، سنت تغییر ناپذیر الهی است وآن مستلزم تداوم مُجری تقدیر یعنی وجود مقدس حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) است.
از دیگر فیوضات تکوینی امام عصر(عجّل الله فرجه)، نفوذ روحانی او در دلهای مستعد است که موجب می شود آنان کشش وجذبه خاصی نسبت به ولایت ((ولی الله)) پیدا کنند وتحت تاءثیر هدایت باطنی آن حضرت قرار گرفته، در صراط مستقیم الهی ثابت قدم بمانند.
فیوضات تشریعی: امر هدایت وتشریع، خود فیضی بزرگ بوده، نیازمند واسطه ای قابل است که آن را دریافت کند وبه مردم برساند. این گونه نیست که هر نفسی مستعدِ قبول وحی وعلوم الهی باشد. واسطه فیض تشریعی در مصداق خارجی، پیامبر یا امام است که هم اکنون منحصر به وجود مقدس حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) است. نفس پاک ومعصوم ایشان، حامل علوم پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) است وبا ظهورش به تعلیم وتربیت وارشاد مردم خواهد پرداخت ونفوس بشری را به کمال خواهد رسانید. در حال حاضر به خاطر آماده نبودن شرایط ظهور، مردم جهان از فیض تشریعی حضرتش محرومند؛ هر چند در مواردی ممکن است جاهلی را ارشاد کند وافرادی را به صلاح ودرستی راهنمایی نماید، امّا این مطلب عمومی نیست.
نتیجه اینکه می توان گفت: حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در شاءن هدایت تشریعی که شاءنی از شؤون امامت است، غایب وپنهان است، اما در دیگر شؤون امامتش، در جهان، حاضر، ناظر، فعال ونافذ است واگر او از تمام شؤون امامتش بر کنار باشد، جهان هستی اهلش را فرو خواهد برد؛ چرا که تا ((ولی خدا)) هست، جهان هست؛ چنان که تا جهان هست، حجت خدا نیز هست.
ب - امید بخشی
در میدانهای نبرد همت سربازان بویژه فرماندهان، این است که پرچم در برابر حملات دشمن همچنان در اهتزاز باشد؛ چرا که برقرار بودن پرچم، مایه دلگرمی سربازان وتلاش وکوشش مستمر آنهاست. همچنین وجود فرمانده لشکر در مقر فرماندهی - هر چند در ظاهر خاموش وساکت باشد - خونِ گرم وپر حرارتی را در عروق سربازان به حرکت در می آورد وآنها را به تلاش بیشتر وامی دارد، امّا هرگاه خبر قتل فرمانده در میان سپاه پخش شود، ممکن است یک لشکر بزرگ در اندک زمانی متلاشی گردد.
شیعه طبق عقیده ای که به وجود امام زنده وغایب دارد، خود را تنها نمی داند وهمواره انتظار ظهور آن سفر کرده را می کشد. اثر روانی این طرز فکر در زنده نگه داشتن امید در دلها ووادار ساختن افراد به خودسازی وآمادگی برای انقلاب جهانی او، بخوبی قابل درک است، بویژه اینکه، امام (ع) در دوران غیبت بطور مداوم مراقب حال شیعیان وپیروان خویش است وطبق الهام الهی از اعمال آنها آگاه می گردد.(۱۸۲) این فکر سبب می شود که همه معتقدان به آن حضرت در یک مراقبت دائمی فرو روند وهنگام ورود در هر کاری توجه به آن نظارت عالی داشته باشند. اثر تربیتی این طرز فکر نیز قابل انکار نیست.
توسل به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) والطاف ویژه
توسل به بندگان خاص خداوند یکی از وسائل تقرب به درگاه خداست. در این میان توسل به حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به عنوان مقرّبترین بنده خدا در روی زمین، می تواند مشکلات متوسلین را برطرف کند.
افراد زیادی در گذشته وحال بوده وهستند که این امر را تجربه کرده اند وبه خواسته های خود رسیده گرفتاریشان رفع شده است. چه انسانهایی که با سوز وگداز به ساحت مقدس آن امام همام متوسل گردیده واز الطاف حضرتش بهره مند شده اند.(۱۸۳) واین خود از دلایل تجربی وجود حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) در پشت پرده غیبت وفایده رسانی اش به مردم است. اگر ما در حجاب گناه خود زندانی واز الطاف ویژه آن حضرت محروم هستیم، دلیل بر نبودن آن نیست. ما می توانیم به عنوان یک منتظر واقعی امام زمان (عجّل الله فرجه) با توسل به ساحت مقدسش، از عنایات ایشان بهره مند گردیم واز انوار تابناک خورشید وجودش، راه خود را در تاریکیها بیابیم.
نباید انتظار داشت که آفتاب برای نورافشانی مستقیم از پشت ابرها پایین بیاید، بلکه ما باید همچون مسافران هواپیما بر فراز ابرها قرار گیریم واز شعاع حیات بخش آفتاب بهره مستقیم گیریم.(۱۸۴)
در انتظار حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
پیش از این گفته شد که اندیشه پیروزی نهایی حق بر باطل وغلبه قطعی صالحان وپرهیزکاران وکوتاه شدن دست ستمکاران وجباران از اجتماعات بشری، ریشه قرآنی دارد(۱۸۵) که در روایات اسلامی از آن به ((انتظار فرج)) تعبیر شده است. اصل انتظار فرج از یک اصل کلی قرآنی دیگر استنتاج می شود وآن ((حرمت یاءس از رَوْح الله))(۱۸۶) است. افراد با ایمان در هیچ شرایطی تسلیم یاءس وناامیدی نمی شوند، لیکن این انتظار فرج وامیدواری به رحمت خدا، در مورد یک عنایت عمومی برای همه بشر است، نه شخصی یا گروهی؛ بعلاوه این انتظار با نویدهای خاص ومشخصی تواءم است وظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) که مظهر رحمت خداوندی است، یک حادثه قطعی در آینده تاریخ است.
این اندیشه مشتمل بر عنصر خوش بینی نسبت به آینده وطرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است.
انتظار سازنده ومخرب
اکنون باید ماهیت ومفهوم انتظار فرج وپیامدهای آن را بررسی کرد وانتظار سازنده ومثبت را از انتظار ویرانگر ومنفی، باز شناخت.
گروهی این گونه فکر می کنند که اگر ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) جز با پر شدن زمین از ظلم وفساد واقع نخواهد شد، بنابراین دست زدن به هر گونه اصلاحات اجتماعی کمک به تاءخیر ظهور است وبرای تسریع آن لازم است از اقدامات اصلاحی خودداری کرده، انجام آن را برعهده حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) گذاشت. بنابراین دیدگاه، مفهوم انتظار دست روی دست گذاشتن به دور از هر گونه مسؤولیت پذیری اجتماعی وانجام وظیفه است.
روشن است که این برداشت منفی از انتظار، با تعالیم عمومی اسلام، بخصوص وظایف منتظران در زمان غیبت، منافات دارد. انتظار فرج که از عبادات وبلکه برترین آنها شمرده شده، نمی تواند یک چنین بار منفی داشته باشد.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرموده است:
((اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ))(۱۸۷)
برترین اعمال امّتم انتظار فرج (حضرت مهدی) از سوی خداوند بزرگ است.
حدیث بالا بیانگر این است که انتظار فرج از سنخ عمل است، نه دست روی دست گذاشتن وسکوت. بنابراین، لازمه انتظار، حالت آماده باش داشتن وتهیه مقدمات آن ظهور بزرگ است.
دوران دولت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به تعبیر قرآن، دوران حکومت ((بندگان صالح))(۱۸۸) است، یعنی آنان که صالحند وارث زمین می شوند. آیا انتظار این دوران، بدون به وجود آمدن بندگان صالح وشایسته، درست است یا انتظاری است کاذب؟! پس باید نخست در زمره بندگان صالح درآییم، آنگاه طالب نویدی که به آنان داده اند، باشیم. پس خلقی که در انتظار ظهور مصلح به سر می برد، باید خود صالح باشد.
به بیان دیگر، چگونگی انتظار همواره متناسب با هدفی است که در انتظار وقوع آن هستیم:
- انتظار آمدن یک مسافر عادی از سفر
- انتظار بازگشت یک دوست بسیار عزیز
- انتظار فرارسیدن فصل چیدن میوه از درخت وبرداشت محصول.
- ارتشی که هر لحظه در انتظار آمدن فرمانده وفرمان او برای جهاد آزادی بخش به سر می برند و....
هر یک از این انتظارها آمیخته با نوعی آمادگی است. به عنوان مثال، انتظار آمدن یک مسافر عزیز از راه دور به این است که خود را برای استقبال از او آماده کنیم وبرای پذیرایی از وی وسائل وامکانات لازم را تهیه کرده باشیم.
انتظار یک مصلح جهانی نیز به معنی آماده باش کامل فکری وعملی برای پیشبرد اهداف اوست. به عبارت دیگر، در دوران انتظار یعنی پیش از ظهور، باید آن گونه باشیم که اگر امام ظهور نمود از ما انتظار می رود که آن گونه باشیم.
پاداش منتظران
منتظران راستین در روایات، ستوده شده ومورد تمجید قرار گرفته اند که با بررسی آن روایات، بهتر به مفهوم درست انتظار پی می بریم.
کسی به امام صادق (ع) عرض کرد: درباره کسی که انتظار ظهور حکومت حق را می کشد وبا این حال از دنیا می رود چه می گویید؟ امام فرمود:
او همانند کسی است که در خیمه ((قائم))(عجّل الله فرجه) (ستاد ارتش او) با او باشد. سپس کمی سکوت کرد وفرمود: بلکه مانند کسی است که همراه پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) بوده است.(۱۸۹)
این مضمون با تعبیرات دیگری نیز نقل شده است:
او مثل کسی است که در محضر پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) شهید شده است.(۱۹۰)
او به منزله کسی است که پیش روی پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) جهاد کند.(۱۹۱)
همانند کسی است که خونش در راه خدا ریخته باشد.(۱۹۲)
امام صادق (ع) در روایت دیگری فرمود:
... کسی که دوست دارد از یاران ((قائم))(عجّل الله فرجه) باشد، پس منتظر بماند وبه پرهیزکاری وروشهای نیک خو بگیرد؛ اگر او بمیرد وبعد از او ((قائم))(عجّل الله فرجه) قیام کند، برای او پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درک کرده باشد؛ بنابراین (در عمل به دین) جدیت وتلاش کنید؛ وای گروهی که مورد عنایت ورحمت خدا هستید (پاداش الهی) گوارایتان باد، منتظر بمانید.(۱۹۳)
عبارات یاد شده، روشنگر این واقعیت است که یک نوع رابطه وتشابه، میان مساءله انتظار وجهاد وجود دارد وانتظارِ چنین انقلابی، همیشه با جهادی وسیع ودامنه دار همراه است.
وظایف منتظران در زمان غیبت
منتظران راستین آن حضرت علاوه بر انجام دستورات عمومی اسلام، باید تکالیف خاصی را در مورد حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) مراعات نمایند که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
۱ - شناخت درست از امامت وصفات آن حضرت، زیرا اعتقاد به امامت ایشان از ارکان اعتقادی دین اسلام است که مرگ بدون آن از نوع مرگ ضلالت وجاهلیت است.
