صفحه اصلى » مهدی در قرآن » ﴿وجَعَلَها کلِمَةً باقِیةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ﴾ (الزخرف: ۲۸)
مهدی در قرآن

مقاله ها ﴿وجَعَلَها کلِمَةً باقِیةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ﴾ (الزخرف: ۲۸)

بخش بخش: مهدی در قرآن تاريخ تاريخ: ۱۰ / ۷ / ۱۳۹۷ هـ.ش نمایش ها نمایش ها: ۲۰۳۳ نظرات نظرات: ۰

قوله تعالی:

﴿وجَعَلَها کلِمَةً باقِیةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ﴾ (الزخرف: ۲۸)

ترجمه آیه:

(واین (خداپرستی وامامت خلق) را در تبار خویش سخنی ماندگار گذاشت تا شاید (به سوی خدای یکتا) بازگردند).

متن روایت (۱):
ابن بابویه: عن محمد بن عبد الله الشیبانی (رحمه الله) قال: حدثنا أبو عبد الله جعفر بن محمد بن جعفر بن الحسن العلوی قال: حدثنی أبو نصر أحمد بن عبد المنعم الصیداوی قال: حدثنی عمرو بن شمر الجعفری، عن جابر بن زید الجعفی، عن أبی جعفر محمد بن علی الباقر (علیهما السلام)، قال: قلت له: یا بن رسول الله (صلی الله علیه وآله)، إن قوماً یقولون إن الله تبارک وتعالی جعل الأئمة فی عقب ولد الحسن دون الحسین، قال: کذبوا والله أو لم یسمعوا أن الله تعالی ذکره یقول: ﴿وجَعَلَها کلِمَةً باقِیةً فِی عَقِبِهِ﴾ فهل جعلها الا فی عقب الحسین (علیه السلام).
فقال (علیه السلام): یا جابر، إن الأئمة هم الذین نص علیهم رسول الله (صلی الله علیه وآله) بالإمامة وهم الذین قال رسول الله: لما أسری بی الی السماء وجدت أسماءهم مکتوبة علی ساق العرش بالنور اثنی عشر اسماً منهم علی وسبطاه وعلی ومحمد وجعفر وموسی وعلی ومحمد وعلی والحسن والحجة القائم (علیهم السلام) فهذه الأئمة من أهل بیت الصفوة والطهارة، والله ما یدعیه أحد غیرنا الا حشره الله تبارک وتعالی مع إبلیس وجنوده، ثم تنفس (علیه السلام) فقال: لا رعی الله حق هذه الأمة فإنها لم ترع حق نبیها (اما) والله لو ترکوا الحق علی أهله لما اختلف فی الله اثنان، ثم أنشأ (علیه السلام) یقول:

إن الیهود لحبهم لنبیهم * * * آمنوا بواثق حادث الأزمان
وذووا الصلیب بحب عیسی أصبحوا * * * یمشون رهواً فی قری نجران
والمؤمنون بحب آل محمد * * * یرمون فی الآفاق بالنیران