۲ - دعا برای سلامتی آن حضرت بگونه ای که ائمه (ع) تعلیم داده اند.(۱۹۴)
۳ - صدقه دادن برای سلامتی ایشان، همان گونه که وقتی یکی از عزیزان ما در سفر است، صدقه می دهیم تا سالم برگردد. این صدقه نوعی ابراز مودّت به آن حضرت است که همه اُمت بدان ماءمورند.(۱۹۵)
۴ - اندوهناک بودن در فراق آن حضرت، از این رو، سزاوار است دعای ندبه در هر صبح جمعه خوانده شود، وآن دعا ناله عاشقی است که در فراق آن حضرت اشک می ریزد، همان گونه که امام صادق (ع) در فراقش اشک ریخت.
سدیر صیرفی می گوید: من ومفضل وابوبصیر واءبان بر امام صادق (ع) وارد شدیم، دیدیم روی خاک نشسته ومانند زن جوانمرده گریه می کند وحزن واندوه از چهره اش نمایان است، در حالی که می فرماید:
آقای من غیبت تو خوابم را ربوده، بسترم را بر من تنگ کرده وآرامش قلبی ام را گرفته است. ای آقای من، غیبتت مصیبتم را ابدی کرده، پس احساس نمی کنم اشکی را که از چشمم بیرون می آید وناله ای که از سینه ام برمی خیزد. از مصائب گذشته آرام می گیرم، امّا حوادث آینده (در مورد غیبت تو) جای آنها را می گیرند.
سدیر می گوید: با دیدن این منظره عقل از سر ما پرید وگمان کردیم، حادثه ای برای آن حضرت پیش آمده است. عرض کردیم: ای پسر بهترین آفریدگان، خداوند چشمانتان را نگریاند، چه حادثه ای پیش آمده که اشک شما روان است؟ در این هنگام آن حضرت نفس عمیقی کشید وفرمود:
((امروز صبح در کتاب جفر نگاه می کردم، کتابی که شامل بر حوادث گذشته وآینده تا روز قیامت است وخداوند آن را به محمد(صلّی الله علیه وآله وسلم) وامامان بعد از او اختصاص داده است. در آنجا به اخبار قائم (عجّل الله فرجه) برخوردم ودر مورد غیبت وطول عمر او وآزمایش مؤمنان در فکر فرو رفتم که چگونه طول غیبتش موجب شک وتردید آنان وارتداد عده زیادی می شود، ازاین رو غم واندوه بر من غلبه کرد ومتاءثر شدم....(۱۹۶)
۵ - انجام طواف وحج مستحبی به نیابت از ایشان.
موسی بن قاسم می گوید: به امام جواد(ع) عرض کردم: می خواهم به نیابت از طرف شما وپدرتان طواف کنم، اما به من می گویند نباید به نیابت از طرف اوصیا طواف کرد. آن حضرت در پاسخ فرمود:
نه این چنین نیست، هر چه برایت امکان دارد طواف کن.(۱۹۷)
۶ - توسل واستغاثه به آن حضرت، چرا که او فریادرس بیچارگان ودرماندگان است وچه بسیار مشکلات ونیازهایی که بر اثر استغاثه به آن حضرت رفع شده است.(۱۹۸)
۷ - هنگامی که نام آن حضرت برده می شود، همه برای تعظیم وتکریمش به پا خیزند، چنان که روایت شده که حضرت رضا(ع) در مجلسی در خراسان وقتی نام ((قائم))(عجّل الله فرجه) برده شد، ایستاد ودست بر سرش نهاد وفرمود:
((اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُ))(۱۹۹)
۸ - آشنا کردن مردم با امامت آن حضرت وراهنمایی آنان به لزوم پیروی از ایشان که نوعی ((تواصی به حق)) است.(۲۰۰)
۹ - بزرگداشت وتجلیل از مقام افرادی که از نظر نَسَبی یا کاری، منسوب به آن حضرت هستند، از قبیل سادات، علما وصالحان.
۱۰ - برای ثبات عقیده وایمان خود به خواندن دعای زیر مداومت نماید.
زراره می گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت شوم، اگر زمان غیبت را درک نمودم، چه کار کنم؟ آن حضرت فرمود:
ای زراره، اگر آن زمان را درک کردی، این دعا را بخوان:
((اَللّهمَّ عرِّفنی نفسک فاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَک لَمْ اَعْرِفْ نَبِیک، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسولَک فاِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَک لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَک، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَک فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دینی))(۲۰۱)
خداوندا، خودت را به من بشناسان، زیرا اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. پروردگارا، فرستاده ات را به من بشناسان، چون اگر او را به من معرفی نکنی، حجت تو را نخواهم شناخت. بار الها، حجت (امام وقت) خود را به من معرفی کن، چرا که اگر او را به من نشناسانی، در دینم گمراه خواهم شد.
شرایط وعلائم ظهور
برای ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) علائم ونشانه هایی قرار داده شده تا حق طلبان با تحقق هر یک از آنها، مژده نزدیکی ظهورش را دریافت کنند ونیز حجتی برای عموم باشد تا مبادا فریب مدّعیان دروغین مهدویت را خورده، گمراه شوند واین جدای از ویژگیهای جسمی ونَسَبی حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) است که در درسهای گذشته یادآور شدیم.
وباید توجه داشت که بیشتر شرایط وعلائم ظهور،(۲۰۲) اموری هستند که پیدایش هر یک از آنها بیانگر آن است که ظهور تا اندازه ای نزدیک شده است، اما دلیل آن نخواهد بود که بعد از وقوع آنها، بلافاصله حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ظهور می کند؛ البته در مورد بعضی از علائم تصریح شده که مقارن ظهور واقع می شوند.
علائم حتمی وغیر حتمی
از روایات اهل بیت (ع) استفاده می شود که بعضی از علائم ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) حتمی وبعضی غیر حتمی است.
علائم حتمی حوادثی هستند که بطور حتم قبل از ظهور واقع می شوند ومشروط به شرط یا قیدی نیستند.
علائم غیر حتمی اموری هستندکه مشروط به شرط یا شرایطی هستند که اگر آنها تحقق یابند، ((مشروط)) نیز واقع خواهد شد ومصلحت بوده که بطور اجمال از علائم ظهور شمرده شوند.
معلی بن خنیس می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
بعضی از امور (ی که از علائم ظهورند) حتمی وبعضی غیر حتمی است از جمله امور حتمی خروج سفیانی در ماه رجب است.(۲۰۳)
تقسیم شدن علائم ظهور به حتمی وغیر حتمی، بخوبی از این روایت استفاده می شود.
علائم حتمی:
روایات زیادی دلالت دارند که علائم حتمی پنج تاست.
عمرو بن حنظله می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم، فرمود:
قبل از قیام قائم (عجّل الله فرجه) پنج علامت حتمی واقع خواهد شد: (خروج) یمانی وسفیانی،(شنیده شدن) ندای آسمانی، کشته شدن ((نفس زکیه)) وفرو رفتن (لشکری) در صحرا (بین مدینه ومکه).(۲۰۴)
خروج سفیانی: در روایات آمده که سفیانی از نسل ابوسفیان ونامش عثمان بن عنبسه است، پنج شهر شام - دمشق، حمص، فلسطین، اردن وقنسرین - را به تصرف خود درمی آورد.(۲۰۵)
امام صادق (ع) فرمود:
ما وخاندان ابوسفیان دو اهل بیتی هستیم که در مورد خداوند با همدیگر دشمنی کردیم، ما گفتیم خداوند راست می فرماید وآنان گفتند دروغ می گوید. ابوسفیان با پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم)، معاویه با علی (ع) ویزید بن معاویه با حسین (ع) جنگیدند وسفیانی با قائم (عجّل الله فرجه) می جنگد.(۲۰۶)
خروج یمانی: او شخصی از اهل یمن است که از دوستان اهل بیت (ع) است وبرای یاری آنان قیام می کند.(۲۰۷)
صیحه آسمانی: منظور از صیحه، ندایی آسمانی است که نام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را می برد وهمه ساکنان زمین، آن را به زبان خودشان، می شنوند.
زراره می گوید: امام صادق (ع) فرمود:
کسی نام قائم (عجّل الله فرجه) را (در جهان) می برد. عرض کردم: آیا این صدا را افراد خاصی می شنوند یا همگانی است؟ فرمود: این صداعمومی است وهر کس به زبان خودش آن را می شنود....(۲۰۸)
فرو رفتن لشکر سفیانی در صحرا: حضرت علی (ع) در این زمینه فرمود:
نزدیک زمان قیام مهدی (عجّل الله فرجه) سفیانی خارج می شود ونُه ماه به اندازه دوران حاملگی زن فرمانروایی می کند. لشکر او به سوی مدینه می آید تا اینکه وقتی به صحرا رسید، خداوند آن را در زمین فرو می برد.(۲۰۹)
باید توجه داشت که سفیانی لشکر خودش را برای جنگ با حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به سوی مدینه گسیل می دارد؛ ناگهان متوجه می شود که آن حضرت به سوی مکه روانه شده است؛ لشکر او به دنبال آن حضرت راهی مکه می شود، اما در بین راه به امر الهی در زمین فرو می رود.(۲۱۰)
کشته شدن ((نفس زکیه)): امام باقر(ع) فرمود:
قائم (عجّل الله فرجه) به یارانش می گوید: ای اصحاب من، اهل مکه مرا نمی خواهند، اما من کسی را به سوی آنان خواهم فرستاد تا حجت را بر آنان تمام کنم. پس مردی از یاران خود را فرا خوانده وبه او می گوید: به سوی مکه رفته واعلام کن ای اهالی مکه، من فرستاده مهدی (عجّل الله فرجه) به سوی شما هستم. واو خطاب به اهل مکه چنین اظهار می دارد: ما اهل بیت رحمت ومعدن رسالت وخلافتیم، ما ذریه محمد واز نسل پیامبرانیم، از هنگامی که پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) از دنیا رفته، ما مورد ظلم وستم قرار گرفته ایم، از شما یاری می طلبم مرا یاری کنید. اما اهل مکه او را در بین رکن (حجرالاسود) ومقام (ابراهیم (ع)) سر می برند واو دارای نفسی پاک است. (زیرا بدون هیچ گناهی کشته می شود).(۲۱۱)
امام صادق (ع) فرمود:
بین قیام قائم آل محمد(ع) وبین کشته شدن ((نفس زکیه)) پانزده شب بیشتر فاصله نمی افتد.(۲۱۲)
در بعضی از روایات امور دیگری از علائم حتمی شمرده شده است:
عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود:
... ودستی که از طرف آسمان آشکار می شود، از جمله امور حتمی است.(۲۱۳)
ثمالی از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود:
... واختلاف وانقراض فرزندان عباس از امور حتمی است....(۲۱۴)
خروج دجال: نزال بن سبره می گوید: صعصعة بن صوحان از حضرت علی (ع) سؤال کرد: دجال کی خروج می کند؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:
... سوگند به خدا کسی که از او سؤال کردی (در این زمینه) داناتر از سؤال کننده نیست ولی (خروج دجال) علائمی دارد که پشت سر هم ظاهر می شوند اگر بخواهی ازآنها خبردهم....(۲۱۵)
در منابع اهل سنت نیز ذکر شده که دجال خروج می کند وعیسی بن مریم (ع) او را می کشد.(۲۱۶)
علائم غیر حتمی
امور وحوادث زیادی به عنوان علائم ظهور در روایات مطرح شده بدون این که به حتمی بودن آنها تصریح شود که به بعضی از آنها اشاره می شود:
گرفتن خورشید وماه در ماه رمضان: عبید بن خلیل می گوید: امام باقر(ع) فرمود:
دو چیز قبل از قیام قائم (ع) خواهد بود که از زمان آدم تا آن روز نبوده است: گرفتگی خورشید در وسط ماه رمضان وماه در آخرش.(۲۱۷)
خرابی دیوار مسجد کوفه: از امام حسین (ع) نقل شده که فرمود:
هنگامی که دیوار مسجد کوفه از طرف خانه عبدالله بن مسعود خراب شد، سلطنت ستمکاران پایان می پذیرد ومهدی (عجّل الله فرجه) خروج می کند.(۲۱۸)
هلاکت بسیاری از مردم: از حضرت علی (ع) نقل شده که فرمود:
مهدی خروج نمی کند مگر اینکه ۱۳ مردم کشته شوند، ۱۳ بمیرند و۱۳ باقی بمانند.(۲۱۹)
ممکن است در اثر جنگهای جهانی ووقوع زلزله ها یا حوادث دیگری بیشتر مردم از بین بروند.
ظهور علم ودانش در قم: از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود:
بزودی کوفه از مؤمنان خالی می شود وعلم ودانش از آن فروکش می کند، آن گونه که مار در لانه اش فرو می رود. سپس علم ودانش در شهری که قم نامیده می شود، آشکار می گردد وآن شهر منبع علم ودانش خواهد شد، بگونه ای که همه حتی زنان پشت پرده از دین آگاه می گردند واین امور نزدیک ظهور قائم ما خواهد بود....(۲۲۰)
فراگیر شدن ظلم وفساد در جامعه: روایات زیادی بیانگر آن است (۲۲۱) که قبل از ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) جهان از ظلم وفساد پر می گردد، ولی باید توجه داشت که در عینِ حال، جناح حق وعدل از بین نمی رود وجامعه مؤمنان گرچه به صورت اقلیت باقی خواهد بود وقیام مهدی (عجّل الله فرجه) نیز برای یاری این گروه است که مستحق یاری هستند.(۲۲۲)
بخشی از علائم ذکر شده واقع گردیده ودر مورد بعض دیگر باید در انتظار وقوعش بود.
توجه به مطالب یاد شده ما را به این نتیجه می رساند که در روایات، فقط علائم ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بیان شده، ووقت ظهور نه تنها تعیین نشده، بلکه تعیین کننده آن دروغگو شمرده شده است.
ابو بصیر می گوید: از امام صادق (ع) در مورد (وقت ظهور) قائم (ع) سؤال کردم، فرمود:
آنان که وقت تعیین می کنند، دروغ می گویند، ما اهل بیتی هستیم که برای ظهور وقتی مشخص نمی کنیم.(۲۲۳)
فضیل می گوید: از امام باقر(ع) سؤال کردم، آیا برای این امر (ظهور حضرت مهدی) وقت مشخصی هست؟ فرمود:
آنان که وقت تعیین می کنند دروغ می گویند، دروغ می گویند، دروغ می گویند.(۲۲۴)
پایان انتظار وآغاز انقلابی بزرگ
منتظران حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) می آیند ومی روند وسالها وقرنها سپری می شود وآن حضرت همچنان در پرده غیبت به سر می برد، امّا این وضعیت برای همیشه ادامه نخواهد داشت؛ پایان انتظار فرا خواهد رسید ومردم جهان روزی شاهد طلوع ستاره ولایت در سپیده دم این شب ظلمانی خواهند بود وزمین با تابش نور معنویت امام مهدی (عجّل الله فرجه) درخشش نوینی خواهد یافت.
برای آگاهی از حوادث آن ایام به سخنان اهل بیت (ع) توجه می کنیم. از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود:
مهدی (عجّل الله فرجه) از گردنه کوه طوی با ۳۱۳ مرد به عدد رزمندگان بدر فرود می آید تا آنکه وارد مسجدالحرام می شود وچهار رکعت نماز در مقام ابراهیم می خواند. سپس با تکیه بر حجرالاسود، حمد وثنای الهی به جا آورده وبر پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) درود می فرستد وبگونه ای سخن می گوید که تا به حال کسی آن گونه سخن نگفته باشد. نخستین کسانی که با او دست بیعت می دهند، جبرئیل ومیکائیل خواهند بود.(۲۲۵)
طبق روایات، یاران حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) شبانگاه به اذن الهی از بستر بیرون آمده وهمگی در یک ساعت نزد آن حضرت در مکه اجتماع می کنند. سپس ایشان ظهور می کند وبا یارانش وارد مسجدالحرام می شود. آنان پس از بیعت جبرئیل، با آن حضرت بیعت می کنند وحضرت مهدی (عجّل الله فرجه) رسالت انقلابی خود را اعلام می کند تا اینکه تعداد یارانش افزایش می یابد؛ وقتی که به ده هزار نفر رسیدند، آن حضرت از مکه خارج می شود(۲۲۶) تا زمین را از لوث وجود تبهکاران وستمکاران پاکسازی کند.
امام صادق (ع) فرمود:
آیه ((اَینَ ما تکونوا یاءْتِ بکمُ اللّهُ جمیعاً))(۲۲۷) در مورد یاران قائم (عجّل الله فرجه) نازل شده، آنان شب از بسترشان بیرون می آیند، در حالی که صبح در مکه هستند....(۲۲۸)
عبدالعظیم حسنی از امام جواد(ع) نقل می کند که فرمود:
وقتی ۳۱۳ نفر از اهل اخلاص نزد مهدی (عجّل الله فرجه) اجتماع کردند، او ظهور می کند وهنگامی که تعداد یارانش به ده هزار نفر رسید، به اذن خداوند خروج می کند، سپس بحدی از دشمنان خدا را می کشد که خداوند از او خشنود گردد....(۲۲۹)
ویژگیهای یاران حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
امام صادق (ع) در حدیثی، ویژگیها وخصوصیات یاران حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را این چنین یادآور می شود:
... مردانی که قلبهایشان همانند تکه های آهن است (از ایمانی راسخ برخوردارند)، هرگز در مورد خدا شکی به دلشان راه نیافته است. اگر به کوهها حمله کنند، آنها را از جایشان می کنند، با پرچمهای خود وارد شهری (از شهرهای کفار) نمی شوند، مگر آن را ویران می سازند، برای تیمن وتبرک به اسب امام مهدی (عجّل الله فرجه) دست می مالند، آنان گرد امام مهدی (عجّل الله فرجه) را گرفته ودر جنگها خود را سپر بلای ایشان می کنند وآنچه از آنان بخواهد بطور رسا وکامل انجام می دهند، مردانی که شب را نمی خوابند ودر نمازشان زمزمه ای همانند زمزمه زنبوران دارند، شب را به عبادت سپری کرده وصبحگاهان بر اسبهای خود سوارند، راهبان شب وشیران روزند، آنان نسبت به قائم (عجّل الله فرجه) مطیعتر از کنیز نسبت به آقایش هستند، برافروخته ونورانی هستند، انگار در قلبشان چراغی است، از خداوند بیمناکند، برای شهادت دعا می کنند وآرزو می کنند که در راه خدا کشته شوند، شعارشان خونخواهی امام حسین (ع) است. وقتی که سیر می کنند رعب ووحشت تا مسافت یکماه راه، در پیشاپیش آنها در حرکت است (تبهکاران از مسافتهای دور از آنان می ترسند) خداوند امام مهدی (عجّل الله فرجه) را به وسیله آنان یاری می کند.(۲۳۰)
اگر ما بخواهیم از یاوران حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) باشیم، نخست باید از چهره های مصمم وبا ایمانی باشیم که در بیان فوق ترسیم شده اند.
فرود حضرت عیسی (ع)
یکی ازآیات خداوند، فرود عیسی بن مریم (ع) از آسمان، هنگام قیام حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) است.
حذیفه از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) این گونه نقل می کند:
مهدی (عجّل الله فرجه) متوجه فرود عیسی بن مریم می شود، گویا قطرات آب از موهایش جاری است. او به عیسی می گوید: جلو بایست وبا مردم نماز بخوان. عیسی پاسخ می دهد: نماز برای شما بر پا شد، (امروز امام مردم شما هستی) پس عیسی پشت سرمردی از فرزندانم نماز می خواند. هنگامی که نماز تمام شد، عیسی برمی خیزد وبا مهدی (عجّل الله فرجه) (به عنوان رهبر وامام) بیعت می کند.(۲۳۱)
فرود حضرت عیسی (ع) از آسمان وبیعتش با حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)، صداقت وحقانیت قیام آن حضرت را برای جهان مسیحیت آشکار می سازد وایشان نقش مؤثری در پیشبرد اهداف وتوسعه حکومت امام مهدی (عجّل الله فرجه) در کشورهای مسیحی نشین خواهد داشت.(۲۳۲)
سؤال: با وجود سلاحهای مدرن وپیشرفته کنونی، چگونه حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) پیروز می شود؟
پاسخ:
الف - همان طور که گفته شد، ممکن است فرود حضرت عیسی (ع) از آسمان وبیعتش با حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) موجب شود که دولتهای مسیحی نشین همچون اروپا وآمریکا، بدون جنگ مهمّی تسلیم شوند. وبنابر روایات، حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) تورات را از غاری بیرون می آورد(۲۳۳) وامکان دارد یهودیان نیز با مشاهده تورات اصلی، به آن حضرت ایمان بیاورند وجنگی میان حضرت وآنان واقع نشود وتسلیم شدن جهان مسیحیت ویهودیان البته تاءثیر عمیقی بر دیگر کشورها خواهد گذاشت وشاید آنان با احساس رعب ووحشت، راهی جز تسلیم در برابر رهبر جدید جهان نداشته باشند. امام باقر در این باره فرمود:
... رعب ووحشت پیشاپیش مهدی (عجّل الله فرجه) در حرکت است....(۲۳۴)
قرآن کریم نیز درباره پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) چنین می فرماید: رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) با ایجاد رعب در دل دشمنانش، یاری شد.(۲۳۵)
ب - ممکن است بر اثر وقوع جنگهای جهانی، سلاحهای پیشرفته نابود گردد، چنانچه در روایات از کشتارهای دسته جمعی ووسیع خبر داده شده است. چنانکه پیشتر از حضرت علی (ع) نقل شد که:
مهدی (عجّل الله فرجه) خروج نمی کند، مگر اینکه ۱۳ (مردم) کشته شوند و۱۳ بمیرند و۱۳ باقی بمانند.(۲۳۶)
ج - نمونه پیروزی بر سلاحهای مدرن را همه ملتهای جهان در پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر رژیم شاهنشاهی وهشت سال دفاع مقدس مشاهده کردند وبر همگان ثابت شد که پیروزی تنها مرهون داشتن سلاح مدرن نیست، بلکه اراده های استوار ومقاومی می طلبد که بتوانند از آنها استفاده کنند. پس چه مانع دارد، همان گونه که ملت ایران توانست با سلاحهای معمولی برابر تمام جهان کفر بایستد وپیروز شود، امام زمان (عجّل الله فرجه) ویارانش نیز با استقامت بی نظیر بتوانند سلاحهای مدرن جهان را به غنیمت گرفته وپیروز شوند. البته در این میان از امدادهای ویژه الهی که نصیب آنان می شود نیز نباید غفلت کرد.