قلت: یا سیدی الیسر هذا الأمر لکم؟ قال: نعم. قلت: فلم قعدتم عن حقکم ودعواکم وقد قال الله تبارک وتعالی: ﴿وجاهِدُوا فِی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباکمْ﴾ فما بال أمیر المؤمنین (علیه السلام) قعد عن حقه؟ قال: فقال (علیه السلام): حیث لم یجد ناصراً، ألم تسمع الله یقول فی قصة لوط (علیه السلام)، قال: ﴿لَوْ أَنَّ لِی بِکمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلی رُکنٍ شَدِیدٍ﴾ ویقول حکایة عن نوح (علیه السلام): ﴿فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ﴾ ویقول فی قصة موسی (علیه السلام): ﴿إِنِّی لا أَمْلِک إِلاَّ نَفْسِی وَأَخِی فَافْرُقْ بَینَنا وَبَینَ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ﴾ فإذا کان النبی هکذا، فالوصی أعذر.
یا جابر: مثل الامام مثل الکعبة تؤتی ولا تأتی.
ترجمه روایت (۱):
ابن بابویه قمی: از محمّد بن عبد الله شیبانی (رحمه الله) گوید: ابو عبد الله جعفر بن محمّد بن جعفر بن حسن علوی حدیثمان داد، وی گفت: ابو نصر احمد بن عبد المنعم صیداوی حدیثم داد، وی گفت: عمرو بن شمر جعفی از جابر بن یزید جعفی حدیثم داد از حضرت ابو جعفر محمّد بن علی باقر (علیهما السلام) که گوید: به آن حضرت عرضه داشتم: ای زاده ی رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم)، گروهی میگویند: خدای -تبارک وتعالی- امامان را در اعقاب فرزندان امام حسن قرار داد نه امام حسین؟ فرمود: «به خدا سوگند، آنها دروغ میگویند. آیا نشنیده اند که خدای -تعالی ذکره- میفرماید: (واین (خداپرستی وامامت) را کلمه ی باقی در ذرّیّه ی خویش قرار داد) آیا آن (- امامت) را جز در خاندان حسین (علیه السلام) قرار داد آنگاه امام باقر (علیه السلام) فرمود: ای جابر، به راستی که امامان آنهایند که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) بر امامتشان نصّ فرموده وهمانهایند که رسول خدا فرمود: هنگامی که به آسمان برده شدم، نامهایشان را یافتم که با نور بر ساق عرش نوشته شده بود. دوازده اسم از آنها این بود: علی ودو سبط او وعلی ومحمّد وجعفر وموسی وعلی ومحمّد وعلی وحسن وحجّت قائم (علیهم السلام). پس اینان ائمّه ی از اهل بیت برگزیده وپاکیزه اند. به خدا سوگند، کسی غیر از ما آن (- مقام امامت) را ادّعا نکند مگر اینکه خداوند -تبارک وتعالی- او را با ابلیس ولشکریانش برانگیزد سپس امام باقر (علیه السلام) آهی کشید. آنگاه فرمود: خداوند حقّ این امّت را رعایت نکند که آنها حقّ پیغمبرشان را پاس نداشتند. به خدا سوگند، اگر حق را بر اهلش وا میگذاشتند، دو نفر درباره ی خداوند اختلاف نمیکردند (وهیچکس کافر نمیماند).
آنگاه حضرتش (علیه السلام) چنین انشا فرمود: همانا قوم یهود از جهت محبّتشان نسبت به پیغمبرشان، از حوادث ناگوار زمانه ایمن شدند؛ - وصلیبیان - ترسایان) به سبب دوست داشتن حضرت عیسی (علیه السلام) با کمال آسودگی خاطر در آبادیهای نجران آمد وشد دارند؛ - ولی مؤمنان به (جرم) محبّت آل محمّد (علیهم السلام) در اطراف واکناف عالم به آتش میسوزند جابر گوید: عرضه داشتم: آقای من، آیا این امر، حقّ شما نیست؟ فرمود: چرا؟ عرض کردم: پس چرا از گرفتن حقّ خود کنار.
نشستید واز دعوی آن دست بداشتید؟ در حالیکه خداوند -تبارک وتعالی- فرموده است: (ودر راه خداوند، حقّ جهاد او را بگزارید. او شما را برگزید)؟ چرا امیر المؤمنین (علیه السلام) از مطالبه ی حقّ خود کنار نشست؟ فرمود: چون یاوری برای خود نیافت. آیا نشنیده ای که خداوند در قصّه ی لوط (علیه السلام) فرماید: ((لوط به قومش گفت:) ای کاش قدرت داشتم تا شما را از کارهای زشت بازدارم یا اینکه پشت وپناه محکمی بود که بدان پناه میبردم!) ونیز به حکایت از نوح (علیه السلام)، فرماید: (او خداوندگارش را خواند: که همانا من مغلوبم؛ پس تو مرا یاری فرمای) ودر جریان موسی (علیه السلام) (از زبان او) فرمود: (پروردگارا، من جز خود وبرادرم (هارون) در اختیار ندارم. پس تو میان ما وقوم فاسق وزیانکار جدایی افکن). پس آنگاه که حال پیغمبران چنین بوده است، عذر وصیّ پیغمبر موجّه تر وقویتر است.
جابر! امام به سان کعبه است که مردم باید به سویش روند؛ کعبه به سوی کسی نمیرود.
متن روایت (۲):