روایات نیز مؤید این مطلب است. مفضل از یاران امام صادق علیه السلام نقل می کند که روزی در حضور ایشان سخن از قائم (عجّل الله فرجه) پیش آمد ومن گفتم: امیدوارم کارش به آسانی پیش رود.
امام علیه السلام فرمود: چنین نخواهد بود واین پیروزی دست نخواهد داد، جز در غرقاب خون وعرق بدن.(۲۳۷)
بنابر روایت دیگری یکی از یاران امام باقر علیه السلام به ایشان عرض کرد:
می گویند وقتی مهدی علیه السلام قیام کند، همه کارها برایش خود به خود رو به راه می شود، بی آنکه قطره خونی ریخته شود.
امام فرمود:
ابدا چنین نیست. به حق آن که جانم در دست اوست، اگر بنا بود کارها بدین آسانی پا گیرد، برای پیامبر اسلام چنین می شد؛ پس چرا در راه مبارزاتش دندانش شکست وصورتش زخم برداشت. نه چنین نیست به خدا قسم (پیروزی حاصل نخواهد شد) جز اینکه ما وشما غرق در عرق وخون زخمهای خود گردیم.(۲۳۸)
در بیانی دیگر امام صادق علیه السلام فرمود:
گویا قائم علیه السلام ویارانش را می بینم که خطر از هر سو بر سرشان سایه انداخته، توشه های آنان تمام شده، جامه هایشان فرسوده گشته، سجده بر پیشانی آنان اثر گذارده است، روزها همچون شیر ژیان وشب هنگام نیایشگر حق، دلهایشان چون پاره های آهن است....(۲۳۹)
د - شاید سلاح حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ویارانش برتر از سلاح مدرن روز باشد، چون دستیابی بشر امروزی به سلاحهای پیشرفته در پرتو علم ودانش ویژه ای است که کسب کرده است وبا توجه به اینکه یکی از ویژگیهای عصر امام زمان (عجّل الله فرجه) بلوغ علم وظهور همه ظرفیتها وتواناییهای آن است، ممکن است بگوئیم امام زمان (عجّل الله فرجه) ویاران آن حضرت نخستین کسانی خواهند بود که از این دانش به منظور دستیابی به سلاحهای پیشرفته روز وحداقل خنثی سازی اثر سلاحهای موجود در دست دشمنان استفاده می کنند.
البته در روایات، از سلاح او به شمشیر تعبیر شده که ممکن است یک تعبیر سمبولیک باشد، یعنی شمشیر کنایه از قدرت ومنظور از قیام به شمشیر، اتکای به قدرت باشد.
شیوه حکومت حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
برآورده شدن تمام آمال وخواسته های طبیعی وفطری انسانها وتکامل فکری وروحی آنان در تمام ابعاد، تنها در سایه حکمرانی امام معصوم امکان پذیر است. این ایده با ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) جامه عمل خواهد پوشید وجامعه بشری شیوه حکمرانی معصوم را تجربه خواهد کرد.
روش حکمرانی آن حضرت بر اساس اصول ومحورهایی خواهد بود که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
اجرای صحیح ودقیق قوانین الهی:
عمده مشکلات مادی ومعنوی مردم، معلول عملی شدن قوانین نادرستی است که از مغز بشر تراوش می کند ومستند به وحی الهی وجهان غیب نیست ویا اگر قانون درست در دسترس هست، اما مجریان لایق وشایسته ای نیست که بتواند آن را اجرا کند. حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به عنوان آخرین خلیفه پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) با آگاهی کامل به شریعت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) وبه عنوان فردی معصوم، قوانین اسلام را در تمام زمینه های مادی ومعنوی، فردی واجتماعی زنده کرده وبه مرحله عمل می گذارد تا جایی که گفته می شود او دین جدیدی آورده است،(۲۴۰) چرا که حتی جامعه های اسلامی نیز فاصله زیادی با اسلام واقعی دارند وعادت آنان به وضع موجود وحکمرانی افراد فاسد وتبهکار، این تفکر را در آنها تقویت کرده که دین اسلام همانی است که آنان فهمیده اند(۲۴۱) ودر کشورشان عملی می شود.
امام صادق (ع) فرمود:
مهدی (عجّل الله فرجه) به روش پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) عمل می کند، هر چه (از عادات وسنتهای نامشروع) بوده، آنها را محو می نماید، چنان که پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) امور (رایج در) جاهلیت را از بین برد. او اسلام را از نو آغاز می کند (قوانین تعطیل شده آن را پیاده می کند.)(۲۴۲)
قضاوت به روش حضرت داوود(ع):
اغلب قضاوتهادر محاکم بشری براساس شهادت شهودو جمع آوری قراین انجام می گیرد. حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) بر اساس علم خود وبه روش داوود(ع) در منازعات قضاوت می کند.
امام صادق (ع) فرمود:
وقتی قائم آل محمد(ع) قیام می کند، همانند حضرت داوود در بین مردم داوری می کند، احتیاجی به بینه (شهود عادل) ندارد، خداوند به او الهام می کند وبه هر کس از آنچه که پنهان کرده وانجام داده، خبر می دهد....(۲۴۳)
تقسیم عادلانه ثروت:
یکی از روشهای نادرست حکومتهای بشری، تقسیم غیر عادلانه ثروتهای عمومی است که موجب پیدایش فقر وفاصله طبقاتی در جامعه می گردد. حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ثروت را بطور مساوی تقسیم می کند وبگونه ای فقر را ریشه کن می نماید که برای مصرف صدقه موردی نمی ماند.
ابو سعید خدری از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) چنین نقل می کند:
در پایان (عمر) امّتم مهدی (عجّل الله فرجه) خروج می کند، در دوران او باران (بحدّ کافی) می بارد وزمین گیاه خود را می رویاند ومهدی (عجّل الله فرجه) مال را بطور مساوی ودرست به مردم می دهد....(۲۴۴)
همو از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود:
مهدی (عجّل الله فرجه) به عنوان دادگری عادل خروج می کند، صلیب را می شکند، خوک را می کشد، ومال وثروت در میان مردم گردانده می شود، ولی کسی پیدا نمی شود که آن را قبول کند (همه بی نیاز می شوند).(۲۴۵)
ساده زیستی:
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به عنوان رهبر حکومت اسلامی با آنکه ثروتهای زمین را در اختیار دارد، از غذا ولباس ساده استفاده خواهد کرد تا الگویی برای زهد وبی اعتنایی به دنیا باشد.
امام صادق (ع) در این زمینه فرمود:
مهدی جز جامه زبر وخشن نمی پوشد وجز غذای خشک وسخت نمی خورد.(۲۴۶)
عمرو بن شمر می گوید: در خانه امام صادق (ع) بودم؛ مردم از چیزی سؤال نمی کردند، مگر اینکه آن حضرت پاسخ می داد؛ من به گریه افتادم. فرمود: ای عمرو، چرا گریه می کنی؟
گفتم: چگونه گریه نکنم؛ در میان امّت، مثل تو نیست، امّا در به رویت بسته است (یعنی از مقام اجتماعی وثروت ومکنت برخوردار نیستی!). امام (ع) فرمود:
ای عمرو، گریه نکن؛ بیشترین غذاهای پاکیزه ولذیذ را می خوریم ولباس نرم می پوشیم وحال آنکه اگر چنان شود که تو می گویی (رهبری امت به دست ما بیفتد)، همانند امیر مؤمنان (ع) جز غذاهای سخت ولباس خشن نخواهد بود واگر جز این باشد عاقبتی جز غل وزنجیر آتشین نخواهد داشت.(۲۴۷)
از این روایات استفاده می شود که هر چند در زمان ظهور زمینه برای استفاده از هر نوع لذت مادی فراهم می شود، اما اهل بیت پیامبر کسانی هستند که اگر به زعامت برسند، بیشتر از گذشته به دنیا پشت پا می زنند واین از وظایف وویژگیهای رهبری امام معصوم است.
ترسیمی از حکومت جهانی حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)
با ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) مسیر تاریخ دگرگون شده وفصل نوینی در زندگی انسانها گشوده می شود. آن روز اوج اقتدار مستضعفین مؤمن وخواری ستمگران است. با تحقق ظهور، صلح وصفا، امنیت وعدالت، رشد وشکوفایی، توحید ویکتاپرستی با جنگ وخونریزی، ظلم وستم وشرک وخرافه پرستی مبادله می شوند وثمره تلاش تمام پیامبران، اولیا واوصیا در آن روز آشکار می گردد.
در اینجا به بررسی بخشی از ابعاد حکومت جهانی حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از دیدگاه روایات می پردازیم.
پاک شدن زمین از لوث وجود ستمگران
با ظهور حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) دوران ستمگران به سر رسیده وزمین از لوث وجودشان پاکسازی می شود.
امام جواد(ع) در این باره فرمود:
وقتی شمار لشکر مهدی (عجّل الله فرجه) به ده هزار نفر رسید، به فرمان خدا خروج می کند وپیوسته دشمنان خدا را از دم تیغ می گذراند تا آنکه خداوند از او خشنود شود.(۲۴۸)
حاکمیت مطلق بر جهان
تمام نقاط زمین در سیطره حکومت امام مهدی (عجّل الله فرجه) قرار می گیرد وعدالتش بر همه جا سایه می افکند.
امام باقر(ع) در مورد آیه ((آنها که اگر در زمین استقرارشان بخشیم (به حاکمیت برسند) نماز را به پا می دارند وزکات می دهند، به معروف امر کرده واز زشتی باز می دارند وپایان امور از آن خداوند است.))(۲۴۹) فرمود:
این آیه در مورد خاندان محمد(صلّی الله علیه وآله وسلم) است؛ در مورد مهدی (عجّل الله فرجه) ویارانش می باشد، خداوند آنان را فرمانروای شرق وغرب زمین قرار می دهد ودین آشکار می گردد، خداوند به وسیله مهدی (عجّل الله فرجه) ویارانش بدعتها وباطل را می میراند، همان گونه که سفیهان حق را میرانده بودند تا اینکه نشانه ای از ستم باقی نماند. آنان به معروف فرمان داده واز زشتی باز می دارند وپایان امور از آن خداست.(۲۵۰)
برقراری امنیت در سراسر دنیا
از ضروری ترین نیازهای انسان، برقراری امنیت وصلح وصفا در جامعه است. زندگی در محیط نا امن، تلخ ودشوار است. با استقرار حکومت امام مهدی (عجّل الله فرجه) وسرکوبی اشرار وتبهکاران، امنیت در حد عالی ودر سراسر گیتی برقرار می شود وثبات وآرامش روانی، جای اضطراب حاصل از ناامنی می نشیند.
امام باقر(ع) فرمود:
قائم (عجّل الله فرجه) ویارانش می جنگند تا همه به توحید ویکتاپرستی رو آورند وچیزی را شریک خدا قرار ندهند. پیرزن ناتوان از شرق زمین به غرب آن مسافرت می کند، بدون اینکه از ناحیه کسی آسیب ببیند....(۲۵۱)
پیشرفت برق آسای علم
علم ودانش بشری با تمام دستاوردها ومظاهر شگفت انگیزش، هنوز دوران کودکی خود را سپری می کند وبا تحقق ظهور امام مهدی (عجّل الله فرجه) به بلوغ کامل می رسد.
امام صادق (ع) فرمود:
علم ودانش ۲۷ حرف (شعبه وشاخه) است ومجموع آنچه پیامبران آورده اند، دو حرف است. مردم تا روز ظهور بیش از آن دو حرف را نمی دانند، وقتی قائم (عجّل الله فرجه) قیام کند، ۲۵ حرف بقیه را بیرون آورده ودر میان مردم منتشر می سازد وبدین سان مجموع ۲۷ جزء دانش را نشر می دهد.(۲۵۲)
امام باقر(ع) می فرماید:
... مردم در زمان قائم (عجّل الله فرجه) از حکمت برخوردار می شوند تا آنجا که زن در خانه اش به کتاب خدا وسنت پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) قضاوت می کند.(۲۵۳)
ونیز فرمود:
هنگامی که قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان می نهد وبه آن، عقلهاشان جمع شده وافکار واندیشه شان کامل می شود.(۲۵۴)
بطور خلاصه، در پرتو هدایت امام مهدی (عجّل الله فرجه) مردم با افکاری باز، همتی والا وبینشی وسیع پرورش می یابند ویک انقلاب فکری وعلمی با امواجی گسترده در همه قشرهای جامعه به وقوع می پیوندد.
رشد مواد غذایی وگیاهی
هم اکنون رشد جمعیت کره زمین، زمزمه کمبود مواد غذایی در آینده را به وجود آورده است، در زمان امام مهدی (عجّل الله فرجه) خداوند برکات آسمان وزمین را به روی مردم می گشاید وهیچ نوع قحطی در هیچ نقطه ای از زمین مشاهده نمی شود.
حذیفه از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) این گونه نقل می کند:
آبها در دوران حکومت مهدی (عجّل الله فرجه) فراوان می شود، نهرها پر آب می گردد، زمین خوراکیهای خود را چند برابر می کند وگنجهای خود را بیرون می دهد.(۲۵۵)
ونیز فرموده است:
زمین گنجهایش را برای او (مهدی (عجّل الله فرجه)) خارج می کند ووی مال وسرمایه بی شمار بین مردم پخش می کند.(۲۵۶)
همچنین از آن حضرت نقل شده است که فرمود:
باران بطور فراوان فرود می آید وزمین انواع گیاهان خود را می رویاند.(۲۵۷)
آبادانی شهرها وگسترش مساجد
در عصر حکومت امام مهدی (عجّل الله فرجه) شهرهای وسیع وآباد، جاده های پهن ومساجد بزرگ امّا ساده وبدون زرق وبرق ساخته می شود.
امام باقر(ع) فرمود:
گنجهای زمین برای قائم (عجّل الله فرجه) آشکار می شود، سلطنت وحکومتش شرق وغرب زمین را فرا می گیرد، خداوند به وسیله او دینش را بر تمام ادیان چیره می گرداند، گرچه برای مشرکان ناپسند باشد وهمه خرابیهای زمین آباد می گردد....(۲۵۸)
مفضل می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
وقتی قائم آل محمد(عجّل الله فرجه) قیام کند، در پشت کوفه مسجدی بنا می کند که دارای هزار در است وخانه های کوفه به رودخانه کربلا می پیوندند.(۲۵۹)
ابوبصیر از امام باقر(ع) چنین نقل کرده است:
هنگامی که قائم قیام کند... مساجد در عصر او همگی دارای دیوارهای کوتاه وبدون کنگره خواهد بود، همان گونه که در عصر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) بود. او جاده های بزرگ واصلی را توسعه می دهد وبه شصت ذراع می رساند وتمام مساجدی را که در مسیر راه قرار گیرند، خراب می کند....(۲۶۰)
از این روایات استفاده می شود که در زمان قائم (عجّل الله فرجه)؛ در کنار آبادانی شهرها وراهها، مساجد نیز توسعه یافته وآباد می گردد؛ چرا که با رهبری آن حضرت، مردم در مسیر بندگی که هدف آفرینش انسان است قرار می گیرند ورفاه وآبادانی در خدمت فضایل وکمالات انسانی در می آید.
شکوفایی روحیه برادری ومساوات
در پرتو ارشاد وتربیت امام مهدی (عجّل الله فرجه)، نفوس انسانی رشد وتکامل پیدا کرده وارزشهای اخلاقی به اوج خود می رسد.
شیعیان به امام باقر(ع) عرض کردند: ما در کوفه گروه بسیاری هستیم. اگر شما فرمان دهی، همه فرمان برند واز شما پشتیبانی وحمایت خواهند کرد. آن حضرت در پاسخ فرمود:
آیا چنین هست که یکی از این گروه بیاید وآنچه نیاز دارد، از جیب برادرش بردارد؟
گفتند: نه. فرمود:
پس این گروه (که در راه دادن مال به یکدیگر این گونه بخل می ورزند) برای دادن خون خویش (در راه اصلاح جامعه) بخیلتر خواهند بود. مردم هم اکنون آسوده اند، (که در حال توقف حرکت تربیتی اسلام به سر می برند) از مردم همسر می گیریم وبه آنان همسر می دهیم، از یکدیگر ارث می بریم، حدود را برآنان اقامه می کنیم، امانتشان را باز می گردانیم (یعنی زندگی مردم در همین حد است ونه کاملاً اسلامی) امّا با قیام قائم (عجّل الله فرجه) آنچه هست، دوستی ویگانگی است تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد، از جیب برادرش بدون هیچ ممانعتی برمی دارد.(۲۶۱)
اسحاق بن عمار می گوید: نزد امام صادق (ع) بودم که درباره تساوی مردم با دیگر برادرانشان وحقی که هر کس بر دیگری دارد، سخن می گفت: من سخت در شگفت شدم وبرایم وظیفه بزرگ وخطیری جلوه کرد. آن حضرت فرمود:
این، در وقت قیام قائم ماست که در آن روزگار بر هر کس واجب است برادران مؤمنش را تقویت ویاری کند ووسائل لازم را در اختیار آنان قرار دهد.(۲۶۲)
راوی گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم که این روایت: ((سود گرفتن مؤمن، از مؤمن رباست.)) معنایش چیست؟ فرمود:
این، به هنگام قیام قائم اهل بیت وظهور حق است، اما اکنون اگر کالایی بفروشید وسود بگیرید، اشکالی ندارد.(۲۶۳)
ترسیم زمان پس از ظهور در گفتار امام علی (ع)
حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) امیرانش را به تمام کشورها می فرستد تا عدالت را پیاده کنند.
 گوسفند در کنار گرگ می چرد.
 کودکان با مارها وعقربها بازی می کنند وهیچ آسیبی به آنها نمی رسد.
 شر برداشته شده وخیر می ماند.
 انسان یک مدّ (چارک) می کارد وهفتصد مدّ حاصل برداشت می کند، همان گونه که قرآن می فرماید: ((همانند یک دانه که از آنها هفت سنبل بروید ودر هر سنبلی صد دانه باشد.))
- ربا وزنا برداشته می شود واثری از شراب خواری وریا وخودنمایی باقی نمی ماند.
- مردم به اطاعت وعبادت ونماز جماعت رو می آورند.
- عمرها طولانی می شود.
- امانتها رعایت می شود.
- درختان پرثمر وبرکات افزون می گردد.
- اشرار هلاک شده ونیکان می مانند.
- از دشمنان اهل بیت (ع) کسی باقی نمی ماند.(۲۶۴)
گفتنی است، همان قدر که ترسیم چنین جهانی در افق خیال آسان است، از نظر عمل فوق العاده مشکل وطاقت فرساست، امّا حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) به عنوان معمار این جامعه نوین، بقدری از تواناییهای روحی ومعنوی برخوردار است که می تواند جهانی را که از ظلم وجور پر شده است، از عدل وداد پر کند وفراتر از مدینه فاضله ای که فلاسفه ودانشمندان ترسیم کرده اند، به وجود آورد.

منابع ومآخذ

۱ - قرآن کریم
۲ - نهج البلاغه، فیض الاسلام، مرکز نشر آثار فیض الاسلام.
۳ - البیان فی اخبار صاحب الزمان، محمد بن یوسف کنجی شافعی، مؤسسة الهادی للمطبوعات.
۴ - ادیان ومهدویت، محمد بهشتی، مؤسسه انتشارات امیر کبیر.
۵ - ارشاد، شیخ مفید، موسسه الاعلمی بیروت.
۶ - اصول کافی، شیخ کلینی، با حواشی علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم.
۷ - الامام المهدی من المهد الی الظهور، سید محمدکاظم قزوینی، مؤسسة النور للمطبوعات، بیروت.
۸ - بحار الانوار، علامه مجلسی، موسسه الوفا بیروت.
۹ - تاریخ الغیبة الصغری، سید محمد صدر، مکتبة الامام علی (ع).
۱۰ - تفسیر نمونه، با همکاری جمعی از دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه.
۱۱ - خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۱۲ - دیوان حافظ، به اهتمام سید ابوالقاسم انجومی شیرازی، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ چهارم.
۱۳ - سنن ابن ماجه، با حواشی محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی.
۱۴ - سنن ابی داوود، با حواشی محمد یحیی الدین عبدالحمید، نشر دار احیاء السنة النبویه.
۱۵ - سنن ترمذی، ناشر محمد عبدالحسین الکتبی، چاپ الغجالة الجدیده.
۱۶ - صحیح بخاری، دارالقلم بیروت.
۱۷ - صحیح مسلم، دارالمعرفه بیروت.
۱۸ - عقد الدرر فی اخبار المنتظر، یوسف بن یحیی شافعی سلمی، مکتبة عالم الفکر، قاهره.
۱۹ - عهد عتیق، کتاب مزامیر داود، انجمن پخش کتب مقدسه.
۲۰ - عهد جدید، انجیل متی، انجمن پخش کتب مقدسه.
۲۱ - الفتوحات المکیه، محی الدین عربی، دار صادر بیروت.
۲۲ - فرق الشیعه، ابی محمد حسن بن موسی نوبختی، المطبعة الحیدریه نجف.
۲۳ - قیام وانقلاب مهدی، شهید مطهری، انتشارات حکمت.