عنه قال: حدثنا أبو عبد الله أحمد بن محمد بن عبد الله الجوهری قال: حدثنا عبد الصمد بن علی بن محمد بن مکرم قال: حدثنا الطیالسی أبو الولید، عن أبی زیاد عبد الله بن ذکوان، عن أبیه، عن الأعرج، عن أبی هریرة قال: سألت رسول الله (صلی الله علیه وآله) عن قوله (عزَّ وجلَّ): ﴿وجَعَلَها کلِمَةً باقِیةً فِی عَقِبِهِ﴾.
قال (صلی الله علیه وآله): جعل الأئمة فی عقب الحسین یخرج من صلبه تسعة من الأئمة ومنهم مهدی هذه الأمة، ثم قال: لو أن رجلاً ضعن بین الرکن والمقام ثم لقی الله مبغضاً لأهل بیتی دخل النار(۱).
ترجمه روایت (۲):
از اوست که گوید: ابو عبد الله احمد بن محمّد بن عبد الله جوهری حدیثمان داد، گفت: عبد الصمد بن علیّ بن محمّد بن مکرم حدیثمان گفت که: ابو الولید طیالسی، از ابو زیاد عبد الله بن ذکوان، از پدرش، از اعرج، از ابو هریره حدیثمان داد که گفت: از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) درباره ی قول خدای -عزّ وجلّ-: (واین (خداپرستی وامامت) را کلمه ی باقی در نزد خودش قرار داد) پرسیدم.
آن حضرت (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: خداوند امامان را در اعقاب حسین قرار داد. از صلب او نه تن از امامان را بیرون خواهد آورد واز آنهاست مهدی این امّت سپس فرمود: اگر مردی پیوسته بین رکن ومقام (برای عبادت) در حال رفت وآمد باشد، آنگاه با کینه ی خاندان من خداوند را ملاقات کند، داخل آتش میشود.
متن روایت (۳):
وعنه قال: حدثنا محمد بن (محمد بن) عاصم الکلینی (رضی الله عنه) قال: حدثنا محمد بن یعقوب (الکلینی)، قال: حدثنا القاسم بن العلا قال: حدثنی (ثنا) اسماعیل بن علی القزوینی قال: حدثنی علی بن إسماعیل، عن عاصم بن حمید الخیاط، عن محمد بن قیس، عن ثابت الثمالی، عن علی بن الحسین (بن علی بن أبی طالب أنه) قال:
فینا نزلت هذه الآیة: ﴿وَأُولُوا الأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کتابِ اللهِ﴾ وفینا نزلت هذه الآیة: ﴿وَجَعَلَها کلِمَةً باقِیةً فِی عَقِبِهِ﴾ والإمامة فی عقب الحسین بن علی بن أبی طالب (علیه السلام) الی یوم القیامة، فإن للغائب (للقائم (علیه السلام)) منا غیبتین إحدیهما أطول من الأخری أما الأولی فستة أیام أو ستة أشهر أو ست سنین، وأما الأخری فیطول أمدها حتی یرجع عن هذا الأمر أکثر من یقول به، فلا یثبت علیه الا من قوی یقینه وصحت معرفته ولم یجد فی نفسه حرجاً مما قضینا وسلم لنا أهل البیت(۲).
(والروایات کثیرة فی الإمامة وأنها فی عقب الحسین (علیه السلام) مذکورة فی کتاب البرهان)(۳).
ترجمه روایت (۳):
هم از اوست که گوید: محمّد بن [محمّد بن] عاصم کلینی [رضی الله عنه] حدیثمان داد، گفت: محمّد بن یعقوب [کلینی] حدیثمان داد، گفت: قاسم بن العلا حدیثمان داد، گفت: اسماعیل بن علی قزوینی حدیثم داد، گفت: علیّ بن اسماعیل، از عاصم بن حمید حنّاط، از محمّد بن قیس، از ثابت ثمالی، از حضرت علیّ بن الحسین [بن علیّ بن ابی طالب (علیهم السلام)] حدیثم داد که آن حضرت فرمود:
درباره ی ما این آیه نازل شد: (وبرخی از خویشاوندان نسبی در کتاب خدا از برخی دیگر سزاوارترند.) ودرباره ی ما این آیه نازل شد: (وآن را در آیندگانش، سخنی ماندگار نهاد) وامامت در بازماندگان حسین بن علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) است تا روز قیامت که همانا غایب از ما را دو غیبت خواهد بود؛ یکی طولانیتر از دیگری. نخستین شش روز یا شش ماه ویا شش سال است ودومی آنقدر مدّتش طول خواهد کشید تا اینکه بیشتر گروندگان از این امر برخواهند گشت. پس بر آن (اعتقاد به امامت) هیچکس ثابت نمیماند مگر کسی که یقینش قوی ومعرفتش صحیح باشد واز آنچه ما بخواهیم، چیزی در دل احساس نکند ونسبت به ما اهل البیت تسلیم باشد.
(روایات درباره ی امامت واینکه آن در نسل امام حسین (علیه السلام) است بسیار آمده که در کتاب البرهان یاد گردیده است).

پاورقی:

-----------------

(۱) در کتاب شیخ صدوق یافت نشد، وعلامه سید هاشم حسینی بحرانی این را در تفسیر برهان ج ۴ ص ۱۴۰ ذکر کرده است.
(۲) کمال الدین وتمام النعمة: ج ۲ ص ۳۲۳.
(۳) بین پرانتز از کلام علامه سید هاشم حسینی بحرانی (رحمه الله) می باشد.

رتبه رتبه:
  ۰ / ۰.۰
نظرات
بدون نظرات

نام: *
كشور:
ايميل:
متن: *
بررسی کاربر: *
إعادة التحميل
 
شبكة المحسن عليه السلام لخدمات التصميم