۲۴ - کتاب الغیبه، شیخ طوسی، تهران، مکتبة نینوی.
۲۵ - کتاب الغیبه، محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی معروف به ابن ابی زینب، مؤسسه الاعلمی بیروت.
۲۶ - کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، مکتبه المصطفوی قم.
۲۷ - کفایة الموحدین، آقا سید اسماعیل طبرسی نوری، انتشارات اسلامیه.
۲۸ - کلیات فی علم الرجال، جعفر سبحانی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
۲۹ - کمال الدین وتمام النعمه، شیخ صدوق، تصحیح وحواشی علی اکبر غفاری، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم.
۳۰ - لسان العرب، دار صادر بیروت.
۳۱ - مجمع البیان، طبرسی، دارالمعرفه بیروت.
۳۲ - مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالفکر بیروت.
۳۳ - مسند احمد حنبل، دارالفکر.
۳۴ - مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی.
۳۵ - مقاتل الطالبیین، ابی الفرج اصفهانی، مؤسسه دارالکتاب الطباعة والنشر قم - ایران.
۳۶ - منتخب الاثر، لطف الله صافی گلپایگانی، انتشارات مکتبة الصدر، چاپ سوم.
۳۷ - منتهی الامال، شیخ عباس قمی، انتشارات کتابفروشی اسلامیه.
۳۸ - مهدی انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی، انتشارات هدف قم.
۳۹ - المهدی الموعود المنتظر، شیخ نجم الدین جعفر بن محمد عسکری، نشر مؤسسه امام المهدی.
۴۰ - نجم الثاقب یا زندگانی مهدی موعود، حاج میرزا حسین نوری، انتشارات علمیه اسلامیه.
۴۱ - ینابیع المودة، شیخ سلیمان قندوزی حنفی، موسسه الاعلمی بیروت.
۴۲ - وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، المکتبة الاسلامیه.

پاورقی:

-----------------

۱ - قیام وانقلاب مهدی، شهید مطهری، ص ۵۸، انتشارات حکمت.
۲ - ادیان ومهدویت، محمد بهشتی، ص ۱۶، چاپ اول، انتشارات امیرکبیر؛ مجموعه ای از گفتارها درباره حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)، (گفتار ششم از آقای مهدی پور - قم)، ص ۱۱۵، چاپ پنگوئن.
۳ - ادیان ومهدویت، ص ۱۸؛ مجموعه ای از گفتارها درباره حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)، ص ۱۱۵.
۴ - ادیان ومهدویت، ص ۱۸؛ مجموعه ای از گفتارها درباره حضرت مهدی (عجّل الله فرجه)، ص ۱۱۵.
۵ - این کتاب شامل یک رشته حوادثی درباره آینده ملت ودین ایران است که اورمزد (خدای خوبیها) وقوع آنها را به زرتشت پیشگویی می کند، این پیشآمدها هر کدام در دوره مشخصی اتفاق می افتد، دوره های ماقبل آخر (یا آخرالزمان) هنگام تاخت وتاز اهریمن نژادان است تا اینکه ((سوشیانس)) (منجی آخرالزمان) نژاد دیوان واهریمنان را ریشه کن می سازد.
۶ - کتاب ((زند وهومن یسن)) (مساءله رجعت وظهور در آیین زرتشت)، ص ۶۰، چاپ سوم، انتشارات امیرکبیر. این کتاب در اواخر دوره پادشاهی خسرو اول یا کمی بعد از او از ((اوستا)) ترجمه شده است. ر. ک. همان، ص ۱۳.
۷ - زند وهومن یسن، ص ۶۶.
۸ - همان، ص ۱۲۰، گفتنی است که شرح داخل پرانتز از خودِ آن کتاب نقل شده است.
۹ - عهد عتیق، کتاب، مزامیرداود، مزمور ۳۷.
۱۰ - همان، کتاب حیقوق نبی، باب ۳.
۱۱ - عهد جدید، انجیل متی، باب ۲۴.
۱۲ - همان، انجیل لوقا، باب ۱۲.
۱۳ - همان، باب ۲۱.
۱۴ - در این زمینه به آیات زیر نیز رجوع کنید: توبه (۹)، آیه ۳۳؛ فتح (۴۸)، آیه ۲۸؛ انبیا (۲۱)، آیه ۱۰۵؛ اعراف (۷)،آیه ۱۲۸؛ قصص (۲۸)، آیه ۵.
۱۵ - نور (۲۴)، آیه ۵۵.
۱۶ - ر. ک. قیام وانقلاب مهدی (عجّل الله فرجه)، ص ۶۷.
۱۷ - اطلاق اسم بر کنیه ولقب، امری شایع ورایج است؛ از حضرت علی (ع) نقل شده که فرمود:
((پیامبر مرا ابوتراب نامید وهیچ اسمی برایم محبوبتر از این اسم نیست.))(منتخب الاثر، صافی، ص ۲۳۴)
در این روایت لفظ اسم را در مورد کنیه به کار برده است. از این رو، هر چند در درس سوم خواهیم گفت که لفظ مهدی از القاب آن حضرت است، امّا منافات ندارد که اسم ایشان شمرده شود؛ می توان گفت: به خاطر استعمال زیاد واژه مهدی (به معنای هدایت شده به حق) در مورد آن منجی آسمانی، این لفظ به عنوان نام آن حضرت شناخته شده وبه عبارت ادبی، برای حضرتش ((علم بالغلبه)) گردیده است.(لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۵۴، دار صادر، بیروت.)
۱۸ - سنن ابی داوود، با حواشی محمد محیی الدین عبدالحمید، ج ۴، ص ۱۰۷، نشر دار احیاء السنة النبویة.
۱۹ - مسند احمد حنبل، ج ۳، ص ۳۷، دار صادر، بیروت.
۲۰ - سنن ترمذی، ج ۳، ص ۳۴۳، ناشر مکتبة السلفیه، مدینة المنوّره. این حدیث با اختلاف کمی در الفاظ، در مسند احمد حنبل، ج ۳، ص ۲۱ نیز آمده است.
۲۱ - سنن ابن ماجه، با حواشی محمد فؤاد عبدالباقی، ج ۲، ص ۱۳۶۷، دار احیاء التراث العربی.
۲۲ - همان، ص ۱۳۶۸.
۲۳ - ر. ک. المهدی الموعود المنتظر، ص ۹۲ - ۹۱، به نقل از فراید السمطین، ابراهیم بن محمد شافعی.
۲۴ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴، مؤسسة الوفا، بیروت.
۲۵ - شاید مراد سرگردانی حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از نظر مسکن است که در هر زمانی در شهر وناحیه ای باشد.
۲۶ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۲.
۲۷ - کتاب الغیبه، محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی معروف به ابن ابی زینب، ص ۴۲ - ۴۱، مؤسسة الا علمی، بیروت.
۲۸ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۵.
۲۹ - همان، ص ۱۵۶.
۳۰ - صحاح شش گانه اهل سنت عبارتند از: صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن سنائی، سنن ابی داوود، سنن ابن ماجه وسنن ترمذی.
۳۱ - ر. ک: البیان فی اخبار صاحب الزمان (ع)، اءبی عبدالله محمد بن یوسف کنجی شافعی، بعد از ص ۱۶۴، فتوکپی نامه مزبور، مؤسسه الهادی للمطبوعات.
۳۲ - منتخب الاثر، ص ۱۸۲، به نقل از تذکرة الخواص ابن جوزی.
۳۳ - همان، ص ۱۵۹.
۳۴ - اصول کافی، با حواشی علی اکبر غفاری، ج ۱، ص ۳۳۳، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم.
۳۵ - این عبارت در اصطلاح اصولی، جمله خبریه در مقام انشاء است ومنظور این است که نباید اسمش برده شود.
۳۶ - اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۳.
۳۷ - منتخب الاثر، ص ۱۸۲.
۳۸ - ر. ک. درس قبلی؛ منتخب الاثر، ص ۴۶۷؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰ واصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۳.
۳۹ - اصول کافی، ج ۱، ص ۵۳۶.
۴۰ - مردی به نام ((زائده)) از راویان اهل سنت در مورد نام پدر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود: ((اسم ابیه اسم ابی)) نام پدرش (پدر مهدی) نام پدر من (عبدالله) است (منتخب الاثر، ص ۲۳۱، پاورقی.) اما این مطلب به دلایلی مردود است:
الف - در بیشتر روایات اهل سنت در مورد مهدی، جمله بالا وجود ندارد.
ب - بسیاری از علمای اهل سنت مانند سبط بن جوزی، محمد بن طلحه شافعی، کنجی شافعی، ابن خلکان شافعی، ابن صباغ مالکی، ابن حجر هیثمی شافعی، شبلنجی شافعی، شیخ سلیمان قندوزی حنفی و... او را فرزند امام حسن عسکری (ع) می دانند. (ر. ک: المهدی الموعود المنتظر، ص ۱۷۹ - ۱۸۰).
افراد یاد شده، روایات حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را در کتابهای خود آورده اند وبعضی مانند کنجی شافعی، کتاب خود را به ذکر روایات آن حضرت اختصاص داده وهمه تصریح کرده اند که نام پدر حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) ((حسن)) است.
ج - این روایت با مضمون روایات زیادی که در آنها نام پدر حضرت مهدی، ((حسن))(ع) ذکر شده است، منافات دارد.
د - رجال شناسان اهل سنت ((زائده)) را در نقل احادیث امین نمی دانند ومی گویند: او مطلب به احادیث اضافه می کرد. از این رو، احتمال دارد او جمله مزبور را به سخن پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) اضافه کرده باشد.
ه - ممکن است در زیاد کردن این جمله به آخر روایت، دست سیاست در کار باشد، چرا که نام پسر منصور خلیفه عباسی، محمد، اسم پدرش عبدالله ولقبش مهدی بود وچه بسا برای تاءیید حکومت وی، این عبارت ساختگی به آخر روایت افزوده شده باشد.
و - در روایت ابن ابی لیلی از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل شده که فرمود:
((اِسمهُ کاسمی وَاسمُ اَبیهِ کاسمِ ابنی وهوَ منْ وُلْدِ ابنتی)). (به نقل از منتخب الاثر، ص ۲۳۶، ج ۴)
نام او مانند نام من ونام پدرش نام فرزندم (امام حسن مجتبی) است که از فرزندان دخترم می باشد.
احتمال دارد نقطه نون در این روایت حذف شده و((ابنی)) به اشتباه ((ابی)) خوانده شده است. با توجه به دلایل وشواهد بالا، روایت ((زائده)) قابل اعتنا نیست. (ر. ک: منتخب الا ثر، ص ۲۳۱ - ۲۳۳.)
۴۱ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۴۳۲.
۴۲ - ارشاد، شیخ مفید، ص ۳۴۶، مؤسسة الاعلمی بیروت.
۴۳ - منتخب الاثر، ص ۳۲۰.
۴۴ - ر. ک: تاریخ الغیبة الصغری، سید محمد صدر، ج ۱، ص ۲۶۲، انتشارات مکتبة الامام امیرالمؤمنین علی (ع).
۴۵ - این افراد بین سالهای ۲۵۶ و۲۷۹ درگذشتند. (ر. ک: تاریخ الغیبة الصغری، ص ۲۴۱.)
۴۶ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۴۳۴.
۴۷ - اسراء (۱۷)، آیه ۸۰.
۴۸ - منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج ۲ - ۱، باب ۱۴، ص ۴۲۲، کتابفروشی اسلامیه.
۴۹ - منتخب الاثر، ص ۱۴۰ - ۴۶.
۵۰ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۱.
۵۱ - شرح نهج البلاغه، ابن اءبی الحدید، ج ۲، ص ۵۱۵، دار احیاء التراث العربی بیروت.
۵۲ - یکی از علمای اهل سنت در زمان امام سجاد(ع) وامام باقر(ع) بوده است.
۵۳ - مقاتل الطالبیین، اءبی الفرج اصفهانی، ص ۹۷ - ۹۸، چاپ دوم، مؤسسة دارالکتاب للطباعة والنشر قم - ایران.
۵۴ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۳۲؛ فرق الشیعه، ابومحمد حسن بن موسی نوبختی، ص ۴۱ - ۴۶، چاپ چهارم، المطبعة الحیدریه نجف.
۵۵ - مقاتل الطالبیین، ص ۱۶۱ - ۱۶۲.
۵۶ - همان، ص ۱۴۱.
۵۷ - مهدی عباسی بعد از پدرش به خلافت رسید.
۵۸ - مقاتل الطالبیین، ص ۱۶۲.
۵۹ - کلیات فی علم الرجال، جعفر سبحانی، ص ۳۹۸، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ دوم.
۶۰ - فرق الشیعه، ص ۹۰.
۶۱ - ر. ک: درس دوم.
۶۲ - منظور، صاحبِ قیام وبه دست گیرنده رهبری جهانی است.
۶۳ - اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۱.
۶۴ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۳۷۲.
۶۵ - دیوان حافظ، به اهتمام ابوالقاسم انجومی شیرازی، ص ۵۸، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ چهارم.
۶۶ - دیوان حافظ، ص ۱۱۱.
۶۷ - تاویل در لغت، بازگشت دادن چیزی است. بنابراین هرکار یا سخنی را که به هدف نهایی برسانیم، تاءویل نامیده می شود. اقتباس از تفسیر نمونه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، ج ۲، ص ۳۲۴.
۶۸ - نور (۲۴)، آیه ۵۵.
۶۹ - غیبت نعمانی، ص ۱۶۰.
۷۰ - بقره (۲)، آیه ۱۴۸.
۷۱ - غیبت نعمانی، ص ۱۶۰.
۷۲ - صف (۶۱)، آیه ۹.
۷۳ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۰.
۷۴ - ملک (۶۷)، آیه ۳۰.
۷۵ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵۲.
۷۶ - انبیاء (۲۱)، آیه ۱۰۵.
۷۷ - مجمع البیان، طبرسی، ج ۷ - ۸، ص ۱۰۶، دارالمعرفه بیروت.
۷۸ - قصص (۲۸)، آیه ۵.
۷۹ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵۴.
۸۰ - ر. ک: سباء (۳۴)، آیات ۳۱ - ۳۳.
۸۱ - نمل (۲۷)، آیه ۶۲.
۸۲ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۴۸.
۸۳ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۲۵۹.
۸۴ - منتخب الاثر، ص ۱۸۳.
۸۵ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۲۸۲.
۸۶ - منتخب الاثر، ص ۹۳.
۸۷ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۵.
۸۸ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۸.
۸۹ - احزاب (۳۳)، آیه ۳۳.
۹۰ - نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت ۱۳۹.
۹۱ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹.
۹۲ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۳۰۷. حضرت زهرا(ع) در روایت دیگری از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) شبیه این مضمون را نقل کرده است. (ر. ک. منتخب الاثر، ص ۱۱۵.)
۹۳ - هر یک از امامان ما در عصر خود در شرایطی زندگی می کردند که طاغوتی رهبری جامعه را به دست داشت، امّا وقتی امام غایب (ع) ظهور کند، تمام رهبران فاسد را نابود می کند وخود زمام رهبری جهان را به دست می گیرد؛ از این رو بیعت هیچ فرمانروایی بر گردن آن حضرت نیست.
۹۴ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۲.
۹۵ - در گمراهی مردم مرگ ودر هدایتشان حیات وزندگی است.
۹۶ - منتخب الاثر، ص ۲۰۵.
۹۷ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۵.
۹۸ - منتخب الاثر، ص ۲۹۲.
۹۹ - منتخب الاثر، ص ۲۵۴.
۱۰۰ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۱.
۱۰۱ - منتخب الاثر، ص ۲۲۱.
۱۰۲ - منتخب الاثر، ص ۲۸۶.
۱۰۳ - همان، ص ۲۲۵.
۱۰۴ - همان، ص ۲۲۶.
۱۰۵ - صحیح بخاری، ج ۷ - ۹، ص ۷۲۹، دارالقلم بیروت.
۱۰۶ - ینابیع المودة، شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ج ۳ - ۱، جزء سوم، ص ۱۰۴، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات بیروت. در همان مدرک ظاهراً روایت اول هم هست که در عبارت آخر آن به جای قریش بنی هاشم ذکر شده است.
۱۰۷ - خداوند در سوره مائده (۵)، آیه ۱۲، می فرماید: ((ولَقَدْ اءَخَذَ اللّهُ میثاقَ بَنی اِسرائیلَ وبعثنا منهمُ اثنی عشرَ نقیباً)) خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت واز آنها دوازده نقیب (سرپرست) برانگیختیم.
۱۰۸ - ینابیع المودّه، ج ۱ - ۳، جزء سوم، ص ۱۰۵.
۱۰۹ - ر. ک. المنتخب الاثر، ص ۱۰ - ۱۴.
۱۱۰ - همانند حدیث ثقلین، منزلت وحدیث سفینه.
۱۱۱ - گفتنی است آنچه در ذیل حدیث بخاری آمد که پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) آهسته فرمود: همگی آن دوازده نفر از قریشند، نمی تواند صحیح باشد؛ زیرا آن حضرت هیچ گونه خوفی از اعلام قرشی بودن خلفایش نداشت تا آن را آهسته بیان کند ومی بایست صحیح همان باشد که در نقل ینابیع الموده آمده که پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: همه آنها از بنی هاشمند؛ زیرا آن حضرت می دانست خلافت بنی هاشم برای قریش ناخوشایند است به همین جهت از اعلام خلافت وولایت علی (ع) به دستور الهی در روز غدیر نیز بیمناک بود. ر. ک. ینابیع الموده، ج ۳ - ۱، جزء سوم، ص ۱۰۵ - ۱۰۶؛ پاورقی منتخب الاثر، ص ۱۴ - ۲۳.
۱۱۲ - ینابیع المودة، ج ۳ - ۱، جزء سوم، ص ۱۰۸.
۱۱۳ - همان.
۱۱۴ - عقد الدرر فی اءخبار المنتظر، یوسف بن یحیی شافعی سلمی، ص ۱۵، مکتبه عالم الفکر، چاپ اول.
۱۱۵ - ممکن است تردید از راوی باشد.
۱۱۶ - مسند احمد حنبل، ج ۳، ص ۳۶، دارالفکر، این گونه روایات هاشمی بودن حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) را نیز اثبات می کند.
۱۱۷ - ینابیع الموده، ج ۳ - ۱، جزء سوم، ص ۱۰۹.
۱۱۸ - عقد الدرر فی اءخبار المنتظر، ص ۱۸.
۱۱۹ - همان، ص ۲۱؛ المستدرک الوسایل علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج ۴، ص ۵۵۷، کتاب الفتن، دارالفکر بیروت.
۱۲۰ - عقد الدرر فی اءخبار المنتظر، ص ۲۵.
۱۲۱ - عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص ۳۱ - ۳۲.
۱۲۲ - ینابیع الموده، ج ۳ - ۱، ص ۱۰۵؛ مؤلف ینابیع الموده می نویسد: این حدیث را حموینی شافعی وموفق بن احمد خوارزمی نیز ذکر کرده اند.
۱۲۳ - ر. ک. مسند احمد حنبل، ج ۳، ص ۱۴، ۱۷، ۲۶، ۵۹.
۱۲۴ - بر خلاف بعضی از آنها که معتقدند حضرت مهدی (ع) هنوز متولد نشده است.
۱۲۵ - ر. ک. منتخب الاثر، ص ۳۲۲ - ۳۴۱؛ المهدی الموعود المنتظر، شیخ نجم الدین جعفر بن محمد عسکری،ص ۱۸۲ - ۲۲۶، مؤسسة الامام الهادی.
۱۲۶ - الفتوحات المکیه، محی الدین معروف به ابن عربی حاتمی، ج ۳، ص ۳۲۷، دار صادر بیروت.
۱۲۷ - صحیح مسلم، ج ۲ - ۱، جزء اول، باب نزول عیسی بن مریم، ص ۹۴، دارالمعرفه بیروت.
۱۲۸ - عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص ۲۲۹ - ۲۳۰.
۱۲۹ - سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۶۲، دار احیاء التراث العربی.
۱۳۰ - عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص ۱۴۱.
۱۳۱ - المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، ج ۴، ص ۵۵۸.
۱۳۲ - شاید منظور حکومت بر مبنای مکتب اهل بیت باشد.
۱۳۳ - سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۶۶.
۱۳۴ - ینابیع الموده، ج ۳ - ۱، ص ۹۸.
۱۳۵ - خبر متواتر خبری است که تعداد خبردهندگان در حدّی باشد که احتمال توافق آنان بر دروغ نرود وخبر موجب قطع ویقین باشد.
۱۳۶ - اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۴ - ۵۱۵، دارالکتب الاسلامیه.
۱۳۷ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۴۳۵.
۱۳۸ - بقره (۲)، آیه ۲۶۰.
۱۳۹ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۴۴۲.
۱۴۰ - کمال الدین وتمام النعمه، ص ۴۷۵.
۱۴۱ - گفتنی است که با وجود پسر، به برادر ارث نمی رسد، امّا جعفر به گمان این که امام عسکری (ع) فرزندی ندارد، اموال او را تصرف کرد واعتراض امام مهدی (عجّل الله فرجه) در این زمینه بود.
۱۴۲ - کمال الدین وتمام النعمه، ص ۴۴۲.
۱۴۳ - کمال الدین وتمام النعمه، ص ۴۷۶ - ۴۷۹.
۱۴۴ - که به ترتیب عبارتند از: عثمان بن سعید عمروی، محمد بن عثمان بن سعید عمروی، حسین بن روح، شیخ ابوالحسن علی بن محمد سمری.
۱۴۵ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۴۸۶.
۱۴۶ - اسحاق بن یعقوب می گوید: از محمد بن عثمان عَمری شنیدم که می گفت: مردی از اهل عراق مقداری وجوهات به من داد که برای آن حضرت بفرستم. امام آن مال را برگرداند وفرمود: به او بگو چهارصد درهمی را که حق پسر عموهایت است، ادا کن. مرد عراقی از این سخن متحیر وشگفت زده شد ودر بررسی اموالش متوجه شد که از حقوق پسرعموهایش چهارصد درهم پرداخت نشده است. (ر. ک. کمال الدین وتمام النعمه، ص ۴۸۶.)
۱۴۷ - ر. ک. کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۴۳۴ - ۴۷۹.
۱۴۸ - همان، ص ۴۴۰.
۱۴۹ - ر. ک. نجم الثاقب یا زندگانی مهدی موعود، حاج میرزا حسین نوری، باب هفتم، از انتشارات کتابفروشی جعفری.
۱۵۰ - اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۹.
۱۵۱ - مهدی انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی، ص ۲۲۴، انتشارات هدف، اقتباس.
۱۵۲ - همان، ص ۲۲۶، اقتباس.
۱۵۳ - همان.
۱۵۴ - همان، ص ۲۲۴، اقتباس.
۱۵۵ - مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۳۰.
۱۵۶ - عنکبوت (۲۹)، آیه ۱۴.
۱۵۷ - عمر حضرت نوح بنابر روایات ۲۵۰۰ سال بوده است. ر. ک بحار الانوار، ج ۱۱، ص ۲۸۵ به بعد.
۱۵۸ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۵۵۴.
۱۵۹ - همان، ص ۵۶۰.
۱۶۰ - ر. ک. البیان فی اخبار صاحب الزمان (عجّل الله فرجه)، ص ۱۴۸ - ۱۴۹.
۱۶۱ - این حضور همانند عمرش امری خارق العاده است که به اذن خداوند واقع می شود.
۱۶۲ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۳۹۰ - ۳۹۱.
۱۶۳ - عنکبوت (۲۹)، آیه ۱۴.
۱۶۴ - باید توجه داشت که این سؤال تنها متوجه شیعه نیست، بلکه هر ملت وقومی که بگونه ای به ظهور مصلح کل اعتقاد دارد تا با قیامش جهان را پر از عدل وداد کند، در این سؤال شریک هستند وباید پاسخ دهند که چرا آن مصلح ظهور نمی کند؟
۱۶۵ - رعد (۱۳)، آیه ۱۱.
۱۶۶ - کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۸۵، مکتبه المصطفوی قم.
۱۶۷ - غیبت نعمانی، ص ۱۹۷.
۱۶۸ - اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۸.
۱۶۹ - ر. ک. کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۱۱.
۱۷۰ - ملک (۶۷)، آیه ۲.
۱۷۱ - اصول کافی، ج ۱، ص ۳۷۰.
۱۷۲ - غیبت حضرت صالح (ع) پس از هلاک شدن قومش به عذاب الهی واقع شد وپس از سپری شدن زمان غیبت، به سوی قومی آمد که پیشتر به خاطر ایمان به صالح (ع)، از عذاب رها شده بودند. (ر. ک. کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، پاورقی ص ۱۳۶.)
۱۷۳ - زیرا در مدت غیبت، قیافه ظاهری صالح (ع) تغییر کرده بود، اما مهم این بود که آنان دلایل نبوّت را از صالح (ع) بخواهند.
۱۷۴ - ر. ک. کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.
۱۷۵ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۴۸۲.
۱۷۶ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
۱۷۷ - پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: ((اَوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ نُوری)) (بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۰۵.)
۱۷۸ - مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، زیارت جامعه کبیره.
۱۷۹ - اصول کافی، ج ۱، ص ۱۷۹.
۱۸۰ - همان، ص ۲۴۹.
۱۸۱ - همان، ص ۲۵۳.
۱۸۲ - ر. ک. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۱۹.
۱۸۳ - ر. ک. نجم الثاقب، باب هفتم.
۱۸۴ - ر. ک. خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص ۲۲۱ - ۲۳۶، دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ مهدی انقلابی بزرگ، بخش ۳، فلسفه وجود امام به هنگام غیبت.
۱۸۵ - ر. ک. توبه (۹)، آیه ۳۳، صف (۶۱)، آیه ۹ وانبیا (۲۱)، آیه ۱۰۵.
۱۸۶ - ((إِنَّهُ لا ییاءَسُ منْ رَوْحِ اللّهِ اِلا الْقوْمُ الْکافرُونَ)) همانا از رحمت خدا جز گروه کافران ناامید نمی شوند، یوسف (۱۲)، آیه ۸۷.
۱۸۷ - منتخب الاثر، ص ۴۹۶.
۱۸۸ - انبیا (۲۱)، آیه ۱۰۵.
۱۸۹ - منتخب الاثر، ص ۴۹۸.
۱۹۰ - همان.
۱۹۱ - همان.
۱۹۲ - همان.
۱۹۳ - منتخب الاثر، ص ۴۹۷ - ۴۹۸.
۱۹۴ - همان، ص ۵۰۳.
۱۹۵ - ر. ک. شوری (۴۲)، آیه ۲۳.
۱۹۶ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۳۵۳ - ۳۵۴.
۱۹۷ - وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۱۴۱ و۱۳۸.
۱۹۸ - ر. ک، نجم الثّاقب یا زندگانی مهدی موعود(عجّل الله فرجه)، ص ۵۳۱ - ۵۳۸.
۱۹۹ - منتخب الاثر، ص ۵۰۶.
۲۰۰ - ر. ک. عصر (۱۰۳)، آیه ۴.
۲۰۱ - منتخب الاثر، ص ۵۰۱.
۲۰۲ - ممکن است بین شرایط ظهور وعلائم آن فرق بگذاریم، بدین معنی که شرایط ظهور اموری باشد که در زمره علل ظهور آن حضرت است وظهور متوقف بر تحقق آنهاست، چنان که ممکن است پیدایش عدد کافی از یاران خالص آن حضرت را از جمله شرایط ظهور بدانیم که تعدادشان در روایات به ۳۱۳ (۱) نفر مشخص شده است، امّا علائم ظهور اموری هستند که حکایت از نزدیکی ظهور دارند، بدون اینکه ظهور متوقّف برآنها باشد. البتّه نقطه اشتراک علائم وشرایط در این خواهد بود که هر دو قبل از ظهور واقع می شوند، امّا تشخیص اینکه کدام یک از آنچه در روایات بیان شده از شرایط یا علائم است، کار مشکلی است، بلکه ممکن است همه حوادث قبل از ظهور، بگونه ای در نزدیکی وتحقق ظهور مؤثر باشند که ما از آنها آگاهی نداریم. (ر. ک. تاریخ الغیبة الکبری، سید محمد صدر، ج ۲، ص ۳۹۵.)
۱ - ر. ک. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۶.
۲۰۳ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۹.
۲۰۴ - همان، ص ۲۰۴.
۲۰۵ - ر. ک. منتخب الاثر، ص ۴۵۷.
۲۰۶ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۰.
۲۰۷ - همان، ص ۲۷۵.
۲۰۸ - منتخب الاثر، ص ۴۵۰، ۴۵۳ و۴۵۵.
۲۰۹ - همان، ص ۴۵۵.
۲۱۰ - ر. ک. الامام المهدی من المهد الی الظهور، سید محمدکاظم قزوینی، ص ۴ - ۳۶۳، مؤسسه النور بیروت.
۲۱۱ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷.
۲۱۲ - همان، ص ۱۹۲.
۲۱۳ - همان، ص ۲۳۳.
۲۱۴ - همان، ص ۲۰۶.
۲۱۵ - همان، ص ۱۹۳؛ کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۲۶۷. (بر اساس روایت شیخ طوسی، خروج دجال حتمی است.)
۲۱۶ - ر. ک. صحیح بخاری، ج ۷ - ۹، ص ۶۹۶ - ۶۹۸؛ سنن ترمذی، ج ۳، ص ۳۴۴ - ۳۵۰، مطبعة الغجالة الجدیده.
۲۱۷ - غیبت نعمانی، ص ۱۸۱، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات بیروت.
۲۱۸ - عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص ۵۱.
۲۱۹ - همان، ص ۶۳؛ منتخب الاثر، ص ۴۵۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷.
۲۲۰ - منتخب الاثر، ص ۴۴۳.
۲۲۱ - ر. ک. همان، ص ۴۲۸ - ۴۳۲.
۲۲۲ - ر. ک. قیام وانقلاب مهدی (عجّل الله فرجه)، شهید مطهری، ص ۶۴ - ۶۸.
۲۲۳ - غیبت نعمانی، ص ۱۹۸.
۲۲۴ - کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص ۲۶۲، مکتبة نینوی الحدیثة، طهران.
۲۲۵ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷.
۲۲۶ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷.
۲۲۷ - بقره (۲)، آیه ۱۴۸. یعنی: هر کجا باشید خداوند همگی شما را می آورد.
۲۲۸ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۶.
۲۲۹ - همان، ص ۲۸۳، ۳۰۶ - ۳۰۷.
۲۳۰ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.
۲۳۱ - عقد الدرر فی اخبار المنتظر تحقیق دکتر عبدالفتاح محمد الحلو، ص ۲۳۰، مکتبة عالم الفکر.
۲۳۲ - بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۳۵۰.
۲۳۳ - غیبت نعمانی، ص ۱۵۷.
۲۳۴ - همان، ص ۱۵۵.
۲۳۵ - ر. ک. احزاب (۳۳)، آیه ۲۶؛ حشر (۵۹)، آیه ۲.
۲۳۶ - منتخب الا ثر، ص ۴۵۳.
۲۳۷ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۸.
۲۳۸ - همان.
۲۳۹ - همان، ص ۳۸۶.
۲۴۰ - ر. ک. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۸ و۳۵۳.
۲۴۱ - ر. ک. همان، ص ۳۶۲.
۲۴۲ - منتخب الاثر، ص ۳۰۵.
۲۴۳ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۵ و۳۳۹.
۲۴۴ - منتخب الاثر، ص ۴۷۳؛ عقد الدرر، ص ۱۶۴.
۲۴۵ - عقد الدرر، ص ۱۶۶ و۱۷۱.
۲۴۶ - منتخب الاثر، ص ۳۰۷.
۲۴۷ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۰.
۲۴۸ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۷.
۲۴۹ - حج (۲۲)، آیه ۴۱.
۲۵۰ - منتخب الاثر، ص ۴۷۰.
۲۵۱ - همان، ص ۳۰۸.
۲۵۲ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶.
۲۵۳ - غیبت نعمانی، ص ۱۵۸.
۲۵۴ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۸.
۲۵۵ - منتخب الاثر، ص ۴۷۲.
۲۵۶ - بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۸.
۲۵۷ - عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص ۶۰.
۲۵۸ - کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲ - ۱، ص ۳۳۱.
۲۵۹ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۷.
۲۶۰ - کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۲۸۳.
۲۶۱ - بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۷۲.
۲۶۲ - وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۴۱۵.
۲۶۳ - همان، ج ۱۲، ص ۲۹۴.
۲۶۴ - عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص ۱۵۹.

دانلودها دانلودها:
رتبه رتبه:
  ۱ / ۵.۰
نظرات
بدون نظرات

نام: *
كشور:
ايميل:
متن: *
بررسی کاربر: *
إعادة التحميل
 
شبكة المحسن عليه السلام لخدمات التصميم